پیام شهید

امام
خمینی:

این وصیت
نامه ها انسان را می لرزاند و بیدارمی کند.

قسمتی از
وصیت نامه ی شهید سعيد هادی زاده ی کفاش

با توکل
برخداوند متعال و با درود بر مهدی موعود(عج)و با درود بر پدر و مادر
شهیدپرورم،توبه نامه ام را به دنیا که وصیت نامه ام می باشد را خطاب به همسر
ایثارگرم که وارث همه ی مسئولیت شهادتم دربین بستگانم می باشد،می نویسم:همسرم،چند
روز قبل به میدان انتخاب رفتم جایی که باید انتخاب کرد که با چه کسی می خواهی
معامله کنی؟و من با توجه به اینکه در ظرف چند سالی که خدایم را که رب و همه چیزم
هست شناختم و در مدت شناختنم جز ندامت و به توبه به درگاهش و سجده کردن و درخواست
استغفار چیزی نداشتم،تصمیم گرفتم در این میدان،در این عرصه،تجارتم را سودمندترین
تجارت قرار دهم و به خاطر همین در بین هرچه داشتم(همسرم،پدرومادرم،اموالم و دنیای
پشت سرم)آن چیز را که نداشتم،انتخاب کردم چرا که برای یافتنش از خانه ام به سوی
نور(جبهه)هجرت کردم و اکنون در ازای لقاء یار جانم را می دهم که البته آن هم متعلق
به یار است،و امانت است در پیش من،چون وعده ی الهی حق است که هرکس با جان و مال با
خداوند تبارک وتعالی معامله کند خدا نیز وعده ی بهشت را به او می دهد.

لذا
انتخابم را با ورود در گروه نور که پیش مرگ مرحله ی اول عملیات والفجر هستند مقدمه
ی معامله با خدا آن هم با جان قرار دادم.می خواهم دعاکنی تا خداوند کریم مرگ مرا
شهادتم قرار دهد چرا که به راستی دیوانه ی الله هستم و برای لقایش جان بی ارزشم را
نثار کنم و افسوس که جز این تحفه ی ناچیز چیز دیگری در این محیط ندارم،همسر
مهربانم،از اولین روزهای شهادت سید محمد حسن نژاد به این فکر فرو رفتم که چطور می
توان به خدا بیشتر نزدیک بود و محمد آقا مرا به ان وا اشت که در جای امروزم قرار
گیرم و جای خالی اورا در خطوط خون رنگ جبهه پرکنم و الزام ادامه ی راهش را فدای
خون می دانم شهید سید محمد حسن نژاد به من اموخت که دانشگاهی هم وجود دارد به نام
دانشگاه جبهه به زودی من راه این دانشگاه را پیمودم و در انجا اشنایی بیشتر من که
از چهره های نورانی فرزندان پاک روح الله و سربازان واقعی امام زمان نشأت می گیرد
شروع می شود،رفیقی را که یک روز از صبح تا غروب با او هستی و حرکاتش تورا به تعجب
می کشد و به فاصله ی نیم ساعت بعد از اینکه از او جدا شدی خبر شهادتش را می شنوی
از این قماش عزیزان که چهره ی نورانیشان مظهر خدا و رجعت به خداست در این خط
فراوانند،من مدتی است که به این خطّه امدم و از قدوسیتش برای پاک شدن گناهم کمک می
گیرم،خدایا چه عیب های مرا که پوشاندی و چه تعریف هایی که شایسته اش نبودم برای من
از زبان مردم جاری کردی.دلم سوخته است و بی هدف نمی نویسم ولی زبانم نمی تواند
کلمات را ادا کند،به خاطر همین وصیتی که باید کوتاه باشد به درازا کشید.

همسرم،من
خیلی به امام عزیزم،رهبرم خمینی بت شکنی بدهکارم، سفارش اورا به تو خیلی می کنم،
امام هدیه ی الهی به مردم ماست،وخیلی سفارش اورا می کنم، باور کن نمی توانم رسا و
کامل بگویم،ولی هرچه از عظمت روحی آن پیر جماران که پدر واقعی خود،اورا می دانم
بگویم کم گفته ام،سفارش انقلاب راهم خیلی می کنم،اخر می دانی این انقلاب را باید
انقدر نگهداری کنیم تا به صاحب اصلیش مهدی جان بدهیم این انقلاب باید همین طور دست
نخورده و کامل تحویل آقا بشود.

راجع به
حجابت که پیام خون شهیدان است بسیار می گویم،چون مشت گره کرده ی تو و حجاب سیاهت
انقدر برای دشمن خطرناک و کشنده است که بیش از خون شهدا برایش مرگ محتوم را می
اورد،بنده کوچکتر از انم که بخواهم پیام بدهم،ولی اخرین پیامم به همه راجع به امام
است،من عاشق خدا هستم و ذکر حسین خون خدا را می کنم و پیرو راه روح خدا هستم نکند
با تنها گذاشتن امام،لگدمال کنید و خون همه ی شهدا و خدا را برنجانید،باور کنید
بچه های جبهه همه وقتی می خواهند اقا را دعا کنند گریه می کنند و با گریه می
گویند،خدایا،خدایا،تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی(عج)  خمینی را نگهدار و از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر
افزای.

اگر می
خواهید ادامه ی راه شهدا را بدهید،اگر می خواهید رزمندگان را خشنود کنید امام را
کاملا حمایت کنید و امام را تنها نگذارید.

 

قسمتی از
وصیت نامه ی شهید فرامرز سازگار

…با
درود فراوان به امام امت و شما امت حزب الله همیشه در صحنه که پاسدار حرمت خون
شهیدان هستید و سلام بر شما مادران که پیروان راستین حضرت زهرا(س)می
باشید،فرزندانتان را به جبهه می فرستید و شاهد جانبازی های انان می شوید.با درود
فراوان به شما پیروانی که همچون ابراهیم،اسماعیل خود را به قربانگاه برده و به
فرمان الله لبیک می گویید.خواهران و برادرانم،انقلاب اسلامی ما امروز مانند ترنی
است که با خون هزار شهید در حال حرکت است و برای افزایش سرعت ان احتیاج به خون
بیشتری دارد و دشمنان ما هم سعی بر این دارند که این ترن را از خط منحرف کنند و
سرنشینان ان را از بین ببرند.پس ما باید هوشیار باشیم از خط ولایت فقیه که همان خط
انبیاء است خارج نشویم و تمامی این مزدوران را زیرا چرخ های این ترن له نموده و خط
را صاف نموده تا نسل های اینده ادامه دهند راهمان باشند،خواهران و برادران،انسان
اگر در زندگی دارای شناخت اسلامی باشد و خود را بشناسد اینجا است که خدای خود را
شناخته و زندگی مادی برای او ارزش نداشته و جانش را فدا می سازد.

ای شمایی
که از شهادت فی سبیل الله بیم دارید بدانید که روزی خواهید مرد و این دنیا همانند
کاروان سرایی است.ای شمایی که از شهادت بیمناک هستید بدانید که شهادت تزریق خون
است بر پیکر تمام جامعه و شهید همیشه زنده و جاوید خواهد ماند.

خواهران و
برادرانم ما به وظیفه ی مقدس خود عمل نموده و این بار سنگین را بر دوش شما نهاده
ایم حالا نوبت شما فرارسیده مبادا سستی کنید و خون تمامی شهیدان را پایمال نمائيد.
امروز چشم تمامی مستضعفان به شما دوخته و خون عزیزانتان هنوز خشک نگشته پس همت کنید
که خداوند با شماست.