زيارت ؛ ديدارى با بركت 1

زيارت، ديدارى با بركت‏
قسمت اول‏
غلامرضا گلى زواره‏
معناى زيارت‏
زيارت در لغت ديدار كردن با قصد را گويند كه در ريشه اين واژه مفهوم ميل و گرايش نهفته است، گويى زائر از ديگران روى گردانيده و به سوى زيارت شونده قصد كرده است.(1) در عرف عموم مردم، قصد زيارت كننده يك نوع اكرام و تعظيم مى‏باشد.(2) همچنين زائر با يك نوع اميدوارى به سوى زيارت شونده مى‏رود و در صدد است بر اثر ارتباطى معنوى يا از بار خطاهاى خود كم كند يا آن كه با اين حضور روحانى از گرفتارى‏هاى خويش بكاهد. در هر حال زائر در اين برنامه با بركت و معنوى يك نوع ترقى و تعالى را طالب است و مى‏خواهد ظرفيت‏هاى خويش را به سوى خوبى‏ها و خصلت‏هاى ارزنده ارتقاء دهد.(3)
زيارت معصومين در حال حيات يا شهادت تفاوتى ندارد چنان چه قرآن مى‏فرمايد: «ولاتحسبنّ الذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتاً بل احياءٌ عند ربّهم يرزقون؛(4) و كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار، بلكه زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى مى‏خورند.»
اقسام زيارت‏
مقصود اصلى زيارت اين است كه انسان مسلمان و معتقد به مشاهد متبرك و بقاع مقدّس برود و با تكيه بر متون مأثور و مستند كه از اهل بيت رسيده است با مقام معصومين يا اولاد آنان ارتباط قلبى و معنوى برقرار كند، امّا گاهى از راه دور اين اتصال روحانى برقرار مى‏گردد، در اعمال عبادى سياسى حج نيز خانه خدا طى اعمال خاصى توسط حاجيان زيارت مى‏شود.
علاوه بر اين، زيارت قبور مؤمنين و مؤمنات نيز در اين مقوله مى‏گنجد كه استحباب آن در منابع روايى مورد تأكيد قرار گرفته است و فوايد اخلاقى و مزاياى عبرت انگيزى دارد، نوع ديگر، ديدار مؤمنان در حال زنده بودنشان، هنگام سلامتى يا بيمارى است كه از جمله آداب مهم دينى و اجتماعى است و در احاديث معتبر به آن تأكيد شده و پاداش‏هاى فراوانى براى اين عمل خير بيان گرديده است،
زيارت برادران دينى نيز آدابى دارد و بايد براى ميزبان تكلّف و زحمت بوجود نياورد، ميزبان بايد به استقبال زيارت كننده بيايد و در تكريم او بكوشد و در حد توان از وى پذيرايى كند.(5)
گاهى ديدار با مشاهير و علما و شخصيت‏هاى برجسته دينى نيز مفهوم زيارت را در ذهن متبادر مى‏كند.(6)
متون زيارتى‏
متن هايى كه به كمك آن‏ها يكى از ائمه يا اولادشان را مى‏توان زيارت كرد از متون معتبر و مستند هستند كه امام معصوم نقل نموده و يا توسط ائمه هدى بر خواندن آن‏ها تأكيد گرديده است. عبارت هايى فصيح، جمله بندى‏هاى ظريف، معانى دقيق، محتواى سازنده و رشد دهنده مضامينى كه عقايد شيعه را مطرح مى‏كند، جبهه‏گيرى در برابر ستمگران و دفاع از مظلومان و محرومان، همراهى با حماسه آفرينان و تقاضاى همگامى با نوريان و پاكان و نفرت از اهل شرارت از ويژگى‏هاى مهم متون زيارتى مى‏باشد.
شيوايى كلام، والايى مضمون و معارف و كمالاتى كه در زيارت نامه‏هاى مستند موج مى‏زند خود گوياى اصالت و معرّف دانش ارجمند و الهى گوينده آن است.
زيارت جامعه كبيره از متون بسيار معتبرى است كه هر يك از ائمه هدى را مى‏توان با آن زيارت كرد، اين زيارت به سندهاى موثق از امام هادى(ع) روايت شده و جمع بسيارى از علما و مؤمنين به خواندن آن مداومت داشته‏اند. سند آن به موسى بن عبداللّه نخعى مى‏رسد كه امام هادى(ع) وى را به اين متن بليغ و كامل براى زيارت هر كدام از امامان تعليم فرموده است.(7) زيارت آل يس، زيارت رجبيه و زيارت عاشورا نيز شهرت فراوانى دارند. در كتاب هايى چون كامل الزيارات ابن قولويه، مصباح المتهجد شيخ طوسى، مصباح الزائر سيد بن طاووس، اقبال الاعمال ابن طاووس، المزار الكبير شيخ محمد بن جعفر مشهدى، مهج الدعوات ابن طاووس، مصباح كفعمى، مفتاح الفلاح شيخ بهايى، تحفةالزائر علامه مجلسى و نيز مصباح المنير و مفاتيح الجنان، متون زيارتى متعددى درج گرديده است.(8)
زيارت در قرآن‏
در قرآن مى‏خوانيم: قال الّذين غلبوا على امرهم لنتخذنّ عليهم مسجداً؛(9) ولى آنان كه از رازشان آگهى يافتند و ماجراى اصحاب كهف را دليلى بر بروز رستاخيز ديدند گفتند ما در كنار (مدفن)آن‏ها مسجدى بنا مى‏كنيم(تا ياد و خاطره آنان فراموش نگردد). اين موضوع نشان مى‏دهد كه ساختن عبادت گاه به احترام مرقد و بارگاه بزرگان دين نه تنها خلاف نمى‏باشد و آن چنان كه فرقه منحرف وهابى حرام مى‏پندارند نيست، بلكه كار خوب و شايسته‏اى خواهد بود. اصولاً بناهاى يادبود كه خاطره افراد برجسته را احياء مى‏كند يك نوع قدردانى از تلاش آنان و نيز تشويقى براى آيندگان است. علامه طباطبايى(ره) ذيل آيه فوق حديثى را نقل كرده است كه ترجمه آن چنين مى‏باشد: ملك گفت سزاوار است اين جا مسجدى ساخته شود تا آن را زيارت كنيم از اين آيه و نيز روايت استفاده مى‏شود كه محل دفن افراد مؤمن و موحّد و مجاهدان در راه اعتلاى توحيد را مى‏توان زيارت كرد و حتى بر مزارشان مسجدى بنا كرد كه در آن ذكر پروردگار گفته شودو سازندگان مسجد نيز خداپرست و عابد بوده‏اند.(10)
در آيه ديگرى آمده است:
«ولو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً؛(11) هنگامى كه به خود ستم مى‏كردند(اى پيامبر) نزد تو مى‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‏كردند و پيامبر هم برايشان استغفار مى‏كرد(پس) خدا را توبه‏پذير و مهربان مى‏يافتند.»
اين آيه با صراحت مى‏گويد پيامبر را مى‏توان به درگاه خدا شفيع قرار داد و توسط او رحمت و مغفرت الهى را جلب كرد. همچنين از اين كلام وحى بر مى‏آيد كه توسّل جستن به پيامبر و امام نه تنها شرك نمى‏باشد و رواست و در زيارت‏ها مؤمنين از مقام معصوم مى‏خواهند براى قبول توبه آنان در پيشگاه خداوند واسطه باشند و نيز از منزلت معنوى ائمه براى مغفرت و بخشش خطاهاى خود استفاده مى‏كنند و نورالدين فرزند سمهورى از سبكى نقل مى‏كند اين آيه علاوه بر اين كه به طلب استغفار نزد پيامبر تأكيد دارد مبيّن آن است كه چنين حالتى با رحلت آن حضرت قطع نمى‏گردد و اضافه مى‏كند: با اين وصف مى‏توان بر كنار مرقد آن حضرت از پيشگاه حق تعالى طلب استغفار كرد.(12)
قرآن مى‏فرمايد: «ذلك و من يعظّم حرمات اللّه فهو خيرله…؛(13) و هر كس برنامه‏هاى الهى را بزرگ دارد برايش نزد پروردگار بهتر است»، روشن است كه منظور از حرمات در اين آيه اشاره به اعمال و مناسك حج است اما در منابع تفسيرى و تاريخى اهل سنت و شيعه مراعات احترام و تكريم مقام نبى اكرم(ص) جزو حرمات الهى است و هرگونه تعدى به اين حريم مقدّس در ايمان و تقواى آدمى خلل ايجاد مى‏كند چرا كه آيه ديگرى مى‏فرمايد: «ذلك و من يعظّم شعائر اللّه فانّها من تقوى القلوب».(14) و نيز قرآن تأكيد مى‏فرمايد: «انّ الذين يؤذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فى الدنيا و الآخرة».(15) و نيز خداوند فرموده است: «و اذان من اللّه و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر انّ اللّه برىٌ من المشركين و رسوله»(16) و طبيعى است وقتى چنين حرمتى براى رسول اكرم(ص) اثبات گرديد، تكريم شئونات اهل بيت او نيز ملازم و مقرون با آن است چرا كه قرآن مى‏فرمايد: «انّما يريد اللّه ليذهب عنكم الرّجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً؛(17)و نيز آيه مودّت دليلى براى چنين ادعايى است: «قل لا اسألكم عليه اجراً الّا المودة فى القربى».(18) و مگر نه اين است كه طبق قول پروردگار: خداوند و فرشتگان بر پيامبر درود مى‏فرستند و از مؤمنان خواسته شده است چنين كنند: «ان اللّه و ملائكته يصلون على النبى يا ايهاالذين آمنوا صلّوا عليه و سلّموا تسليما».(19)
در منابع مستند روايى آمده است كه خداوند به پيامبر اكرم(ص) مقام و فضلى داده كه اين ويژگى به ديگر پيامبران اختصاص داده نشده است از جمله آن كه خداوند در قرآن بر نوح، ابراهيم، موسى و هارون(عليهم السلام) درود مى‏فرستد: «سلام على نوح فى العالمين»(20) «سلام على ابراهيم»،(21) «سلام على موسى و هارون»(22) در اين آيات هيچ گاه به خاندان نوح، ابراهيم، موسى و هارون درود فرستاده نمى‏شود،امّا در روايت معتبرى آمده است منظور از يس، رسول اكرم(ص) است «و سلام على آل ياسين»(23) يعنى درود بر خاندان پيامبر اكرم(ص) اين حديث را حضرت امام رضا(ع) در يك اجتماعى بزرگ كه مأمون و عدّه‏اى از دانشمندان عراق و خراسان حضور داشتند نقل كرده‏اند.(24)
سيوطى در تفسير خويش ذيل آيه: «فى بيوت اذن اللّه ان ترفع ويذكر فيها اسمه(25)» گفته است وقتى اين آيه را پيامبر تلاوت فرمود، مردى از جاى برخاست و پرسيد منظور كدام خانه‏هاست، رسول اكرم(ص) فرمود:بيوت انبياء و چون آن مرد پرسيد آيا مصداق آن بيت، خانه حضرت على(ع) و فاطمه (س) است، پيامبر فرمود:آرى، از افضل آن‏هاست و برحرمت آن تأكيد فرمود و افزود رعايت احترام آن همان است كه خداوند به آن امر كرده است.(26) و نيز ابوسعيد خدرى گفته است رسول اكرم فرموده‏اند: حُرُمات الهى سه تاست، حرمت اسلام، حرمت من و حرمت عترت من.(27)
در سيره و سخن حضرت محمد(ص)
در منابع روايى و كتب حديث معتبر آمده است رسول اكرم(ص) به زيارت قبر مادرش آمنه بنت وهب مى‏رفت و مى‏گريست و مسلمين از گريه آن حضرت، مى‏گريستند.(28) نقل نموده‏اند هنگام بازگشت از نبرد بدر اولين كس از مهاجرين كه در مدينه فوت كرد، عثمان بن مظعون بود كه پيامبر به زيارت قبرش رفت،(29) همچنين آن حضرت بر سر مزار شهداى اُحُد حاضر مى‏گرديد و اين آيه را تلاوت مى‏فرمود: «سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدّار»(30) و چون آن حضرت به زيارت قبور بقيع مى‏رفت مى‏فرمود: السلام عليكم دار قوم مؤمنين و اتاكم ماتوعدون غداً مؤجّلون، و انّا ان شاء اللّه بكم لاحقون، اللهم اغفر لاهل البقيع الغرقد.(31) عايشه نقل مى‏كند پيامبر فرمود: جبرئيل نزدم آمد و گفت: پروردگارت به تو امر مى‏كند در قبرستان بقيع حاضر گردى و براى آنان طلب آمرزش كنى.(32)
انس بن مالك از پيامبر نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: هر كس بعد از وفاتم مرا زيارت كند چنان است كه در حال حيات مرا زيارت كرده باشد و هر كس قبرم را زيارت كند روز رستاخيز شفاعتم بر او واجب مى‏گردد.(33)
آن حضرت فرموده‏اند: هر كس توانايى مالى داشته باشد و به زيارت من نيايد، به من جفا كرده است و نيز تأكيد نموده‏اند: هر كس به زيارت من آيد و هيچ قصدى غير از آن نداشته باشد بر خداى سبحان سزاوار است كه من شفيع او در روز قيامت باشم، غزالى كه اين روايت‏ها را در كتابش آورده است در آن هنگام از بزرگان اهل سنت بود ولى بعد به مذهب اهل بيت مشرف گرديده است، او در همان زمان و قبل از شيعه شدن در اثر معروفش نوشته است يكى از آداب حج اين است كه به مدينه بروى و مرقد پيامبر را زيارت كنى و اين زيارت نامه را بخوانى و متن زيارتى را آورده است وى افزوده است مستحب مى‏باشد كه به قبرستان بقيع رفته و قبر چهار امام را زيارت كنى.(34)
امام صادق(ع) از رسول اكرم(ص) نقل فرموده است: كسى كه به زيارت خانه خدا به حج برود و مرا در مدينه زيارت نكند در روز قيامت به او بى اعتنايى مى‏كنم(او را مشمول شفاعت خود قرار نمى‏دهم).(35)
رسول اكرم(ص) خطاب به حضرت على(ع) مى‏فرمايند: آنان كه قبور شما را زيارت كنند مانند كسانى هستند كه بعد از حج واجب، هفتاد حج به جاى آورده باشند و به هنگام بازگشت از زيارت شما همانند روزى هستند كه از مادر متولد شده‏اند، از گناهان پاك مى‏گردند. اى على دوستانت را بشارت باد به نعمت هايى كه چشمى نديده، گوشى نشنيده و بر قلب بشرى خطور نكرده است ولى افراد فرومايه زائران قبر شما را نكوهش مى‏كنند گويى به گناه ناشايستى دست يازيده‏اند، آنها بدترين امّت من هستند، شفاعت من به آنها نمى‏رسد و بر حوض كوثر بر من وارد نمى‏گردند.(36)
رسول اكرم(ص) تأكيد نموده‏اند زيارت اهل قبور عموماً تذكرى براى آخرت و موجب زهد ورزى در دنياست، قلب را رقت مى‏دهد و اشك‏ها را جارى مى‏سازد، آن حضرت فرموده‏اند قبور مردگان خود را زيارت كنيد و بر آنان سلام بفرستيد كه ياد آن‏ها مايه پند شماست و نيز فرمودند: هر كس هر جمعه قبر پدر و مادر خود يا يكى از آنان را زيارت كند خداوند او را مورد آمرزش قرار مى‏دهد و در شمار كسانى خواهد بود كه درباره والدين خود نيكى و وظيفه فرزندى را ادا كرده باشد.(37)
در سيره و سخن معصومين(ع)
حضرت فاطمه زهرا(س) هر روز به زيارت مرقد پدرش مى‏رفت و مى‏گريست و مى‏فرمود: پدرم بر من مصائبى نازل شد كه اگر بر روزها وارد مى‏شد، به شب تبديل مى‏گرديدند.(38)
حضرت على(ع) براى همسرش حضرت زهرا(س) مكانى به نام بيت الاحزان ساخت كه در آن به گريه و زارى مى‏پرداخت و نيز در بسيارى اوقات آن بانوى دو سرا به قبرستان بقيع مى‏رفت حضرت زهرا(س) هر دو سه روز يك بار قبر حمزه سيدالشهداء را زيارت مى‏كرد، آن بانو مرقد شهداى اُحُد را نيز مورد زيارت قرار مى‏داد و در آن جا مى‏گريست.(39)
حضرت على(ع) نيز قبر رسول اكرم(ص) و فاطمه(س) را زيارت مى‏نمود، او بر سر مزار پيامبر مى‏گفت: گريستن جز بر فقدان آن حضرت روا نمى‏باشد، آنگاه صورت خويش را بر خاك مى‏نهاد و مى‏گريست و ناله مى‏كرد. حضرت امام حسين(ع) هنگام غروب هر جمعه قبر برادرش امام حسن مجتبى(ع) را در بقيع زيارت مى‏نمود. ساير ائمه نيز مرقد رسول اكرم(ص)، حضرت على(ع) و امام حسين(ع) را زيارت مى‏كرده و اصحاب و ياران و ساير مؤمنين را بر اين امر توصيه مى‏نموده‏اند.(40)
روش دانشمندان شيعه‏
امام خمينى در تمام ايّام اقامت در نجف جز موارد استثنايى برنامه زيارت هر شب خود را ترك نكرد و در اغلب ايّام زيارتى در كنار بارگاه امام حسين(ع) در كربلا بسر مى‏برد و هر روز زيارت عاشوراى معروفه را با صد مرتبه سلام و سد مرتبه لعن مى‏خواند و مى‏توان گفت از رمزهاى موفقيت امام همين ارتباط معنوى با ائمه و توجه، اشتياق و توسّل به آن وجودهاى مبارك مى‏باشد.(41)
وحيد بهبهانى زمانى كه براى زيارت به حرم سيد الشهداء مشرف مى‏شد، اوّل آستان كفش كن آن جناب را مى‏بوسيد و روى و محاسن خويش را بدان مى‏ماليد، پس از آن با خضوع و خشوع و رقت قلب به اندرون حرم مشرف مى‏شد و زيارت مى‏كرد.(42)
شهيد قدوسى مى‏گفت: علامه طباطبايى در ايام محرم و صفر زيارت عاشوراى خود را ترك نمى‏كرد و به زيارت جامعه هم اهتمام داشت و معتقد بود از نسخه‏اى معتمد استفاده كند.(43)
شهيد قدوسى نيز به اين امور تقيّد زيادى داشت. شهيد مصطفى خمينى هر سال به مناسبت‏هايى از جمله در نيمه شعبان، عرفه، اربعين، اول و نيمه رجب كه مردم از نجف به كربلا مى‏رفتند با پاى پياده به اين مكان مقدس مى‏رفت و گاهى مى‏شد كه بر پايش تاول‏هايى مى‏زد كه از آن‏ها خونابه راه مى‏افتاد و كاملاً مجروح مى‏شد ولى بازهم براى زيارت با پاى پياده مصمّم بود.(44) مرحوم ميرزا حسين نورى صاحب مستدرك الوسايل هم اين گونه بود و اصولاً پياده روى از نجف به كربلا در دوران شيخ انصارى متداول بود ولى پس از چندى ترك شد.
مرحوم نورى چون وضع را بدين منوال ديد بدين شيوه شايسته همت گماشت و به آن ملتزم گرديد و در عيد اضحى براى حمل اثاث و بار سفر حيوان كرايه مى‏كرد ولى خود و يارانش پياده راه مى‏رفتند و چون دچار ضعف مزاج گرديد اين مسير را سه شب طى مى‏كرد.(45)
ملاصدرا در هنگامى كه به حالت تبعيد در كهك(حوالى قم) بسر مى‏برد و مشغول بررسى مسايل عرفانى و فلسفى بود، گاه از اين ديار به قم مى‏آمد و ضمن زيارت بارگاه حضرت فاطمه معصومه، از روح مقدّس آن بانو براى رفع معضلات علمى و اجتماعى استمداد مى‏جست.(46)
و از اين نمونه‏ها در سيره علما بسيار زياد است و ما به همين مقدار بسنده مى‏كنيم.
حكمت زيارت‏
محبوب‏ترين بندگان نزد خداوند همان برگزيدگانى هستند كه قلّه‏هاى بلند تقوا و فضيلت را بوجود آورده‏اند، چهارده نور مقدسى كه به انسان و فرشتگان پرستش ذات بارى تعالى را آموختند، معصومانى كه خداوند ايشان را از هر لغزش، اشتباه، خطا، نادرستى و… پاك و دور نگاه داشته شده‏اند، محبت ورزيدن به اين وجودهاى مبارك يك دستور الهى است و نيز كسى كه آنها را دوست بدارد، خدا را دوست داشته و دشمنان آنان در رديف دشمنان خداوند هستند.(47)
خداوند خطاب به حضرت آدم مى‏فرمايد: اهل بيت پيامبر بهترين مخلوقات من مى‏باشند كه به سبب وجود آنان به بندگان ثواب و عقاب داده مى‏شود و بايد در درگاه من به آنان توسّل جُست و هرگاه به تو ابتلائات دست دهد اين وجودها را نزدم شفيع قرار ده به وسيله آنان طلب حاجت‏نما و من سوگند ياد كرده‏ام هر كس ايشان را در درگاه من شفيع خود قرار دهد و به وسيله آنان نياز خود را مطرح كند درخواستش را اجابت كرده و شفاعت آنان را بپذيرم.(48)
رسيدن به مقامات معنوى و كمالات ملكوتى بدون دوستى اولياء الهى امكان‏پذير نمى‏باشد و پذيرش اعمال هر مسلمان در گرو محبت و ولايت اهل بيت خواهد بود پس به قول مولوى:
هر كه خواهد همنشينى با خدا
او نشيند در كنار اولياء
و به قول شاعرى ديگر:
ما بدان مقصد عالى نتوانيم رسيد
هم مگر پيش نهد لطف شما گامى چند
زيارت از بهترين طريقه‏هاى ارتباط با پيشوايان معصوم است كه موجب جلب معنويت خواهد شد. زيارت حضور عارفانه در ديار معشوق، ديدار عاشقانه زائر از سراى زيارت شونده، اظهار ارادت نسبت به محبوب و دل دادن صميمانه در كوى دل دار است.
زائر در برنامه زيارت در برابر پارسايان برگزيده فروتنى مى‏نمايد، وفادارى صادقانه مريد نسبت به مراد در زيارت آشكار مى‏گردد، زائر خود را فراموش مى‏كند تا مبادا ديانت و ارزش‏ها فراموش گردند و يا به حاشيه رانده شوند. از راه‏هاى تكريم مفاخر و صاحبان كمال، زيارت آنان است كه در حقيقت موجب استمرار راه و مسير معنوى آنان خواهد شد.
حرم‏هاى شريف و مشاهد متبرك محل تردد فرشتگان، ارواح انبياء و اولياء و محل حضور روح زيارت شونده است به همين دليل در اين فضاى معنوى زائر يك نوع پالايش و پاكى را در خود احساس مى‏كند و دعايش در مظان استجابت قرار مى‏گيرد، وجود انبوه زائران در اين گونه مكان‏ها موجب ترويج فرهنگ يكتاپرستى، گسترش فرهنگ اهل بيت، افزايش مودّت و رحمت بين مؤمنين و ايجاد اتحاد و انسجام بين مسلمانان خواهد شد و افراد با آگاهى از برخى دشوارى‏هاى يكديگر اولاً از بار مشكلات خود مى‏كاهند و كمتر دچار فشار روحى مى‏شوند و ثانياً براى برداشتن بارى از دوش ديگران مصمم‏تر مى‏گردند و اين روند كارنامه اعمال آنان را درخشان مى‏نمايد، به علاوه حرم‏هاى شريف امامان در طول تاريخ از مراكز مهم گسترش و نشر علم، تبليغ و ترويج دين، مبدأ قيام‏ها و نهضت‏ها و محل رويش و شكل‏گيرى انقلاب‏هاى رهايى بخش و جنبش‏هاى ضد ستم و استكبار بوده است.
زائر در برنامه مذكور احساس مى‏كند در فضايى قرار گرفته كه مى‏تواند با زيارت شونده يك نوع ارتباط قلبى برقرار كند و از اين رهگذر در يك حالت آرام بخش و نويد دهنده مى‏تواند با امام يا امامزاده درد دل كند، گرفتارى‏ها و نابسامانى‏هاى خود را نزد او مطرح نمايد و با زبان سر و دل با او به گفتگو بنشيند و با زمزمه كردن با او به زيباترين گويش عاطفى سخن مى‏گويد و به دليل آن معرفتى كه در اين مكان‏ها احساس مى‏گردد و بر آن فضاى روحانى حاكم است زائران به قدر ظرفيت‏ها كه دارند مى‏توانند از سرچشمه زلال معارف ناب خاندان عترت بهره‏مند شوند.
مكان‏هاى زيارتى، پناهگاه امنى براى بندگانى هستند كه مى‏خواهند به درگاه حق تعالى استغفار كنند، تضرع نمايند و ميثاق خويش را با خداى خود تجديد كنند، قلب زائر همچون لامپى با يك منبع توليد كننده انرژى چنان ارتباط برقرار مى‏كند كه نوعى انس معنوى با بوستان ملكوتى در خود احساس كرده و بدين گونه از تاريكى‏هاى خلاف و گناه فاصله مى‏گيرد و صفحه دل را براى تابش نور حق مهيّا مى‏كند، در اخلاق و رفتار خود تجديد نظر كرده، محاسباتى در زندگى خود انجام داده و موازين شرع مقدّس را بيش از گذشته در نظر مى‏گيرد. راستى كجا بهتر از اين فضاها است كه در آن‏ها آدمى متوجه آخرت مى‏گردد، به خود مى‏آيد، پوسته‏هاى غفلت و نسيان را دور مى‏ريزد و خود را براى اعمال صالح و تقويت ايمان و پارسايى آماده‏تر مى‏بيند:
در بارگهت به صد اُميد آمده‏ام‏
با موى سيه رفته سپيد آمده‏ام‏
نقش تربيتى زيارت‏
زايرين در كنار مراقد مقدّس به خواندن متونى روى مى‏آورند كه محتوايى عميق و سازنده دارند و از باورهاى دينى، كمالات معصومين، اولياء، صالحين و فرزندان اهل بيت حكايت دارند. در اين زيارت نامه‏ها آن چنان مضامين بكر و عبارت‏هاى جاويدان و بارقه‏هاى معنوى ديده مى‏شود كه با وجود آن كه زائر بارها اين متون معتبر و موثق را مى‏خواند خسته نمى‏شود بلكه چشمه‏هاى شوق، صفا و معرفت در اعماق روح و ذهنش به جوشش در مى‏آيد و هر لحظه كه در اين نوشته‏هاى نورانى دقت مى‏نمايد معانى و نكات لطيف‏ترى را بدست مى‏آورد گويى در اقيانوسى از حكمت و فضيلت غواصى مى‏كند و مشغول بدست آوردن مرواريدها و گوهرهاى گرانبها مى‏باشد.
نقش پرورشى و هدايتى اين گونه متن‏هاى مقدّس براى شخص زائر بسيار قابل توجه و درخور تعمّق و بررسى است چرا كه در زيارات معتبر مباحث اعتقادى، امامت و ولايت و ارتباط آن با توحيد به شيوه‏اى محكم و متين مطرح مى‏شود كه اولين ثمرات آن اين است كه زندگى انسان را هدف دار و جهت دار مى‏نمايد و در قلب و روح او نوعى اطمينان، آرامش و اميدوارى ايجاد مى‏كند. اين كه زائر در چنين مكان‏هاى منوّرى به درگاه خداوند التماس مى‏كند تا به اذن الهى آن وجودهاى مقدّس برايش شفاعت كنند و يا از خداوند مى‏خواهند كه شفاعت اين پاكان را شامل حال او كنند، او به رحمت الهى اميدوار مى‏گردد و اين ويژگى مسلمين و مؤمنين زائر را از غم‏هاى جانكاه، نگرانى‏هاى فرساينده و آشفتگى‏هاى روانى مى‏رهاند. زيارت هم به عنوان توسّل به درگاه معصومين است و تقاضاى شفاعت اين پاكان نزد پروردگار و هم نوعى دعا و سخن گفتن با معبود است اما بطور غير مستقيم و باواسطه و از اين روى مى‏تواند درهاى رحمت الهى را به سوى زائر بگشايد. در هنگام زيارت افراد احساس مى‏كنند در فضايى ملكوتى اوج گرفته‏اند و فيوضات ربّانى از هر سو به طرف آنان جارى است. نسبت مسافرت براى زيارت و نيز برنامه‏هاى گوناگون زيارتى از چنان غناى فكرى و فرهنگى و بركات فراوان معنوى و حتى مادى برخوردار است كه در طول زمان نه تنها كهنه و فرسوده نشده بلكه با كنار رفتن حجاب‏هاى جهل، غفلت و خرافات مفاهيم آن‏ها روز به روز روشن‏تر، رساتر و كامل‏تر شده است و اعتقاد به اين مسئله اختصاص به شيعه نداشته و در گذشته در انجام اين اعمال مستحبى تفاوتى بين شيعيان و اهل سنت نبوده است زيرا همه مسلمانان به زيارت مرقد معصومين و افرادى از خاندان آنان مى‏شتافته‏اند اما متأسفانه از زمان پيدايش فرقه گمراه كننده وهابيت عليه اين سنت نيكو و مصداق بارز شعائر الهى تبليغات منفى گسترده‏اى راه اندازى شد و برخى افراد كم بهره از خرد و منطق فريب شايعات اين گروه منحط را خورده و تصور كرده‏اند زيارت از مسايل مختص شيعه است و نادانسته و گاهى هم مغرضانه آن را مورد هجوم تبليغات مسموم خود قرار داده‏اند و مسلمانان را از مزاياى فراوان يك برنامه تربيتى و رشد دهنده محروم كرده‏اند چرا كه به قول ابن سينا وقتى به زيارت اهل قبور مى‏رويم چون روح زيارت شونده فارق از دنيا و ماده است مى‏تواند بر زائر اثرات زيادى بگذارد و خيرات و بركات زي
ادى را براى وى به ارمغان آورد و مزاجش را به سوى خوبى‏ها و فضايل راغب‏تر سازد.(49)
شيخ شهاب الدين سهروردى هم تأكيد مى‏نمايد وقتى اهل سلوك معنوى با خلوص نيت و نوعى استقامت و بردبارى درب بيوت نورانى را مى‏كوبند فرشتگان با هداياى آسمانى از آنان پذيرايى مى‏كنند و بديهى است نفوس كاملى كه در مراتب معرفتى ترقى كرده‏اند با انوار و اشراق‏هاى خود نفس‏هاى ناقص را به فيض مى‏رسانند.(50)
فخرالدين رازى مى‏گويد: وقتى انسان در كنار قبرى حاضر مى‏گردد، روح زائر با آن تربت ارتباط برقرار مى‏كند و چون روح فرد در گذشته با آن خاك در اتصال است در اين هنگام اين دو روح، هم را ملاقات كرده و مثل دو اينه در برابر هم قرار مى‏گيرند و تابش هر كدام به ديگرى سرايت مى‏كند و معارف و مكارم هر كدام به آن فرد مى‏رسد.(51)
عرفا، عالمان و اهل حكمت معتقدند هيچ چيزى براى دل‏هاى غافل مفيدتر از زيارت اهل قبور نمى‏باشد، دل هايى كه به زنگار دنيا آلوده شده‏اند و از مكارم معنوى فاصله گرفته‏اند با حضور در اين مكان‏ها موعظه مى‏شوند، عبرت مى‏گيرند و با مشاهده امور درگذشتگان از بسيارى امراض اخلاقى چون حسد، طمع،
حرص، آرزوهاى دراز، معالجه مى‏گردند، آدمى با زيارت اهل قبور از خواب غفلت بيدار مى‏شود، فريب دنيا را نمى‏خورد و متوجه مى‏شود از امكانات اين سراى فانى بايد سرمايه‏اى براى آخرت خود تدارك ببيند، ياد مرگ در اين مواقع در دل انسان زنده مى‏شود و اين پديده آرزوهاى غير الهى را كوتاه مى‏كند، قساوت دل بر اثر اين برنامه برطرف مى‏گردد.
حضرت على(ع) پس از تلاوت آيه: «الهاكم التكاثر حتى زرتم المقابر»(52) فرمودند: شگفتا! چه مقصد بسيار دورى و چه زيارت كنندگان بى خبرى و چه كار دشوار و مرگبارى.(53)
وقتى انسان قبرى را مشاهده مى‏كند به ياد احوال در گذشته مى‏افتد و متوجه مى‏شود او هم مدتى در اين دنيا زيسته و اكنون بدنش اسير خاك شده و روحش در عالم برزخ است اين تفكر توأم با يك بيدارى بوده و مانع دنيا زدگى و عافيت‏طلبى او مى‏شود، همچنين وقتى آدمى مشاهده مى‏كند مردم نسبت به مرقد يك انسان برجسته، پاك و پارسا اقبال فراوانى نشان مى‏دهند و مقام او را تكريم كرده و به او توسل جسته و نذر و نياز برايش اختصاص مى‏دهند و بر عكس براى مردگان دنيا طلب و دور از معنويت هيچ رغبتى نشان نمى‏دهند، مى‏فهمد خوب زيستن و درست زندگى كردن حتى در زندگى دنيايى اثر دارد چه رسد به سراى جاويد به همين دليل در ديندارى و پرواپيشگى اهتمام مى‏ورزد و از تشريفات دنيايى روى گردان مى‏شود و اين روند در خودسازى و رهايى وى از خسران آشكار بسيار مؤثر است.(54)
پى‏نوشت‏ها:
1. معجم مقابيس اللغعة، ج 3،ص 36.
2. مجمع البحرين، ج 2، ص 305، المصباح المنير، ص‏354.
3. كشف الاريتاب، سيد محسن امين، ص 459، دائرة المعارف الاسلاميه الشيعه، سيد حسن امين، الجزء 12، ص 67.
4. سوره آل عمران، آيه 169.
5. دائرة المعارف تشيع، ج 8، ص 566.
6. لغت نامه دهخدا، ج 9، ص 13054.
7. اين زيارت در «من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 3، عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 277؛ تهذيب الاحكام، ج 6، ص 95 و ديگر منابع روايى نقل شده است.
8. موسوعه زيارات المعصومين كه توسط مؤسسه امام هادى تدوين گرديده در برابر سند و مدارك اين متون پژوهش‏هاى جالبى دارد.
9. سوره كهف، آيه 21.
10. تفسير الميزان، ج 13، ص 300 و 385؛ تفسير نمونه، ج 12، ص 388.
11. سوره نساء، آيه 64.
12. وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفى، ج 4، ص 1360 و 1364.
13. سوره حج، آيه 31.
14. همان، آيه 32.
15. سوره احزاب، آيه 57.
16. سوره توبه، آيه 3.
17. سوره احزاب، آيه 33.
18. سوره شورى، آيه 23.
19. سوره احزاب، آيه 56.
20. سوره صافات، آيه 79.
21. همان، آيه 109.
22. همان، آيه 120.
23. همان، آيه 130.
24. تحف العقول، ابن شعبه حرانى، ص 323.
25. سوره نور، آيه 36.
26. الدرالمنثور، جلال الدين سيوطى، ج 5، ص 50.
27. خصال، شيخ صدوق، ص 146، بحار الانوار، ج 24، ص 185.
28. طبقات كبرى، ابن سعد، ج 1، ص 78.
29. موسوعه زيارات المعصومين، مقدمه، ص 96.
30. سوره رعد، آيه 24.
31. موسوعه زيارات المعصومين، همان، ص 97.
32. الغدير، علامه امينى، ج 5، ص 148.
33. همان، ص 170، احياء علوم الدين، غزالى، ج 1، ص 81.
34. احياء علوم الدين، ج 1، ص 83 – 82.
35. التهذيب، ج 6، ص 4، ح 5.
36. بحارالانوار، ج 100، ص 121؛ سفينة البحار، محدث قمى، ج 3، ص 516.
37. بحار الانوار، ج 102 (كتاب المزار) باب زيارة المؤمنين و آدابها.
38. تاريخ الخمسين، ج 2، ص 173.
39. مقدمه موسوعة زيارت المعصومين، ص 99.
40. درباره اهتمام ائمه هدى به زيارت مشاهد معصومين بنگريد به مأخذ قبل، ص 102 – 100.
41. فرازهاى فروزان، از نگارنده، ص 158 – 157.
42. قصص العلماء، تنكابنى، ص 202.
43. جرعه‏هاى جان بخش، از نگارنده، ص 265.
44. سيماى فرزانگان، رضا مختارى، ص 190.
45. همان، ص 193.
46. فوائد الرضويه، محدث قمى، ص 380.
47. فرازى از زيارت جامعه كبيره.
48. تفسير جامع، ج 1، ص 148.
49. رسايل ابن سينا، ج 1، ص 338.
50. مجموعه مصنفات شيخ اشراق، ج 2، ص 245 – 244.
51. نك: المطالب العالية من العلم الالهى، ج 7، ص 277 – 275.
52. سوره تكاثر، آيه 1.
53. تفصيل كلام حضرت در خطبه 221 نهج البلاغه آمده است.
54. ترجمه و شرح رساله زيارة القبور فخر رازى (فلسفه زيارت)، تأليف و تحقيق، احمد عابدى، ص 30 – 29.