علائم شرح صدر

مدیریت
اسلامی

قسمت پانزدهم

حجة الاسلام
و المسلمين محمدي ري شهري

شرح صدر

علائم شرح
صدر

در تبیین
مهمترین شرط از شرایط مدیریت یعنی «شرح صدر» در سلسه مقالات گذشته تاکنون چهار
مساله مورد بررسی قرار گرفت، این مسایل عبارتند از: 1- تفسیر شرح صدر 2- شرح صدر
در قرآن 3- رابطه ی شرح صدر و مدیریت 4- عوامل شرح صدر. در این مقاله، آخرین مساله
در رابطه با نخستین و مهمترین شرایط مدیریت را ملاحظه خواهید کرد.

5- علائم شرح
صدر

بر مبنای
تفحص اجمالی نگارنده ی این سطور در متون اسلامی، شرح صدر سه علامت و نشانه دارد که
انسان می تواند خود را با این علائم آزمایش کند که واجد این خصیصه ی الهی است یا
فاقد آن است، و اگر واجد است تا چه حد؟ این علائم عبارتند از:

1- دل کندن
از دنیا و دلبستن به آخرت

این علامت در
حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ذکر شده است: در تفسیر مجمع البیان آمده
است که «در روایت صحیحه وارد شده وقتی این آیه نازل شد هر کس را که خداوند بخواهد
هدایت کند شرح صدر برای پذیرش اسلامی می دهد»[1]
از رسول خدا صلی الله علیه و آله سوال پرسیدند که شرح صدر چیست؟ فرمود: نوری است
که خداوند در دل مومن می افکند و در پرتو آن نور دل او گسترش می یابد و فراخ می
گردد! گفتند: آیا برای این معنا نشانه ای وجود دارد که با آن شناخته شود؟ فرمود:
آری. «الانابة الی دارالخلود، والتجافی عن دارالغرور والاستعداد للموت قبل نزول
الموت». نشانه ی آن نور: به خانه ی جاوید دلبستن، و از خانه ی فریب دل کندن، و قبل
از فرارسیدن مرگ برای آن آماده شدن.[2]
در حدیثی دیگر از آن حضرت در توضیح آیه ی 22 از سوره ی زمر که در آن تصریح شده
«شرح صدر موجب نورانیت دل به نور ربانی می گردد[3]»
می فرماید: «آن نور وقتی در دل واقع شود، کانون جان گسترده و فراخ می گردد». از آن
حضرت سوال شد که برای تشخیص این واقعیت آیا علامتی هست؟ فرمود: آری، علامت آن
عبارت است از: «التجافی عن دارالغرور، والانابه الی دارالخلود والاستعداد للموت
قبل نزول الفوت…» دل کندن از خانه ی فریب، و دلبستن به خانه ی جاوید، و آمادگی
برای مرگ قبل از فرا رسیدن آن[4].
کلمه ی «تجافی» که در هر دو حدیث آمده نقطه ی مقابل «اخلاد» است. «اخلاد الی
الارض» به معنای چسبیدن به زمین است، قرآن کریم در شرح حال عالم بزرگی که دلبستگی
به دنیا او را از راه حق منحرف نمود. می فرماید: «ولکنّه اخلد الی الارض و اتبع
هواه» «ولی او به زمین چسبیده و از هوس خود پیروی نمود» چسبیدن به زمین کنایه از
دلبستگی شدید به مادیات و مظاهر مادی زندگی است. «تجافی» نقطه ی مقابل این حالت
است، یعنی فاصله گرفتن از زمین جهت برخاستن، به عبارت دیگر تجافی عبارت است از
حالت نیم خیز، و لذا به حالت کسی که در نماز جماعت از امام یک رکعت عقب مانده و در
حال تشهد امام، نیم خیز نشسته، حالت تجافی گفته می شود، و در حدیث مذکور از همین
نکته استفاده شده و دل کندن از دنیا و دلبستن به آخرت، تجافی از خانه ی فریب و
انابه به خانه ی جاوید نامیده شده است، گویا کسی که دل از دنیا می کند از زمین بلند
شده و آماده پرواز به عالم اعلا است، بگفته ی حافظ:

مژده ی وصل
تو کو کز سرجان برخیزم                 
طایر قدسم و از دام جهان برخیزم

بولای تو اگر
بنده ی خویشم خوانی                     از
سر خواجگی کون و مکان برخیزم

خیز و بالا
بنما ای بت شیرین حرکات                    کز سر جان جهان دست فشان برخیزم

وقتی کانون
جاوید با نور شرح صدر که نور علم، و علم نور است روشن شد، انسان، هم دنیا را آن
گونه که هست می بیند و می شناسد و هم آخرت را، وقتی حقیقت دنیا را شناخت می فهمد
که مظاهر مادی زندگی، جدا از معنویت و زندگی جاوید، فریبی بیش نیست. این معرفت و
نورانیت موجب تجافی و دل کندن از دنیا می گردد و وقتی دل از دنیا کنده شد، این ظرف
ظریف، ظرفیت و گنجایشی پیدا می کند که احساس علم و دانایی، احساس قدرت و توانایی،
احساس ریاست و حکومت، احساس خوشی و راحتی، و احساس ناخوشی و ناراحتی، هر قدر هم
زیاد باشند آن را پر نمی کند، و منظور از شرح صدر همانطور که تفصیل آن گذشت چیزی
جز این نیست. و وقتی آدمی حقیقت آخرت را شناخت، می فهمد که زندگی جاوید آنجا است و
لذا به آن زندگی دل می بندد و برای آن زندگی آماده می شود. بنابراین همانطور که در
سخن پیامبر اسلام، صلی الله علیه و آله آمده، نخستین علائم شرح صدر اسلامی، دل
کندن از دنیا و دلبستن به آخرت و        
آماده شدن برای سفر به عالم باقی است. نکته ای که در رابطه با این علامت
قابل تامل است این است که، در حدیث دیگری از پیامبر اسلام نشانه ی مذکور به عنوان
یکی از علائم عقل مطرح شده است، متن حدیث این است: «من علامات العقل، التجافی عن
دارالغرور، والانابه الی دارالخلود، والتزود لسکنی القبور، والتاهب لیوم النشور».
از علامات عقل، دل کندن از خانه ی فریب، و دلبستن به خانه ی جاوید، و توشه گرفتن
برای سکونت در قبر، و آماده شدن برای روز رستاخیز است[5].
بحسب ظاهر به نظر می رسد که آنچه در این حدیث آمده با آنچه در احادیث گذشته ملاحظه
شد منافات دارد، زیرا در آن احادیث امور مذکور بعنوان نشانه ی شرح صدر و در این
حدیث به عنوان نشانه ی عقل مطرح شده اند، ولی با کمی تامل خصوصاً دقت در آنچه در
شرح احادیث قبلی آمد، معلوم می شود که این حدیث نه تنها با آن احادیث منافاتی
ندارند بلکه مفسر و مبین یکدیگر نیز هستند، زیرا مراد از عقل در این حدیث، عقل
عملی است نه عقل نظری. توضیح اینکه عقل به دو معنا اطلاق می شود: عقل نظری و عقل
عملی: عقل نظری عبارت است از نیرویی که انسان را به تفکر و اندیشه و نظر وامی
دارد، و عقل عملی نور و بصیرت و بینشی است که موجب می شود انسان علاوه بر درک
حقایق طبق آنچه حق تشخیص می دهد، عمل کند، در لسان قرآن و احادیث اسلامی عقل در
معنای دوم بکار رفته است. بنابراین چه بگوئیم آنچه موجب شرح صدر است نور است یا
بگوئیم عقل، تفاوتی ندارد و اموری که در احادیث مذکور بعنوان علامت شرح صدر آمده
می توانند علامت عقل عملی و یا نورانیتی باشندکه عامل پیدایش شرح صدر می باشد.

2- تسلیم
بودن در برابر حق

دومین علامت
شرح صدراسلامی، تسلیم بودن در برابر حق است، هرقدر که انسان در برابر حق خاضع باشد
به همان میزان دارای شرح صدر است، دلیلی که این مدعا را خوب توضیح می دهد سخن امام
صادق علیه السلام است که می فرماید: «انّ الله اذا اراد بعبد خیراً شرح صدره
للاسلام، فاذا اعطاه ذلک انطق الله لسانه بالحق فعمل به فاذا جمع الله له ذلک تمّ
له اسلامه…»[6] وقتی
خداوند خیر کسی را بخواهد ظرفیت روحی او را برای پذیرش اسلام گسترش می دهد، در اثر
این عنایت زبانش به حق گویا می گردد، و به حق عمل می کند، و هنگامی که با توفیق
الهی در گفتار و کردار پیرو حق شد اسلامش کامل می گردد بدیهی است که خیرخواهی
خداوند حکیم بی علت و گزاف نیست، براساس سنت تغییر ناپذیر آفرینش، خداوند برای کسی
خیرخواهی دارد که خود علل و عوامل آن را فراهم کرده باشد، و در رابطه با شرح صدر،
وقتی عواملی که شرح آن گذشت توسط انسان ایجاد شد، به گفته ی امام صادق علیه السلام
خداوند به او ظرفیت پذیرش اسلام عنایت می کند، و علامت این عنایت این است که به
آنچه حق است در عقیده و اخلاق و عمل اعتراف می نماید. و صدق اعتراف خود را در عمل
به ثبوت می رساند، و کمال اسلام انسان در صورتی تحقق می یابد که در گفتار و کردار
کاملاً پیرو حق باشد.

3- آرامش دل

سومین علامت
شرح صدر آرامش و اطمینان قلب و روح است، کسی که به شرح صدر برسد به نفس مطمئنه
رسیده و همانطور که در وصیت نامه ی سیاسی الهی رهبر کبیر انقلاب اسلامی آمده «با
دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا» به دیدار حق و
لقاءالله می رود. امام صادق علیه السلام در این رابطه می فرماید: «ان القلب یتلجلج
فی الجوف یطلب الحق فاذا اصابه اطمانّ و قرّ، ثم تلا «فمن یردالله ان یهدیه یشرح
صدره للاسلام…»[7]. «دل
در سینه در جستجوی حق «تجلجل» می کند تا به حق برسد، وقتی که به حق رسید آرامش می
یابد و قرار می گیرد». سپس امام در    
ادامه ی سخن این آیه را تلاوت فرمود: «فمن یردالله ان یهدیه یشرح صدره
للاسلام…». تجلجل قلب چنان که در این روایت آمده یا «ترجج» و «انقلاب» قلب چنان
که در روایات دیگر[8] در
رابطه با موضوع بحث آمده است به معنای تحرک و اضطراب و تکاپوی آن است. اگر انسان
ظرفیت لازم را برای پذیرش حق پیدا نکند تزلزل و اضطراب درونی او را رها نمی کند،
او در حوادث تلخ و شیرین زندگی تکیه گاه عقیدتی استواری ندارد، وسوسه های درونی و
مشکلات بیرونی چنان او را نگران و مضطرب می کنند که جان به لب می گردد، و به      گفته ی امام باقر علیه السلام: «ان القلب
ینقلب من لدن موضعه الی حنجرته مالم یصب الحق»[9].
دل تا وقتی که به حق نرسد از جایگاه خود تا حنجره در گردش و تلاطم است. ولی وقتی
دل به حق برسد همه ی نگرانی ها و اضطرابها از او زایل می گردد «فاذا اصاب الحقّ
فرّ»[10]
هیچ حادثه ای آرامش چنین صاحب دلی را سلب نمی کند، و هیچ وسوسه ای او را متزلزل
نمی سازد، و این هنگامی است که انسان به ولایت خدا می رسد و جزء اولیاء الله می
گردد. «أَلا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ
(٦٢)الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ (٦٣)لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ
الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ
الْعَظِيمُ (٦٤)»[11].
آگاه باشید که اولیاء خدا هیچ ترس و اندوهی ندارند، آنها که ایمان آوردند و تقوا
پیشه بودند، آنان در زندگی دنیا و در آخرت بشارت دارند. نکته ای که در حاشیه این
بحث جلب توجه می کند این است که اعتقادات صحیح مذهبی علاوه بر نقش در زندگی معنوی
و جاوید انسان به دلیل اینکه نیاز حق طلبی فطری او را تامین می کنند و از این راه
پریشانی و اضطراب را از انسان دور و امنیت و آرامش را برای او ایجاد می نمایند، در
زندگی مادی و دنیوی جامعه ی بشر نیز نقش اساسی دارند، و لذا امام علی علیه السلام
در سخنی جالب و جاذب می فرماید: «من اگر خصلتی از خصال خیر را در کسی ریشه دار و
راسخ ببینم او را تحمل می کنم و سایر ضعفهای او را می بخشم، ولی از دو ضعف نمی
توانم بگذرم: یکی بی عقلی و دیگر بی دینی» و در تعلیل و توضیح این مدعا می فرماید:
«لانّ مفارقةالدین مفارقة الامن      ولا تهنا حیاة مع مخافة، وعدم العقل عدم الحیاة
ولاتعاشر الاموات»[12].
زیرا جدا شدن از دین جدائی با امنیت و آرامش است و زندگی با ترس گوارا نیست، و عدم
عقل عدم حیات است و با اموات نمی توان معاشرت نمود. در اینجا شرح نخستین شرط
مدیریت که عبارتست از «شرح صدر» به پایان می رسد در مقالات آینده سایر شرایط
موفقیت مدیریت از نظر خوانندگان گرامی خواهد گذشت انشاءالله.

ادامه دارد

 



[1]
سوره ی انعام آیه
ی 125.