نظام امامت طرح تشکل در اسلام

حجه الاسلام یحیی سلطانی
آخرین قسمت
اسلام و عوامل جناح بندی در احزاب
در مقاله گذشته سوالی به این شرح مطرح کردیم که « اگر اسلام اصرار دارد که وحدت درامت محفوظ بماند چگونه قانون اساسی جمهری اسلامی ایران ،تعداد احزاب را در نظام جمهوری اسلامی تجویز می کند درصورتی که تجربه نشان داده که تعداد احزاب ،جناح بندی ها عامل موثری برای کودتاها و زد و خورد ها و کشت و کشتارها بوده است» و درپاسخ این سوال ثابت نمودیم که قانون اساسی به این مطلب توجه داشته و جوانب امر را رعایت نموده است . دراینجا گذشته راتکرار نمی کنیم ،آنچه مجددا مورد بحث قرار می گیرد ،این است که از نظر اسلام ،حزب باید برنامه ای تنظیم کند که هیچیک از عوامل جناح بندی در آن نباشد تا به وحدت امت آسیبی وارد نگردد . اگر برنامه حزب به گونه ای باشدکه عامل تفرقه و جناح بندی « در امت واحده را ممنوع نکرده باشد و یا خود عامل تفرقه گردد آن حزب اسلامی نخواهد بود و برای مسلمان جایز نیست که در آن وارد گردد یا از آن تبلیغ نماید وهمانگونه که اجمالا بیان گردید دراحزاب پنج عامل می تواند هر کدام به تنهایی موجب جناح بندی و تفرفه باشد .
عامل اول: اختلاف د رمسائل عقیدتی و مواضع اجتماعی ،سیاسی و اقتصادی
اگر فرضا دو حزب وجود داشته باشد که یکی از آنها معتقد به اصالت مذهب باشد و دیگری ضد مذهب یا یکی از آن جمهوری خواه باشد و دیگری مثلا سلطنت طلب یا یکی طرفدار نظام سرمایه داری باشد و دیگری ضد سرمایه داری ،طبیعی است که بین این دو حزب وحدت نخواهد بود ودر میدان مسابقه هر کدام می کوشد بر دیگری پیروز کردد و اکثریت رابه دست بیاورد تا بتواند حاکم گردد و برنامه های خود راپیاده کند و اصولا تفاهم بین دو نظامی که متضاد هستند غیر ممکن و یا حد اقل مشکل است و هر نظامی که می کوشد اکثریت را بدست آورد و حکومت را در اختیار بگیرد معمولا اگر بتواند ،برای رقیب ایجاد مزاحمت می کند و همین امر در احزاب موجب کشمکش و جناح بندی ها و موضع گیری ها خصمانه می گردد.
در اسلام هیچ عقیده غیر اسلامی تبلیغ کند و یا بنام اسلام درمسائل اجتماعی سیاسی و اقتصادی غیره زیر بنای غیر اسلامی داشته باشد . اسلام به اینگونه احزاب آزادی تبلیغ نمی دهد و از رشد آنها جلو گیری می کند و بطور کلی در حوزه اسلام تاسیس حزبی که مواضع غیر اسلامی داشته باشد براین مسلمانان ممنوع است زیرا اسلام همه رابه خدا دعوت می کند و آنهارا در پیروی از احکام خدا ملزم می داندو کسانی را که عقیده تغییر اسلامی دارند ومردم رابه نظامی غیر از نظام و حی دعوت می کنند ، گمراه کننده و بدعت گزار معرفی نموده و آنها را برای جامعه اسلامی خطرناک می داندمخصوصا اگر مطالب غیر اسلامی خود رابخواهند به نام خدا بنام وحی دربین مردم منتشر نمایند .
قرآن در سوره انعام در ضمن آیات ۱۴۰ تا ۱۴۵ کسانی را که بدون علم چیزهایی رابر خود حرام کرده و آن رابه دین خدا نسبت داده اند مورد نکوهش قرار می دهد و آنگاه می فرماید: کیست ظالم تر از کسی که دروغی را بر خداببندد تامردم رابدون علم به گمراهی بگشاند ،
«فمن اظلم ممن افتری علی الله کذبا»
« لیضل الناس بغیر علم »
و در سوره نوح در ضمن آیات ۲۰ تا ۲۷ که درباره قوم نوح (ع) سخن می گوید می فرماید : قوم نوح به خاطرگناهان خود ( در آب ) غرق گردیدند و در آتش داخل شدند و در همان آیات بنابر بعضی از تفاسیر یکی از گناهان قوم نوح را گمراه کردن دیگران می داند .
« وقد اضلوا کثیرا و لا تزد الظالمین»
« الا ضلا لا مما خطیئاتهم اغرقوا »
« فادخلوا نارا »
از علی ( ع) نقل شده که آن حضرت فرمود : آغا۱پیدایش آشوبها پیروی از هوسها و بدعت گذاری احکامی است بر خلاف قرآن که مردمی به دنبال مردمی آن را بدست گیردند ( توسط بدعت گذاران ) مقداری از حق گرفته و یامقداری ا زباطل آمیخته می شود ( و افکار التقاطی به وجود می آید ) اینجا است که شیطان بر دوستان خود چیره می شود ( و آنها رابه گمراهی می کشاند ) اگر باطل خالص باشد و باحق آمیخته نگردد مطلب بر هیچ اندیشمندی پوشیده نمی ماند و اگر حق خالص باشد ، اختلافی پیش نمی آید .
« عن ابی جعفر (ع) قال : خطب»
« امیر المومنین (ع) الناس فقال :»
«ایها الناس انما بدء وقوع النقص »
« اهواء تتبع و احکام تبتدع یخالف »
« فیها کتاب الله یتولی فیها رجال »
« رجالا فاو ان الباطل خلص لم یخف »
« علی ذی حجن و لو ان الحق خلص»
« لم یکن اختلاف و لکن یوخذ من »
« هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان »
« فیجیئان معا فهنا لک استحوذ »
« الشیطان علی اولیائه »
(اصول کافی باب فضل العلم)
و نیز از آن حضرت نقل شده که فرمود:یکی از مغبوضترین خلق در نزد خداوند مردی است که خدا او را به خود واگذار کرده است و از راه راست منحرف گشته و دلباخته سخن بدعت شده است .
« عن امیر المومنین (ع) انه قال: »
« ان من ابغض الخلق الی الله عزوجل »
« لرجلین : رجل وکله الله الی»
« نفسه فهو جائر عن قصد السبیل »
« مشعوف بکلام بدعه الحدیث»
ودر حدیث دیگر وارد شده است که هر کس نزد بدعت گذاری آید و به او تعظیم نماید ( و او را عظمت بدهد ) درویران کردن اسلام کوشیده است .
« من اتی ذا بدعه فعظمه فانما یسعی »
« فی هدم الاسلام »
در و سائل الشیعه ،کتاب قضا ، در ابواب صفات قاضی ،روایات فراوانی داریم که ائمه معصومین علیهم السلام بدعت گذاری و جعل قوانین و تفسیر به رای و نسبت دادن قوانین خود ساخته رابه خدا پیامبر و اسناد دروغ دادن و افترا به اسلام و فتوای بدون علم و اجتهاد با رای نظر و استنباط احکام با قیاس و استحسان عقلی بی مورد راشدیدا مورد نکوهش قرار داده و کسانی راکه با اینگونه کارها حقایق اسلامی را با اباطیل خود ساخته بیامیزند اهل عذاب و آتش می دانند.
در حوزه امامت همه احزاب باید برنامه اسلامی داشته باشند اگر حزبی بخواهد با مرامنامه غیر اسلامی تاسیس گردد لازم است به عنوان نهی ازمنکر باشیوه معقول از تاسیس آن جلوگیری شود و اگر همه احزاب عقیده اسلامی داشته باشند و کلیه مواضع آنها اسلامی باشد از لحاظ مواضع و عقیده اختلافی نخواهد داشت و جناح بندی بوجود نمی آورند .
عامل دوم : رقابتهای منفی و موضع گیریهای کوبنده
قبلا اشاره کردیم که رقابتهای منفی و موضع گیریهای خصمانه نیبت به برادران مسلمان ،گناه و خلاف شرع است و غالبا عامل تفرقه می گردد . اسلام ،مسلمانان را در میدان زندگی به یک مسابقه مثبت و سازنده د رجهت اسلاح فرد و جامعه و انجام یسکی دعوت می کند و آنها را از هر گونه موضع گیریهای رشک آمیزو برخوردهای خصمانه بر خذر می دارد . واینک با استفاده ا زمدارک مذهبی ( به خواست خدا ) نظریه اسلام رادر رابطه با این دو موضوع ( رقابت مثبت و رقابت منفی ) روشن می نماییم .
مسابقه در خیرات و رقابتهای مثبت .
قرآن مجید و رهبران اسلام ،مسلمانان را با تاکید فراوان به مسارعت وشتاب در انجام نیکی ها و مسابقه درخیرات دعوت میکند .مسابقه در خیرات همان رقابت مثبت در جهت خوب شدن و خوب عبادب نمودن وخوب ساختمن جامعه است . در اینجا به چند نمونهن از آیات قرآن و سخنان معصومین علیهم السلام اشاره می کنیم :
۱-قرآن مجید د رآیه ۱۳۰ تا ۱۳۳ از سوره آل عمران می فرماید :
« و اتقوا النار التی اعدت للکافرین و »
« واطیعو الله و الرسول لعلکم ترحمون»
« و سارعوا الی مغفره من ربکم و جنه»
« عرضها السماوات و الارض اعدت»
« للمتقین »
از آتشی که برای کافران آماده شده است بترسید و خدا و رسول را پیروی کنید ، باشد که مورد رحمت خدا قرار بگیرید و بسوی مغفرت و آمرزشیکه از جانب پروردگار شما است و بسوی بهشتی به عرض آسمانها و زمین که برای متقیان آماده است مسارعت نمایید بنابر نقل بعضی از ارباب لغت مسارعت ،مبالغه در سرعت است یعنی برای رسیدن به اسباب مغفرت و نجام اطاعت خدا وند سرعت و شتاب بیشتر داشته باشید
۲-و در آیه ۹۰ از سوره انبیات بعد از اینکه در باره زکریا و یحیی صحبت می کند و آنها را به نیکی یاد می کند ،چنین می فرماید :
«انهم کانوا یسارعون فی الخیرات »
آنها افرادی بودند که د رانجام نیکی ها سرعت بیشتر داشتند . خداوند د راین آیه شریفه مسارعت در خیرات را بعنوان یکی از صغت ینک و قابل ستایش پیامبران یادنموده است.
۳-رسول اکرم (ص) پس از بعثت ،مدت ۱۳سال در مکه ومدت چند ماه بعد از هجرت در مدینه به سمت بیت المقدس قبله گاه نخستین عبادت می کردو سپس بنابر مصالحی ،قبله مسلمین تغییر یافت و پیامبر مامور شد تابه سمت کعبه نماز بخواند . پس از تغییر قبله ،مخالفان رسول خدا مخصوصا یهودیان خورده گیری می کردند و مسلمانان را مورد اعتراض قرار می دادند و با آنان در مشاجره داشته باشید در جهت خیرات بر یکدیگر سبقت بگیرید و در کارهای نیک و عبادات و اطاععت خداوند ،مسابقه مثبت داشته باشید و بکوشید هر کدام از دیگری بهتر خدا را عبادت کنید که خداتون همه شما راروز قیامت جمع خواهد کرد وهمه نیتها آشکار می گردد و هر کسی به سزای اعمال خود خواهدرسید .
« و لکل وجهه هو ملیها فاستبقوا »
« الخیرات این ما تکونوا یات بکم »
« الله جمیعا »
« ان الله علی کل شیء قدیر »
(سوره بقره آیه ۱۴۸)
هر طائفه ای قبله ای دارد که خداوند آنرا تعیین کرده است پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت بجویید ،هر کجا باشید خدا همه شما را حاضر می کند زیرا او بر هر کاری توانا است .
۴-خداوند درضمن آیاتی از سوره مائده درباره کتابهای آسمانی تورات و انجیل می فرماید: ما کتاب های آسمانی را وسیله هدایت انسانها قرار دادیم و به انبیا فرمان دادیم تا در میان مردم بر طبق احکامی که فرستادیم داوری کنند. ودر آیه ۴۸ میفرماید :
:           •                           •                    

و این کتاب (قرآن) را به حق بر تو نازل کردیم؛ در حالی که کتب پیشین،) را تصدیق می‏کرد)! و حافظ و نگاهدار!» آنهایی پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده‏ایم. در می‏گفت: آنها)! حکم کن! از هوی و هوسبازی آنان، پیری) نکن! و از احکام الهی، روی مگردان! ما برای هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنی‏بخش قرار دادیم; و اگر خدا می‏بندید، همواره) شما را امتحان واحدی قرارمی‏داد; ولی خدا می‏ترسم شما را در آن‌که‏ذلیل به شما بخشیده بیایند، (و استقامت مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکی‏ها بر یکدیگر! سبکی جویید! بازگشت همواره) شما، به سویشان خداست; سپیده از آن‌که‏ذلیل در آن اختلاف می‏شوی; به شما خبر خواهد داد. (۴۸)

از آیات قبل استفاده می شود که بین مسلمانا و اهل کتاب درباره بعضی از احکام کتاب های آسمانی گفتگوها و مشاجره هایی بوده است ،خداوند آنها را متوجه نموده که بجای این مشاجره ها و موضع گیری های زیان بار بکوشید تا مسابقه مثبت و سازنده داشته باشید .
۵-در سوره مومنون بعد از اینکه درباره امت های پیشین سخن بمیان آمده و موضع گیری آنان را در قبال رسولان خدا شرح می دهد ، در آیه ۵۳-۵۴ میفرماید :
« کل حزب بما لدیهم فرحون فزرهم»
«فی غمرتهم حتی حین »
هرحزب و گروهی به آن دینی که دارند دل خوش نموده اند( وراهی را که انتخاب نموده اند حق می دانند بگذار تا گمراهان و جاهلان که دنبال حقیقت نمی روند تا هنگام مرگ در جهالت و گمراهی بمانند. و بدنبال این بیان ،اوصافی را به این شرح برای آن حزبی که مومن و خداجو هستند بیان می کند .« کسانی که از بیم عذاب الهی ترسناک هستند و کسانی که به خدا شرک نمی ورزند و کسانی که از آنچه به آنها داده کشده (در راه خدا ) انفاق میکنند درحالی که قلبهایشان پر از خوف خدا است،اینان کسانی هستندکه برای انجام نیکی ها می شتابند و بر دیگران سبقت می گیرند .
« اولئک یسارعون فی الخیرات و هم»
« لها سابقون »
قرآن مجید آن حزب و گروهی را رستگار می داند که با داشتن ایمان به خدا و ایمان به غذاب قیامت ، در میدان زندگی در انجام نیکی ها د رمسابقه باشند .
۶-در آیه ۲۰ سوره حدید دنیا رابی ثبات معرفی نموده و آن را به گیاهی تشبیه می کند که بعد از سرسبزی و طراوت مخصوص که به انتهای نمو خود می رسد ،سر انجام به برگهای پژمرده و خشکی تبدیل می گردد که باد ،آنها را به این طرف و آن طرف حرکت میدهد و می فرماید درآخرت دو چیزبرای انسانها وجود دارد یکی عذاب شدید خدا و دیگر آمرزش و رضایت او سپس می فرماید :
«سابقوا الی مغفره من ربکم و جنه »
« عرضها کعرض السما ء و الارض اعدت »
«للذین آمنو بالله و رسله »
سبقت بگیرید بسوی آمرزشی که از جانب خداوند است و بسوی بهشت پهناوری که به پهنای آسمان و زمین است و برای مومنان به خدا و رسولان او آماده شده است (بکوشید تا درراه بهشت و اماده کردن اسباب آموزش در مسابقه باشید ).
۷-بطور کلی دنیا درنظر رهبران اسلام میدان مسابقه د رجهت کارهای نیک و امور معنوی برای آباد نمودن آخرت است .علی (ع) پس از اندرزها و موعظه های ارزنده می فرماید :
بسوی منزل های خودتان که مامور به آباد نمودن آن هستید و بسوی آن خانه که به آن میل کرده اید و برای سکونی در آن دعوت شده اید سبقت بگیرید خدای شما را رحمت کند .
«فسابقوا رحمکم الله الی منازلکم»
«التی امرتم ان تعمروها و التی رغبتم »
«فیها و دعیتم الیها »
(نهج البلاغه خطبه ۱۸۶)

رقابتهای منفی و موضعگیریهای خصمانه .
بادقت در آداب و اخلاق مذهبی ،رقابتهای منفی به معنای کوبیدن دیگران و از صحنه بیرون راندن آنان از گناهان بزرگ بحساب می آید زیرا انگیزه های رقابت منفی معمولا از اموری است که در اسلام ممنوع و گناه است،مانند این امور : (استعلا و برتری جویی ،حب جاه و ریاست طلبی ،رشک و حسد ،خود پسندی ،خود خواهی و غرور) کسانی که دیگران رامی کوبند و می خواهند آنها را از صحنه خارج نمایند یا به علت آنکه خود را از دیگران تحت سلطه انها باشند و این همان استعلا وبرتری جویی است و اینان شهرت دوست و ریاست طلب هستند و می خواهند نام آنها همیشه بر سر زبانها باشد و دیگران تحت الشعاع باشند و ریاستها نیز فقط دردست آنها باشد و این همان حب جاه و ریاست خواهی است و یا خود پسندی و غرور در آنها رشدیافته و دیگران را به چیزی نمشمارند و می خواهند دیگران طفیلی انها باشندو یا صفت زشت حسد در آنها ریشه دار شده و نمی توانند دیگران را درمقام اجتماعی ببینند . همه اینها د راسلام از صفات زشت شمرده شده و مورد مذمت قرار گرفته است . قران مجید می فرماید کایندار آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که اراده برتری جویی و فساد د رزمین را ندارند:
« تلک الدار الاخره نجعلها للذین »
«لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا»
(سوره قصص آیه ۸۳)
بنابرگفته صاحب تفسیر المیزان ،استکبار و اراده علو اظهار برتری بر بندگان خدا یکی از مصادیق فساد در زمین است که به علت اهمیت آن در کنار فساد اختصاص به ذکر یافته است.
ابلیس یکی از کسانی بوده که بنا بر گفته نهج البلاغه شش هز ار سال خدا راعبادت نموده و سر انجام به علت استکبار و خود برتربینی که حاضر نشده درمقابل آدم به امر خدا سجده کند همه عبادتهای او تباه گردیده است و ا زدرگاه خدا رانده شده و مورد خشم الهی قرار گرفته است.
هر کس با روایان اسلامی و آیان قرآن آشنایی داسته باشد خوب می داند که یکی از خلق های زشت در اسلام خودبرتربینی و یکی از گناهان بزرگ اظهار برتری نمودن بر بندگان خدا است . حب جاه شهرت دوستی نیز درکتب اخلاق ازصفات زشت به حساب آمده است .مرحوم نراقی می فرماید:
« حب الجاه و الشهره من المهلکات »
« العظیمه »
شهرت در اصطلاح اخلاق آن است که انسان دوست داشته باشد که دربین مردم مشهورباشد ونام او به بزرگی بر سر زبانها باشد و حب جاه این است که انسان مایل باشد دلهای دیگران درتسخیر او باشد و بندگان خدا مطیع و فرمانبردار او باشند.
از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود:حب جاه و مال در دل انسان نفاق را می رویاند همانگونه که آب گیاه را.
« حب الجاه و المال تبنیان النفاق »
« فی القلب کنا ینبت الماء البقل »
ریاست طلبی نیز در اسلام مورد نکوهش قرار گرفته و برای دین مسلمان خطرناک معرفی شده است.
از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود :
کسی که ریاست می خواهد تباه می گردد .
«من ارادالریاسه هلک»
و حسد از بدترین مرضهاو خبیث ترین اخلاقها شمرده می شود . بنا بر تعریفی که در کتب اخلاق آمده است حسد آن است که انسان دوست داشته باشد که نعمت خدا از برادر مسلمانش زائل گرددو نتواند ببیند که برادر او موقعیت و مقام اجتماعی داشته باشد . دانشمندان فرموده اند: حسد بدترین رذائل و حسود ،بدترین مردم است درباره مذمت ا زحسد روایات فراوان داریم . از رسول خدا نقل شده که فرمود: حسد حسنات اعمال نیک انسان را می خورد و نابود میکند همانطوری که آتش هیزم را :
« الحسد یاکل الحسنات کما تاکل النار »
« الحطب »
خود خواهی و غرور هم از رذائل اخلاقی شمرده شده و ریشه ای شیطانی دارد که در باره آن بحث خواهیم کرد.علاوه برهمه اینها انسان برای کوبیدن دیگران معمولا دست به کارهای می زنندکه غالب آنهاگناه و خلاف شرع است مانند (افترا ، تهمت ، عیبجویی ،غیبت ، تحقیر و اهانت ) زیرا کوبیدن دیگران صورت نمی گیرد مگر اینکه عیبهای آنها را جمع آوری نموده و برای مردم بازگو کنند این همان عیب جویی و غیبت ها محرم است و یا در مرحله شدیدتر برای آنها عیبهایی بتراشند و بر آنها ببندند که این همان تهمت و افترا است و حد خفیف رقابت منفی این است که دیگران را بچیزی نشمارند و در موضع گیریها آنها مورد تحقیر قرار دهند که این هم در اسلام گناه است.
از رسول خدا نقل شده که فرمود: هر کسی به مرد یا زن مومن بهتان بزند و یا درباره او چیزی بگوید که د راو نیست ، خدای تعالی روز قیامت او را بر تلی ازآتش نگاه می دارد تا از مسئولیت آنچه گفته است در آید :
« من بهت مومنا او مومنه او قال فیه »
«ما لیس فیه اقامه الله تعالی یوم »
« القیامه علی تل من نار حتی یخرج»
«مما قال فیه »
(سفینه البحار ماده بهت )
و از آنحضرت نقل شده که فرموده :بپرهیزید از غیبت که گناه غیبت ا ز زنا بیشتر است :
« ایاکم و الغیبه فان الغیته اشد من الزنا »
(جامع السعادات)
معلی بن خنیس می گوید از حضرت صادق شنیدم که می فرمود: خدای تبارک و تعالی فرمود:هر کس دوستی ازدوستان مرا اهانت کند برای ستیز بامن آماده شده است:
«من اهان لی و لیا فقدار صد لمحاربتی »
(وسائل ج ۸ ص ۵۹۸)
عامل سوم : انحصار طلبی
انحصار طلبی معمولا از حب جاه و ریاست خواهی ناشی می شود و ان یک خو یشیطانی است . کسانی که میل دارند کارها منحصرا در دست آنها باشد و دیگران از صحنه خارج باشند معمولا شهرت دوست و ریاست طلب هستند و اگر خود را خدمتگذار معرفی می کنند یک نوع نیرنگ بازی و عوام فریب است و اگرخودشان هم کار خودشان را خوب می دانند به این علت است که شیطان بر آنها مسلط شده است و اعمال زشت آنانرا نیک جلوه داده است. درباره ریاست طلبی و شهرت دوستی سخن گفتیم ،برای یادآوری بیشتر ،این حدیث شریف راکه از حضرت رضا (ع) نقل شده برای خوانندگان ترجمه می کنیم :
«عن معمربی خلا د قال قال ابوالحسن»
« علیه السلام ،ما ذئبان ضاریان فی »
«غنم قد تفرق رعاءها باضرفی دین»
« مسلم من حب الریاسه »
(وسائل جلد ۱۲ ص ۱۴۸ )
عامل چهارم : خود محوری
خود محوری آن است که انسان خود را محور حق وباطل و درست و نادرست و تشخیص خود رامعیار نیک و بد بداند و مردم را به پیروی از خود دعوت کند و همه را برای خود بخواهد ،آنچه خودمی فهمد همه را حق بداند و برای دیگران عقل و اندیشه این قائل نباشد . این اخلاق ناشی عجب و غرور است که در کتب اخلاق هر دو را از رذائل شمرده اند . مرحوم نراقی در جامع السعادت میفرماید :عجب این است که انسان بخاطر کمالی که درخود می بیند ،خود رابزرگ و با عظمت بداند سپس می فرماید : عجب از صفات تباه کننده و از بدترین صفات نکوهیده است:
« العجب من المهلکات العظیمه و »
« اراذل المهلکات الذمیه »
از رسول خدا نقل شده که حضرت موسی از ابلیس پرسید : چه گناهی است که اگر فرزند آدم مرتکب گردد تو بر او مسلط می شوی ،جواب داد : آنگاه که عجب او را بگیرد و نفس او رابه خود پسندی وادار نماید و اعمال نیک خود را زیاد ببیند و گناهش در نظر او کوچک جلوه کند :
( جامع السعادت )
« قال موسی (ع) فاخبرنی باذنب »
«‌الذی اذا اذنبه ابن آدم استحوذت »
«علیه قال : اذا اعجبته نفسه و »
«استکثر عمله و صغر فی عینه ذنبه »
در همان کتاب می گوید : غرور آن است که انسان بر اثر اشتباه و فریب شیطان کارهای خود را که مطابق میل و هوای نفسانی اوست درست بداند و آنها رانیک پندارد در صورتی که آن کارها نادرست و خطا باشد ، چه بسا انسان در حال معصیت باشد و بر اثر فریت شیظان خود رادر عبادت ببیند . غرور و غفلت منبع هر تباهی و ریشه همه بدبختی هاست . از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: انسان مغرور در دنیا بیچاره است و در آخرت ضررمند ، در قرآن مجید و سخنان معصومین از غرور بسیار مذمت شده و آن را خطرناک دانسته اند .
عامل پنجم :تعصبات گروهی
تعصبات گروهی به معنای حمایت بی مورد از افراد گروه برتر دانستن آنها از دیگران است و این همان است که در کتابهای اخلاقی ومجامع حدیثی به عنوان عصمت از آن یاد شده و عملی نادرست و گناه معرفی گردیده است . از امام سجاد نقل شده که آن حضرت فرمود عصبیتی که گناه شمرده میشود این است که انسان بدان گروه خود را از نیکان گروه دیگر بهتر بداند:
« عن علی بن الحسین (ع) قال »
« العصبه التی یاثم علیها صاحبها»
« ان یری الرجل شرار قومه خیرا»
« من خیار الاخرین »
( وسائل جلد ۱۱صفحه ۱۹۸)
از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود : هرکس تعصب بکار ببرد یا دیگران برای او تعصب شکار ببرند ( واو خوشنود گردد )ریسمان ایمان ازگردن او برداشته می شود.
(وسائل جلد ۱۱صفحه ۲۹۸)
پایان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *