انعکاس اعلام کاپیتولاسیون جهانی امریکا

جمع بندی
اهمّ رویدادها

انعکاس اعلام
کاپیتولاسیون جهانی امریکا

در ماه گذشته
اخبار و گزارشهای مربوط به اقدامات تجاوزکارانه ی آمریکا در راس رویدادها و خبرهای
تحولات جهانی قرار داشت. دخالتهای آشکار شیطان بزرگ در امور داخلی کشورها تا آنجا
پیش رفته است که بنا به گزارش آسوشیتدپرس از واشنگتن: کنگره ی امریکا از جورج بوش
رئیس جمهوری این کشور انتقاد کرده که نتوانسته به موقع کمکهای لازم (!؟) برای
سرنگون کردن «ژنرال مانول نوریه گا» مرد قدرتمند «پاناما» را در طی اختیار
کودتاچیان قرار دهد. و جورج بوش نیز طی مصاحبه ای در این باره اعلام نمود که: «…
اگر استفاده از شیوه ی نظامی با سربلندی انجام شود، از نظر من مانعی ندارد و من
هیچگاه استفاده از زور را رد نمی کنم…». در جایی دیگر یونایتدپرس از مکزیکوسیتی،
خبر از کمک نُه میلیون دلاری جورج بوش به جبهه ی اپوزیسیون مخالفین دولت نیکاراگوئه
را منتشر ساخت. به گزارش یونایتدپرس: «… توماس بورخه وزیر کشور نیکاراگوئه کمک
ایالات   متحده ی امریکا به جبهه ی
اپوزیسیون ملی متحد (یو-ان-او) را غیر اخلاقی خواند». افشای این مطلب در پی تصویب
نهایی این کمک در سنای امریکا در روز 28/7/68 صورت گرفت و مقامهای نیکاراگوئه، این
کمک را مداخله در امور داخلی خود توصیف کردند. اما حرکت شیطان بزرگ در قبال جمهوری
اسلامی ایران و دخالت در امور داخلی ایران طی این ماه شکلی متفاوت با موارد فوق
الاشاره را به خود گرفت. دستگاههای تبلیغات عمومی غرب در پی چندین ماه تبلیغ (بر
روی این مساله که جمهوری اسلامی ایران مسیر خود را در دهه ی دوم انقلاب مسیر
بازگشت از راههایی که طی دهسال اول انقلاب به رهبری امام خمینی (ره) پیموده، قرار
داده است و عنقریب به سیاستهای رژیم امریکایی ستمشاهی رجعت خواهد نمود) همچنان به
القائات خود ادامه داده و دائماً درصدد تعیین شرایط برای برقراری رابطه ی ایران و
غرب و خصوصاً امریکا و چانه زدن بر سر آن        
برمی آمدند. شایعات خبری مبنی بر ملاقاتهای مخفیانه ی مقامات امریکایی با
برخی مسئولین ایرانی، انجام معاملات سرّی بین دو کشور، پیشنهاد تبادل دلارهای امریکایی
با گروگانها و دیگر مطالبی در این ردیف مسائلی است که از طریق مطبوعات و رادیوهای
غربی جایگاهی نسبتاً دائمی را در تبلیغات غربی به خود اختصاص داده است. واشنگتن
پست در هشتم اکتبر سال جاری (برابر با شانزدهم مهرماه) با تیتر «باز هم معاملات
سرّی با ایران»، اینگونه ابراز نظر کرده است: «… کاخ سفید بار دیگر مخفیانه
سرگرم معامله با ایران بر سر آزادی گروگانها است و بار دیگر نیز با آتش بازی می
کند…». با نگاهی اجمالی به این مقاله ی واشنگتن پُست، خواننده این چنین تصور می
کند که شیطان بزرگ بدین وسیله قصد ارسال پیامی به مسئولین ایران را دارد. آن پیام
این است که: «… یکی از مقامات عالی رتبه (!؟) مجاهدین خلق، در فرودگاه بین
المللی لس آنجلس، به جرم داشتن ویزای تقلبی بازداشت شده…». نشریه ی مذکور این
اقدام را نشانه ی مثبت در ایجاد مقدمات عادی سازی روابط امریکا و ایران تلقی نموده
و خود را طالب دریافت پاسخ در این زمینه نشان می دهد. تبلیغاتی این چنین، بیانگر
شیوه ای از شیوه های شیطان بزرگ -که چندان هم جدید نیست- برای جلب افکار ساده
لوحان و عناصر سطحی نگر و قشری کشورهای انقلابی و مبارز می باشد زیرا ممکن است       عده ای از این افراد در ایران انقلابی، که
دستشان هم از تریبونهای آزاد کشور چندان هم کوتاه نیست، بدنبال این القائات تصور
کنند که با توجه به این «نرمشها»! شاید بتوان با امریکا رابطه برقرار نمائیم و یا
مثلاً فردی این رابطه را «وظیفه ی شرعی مسئولین جمهوری اسلامی» عنوان کند و یا …
البته تصور نشود که این افراد ساده لوح در چند فرد مشخص و شناخته شده در جامعه
خلاصه می گردند بلکه این «تز»، طرز تفکر مجموعه ی اشخاصی قابل ملاحظه می باشد که
به دلیل عدم برخورد قاطع نظری و عملی با این طرز تفکر ضد الهی و غیر انقلابی،
متاسفانه هراز گاهی با فراهم شدن بعضی زمینه ها در جامعه رخ می نمایند. ساده
انگاری این افراد (لااقل از دید «حمل بر صحت») برای ملت متعهد و نیروهای حزب الله
محرز گردیده است مردم ما بر مبنای ملاکها و معیارهای امام خمینی (ره)، کیدهای
جهانخواران خصوصاً امریکا را به خوبی شناخته است و به حول        و قوه ی الهی با رعایت این معیارها هیچ
گاه فریب آنان را نخواهد خورد و چنین افرادی در بین مردم حزب الله ما، از هیچ گونه
پایگاهی برخوردار نیستند. گذشته از این مساله، امریکا نیز نمی تواند به مدتی طولانی
ژست حقوق بشری به خود بگیرد و به اقتضای منافع خود مبادرت به انجام کارهایی می کند
که مدافعین سیاستهایش را نیز در توجیه آنها دچار سردرگمی می نماید. اعلام مقامات
رسمی وزارت دادگستری امریکا در 22/7/68 یکی از این موارد است. به گزارش رویتر:
«… به گفته ی مقامات وزارت دادگستری امریکا، این وزارتخانه به اطلاع پلیس فدرال
این کشور «اف بی ای» رسانده که پلیس می تواند افرادی که از نظر آنها مجرم تلقی می
شوند، بدون کسب مجوز از دیگر کشورها در خارج از کشور بازداشت نموده و به امریکا
انتقال دهند…». صدور چنین حکمی که یک تغییر عمده نسبت به خط مشی جاری که از سال 1980
به بعد (دائر بر لزوم کسب اجازه از کشورهای خارجی پیش از انتقال یک مجرم به
امریکا) محسوب می شد، نه می توانست قابل توجیه باشد و نه می شد از بروز عکس العمل
جهانیان نسبت به آن جلوگیری کرد. معلوم است که از دیدگاه امپریالیسم چه چیزهایی
جرم محسوب می شود و چه کسانی مجرم. اعلام چنین حکمی که به حق تعبیر «تعمیم
کاپیتولاسیون جهانی امریکا» و یا تثبیت «تروریسم دولتی» در مورد آن به کار رفت،
زنگ خطری بود برای بسیاری از کشورهای انقلابی خصوصاً ایران اسلامی. چرا که پلیس جنایتکار
ایالات متحده، مجوز قانونی (!؟) دخالت در کشورهای دیگر و ربودن افراد مخالف با
سیاستهای استکباری و استعماری امریکا را دریافت کرده و می توانست در چارچوب منافع
سرمایه داران امریکایی در کشورهای دیگر دخالت نظامی نماید. حضرت امام خمینی (رضوان
الله تعالی علیه) قریب به یک سال قبل از رحلت جانگدازش راه حلی این چنین را برای
مقابله با اقدامات تجاوزکارانه امریکا ارائه کرده بودند: «… راستی اگر مسلمانان
مسائل خود را به صورت جدی با جهانخواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ
جهان نرسانند آسوده خواهند بود؟ هم اکنون اگر امریکا یک کشور اسلامی را به بهانه ی
حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند چه کسی جلوی او را خواهد گرفت؟ پس راهی جز مبارزه
نمانده است و باید چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصاً امریکا را شکست و الزاماً یکی
از دو راه را انتخاب نمود: «یا شهادت یا پیروزی»، که در مکتب ما هر دوی آنها،
پیروزی است…».

(29/4/67)

سرمقاله ی
روزنامه ی جمهوری اسلامی در 23/7/68 تحت عنوان «قانون جنگل»، نگاهی به این حکم
وزارت دادگستری امریکا از زاویه ای صرفاً «سیاسی» و «دیپلماتیک» داشته و ضمن محکوم
خواندن چنین اقدامی می نویسد: «… لحظه ای تصور کنیم واشنگتن حق داشته باشد کسانی
را که از دیدگاه امریکا مجرمند از سایر کشورها ربوده و به خاک خود منتقل کند. اگر
این مطلب را به عنوان یک اصل کلی بپذیریم دلیلی ندارد که فقط امریکا بتواند از این
حق بهره گیری کند و دیگران برای انجام همین اقدام در موارد مشابه، مجاز نباشند.
طبعاً اگر وجود چنین حقی برای دیگران هم تعمیم داده شود، جهان به سمت    بی قانونی و هرج و مرج پیش خواهد رفت و هر
کشوری مجاز خواهد بود که حق حاکمیت دیگران را لگدکوب نماید. قوانین موضوعه ی بین
المللی را نقض کند و با اعزام گروههای آدم ربا، به شکار افراد مورد نظر خود
بپردازد و آنها را به کشور خود منتقل نماید… صرف نظر از ابعاد مختلف و پیامدهای
این اقدام ضدقانونی امریکا، این سوال مطرح است که اصولاً مرجع تشخیص جرم و تعیین
مجرم چه کسی است و ملاک مجرمیت چیست…». گرچه این روزنامه با طرح این سوالات نارضایتی
جمهوری اسلامی ایران را از این حرکت          
ضد بشری امریکا نشان می داد، لیکن ابراز برخوردی جدی تر با این مساله از
سوی مسئولین کشور چندان هم دور از انتظار نمی نمود خصوصاً آنکه این حکم چند روز
قبل از سیزدهم آبان منتشر شده بود و می توانست به صورتی کاملاً واضح از ابعاد
مختلف برای مردم در راه پیمایی تحقیر شیطان بزرگ «مرگ بر امریکا»، تشریح و تبیین
گردد. درست به همین دلیل بود که صدا و سیما و مطبوعات می توانست نقش تعیین کننده
و       سرنوشت سازی را ایفا نماید اما متاسفانه
شاهد بودیم که اعلام چهارشنبه دهم آبان به عنوان «روز سلامتی» و بسیج تمامی
امکانات برخی وزارتخانه های مهم برای هرچه باشکوهتر برگزار کردن آن، عملاً
دستگاههای تبلیغات عمومی را از توجه دادن و حساسیت بخشیدن به مردم نسبت به اهمیت
شرکت در مراسم سالروز انقلاب دوم بازداشت و آنها را به رادیو تلویزیونهای کشورهای
لائیک که به «تزریق آمپول بی حسی و بی رگی» مشغول هستند، شبیه نمود. اما یکی از
اثرات مثبت اقدام قاطع و به موقع نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی در جلسه
علنی 9/8/68، جبران کردن عقب ماندگی دستگاههای تبلیغی کشور تلقی گردید. گروهی از
نمایندگان با ارائه طرحی دو فوریتی با عنوان «طرح قانونی تشدید مقابله با اقدامات
تروریستی امریکا» به مقابله با این اقدام امریکا برخاستند و اکثریت قاطع نمایندگان
پس از بحث و تبادل نظر، آن را مورد تایید و تصویب قرار دادند. این طرح شامل یک
ماده واحده با 3 تبصره به شرح ذیل می باشد: «ماده واحده: به منظور مقابله به مثل
در برابر اقدامات دولت امریکا به رئیس جمهور اجازه داده می شود تا در مواقع لزوم
جهت دستگیری و مجازات امریکائیهایی که در محاکم قضائی ایران محکوم شده اند اقدامات
لازم به عمل آورد. تبصره ی 1- کلیه ی کشورهایی که در این حرکت غیر مسئولانه به
امریکا اجازه دهند در سرزمین آنها برخلاف حقوق اساسی کشورشان و برخلاف حقوق بین
المللی جان اتباع ایرانی را به خطر اندازد و یا اقدام به آدم ربایی کند مشمول
اجرای این ماده واحده خواهد شد. تبصره ی 2- اتباع امریکایی در هر کجا که مرتکب اقدامی
علیه جان اتباع ایرانی و منافع جمهوری اسلامی ایران شوند در دادگاههای داخل کشور و
بر مبنای قضای اسلامی محاکمه خواهند شد. تبصره ی 3- اعتبار این قانون تا زمانی که
رئیس جمهور امریکا حق انجام چنین اقدامات     
غیر مسئولانه ای را داشته باشد، به قوت خود باقی می ماند». حال باید دید به
دنبال تصویب این طرح و نیز شرکت گسترده ی مردم در راه پیمایی سیزدهم آبان در سراسر
کشور که نشان دهنده ی کینه ی عمیق توده ی مردم مسلمان و شهیدپرور ایران نسبت به
دشمن اصلی خود یعنی امریکا می باشد، آیا باز هم افراد ساده لوح صحبت از برقراری
رابطه ی حسنه بین «گرگ و میش» را خواهند کرد یا خیر؟

امام خمینی
«ره»:

مسلمانان
جهان با همراهی نظام جمهوری اسلامی ایران عزم خود را جزم کنند تا دندانهای آمریکا
را در دهانش خرد کنند و نظاره گر شکوفائی گل آزادی و توحید و امامت در جهان نبی
اکرم باشند.