احمد بروایه
مقدمه:
سودان کشوری در شرق آفریقااست که قبل از تجزیه با دارا بودن مساحتی معادل دو و نیم میلیون کیلومترمربع بزرگترین کشور عربی و آفریقایی محسوب میشد. این کشور به دلیل موقعیت استراتژیک و مساحت و ثروتهای طبیعی فراوان همواره مورد توجه قدرتهای استعماری مختلف همچون عثمانیها، مصریها، بریتانیا، ایالات متحده، چین و رژیم صهیونیستی و محل سکونت گروههای متنوع زبانی، دینی و قبیلهای بوده است و همین امر علاوه بر مساحت بسیار زیاد این کشور باعث شده که سودان در طول تاریخ با مشکلات داخلی زیادی مواجه باشد و کشورهای استعمارگر همواره تلاش کردهاند با استفاده از مشکلات داخلی و یا تأثیر بر گروههای زبانی، قبیلهای و دینی، این کشور را تجزیه کنند و بر ثروتهای آن چنگ بیندازند.
تجزیه جنوب سودان در سال ۲۰۱۱ در حقیقت بخشی از نقشههای استعمار نو برای تجزیه منطقه بود و در نتیجه طولانیترین جنگ داخلی قاره آفریقا که درآن کشورها و گروههایی همچون اتیوپی، اوگاندا، اتحادیه کلیساهای جهانی و رژیم صهیونیستی از مخالفان دولت سودان در جنوب حمایت میکردند، به وقوع پیوست و در نهایت باعث تجزیه این کشور مهم اسلامی شد.
اهمیت سودان پیش از تجزیه:
سودان با برخورداری از موقعیت استراتژیک در شرق آفریقا به دلیل داشتن مرز مشترک با بیش از ده کشور و مساحت بسیار زیاد از دیرباز یکی از شاهراههای ارتباط آفریقا و جهان اسلام و دروازه ورود اسلام به منطقه جنوب صحرا محسوب شده است. سودان با دارا بودن منابع غنی نفت، طلا، اورانیوم وهمچنین خاک حاصلخیز و منابع آبی فراوان و جمعیت مناسب، در صورت استفاده صحیح از منابع میتوانست به یکی از ابرقدرتهای قاره سیاه تبدیل شود.
این کشور همچنین با ۶۷۰ کیلومتر ساحل در کنار دریای سرخ میتواند بر جریان تجارت در این شاهراه استراتژیک نظارت داشته باشد. سودان به دلیل ارتباطات تاریخی و همچنین عبور رود نیل از درون خاک خود، عمق استراتژیک مصر محسوب میشود و هرگونه تغییرات جغرافیایی در سودان میتواند امنیت آبی و به تبع آن امنیت ملی مصر را با خطرهای جدی مواجه کند.(۱)
اهمیت جنوب سودان:
جمهوری جنوب سودان، با مساحتی معادل ۶۰۰هزار کیلومتر مربع در شرق قاره آفریقا و در همسایگی سودان، آفریقای مرکزی، کنگوی دموکراتیک، اوگاندا، کنیا و اتیوپی قرار دارد و به آبهای آزاد دسترسی ندارد. جنوب سودان ۳۰% مساحت کل سودان بزرگ، قریب به ۱۰۰% منابع جنگلی و ۷۰% منابع نفت و گاز سودان پیش از استقلال را داراست. ۳۵% مساحت جنوب زمینهای کشاورزی و ۷% آن آبهای روان است. اهمیت منابع آبی جنوب سودان بهحدی است که در دهه ۱۹۷۰ دولت مصر با همکاری دولت سودان تصمیم گرفت با حفر کانالی در جنوب سودان، آبهای سطحی تالابهای این منطقه را به نیل هدایت کند و آوردۀ آبی خود را افزایش دهد. این طرح به دلیل جنگ داخلی در سودان متوقف شد. اکنون با بالا گرفتن تنش برسر تقسیم آب میان مصر و دولتهای منبع نیل و قرار گرفتن جنوب سودان در صف دولتهای منبع، ازسرگیری این طرح برای مصر حیاتی به نظر میرسد.
منابع فراوان و توسعه نیافتگی جنوب سودان که ناشی از بیتوجهی دولتهای پیش از استقلال و جنگ داخلی بوده است، این کشور را به یکی از بازارهای بزرگ صدور کالا و خدمات در آفریقا تبدیل کرده است. اکثر مردم جنوب سودان را آفریقاییهای سیاهپوست تشکیل میدهند که اغلب آنها بتپرست هستند و همین باعث شده که این کشور به محلی برای فعالیت گروههای تبشیری مسیحی تبدیل شود. گروههای تبشیری بیم دارند که گسترش اسلام در این منطقه به دلیل نزدیکی قومی با کشورهای همسایه مقدمهای برای گسترش اسلام در منطقه شرق آفریقا شود.(۲)
ریشه های بحران:
وضعیت فعلی سودان نتیجه حمله ارتش مصری ـ عثمانی به این منطقه است. حاکمان مصر که به اهمیت رود نیل برای کشورشان پیبرده بودند، برای اکتشاف منابع نیل و همچنین دستیابی به منابع طلا و بَرده به سودان حمله کردند. آنها با از بین بردن پادشاهیهای موجود در جنوب مصر، این کشور را زیر نظر مصر متحد و تا اوگاندا پیشروی کردند. در این دوره جنوب سودان به عنوان منبعی برای بَرده شناخته میشد و دولت مصر با سرقت جوانان آفریقایی این منطقه آنها را برای خدمت در ارتش مصر آماده میکرد.( ۳)
علاوه بر این استفاده حاکمان مصر از افسران انگلیسی و بدرفتاری این افسران با مردم محلی باعث ایجاد نارضایتی در سودان شد. سیاست انگلستان در این دوره در سودان به وسیله افسران انگلیسی ارتش مصر دنبال میشد و رئوس کلی آن ممانعت از تثبیت سلطه مصریها در منطقه و گسترش اسلام بود. بدرفتاری افسران انگلیسی باعث شعلهور شدن انقلاب «مهدی» در سال ۱۸۸۱ در سودان شد، انقلابی که انگلستان ۱۸ سال بعد موفق به سرکوب آن شد.
پس از سرکوب این جنبش، مصر و انگلستان موافقتنامهای را برای حاکمیت مشترک بر سودان امضا کردند، اما عملاً سودان به کنترل انگلستان درآمد و سیاستهای متفاوتی را در جنوب سودان در پیش گرفت. بریتانیا با هدف ممانعت از گسترش اسلام و جداسازی جنوب سودان، تعلیم و تربیت اسلامی را در جنوب ممنوع کرد، تسهیلات فراوانی را برای گروههای تبشیری در نظر گرفت، از ورود شمالیها به جنوب ممانعت به عمل آورد، اسامی و لباسهای عربی را ممنوع و پوشش محلی و برهنگی را تشویق کرد و تعطیلی هفتگی را از جمعه به یکشنبه تغییر داد.
این کارها نقش بهسزایی در جدایی فرهنگی جنوب سودان ایفا کرد و باعث گردید که مسیحیان طبقۀ باسواد جنوب سودان را تشکیل بدهند.(۳)
پس از استقلال سودان، دولت به دست شمالیها افتاد و طبقه سیاسی شمال سعی کرد با گسترش اسلام و زبان عربی، جنوب را با شمال متحد کند، اما به دلایل زیر موفق نبود:
- طبقه سیاسی شمال با اعمال تبعیض از اعطای مناصب سیاسی به جنوبیها سرباز زد، بهطوری که از مناصبی که پس از استقلال به دلیل خروج انگلیسیها خالی شده بود، فقط دومنصب به جنوبیها تعلق گرفت.
- کودتاهای سیاسی در سودان باعث شد ملت نتواند در امور کشور مشارکت کند.
- دخالتهای خارجی، مخصوصا همسایگان جنوبی، قدرتهای جهانی و سازمانهای کلیسایی.
- عدم توسعه اقتصادی جنوب بهطوری که در هنگام استقلال ۸۰ درصد مردم جنوب بیسواد بودند.
- توجیه جنگ با استفاده غلط از مفهوم جهاد که باعث تنفرجنوبیها از ارزشهای اسلامی شد.
پس از استقلال سودان، جنوب این کشور شاهد دورههای طولانی جنگ و دورههای کوتاه آرامش بود. مهمترین جنبش سیاسی جنوب سودان در ابتدا آنیانیا و سپس جبهه خلق برای آزادی سودان بود. در سال ۲۰۰۶ و پس از مذاکرات طولانی بین دولت سودان و جبهه خلق برای آزادی سودان قرارداد صلح نیواشا امضا شد که بر اساس آن جنوب سودان از حق تعیین سرنوشت برخوردار و در پی همهپرسی سال ۲۰۱۱ این کشور از سودان جدا شد.(۴)
منافع رژیم صهیونیستی در سودان:
رژیم صهیونیستی از حضور در آفریقا دو هدف اساسی را دنبال میکند:
- تلاش برای شکستن محاصره کشورهای عربی دشمن وایجاد توازن با این کشورها
- یافتن بازارهای جدید برای کالا و خدمات مهندسی این رژیم و غارت ثروتهای منطقه
سودان به دلیل برخورداری از منابع فراوان همواره مورد توجه رژیم صهیونیستی بوده است و این رژیم همواره سعی داشته با تجزیه سودان راه را برای استفاده از منابع ارزشمند این کشور باز کند. سیطره بر سودان و تجزیه آن به دلیل قرار گرفتن در مرز جنوبی مصر میتواند امنیت ملی مصر را به مخاطره بیندازد. علاوه بر این رژیم صهیونیستی همواره با مشکل کمبود آب مواجه و به همین دلیل طرفدار ایجاد کانالی از رود نیل به اراضی اشغالی بوده است. روابط این رژیم با دولتهای منبع رود نیل و تلاش برای تجزیه سودان به دلیل اهمیت حیاتی رود نیل برای مصر میتواند به عنوان اهرم فشاری قوی در این زمینه و همچنین دیگر قضایا بر این کشور مورد استفاده قرار بگیرد. از طرفی طرحهای این رژیم برای سیطره بر دریای سرخ، اهمیت سودان را برای این رژیم دوچندان میکند.(۵)
ارتباطات سیاستمداران شمالی با رژیم صهیونیستی:
به دلیل اهمیت استراتژیک سودان در جهان اسلام، رژیم صهیونیستی همواره در تلاش بوده است با سودان ارتباط برقرار کند. متأسفانه سیاستمداران سودانی نیز در دورههای مختلف تاریخی، به دلیل منافع کوتاه مدت به این رژیم نزدیک شدند. در سال ۱۹۵۲ حزب امت سودان با اعزام هیئتی به بریتانیا تلاش کرد نظر این کشور را برای استقلال سودان جلب کند و در همین راستا با برخی از اعضای سفارت رژیم صهیونیستی در لندن دیدار کرد و دو طرف بر ضرورت همکاری بر پایه دشمنی با مصر تاکید کردند.
ارتباطات حزب امت و رژیم صهیونیستی پس از استقلال سودان ادامه یافت و در دیدارهای مختلفی که در دهه ۶۰ در اماکن مختلف ادامه پیدا کرد، دو طرف بر ضرورت همکاری مشترک بر ضد مصر تأکید کردند. پس از کودتای جعفر النمیری ارتباط نظام سودان با رژیم صهیونیستی، خصوصاً در زمینه مباحث امنیتی ادامه پیدا کرد. اوج این ارتباطات، دیدار نمیری با آریل شارون در سال ۱۹۸۱ بود. در این دیدار علاوه بر موافقت نمیری به مهاجرت یهودیان اتیوپیایی به اسرائیل، موافقت شد که رژیم صهیونیستی از سودان به عنوان پایگاهی برای آموزش نیروهای معاند نظام جمهوری اسلامی استفاده کند.(۶)
دخالت های رژیم صهیونیستی در جنوب سودان:
با وجود تلاش رژیم صهیونیستی برای ارتباط با سودان، این رژیم از دخالت در مسئله جنوب سودان با هدف تجزیه آن هم غافل نبوده است. اولین ارتباط میان گروههای جنوبی و رژیم صهیونیستی به سال ۱۹۶۳ باز میگردد. از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۲ دیدارهای منظمی میان رهبران جنبش آنیانیا و مقامات رژیم صهیونیستی در سفارتخانههای این رژیم در اوگاندا، اتیوپی، کنگو و کنیا صورت گرفتند. بر اساس گفتههای رهبران جنوبیها در آن زمان، جوزف لاگو رهبر جنبش آنیانیا در سال ۱۹۶۹ با سفیر رژیم صهیونیستی در کنیا دیدار کرد و پس از آن در نامهای به مقامات صهیونیست، در راستای دشمنی مشترک با عربها، خواهان کمکهای نظامی این رژیم به جنوبیها شد. در همین راستا جوزف لاگو در همان سال و بنا به دعوت مقامات رژیم صهیونیستی به مناطق اشغالی سفر کرد و در این دیدارها توافق شد که رژیم صهیونیستی از طریق سلاحهای روسی به غنیمت گرفته شده در جنگ شش روزه به جداییطلبان سلاح برساند و عدهای از جنوبیها برای آموزشهای نظامی به فلسطین اشغالی اعزام شوند. از جمله نیروهای اعزام شده به فلسطین اشغالی جانگرانگ، مؤسس جبهه خلق برای آزادی سودان بود. همچنین رژیم صهیونیستی عدهای از مستشاران نظامی را برای آموزش شورشیان به منطقه اعزام کرد.
این اقدامات بر اثر امضای قرارداد صلح بین دولت و شورشیان متوقف شدند. در پی تأسیس جبهه خلق برای آزادی سودان و شروع دو باره شورش در جنوب، رژیم صهیونیستی دخالتهای سابق خود را در منطقه از سر گرفت به طوری که در سال ۲۰۰۲ تعداد مستشاران نظامی این رژیم به جنوب سودان به ۳۰۰ نفر رسید. پس از ایجاد اختلاف در جبهه مردمی برای آزادی سودان، در نتیجه تغییر شیوه جونگرانگ از استقلال به وحدت با سودان، رژیم صهیونیستی از شاخه جداییطلبان حزب به رهبری ریاکمشار حمایت و بر لزوم جدایی جنوب سودان تأکید کرد. این رژیم همچنین با استفاده از نفوذ خود بر شخصیتهای جنوبی توانست مانع تکمیل کانال جونقلی برای افزایش آورده آبی مصر شود.(۷)
کشورهای همسایه ابزار دخالت رژیم صهیونیستی در تجزیه سودان:
رژیم صهیونیستی از ابتدای تأسیس در صدد نفوذ در کشورهای آفریقایی، از جمله دولتهای همسایۀ سودان بوده و در راستای دخالت در امور داخلی این کشور از آنها استفاده کرده است. فاصله جغرافیایی میان فلسطین اشغالی و آفریقا اهمیت این امر را برای رژیم صهیونیستی دوچندان میکند. از میان این کشورها نقش سه کشور اتیوپی، کنیا و اوگاندا پررنگتر بوده است.
پس از تأسیس جبهه خلق برای آزادی سودان در دهه ۸۰ ، نظام کمونیستی اتیوپی به یکی از حامیان اصلی شورشیان در جنوب تبدیل شد و شورشیان توانستند در اتیوپی یک ایستگاه رادیویی تأسیس کنند. در طی سال های ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۱ تمام اتصالات جبهه خلق برای آزادی سودان از طریق دستگاههای اطلاعاتی اتیوپی انجام میشد. پیش از این و در زمان شورش آنیانیا نیز اتیوپی اصلیترین مسیر ارتباطی میان سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی و شورشیان جنوبی در دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی بوده است.
دیگر کشور مؤثر در فرایند تجزیه جنوب سودان اوگانداست. اوگاندا به دلیل نزدیکی جغرافیایی به جنوب سودان و شباهتهای اجتماعی و فرهنگی میان دو کشور همواره نقش زیادی در بحران سودان ایفا کرده است. از ابتدای شروع شورش در اوگاندا، این کشور مقر اصلی شورشیان بوده و رژیم صهیونیستی از این امر برای ارتباط با رهبران شورشیان استفاده کرده است.
اوگاندا مقر دومین پایگاه بزرگ رژیم صهیونیستی در آفریقاست و وابسته نظامی این رژیم در اوگاندا وظیفه اصلی رساندن کمکهای تسلیحاتی به شورشیان را بر عهده دارد. این کشور همچنین پایگاه اصلی آموزش شبهنظامیان جداییطلب بوده است.
پس از سقوط نظام کمونیستی در اتیوپی، شورشیان جنوب سودان مقر اصلی خود را به کنیا منتقل و از این طریق با حامیان خارجی ارتباط برقرار کردند. کنیا همچنین مقر اصلی مذاکرات صلحی بود که به جدایی جنوب سودان منجر شد.(۸)
راهبرد رژیم صهیونیستی در جنوب سودان پس از استقلال:
پس از جدایی جنوب سودان، راه برای ورود رژیم صهیونیستی به منطقه هموار شد. رژیم صهیونیستی هم اکنون در پی بهرهبرداری از این پیروزی است. رئوس کلی سیاست این رژیم در سودان جنوبی به شرح زیر است:
- تلاش برای بقای دولت جنوب سودان به عنوان عامل موازنه در برابر سودان.
- جلوگیری از نفوذ به اصطلاحِ «بنیادگرایی اسلامی» به آفریقا از طریق از طریق سودان. شایان ذکر است که سودان دروازه ورود اسلام به آفریقاست و گسترش اسلام در جنوب سودان، راه را برای گسترش اسلام در سراسر آفریقا باز میکند و دشمنی با این رژیم را افزایش میدهد.
- ازدیاد فشار بر مصر با در دست گرفتن سرچشمههای رود نیل.
- صدور کالا، تکنولوژی و خدمات فنی مهندسی در جهت رشد اقتصاد رژیم صهیونیستی.(۹)
نتیجهگیری:
تجزیۀ سودان بیش از آنکه نتیجه دخالت قدرتهای خارجی در امور داخلی این کشور باشد ناشی از عدم درک درست اوضاع توسط حاکمان این کشور و تصمیمات غلطی است که راه را برای دخالت بیگانگان در امور داخلی سودان هموار کرده است. امروز سودان کشوری درگیر فساد، قبیلهگرایی، تبعیض و استبداد است و ادامۀ این امر، وحدت سودان را با خطرات جدی مواجه کرده است.
بیتوجهی دولتهای مسلمان، بهخصوص مصر به مسئله حیاتی جنوب سودان باعث گردید که رژیم صهیونیستی و متحدان آفریقایی او یکهتاز میدان باشند. جنوب سودان با متهم کردن سودان به سرقت نفت و حمایت از شورشیان، بیش از پیش از کشورهای اسلامی دور میشود. اکنون کشورهای اسلامی باید با ایفای نقشی سازنده راه را برای حل بحران هموار سازند و جنوب سودان را از دایرۀ نفوذ رژیم صهیونیستی و غرب خارج کنند.
منابع:
(۱). ابراهیم یوسف حماد عوده، الدورالإسرائیلی فی انفصال جنوب السودان و تداعیاته علی الصراع العربی الإسرائیلی، رساله ماجستیر، جامعه النجاح الوطنیه، فلسطین، کلیه الدراسات العیا.ص ۱۴-۲۸
(۲). یمینه لخشین، انفصال جنوب السودان؛ المخاطر و الفرص، رساله ماجستیر، جامعه الثامن من مای، الجزایر،
ص۱۲-۱۳
(۳). محمد سعید القدال، الإنتماء و الإغتراب دراسات و مقالات فی تاریخ سودان الحدیث، بیروت، دار الجیل، ۱۹۹۲، ص ۷۶-۷۷
(۳). حمدی عبدالحمن، دور التدخلات الخارجیه فی أزمه جنوب السودان، السیاسه الدولیه، العدد ۱۸۳، ینایر/کانون الثانی ۲۰۱۱، ص ۱۶۵
(۴). محمدالأمین عباس نحاس، السودان إلی أین یتجه؟ جدل السلام، الوحده و الإنفصال، مقالهای از مجموعه مقالات السودان علی مفترق الطرق بعد الحرب قبل السلام، مرکز دراسات الوحده العربیه، بیروت، ۲۰۰۵، ص۳۷-۴۸
(۵). ابراهیم یوسف حماد عوده، الدورالإسرائیلی فی انفصال جنوب السودان و تداعیاته علی الصراع العربی الإسرائیلی، رساله ماجستیر، جامعه النجاح الوطنیه، فلسطین، کلیه الدراسات العیا.ص ۳۰-۳۲
- Mahmoud Mouhareb, Israeli interference in Sudan, Arab center for research and policy studies, Doha, 2011.
(۷). سامی صبری عبد القوی، العلاقات الإستراتیجیه بین إسرائیل و جنوب السودان، ۰۱/۰۴/۲۰۱۲ سایت مجله الاهرام، didital.ahram.org.eg/articles.aspx?serial=878954&eid=1878
(۸). ابراهیم یوسف حماد عوده، الدور الإسرائیلی فی انفصال جنوب السودان و تداعیاته علی الصراع العربی الإسرائیلی، رساله ماجستیر، جامعه النجاح الوطنیه، فلسطین، کلیه الدراسات العیا. ص ۹۵-۱۰۲
(۹). Jessica Snapper, The strategic importance of South Sudan, Tel Aviv University, February 2013.
سوتیترها:
۱٫
تجزیه جنوب سودان در سال ۲۰۱۱ در حقیقت بخشی از نقشههای استعمار نو برای تجزیه منطقه بود و در نتیجه طولانیترین جنگ داخلی قاره آفریقا که درآن کشورها و گروههایی همچون اتیوپی، اوگاندا، اتحادیه کلیساهای جهانی و رژیم صهیونیستی از مخالفان دولت سودان در جنوب حمایت میکردند، به وقوع پیوست و در نهایت باعث تجزیه این کشور مهم اسلامی شد.
۲٫
به دلیل اهمیت استراتژیک سودان در جهان اسلام، رژیم صهیونیستی همواره در تلاش بوده است با سودان ارتباط برقرار کند. متأسفانه سیاستمداران سودانی نیز در دورههای مختلف تاریخی، به دلیل منافع کوتاه مدت به این رژیم نزدیک شدند.
۳ تجزیۀ سودان بیش از آنکه نتیجه دخالت قدرتهای خارجی در امور داخلی این کشور باشد ناشی از عدم درک درست اوضاع توسط حاکمان این کشور و تصمیمات غلطی است که راه را برای دخالت بیگانگان در امور داخلی سودان هموار کرده است. امروز سودان کشوری درگیر فساد، قبیلهگرایی، تبعیض و استبداد است و ادامۀ این امر، وحدت سودان را با خطرات جدی مواجه کرده است.