پرچم حزب الله در مناطق آزاد شده به اهتزاز در آمد
سرانجام پس از 22سال, اشغال, غارت و تجاوز جنوب لبنان از لوث وجود صهيونيستهاى متجاوز پاك شد.
بنا به گزارش واصله, به رغم تشديد حملات ارتش اشغالگر قدس به مناطق آزادشده و بسته شدن راهها توسط نيروهاى سازمان ملل متحد, مردم ستمديده لبنان كه از خوشحالى در پوست خود نمى گنجيدند, و با پاى پياده و پيمودن كيلومترها راه, خود را به روستاهاى مجدل سلم, حولا, طيبه, قنطره, ديرسريان, قصير, عدشيت و علمان رساندند, و با پخش نقل و شيرينى به شادمانى پرداختند.
اما آنچه كه در اين ميان چشم هر بيننده اى را خيره مى كند, به اهتزاز درآمدن پرچم هاى حزب الله بر سر در تمام منازل, مساجد, مدارس و گذرگاههاست كه جلوه خاصى به روستاها بخشيده است. اين در حاليست كه هنوز تعدادى از شبه نظاميان وابسته به لحد كه مسلح نيز هستند در منطقه باقى مانده اند اما مردم بدون توجه به اين مسئله, پرچم حزب الله را در تمام نقاط به اهتزاز درآورده اند.
در اين ميان مقامات بلند پايه لبناينى با ارسال پيامهاى جداگانه اى, اين پيروزى عظيم را به ملت قهرمان لبنانى تبريك گفتند. از جمله اميل لحود رئيس جمهور لبنان, ضمن تبريك اين پيروزى به ملت لبنان و ستايش از جانفشانى ها و رشادتهاى رزمندگان حزب الله, تصريح كرد: قانون در مورد مزدورانى كه خود را به دولت لبنان تسليم كنند اجرا خواهد شد.
همچنين پس از ساعتها حملات شديد هوايى و زمينى اشغالگران صهيونيست به مناطق مرجعيون, حاصبيا در جنوب لبنان و بقاع غربى, اين مناطق در ساعت 3/30 بامداد روز چهارشنبه 4 / /3 1379 از لوث وجود صهيونيست ها پاك شد.
به گزارش منابع موثق, همزمان با عقب نشينى زودهنگام دشمن و حركت ناگهانى مردم به سمت مناطق آزادشده, آخرين سربازان اشغالگر با استفاده از پوشش آتش ايجاد شده توسط هواپيماها و توپخانه ارتش تل آويو, خاك لبنان را ترك كردند.
ساعاتى پس از اين واقعه, صدها تن از مزدوران لحد خود را به نيروهاى ارتش لبنان و مقاومت اسلامى تسليم كردند و به اين ترتيب حماسه مرجعيون, قليعه, خيام و حاصبيا بار ديگر تكرار شد تا برگ زرين ديگرى بر افتخارات ملت و مقاومت اسلامى لبنان افزوده شود.پيدايش و رسالت جنبش حزب الله لبنان
حزب الله يك جريان اسلام گرايانه جهادى است كه پيدايش آن به سال 1361 باز مى گردد. در اين سال نيروهاى اشغالگر ارتش تل آويو, كه سالها قبل قدس را اشغال كرده بودند, دومين پايتخت عربى يعنى بيروت را نيز به تصرف خود درآوردند و جنايتهايى را مرتكب شدند كه به راستى روى چنگيز خان مغول را سفيد كرد.
اما اين اشغال خود تبديل به نقطه عطفى براى پيدايش حركتى شيعى شد كه هدفش مبارزه با اشغالگران تا آزادى كامل سرزمين هاى اشغالى براساس شعار پيروزى خون بر شمشير, بود. حركتى به نام حزب الله كه با ماهيتى كاملا جديد و نشات يافته از اسلام و انقلاب اسلامى ايران در جامعه لبنان شكل گرفت. از اين پس مفاهيم تازه اى در عرصه مبارزه با دشمن اشغالگر بر زبانها جارى گشت: استكبار, شيطان بزرگ, منافق, مستضعف, مستكبر و مقاومت اسلامى.
اما آنچه كه بيش از همه به اين جريان ماهيتى مذهبى بخشيد روابط ديرينه فقهى ميان ايران و لبنان بود. چرا كه حوزه علميه قم خاستگاه و مامن فقه شيعه در جهان است و به همين دليل جنبش شيعى حزب الله با الهام گرفتن از همين فقه پويا به مبارزه با دشمن متجاوز برخاست و تا آنجا پيش رفت كه پس از مدتى توانست از حمايت كامل جمهورى اسلامى ايران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى برخوردار گردد.
همين امر و ارتباطات ايدئولوژيك و دينى ميان حزب الله و جمهورى اسلامى ايران, پس از مدتى يعنى در سال 1364, اين جنبش را به تنها گروه مبارز لبنانى در برابر اشغالگران صهيونيست بدل ساخت. جنبشى كه رژيم صهيونيستى را نامشروع مى داند و مبارزه تا آزادى كامل وطن و اراضى اعراب را در سرلوحه اولويتهاى خود قرار داده است.
در همين زمان لبنان شاهد اولين عقب نشينى ارتش تل آويو بود. و نيروهاى غاصب صهيونيست بسيارى از مناطق اشغالى لبنان را تخليه كرده و در جنوب لبنان يا به اصطلاح خود كمربند امنيتى مستقر شدند.
دشمن در خيال خام خود چنين مى پنداشت كه ديگر مسئله تمام شده و شعله مقاومت خيلى زود خاموش مى گردد. اما زهى خيال باطل كه مادامى كه اشغال و اشغالگرى باشد مقاومت نيز خواهد بود. اندك زمانى بعد گروههاى شهادت طلب يكى پس از ديگرى شكل گرفتند و آن چنان آتشى بر خرمن دشمن افكندند كه شعله هايش دامان غاصبان را سوزاند و نورش چشم همگان را خيره ساخت.
با اجراى چند عمليات شهادت طلبانه كه منجر به وارد آمدن خسارات و تلفات بسيار سنگينى به نازى مسلكان تل آويو گشت, تمام مردم لبنان و حتى كشورهاى منطقه و جهان اين جنبش ضد صهيونيستى و مبارزات خستگى ناپذيرش را مورد تاييد قرار دادند و پس از مدتى جامعه تكه تكه لبنان كه با وجود آن همه گروههاى مختلف مذهبى, ملى و سياسى از نوعى تفرقه و پراكندگى رنج مى برد, حول محور حزب الله و مقاومت در برابر صهيونيست ها گرد هم آمدند و همگى با اين جنبش همنوا شدند.
اينك حزب الله با 10 نماينده در پارلمان لبنان, حضورى فعال در صحنه سياست اين كشور دارد و به عنوان يكى از نقاط مهم حيات سياسى و اجتماعى لبنان به شمار مى رود. اما در زمينه عرضه دين به مردم, حزب الله از خط مشى خاصى پيروى مى كند. اين جنبش مى خواهد براساس عقل و منطق, دركى صحيح نسبت به مسأل مذهبى به مردم ارأه دهد و به جوامع بشرى ثابت كند كه اسلام مى تواند براى ابنإ بشر حتى با وجود تنوع و تعدد مليت ها و فرهنگهايشان, حق و عدالت را به ارمغان آورد.
اسلام حزب الله, اسلامى است مخالف با ظلم, ستم, رذالت, خفت و خوارى و استعمار و استبداد. اسلام حزب الله نه ظلم مى كند و نه ظلم مى پذيرد. از جنگ ميان ملتها نفرت دارد و معتقد است كه انسانها مى توانند براساس اصل احترام متقابل با يكديگر همزيستى مسالمتآميز داشته ولى با اين حال اسلام حزب الله وقتى از سوى اجانب مورد حمله قرار مى گيرد, دفاع را حق مشروع خود مى داند.
رسالت حزب الله ايجاد امنيت, عدالت و صلح و آرامش براى تمام مردم است. حزب الله هرگز از مردم كينه به دل نمى گيرد چون اصلا كينه توز نيست. بلكه برعكس نسبت به مردم و به ويژه جوانان احساس مسئوليت مى كند و فهماندن جوهره اسلام به مردم آن هم به دور از خشونت را حق خود مى داند.والسلام
نقل از نداى مقاومت وابسته به حزب الله لبنانفلسطين در ماتم ارتحال امام (ره)
خاطره اى به قلم يكى از رهبران حماس
من در آن ايام بهمراه هزاران فلسطينى قيام كرده عليه صهيونيستها در زندان روباز ((النقب)) كه عبارت از چادرهاى پراكنده و در ميان سيمهاى خاردار تدابير شديد امنيتى در برگرفته شده بود, زندانى بودم.
ما اخبار جسته و گريخته اى كه از بلندگوهاى گوش خراش پخش مى شد و اغلب نااميد كننده و با هدف آزار نمازگزاران در اوقات نماز انتخاب مى شدند, دنبال مى كرديم. اخبار انتخاب شده در اين مقطع بيشتر در مورد وخامت حال امام خمينى و از عدم موفقيت عمل جراحى ايشان متمركز بود.
اين اخبار ما را سخت ناراحت و اندوهگين مى ساخت و در آن روزها حال و هواى خاصى بر جو زندان حاكم بود. همه ناراحت و غمگين بودند و شفاى حضرت امام را از درگاه ايزد منان خواستار مى شدند.
آن مرد بزرگ و آن عالم ربانى كه اميد را در جانها زنده كرد و توانست انقلاب اسلامى را بر ضد طاغوت و شاه مزدور به پيروزى برساند.
مردم فلسطين كه احساس مى كردند امت, آنها را تنها گذاشته و از آرمان مقدسش دست كشيده و كشور بزرگ عربى چون مصر با صهيونيستها سازش كرده و قرارداد ننگين كمپ ديويد را به امضإ رسانده و از فلسطين و قدس چشم پوشيده و پرچم رژيم صهيونيستى را بر فراز قاهره به اهتزاز در آورده است, اين مرد بزرگ توانست اميد و اعتماد به امت را در دل آنها زنده نمايد.
با پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى كه به فضل پروردگار, رهبرى حكيمانه امام خمينى و همدلى و همراهى مردم مسلمان ايران رقم خورد, اين ملت مسلمان و انقلابى بدستور امام و مقتداى خويش پرچم رژيم صهيونيستى را از آسمان تهران به زمين كشيد و بجاى آن پرچم فلسطين را به اهتزاز درآورد و وقتى اين پير خداجو اعلام نمود كه ((اسرأيل غاصب غده اى سرطانى است و بايد ريشه كن شود)) و روز جهانى قدس را مقدمه اى براى آزادى قدس و فلسطين قرار دادند, ملت مسلمان فلسطين اعتماد به نفس خود را بازيافت.
در اين زندان كه هر مجموعه اى از چادرها در ميان سيمهاى خاردار احاطه شده بود, زندانيان در وقت نماز در يك جا جمع مى شدند تا نماز را به جماعت بخوانند. روز 1989/6/3 (1368/3/14) كه بنده امام جماعت بودم و در حين نماز (ظهر) بوديم كه بلندگوهاى گوش خراش به صدا درآمد تا آن خبر ناگوار يعنى ارتحال امام خمينى (ره) را اعلام كند. نمازگزاران كه از اين خبر دردناك سخت منقلب شده بودند, با صدايى آرام ((لاحول ولا قوه الا بالله و انا لله و انا اليه راجعون)) را زمزمه كردند و اشك غم و ماتم بر گونه هايشان جارى گشت.
پس از اتمام نماز كه تقريبا همه شوكه شده بوديم يكديگر را در آغوش گرفته و به هم تسليت گفتيم… حال و هواى عجيبى بود, صداى هق هق گريه ها بالا گرفت. در اين ميان من برادران را جمع كردم و برايشان از فضايل اخلاقى و خصوصيات برجسته ايشان سخن گفتم و از آنها خواستم صبر پيشه كنند و به حبل متين الهى چنگ بزنند همچنين از آنان خواستم براى اين عالم جليل القدر و اين امام و رهبر بزرگ نماز غأب بخوانند و چنين كرديم و از درگاه احديت درخواست كرديم, ايشان را در فسيح جنات خويش ماوى دهد و به مسلمانان و بازماندگان حضرتش صبر عنايت فرمايد و براى مردم ايران خلف صالحى قرار دهد. پس از آن هر كدام با كوله بارى از حزن و اندوه به چادرهايمان بازگشتيم و هر كس در گوشه اى با خود خلوت نمود.
و اما در خارج زندان… پس از آزادى از زندان از عمق فاجعه و شوك غمبارى كه اين خبر دردناك بر ملت فلسطين وارد آورده بود با خبر شديم… خطبا و وعاظ نيز بر بالاى منابر به شخصيت امام و سجاياى اخلاقى ايشان پرداخته و كارهاى بزرگ او را تشريح مى كردند.
خداوند امام خمينى را قرين رحمت واسعه اش نمايد و او را در فسيح جناتش ماوى دهد.