انقلاب برای حفظ حرمتها و حریمها است نه…

انقلاب برای حفظ حرمتها و حریمها است نه…

در هر جامعه ای یکسری مسایل و اصولی وجود دارد که باید سالم
و مصون از تعرض و برخورد بماند و اگر نیاز به اجراء و پیاده کردن دارد بدون
کوچکترین تغییر و دگرگونی باید اجراء گردیده و بمرحله عمل بیاید و در جامعه اسلامی
نیز وضع چنین است، و تنها تفاوتی که وجود دارد، این است که در جامعه اسلامی،
حرمتها و حریمها بمکتب و ایدئولوژی برمیگردد و حتی حریمها و حرمتها از ناحیه دولت
و نظام و حکومت بوجود می آید، به این لحاظ و اعتبار است که در رأس نظام اسلامی،
فردی قرار دارد که اطاعت از او در تمام جهات و مراحل، فریضه و واجب بوده و تخلف از
آن حرام و ممنوع است و بقاء و ثبات هر نظامی در گرو حراست از این حریمها و حرمتها
است و مسئولان یک نظام بیش از همه باید از این اصل تبعیٌت نموده و با بی اعتنائی و
تجریها و ایجاد زمینه های خلاف نباید موجب سستی و متزلزل شدن حریمها و حرمتها
گردند. انقلاب هم برای این نیست که زمیه هر کاری را برای هر کسی آماده سازد و به
بهانه انقلاب کردن و انقلابی شدن و کشور را در حال انقلاب و انقلابی بودن
نگهداشتن، شرایط خلافها و بی نظمیها و اعمال سلیقه های فردی را برای کسانی که آمادگی
تخلف دارند، فراهم سازند بلکه انقلاب – بالخصول انقلاب اسلامی – برای این بوده و
هست و خواهد بود که حریمهای نادرست و طاغوتی و ضد ارزشی را- که مانع رشد جامعه
بشری و موجب فسادها و طغیانها و خودکامگیها است – از میان برداشته و حریمهای اساسی
و درست و ارزشی را جایگزین آن ها سازد و این موضوع، یک مسئله اصلی و محوری اجتماعی
است و سرپیچی از آن به هیچ وجه منطقی و درست نمی باشد و در هر جامعه اگر بخواهند
اطمینان مردم را بدست آورند از این اصل باید پیروی نمایند و اگر بخواهند سلامت
اجتماعی را در ابعاد مختلف حفظ نمایند، باید از این اصل پیروی کنند و اگر بخواهند
برنامه ریزی کرده و در آن موفق هم باشند، باید این اصل را محترم و مقدس بشمارند.

و با کمال تأسف ما در جامعه خودمان که متکی باحکام الهی و
ارزشهای اخلافی و اسلامی است، خلافها و تخلفهائی را می بینیم که با هیچ اصول و
توجیهاتی منطبق نبوده و موجب یکسری نگرانیها و ناباوریها و بی اعتقادی مردم باصل
نظام و حاکمیت آن میگردد و با کمی دقت و بررسی بدست می آید که منشأ آنها افراد و
مقاماتی است که مسئولیت حفاظت و حراست از آنها را بعهده دارند.

شما میدانید اگر در میان جامعه، شایع شود که حرمتها به
آسانی شکسته می شود، قانون براحتی زیر پا گذاشته میشود و مقررات بصورت سهل و آسان
جعل و با میل و اراده افراد کنار گذاشته میشود و امثال ذلک، آینده جامعه بکجا
خواهد انجامید؟ خدا میداند!

امروز برای حفاظت از اشخاص و افراد، بیش از حریمها و مقدسات
دینی و قانون ارزش و بها داده میشود و به بهانه شخصیت اجتماعی سیاسی زمینه برای
خلاف و حرمت شکنی و بی اعتنائب به قانون و مقررات براحتی فراهم میشود و بدون تردید
یکی از علل و موجبات عمده عدم اطمینان مردم عادی و معمولی به پیام ها و سخنهای
مطرح شده، همین نوع برخوردها است.

ظاهرا مقررات راهنمائی و رانندگی برای افراد معمولی و عادی
جامعه است امٌا برای مسئولین کنار گذاشتن و نادیده گرفتن آنها با سادگی و راحتی
انجام پذیر است!!

مسافرتهای خارج کشور و صدور گذرنامه برای افراد عادی و
معمولی، عقبه ها و هزاران مشکل دارد اما افرادی هستند که از بند «پ» بچند معنی
استفاده کرده و از همه آنها براحتی عبور کرده و میتوانند مقررات را نادیده
بگیرند!!

دستگاه قضائی که باید حافظ حرمتها و حریمها و قانون باشد،
به بهانه های واهی با ظن و گمان ممکن است فردی و یا افرادی را بازداشت و روزها و
هفته ها و ماهها و بلکه سالها بلاتکلیف نگهداری نماید! و آیا نمیدانند همین طور
بلاتکلیف نگهداشتن چه اثرات سوء و تبعات زشتی در جامعه بوجود آورده است؟!

آیا نمیدانید همین برخوردها قبح و منکر بودن عصیانها و
محرٌمات الهی را از بین برده؟! هر کسی بهر بهانه ای اگر بتواند از گناه ابائی
نداشته و دست بآن میزند و محرمات خداوند را مرتکب شده و با کمال وقاحت تظاهر هم
مینماید!!

کارمندان رشوه گیر از رشوه گرفتن شرم نداشته و بدون آن عمل
وظیفه خویش را انجام نمیدهند!

زن و مرد ظاهرا مسلمان به بهانه عروسی نامبارک، هر گونه بی
بند و باری و بی عفتی را رواج داده و در مراکز عمومی و در منظر و مرآی عموم مردم
بدون کوچکترین حیائی ظاهر شده و عفت عمومی را ملکوک مینمایند.

و همچنین کاسب و تاجر بدون مراعات اصول و مقررات قانونی و
شرعی، هر طور دلشان بخواهد، به کسب و پیشه خود ادامه داده و یکشبه ره صد ساله را
طیٌ نموده و با یکن نیرنگ تجاری بطور همیشه جزء متمولترین افراد جامعه در می
آیند!! وضعیت طوری است که گویا به افراد توصیه شده است بجای عمل بقانون و حراست و
حفاظت از حرمتها و حریمها با آنها بستیز برخاسته و سعی در تضعیف آنها را نموده و
باندازه توانشان آنها را زیر پا بگذارند و عمل بمقررات و قوانین نوعی غیر انقلابی
بودن و خشک و دگم برخورد نمودن تلقی میشود در صورتی که طبق سنت عمل کردن خودش سنت
لا یتغیٌر خدای عالم بوده و رسولان او مبلغ و رساننده آن بوده اند و برای پیاده
کردن حاکمیت سنن و مقررات الهی تا مرز جان دادن و شهادت آماده شده و هر نوع
فداکاری و ایثار را پذیرفته اند. و بدون شک عمل کردن طبق قوانین و مقررات در مکتب
ما یکی از بالاترین ارزشها بوده و بصورت فرهنگ در جامعه باید نمود داشته و برای
افراد ما در شکل اخلاق و ملکات نفسانی ظاهر و آشکار گردد. باید روی تربیت ها و آموزشهای
عمومی تکیه نموده و نسل آینده و موجود همه شان با آن آشنا بوده و بدانند در جامعه
اسلامی همه افراد جامعه – اعم از کوچک و بزرگ – با این اخلاق و فرهنگ رشد می یابند
و دفاع از قانون و حرمتها و حریمها جزئی از مقدسات آنان می باشد.

صدا و سیما و رسانه های گروهی دیگر در این باره و در تعمیق
این فرهنگ نقش مهمی میتوانند ایفا نمایند و علما و محققان اسلامی راهها و شیوه های
تعمیق این فرهنگ را می توانند با بررسیهای دقیق بدست آورده و با زبان قوم و مردم
تبیین و در اختیار علاقمندان بگذارند و نظام مقدس الهی و ارزشی با رهبری الهی و
قاطع حامی و پشتیبان آن بوده و خواهد بود.

بی گمان امروز ضروری ترین مسئله برای جامعه ما تلاش بر
حاکمیت قانون و حریمها و حرمتها در ابعاد مختلف اعتقادی و اقتصادی و فرهنگی و
اجتماعی بوده و برخورد جدٌی و اصولی و دقیق و قاطع با حرمت شکنی و قانون شکنیها
است؛ طوری با قانون شکنی ها باید رفتار و برخورد شود که دیگر در ذهن کسی خطور نکند
که در جامعه اسلامی میتوان گناه کرد و میتوان قانون را نادیده گرفت و یا از آن
فرار کرد و باید فرار و تخلف از قوانین در محیط اسلامی گناهی نابخشودنی تلقی گردد،
چه رسد به اینکه از روی عمد و آگاهی، افراد مسئول در نظام – خدای ناخواسته- قانون
شکنی نمایند و این قانون شکنی یک امر معروف و غیر منکر تلقی گردد و این همان مصداق
حدیثی است که از نبی اعظم اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: زمانی
می آید که در آن معروف، منکر و منکر، معروف میشود و در جامعه کارهای زشت و منکر را
افرادی انجام میدهند و در معرض دید افراد و عموم، اعمال خلاف را مرتکب میشوند و آن
را زشت و بد و به صورت منکر بحساب نمی آورند.

تخلف از قانون و قانون شکنی هر قدر هم بنظر برسد مهمٌ نباشد
و در جامعه از برد لازمی برخوردار نگردد و بود و نبودش در نظر بدوی خیلی کارساز و
تعیین کننده دیده نشود، اصل آن در دید مکتب خطرناک بوده و عادی شدن و معمول بودن
تخلف و خلافکاری و بی اعتنائی بمقررات و قوانین یک امر، مهلک و نابود کننده همه
چیز است. و شاید یکی از علل اینکه در شریعت مقدٌسه اسلام تکرار گناهان کوچک و حتی
غیر مهمٌ تلقی کردن تخلفها و گناهان کوچک از مصادیق گناهان کبیره بوده و ذنب لا
یغفر محسوب میشود مگر با آن ضوابط و شرایطی که در فرهنگ اسلامی مطرح شده و راههای
علاجی برای آنها پیش بینی شده است.

بنابراین اگر انسان تخلف را مهمٌ نداند و اثرات سوء و تبعات
زشت آن را مدٌ نظر قرار ندهد و خیل ابا نداشته باشد از اینکه این نوع تخلفها صورت
پذیرد، کم کم در میان جامعه اصل تخلف و جرم و گناه و قانون شکنی امری عادی و رایج
و متداول میگردد و این معنی موجب متزلزل شدن همه برنامه ها و حسابها و کتابها و
اصل نظام خواهد بود و جامعه ما با همه خوبیها و جهات مثبتی که دارد و رشد فراوانی
در این مسیر داشته و سطح آگاهی افراد جامعه در حد چشم گیری بالا رفته است و انقلاب
مقدس اسلامی و رهبری الهی و خاص حضرت امام قدس سرٌه نقش تعیین کننده داشته است، در
عین حال هنوز فاصله زیاد است و کار زیادی لازم است تا این فاصله کمتر شود و جامعیت
و راهگشا بودن مکتب ما آماده است و میتوان از شیوهائی استفاده کرد که با سرعت
زیادی، ملت و افراد عزیز در سطح عمومی به این سمت حرکت کنند و با بسیج همگانی، این
نقیصه را برطرف نمایند مشروط بر اینکه مسئولان بسیج همگانی و مدافعان نظم عمومی و
حفاظت از حریمها و حرمت ها، خود تخلف ننمایند و باعث بی نظمی اجتماعی نگردند و
بعنوان ولایت و مدیریت و ضرورتهای غیر واقعی و منطقی، بی اعتنائی بقانون و مقررات
را توجیه ننمایند.

ملاحظه مینمائید در تاریخ اسلام که پیامبر عظیم الشان صلی
الله علیه و آله چقدر به امت اسلامی در باره حفظ حرمتها و حریمها سفارش و تأکید
فرموده و با صراحت میفرماید که حتی اگر دخترش زهرا «علیها السلام» که معصومه بوده
و نزد خداوند از قرب و نزدیکی بیشتری برخوردار است از حریم تقوی تعدی و تجاوز
نماید با او همان برخورد خواهد شد که با دیگران می شود و شما میدانید که شاگرد
بزرگ آن پیامبر عظیم الشأن، حضرت امیر المؤمنین علیه السلام بخاطر تخلٌفی که
برادرش عقیل میخواست داشته باشد و بدون توجه بحدود و مقررات الهی فکر میکرد از
برادرش علی علیه السلام بخاطر قدرت و بسط یدی که در رهبری اسلامی دارند میتواند
استفاده کرده و بیش از دیگران از بیت المال مسلمین بهره مند گردد و لذا توقع داشت
با توجه بکثرت عایله و افراد تحت تکفل او، امام علیه السلام نیز تحت تأثیر قرار
گرفته و دست به این کار بزند و حریم عدالت علوی و الهی آسیب ببیند و حرمت عدل و
قسط شکسته شود، امام علیه السلام با صلابت خاصٌ و قاطعیٌت بی نظیر، میله آهنی را
روی آتش میگذارد و آن آهن داغ میشود و آن را علی علیه السلام برمیدارد و ببدن عقیل
نزدیک مینماید و عقیل چون نابینا شده بود و نمیدید، بعد از لمس حرارت و داغی آهن
داد می کشد و فریادش را بلند مینماید و میگوید: بجای کمک به برادر مستمند و فقیرت
با من چنین رفتاری می کنی و با آتش دنیا معذٌبم می سازی؟ امام علیه السلام با
فریاد بلند می فرماید: برادر! تو بداغی و حرارت آتش دنیا که بزودی و آسانی سرد
میشود و حرارتش را از دست میدهد، طاقت نمی آوری، پس چرا مرا به حرارت آتش جهنم که
هیچوقت خاموش و سرد شدنی نیست فرا می خوانی؟!

آری در جامعه اسلامی با تخلف و متخلف اینگونه برخورد شده و
با همین نوع برخوردها ریشه های خلافها و خلافکاریها خشک گردیده و جامعه بسلامت و
عافیت برمیگردد و همه با دلی مطمئن و درونی آرام و امیدی روشن، به کار و برنامه
زندگیشان ادامه داده و از هر نوع نگرانی و اضطراب و ناراحتی مصون می مانند، و
السلام.