امام، انقلاب و امت

بمناسبت يازدهمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي

امام، انقلاب و امت

دهه فجر امسال، رنگ ماتم و غم به خود گرفته است.در
حالي به استقبال ساگرد پيروزي اسلامي مي رويم که امام در ميان ما نيست. طراح
انقلاب و بپا دارنده آن، پدر امت و راهنماي آن، مؤسس جمهوري اسلامي و بنيانگذار
آن، و خلاصه کسي که ما را پس از مرگ زنده کرد و پس از غفلت، بيدار کرد و پس از
ذلت، عزيز کرد و پس از آوارگي و بي پناهي، به پناه اسلام در آورد، خميني عزيز بود
که دين ما، شرف ما، عزت ما، کرامت ما، زندگي ما، بيداري ما، و همه چيز ما مرهون
فداکاري ها، ايثارها، گذشت ها و خدمات خالصانه و بي شائبه او است و ما نه تنها در
حياتش، که پس از وفاتش نيز وابسته به او هستيم؛ او هر چه داشت در راه اعلاي کلمة
الله و خدمت به اين امت، در  طبق اخلاص
گذاشت؛ خدا که پاداشش را خواهد داد، ما مي مانيم و سرافنکندگي؛ما مي مانيم و خجلت
در برابر آن همه بزرگواري و عظمت، و حقا ک اگر هر يک از ما عمر نوح داشته باشيم،
باز هم جبران يکي از خدمتهاي اين بزرگمرد تاريخ انسانيت را نخواهيم کرد. براي ما
همين بس که افتخار کنيم، در زمان اين رهبر و رهنما بوديم ولي آيا در مقابل خدمات
امام، دين خود را ادا کرده ايم يا نه؟ هر کس در هر مقام و منصبي که هست بايد، از
خويشتن، همين سؤال را بکند و در پي جوابش باشد!

رابطه امام 
و امت

امام، رهبري اين انقلاب خونبار را، با خون دل دنبال
کرد تا به اينجا رساند و اکنون آن را به ما سپرده است و تک تک افراد جامعه در
برابر انقلاب و امام، مسئوليت دارند و هيچ کس نمي تواند شانه از زير بار، خالي
کند.همه در برابر اين انقلاب عظيمي که توسط آن امام عظيم پايه ريزي شده، مسئول اند
و بايد وظيفه خود را، پس از شناخت به خوبي انجام دهند. امام که وظيفه خود را چنين
تشخيص داده بود که: «آنچه در قدرت دارم درخدمت به شما که خدمت به حق است،نثار مي
کنم». و بيش از توان و قدرتش هم انجام داد، حال بايد ديد، ما چگونه آن همه خدمتها
را جبران کنيم و روح امام را از خود شاد و راضي نگهداريم؟

امام در سال 57 به ما فرمود:

«من اين يکي دو سال آخر عمر را وقف شما کرده ام؛ از
شما مي خواهم که اين نهضت را نگه داريد تا تاسيس حکومت عدل اسلامي» آيا ما هم عمر
بي ارزش خود را وقف اين نهضت مقدس کرده ايم يا خير؟

امام در تاريخ 1/11/59 فرمود:

«به شما که با مبارزات خويش روي ابرقدرتها و قدرتها
را سياه کرديد، درود مي فرستم و در مقابل صبر و استقامتتان خاضع و خاشعم. خميني که
آخرين روزهاي عمرش را مي گذراند، تمام اميدش به شما مردم سلحشور ايران است» آيا
باز هم به مبارزات خود و صبر و استقامت در برابر سختي ها و مشکلات، ادامه مي دهيم
يا اينکه خداي نخواسته، اميد اما را مبدل به ياس و نوميدي مي کنيم؟

شکي نيست که ملت خميني، که از آغاز انقلاب، پيمان
ناگسستني خود را با او بست که راهش را تا آخرين لحظات عمر، ادامه دهد و براي آن
جان و مال نثار کند و با بيداري و هشياري، مراقب اوضاع بوده، از نقشه ها و توطئه
هاي خائنين، غفلت نکند و از اين انقلاب مقدس با تمام توان محافت و نگهداري نمايد،
و پرچمدار اسلام ناب محمدي در سراسر جهان هستي باشد و اسلام آمريکايي را در تمام
مظاهر و جلوه هايش،رسوا و مفتضح سازد،بي گمان امروز که سايه امام را بر سر خود نمي
بيند، بيش از پيش، در پي تحقق بخشيدن به آرمانهاي بلند آن حضرت است و والاترين و
مقدس ترين آرمانها و آرزوهاي امام، همين است که احکام اسلام موبمو  اجرا شود. و ما بايد در اين راستا، تلاش و
فعاليت و جهان نمائيم. و چشم اميد ما امروز به مقام معظم رهبري حضرت آيت الله
خامنه اي، روشن است که اين پرچم مقدس را بدست گرفته و در راستاي خط امام، همان هدف
و همان ايده را دنبال مي کند و بر تمام اقشار ملت است که با اطاعت از رهنمودهاي
ايشان پوينده و ثابت قدم راه را براي رسيدن به حکومت جهاني اسلام هموار سازند ان
شاء الله.

به ياد روزهاي پيروزي

به هر حال، امسال تيمان امام، جشن سالگرد پيروزي را
با قلبي محزون و ديده اي گريان بر پا مي دارند. دوازدهم بهمن از راه مي رسد، به
ياد آن روزي مي افتد که نسيم خوش صبا از غرب وزيدن گرفت و امام عزيز با گامهايي
استوار و محکم، پا به وطن گذاشت و پس از 15 سال محروميت و آوارگي- براي خدا- به
وطن بازگشت و در خانه هاي دلها جاي گرفت.

به ياد مي آورند آن روزهاي شيرين پيروزي را که امام
لحظه به لحظه مسائل و مشکلات مهم و دشوار پس از انقلاب را با رهنمودها و سخنرانيها
و پيامهايش، رفع مي کرد و محکم و قاطع در برابر تمام توطئه هاي دشمنان انقلاب و
مخالفين و مستکبرين و مرفهين بي درد، ايستادگي و مقاومت مي کرد و از آرمان و هدف
انقلاب و عزت و شرافت ملت، نگهداري و حمايت مي کرد.

به ياد مي آورند که امام با آن حال خستگي و ضعف و در
آن سن پيري، با چهره اي برافروخته و سيمائي شاد، روزانه اقشار مختلف مردم را در
مدرسه علوي، استقبال مي کرد و با آنها سخن مي گفت و اظهار علاقه و محبت مي کرد و
همواره از ادامه نهضت، به آنها تذکر مي داد و مي فرمود:

«                                                                                                                                                                   
                                                                                                                                       بايد
حالا هم همان نهضت را با همان رمز با همان کليد پيروزي که هم با هم بوديد و همه هم
اسلام را مي خواستيد، بايد اين را حفظش کنيد. اگر اين حفظ شد شما را تا آخر نقطه
پيروزي مي رساند».(12/4/58)

به ياد مي آورند که روزي چندين بار، به پشت در خانه
امام- در قم- مي آمدند و شعار مي دادند: «ما منتظر خميني هستيم» و امام هم- هر چند
خسته و ناتوان شده بود- باز به پشت بام مي آمد و براي مردم دست حرکت مي داد و
لبخند مي زد، و عاشقانش در ديدگان مبارکش مي خواندند که مي فرمايد:

«من از بيرون آمده ام که خدمت به شما بکنم. من خادم
شما هستم، من خادم ملت هستم. من آمده ام که بزرگواري شما را حفظ کنم. من آمده ام
که دشمنهاي شما را زمين بزنم من آمده ام که ملت را يک ملت مستقل، کنم… و دست
اجانب را از مملکت کوتاه کنم».

(14/11/57)

آن روزهاي شيرين که تازه انقلاب اسلامي به پيروزي
رسيده بود و در هر کوي و بر زن نسيم عطر آگين پيروزي به مشام مي رسيد، هرگز فراموش
شدني نيست و آنچه سرآمد همه لذتها و نعمت ها بود، اين بود که آن پدر دلسوز و
مهربان، آن عزيزترين عزيزان و نور چشم ملت ايران، آن يادگار انبيا و اوليا و
امامان و آن چراغ پر فروغ دوران، در ميان ما بود، و هر گاه حادثه تلخي رخ مي داد،
هر چند سخت و ناگوار بود به سوي او مي آمديم و گذشته از سخنان تسلي بخشش، خود او و
وجود او، تمام سختي ها و تلخي ها و نگراني ها را برطرف مي ساخت و شيريني ديدارش،
تمام هم و غم و اندوه عزاداران و سوگواران را مي زدود؛ پس حق است اگر امروز
دلبستگان و عاشقانش، در فراقش خون بگريند و بجاي جشن ماتم بگيرند چه اينک ساقي دهر
از کوزه هجران، شرابي تلخ و ناگوار به جامهاشان ريخته که کامشان را مي گدازد و
تنها چيزي که خاطر اندوهمندان آن حضرت را تسلي مي بخشد و از درد جانکاه فراق مي
کاهد، اين است که نام و ياد و خط آن بزرگوار را زنده و جاويد ببيند که چنين باد.

همه در برابر انقلاب مسئوليت دارند

اکنون بايد ديد، مسئوليت هر قشر و گروه و طبقه اي در
برابر انقلاب و امام چيست؟ و چگونه بايد وظيفه خويش را انجام دهد؟

امام در طي اين ده سال از پيروزي انقلاب، با
رهنمودها و سخنان و پيامهاي حکيمانه اش، وظيفه تک تک افراد را مشخص و معين کرده
است؛ بويژه در وصيتنامه جاويدانش، رهنمودها و سفارشهايي براي همه طبقات ملت داشته
و بايد افراد مختلف،با دقت به اين پيامها بنگرند و آن را جامه عمل بپوشانند. ما بر
آن عقيده ايم که امام، اگر تکليف تمام افراد را مشخص نفرموده بود و اگر وظيفه
همگان را گوشزد ننموده بود، اينچنين با قلبي آرام و دلي مطمئن، سفر آخرت را آغاز
نمي کرد بلکه پيوسته در حال اضطراب و سراسيمگي بود ولي او خوب به تکليف خود که
رهبري و مشخص نمودن وظيفه افراد است، عمل کرد و حجت را بر همه مردم تمام نمود و
اين مائيم که بايد در مرحله اجرا، امتي باوفا باشيم.

 امام در
آخرين روزهاي سال 58 و در حال نقاهت-پس از آن بيماري سخت- فرمود:

«من آن مقداري که قدرت دارم براي گفتن در عين حالي
که حال من حال نقاهت است، احساس وظيفه مي کنم و به ملت عرض مي کنم و اگر ملت به
اين حرف گوش نکرد، من حجت دارم، فردا در پيشگاه خداي تبارک و تعالي از ما سؤال خواهد
شد، من عرض مي کنم در آنجا که من به ملت، مصالح و مفاسد را گفتم».

بنابراين ما اگر پس از روشن شدن راه و مسير، باز هم
به بي راهه و انحراف گام نهيم، چه جوابي و چه پاسخ منطقي داريم که به امام و خداي
امام بدهيم؟

سفارشهاي امام

امام رمز پيروزي و بقاء انقلاب اسلامي را در داشتن
انگيزه الهي و وحدت کلمه تمام اقشار ملت مي داند. پس ما هم لازم است که اين رمز
پيروزي را حفظ کنيم و اين دو رکن اصلي و اساسي انقلاب را نگهداريم؛ بايد «وحدت
کلمه» را تنها در زير پرچم «کلمه توحيد» حفظ کنيم و اين انگيزه الهي را از دست
ندهيم و با دست برادري به يکديگر دادن، توطئه تبليغات تفرقه افکن خانه برانداز
استثمارگران و استعمارگران را خنثي سازيم.

امام به ما توصيه کردند که نعمت ارزشمند انقلاب را،
قدر داني نموده و از آن پاسداري کنيم و در راه نگهداري اين امانت بزرگ الهي که به
ما سپرده شده است، مجاهدت و تلاش نمائيم و از مشکلاتي که در اين صراط مستقيم پيش
مي آيد نهراسيم.

امام به مجلس و دولست و دست اندر کاران توصيه مي
کنند که «قدر اين ملت را بدانيد و در خدمتگزاري به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان
و ستمديدگان که نور چشمان ما و اولياء نعم همه هستند و جمهوري اسلامي ره آورد آنان
و با فداکاري هاي آنان تحقق پيدا کرد و بقاء آن نيز مرهون خدمات آنان است، فرو
گذار نکنيد و خود را از مردم و آنان را از خود بدانيد و حکومتهاي طاغوتي را که
چپاولگراني بي فرهنگ و زورگوياني تهي مغز بودند و هستند را هميشه محکوم نمائيد».

امام شديدا به ما هشدار مي دهند که « بايد هشيار و
بيدار و مراقب باشيد که سياست بازان پيوسته به غرب و شرق با وسوسه هاي شيطاني، شما
را به سوي اين چپاولگران بين المللي نکشند و با اراده مصمم و فعاليت و پشتکار خود
به رفع وابستگيها قيام  کنيد».

و سرانجام امام براي رهبر، رئيس جمهور، نمايندگان
مجلس، شوراي نگهبان، کارمندان و کارکنان دولت، آموزگاران و معلمان مدارس،
دانشجويان دانشگاه ها و طلاب حوزه ها علميه، فقها و استادان دانشگاه، قضات و
دادستان ها، گويندگان و نويسندگان، نيروهاي نظامي و انتظامي، مطبوعات و رسانه هاي
گروهي، احزاب و گروه ها، و براي تمام مسلمانان و مستضعفان، رهنمود و وصيت دارد که
تنها با پيرويآن  از اين رهنمودها و عمل به اين وصايا،مي توانيم
خودمان را و دينمان را و انقلابمان را و جامعه مان را و کشورمان را از آسيب ها
مصون و محفوظ بداريم و به آزادي و استقلال تا مرز خود کفائي نائل شويم. به اميد
موفقيت و السلام.