بسیج، بازوی نیرومند حکومت جهانی اسلام

بسیج، بازوی
نیرومند حکومت جهانی اسلام

بسیج چیست؟
بسیجی کیست و تفکر بسیجی چه نوع تفکری است؟ صورت سئوالات، بسیار ساده اند، اما
پاسخ مناسب به هر یک از آنها محتاج اسباب و لوازم اولیه خاص خود می باشد و هر یک
مقدماتی را می طلبد. زیرا لازمه شناخت صحیح نسبت به ضرورت تاسیس بسیج مستضعفین،
درک عمیق و صحیحی از وضعیت کنونی عالم است. مسائلی همچون آگاهی کامل از توان
محرومان و مستضعفان مظلوم جهان برای مقابله با صاحبان زر و زور و تزویر، فهم
سیاستهای تجاوز کارانه ی ابرقدرتها خصوصاً استکبار غرب به سرکردگی شیطان بزرگ،
مطالعه و تحقیق منصفانه بر روی اوضاع فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مسلمانان
در این عصر و دهها مساله ی اصلی دیگر، هر انسان متعهدی را متوجه خطری که اسلام و
حتی دیگر ادیان آسمانی را تهدید می نماید، کرده و به نتیجه گیری و جمع بندی صحیح
از اوضاع برای درپیش گرفتن راهی که به عنوان وظیفه دینی خویش باید در این دنیا طی
نماید، میرساند. اما آنچه در این مطلب کوتاه می توان ذکر کرد که از یکطرف تمامی
این مسائل را بعنوان «مقدمه موضوع اصلی» دربر گیرد و از سوی دیگر، سه سوال اصلی
صدر این مقال را پاسخی مناسب دهد استفاده از رهنمودها و نظرات امام خمینی رضوان
الله تعالی علیه می باشد. مگر غیر از این است که برای یافتن هدف و انگیزه ی تاسیس
یک تشکیلات، ارگان و یا … بهترین راه، مراجعه به نظرات موسس و بنیانگذار آن
تشکیلات یا ارگان می باشد؟ مگر غیر از این است که برای          پیدا کردن چهره واقعی یک «بسیجی» تمام
عیار باید به سراغ بهترین، شجاعترین، مدیر و مدبرترین آنها رفت در اینجا هم بار
دیگر امام خمینی (ره) با بیان این جملات جاودانی که:

«… من
همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می خورم و از خدا می خواهم تا با بسیجیانم
محشور گرداند چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی ام…» جلب کننده
نظرات برای تمام زمانها و مکانها بسوی خویش گردیده است.

ما بر این
اعتقادیم که نظرات و ملاکها و معیارهائی که امام (ره) در ارتباط با مسائل مختلف
عنوان نموده اند، راه گشای معضلات خواهد بود و اقرب وسایل برای رسیدن به هدف را
نشان می دهد، به شرط آنکه خالصانه قصد درک و پیاده کردن آن نظرات بدون درنظر گرفتن
منافع مادی خویش را داشته باشیم.

مع الاسف
دیده یا شنیده می شود، گاهی برخی افراد مسئول برای پیشبرد طرحها و برنامه های خود
یا برنامه پیشنهادی خود، جمله ای از امام خمینی (قدّس سرّه) را ذکر کرده و بدنبال
آن نظرات خود را که چندان هم با مبانی اسلام ناب محمدی (ص) سازگاری ندارد بیان می
دارند. مسلماً چنین برخوردی باعث مخدوش ساختن و تحریف نظرات امام (ره) خواهد شد در
حالیکه می توان معیارها و ملاکهای امام (ره) را به صورت «میزان» برای تشخیص راه حق
از طرق باطل قرار داد و بر آن صراط حرکت نمود. امام خمینی (ره)      وضع کنونی عالم را اینگونه تشریح نموده
اند:

«… واقعیت
این است که دول استکباری شرق و غرب و خصوصاً آمریکا و شوروی، عملاً جهان را به دو
بخش «آزاد و قرنطینه سیاسی» تقسیم کرده اند. در بخش آزاد جهان، این ابرقدرتها
هستند که هیچ مرز، حد و قانونی نمی شناسند و تجاوز به منافع دیگران و استعمار و
استثمار و بردگی ملتها را امری ضروری و کاملاً توجیه شده و منطقی و منطبق با همه ی
اصول و موازین خود ساخته و بین المللی می دانند. اما در بخش قرنطینه ی سیاسی که
متاسفانه اکثر ملل ضعیف عالم و خصوصاً مسلمانان در آن، محصور و زندانی شده اند،
هیچ حق حیات و اظهارنظری وجود ندارد. همه ی قوانین و مقررات و فرمولها، همان
قوانین دیکته شده و دلخواه نظامهای دست نشاندگان و دربرگیرنده منافع مستکبران
خواهد بود…

(پیام
استقامت 29/4/67)

در چنین
وضعیتی، وظیفه و تکلیف یک مسلمان متعهد چیست؟ سوالی که به طریق اولی مطرح می شود
این است که در چنین عصری تکلیف کشوری که بخواهد به مبانی و اصول اسلام ناب محمدی
(ص) پای بندی باشد چه خواهد بود؟ به یقین پاسخی جز مبارزه     بی امان برای برهم زدن این رابطه ظالمانه
جهانی وجود نخواهد داشت.

اما راه حل
پیاده کردن چنین تکلیفی چگونه است؟ امام (ره) خط را چنین ترسیم نموده اند:

«… ما این
واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین المللی اسلامیمان بارها اعلام نموده ایم
که در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه ی جهانخواران بوده و هستیم.
حال اگر نوکران امریکا نام این سیاست را توسعه طلبی و تفکر تشکیل امپراطوری بزرگ،
می گذارند، از آن باکی نداریم و استقبال می کنیم. ما در صدد خشکانیدن ریشه های
فاسد صهیونیسم، سرمایه داری و کمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم به لطف و
عنایت خداوند بزرگ نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیده اند، نابود کنیم و
نظام اسلام رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را در جهان استکبار ترویج نمائیم و
دیر یا زود، ملتهای دربند، شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باج
خواهی و مصونیت کارگزاران امریکایی -حتی اگر با مبارزه ی قهرآمیز هم باشد- جلوگیری
می کنیم…».

(29/4/67)

باید برای
پیاده کردن چنین هدفی، تمام مسلمین بصورتی یکپارچه متشکل گردند و در حالت آماده
باش، منتظر برخورد و مقابله ای جدی با ابرقدرتها در تمامی زمینه های نظامی، سیاسی،
اقتصادی و فرهنگی بسر برند و این جنگ مقدس را به عنوان        اصلی ترین تکلیف دینی و وظیفه شرعی خود
بدانند. خصوصاً در شرایط کنونی که:

«… امروز
جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهین
بی درد شروع شده است…» و در اوضاعی که «… جهان تشنه ی فرهنگ اسلام ناب محمدی
(ص) است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخهای سفید و سرخ
را از بین خواهند برد…».

(29/4/67)

پس باید قیام
کرد و بهای آنرا نیز پرداخت:

«… ما به
این نکته نه فقط در جنگ تحمیلی که از روز نخست شروع مبارزه و از پانزده خرداد تا
بیست و دوم بهمن رسیده ایم و بخوبی دریافته ایم که برای هدفی بزرگ و آرمانی اسلامی
الهی باید بهای سنگینی پرداخت نمائیم و شهدای گرانقدری را تقدیم کنیم و جهانخواران
ما را راحت نخواهند گذاشت و با استفاده از ایادی داخلی و خارجیشان به ما شبیخون
زده و خون عزیزان ما را بر بستر کوچه ها و خیابانها و مرزهایمان جاری می کنند و
همین گونه شد…»

(فریاد
برائت-مرداد 66)

در چنین
دیدگاهی «بسیج سربازان جهان اسلام» بازوی نظامی این تشکیلات بزرگ اسلامی خواهد بود
و توجه عمیق به همین مساله بود که امام خمینی (ره) دستور تشکیل بسیج مستضعفین را
در پنجم آذرماه 1358 صادر نمود.

گرچه تاسیس
بسیج مستضعفین درهمان زمان نیز ضرورت تشکیل چنین نیرویی را در کنار دیگر نهادهای
انقلاب برای همگان روشن نمود، لیکن با گذشت دهسال از عمر این «شجره طیبه» خصوصاً
در جریان هشت سال دفاع مقدس، لزوم و وجود آن، بیش از پیش نمایان گشت و بر این مطلب
صحّه گذاشت که:

«… تشکیل
بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران، یقیناً از الطاف جلیّه خداوند تعالی بود که بر
ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد. در حوادث گوناگون پس از پیروزی انقلاب
خصوصاً جنگ، بودند نهادها و گروههای فراوانی که با ایثار و خلوص و فداکاری و شهادت
طلبی، کشور و انقلاب اسلامی را بیمه کردند ولی حقیقتاً اگر بخواهیم مصداق کاملی از
ایثار و خلوص و فداکاری و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهیم، چه کسی سزاوارتر
از بسیج و بسیجیان خواهد بود؟…».

امام خمینی
(ره) (2/9/67)

جملات
بنیانگذار انقلاب و بسیج، گویاتر از آن است که محتاج تفسیر باشد. بیائیم ما نیز
همچون بسیجیان و عاشقان امام خمینی (ره) خود را در برابر آخرین پیام تاریخی او
درباره بسیج که دوم آذرماه سال گذشته نوشتند قرار دهیم و تعریف بسیج و بسیجی را و
استراتژی این نهاد را در انقلاب جهانی اسلام و وظیفه فعلی بسیج و بسیجیان را، از
آن جویا شویم. قبل از پرداختن به این امر مهم، تذکر این نکته ضروری است که گرچه
تمام پیامها، سخنرانیها و رهنمودهای امام (ره) از اهمیت و ویژگی خاصی برخوردار
بوده و توجهی عمیق را در ارتباط با آنها طلب می نماید، اما پیامها و مطالبی که
ایشان طی یکسال پس از پذیرش قطعنامه تا ارتحال جانگدازشان ابراز نموده اند، حالت و
جلوه ای دیگر دارند که شاید بتوان از آنها به عنوان مجموعه بانگ رحیل یاد کرد یا نامی
مناسب تر بر آن نهاد که بیانرگ این مفهوم باشد که گویا امام (ره) از زمان پایان
حیات پربرکتشان آگاه شده و به مناسبتهای مختلف، سعی در اظهارنظر و ابراز وصیت خویش
می نمودند.

امام (ره)
پیامها و سخنان نغز و پرمعنایی را در طی این یکسال اکثراً بدون آنکه از ایشان
درخواست شده باشد، اظهار نموده اند که پیام 2/9/67 ایشان به مناسبت سالگرد بسیج
مستضعفین یکی از این مطالب است.

در قسمتی از
این پیام آمده است:

«… بسیج
شجره ی طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین
و حدیث عشق می دهد. بسیج، مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش
بر گلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسیج میقات پابرهنگان و
معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن نام و نشان در گمنامی و بی نشانی
گرفته اند…».

با چنین
مقدمه ای، امام (ره) اصل دائمی وجود این تشکیلات را بار دیگر اینگونه بیان داشتند:

«… من
مجدداً به همه ی ملت بزرگوار ایران و مسئولین عرض می کنم چه در جنگ و چه در صلح
بزرگترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصاً آمریکا و شوروی از
ما واسلام عزیز دست برداشته اند، لحظه ای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم. در
نهاد و سرشت آمریکا و شوروی کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله
وسلم) موج می زند. باید برای شکستن امواج طوفانها و فتنه ها و جلوگیری از     سیل آفتها به سلاح پولادین صبر و ایمان مسلح
شویم…».

اما پاسخ به
این سوال که تفکر بسیجی چگونه تفکری است؟ باید گفت که:              تفکر بسیجی، تفکر امام گونه است و
ملتی را بسیجی گویند که تفکر و عملشان همچون امام (ره) و مقلدین و پیروان راستین
او باشد. امام خمینی (ره) در توصیف چنین ملتی اینچنین می گویند:

«… ملتی که
در خط اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله وسلم) و مخالف با استکبار و پول پرستی
و تحجرگرایی و مقدس نمایی است، باید همه افرادش بسیجی باشد و فنون نظامی و دفاعی
لازم را بدانند چرا که در هنگامه ی خطر، ملتی سربلند و جاوید است که اکثریت آن
آمادگی لازم رزمی را داشته باشد…».

بر چنین ملتی
که مصداق عینی و واقعی آن امت مسلمان، شهیدپرور و قهرمان است، باید افرادی حاکمیت
داشته باشند که دارای «تفکر بسیجی» باشند و خود، به معنی واقعی، بسیجی باشند.
بسیجیانی که ایران اسلامی اکنون استقلال، آزادی و حفظ جمهوری اسلامی خود را مدیون
و مرهون ایثار و فداکاری آنهاست، از متن جامعه و توده ی مستضعف و پابرهنه، در
تشکیلات بسیج مجتمع شده و جامعه مان شاهد تلاش بی وقفه آنان در حفظ دستاوردهای
انقلاب در صحنه های مبارزه و مظلومیتشان در برخی شهرهای کشورمان بوده اند. تفکر
بسیجی بزرگترین یادگار امام است و دارندگان چنین تفکری،    برپا دارندگان واقعی انقلابها می باشند:

«… خلاصه ی
کلام، اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد، چشم طمع دشمنان و
جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند…».

و درست به
همین علت است که:

«… بسیج
باید مثل گذشته و با قدرت و اطمینان خاطر بکار خود ادامه دهد…».

اما انقلاب
اسلامی در مسیر پیاده کردن آرمانها و اهداف امام خمینی (ره)، راهی دشوار را در پیش
دارد و دشمنان انقلاب برای رویاروئی با آن، جبهه های گوناگونی را در برابر آن
گشوده اند. با مسکوت گردیدن جبهه ی نظامی، جبهه ی فرهنگی برای تهی ساختن پیکره ی
انقلاب و القاء فرهنگ اسلام امریکایی تقویت گردیده است. اکنون وظیفه بسیجیان و
عاشقان راه امام (ره) درک و دانستن مبانی اسلام ناب محمدی (ص) و آن مسائلی که سالها
آنها را در میدان عمل دیده و یافته بودند. و از همین زاویه است که در شرایط و
اوضاع فعلی، متعهدین و بسیجیان حوزه و دانشگاه، وظیفه ای مهم و حیاتی برعهده
دارند، آنان براساس فرمان امام خمینی (ره) باید با تصحیح و تغییر روشهای معمول در
این دو مرکز، به تبیین و تشریح مبانی اسلام ناب محمدی (ص) مبادرت ورزند. راه را
امام (ره) مشخص کردند و وحدت واقعی حوزه و دانشگاه را هم بیان کرده اند:

«… فرهنگ
دانشگاهها و مراکز غیر حوزه ای ، بصورتی است که با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر
عادت کرده است تا فرهنگ نظری و فلسفی. باید با تلفیق این دو فرهنگ                و کم کردن فاصله ها، حوزه و
دانشگاه در هم ذوب شوند تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیع تر گردد…».

(29/4/67)

امام (ره)
برای فرزندان بسیجی اش در این دو مرکز وصیت کرده اند که:

«… امروز
یکی از ضروری ترین تشکلها، بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینی و دانشجویان
دانشگاهها باید با تمام توان خود در مراکزشان، از انقلاب و اسلام دفاع کنند و
فرزندان بسیجی ام در این دو مرکز، پاسداری اصول تغییر ناپذیر «نه شرقی نه غربی»
باشند، امروز دانشگاه و حوزه از هر محلی بیشتر به اتحاد و یگانگی احتیاج دارند…»

(2/9/67)

البته این
سخنان گهربار امام (ره) در آن زمان با برداشتی محدود و کوتاه روبرو گردید و به
بازشدن دفتری در حوزه و دانشگاه به عنوان بسیج طلبه و دانشجو آنهم در بُعد نظامی
اکتفا گردید! در حالیکه مقصود اصلی امام (ره) مساله ای بسیار فراتر و والاتر بود.
ایشان مقصودشان از چنین وحدتی را در آن پیام با صراحت و تاکید، اینگونه عنوان
نمودند:

«… فرزندان
انقلاب، بهیچ وجه نگذارید ایادی آمریکا و شوروی در آن دو محل حساس نفوذ کنند. تنها
با بسیج است که این مهم انجام می پذیرد. مسائل اعتقادی بسیجیان به عهده این دو
پایگاه علمی است. حوزه علمیه و دانشگاه، باید چارچوبهای اصیل اسلام ناب محمدی (ص)
را در اختیار تمامی اعضاء بسیج قرار دهند. باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد
حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی
نیست…».

بدین ترتیب،
تبیین و تدریس چارچوبهای اسلام ناب محمدی (ص) برای اعضای بسیج، بر عهده ی این دو
مرکز -با در نظر گرفتن آن شرایط- گذاشته شده است.

اما نکته ای
را که در پایان باید متذکر شد، حمایت مادی و معنوی مسئولین نظام از بسیجیان
کشورمان -این یادگاران صحنه های ایثار و مقاومت- می باشد و بزرگترین حمایت و
پشتیبانی از آنان، اصل قرار دادن «ضابطه تفکر بسیجی» در دادن مسئولیتها به
افراد   می باشد و جامه ی عمل پوشاندن به
این وصیت امام که:

«… من
مجدداً به همه مردم و مسئولین عرض می کنم که حساب این گونه افراد مرفّهین بی درد
را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند و نگذارید این مدعیان بی هنر امروز و
قاعدین کوته نظر دیروز به صحنه ها برگردند. من در میان شما باشم و یا نباشم، بهمه
شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید پیش کسوتان شهادت و خون، در پیچ و خم زندگی
روزمره ی خود، به فراموشی سپرده شوند…».

(29/4/67)

و باید
مسئولین نظام، این هشدار امام (ره) را -درباره ی بسیج و بسیجیان- همواره    ملاک نظری و عملی خویش قرار دهند و آحاد ملت
را متوجه اهمیت آن سازند و به بسیجیان تفهیم نمایند که:

«… شما
(بسیج) باید بدانید که کارتان به پایان نرسیده است، انقلاب اسلامی در جهان،
نیازمند فداکاریهای شما است و مسئولین تنها با پشتوانه شما است که می توانند به
تمامی تشنگان حقیقت و صداقت، اثبات کنند که بدون آمریکا و شوروی، می شود به زندگی
مسالمت آمیز توام با صلح و آزادی رسید. حضور شما در صحنه ها موجب می شود که ریشه
ضد انقلاب در تمامی ابعاد از بیخ و بن قطع گردد…».

امام (ره) در
دنباله ی چنین جملاتی فرموده اند:

«… من دست
یکایک شما پیشگامان رهایی را می بوسم و می دانم که اگر مسئولین نظام اسلامی از شما
غافل شوند به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت. بار دیگر تاکید     می کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی،
سقوط در دام دو ابر قدرت جهانی را بدنبال خواهد داشت…».

«… خداوند
شهدای عزیز و گمنام بسیج را به نعمت همجواری اهل بیت علیهم السلام، متنعم و
جانبازان عزیز را شفا و اسراء و مفقودین عزیز را سالماً به اوطانشان باز گرداند و
هر روز بر عظمت و شوکت این نهاد مقدس و مردمی که پیروان اسلام عزیز و حضرت    بقیة الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء
هستند بیفزاید.

والسلام
علیکم و رحمة الله

امام خمینی
«ره»:

بار دیگر
تاکید می کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را
بدنبال خواهد داشت.

(2/9/67)