سرگذشت هاي ويژه از زندگي امام خميني (قدس سره)

حجة
الاسلام شيخ علي اكبر آشتياني نمايندۀ ولي فقيه در ژاندارمري جمهوري اسلامي ايران

سرگذشت
هاي ويژه از زندگي امام خميني (قدس سره)

ارتباط
بيشتر اين جانب با بيت حضرت امام رحمت الله عليه زماني آغاز شد كه مسئله توزيع
شهريه آن حضرت ميان طلاب مطرح شد. در آن زمان توزيع شهريه به اسم معظم له اشكال
ايجاد مي كرد چرا كه رژيم حتي از مطرح شدن نام ايشان در اين حد نيز وحشت داشت.

از
طرفي حضرت امام به هيچ وجه مايل نبودند در امر توزيع شهريه خللي وارد شده و طلاب
عزيز با مشكل روبرو گردند. تصميم بر اين قرار گرفت كه شهريه با نامي ديگر توزيع
شود و اين كار با انتخاب نام «آيت الله آشتياني» كه در حقيقت نامي مستعار براي
حضرت امام به منظور توزيع شهريه بود، آغاز گشت و اين جانب به اتفاق حجت الاسلام و
المسلمين حاج شيخ محمد حسين شريفي و حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد محمد موسوي
قافله باشي و برخي ديگر از دوستان عهده دار توزيع شهريه حضرت امام با نام «آيت
الله آشتياني» شديم.

بعدها
مشخص شد كه ساواك به اين امر پي برده بود. در پرونده هاي ساواك كه منتشر شده نيز
اين امر منعكس است كه شهريه هايي كه با نام آيت الله آشتياني توزيع مي شود، متعلق
به آقاي خميني است.

اين
جانب پس از پيروزي انقلاب اسلامي و طي ده ساله گذشته علاوه بر اين كه يكي از اعضاي
دفتر حضرت امام رضوان الله عليه بودم، افتخار توزيع شهريه امام را نيز داشتم و خدا
را شكر مي كنم كه چنين سعادتي را نصيبم ساخت كه از خدمتگزاران حضرت امام باشم.

 

§       
امام در مقاطع حساس
انقلاب اسلامي

الف
ـ آخرين شب قبل از پيروزي انقلاب اسلامي

روز
21 بهمن سال 57 همانطوري كه اطلاع داريد از سوي رژيم حكومت نظامي اعلام شد اما
مردم با پيروي از فرمان امام مبني بر شكستن حكومت نظامي و حضور در خيابان ها،
توطئه شوم رژيم در سركوب انقلاب و دستگيري انقلابيون را با شكست مواجه ساختند.
تصور بسياري از دوستان اين بود كه رژيم در اين روز دست به جنايت خواهد زد و
اقدامات از پيش طرح شده اي را به اجرا خواهد گذاشت و بر همين اساس در مدرسه رفاه
حالت غيرعادي وجود داشت و اضطراب و نگراني در چهره عده اي از دوستان به چشم مي
خورد؛ البته نگراني اين عزيزان نه براي خود، بلكه براي حضرت امام قدس سره بود و
خوف آن را داشتند كه رژيم با حمله اي وحشيانه جان آن حضرت را مورد تهديد قرار دهد
و هر چه به شب نزديكتر مي شديم اضطراب و نگراني دوستان بيشتر مي شد. عده اي از
رفقا به نزد امام رفته و با اصرار از ايشان خواستند كه مدرسه را ترك كرده و به يك
مكان امن بروند، اما امام عزيز ـ كه در نهايت آرامش به سر مي بردندـ با اين
پيشنهاد مخالفت كردند و اظهار داشتند به هيچ وجه مدرسه را ترك نخواهند كرد. و بدين
سان آن حضرت بدون اين كه تفاوتي ميان آن شب و شب هاي ديگر قائل شوند، نماز شب
خواندند و در كمال آرامش شب را به صبح رساندند.

 

ب
ـ اشغال افغانستان توسط شوروي و واكنش حضرت امام

اما
خاطرۀ به ياد ماندني ديگري كه از حضرت امام رضوان الله تعالي عليه در ذهن دارم،
مربوط است به شبي كه قواي شوروي، افغانستان را اشغال كرد. شب هنگام (تقريبا نيمه
هاي شب كه به صبح نزديك مي شد) به ناگاه سفير شوروي در تهران وارد دفتر حضرت امام
شد. اعضاي دفتر و از جمله خود من از حضور سفير شوروي در دفتر امام آن هم در آن وقت
از شب بسيار متعجب بوديم (البته همين جا داخل پرانتز ذكر كنم، اين كه چگونه سفير
شوروي بدون هر گونه اطلاع قبلي، به صورت سرزده وارد دفتر امام شد، مربوط است به
سادگي تشكيلات دفتر و اين سادگي همواره مورد نظر امام بوده و به آن سفارش مي
كردند) هر چه از او سوال كرديم كه چه مساله اي پيش آمده كه شما چنين سرزده و در
اين موقع از شب به اينجا آمده ايد؟ پاسخ مي داد: من كاري ضروري و حساس با حضرت
امام داردم و بايد ايشان را ملاقات كنم. پرسش هاي ما و پاسخ هاي گنگ سفير شوروي تا
ساعت هشت صبح ادامه يافت و عاقبت ايشان خدمت امام رسيدند.

سفير
شوروي خبر اقدام اشغال خاك افغانستان توسط قواي نظامي شوروي را به اطلاع حضرت امام
رساند. امام با حالتي عصبي و متحكم رو به سفير شوروي كرده و گفتند: «شما كار
اشتباهي كرديد. شما در اين كار هيچ موفقيتي به دست نمي آوريد و بي ترديد روزي به
اشتباه خود اقرار خواهيد كرد»، و همگان شاهد بودند كه زمان چه زود بر صحت كلام
امام گواهي داد.

 

ج‌
ـ‌ كودتاي آمريكايي نافرجام نوژه

خاطره
ديگري كه از حضرت امام رحمت الله عليه نقل مي كنم، مربوط به كودتاي آمريكايي نوژه
است. كودتاي نافرجام نوژه كه توسط برخي از عمال آمريكا طرح ريزي شده بود و هدف
سقوط نظام جمهوري اسمي را تعقيب مي كرد، در نظر داشت با كمك چند تن از افسران
وابسته به نظام سرنگون شده ستم شاهي با تصرّف مكان هاي حساس و بمباران محل اقامت
مسئولان بلند پايه كشور و از جمله با بمباران منزل حضرت امام، توطئه اي شوم را به
قالب اجرا گذارد. اما از آن جا كه خواست خدا بر افشاي آن و دستگيري عوامل دست
اندركار قرار گرفته بود، يكي از خودفروختگان موضوع را به اطلاع مادرش رساند. مادر،
او را موعظه كرد و گفت: «اين نظام، نظام حق است، حكومت اسلامي است و حكومت خدا است
و در راس آن يك مرجع تقليد كه نايب امام زمان «عج» است، قرار دارد و خداوند اطاعت
از او را واجب كرده و هر اقدامي عليه اين نظام، مخالفت با اسلام است».

سخنان
مادر در او موثر افتاد و وي جريان اين كودتا را با يكي از مسئولان كشور در ميان
گذاشت. آن طور كه به ياد دارم اين مسئول حضرت آيت الله خامنه اي بودند كه بلافاصله
به همراه يك نفر ديگر خدمت امام رسيدند و جريان را به اطلاع رسانده، خواهش كردند
كه امام محل خود را ترك گفته و به مكان ديگري بروند. امام بدون هيچ گونه تاملي
مخالفت خود را با اين نظر اعلام كردند و گفتند: «خير، من همين جا خواهم ماند» و
بعد فرمودند: «شما برويد از صداوسيما محافظت كنيد كه اگر حادثه اي به وقوع پيوست،
من از آن طريق به ملت پيام دهم و آنان را از اين توطئه آگاه سازم».

شخص
دومي كه با آقاي خامنه اي خدمت امام رسيده بود با لحني آميخته با خجالت و حيائ بر
تقاضاي خود پافشاري كرد و گفت: احتمال خطر وجود دارد و ما براي جان شما خوف داريم،
پس بهتر است كه به جايي ديگر برويد. امام لبخندي دلنشين بر لب آوردند و خطاب به
ايشان گفتند: «من هستم، شما خيالتان راحت باشد. اگر حادثه اي رخ داد، پيام مي دهم»
آرامش امام آن برادر را مجاب ساخت و تسلاي خاطر همگان را فراهم ساخت و ما شاهد
بوديم كه اين توطئه نيز خيلي زود نقش بر آب شد.

 

دـ
علاقمندي شديد حضرت امام به حفظ نظام

خاطرۀ
ديگري كه نقل مي كنم از توجه خاص امام به مسائل سياسي اجتماعي جامعه و هوشياري فوق
العاده ايشان در امور سياسي است. يادم هست برگزاري اولين انتخابات رياست جمهوري
مصادف شد با زماني كه حضرت امام در بيمارستان قلب بستري بودند. همه مسئولان بسيار
نگران حال حضرت امام بودند و مرتب براي ديدن آن حضرت به بيمارستان مي آمدند و همه
سعي داشتند مشكلات مملكتي را به جهت حال امام با ايشان مطرح نكنند و بسيار در حرف
زدن هاي خود احتياط مي كردند. ليكن حضرت امام حتي در آن حال از تمامي مسائل مي
پرسيدند و كسب اطلاع مي كردند. مردم عاشق هر روز گروه گروه به بيمارستان قلب مي
آمدند و حال امام را جويا مي شدند و در هر گوشه ميهن اسلامي نيز مراسم دعا و نيايش
به منظور بهبودي حال ايشان برگزار بود. در اين حال كه همه در فكر سلامتي حضرت امام
قدس سره بودند خود ايشان تنها از اوضاع و احوال كشور مي پرسيدند. از طرف ديگر
تاريخ انتخابات رياست جمهوري نزديك بود، امام عزيز با درك حساسيت برگزاري اين
انتخابات به حاج احمد آقا گفته بودند كه: «اگر خداي ناكرده مسئله اي براي ايشان
پيش آمد آن را مخفي نگه داشته و پس از برگزاري انتخابات اعلام كنند».

بنابراين
شاهديم كه امام عزيز تا چه حد براي حفظ نظام جمهوري اسلامي اهميت قائل بوده اند و
بر نسل حاضر و آينده است كه حافظ صالحي براي اين نظام باشند تا انشاءالله جمهوري
اسلامي ايران، زمينه ساز حكومت اسلامي جهاني حضرت مهدي (عج) گردد.

 

هـ
ـ كودتاي نافرجام عناصر وابسته به چپ

خاطرۀ
ديگري كه نقل مي كنم مربوط است به كودتاي نافرجام كه چند سال پس از كودتاي نوژه
طرح آن توسط عناصر وابسته به شرق ريخته شد. نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران هر روز
با توطئه اي جديد روبرو بود و تمامي قدرت هاي بزرگ، رشد كشوري اسلامي و مستقل را
تحمل نمي كردند و تمامي تلاش خود را معطوف ساخته بودند تا هر روز كشوري اسلامي را
با مشكلي تازه روبرو سازند و در اين بين از طرح توطئه هاي براندازي نيز خودداري
نمي كردند. اما روبروي آنان مردي نستوه، سازش ناپذير و مهمتر از همه خدايي روبروي
آنان بود اين كه مي گويم خدايي و اين بُعد را برجسته مي كنم دليل بر اين است كه
معتقدم در مراحل مختلف انقلاب اسلامي تنها همين خصيصه بوده است كه نصرت را بر
ايمان به ارمغان آورده است.

در
يكي از نيمه شب ها خبر آوردند كه قرار است كودتايي رخ دهد. حضرت حجت الاسلام و
المسلمين حاج احمدآقا شتابان خدمت امام رسيدند. امام به اداي نماز شب مشغول بودند
(كاري كه هميشه در اين ساعت انجام مي دادند). مدتي طولاني به انتظار ايستادند اما
امام غرق در راز و نياز با خداوند بودند، وقتي حاج احمدآقا موضوع را به اطلاع امام
رساند، ايشان با همان متانت و آرامشي كه همواره داشتند اشاره كردند و آرام
فرمودند: «مساله اي نيست؛ شما برويد و خيالتان آسوده باشد…».

 

و
ـ عزل بني صدر از رياست جمهوري

اجازه
بدهيد در ادامه واكنش هاي حضرت امام در مقاطع حساس انقلاب اسلامي به فتنه بني صدر
و اعوان و انصار آن و دفع آن توسط امام اشاره كنم. غالب دوستان به ياد دراند كه
حضرت امام اصولا در برابر رخدادهاي سياسي ـ اجتماعي و فرهنگي چه مواضع پيامبر گونه
اي را اتخاذ مي كردند. به ديگر سخن، حضرت امام در مواجهه با مسائل اجتماعي همان
رفتاري را پيشه مي كردند كه پيامبران الهي بدان عمل مي كردند. حضرت امام رضوان
الله تعالي عليه در برخورد با افرادي چون بني صدر كه به لحاظ اجتماعي و شخصيتي
بيمار مي نمودند، رفتار خاص خود را داشتند. امام معتقد بودند، بايد شخص بيمار را معالجه
كرد و اين شيوه درمان به صور مختلف كه پند و اندرز، صبر و بردباري و و … را شامل
مي شد، بود. و چنان چه اقدام هاي درماني موثر نمي افتاد ـ‌ همان گونه كه در بني
صدر موثر نيفتاد ـ اقدام نهايي را به عمل مي آوردند. در اين مرحله حضرت امام به
مواردي كه در اصطلاح عام مصلحت اجتماعي ـ سياسي ناميده مي شد توجهي نداشتند و توجه
اصلي ايشان معطوف به مصلحت اسلام و مسلمين بود. به ياد داريم، بني صدر جمعيت زيادي
را عوام فريبانه به دور خود جمع كرده بود و باور داشت كه از يك پايگاه مردمي
برخوردار است.

روزي
چند تن از ائمه جمعه شهرستان هاي مختلف از جمله شهداي محراب آيت الله صدوقي و آيت
الله مدني و عده اي ديگر خدمت امام رسيدند. اين عده پس از بازگشت از محضر امام
خوشحال به نظر مي رسيدند. كنجكاوانه پرسيدم چه شده كه شما اينقدر خوشحاليد؟ پاسخ
دادند: حضرت امام فرموده اند: «چنان چه حجت شرعي تمام شده باشد، درنگ نخواهم كرد و
بدانيد كه خلع بني صدر لحظه اي به طول يك دقيقه بيش نخواهد بود» حضرت به مخاطبان
خود فرموده بودند: «شما خيال نكنيد كه من از هياهو و جنجال مي ترسم، اگر تمام اين
جمعيتي كه در حسينيه حاضر مي شوند و فرياد بر مي آورند: درود بر خميني، زماني خلاف
آن را بگويند، براي من هيچ تفاوتي نخواهد داشت. من ذره اي به هوچي گري ها وقعي
نخواهم گذاشت من كاري به هياهو و درود گفتن ها ندارم بلكه تنها به تكليف شرعي ام
مي پردازم همين و بس».

 

زـ
كشتار حجاج بيت الله در حرم امن و واكنش حضرت امام

صلابت
و استقامت حضرت امام در مقاطع دشوار پس از انقلاب اسلامي بر هيچ كس پوشيده نيست.
ما شاهد بوديم در شهادت شهيد مظلوم بهشتي و يارانش به دست منافقين كوردل و هم چنين
در شهادت دكتر باهنر و شهيد رجايي امام خم به ابرو نياوردند و برخورد مناسب و
استواري ايشان چنان دل هاي داغدار و آلام امت را تسكين داد كه فاجعه اي كه در هر
كشور ديگر بدون ترديد سقوط دولت و نظام را به همره داشت، كوچك ترين خللي به نظام
نوپاي جمهوري اسلامي وارد نساخت. اما امام عزيز كه در سوگ عزيزان و يارانش و در
سوگ فرزند مجتهد، عارف و بزرگوارش شهيد حاج آقا مصطفي حتي قطره اي اشك از چشم جاري
نساخت، شكسته شدن حرمت امن الهي چنان ايشان را متاثر ساخت كه در طول يك روز بيش از
ده بار گريستند. ما بارها شاهد بوديم كه حضرت امام جز در مصيبت مظلومانه
«اباعبدالله الحسين عليه السلام» نگريسته اند، اما چگونه است كه واقعه خونين حج
چنين امام را متاثر مي سازد؟ اين نيست جز اين كه امام عزيز از زير پا گذاشتن آيات
الهي از سوي خائنين به حرم امن خدا متاثر شده اند.

 

§       
خصوصيات ويژه و زندگي
پيامبرگونه حضرت امام

به
عقيده من سادگي زندگي حضرت امام قدس سره در نوع خود بي نظير بود و نمونه زندگي ايشان
را بايد در ميان ائمه معصومين عليهم السلام جستجو كرد. در زمينه نكات ويژه در مورد
زندگي ايشان صحبت را با نقل خاطره اي كه از فرزند برومند امام، حاج احمدآقا شنيده
ام آغاز مي كنم.

 

الف
ـ‌حفظ بيت المال

حاج
احمدآقا نقل مي كرد: زماني كه حضرت امام در نجف اشرف بودند و فرزند والا مقام،
دانشمند، عالم، عارف و مجتهدشان حاج آقامصطفي شهيد شدند، اولا حضرت امام پس از
شنيدن خبر شهادت ايشان استوار و بردبار تنها به گوشه اي رفته و به تلاوت كلام الله
مشغول شدند و در حالي كه حاج احمدآقا و بقيه اعضاي خانواده مي گريستند، حضرت امام،
آنان را دلداري مي دادند. ثانياـ ماجرايي پيش آمد كه نقل آن بيانگر روح تعبد حضرت
امام نسبت به مسائل شرعي و احكام خدا را مي رساند. آن ماجرا به اين شكل بود كه
خانواده امام قصد داشتند از طريق تلفن منزل رهبر انقلاب با تهران تماس بگيرند.
ليكن رهبر انقلاب حتي در اين موقعيت كه فرزند خود را از دست داده بودند صريحا به
خانواده خود گفتند كه: تلفن بيت از اموال بيت المال است و خواست شما براي استفاده
از آن امري شخصي است، بنابراين تماس با آن جاز نمي باشد.

انسان
وقتي موقعيت امام و همسرشان را به عنوان پدر و مادري فرزند از دست داده تجسم مي
كند و حساسيت حضرت امام را حتي در آن موقعيت خاص نسبت به بيت المال مي بيند جدا
درس مي گيرد. انشاءالله تمامي افرادي كه كار اجرايي دارند از اين نكته الگو گرفته
و نسبت به استفاده به جا از بيت المال حساس شوند.

 

ب
ـ واكنش حضرت امام نسبت به اسراف

در
طول ده سالي كه از نزديك شاهد بوده ام يكي از نكاتي كه حضرت امام به آن فوق العاده
اهميت مي دادند، ساده زيستي و عدم اسراف كاري بود. بارها من خود شاهد بوده ام كه
امام عزيز از جا برخاسته و به طرفي مي روند پس از مدت كوتاهي متوجه شده ام كه
ايشان قصد خاموش كردن چراغي را دارند كه بي مورد روشن است.

و
يا در مورد تلفن هايي كه به دفتر ايشان مي شد، فرموده بودند: «آقايان سعي كنيد از
كارهاي تكراري و مسرفانه جلوگيري كنيد و از افراط نيز بپرهيزيد».

وقتي
ايشان ليوان آبي را مي خوردند اگر آب ليوان به نصف مي رسيد بر روي آن تكه كاغذي مي
گذاشتند و بقيه آب ليوان را براي رفع تشنگي بعدي خود باقي مي گذاشتند و يا اگر زخم
يا جراحتي بر قسمتي از بدنشان وارد مي آمد، دستمال كاغذي را به چند تكه تقسيم مي
كردند و تكه اي از آن را استفاده مي كردند.

حضرت
امام با تمام مشغله اي كه داشتند تمامي هزينه هايي كه براي منزل ايشان مي شد شخصا
كنترل مي كردند و مسئولين مالي موظف بودند قبل از انجام هر خريدي براي بيت ليست
اقلامي كه قصد خريد آنها را دارند به امام عزيز بدهند.

 

ج
ـ نظم در امور

نكته
ديگري كه به نظرم مي رسد نظم موجود در امور و كارهاي حضرت امام بود. حضرت امام
براي تمامي ساعات شبانه روز، برنامه اي خاص داشتند به طوري كه ساعات مطالعه، عبادت
و نيايش، رسيدگي به امور مسلمين و مملكت اسلامي، خواب و حتي امور شخصي ايشان
برنامه و زمان مشخص داشت و همين امر باعث شده بود ايشان از تمامي ساعات عمر پر
بركت خود به نحو احسن بهره گرفته و روحي والا و دور از توصيف داشته باشند.

حضرت
امام اول وقت به نماز مي ايستاد با خضوع و خشوع و حضور قلب نمازش را برگزار مي
كرد. قبل از فرا رسيدن وقت نماز حضرت به تلاوت قرآن كريم مي پرداخت و پس از برگزار
كردن نماز مغرب و عشاء به داخل حياط خانه رفته و رو به قبله در حالي كه با انگشت
به طرف قبله اشاره مي كرد حدود 15 دقيقه دعايي را زير لب زمزمه مي كرد. در اين
مورد از يك فرد موثق نقل است كه حضرت اين ذكر را كه: «تحصّنت بدارٍ سقفها لا اله
الا الله و نورها محمّد رسول الله و بابها علي ولي الله و اركان ها لا حول و لا
قوة الا بالله» مرتبا تكرار مي كردند و ضمنا از حضرت امام نقل است كه ذكر: «اللهم
صل علي محمد و آل محمد و ادفع عنّا البلاءِ المبرم من السماء انك علي كل شيءٍ
قدير» هفت مرتبه در ساعات آخر روز جمعه خواند شود.

حضرت
امام بدون استثناء هر شب نماز شب را اقامه مي كردند، براي اين منظور معمولا دو
ساعت پيش از اذان صبح از خواب بر مي خاستند و اگر وقت ياري مي كرد نمازهاي مستحبي
را نيز به پا داشته و چنان چه تا اذان صبح وقتي باقي بود بولتن هاي خبري مختلف را
مطالعه مي كردند.

حضرت
امام در به دست آوردن اخبار منعكس شده از راديوهاي بيگانه اهتمام داشتند و غالبا
اخبار راديوهاي بيگانه را گوش مي دادند و امت مسلمان خود از طريق سيماي جمهوري
اسلامي مشاهده كرد كه امام عزيز حتي در بستر بيماري نماز شب را تكر نكرده و از
راديو به منظور كسب خبر استفاده مي كردند حتي سه روز پس از عمل جراحي كه حال حضرت
امام رو به بهبودي گذاشته بود دستور دادند تلويزيون بياورند تا از آن استفاده
كنند.

ادامه دارد