‌ رفاه طلبی و تجمل گرائی ‌‌ ‌

‌ رفاه طلبی و تجمل گرائی ‌‌ ‌  ‌      

ميانه روی در تمتعات زندگی

اعتدال و ميانه روی در همه̾ زمينه های فعاليت
انسان، مطابق با حكمت و از نظر شرعی مطلوب است. افراط و تفريط در قرآن كريم و
روايات اسلامی و حكمت عملی حتی در زمينه هایی كه محض خير و صلاح است مانند عبادت
يا احسان به ديگران و دستگيری از مستمندان،،‌نكوهش شده است هر دو سوی افراط و
تجمّل و تمتّع از نعمت های دنيا نيز از اين قاعده مستثنی نيست. بعضی از مردم در
اثر بدآموزی و برداشت غلط از تعليمات مذهبی، جانب تفريط را گرفته و هر گونه تمتع و
تجمّل را خلاف شرع می دانند و زهد مطلق يا رهبانيّت را پيشه منحصر در مرفّه تر
كردن زندگی می نمايند !

علاء‌ بن زياد حارثی از اصحاب اميرالمؤمنين
عليه السلام بيمار بود. آن حضرت به عيادتش رفت و چون خانه̾ او بزرگتر از معمول ديد
فرمود: به اين خانه̾ وسيع و زندگی دامنه دار چه احتياجی داری؟ تو در آخرت به آن
نيازمند تری. و البته اگر بخواهی می توانی آن را مقدمه̾ سعادت ابدی آن جهان قرار
دهی. اگر هدف تو از اين خانه̾  مجلل و بزرگ،‌پذيرایی
از مهمان و صله رحم و اداء حقوق ديگران باشد تو با آن سعادت آخرتت را تأمين نموده
ای.

علاء كه از سخنان آن حضرت متوجه شد كه اصل
رفاه وتوسعه زندگی را ناپسند نمی داند ، عرض كرد: يا اميرالمؤمنين، من از دست
بردارم عاصم به شكايت دارم. فرمود: چه كرده؟ عرض كرد: عبائی پوشيده و زندگی را رها
كرده است. حضرت فرمان داد تا احضارش نمودند و چون بيامد به او فرمود: ای دشمنك جان
خود ! شيطان تو را از راه صحيح منحرف ساخته چرا به زن و بچه̾  خود رحم نمی كنی؟! آيا گمان داری خداوند كه
نعمت های پاك خود را بر تو حلال ساخته، خوش ندارد كه از آن ها استفاده كنی؟ تو
كوچك تر از آنی كه خداوند چنين تكليفی بر تو فرض نمايد. عاصم پرده از تفكری كه او
را به اشتباه انداخته بود، برداشت و گفت: يا اميرالمؤمنين ! چگونه به من چنين
دستور می دهی و حال آن كه خوراك و پوشاك شما اين گونه خشن و نامرغوب است؟! حضرت
فرمود: وای بر تو ! من چون نيستم. خداوند بر زمامداران به حق واجب كرده است كه
زندگی خود را با زندگی فقرا و ضعفا مقايسه كنند و همانند آنان بپوشند و بنوشند تا
فقر، آنان را به سركشی واندارد.

داستانی بسيار گويا و جالب است. افراط و تفريط
در زندگی مادی را به شدت منع می كند و وظيفه̾ 
زمامداران را نيز معين می سازد. كسانی كه تصور می كنند كه وظيفه̾  افراد معمولی و عامه̾  مردم اين است كه هميشه در سختی و فقر زندگی
كنند و از نعمت های الهی تمتع نبرند، سخت در اشتباهند؛ همچنين آنان كه مهم ترين و
اساسی ترين مسئله را اقتصاد جامعه و مسائل مادی و رفاه مردم می دانند به بيراهه می
روند. متأسفانه فشار نسبی كه در دوران جنگ بر مردم ما تحميل شد، عطش رفاه طلبی به
طور طبيعی در جامعه گسترش يافت و سخنرانان و گويندگان نيز به اين آتش دامن زده،
لهيب اشتياق به تمتعات دينا را چند برابر ساخته اند، غافل از اين كه تمايل به رفاه
و تمتع ـ به طور طبيعی ـ در انسان، به خصوص در اين زمان كه تمدن مادی، چهره̾  جهان را تغيير داده، فراوان است و هيچ نياز به
تشويق و ترغيب ندارد. عدّه بسيار كمی از مردم به دلايل خاص روانی يا به خاطر
برداشت های غلط از تعاليم مذهبی، جهت تفريط را ترجيح می دهند و گرنه عموم مردم ـ
بر طبق اصل غريزی انسان ـ دنبال اشباع شهوات و تمايلات نفسانی خويش اند و آن چه در
اين رابطه مورد نياز است، كنترل اين تمايل و توجه دادن مردم به سوی آخرت و زندگی
واقعی و عدم افراط در رفاه طلبی و تجمل گرایی است.

در زمان ما افرادی چون عاصم بن زياد اگر چه
باشند، بسيار نادرند و خطری از اين گونه تفكر جامعه را تهديد نمی كند. آن چه
خطرناك است، كشيده شدن جامعه به سوی افراط و چشم دوختن به تمدن خيره كننده غرب و
بالا رفتن سطح توقّعات مادی است كه اگر انسان به آن سوی بغلطد، هيچ چيز او را سير
نمی كند و هر چه بيشتر پيش رود عطش او بيشتر و توقعش بالاتر می رود و هرگز به
سرمنزل مقصود نمی رسد.

بزرگترين دست آورد انقلاب

بزرگ ترين دست آورد انقلاب برای جامعه̾  ما، همين است كه او را از آرزو های دور و درازی
كه دور نمای دروازه̾  تمدن بزرگ آن ترسيم
نموده به يكباره برگرداند و ارزش های معنوی را در ذهن او چنان جلوه گر ساخت كه
جوانان تربيت شده در آن محيط فاسد و در آن مدارس منحرف همه̾  لذت های زندگی را رها كرده و نهايت كمال خود را
در جبهه های نور يافتند. اكنون اين خطر وجود دارد كه تشويق به رفاه گرایی، تربيت
شدگان محيط انقلاب را بر عكس، مشتاق دروزاه̾ 
تمدن بزرگ بنمايد.

اگر به آيات قرآن واحاديث رسول اكرم صلی الله
عليه و آله و سلم و خطب نهج البلاغه و روايات اهل بيت عليهم السلام مراجعه كنيم می
بينيم بيشتر تأكيد بر بی اعتنائی به دنيا و تمتّعات آن دارند و جانب تفريط را خطر
بزرگی برای جامعه نمی بينند گر چه رهبانيّت و ترك دنيا نيز مورد نكوهش قرار گرفته
و در اين مورد آيات و رواياتی آمده است مانند: « قل من حرّم زينة الله التي اخرج
لعباده والطيبات من الرزق، قل هي للذين آمنوا في الحياة الدنيا خالصة يوم القيامه…
» ـ بگو  چه كسی زينت های طبيعی را كه
خداوند برای بندگانش آفريده و روزی های پاك و حلال را حرام كرده است؟! اين يك
استفهام انكاری است؛ يعنی كسی حرام نكرده و كسی حق ندارد حرام كند. و شايد در ضمن
اشاره به دليل آن ينز كرده باشد، كه اين ها را خداوند برای استفاده مردم و تمتع و
بهره جویی از آن ها آفريده است، پس ممكن نيست استفاده صحيح و مشروع از آن ها را حرام
نمايد. سپس می فرمايد: بگو اين نعمت های دنيا در اصل برای مؤمنان اصل اند و ديگران
طفيلی اند و در روز قيامت تنها مؤمنان از نعم الهی برخوردارند؛ پس در زندگی دنيا
نيز رفاه در اصل برای مؤمنان است نه مشركان و منافقان گرچه در تفسير آيه، وجه
ديگری نيز ذكر شده ولی ظاهر آن همين است.

نكوهش رفاه طلبی نه اصل تنّعم و تجمّل

شايد برای بعضی از افراد چنين به نظر بيايد كه
مطلب اين آيه با تأكيد فراوان قرآن بر نكوهش متاع زود گذر دنيا و خوشگذرانی در آن
متناقض باشد، زيرا در اين جا تجمّل و استفاده از زينت اين جهان را مخصوص مؤمنان
دانسته و استفاده از روزی های پاك و حلال را تأييد نموده و در آيات بسيار زياد،
افراد خوشگذران و دنيا طلب را شديدا مورد انتقاد قرار داده و تهديد به عذاب نموده
است. ولی با دقت در آن آيات روشن می شود كه آن چه مذموم و ناپسند است دنيا پرستی و
رفاه طلبی و تجمل گرایی است نه اصل تنعم و تجمل. فرق است ميان استفاده از روزی های
پاك و حلال و زينت های طبيعی خدادادی و حبّ دنيا و علاقه̾ مفرط به ظواهر فريبنده̾
آن. تمتع و بهره جویی از دنيا نه تنها حلال است بلكه تحريم آن و حتی ترك آن از روی
رهبانيت جايز نيست. و بر همين اساس، خداوند در آيه مذكور، تحريم زينت ها را مورد
سرزنش و استكبار قرار داده است.

و در حديثی نيز آمده است كه: « ان الله يحب ان
يؤخذ برخصه كما يحب ان يؤخذ بعزائمه » ـ خداوند همچنان كه دوست دارد، مردم احكام
الزامی او را عمل كند، دوست دارد كه از احكام ترخيصی و اجازه های او نيز استفاده
نمايند. اين بدان معنی نيست كه مباحات، مستحب است زيرا احكام متضادند و ممكن نيست
مباح، مستحب باشد بلكه منظور از « اخذ برخص » حلال دانستن آن ها است، هر چند انسان
بعضی از آن ها را از روی زهد و رياضت ترك كند، البته به حدی كه مستلزم رهبانيّت و
ترك دنيا نشود. ضمنا رخص به معنای مطلق مباحات نيست. اموری كه خداوند رسما آن ها
را تحليل فرموده و اجازه داده است غير از مباحاتی است كه بر اساس اصل اباحه محكوم
به جواز است. به هر حال استفاده از نعمت های الهی در دنيا حلال است و تحريم آن ها
جايز نيست. ولی آن چه در آيات و روايات شديدا مورد نكوهش قرار گرفته دو جهت است:
يكی اسراف و افراط در تمتعات و عدم رعايت فقرا وتنگدستان و ديگری حبّ دنيا و مقدّم
داشتن آن بر شئون معنوی و زندگی ابدی در آخرت.

زياده روی در تنعمّات

در مورد اوّل، آيه ای كه قبل از آيه̾ مذكور
آمده چنين است: « يا بنی آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد و كلوا و اشربوا و لا تسرفوا
ان الله لا يحب المسرفين » ـ ای فرزند آدم، خود را هنگام رفتن به مساجد بيارائيد و
بخوريد و بياشاميد و زياده روی نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد. بر اين مطلب
آيات و روايات بسياری دلالت دارد، در روايتی از امام صادق عليه السلام كه فرمود: «
آيا گمان می كنی خداوند آن را كه ثروت داده به خاطر شرافت و بزرگواری او است و آن
را كه نداده است از روی تحقير و اهانت است؟ چنين نيست، بلكه اين مال خدا است كه
نزد انسان امانت است و خداوند اجازه داده است كه صاحب مال از آن به طور معتدل و
بدون افراط و تفريط بخورد و بياشامد و بپوشد و ازدواج كند و وسيله̾ ذهاب و اياب
فراهم نمايد و مازاد بر احتياجات خود را بر فقراء مؤمنين تقسيم كند و زندگی آن ها
را سر و سامان دهد. كسی كه چنين كند، خوراك و پوشاك و ساير استفاده های او حلال
خواهد بود و كسی كه چنين نيست استفاده های او حرام است ». نمی خواهيم از اين روايت
حكم فقهی به دست آوريم ولی به هر حال از روايات بسيار به دست می آيد كه: اين گونه
نيست كه ثروتمندان تصور می كنند كه ثروت ها و 
اندوخته هايشان را خود با تلاش و كوشش وهوش و فراست خود بدست آورده اند و
درمصرف آن اختيار تام دارند؛ قارون نيز همين استدلال را داشت. وقتی با تبختر در
برابر مردم نمايش قدرت داد نيكان قومش به او گفتند: « لا تفرح ان الله لا يحب
الفرحين. و ابتغ فيما آتاك الله الدار الآخرة و لا تنس نصيبك من الدنيا و احسن كما
احسن الله اليك و لا تبغ الفساد في الأرض ان الله لا يحب المفسدين » ـ اين قدر
شادی مكن كه خداوند ( مغروران ) و شادی كنان را دوست ندارد و از آن چه خداوند به
تو عطا فرموده، سعادت آخرتت را به دست آور و از قسمت خود در دنيا نيز بهره مند شود
و به ديگران احسان كن كه همان گونه كه خداوند به تو احسان كرده است و در زمين،
فساد و تباهی مكن كه خداوند تبهكاران را دوست ندارد.

اين جملات دستور كامل زندگی برای ثروتمندان
است اول: آن كه نبايد انسان از ثروت خود خرسند و مغرور شود زيرا اين فضل خدا است
كه به او عطا فرموده  آن هم برای امتحان و
آزمايش او و طبق آيات ديگر كه در اين زمينه است نبايد انسان تصور كند كه اين مزيتی
برای او است بلكه گرفتاری بيشتر در آخرت در پی او خواهد بود.

دوم: بايد از اين ثروت، سعادت خود را در زندگی
ابدی آخرت تهيه نمايد نه تنها به فكر عيش و نوش و لذت دنيا باشد.

سوم: « ولا تنس نصيبك من الدنيا » از زندگی
دنيا به اندازه ای كه نصيب و بهره او است تمتع ببرد. بعضی را ايده آن است كه تا
هست بخورند و تا هست بياشامند و تا هست بپوشند و تا هست لذت ببرند و معيار نزد آن
ها نيز جسم و روح نيست بلكه تا آن جا كه ممكن است بايد از لذّت دنيا بهره برد ! «و
الذين كفروا يأكلون كما تأكل الأنعام » ـ آنان كه خدا را منكرند چون چارپايان می
خورند.اين جمله می گويد به اندازه̾ نصيب خود در اين دنيا ـ يعنی به اندازه ای كه
نياز داری ـ استفاده كن.

چهارم: « احسن كما احسن الله اليك » ـ گنج
اندوخته نكن بلكه مازاد بر نياز را به ديگران ببخش. احسان كن همان گونه كه خداوند
بر تو تفضل نموده است.

در جای ديگر فرموده است:‌« يسألونك ماذا
ينفقون قل العفو »  ـ از تو می پرسند چه
مقدار انفاق كنيم و به فقرا كمك كنيم؟ بگو: آن چه را زايد بر نياز داريد. اين‌ آيه
كار را بسيار مشكل كرده است. كسانی كه تصور می كنند با دو تومان صدقه اوّل صبح خدا
را خشنود كرده اند و ديگر هر چه بنوشند و بپوشند و جمع كنند، اشكالی ندارد سخت در
اشتباهند. « و الذين يكنزون الذهب و الفضّة و لا ينفقونها في سبيل الله فبشرهم
بعذاب اليم » ـ كسانی كه طلا و نقره را جمع می كنند و در راه خدا انفاق نمی كنند،
آنان را به عذابی دردناك بشارت ده. بشارت از روی استهزاء است.

پنجم:و لا تبغ الفساد في الأرض ـ تو به خاطر
ثروتت، قدرت و مكنت فراوان داری. فساد در زمين روا مدار كه خداوند تبهكاران را
دوست ندارد. احتكار و گران فروشی دو زمينه فساد عظيم در جامعه است كه ثروتمندان و
كسانی كه سازمان اقتصاد جامعه را در دست دارند،گرداننده̾ اين فسادند. قارون در
پاسخ به آن ها همين جمله كه ورد زبان همه ثروتمندان يا ايده و تفكر آن ها است، بر
زبان آورد: « قال انما اوتيته علی علم عندی » ـ من اين ثروت را با دانش خود به دست
آورده ام ! يعنی اين تفاضل خدا نيست بلكه كوشش و دانش من سبب جمع آوری اين همه
ثروت شده است. و همين تفكر او را به نيستی و نابودی كشانيد.

در مورد دوم يعنی حبّ دنيا و توجه به آن كه هر
چه بيشتر باشد. بيشتر مايه سقوط و نابودی انسان است، آيات بسياری آمده است و از آن
ها معلوم می‌ شود كه اصل تنعم و استفاده از زينت ها نكوهيده نيست بلكه محبت دنيا و
مقدم داشتن آن بر معنويت مورد نكوهش است.

نكوهش و دلبستگی به دنيا و زينت های آن

دسته ای از آيات، تعبير به حب دنيا و زينت های
آن را دارد مانند آيه 14 سوره آل عمران كه می فرمايد: « زيّن للناس حبّ للشهوات من
النّساء و البنين و القناطير المقنطرة من الذهب و الفضّة والخيل المسوّمة و
الأنعام و الحرث، ذلك متاع الحيوة الدنيا و الله عنده حسن المآب »‌ـ‌ محبت و علاقه
به امور مادّی و مشتهيات نفسانی از قبيل زن و فرزند و ثروت های فراوان از طلا و
نقره و اسبان ممتاز و چهار پايان و زراعت، در نظر مردم جلوه گر شده است. اين ها
همه وسائل تنعّم و بهره گيری از زندگی پست اين جهان است و سرانجام نيك، نزد خداوند
است.

در آيه 27 از سوره̾ دهر می فرمايد: « ان هولاء
يحبّون العاجلة و يذرون الآخرة… » ـ‌اين جمله مربوط به آيه قبل است كه می فرمايد:«
ويل للكافرين من عذاب شديد… » وای بر كافران از عذابی سخت؛ آنان كه زندگی دنيا
را برای آخرت مقدّم می دارند. و آيات ديگر از اين قبيل.

دسته ای ديگر از آيات تعبير به  « اشتراء » دارد يعنی كسانی كه آخرت را به دنيا
می فرشند و تبديل می كنند مانند آيه 86 از سوره بقره كه می فرمايد: « اولئك الذين
اشتروا الحيوة الدنيا بالآخرة فلا يخفّف عنهم العذاب و لا هم ينصرون » ـ اشاره به
افرادی است كه در آيه قبل ذكر شده: آن ها كسانی هستند كه زندگی دنيا را به آخرت
خريدند و با يكديگر عوض كردند؛ از عذاب آن ها كاسته نخواهد شد و كسی آن ها را ياری
نخواهد كرد.

دسته ای ديگر تعبير رضايت ارد: « أرضيتم
بالحيوة الدنيا من الآخرة فما متاع الحيوة الدنيا في الآخرة الاقليل »( سوره توبه
ـ آيه 38 ) ـ اين آيه خطاب به كسانی است كه جهاد را ترك نموده و آسايش را بر آن
ترجيح داده اند، می فرمايد: آيا زندگی دنيا را به جای آخرت پذيرفته ايد؟ پس بدانيد
كه بهره ها و لذت های دنيا در برابر آخرت اندك است.

و در آيه ای ديگر، خشنودی و دلبستگی به دنيا
مورد نكوهش قرار گرفته « ان الّذين لا يرجون لقاء نا و رضوا بالحيوة الدنيا و
اطمأنوا بها و الذين هم عن آياتنا غافلون، أولئك مأواهم النّار بما كانوا يكسبون »‌(
سوره يونس ـ آيه 7 و 8 ) ـ كسانی كه لقاء الله و ديدار خدا را توقّع ندارند و به
زندگی دنيا راضی و دلخوشند و به آن آرامش می يابند و كسانی كه از آيات ما غافلند،
جايگاه آن ها، به خاطر اعمالشان، دوزخ است.

و در سوره رعد آيه 26 تعبير به شادمانی و
خرسندی نسبت به بهره های دنيا را دارد:

« و فرحوا بالحيوة الدنيا و ما الحيوة الدنيا
في الآخرة الا متاع » ـ آن ها به زندگی دنيا دلخوشند، حال آن كه زندگی دنيا نسبت
به آخرت چيزی جز بهره ای ناچيز نيست.

و در دسته ای از آيات، تعبير به اراده̾ حيات
دنيا دارد و اين تعبير فراوان است. در سوره هود، آيه 15 و 16 می فرمايد: « من كان يريد
الحيوة الدنيا و زينت ها نوف اليهم اعمالهم و هم فيها لا يبخسون، أولئك الذين ليس
لهم في الآخرة الّا النّار و حبط ما صنعوا فيها و باطل ما كانوا يعملون » ـ كسانی
كه زندگی پست دنيا و زينت آن را می خواهند، نتيجه̾ اعمالشان را در دنيا به آن ها
خواهيم داد و هرگز از آن ها كاسته نخواهد شد؛ آن ها كسانی كه در آخرت به جز آتش
بهره ای ندارند و آن چه انجام داده اند، در آن جا نابود می شود و عمل آن ها در
آخرت باطل خواهد شد.

ملت مستضعف و محروم ايران، همچون پيامبر خويش
به فقری كه با شرافت و كرامت همراه است، فخر مر كند و آن را بر رفاهی كه با اسارت
و ذلت قرين باشد، ترجيح می دهد.

و در سوره̾ شوروی، آيه 20 می فرمايد:‌« من كان
يريد حرث الآخرة نزدله في حرثه و من كان يريد حرث الدنيا نؤته منها و ماله في
الآخرة من نصيب » ‌ـ كسی كه نتيجه̾ عمل خود را در آخرت می خواهد، ما بر آن می افزائيم
و كسی كه فقط نتيجه دنيا را می خواهد، از اين دنيا به او می دهيم ( البته نتيجه
عملش نه خواستن بدون عمل ) ولی در آخرت بهره ای ندارد.

و در دسته ای از آيات، تعبير به ايثار و مقدّم
داشتن دنيا بر آخرت دارد، مانند آيه 38 از سوره̾ نازعات: « فأمّا من طغی و آثر
الحيوة الدنيا فإنّ الجحيم هي المأوی » ‌ـ امّا كسی كه طغيان كند و زندگی دنيا را
مقدّم بدارد، همانا دوزخ جايگاه او است. و در سوره̾ اعلی: « بل تؤثرون الحيوة
الدنيا، و الآخرة خير و ابقی » ـ شما زندگی دنيا را مقدّم می داريد حال آن كه آخرت،
بهتر و پايدار است.

و در دو آيه، نهی فرموده است از چشم دوزی به
متاع دنيا و دنبال آن بودن: « و لا تمدّن عينيك الی ما متّعنا به ازواجا منه زهرة
الحيوة الدنيا لنفتنهم فيه، ورزق ربّك خير و أبقی » ( سوره طه ـ آيه 131 ) ـ هرگز
چشم ندوز به آن چه كه گروه هایی از آنان را به آن متمتّع ساخته ايم، كه اين ها
شكوفه های زندگی دنيا است و برای امتحان و آزمايش آن ها است، و همانا روزی خداوند
بهتر و پايدار تر است. و نظير آيه است، آيه 88 سوره حجر.

بنابراين، موضوع نكوهش در اين آيات حب و علاقه
به دنيا و مقدم داشتن آن بر آخرت است نه اصل تمتّعات و استفاده مشروع از نعمت های
الهی، بلكه نعمت ها در اصل برای مؤمنين آفريده شده است و ديگران طفيلی اند. آن چه
نكوهيده است، آن است كه ماديّات و رفاه را اصل بدانيم و خدای ناكرده، اصول اسلام و
انقلاب را برای رسيدن به اين هدف مادّی،‌قربانی كنيم.

از كيد دشمنان غافل نباشيم

لازم به يادآوری است كه تحصيل رفاه و آسايش
برای همه̾ افراد ملّت به مقداری كه امكانات كشور اجازه می دهد، بسيار مطلوب و به
جا است ولی نبايد در راه رسيدن به اين هدف، از كيد دشمنان اصلی اسلام و انقلاب
غافل شويم و نبايد تصوّر كنيم كه استكبار جهانی و آمريكای استثمار گر، تغيير
ماهيّت داده و ديگر بنا ندارند با ما دشمنی كنند و چون نتيجه̾ دشمنی های گذشته،
استحكام بيشتر انقلاب اسلامی بوده است،‌آن ها بر سر عقل آمده و از روش های خصمانه
خود دست برداشته اند.

كسانی كه تصور می كنند وظيفه عامه̾ مردم اين
است كه هميشه در سختی و فقر زندگی كنند و از اين نعمت های الهی تمتع نبرند، سخت در
اشتباهند، همچنين آنان كه مهم ترين مسأله را اقتصاد جامعه و رفاه مردم می دانند به
بيراهه می روند.

امام امت « قدس الله روحه الزكيه » در پيام
مهمی كه پس از قبول قطع نامه، صادر شد، فرمودند:

«… كسی مدّعی آن نيست كه طبقات محروم و ضعيف
وكم درآمد و خصوصا اقشار كارمند و اداری، در تنگنای مسائل اقتصادی نيستند ولی آن
چيزی كه همه̾ مردم ما فراتر از آن را فكر می كنند، مسئله حفظ اسلام و اصول انقلاب
است. مردم ايران ثابت كرده اند كه تحمّل گرسنگی و تشنگی را دارند ولی تحمّل شكست
انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت… ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقی و
راستين ارزش های اسلامی هستند به خوبی دريافته اند كه مبارزه با رفاه طلبی سازگار
نيست و آن ها كه تصور می كنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفين  ومحرومان جهان با سرمايه داری و رفاه طلبی،
منافات ندارد، با الفبای مبارزه بيگانه اند و آن هایی هم كه تصور می كنند سرمايه
داران و مرفّهان بی درد، با نصيحت و پند و اندرز، متنّبه می شوند و به مبارزان راه
آزادی پيوسته و يا به آنان كمك می كنند، آب در هاون می كوبند.

بحث مبارزه و رفاه و سرمايه، بحث قيام و راحت
طلبی، بحث دنيا خواهی و آخرت جوئی، دو مقوله ای است كه هرگز با هم جمع نمی شوند و
تنها آن هایی تا آخر خط با ما هستند، كه درد فقر و محروميّت و استضعاف را چشيده
باشند. فقرا و متدينين بی بضاعت، گردانندگان و برپا دارندگان واقعی انقلاب ها
هستند. ما بايد تمام تلاشمان را بنمائيم تا به هر صورتی كه ممكن است، خط اصولی
دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم ».

و در جای ديگر اين پيام جاودانه آمده است:

« نكته مهمی كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و
آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم، اين است كه دشمنان ما و جهان
خواران تا كی و تا كجا ما را تحمل می كنند و تا چه مرزی، استقلال و آزادی ما را
قبول دارند؟ به يقين آنان مرزی جز عدول از همه هويت ها و ارزش های معنوی و الهی
مان نمی شناسند. به گفته قرآن كريم هرگز دست از مقابله و ستيز با شما بر نمی دارند
مگر اين كه شما را از دينتان بر گردانند. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم، صهيونيست ها
و آمريكا و شوروی در تعقيبمان خواهند بود تا هويت دينی و شرافت مكتبی مان را لكه
دار نمايند… آری ! اگر ملت ايران از همه̾ اصول و موازين اسلامی و انقلابی خود
عدول كند و خانه̾ عترت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام را با دست های
خود ويران نمايد، آن وقت ممكن است جهان خواران، او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير
و بی فرهنگ به رسميّت بشناسند ولی در همان حدّی كه آن ها آقا باشند ما نوكر؛ آن ها
ابر قدرت باشند ما ضعيف، آن ها ولی و قيّم باشند ما جيره خوار و حافظ منافع آن ها؛
نه يك ايران با هويّت ايرانی اسلامی، بلكه ايرانی كه شناسنامه اش را آمريكا و
شوروی صادر كند ! ايرانی كه ارابه̾ سياست آمريكا يا شوروی را بكشد !… ».

خداوندا ! به تو پناه می برم از روزی كه فرياد
های آن بنده̾ صالحت كه فرياد گر نبرد با دشمنانت بود، فراموش شود. نه ! هرگز
فراموشمان نخواهد شد. ملت مستضعف و محروم ايران، همچون پيامبر خويش،به اين فقری كه
با شرافت وكرامت همراه است، فخر می كند و آن را بر رفاهی كه با اسارت و ذلت قرين
باشد، ترجيح می دهد. ملت ايران و مسئولين جمهوری اسلامی هرگز فرياد رسای « مرگ بر
آمريكا » را فراموش نخواهند كرد و هرگز وصيت ها و سفارش های امام بزرگوار را كنار
نخواهد گذاشت.

در آن زمان كه غرق دريای رحمت بوديم، نمی
دانستيم كه چقدر به اين پيام ها نياز داريم، اكنون كه ـ به قول حضرت آية الله خامنه
ای ـ همه̾ ما حقيقتا يتيم شده ايم، می دانيم كه او بهترين راهنما و مرشد است و
پيام های بجا مانده از آن يادگار پيامبران، بهترين رهنمود و توشه̾ راه ما است.

اين پيام ها بايد همواره از طريق راديو و
تلويزيون خوانده شود و مطبوعات و رسانه های گروهی ـ بدون انقطاع ـ اين رهنمود های
ارزنده و جاودانه را بر مردم و مسئولين بخوانند كه غفلت از آن ها موجب انحراف و
سقوط است.

خداوندا !! ما را توفيق عمل به اين رهنمود های
عزّت بخش عطا كن. و السلام.