نگاهی به
سیره ی امام حسین علیه السلام
سوم شعبان،
ولادت گل سرخ بوستان محمدی، سرور و سالار شهیدان و جانبازان و پاسداران تا قیام
قیامت، اولین سرباز ایثارگر اسلام، دومین سبط و ریحانه ی پیامبر «ص»، سومین پیشوا
و امام معصوم، چهارمین ستاره ی درخشان خاندان عصمت و طهارت و پنجمین چهره ی زیبای
آل عبا، بر مقام معظم رهبری و امت شهیدپرور که خالصانه پیروی و اطاعت خود را از
این امام معصوم خود، به اثبات رسانده اند، مبارک و خجسته باد.
برخورد با
مستمندان
«عن مسعدة
قال: مر الحسین بن علی علیه السلام بمساکین قد بسطوا کساء لهم و
القوا علیه کسرا فقالو: هلم یا ابن رسول الله! فثنی ورکه فاکل معهم ثم تلا «ان
الله لایحب المستکبرین» ثم قال: قد اجبتکم فاجیبونی، قالوا: نعم یا ابن رسول الله!
فقاموا معه حتی اتوا منزله، فقال للجاریة: اخرجی ما کنت تدخرین».
(تفسیرعیاشی-
جلد1- ص 257)
مسعده گوید:
حسین بن علی علیه السلام از کنار جمعی از مستمندان گذشت که عبائی برای خود گسترده
بودند. مقداری نان به امام تعارف نموده و عرض کردند: فرزند رسول خدا! بفرمائید.
حضرت دو زانو نشست و با آنها از آن نان میل نمود و این قسمت از آیه شریفه را تلاوت
کرد: «خداوند مستکبران را دوست نمی دارد» سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت نمودم؛
شما هم دعوت مرا بپذیرید. آنان گفتند: آری می پذیریم، همگی بلند شده و به خانه
حضرت آمدند. امام حسین به یکی از بانوان خانه فرمود: هرچه ذخیره داری بیاور.
خدمت به
یتیمان
«شعیب بن
عبدالرحمن الخزاعی قال: وجد علی ظهر الحسین بن علی یوم الطف اثر، فسالوا زین
العابدین علیه السلام عن ذلک فقال: هذا مما کان ینقل الجراب علی ظهره الی منازل
الارامل و الیتامی و المساکین».
(مناقب آل
ابی طالب- جلد 4- ص 66)
از شعیب نقل
شده که روز عاشورا بر پشت امام حسین علیه السلام اثر چیزی را دیدند. از حضرت زین
العابدین علیه السلام درباره آن سوال نمودند، حضرت فرمود: این اثر بجای مانده
بواسطه ی انبان خوراکی است که حضرت بر پشت خویش می نهاد و به خانه ی یتیمان و
مستمندان می برد.
خوف از
پروردگار
«و من زهده
انه قیل له: ما اعظم خوفک من ربک؟ قال: لایامن یوم القیامة الا من خاف الله فی
الدنیا».
(بحار- جلد
44- ص 192)
و درباره زهد
امام علیه السلام چنین آمده است که به حضرت عرض شد: چه بسیار است خوفت از
پروردگار؟!
امام فرمود:
امانی نیست در روز قیامت مگر برای کسی که در دنیا از خداوند خوف داشته باشد.
حج پیاده
«قال عبدالله
بن عبید ابوعمیر: لقد حج الحسین بن علی علیه السلام خمسة و عشرین حجة ماشیا».
(مناقب- جلد
4- ص 69)
ابوعمیر
گوید: حسین بن علی علیه السلام بیست و پنج بار با پای پیاده حج بجای آورد.
ردّ احسان
«قال انس:
کنت عندالحسین علیه السلام، فدخلت علیه جاریة فحیتة بطاقة ریحان، فقال لها: انت
حُرَّة لوجه الله، فقلت: تجیئک بطاقة ریحان لاخطر لها فتعتقها؟ قال: کذا ادَّبنا
الله. قال الله: [واذا حییِّتم بتحیَّة فحیُّوا باحسن منها اوردُّها] و کان احسن
منها عتقها».
(کشف الغمه
جلد 2- ص 206)
انس گوید:
نزد امام حسین علیه السلام بودم، کنیزی وارد شد و یک شاخه گل به امام تقدیم نمود.
امام: تو در
راه خداوند آزادی.
انس: به خاطر
یک شاخه گل بی ارزش او را آزاد می نمائی؟!
امام: خداوند
اینگونه ما را تربیت نموده که فرموده است: «هنگامی که کسی به شما تحیت و اظهار
محبتی نماید، پاسخ آن را به طور بهتر و یا به همانگونه بدهید» و بهتر از کار او،
آزاد ساختن او بود.
پاداش تعلیم
«ان
عبدالرحمن السلمی علم ولد الحسین علیه السلام «الحمد» فلما قراها علی ابیه، اعطاه
الف دینار و الف حلة و حشافاه درا. فقیل له فی ذلک، فقال: واین یقع هذا من عطائه
یعنی تعلیمه و انشد الحسین علیه السلام:
اذا جادَتِ
الدنیا علیک فجُد بها علی
النّاس طُرّا قبل ان تتفلّت
فلا الجود
یفنیها اذا هی اقبلت ولا البخل
یبقیها اذا ما تولت
(مناقب- جلد
4- ص 66)
عبدالرحمن
سلمی، فرزند امام حسین علیه السلام را سوره «الحمد» تعلیم نمود، چون فرزند، سوره
را بر پدر خویش (امام «ع») خواند، امام به عبدالرحمن هزار دینار و هزار جامه عطا
نمود و دهانش را پر از دُرّ ساخت.
درباره
اینهمه بخشش و عطا با امام صحبت شد. امام فرمود: این عطا در برابر عطای او یعنی
تعلیم سوره «الحمد» چیزی نیست و سپس این اشعار را قرائت فرمود: که ترجمه- اش این
است:
هنگامی که
دنیا به تو روی جود و سخاوت نشان داد تو با آن بر همه ی مردم جود و بخشش نما، پیش
از آنکه از دستت بیرون رود. چون دنیا به تو روی آورد بخشش آن را از بین نبرد و
هنگامی که به تو پشت کند بخل آن را باقی نگذارد.