يادداشتها و خاطراتی
از زندگی امام خمينی( قدّس سرّه )
حجة الاسلام رحيميان
امام، مظهر زهد و
وارستگی
زهد و وارستگی دارایمفهومیگسترده
است و مراتب و اقسام و مصاديق گوناگونیدارد. ممكن است مثلاً يك نفر نسبت به مال دنيا
زاهد باشد ولیدر برابر جاه و رياست خود را ببازد و ممكن است فردیدر اين مورد نيز
وارسته باشد،اما در قبال شهرت طلبیو محبوبيت اجتماعی،دلباخته باشد و… نكته
ديگر آن كه وارستگیو زهد، امریاست باطنیو درونیكه آثار آن در مقام عمل و نحوۀ
برخورد با امور مادیو دنيویبروز و تظاهر میكند. بنابر اين ممكن است فردیـ
منافقانه و از رویرياكاری ـ با تظاهر به زهد نسبت به دنيا در صدد رسيدن به آن
باشد و يا اصولاً عدم دسترسیاو به مظاهر دنيا، نتيجه عدم امكانات و ناتوانیاو
باشد،اما در درون خويش وارستگینداشته باشد و به اين ترتيب ممكن است، در عين فقر
و تهیدستیو ضعف مادی، همان دلبستگیو تعلق خاطریرا كه يك ملياردر به ملياردها
ثروت خويش دارد، اين تهيدست به يك لباس كهنه يا يك كتاب و كفش پاره داشته باشد و…
بنابراين زهد، حقيقتیاست
نفسانیو زاهد حقيقی كسیاست كه امكانات لازم برایرسيدن به دنيا را داشته باشد يا
نداشته باشد، دسترسی و دستيابیبه دنيا و مظاهر آن پيدا شده باشد يا دستش از همه
چيز كوتاه باشد، دنيائیكه بدان دست يافته كم و نا چيز باشد يا زياد و بسيار زياد
باشد؛ در تمام صور هيچگونه دلبستگی به دنيا در خود احساس نمیكند.
حضرت امام انسان
متكاملیبود كه روح الهیخويش را به حقيقت وارستگیآراسته بود و با آن كه از
بهترين استعداد و زمينه مناسب امكانات برایرسيدن به انواع مظاهر دنيا برخوردار
بود ولیهيچگاه به دنبال دنيا نرفت بلكه از آن گريزان و رویگردان بود و درست به
همين دليل و به مشيت خداوند،دنيا در تمام مظاهر گوناگونش به او رویآورد و به اوج
محبوبيت، شهرت، قدرت و امكانات دنيا دست يافت و در اين مرحله نيز امتحانینيكو داد،همه
آنها را ـ كه در راستایوارستگیو خلوص و خدمت به دين خدا و بندگان او به دست
آورده بود ـ فقط و فقط در راه خدا صرف كرد و هرگز هيچگونه اثریاز كمترين دلبستگی
به ريز و درشت و خرد و كلان امور دنيویدر او مشاهده نگرديد،چرا كه او خانه را به
صاحب خانه تسليم كرده و دل را يكپارچه به محبوب سپرده بود و نه «خودی » برای خود
میپنداشت و نه دلیبرای«خود » تا چيزیرا جز « خدا» برایخود بخواهد يا آن كه به
چيزیجز خدا دل سپارد.
امكانات شخصیامام
الف: زمين و خانه:
همانگونه كه همه میدانيم
حضرت امام، نه از جهت خانوادگیو از طريق ارث پدریدست خالیبودند و نه از نظر
توان و امكانات برایرسيدن به يك زندگی مرفه دستشان بسته بود، با اين حال زمين
موروثیشان را به كشاورزان و افراد مستمند بخشيدند و املاك و خانه هایمتعددی كه
از سویمؤمنين و شيفته گانشان، نه به عنوان وجوه شرعيه بلكه به عنوان نذر و هديه
ـ چه قبل از پيروزیانقلاب يا بعد از آن ـ به حضرتشان تقديم گرديد، آنها را نيز از
قبول، به افراد مستحق و مؤسسات خيريه اهداء فرمودند.
از جمله اين كه چند
باغ وسيع كه هكتارها مساحت داشت به عنوان هديه به حضرت امام تقديم شده بود كه معظم
له بعد از قبول، دستور فرمودند تمام آنها به كشاورزانیكه رویآن كار میكردند،تحويل
و منتقل شود.
و بالاخره تنها خانه
ملكیحضرت امام همان خانه محقریاست كه زمان طلبگی در محله يخچال قاضیقم تهيه
كرده بودند،محله ایكه در آن زمان تقريباً آخرين نقطه مسكونیشهر قم بوده و اين
خانه نيز ـ چه در مدتیكه حضرتشان در تبعيد و در نجف اشرف بودند و چه بعد از انقلاب
تا كنون ـ به صورت محل مراجعات مردم و طلاب در ارتباط با امور شرعيه و مصالح عامه،
مورد استفاده همگان بود.
به موازات اوج گيری محبوبيت
حضرت امام، علاوه بر زمينها و خانه هائیكه به محضرشان اهداء میگرديد. وجوه نقدی،
طلا، اشياء نفيس، كتاب، قرآن خطی، تابلوهایهنرینفيس،پارچه و امثال آنها نيز از
سوی مشتاقان و معتقدين به مقام والايشان به عنوان نذر و هديه برایشخص ايشان تقديم
میشد كه تا آنجا كه حقير اطلاع دارم،منبع عمده تمام هزينه هایشخصیو مخارج
منزلشان از همين هدايا و نذورات بوده، ليكن با توجه به وفور و كثرت نذورات و هدايا
و با توجه به قناعت و صرفه جوئیو كم خرجیزندگی حضرت امام،حتیاين نوع اموال نيز
با آن كه كاملاً جنبه شخصیداشت و پرداخت كنندگان صرفاًبرایشخص شخيص شان تقديم
می كردند، هرگز نزد حضرتشان انباشته نشد و چيزیاز آن همه را برایخود نيندوختند.
ب: وسائل زندگی:
هدايائیاز قبيل
پارچه عمامه،قبا، عبا، پيراهن،سجاده، مهر،نعلين و گيوه و جوراب و عرقچين كه به
خدمتشان تقديم میشد،گاهگاهیيكیاز آنها را بر حسب نياز در آن مقطع زمانیبر میداشتند
و اگر از يك چيز چند عدد بود میفرمودند:من اين همه را میخواهم چه كنم؟! و بقيه
مازاد بر نيازشان را میفرمودند: « بدهيد به افرادیكه نياز دارند ».
در مواردیهم كه بر
میداشتند و تصور میشد برایخودشان قبول كرده اند، گاهیبعداً معلوم میشد اين
طور نبوده است و می خواسته اند خودشان به شخصیمورد نظر بدهند. از جمله يكیاز
مؤمنين كويتیيك قواره پارچه قبا جهت حضرت امام آورده بود كه خدمتشان تقديم شد و
گرفتند و چيزی نگفتند ولی چند روز بعد در حالیكه میخواستم از محضرشان مرخص شوم
در آستانه در اطاق،متوجه شدم،امام چيزیمیگويند، برگشتم و نزديك شدم مجدداًفرمودند:
آن چيز ـ اشاره به پشت پرده اطاق عقب كردند ـ در آنجا مال شما است برداريد. گفتم:
چشم ! و رفتم آنجا ديدم همان پارچه قبا است كه قبلاً ذكر شد. برداشتم و با تشكر
خارج شدم.
همسر يك شهيد لبنانیو
مهر كربلا
همسر يكیاز شهدایلبنان،
نامه ایبرایحضرت امام نوشته بود. عبارات اديبانه و مؤدبانه نامه دريائی متلاطم
از شور و شوق و عشق نويسنده را نسبت به امام ترسيم می كرد. بعد از يك دنيا اظهار
محبت و پاكباختگی نوشته بود: تنها در خواستم از پيشگاه مقدستان اين است كه يك مهر
كربلا برايم لطف فرمائيد كه تا زنده ام رویآن سر به سجده خدا گذارم و بعد از مرگم
نيز آن را در كفنم بگذارم تا….
يقين داشتم كه حضرت
امام با اطلاع از مضمون نامه، مهر كربلا را برایاين همسر شهيد خواهند داد ولیاحتمال
میدادم كه يا مهر اضافینداشته باشند و يا در دسترس شان نباشد و به زحمت بيفتند.
لذا يك مهر كربلا كه مدتی قبل از آن به دستم رسيده بود و هنوز مستعمل نشده بود را
احتياطاً در جيب گذاشتم. و مشرف شديم.
وقتینامه به عرض اما
رسيد، هنوز جمله در خواست تكميل نشده بود كه امام برایآوردن مهر از جا برخاستند و
حقير بلافاصله به عرض رساندم كه من يك مهر دارم و به خدمتشان تقديم كردم. حضرت
امام نشستند، مهر را گرفتند و سپس برایآن همسر شهيد برگرداندند كه برايش ارسال شد.
بعد از انجام كارها
به دفتر برگشتم. هنوز ظهر نشده بود كه يكی از دوستان وارسته و متعبد كه از قم میآمد
نزد حقير آمد و يك مهر را از جيبش در آورد و گفت: اين مهر مال حدود چهل سال قبل
است كه اخيراً امّ الزوجه ام به عنوان يك يادگاریارزشمند به من هديه داده و من به
دلم افتاده كه آن را به شما بدهم.برخود لرزيدم. شگفت زده شدم و در فكر فرو رفتم.
او هم از وضعيت من متعجب شد و وقتیقضيه صبح را برای او بازگو كردم منقلب گرديد.
هنوز فكرم از اين
اتفاق عجيب فارغ نشده بود كه عصر هنگامی كه از خانه به دفتر آمدم يك كارتن بزرگ در
كنار ميزم توجهم را جلب كرد كه بوسيله وزارت خارجه همراه با نامه ایبرایاين جانب
رسيده بود. كارتن را باز كردم ديدم پر از مهر است ! و در نامه كه از يكیاز سفرایخوب
جمهوریاسلامی در يكیاز شيخ نشين هایخليج فارس بود، نوشته بود: اين مهرها را
يكیاز مقلدين و شيفتگان حضرت امام از مدتها قبل برایمعظم له از كربلا آورده است
و تقاضا كرده تقديم محضرشان شود. مهرها به ده شكل و اندازه بود. از هر يك نمونه ایبرداشتم
و فردا صبح به خدمت امام برديم و به عرض رسيد كه:يك كارتن از اين مهرها از فلان
جا برايتان ارسال شده است فرمودند: « همين ها برای من بس است. بقيه را خودتان به
ديگران بدهيد ». كه با تقسيم آنها ده عدد سهم اين جانب شد ! و مصداقیاز « من جاء
بالحسنه فله عشر امثالها » را در كمترين زمان به چشم ديدم.
ج: اشياء نفيس و كتب:
هدايایعتيقه و نفيس
از قبيل قرآن خطیرا معمولاً میفرمودند: « بدهيد به جائیكه بتوانند حفظ كنند » و
در بعضیموارد نسبت به قرآن خطی گرانبها امر میفرمود ـ به كتابخانه آستان قدس
رضویارسال شود از موارد نادریكه حضرت امام بر خلاف معمول فرمودند: بگذاريد اينجا؛
تابلوئینفيس از شمائل پيغمبر اكرم صلیالله عليه و آله و سلم بود كه داستانش را
به مناسبتیديگر نقل كرده ام. كتابهائینيز كه از مؤسسه هایانتشاراتیيا از سویمؤلفين
اهداء میشد، كلاًبه محضرشان ايصال میشد و حضرت امام جز در چند مورد انگشت شمار
ـ كه چند موردش از كتابهایعرفانیجديد الطبع بود و آنها را نزد خودشان نگاه
داشتند ـ در بقيه موارد بعد از ملاحظه اجمالیمیفرمودند:« ببريد، بدهيد به كسیكه
از آنها استفاده كند ».
البته گاهیاتفاق میافتاد
كه بعضیكتابهایضد انقلابیرا كه عليه امام تأليف شده بود و آكنده از دروغ بافيها
و هتاكیو تهمت و افتراء بود،به خاطر ناراحت نشدن امام به محضرشان تقديم نمیشد
ولیبعداً متوجه شديم از باب نمونه يكیاز بدترين اين كتابها از طريق ديگر به دست
امام رسيده و ثانياً دريافتيم كه آن حضرت در راه خدا به هيچ وجه از ملامت ملامت
كنندگان و كيد دشمنان، كمترين تأثریبه خود راه نمی دهند و اين بادهایمخالف
كمترين تزلزلیدر كوه استوار و پابر جایايمان او ايجاد نمیكنند.
د ـ وجوه نقدی:
بخش ديگر از هدايا و
نذورات كه از ساير بخشها زيادتر بود و تقريباً به طور روزانه از سویمؤمنين تقديم
حضرتشان میشد، وجوه نقدیو طلا و جواهرات بود كه آنها را عموماً دريافت میكردند
ليكن در كل مواردی كه متوجه میشدند، پرداخت كننده از خانواده شهدا ـ اعم از پدر،
مادر، همسر و فرزند شهيد است يا خود، فردیفقير و نيازمند است وجه يا طلایتقديم
شده را میگرفتند و بعد از قبض و قبول،پس می دادند و میفرمودند: « به خود ايشان
برگردانيد ».
در موارد زيادیخانواده
شهدایارتشیكه مبلغ دويست هزار تومان از سویارتش به آنها پرداخت میشد مبلغ
مذكور طیچك بانكیيا نقداً به محضر امام اهداء میكردند و حضرت امام بدون استثناء
و بدون توجه به نياز يا عدم نياز آنان، مبلغ پرداختیرا بعد از اخذ و قبض،به آنان
مسترد میفرمودند.
گذشته از موارد مذكور
و امثال آنهاكه مربوط به پرداخت كنندگان بود و حضرت امام مرجوع میفرمودند،افرادینيز
بودند كه نيازیپيدا میكردند و چون نمی خواستند از وجوه شرعيه استفاده كنند،برایرفع
نيازشان از حضرت امام در خواست كمك از مال شخصیشان میكردند.
از جمله يكیاز وكلای
حضرت امام توسط حقير برایامام پيغام داد كه:فرزندم در يكیاز كشورهایاسلامیمشغول
تحصيل است و از دولت هنوز ارز نگرفته، مقروض شده و نياز شديد دارد ولیمن نمیخواهم
از وجوه شرعيه برایاو استفاده كنم. اگر می شود حضرت عالیاز پول شخصیخودتان،
فلان مبلغ را برایاين منظور لطف فرمائيد. چون مسأله ارزیبود و هدايای ارزی حضرت
امام زياد نبود، انتقال اين در خواست تا حدیسنگين می نمود ولیبهر حال مطلب به
عرض مباركشان رسيد و معظم له چند روز بعد مبلغ مورد در خواست را تهيه و آوردند و
فرمودند: به آقایفلان بدهيد.
اداء دين
نمونه ی ديگر اين كه
حضرت امام مطلع شدند كه يكیاز افراد مورد شناختشان برای خريد منزل مقروض شده و در
باز پرداخت آن دچار مشكل گرديده است؛ دستور دادند: قرض فلانی اداء شود ولیشخص
مزبور با تشرف به خدمت امام و ضمن تشكر و معذرت از جسارت حرف زدن روی حرف امام به
عرض رساند كه:حقير تاكنون سعی كرده ام در زندگی خود از وجوه شرعيه استفاده نكنم
و اگر اجازه بدهيد میخواهم اين روش را همچنان ادامه دهم و…
حضرت امام در آن وقت
چيزینگفتند ولیچند روز بعد بخشی از آن مبلغ را از وجوه متعلق به شخص خودشان لطف
فرمودند و حدود دو سه هفته بعد نيز از تتمه بدهیشخص مزبور سراغ گرفتند و سپس آن
را نيز پرداخت فرمودند. (5/4/63 )
امكانات غير شخصی
امام
داستان زهد و وارستگی
حضرت امام نسبت به شهرت و رياست و مرجعيت و گريز از اين امور زبانزد خاص و عام است
كه تحرير آن فصل جداگانه ایمیطلبد. اما بهر حال ـ علیرغم خواست امام ـ اراده
خداوند براين تعلق گرفت كه آن حضرت در اوج قله محبوبيت شهرت و مرجعيت قرار گرفت و
در راستایزعامت و مرجعيت مطلقه جهان تشيّع و روند فزاينده آن،سيل وجوهات شرعيه
به طرف معظم له سرازيرگرديد تا جائیكه مجموع شهريه هایامام در حوزه هایعلميه و
ساير مصارف مقرره شرعيه ماهانه به حدود يك ميليارد و پانصد ميليون ريال میرسيد.
بیگمان سيستم پولیموجود
در مرجعيت تشيّع در تمام جهان بینظير است و هيچ شخص و شخيّتیدر اين حدّ پول در
اختيارش قرار نمیگيرد،آن هم پولیكه پرداخت كنندگان با طيب خاطر و به عنوان
انجام وظيفه الهیخود پرداخت میكنند و در اين پرداخت نه آن كه منّتیبر در يافت
كننده نمیگذارند كه خود را منّت دار او میداننند چرا كه مرجع با دريافت و قبول
وجه،تكليف شرعیرا از دوش پرداخت كننده بر میدارد و مسئوليت صرف آن را به عهده
خود میگيرد. اين فرهنگ حاكم بر وضعيت پرداخت و دريافت وجوه شرعيه است و اگر تخلفیاز
اين ميزان باشد خارج از مدار اين فرهنگ است و اكنون نمونه ایاز برخورد امام با
اين تخلف:
بر ما منتینداريد !
يكی از تجار ايرانیمبلغی
سنگين به عنوان وجوه شرعیدر نجف خدمت امام آورده بود. ضمن تقديم وجه،گوئی در اثر
بد آموزیديگران و ضعف ايمان،از موضع كسی كه از پول هنگفتیدل كنده و امتياز آن
را به ديگریاعطاء كرده، در خواست میكند كه حضرت امام به اصطلاح تخفيفیبرايش
بدهند و مثلاً خمس اتومبيلش را ـ كه خمس به آن تعلق گرفته بود ـ از او نگيرند !
حضرت امام كل وجه را
جلویاو گذاشته بودند كه « بردار و برو. شما گمان میكنيد حالا كه اين پول را
اينجا آورده ايد منتیبر ما داريد. نخير، اين ما هستيم كه بر شما منت داريم چرا
كه با پرداخت آن و قبول ما شما بریالذمه می شويد و تازه اول مسئوليت ما است…».
در طیمدتینيز كه در
جماران خدمت حضرت امام بوديم سنت ثابت همين بود. هيچگاه برای يك شخص به خاطر اين
كه صرفاًوجه سنگينیرا پرداخت می كند، امتيازیبر آن كس كه مثلاًفقط ده تا تك
تومانیخمس به او تعلق گرفته بود و جهت تقديم به محضر امام میآورد،در كار نبود.
و ملاك برخورد رویتديّن و خلوص افراد بود و چه بسا افرادیكه با خمس دادن،دنبال
مقاصد غير الهیبودند و به مجرد كشف اين نكته، وجه هر چند هم كلان بود،از آنان
در يافت نمی گرديد و طرد میشدند و چه بسا افراد كم در آمدیكه مبلغیبه ظاهر نا
چيز و بسيار كم به عنوان خمس پرداخت می كردند، بر حسب آثار خلوصیكه در آنان
مشاهده میشد،مورد تكريم و پذيرائیقرار میگرفتند و احياناًامكان دست بوسیحضرت
امام نيز برایآنان فراهم میشد.
گذشته از آن،در تمام
مواردیكه حضرت امام متوجه میشدند. پرداخت كننده وجوه شرعی، خود وضع خوبیندارد
و از اقشار مستضعف است، وجه مربوط را بعد از قبول و قبض برایپرداخت كننده مسترد
میفرمودند و گاهیهم اين كار را با دعایخيرشان همراه میكردند.
توجه ويژه به
كشاورزان
قضيه جالب تر آن كه
در اطراف اصفهان زمينیبابت وجوه شرعيه به حضرت امام واگذار شده بود و معظم له يكیاز
فضلا را برایفروش و در يافت وجه،وكيل كرده بودند. بعد از مدتی(حدود دی ماه 64)
به عرض حضرت امام رسيد آقای… كه به وكالت از حضرت عالیقرار شده زمين ها را به
فروشد اقدام لازم را به عمل آورده ولیكشاورزانی كه رویزمين ها كار میكنند، وضع
خوبیندارند و به منزل آقایپسنديده آمده اند و از اين كه دستشان از كار رویزمين
كوتاه میشود ناراحتند. حضرت امام همين كه صحبت از كشاورزها شد، با لحنیقاطع و
محكم فرمودند: « به خود كشاورزها منتقل شود. بگوئيد به آنها بدهند ».
كمك به مستمندان
حضرت امام در حالیكه
سخت با گدا پروری، برخورد قاطع داشتند و از باب نمونه در نجف اشرف كه افرادیمشخص
به عنوان خادم حرم مطهر و غير آن،حرفه آنان گدائیو تيغ زدن بود و دائماً از خانه
اين مرجع به خانه مرجع ديگر در حال رفت و آمد بودند و گدائیآنها نوعیباجگيریبود
كه احياناًهمراه با شانتاژ و جوسازیو داد و فرياد بود، تنها كسیكه در مقابل
آنها هرگز تسليم نشد،حضرت امام بودند. ولیبا اين حال نسبت به افراد مستحق و
مستمند و مستضعف،گذشته از آن كه قيامشان در راه خدا براینجات آنها از چنگال
ظالمان و قدرتهایشيطانیبود و علاوه بر اهتمام كلیو دستورات معظم له به مسئولين
برایاحقاق حق محرومين، شخصاًنيز رسيدگیبه وضع مستمندان را در رأس كارهایشان
داشتند. تقريباًبدون استثناء هر پرداخت كننده وجوه شرعيه كه برایپرداخت مستقيم
سهمين مباركين به افراد مستحق،استجازه میكرد،حداقل تا ثلث بدهیشرعیاو را
اجازه میدادند و اگر پرداخت كننده برایموردیخاص با ذكر مشخصات و مبلغ مورد نياز
يك فقير در رابطه با بيماری،مقروض بودن،شوهر دادن دختر،مسكن و و… كسب اجازه
میكرد،تا حد بر طرف شدن آن نياز را اجازه میدادند از وجوه شرعيه پرداخت كند. در
مواردیمتعدد افراد نامه مینوشتند كه مثلاًفلان مبلغ را از شخص فلانیطلبكارم
چون او نمیتواند پرداخت كند اجازه فرمائيد بابت بدهیوجوه شرعيه ام حساب كنم و از
او نگيرم. حضرت امام میفرمودند اگر شخص بدهكار نمیتواند بدهیخود را پرداخت كند
حق مطالبه نيست تا طلبكار بتواند بحساب بدهیشرعیطلب خود را اسقاط كند اما اگر
بدهكار میتواند بدهیخود را پرداخت كند ولیچون فقير است برایاو مشكل است در اين
صورت اجازه میدادند بابت وجوه حساب كند.
حضرت امام همواره
شخصاً در صدد اطلاع از افراد نيازمند
بودند. گاهیبدون مقدمه و ابتداء به ساكن از افراد دور افتاده و فراموش شده سراغ
میگرفتند و دستور میدادند به وضع آنها رسيدگیو نيازشان بر طرف شود.
توجه خاص به مناطق
محروم
در حالیكه عموماً وكلای
حضرت امام و دارندگان اجازه امور حسبيه از سویحضرت شان، بيش از ثلث وجوهات
دريافتیرا اجازه نداشتند در محل صرف كنند و دو ثلث بقيه را بايد برایصرف در حوزه
هایعلميه و اعلایكلمة الله به دفتر تحويل میدادند ولیدر مناطق محروم و دور
افتاده بر عكس عمل میكردند يعنیدو سوم را اجازه میدادند كه در محل مصرف شود و
يك سوم به دفتر ارسال شود و در مناطقیكه درجه محروميت بيشتر بود،تمام مبالغ
دريافتیمنطقه را اجازه میفرمودند كه همانجا در موارد مقرره شرعيه و كمك به فقرایمتدين
مصرف شود. وكلایحضرت امام در ساير كشورهایاسلامینيز از اين قاعده مستثنینبودند.
از جمله در لبنان با آن كه علمایحزب الله در متن اجازاتشان سخن از مصرف ثلث و نصف
وجوه در محل بود ولیشفاهاًاجازه دو سوم داده بودند و يك سوم باقيمانده را نيز به
دفتر ارسال میكردند، مجدداً مرجوع میفرمودند و آقايان نيز از كانال صندوق بيت
المال كه در آنجا تأسيس كرده بودند،در جهت مصالح عامه اسلام و موارد مقرره شرعيه
و مؤمنين مستحق صرف میكردند و سالانه بيلان كارشان را به دفتر ارسال مینمودند.
از اينها گذشته به
بسياریاز وكلايشان بويژه در مناطق محروم،اجازه میدادند كه در مورد خانواده های
شهداء،بسيجيها،رزمندگان و كلاًافرادیكه در خدمت اسلام هستند و وضع معيشتیخوبیندارند
و برایحساب سالانه خمسیمراجعه میكنند، گذشته از دستگردان و امهال،اگر لازم
ديدند بعد از حساب و كتاب كلاً آنها را بر حسب مورد،بریالذّمه همانطور كه خود
حضرت امام نيز در موارد مذكور عموماًهمين روش را معمول میداشتند.
قناعت و زهد در عين
مكنت
بهرحال،حضرت امام در
طول زمان مرجعيت و زعامت خويش به صدها مليارد ريال پول از بابت وجوه شرعيه دست
يافت و علاوه بر آن،در مقام ولايت امر و رهبریامت اسلامیو نظام جمهوریاسلامی،
تمام مخازن و منابع ثروت و ملياردها مليارد دارائيهای گوناگون در حيطه تصرف و
ولايتشان قرار گرفت. با اين همه،اين انسان متكامل و سالك وارسته و به خدا پيوسته،به
آن كه به موازات برخورداریاز اختيارات الهیو قدرت فعلی در داخل و تصرف در امور، كمترين
امتياز مادیو بهره گيریشخصیاز همه آن چه در اختيار داشت نكرد، بلكه همواره و
تا آخر عمر در كمال سادگیو صرفه جوئیو قناعت، زندگیپاك و پاكيزه و الهیخويش
را سر كرد.