افتخارات مکتب تشیّع

جاودانگی راه
امام

حجة الاسلام
و المسلمين اسدالله بيات

قسمت پنجم

افتخارات
مکتب تشیّع

خودخواهان و
طاغوتیان با قرآن و عترت چه کردند؟

با کمال تاسف
و تعجب از آنانی که این سخن را شنیده بودند و شبیه این سخن را درباره تلازم کتاب
خدا و اهل بیت نیز استماع کرده بودند و با اینکه از این طرف ندای رسول خدا «ص» را
در یاد داشتند که فرمودند این دو ثقل از هم جدا نمی شوند و از طرف دیگر      می دانستند پیامبر اسلام فرمود مردم مبادا
بر قرآن و اهل بیت «ع» سبقت گرفته و تقدم بجوئید زیرا که هلاک می شوید و مبادا از
آن دو فاصله بگیرید و از قافله قرآن و اهل بیت «ع» عقبل بمانید که هلاک می شوید و
در فکر یاد دادن و جهت دادن بآنان نباشید چون کتاب خدا و اهل بیت «ع» از شما عالم
ترند[1].

و شنیده
بودند که: پیامبر اسلام معلم بشریت و خاتم الانبیاء «ص» اهل بیت را مانند سفینه
نوح معرفی کرده که هر کس سوار شود نجات می یابد و هر کسی تخلف نماید و سوار نشود
غرق و نابود می گردد و حدیث سفینه در میان آنان کمتر از حدیث ثقلین متداول نبود و
دهن به دهن بازگو می کردند و از چنین تشبیهی با خبر بودند و بی اطلاع نبودند و
همچنین سخنان دیگر با پیامهای مختلف و تاکیدات بیشتری را از زبان پیامبرشان شنیده
بودند و می دانستند اینها سخن پیامبر اسلام است و صداقت و سلامت و عصمت او نیز بر
همه شان روشن و آشکار بود؛ با این همه خلاف کردند و پیامهای رسول الله «ص» را جدی
نگرفتند و نه تنها تمسک نکردند و بذیل آنان چنگ نزدند و به تعلیمات قرآن            و اهل بیت «ع» اعتنا ننمودند بلکه
بزرگترین خیانت و ظلم را نسبت به قرآن و سنت           و اهل بیت «ع» مرتکب شدند و بجای
اینکه قرآن و اهل بیت «ع» را امام و راهنما و پیشوای خودشان قرار دهند، خود و
هواهای نفسانی خودشان را امام و هادی و پیشوا قرار دادند و قرآن و اهل بیت «ع» را
در مسیر هواها و امیال شیطانی توجیه گر اعمال قلدران و ظالمان و حاکمان جور و ائمة
الکفر و طاغوتها قرار دادند، و آمد بسر اسلام و مسلمین چیزی که نمی بایست می آمد و
پیامبر عظیم الشان اسلام همیشه نگران آن بود و لذا امام عظیم قدّس سرّه با نگرانی
خاص در این باره چنین می فرمایند: «خوخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله ای
کردند برای حکومت های ضد قرآنی و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که
سراسر قرآن را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم دریافت کرده بودند و ندای
انّی تارک فیکم الثقلان در گوششان بود، با بهانه های مختلف و توطئه های از پیش
تهیه شده، آنان را عقب زده و با قرآن در حقیقت قرآن را که برای بشریت تا ورود بحوض
بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و است، از صحنه خارج کردند و بر حکومت
عدل الهی که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و است خط بطلان کشیدند و انحراف
از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند تا کار بجائی رسید که قلم از
شرح آن شرمسار است از صحنه خارج شدن قرآن و هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجی ها و
انحراف ها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه
مسلمانان، بلکه عایله ی بشری از مقام شامخ احدیّت به کشف تام محمدی «ص» تنزل کرد
که بشریت را به آنچه باید برسند، برساند و این ولیده علّم الاسماء را از شر شیاطین
و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاءالله
معصومین علیهم صلوات الاوّلین والآخرین بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است
بسپارند، چنان از صحنه خارج نمودند که گوئی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی
رسید که نقش قرآن به دست حکومتهای جابر و آخوندهای خبیث بدتر از طاغوتیان، وسیله
برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد».

همه اینها به
خاطر این پیش آمد که امت اسلام بجای اینکه آن دو ثقل را با هم داشته باشند و به هر
دو چنگ بزنند و فاصله بین آن دو نیاندازند و احکام و فرامین آن دو را مقدس بشمارند
هم به قرآن عمل نمایند و هم اجراء آن را بدست عباد صالح بسپارند و حقایق قرآنی و
اسلامی را از زبان امامان معصوم «ع» که از منبع وحی بودند و اذنِ واعیه قرآنی
بودند و با آن زبان آشنا و مانوس بودند یا بگیرند و کج و منحرف نشوند جلوتر از
قرآن حرکت کردند و ترجمه و تفسیر آن را نیز از زبانانی یاد گرفتند که دشمن قرآن
بوده و هیچ گونه انسی و الفتی با وحی و فرهنگ رسالت و امامت و ولایت الهی نداشتند
و با فرهنگ     بنی اسرائیل دشمن قسم خورده
اسلام بیشتر از فرهنگ اسلام و قرآن آشنا بودند و این مترجمان و مفسران بی دین،
قرآن و مفاهیم عالیه آن را ملعبه سلایق صاحبان قدرت و مستکبران حاکم و زورمداران
غیر مومن قرار داده و توجیه گر این نوع حکومتها و حاکمیتها گردیدند آخوندهای غیر
متعهد باسلام و قرآن چهره ای از اسلام و قرآن ساختند که نه تنها عامل نجات محرومان
و ستمدیدگان نمی توانستند باشند و عدالت اجتماعی را          نمی توانستند پیاده نمایند بلکه مشوّق
آنان بر ظلم و ستم و نابرابری و بی عدالتی و تبعیض های ناروا شدند و به علت حسادت
و تنگ نظریکه مبدا و منشا تفرقها و بغضها و کینه ها بر عالمان متعهد اولیاء الهی
بود و با توجه به آن حالت مرض و زیغ درونی که داشتند و نمی توانستند افراد نورانی
و روشن و دارای شرح صدر و توانمند علمی و رهبری جامعه را ببینند و مشاهده نمایند
در مسند امامت و ولایت امت قرار دارند صاحبان       قدرت های باطله و امامان کفر و طاغوت را
تشویق و تحریص نمودند عرصه و صحنه زندگی شرافتمندانه را بر آنان تنگ کرده و روزگار
را بر آنان تاریک سازند، آنان را تبعید سازند و یا در سیاه چالها قرارشان داده و
در گوشه های زندان بسر برند و بصورتهای فجیع و موحش با نامردمی ترین شیوه ها به
حیات نورانی و هدایت گرانه آنان خاتمه دهند و لذا شما اگر به تاریخ مراجع کنید و
صفحات زندگی امامان نو را ورق بزنید و در کنار آنان به صفحات زندگی معاصران آنان
نظاره گر باشید، خواهید دید هر ظالم قلدری برای اینکه امامان حق را مورد فشار و
مواخذه قرار دهد، بسراغ عالمان سوء و آخوندهای بدتر از طاغوتیان و معلمان شیاطین
می رفتند و با استناد به حرف و سخن آنان توجیهی برای حرکتهای ضد اسلامی و قرآنی
خودشان بدست می آوردند و سپس اقدام به آن کار می کردند که می خواستند مرتکب شوند و
خطرات این نوع افراد برای امت اسلام که نیاز شدید و مداوم و مستمر بهدایت دارند از
ابلیس هم بدتر است همانطور که در روایات اهل بیت آمده است زیرا که نتیجه طبیعی عدم
تمسک به ثقل اکبر و کبیر و قرآن و اهل بیت همین است.

و ولیده شوم
افتراق این دو ثقل عظیم الهی کتاب الله و امامت اهل بیت «ع» در حاشیه قرار گرفتن
هر دو شد و از آنان بجای اینکه در هدایت امتهای زنده و متحرک استفاده شود در
گورستانها و مجالس اموات بهره برداری می شد و دخالت در امور سیاسی و حکومتها
بدترین گناه و عظیم ترین معصیت تلقی شده و مداخله علماء اسلام در امور سیاسی موجب
تفسیق و جرح و خروج آنان از شرایط عدالت اسلامی بود؛ معلم انقلاب اسلامی و امام
فقید امت اسلام چگونه با سوز و ناراحتی در این باره اینطور می فرماید:

«ومع الاسف
بدست دشمنان توطئه گر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشت ساز نقشی جز در
گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و
کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلی از صحنه خارج شد که
دیدیم اگر کسی دم از حکومت اسلامی برمی آورد و از سیاست که نقش بزرگ اسلام و رسول
بزرگوار صلی الله علیه و آله وسلم و قرآن و سنت مشحون آن است سخن می گفت، گوئی
بزرگترین معصیت را مرتکب شده و کلمه آخوند سیاسی موازن با آخوند بی دین شده شود و
اکنون نیز هست».

سرّ قضیّه
همان بود که در گذشته بطور اجمال توضیح داده شد و در آینده نیز از بعضی ابعاد آن
توضیحات جدیدتری خواهد آمد و آن این است اگر ترجمه و بیان قرآن و اسلام بدست کسانی
بود که در مکتب آن تربیت یافته بودند و با لسان آن به خوبی آشنائی داشتند و دارند
و به مفاهیم آن ایمان و باور عمیق داشتند و در مرحله اجرا می خواستند همه ی آن را
موبمو اجراء نموده و در نظام عمل پیاده نمایند، مردم اسلام را بصورت ناب و خالص
محمدی «ص» و علوی «ع» و آنطور که واقعاً بوده و می بایست باشد درک می کردند و در
زندگی از آن دوری و فاصله نداشتند و دخالت در امور سیاسی و اجتماعی را نه تنها بد
و زشت و بی دینی نمی دانستند و افراد متصدی را بی دین و آلوده معرفی نمی کردند
بلکه عدم دخالت و بی اعتنائی به آن را، خلاف احکام آیات قرآنی و شیوه انبیاء الهی
و امامان اهل بیت «ع» می دانستند و خودشان را موظف می دانستند در این موارد وارد
گود شده و هر کسی را که مشاهده می کردند وارد نمی شود و بصورت منزوی و زاهد غیر
مثبت و منفی و سلب گرا زندگی گزیده و مردم را به این دیده و نگرش با قول و عمل
دعوت       می نماید و اصلاح طلبی و
حرکتهای رهائی بخش و اصلاح طلبانه را محکوم کرده و در عهده دیگران می داند و به
زمان دیگر و وقت دیگری موکول می نماید و چنین میاندیشد که این مسئله در صلاحیت
ماها نبوده و ماها باید در انزوا زندگی کرده و بصورت دعا و تضرع از خدا بخواهیم
مصلح عالم را از جهان غیب بسوی ما مبعوث و اعزام نماید! و ماها حق دخالت در این
کارها را نداریم! و هر کسی هم دخالت نماید او را محکوم و مورد انتقاد و حمله و
هجمه قرار داده و با هزاران بر چسب آنان را از صحنه خارج و افراد بی عرضه و ناتوان
را سالم و عدول المومنین و مقبول جامعه معرفی نمائیم و این یکی از شگردها و شیوه
هائی است که در طول تاریخ از ناحیه دشمنان اسلام رواج و با رونق زیادتری در میان
امتهای اسلامی تبلیغ شده است و یکی از اثرات خطرناک و بد و زشت جدائی کتاب خدا از
اهل بیت و عترت پیامبر اسلام «ص» است و یکی از چیزهائی است که از افتراق کتاب الله
و امامت اهل بیت «ع» و کسانی که ادامه دهنده همان خط اصیل اسلام محمدی «ص» است
برای امت اسلامی پیش آمده است و شدیداً دشمنان اسلام روی آن اصرار دارند و داشتند
و خواهند داشت و بطور اصولی و جدی بر همه کسانی که برای آینده اسلام     می اندیشند و از وضع رقّت بار دنیای اسلام
نگرانند و علاقه به نجات آنان و تجدید عزت و حیات دنیای اسلامی دارند لازم و واجب
است با این شگرد شیطانی مبارزه کرده و     
زمینه های نابودی چنین فکری را برای ابد فراهم سازند.

شگرد جدید
شیاطین-قرآن علیه خود قرآن

فکر نکنید
این شیطنتها و شگردها در گذشته بوده و امروزها خبری از آنها نمی باشد، نه چنین
نیست برای مبارزه میان حق و باطل و مصلحان و مفسدان و ظالمان و مظلومان و مترفین و
مستمندان و فقراء و و … و بالاخره طاغوتیان و خداجویان و اسیران تن و ظلمات و
نوریان، یک جریان ممتد از آغاز تاریخ تاکنون بوده و ادامه خواهد داشت و این سنت
الهی حاکم بر تاریخ بشر است و این سنت بصورت مستمر در حال جریان و سیلان است و در
مقابل هر جریان حقی، جریان باطلی وجود دارد که در هر زمان و مکانی و در هر شرایط
خاصی که حاکم است، از شگردهای خاص و مناسبی استفاده کرده و درصدد حذف و طرد کامل
آن است و با رشد بشر این نوع برخوردها و شگردها نیز از رشد و تکامل برخوردار است.
و لذا در هر دورانی قدرتهای بزرگ شیطانی که منافع خودشان را در خطر می بینند و
بطور جدی خطر را در حاکمیت ارزش های الهی مشاهده می کنند و راه حل و رهائی خودشان
را در منزوی شدن ارزشهای الهی و قرآن و سنت و امامان معصوم (ع) و صالحان و متّقیان
می دانند و چون اینها با توجه بقداست و صلاحیتهای خودشان در میان مردم و در قلوب
آنان نفوذ داشته و از جایگاه رفیع و بلندی برخوردارند و با صراحت نمی توانند در
مقابل مقدسات آنان بایستند و با آنان به مقابله برخیزند ناچارند در فکر بدل سازی
بیافتند و در مقابل قرآن الهی، قرآن بدلی بسازند و در مقابل رهبری الهی، رهبری
ناسالم و ساده و نفوذپذیر بتراشند و در مقابل خط اصیل اسلام و امام و به تعبیر
حضرت امام قدّس سرّه در مقابل اسلام ناب محمدی «ص»، اسلام امریکائی درست کنند و
حقیقت آنان را از آنان گرفته و بظاهر آنها تمسک نمایند و با نام قرآن، حقیقت قرآن
را از مردم بگیرند و با ترویج ظاهر اسلام، روح و حقیقت اسلام را از جامعه بگیرند و
با رونق جلد و چاپ و رنگ         روغن دادن
به آنها محتوی و مفهوم واقعی را از آن بگیرند و در حقیقت با چماق دین بجنگ دین
بروند و حاکمیت دین را از میان جامعه و زندگی آنان بیرون ببرند و مع الاسف این
شگرد از موفق ترین مکرها و شگردهائی بود -که در طول تاریخ بشری- دشمنان خدا و
بشریت بکار بردند و از آن نتایج زیادی بدست آوردند و زمینه های منزوی شدن دین
واقعی را فراهم ساختند.

و امروز
استکبار جهانی در نوع کشورهای -باصطلاح- اسلامی از همین شگرد استفاده کرده و با
حیله های گوناگون و با بهره برداری از ایادی خود فروش و دین فروش که بنام دین در
منطقه بر مردم مسلمان محروم حکومت می نمایند و یا در کسوت آخوندی و امامت جمعه و
جماعت و افتاء، توجیه گر جنایت آن جباران و جانیان و ظالمان هستند و در تحریف و
وارونه کردن اسلام و قرآن ید طولائی دارند و بشیطان و ابالسه درس انحراف و گول زدن
را یاد می دهند و هم چنین در کشورهای عقب مانده جهان سوم از این شگرد استفاده کرده
با تبلیغ و ترویج از دین و اسلام وارونه ی امریکائی به جنگ دین اصیل و اسلام ناب
محمدی آمده اند و از همین شیوه استفاده می نمایند تا سکوت مرگباری در منطقه حاکم
گردد و آنان بغارتها و چپاولگریهای خودشان ادامه دهند. حضرت امام قدّس سرّه با سوز
پدرانه و مصلحانه و دلسوزانه در این مقوله چنین می فرماید:

بهره برداری
از قرآن علیه قرآن

«و اخیراً
قدرتهای شیطانی بزرگ بوسیله حکومتهای منحرف خارج از تعلیمات اسلامی که خود را به
دروغ به اسلام بسته اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها، قرآن را
با خط زیبا طبع می کنند و به اطراف می فرستند و با این حیله شیطانی، قرآن را از
صحنه خارج می کنند. ما همه دیدیم قرآنی را که محمدرضا پهلوی طبع کرد و عده ای را
اغفال کرد و بعضی آخوندهای بی خبر از مقاصد اسلامی هم مدّاح او بودند و می بینیم
که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروت های بی پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و
محال تبلیغات مذاهب ضدقرآنی می کند و وهابیّت، این مذهب سراپا بی اساس و خرافاتی
را ترویج می کند و مردم و ملتهای غافل را سوق بسوی ابرقدرتها می دهد و از اسلام
عزیز و قرآن کریم برای هدم اسلام و قرآن، بهره برداری می کند».

البته مخفی
نماند، بهره برداری از خود قرآن علیه قرآن و یا تحریک عده ای بی اطلاع و یا کم
اطلاع از حقایق دینی علیه دین و مذهب و در حقیقت استفاده از دین علیه دین و مذهب
علیه مذهب و تکیه بر عناوینی که رنگ و صبغه تقدس گرفته اند علیه مقدسات واقعی و
حقیقی، از دیر زمان رایج و متداول بوده منتهی نوع بهره برداری و شیوه ای که انتخاب
می شود برای هدم اسلام واقعی و روح و حقیقت قرآن در طول زمان تغییر و تکامل جدی و
کیفی پیدا کرده و با مرور زمان عوض شده است 
و در هر دوره ای متناسب با شرایط و اوضاع فرهنگی و اجتماعی حاکم در آن
دوره، شیوه ای انتخاب و مورد عمل        و
بهره برداری قرار گرفته است هرچند اصل بهره برداری از معیارهای دینی و مذهبی و
الهی منتهی بصورت تحریف شده و وارونه علیه مذهب و دین واقعی در تمام ادوار تاریخ
متناسب با شرایط آن روز وجود داشته است و این شیوه از برنده ترین و کاراترین        شیوه هائی بوده است که دشمنان بشریت برای
ایجاد سد و مانع در مقابل مصلحان واقعی و الهی از آن استفاده کرده اند. و یکی از
مهمترین نقش رهبری راستین و الهی، افشای این نوع جریانات و آگاه ساختن افراد ساده
لوح و کم اطلاع و یا بی اطلاع از عمق این نوع مسایل است.

افتخارات
مکتب اهل بیت «ع»

پس از آنکه
امام امت اسلام قدّس سرّه، نگرانی خود را از وضع موجود که بر جهان اسلام بلکه بر
دنیای مستضعفان حاکم است، ابراز فرمودند و خطرات ناشی از آن را بصورت فشرده گوشزد
نمودند و روی بعضی از آنها بالخصوص تکیه کردند و از شیوه هائی که در طول تاریخ،
مخالفان اسلام و قرآن از آنها استفاده کرده و علیه اسلام و قرآن بکار برده اند و
آنها را از صحنه زندگی خارج نموده اند، نام بردند و بالخصوص از شیوه مرموز و
موذیگرانه استفاده از مذهب علیه مذهب و دین علیه دین و آخوند منحرف و درباری، علیه
آخوند الهی و متّقی و قرآن علیه قرآن یاد کرده و بیان زیبا و سازنده ای را آوردند،
سپس برای اینکه تنها به بعُد نفی و سلبی قضیه نپرداخته و راه حل مثبت هم ارائه
کرده باشند و امتها و ملتها که در صدد مبارزه و نبرد برای کسب آزادی و استقلال و
شرافت و کرامت انسانی و الهی هستند و در این مسیر حرکتهائی را آغاز کرده اند، پس
از شناخت جهات نقص و ضعف نظامها و سیستمهای موجود در جهان، بدانند و بفهمند راه حل
همان است که امام رضوان الله علیه طرفدار آن است و تربیت یافته و ساخته شده آن است
و بالاخره روزی همه دنیا باید بسوی آن باز گردند و از آن پیروی و تبعیت نموده و از
مسیرها و سیستمهای دیگری که استفاده کرده اند منصرف شوند و ببطلان و نادرست بودن
آنها واقف گردیده و به حقانیّت راه امام قدّس سرّه آگاه شوند و راه امام که همانا
ادامه راه اهل بیت «ع» و همان اسلام ناب محمدی «ص» و تمسک و توسل و اخذ کتاب و سنت
و اهل بیت پیامبر اسلام «ص» هر دو میباشد و این همان احیاء فرهنگ محمدی است و
تجدید فرهنگ الهی و وحی آسمانی است و این معنی نه تنها کهنه نمی شود و این منطق نه
تنها فرسوده و سست نمی گردد بلکه روز به روز هرچه زبان علم و دانش پیشرفته تر و
نیرومند تر شود و پایه های علم و برهان محکم تر گردد بشر، بیشتر به حقانیت و درست
بودن و منطقی تر بودن این سخن و مکتب پی برده و واقف می شود و این بزرگترین سند
حقانیت و افتخار امام امت قدّس سرّه و امت و ملت قهرمان و انقلابی ما است که چنین
سابقه درخشان و مکتب محکم و قوی جامع و منطقی را دارد که نه تنها با مرور زمان
کهنه و فرسوده نمی- شود بلکه تازه تر از هر تازه با قدی رسا و استوار عهده دار حل
رهائی مشکلات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بوده و در مقابل هیچ منطق و استدلالی از
خود عجز و ضعف نشان نمی دهد و قوی ترین سخنها و استدلالها را برای ادعا و طرحهای
خویش ارائه می نماید. در این میدان عنان قلم را بدست امام امت و امام قلم و ادب و
عرفان و حکمت و عشق و قیام می سپاریم:

«ما مفتخریم
و ملت عزیز سرتاپا متعهد باسلام و قرآن، مفتخر است که پیرو مذهبی است که می خواهد
حقایق قرآنی که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم       می زند، از مقبره ها و گورستان ها نجات
داده و بعنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب
و عقل او پیچیده است و او را بسوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می کشاند،
نجات دهد و ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا «ص» موسس آن به امر خداوند
تعالی بوده و امیرالمومنین       علی بن
ابی طالب، این بنده رها شده از تمام قیود، مامور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگی
ها است. ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگی
مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهائی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن
بالاترین راه نجات است از امام معصوم ما است. ما مفتخریم که ائمه معصومین از علی
بن ابی طالب گرفته تا منجی بشر، حضرت مهدی صاحب الزمان علیهم آلاف التحیّات
والسّلام که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند».

ادامه دارد

 



[1]– باب وصیة النبی «ص» الصواعق
المحرقه صفحه 135- المراجعات صفحه 43.