افتخارات مکتب تشیّع

جاودانگی راه
امام

افتخارات
مکتب تشیّع

جامعیّت امام

در طول تاریخ
افراد فراوانی بوده اند و هستند که از جهاتی دارای برتریها و مشخصه های روشن و
مثبت می باشند و در آن خصوصیات و مشخصه ها با دیگران تفاوتهای         چشم گیری دارند؛ عارفانی بوده اند مانند
ابن عربی و امثال او که در عرفان عملی و نظری دارای ابتکارات و نوآوریها بوده و
عالمی را برای خودشان بوجود آورده اند؛ حکما                و فلاسفه ای بوده اند مانند
بوعلی و فارابی و ملاصدرا در مسائل وجود و کل عالم و مبدا جهان و در عوالم گوناگون
وجود و هستی که حرفها و سخنهای بسیار بالا و بلندی زده اند و تحول و دگرگونی در
دنیای فلسفه بوجود آورده اند؛ فقیهان بزرگی در دنیای فقه ظهور و بروز نموده اند
مانند شیخ طوسی و علامه حلّی و شهید اول که کمتر نظیر آنان در آن رشته دیده شده
است و ادیبان بلندقدری مانند سیبویه و سکاکی و شیخ بهائی در عالم ادب و فرهنگ
آشکار شده اند که بشریت امروز خوشه چین نظرات و آراء و اندیشه های آنان هستند و می
باشند و در فن خطابه و سخنوری همین طور و در منطق و صناعات پنجگانه آن همچنین و در
رشته های دیگر علوم و دانشهای بشری نیز افرادی بوده اند که در آن رشته ها، کارهای
دقیق و ظریف و عمیقی انجام داده اند که بر کسی مخفی و پوشیده نیست و در این باره
خیلی نباید سخن بدرازا بکشد و کمتر بوده اند افرادیکه در علوم مختلف بشری سرآمد
بوده و در نوع آنها صاحب فکر و نظر و ابداع و نوآوری باشند مگر انبیاء الهی و
اولیاء خداوند که در سایه اشراقات ربانی، حقایق عالم ماوراء طبیعت باندازه ظرفیت
وجودی، بآنان القاء گردیده است و حقایق و واقعیات عالم را آنطور که هست و بوده و
باید باشد، دیده اند و طبق رسالت الهی که داشتند در تعلیم و هدایت بشریت قدم
برداشته اند و غیر از انبیاء الهی و اولیاء خداوند افراد دیگریکه دارای برجستگی ها
هستند و بودند بعالم و دنیای وجود از آن زاویه ای نگاه کرده اند که در اختیار
داشته اند ولو اینکه از زوایای دیگر غافل و بی اطلاع بوده اند در میان عظماء بشری
و شخصیت های بزرگ دنیا کمتر بودند افرادی که مانند امام امت قدّس سرّه دارای این
نوع جامعیت باشند.

امام در عین
اینکه فقیهی بزرگ و عظیم بود، اصولی ای متدقق و محقق و متکلمی زبردست هم بود؛ با
اینکه فیلسوفی بزرگ و صاحب نظر بود و در عالم معقولات و برهان و استدلال ید طولائی
داشت، از افق عقل و استدلال و نظر عبور کرده و حجابهای آن را پاره نموده مانند ابن
عربی در عرفان نظری نیز صاحب نظر و مبنی بود برای نمونه بحواشی عمیق امام بر نوشته
های ابن عربی مراجعه فرمائید؛ در عین اینکه در حوزه مقدسه علمیه مدتهای زیادی
منعزل از جامعه و حکومت به تدریس و تعلیم و تربیت طلاب علوم دین اشتغال داشت، و در
عالم اخلاق و سیر الی الله، مدارج معنوی قرب را طی می کرد و شاید خیلی ها باور نمی
کردند فردی این گونه غرق مسایل حوزه ای و علمی و تحریر معضلات فقهی و اصولی و
عرفانی و دیگر علوم اسلامی باشد و دور از مسایل روز اجتماعی و سیاسی به نظر برسد
ولی حرکتی را بیاغازد که مبدا تحول و دگرگونی در دنیای اسلام بلکه در جهان بشریت
گردد و رهبری نهضت و انقلابی را به عهده بگیرد که موجب دگرگونی در کل روابط فرهنگی
و اجتماعی و فکری و اعتقادی جامعه اسلامی و محرومان شود. و بر همگان روشن است
حرکتی را امام قدّس سرّه شروع کرد که تمام معادلات سیاسی و دیپلماسی دنیا را بهم
زد و موجب تجدیدنظر در کل سیستم ارتباطات دیپلماسی جهان گردید و واژه هائی را در
دنیا مطرح ساخت که دنیای اسلام -در اثر غربت اسلام و دوری امت اسلامی از فرهنگ
اصیل آن- با آنها ناآشنا شده بود و از آنها اجنبی بود امام و جامعیت او بود که
منشا این همه تحولها و دگرگونیها گشت و دنیا را متحیر ساخت و تحلیل گران دنیا را
در مقابل این حادثه عظیم جهانی مبهوت نمود.

با توجه به
همین جامعیت بود که توانست از اسلام و فرهنگ آن سیمائی را عرضه نماید که انسان
امروزی وقتی که با این ترسیم و سیما روبرو می گردد و سخنان بلند او را درباره
معرفی اسلام می شنود؛ بیاد اسلامی می افتد که در تاریخ از زبان پیامبر اسلام «ص» و
اهل بیت آن قائد عظیم الشان دنیای اسلام شنیده اند و شنیده ایم و توانست اسلام
عزیز را از غربت و انزوا بیرون آورد و عظمت از دست رفته امت اسلامی را به آنان
برگرداند و برای دنیا، فرهنگی نو و شیوه ای جدید عرضه کند و به اسلام بصورت کلان و
جمع الجمعی نظر اندوخته و بآن با توجه به همه ابعاد نگاه کرده و با آن دید به
اسلام توجه نموده و تفسیر و تبیین فرموده است و اسلام نظری را در عمل و گفتار و
کردار و رفتار بصورت ملموس و عینی نشان داده و راه و رسم زندگی جدیدی که متکی بر
ارزشهای الهی و اسلامی است برای جهانیان ارائه فرمود. دنیائیکه از اسلام آگاهی
نداشت و دشمنان آن از اسلام چهره ای ترسیم کرده بودند که حتی دوستان آن جرات دفاع
و حمایت از آن را در مجامع علمی نداشتند و کم کم داشت زندگی اسلامی و فرهنگ اسلامی
فراموش می گشت و زندگی دیگری جایگزین آن می شد، اقشار مختلف جامعه اسلامی از هویت
خود دور گردیده و هر کدام با دید لعنت و نفرت به همدیگر نگاه می کردند و مفاهیم
امامت و رهبری و دعا و ارتباطات معنوی با خالق عالم، بصورت وارونه و محرّف در
جامعه مطرح می شد و هر کسی با توجه به ذهنیت خاصی که داشت و با آن پرورش و رشد
پیدا کرده بود، از آن برداشت می نمود و در آن چهارچوب تبیین و تفسیر می نمود، امام
امت رضوان الله علیه باتوجه به همان جامعیتی که دارا بود، در این عصر پرآشوب، کمر همت
را محکم بست و زنگارها را کنار زد و از حریم اسلام ناب محمدی «ص» و مفاهیم اسلامی،
دفاع خالصانه و قاطعانه نمود و فضای جدیدی بوجود آورد که مردم فهمیدند این اسلامی
که امروز مطرح است و از زبان امامی مطرح است که عمری را در شناخت عمیق آن سپری
کرده و مجتهدانه و با جامعیت، آن را دریافت نموده است، با آن اسلامی که تا دیروز
مطرح بود و دیگران مطرح می کردند و در ترویج و تبلیغ آن تلاش و کوشش به عمل می آید
و در جاهای دیگر مانند عربستان و غیره مطرح می شود، متفاوت است. و به همین دلیل
متفاوت بودن دو اسلام است که کفر جهانی از یکی شدیداً دفاع و حمایت می نماید و با
آن دیگری قاطعانه و با تمام توان و امکانات به مبارزه برخاسته است و در براندازی
این اسلام از هر نوع امکانات استفاده کرده و برای نابودی آن می کوشد و تلاش می
نماید.

دعا، سند
افتخار اسلام و مکتب

و در این
فرهنگ و دید، اسلام و قرآن و امام و امامت و دیگر واژه ها پیام دیگری دارند. در
این فرهنگ اگر قرآن، حقایق غیبی تنزل یافته و مدوّن عالم وجود است. دعا، قرآن صاعد
و بیان حال و مقامات انسانهائی است که از عالم طبیعت عبور کرده اند و در مرز جهان
غیب حقایق آن عالم را باندازه ظرفیت و وعاء وجودی که دارند، مشاهده نمود و در قالب
الفاظ آنها را بیان می نمایند. در این فرهنگ انسان در جایگاهی قرار می گیرد که
حقایق عالم را به صورت مدوّن و تنزل یافته و قابل فهم و درک بشری دریافت می نماید
و در سایه عروج معنوی و سیر الی الله می تواند مشاهدات درونی خودش را در قالب
الفاظ و دعا بازگو نماید. روی این حساب در این جهان بینی، دعا نه تنها یک امر سلبی
و منفی و تخدیری نمی باشد بلکه آنقدر اوج دارد و آنقدر به انسان عروج و تعالی می
بخشد و روح و درون را جلا می دهد که در لسان عرفا به نام قرآن صاعد خوانده شده است.
و در لسان امام امت «قدّس سرّه» سند افتخار اسلام و مکتب و مذهب معرفی شده است.
دعاء عرفات حسین بن علی «ع» و مناجات شعبانیه و امثال آنها از ذخایر عرفانی و علمی
و سند افتخار امت انقلابی اسلامی دانسته شده است و پیروی از امامانی که در راه
احیاء قرآن و اسلام رنجها دیده و زجرها کشیده اند و به هزاران گرفتاری و حبس و
شکنجه ها، تن       در داده اند و از طرف
حاکمان جور و طواغیت، مورد شتم و اذیت واقع شده اند و در انزوا زندگی کرده اند،
سند افتخار دانسته شده است و دهها مسایل دیگری که در گذشته در اثر خیانت حکام
-باصطلاح اسلامی- و دوری توده ها از متن اسلام ناب و خالص و توطئه دشمنان قسم
خورده ی اسلام، از صحنه زندگی کنار گذاشته شده بودند و اکثریت از آن بیگانه بودند
و عالمان جرات دفاع نداشتند و انقلابیون بسوی ایسمها و مکتبهای دروغین دیگری پناه
می بردند و با احتیاط و ترس از اسلام نام می بردند؛ در چنین شرایطی، این انسان
اسوه و نمونه با حرکت اسلامیش طوری دگرگونی بوجود آورد، علاوه بر اینکه تمامی آن
محاسبه های غلط را بهم زد و جایگاه رفیع اسلام را مشخص ساخت و دیده ها را خیره و
متحیر نمود، قدرتی بزرگ در مقابل قدرتهای شیطانی شرق و غرب بوجود آورد و در سایه
این قدرت و پیروزی مسائلی که در گذشته نمی شد از آن ها با جرات دفاع کرد و حمایت
نمود، چنان اوضاع برگشت و برخوردها و باورها منقلب گردید که اسلام با نورانیت خاص
خودش آشکار شد و با همه ابعاد و زوایا و ویژگیهایش جزء افتخارات امت قهرمان انقلابی
و اسلامی ما شد و لذا می بینید امام می فرماید: «ما مفتخریم که ادعیه حیات بخش که
او را قرآن صاعد می خوانند، از ائمه معصومین ما است ما به مناجات شعبانیه امامان و
دعای عرفات حسین بن علی علیهما السلام و صحیفه سجادیه این زبور آل محمد «ص» و
صحیفه فاطمیه1 «ع» که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای
مرضیه است، از ما است».

افتخارات
دیگر مکتب تشیّع

امام امت
«قدّس سرّه» در شمردن افتخارات مکتب حیاتبخش اسلام ناب محمدی «ص» چنین ادامه می
دهد: «ما مفتخریم که باقرالعلوم بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی و
رسول صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام مقام او را درک نکرده و
نتوانند درک کرد، از ما است و ما مفتخریم که مذهب ما جعفری است که فقه ما که دریای
بی پایان است، یکی از آثار او است و ما مفتخریم به همه ائمه معصومین علیهم صلوات
الله و متعهد به پیروی آنانیم». فلسفه اصلی و اساسی این مطلب که مکتب حیاتبخش
اسلام حقیقی و ناب محمدی «ص» در مقابل اسلام التقاطی وابسته به غرب و یا شرق به
طور مستقیم از نبی اعظم اسلام «ص» و اهل بیت او اخذ شده است و مذهب ما همان مذهب
اهل بیت «ع» است و امامان امت اسلام، کسانی هستند که نزدیکترین افراد به پیامبر
عظیم الشان «ص» بوده و مستقیماً حقایق الهی و معارف قرآنی را از عالم غیب گرفته و
در اختیار بشریت گذاشته اند. همین است که سالم ترین مسیر و مطمئن ترین دستورالعمل
زندگی همان راه و دستورالعملی است که از ناحیه این نوع انسانهای مافوق بشری القا
شده است و تنها راهی است که می تواند نجات بشر را تضمین نماید و جلو انحرافها و کج
اندیشیها را بگیرد. کدام مکتب است که این قدر مورد اطمینان و تضمین باشد؟ کدام
مکتب است که این قدر پشتوانه قوی و مطمئن داشته باشد؟ کدام مکتب است که می توان
ادعا کرد که متکی به عالم وحی و جهان مافوق طبیعت و عالم ماده باشد؟ بنابراین
استناد مکتب اسلام و مذهب حق اهل بیت «ع» به جهان مافوق طبیعت، تنها سند افتخار
امت اسلام نمی باشد بلکه سند افتخار بشریت است که بدانند و عظمت آن را در حد توان
و قدرت فهم و درکشان بیابند و درک نمایند و با تمسک به آن، مسیر الهی و شرافت و
کرامت انسانی را به پیمایند و وارد صف عبادالرحمن گشته و در صراط مستقیم حق و
فضیلت و حریّت عقل و اندیشه، قدم مثبت بردارند. و این تضمین تنها در این شیوه و
راه، امکان پذیر است. اما راههای دیگر نه، بلکه احتمال سقوط و هلاکت و نابودی
بشریت، قوی و بلکه حتمی است آن راهها نه مستقیم است و نه دارای مقصد و هدف مطمئن
می باشد.

ظلم ستیزی
امامان اهل بیت «ع»

در فرهنگ
حضرت امام قدّس سرّه، که متخذ از فرهنگ خالص و ناب محمدی است، امام و امامت دارای
همان مفهوم است که در قرآن و روایات اهل بیت «ع» از آن تعبیر شده است، امام به
عنوان عمود و استوانه دین تلقی گردیده و بدون تحقق مفهوم آن -به تمام معنی الکلمه-
تعبیه مفاهیم دینی نیز ممکن نیست لباس تحقق بیابد و جایگاه آن به قدری بالا و بلند
است که عقول بشری از درک آن عاجز و ناتوان اند و در پایان بخش پیشگفتار مقداری از
باب «ختامه مسک» بطور اجمال، توضیحات لازم داده خواهد شد. امام و امامت علاوه بر
بعد عرفانی و واقعی که صنایع الله بلاواسطه بوده و موجودات دیگر عالم صنایع بهم می
باشند هم بعد «یلی الرّبی» را دارند و هم بعد «یلی الخلقی» و با یکدست از عالم غیب
دریافت کرده و می گیرند و با دست دیگر مجری فیض الهی گشته و آن را به دیگران می
رسانند و واقعاً وسایط فیض ربوبی هستند و از عالم دیگرند و مع الله حالات و
خصوصیاتی دارند که دیگران حتی ملائکه مقرب خداوندی دسترسی به آنجا ندارند و از این
حیث از افتخارات دین و مکتب اسلام می باشند، ابعاد و زوایای دیگری نیز دارند که مع
الاسف از این زاویه مقام مقایسه به زاویه اول به آسانی می توان بحث کرد و مورد
بررسی قرار داد و آن بعد اجتماعی سیاسی امامت در جامعه اسلامی بلکه در جامعه بشری
است. امامان ما در این صدد بودند که موانع رشد و کمال بشری را که همانا نظامات غلط
و فاسد و حکومتهای طاغوتی و ظالم بودند، از میان برداشته و زمینه های تحقق عدالت
اجتماعی را فراهم نمایند و در مسیر نبرد با ظالمان و اجرای عدالت اسلامی و تحقق
بخشیدن باحکام الهی و حکومت عدالت و شرافت و کرامت، از هیچ کوششی فروگذاری نکردند
و لحظه ای آرام ننشستند و سکوت اختیار نکردند و در هر موقعیت و فرصتی، مواضع صریح
خودشان را اعلام و مخالفتشان را با حاکمان جور آشکار ساختند و در این راه مبارزه
تا مرز شهادت رفتند و اساساً فرهنگ شهادت را آنان آوردند و ترویج نمودند و عاشقانی
را برای این مقصد بالای انسانی، در راستای تاریخ تربیت کردند و برکات آن را همگان
می دانند. کدام امام است که در مقابل ظلم و نابرابری سکوت نماید؟ کدام امام است که
در مقابل حکومتهای جبار دورانشان آرام نشسته و سازش نماید؟ کدام امام است که زندگی
آرام و سالمی را برگزیده و به رفاه و آسایش بیاندیشد؟ کدام امام است که در این
مسیر بهر نوع گرفتاری و ابتلا تن در نداده و از خود ضعف نشان بدهد؟ اگر امام و
پیشوای معرفت بودند و در مسیر معرفت صاحبدلان را مرید خودشان قرار داده و با جذبه
های عرفانی به دنبالشان انسانهای متعهد را مجنون وار و منصور وار کشانده و آماده
آوارگی و سردار رفتن در راه دوست را نموده اند، امام قیام و مبارزه و جهاد در راه
خدا و نبرد برای نابودی ظالمان و حاکمان ستم و برقراری حکومت عادله الهی نیز بوده
اند و اگر اهل دعا و انابه و تضرع بودند، اهل جنگ و شمشیر و سلاح هم بوده اند.
شیران روز و عابدان شب بوده اند. و از همین جهت دشمنان اسلام بیش از همه روی آنان
حساسیت نشان داده و برای منزوی کردن آنان از هر وسیله ممکن استفاده کرده و در فکر
از میان برداشتن و شهادت آنان افتادند و دست بهر جنایت و خیانتی زدند و با وضع
فجیعی، این انسانهای نمونه و الگو را بصورتهای مختلف و گوناگون کشتند. و لذا شما
اگر به تاریخ مراجعه کنید، خواهید دید همه ی امامان ما جز امام دوازدهم (ع) -که از
نعمت وجود و برکات آن موجود مبارک دنیای هستی بهره مند است اگرچه از ظهور و بروز
آن برکات ما محرومیم و بی بهره ایم- یا با شمشیر کشته شده اند و یا با شیوه ی
دیگری که حاکمان طاغوت انتخاب می کردند و برای از میان برداشتن انسانهای صالح و
پیشوایان بشریت از آن اباء نداشتند و آن را بکار می بردند و این معنی و واقعیت
امامت امت اسلامی و مکتب تشیع است که هم دارای منطق بلند و حکمت رفیع بودند و هم
منطق و حکمت خودشان را با خون مقدسشان بکرسی نشانده و آن را باثبات رساندند و
جاودانگی و ابدیّت آن را تضمین نمودند و از همین جا می توان استنتاج کرد که دنیای
اسلام، در خیلی از مسایل باید بازنگری کرده و روی آنها که تاکنون بدستش رسیده است
تجدیدنظر نماید و در     فرهنگ اسلامی
تجدیدنظر نماید و در نوع برخورد با اسلام و قرآن تجدیدنظر نماید و در برداشت از
قرآن و جهاد و امامت و رسالت و امثال ذلک تجدیدنظر نماید و زنگارها را که در اثر
جهل و دوری از متن اسلام و القاءات حاکمان ظلم و جور و علماء سوء و وعاظ السلاطین
روی این حقایق ناب نشسته است پاک نموده و کنار بزنند تا بتوانند بآن اهداف و مقاصد
عالیه که خالق عالم خواسته است، نزدیک شوند. و امروز که در میهن اسلامی، امت ما در
سایه تکیه بر ارزشهای الهی حرکتی را بوجود آوردند و دنیا را بوحشت انداختند برای
این بود که امام «قدّس سرّه» توانست مقداری این زنگارها را کنار بزند و اسلام را
با آن نورانیت نشان بدهد و انسان ستمدیده و رنجدیده و سیلی خورده را به خویشتن
برگردانده و سیل خروشانی را برای ریشه کن ساختن ظلم و ستم بوجود آورد و دنیای جدید
و زندگی نو و فرهنگ تازه ای عرضه نماید و رسالت عظیم بشریت و عالمان اسلامی همین
است و در این مسیر همه و همه باید بسیج گردند و دست از پا نشناسند و بدون کوچکترین
وقفه به پیش بروند و به توصیه های الهی سیاسی امام لباس عمل بپوشانند همانطور که
حضرتشان می فرمایند: «ما مفتخریم که ائمه معصومین ما صلوات الله وسلامه علیهم در
راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی از
ابعاد آن است، در حبس و تبعید بسر برده و عاقبت در راه براندازی حکومتهای جائرانه
و طاغوتیان زمان خود شهید شدند و ما امروز مفتخریم که می خواهیم مقاصد قرآن و سنت
را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگ سرنوشت ساز سر از پا
نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا می کنند. ما مفتخریم که بانوان و
زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش
مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند و آنان
که توان جنگ دارند، در آموزش نظامی که برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی از واجبات
مهم است شرکت و از محرومیت هائی که توطئه دشمنان و ناآشنائی دوستان از احکام اسلام
و قرآن بر آنها، بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند شجاعانه و متعهدانه خود را
رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای
بی اطلاع از مصالح مسلمین بوجود آورده بودند، خارج نموده اند و آنانکه توان جنگ
ندارند در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندی که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه درمی
آورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب می لرزاند اشتغال دارند
و ما مکرر دیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه علیها سلام الله فریاد می زنند که
فرزندان خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خود
گذشته و مفتخرند به این امر و می توانند آنچه بدست آورده اند بالاتر از جنّات نعیم
است چه رسد به متامع ناچیز دنیا».

ادامه دارد