دکتر سید جعفر شهیدی
در مقاله گذشته، مقدمه ای درباره تاریخچه حج و حرمین نوشته شد، بحث به استطاعت از دیدگاه حدیث و فقه منتهی شد، اینک بدنبال بحث گذشته، دگر بار از استطاعت سخن می گوئیم:
پس بار دیگر می پرسیم: استطاعت چیست؟
در آغاز بحث از استطاعت سخن گفتیم، و گفته شد باید توجه داشت استطاعتی را که فقها شرط دانسته اند، استطاعت مالی و جسمی است ، اما پیش از این دو، باید استطاعت دیگری تحصیل شده باشد.استطاعتی که مخصوص زائر خانهُ خدا نیست. استطاعتی که هر مسلمان مکلف باید دارا باشد استطاعت عملی، یعنی چه باید بکند و استطاعت اخلاقی یعنی آن چه را می داند چگونه انجام دهد. در شریعتی که دربارهُ اخلاق عملی آن کتاب هائی مانند: «مَحَجَه البیضا» و معراج السعاده و کیمیای سعادت نوشته شده است، در دینی که طلب علم را بر هر مسلمان واجب کرده است مسلما باید این استطاعت پیش از بلوغ فراهم گردد، و یا لااقل به تدریج در مدتی نه بسیار طولانی آماده شود. اما متاسفانه بسیاری از برادران مسلمان، بدین دو امر مهم توجه ندارند ــ زائران خانه خدا به طور معمولی هنگامی که استطاعت مالی پیدا می کنند که بیش از نیمی از عمر طبیعی را پشت سر گذارده اند یعنی در سنین بالاتر از چهل سالگی. در چنین وقتی به فکر یاد گرفتن احکام حج می افتند، آن هم در روزهای معین و در ساعتهای معدود، می دانیم در چنین دوره از زندگی تعلیم گرفتن دشوار است، و آن چه روحانیان گروههای حج از حاجیان می خواهند تقریبا محال. دشواری کار تنها در آموختن واجبات حج، یعنی همان اعمال و گفتار ساده نیست. بسیاری از برادران و خواهران می خواهند حمد و سوره و اعمال نماز واجب را هم در همان مجالس یاد گیرند، مثل اینکه نماز هنگام بیرون شدن برای حج بر آنها واجب شده است. خوب به قول معروف از هر جای ضرر برگردیم منفعت است، اما چگونه بر گردیم؟ به تجربه دانسته شده است چون سنین عمر از پانزده گذشت و تار آواهای گلو ستبر شد، دیگر محال است بتوان حروف را مانند عرب زبانان از مخرج ادا کرد و چقدر آن روحانی محترم رنج می برد که می خواهد به پیرمرد هفتاد ساله ای از روستای دور افتاده ای تعلیم دهد تا به جای ” ان الهمت و النهمه “، ان الحمد و النعمه بگوید و یا ولاالضالین را و لاالزالین تلفظ نکند. اگر آن برادر مسلمان پیش از آغاز بلوغ شرعی، به یاد گرفتن و درست گفتن حمد و سوره می پرداخت و اگر در همان سالها احکام حج را که ممکن است روزی بر او واجب گردد می آموخت با چنین دشواریها روبرو نمی شد.
باید پذیرفت که مقدار توجه ما به فراگرفتن احکام و آداب دین نمایانگر درجه ی علاقه ی ما نسبت به دین است. اگر در مکه و مدینه اعمال بعضی حاجیان نشان می دهد که از دین و معارف اسلامی جز تعلیماتی سطحی ندارند، علامت این است که اجتماع مسلمان نسبت به آموختن احکام دین و فقه اسلام و اخلاق اسلامی بی اعتنا است. مگر نه این است که در حدیث می خوانیم: مسلمان نسبت به مسلمان دیگر مانند اندامی از کالبد است که اگر فاسد شود به همه کالبد اثر می گذارد.[۱]
تاسف ما وقتی شدیدتر خواهد شد که بر چنین سهل انگاری این مطلب را نیز اضافه کنیم، که شاید صد و یک و بلکه هزار یک زائران خانه ی خدا و حرم شریف پیغمبر، از وضع این منطقه، آداب و رسوم مردم حرمین، مقرراتی که در آنجا حاکم است، اماکن زیارتی و آداب خاص آن اماکن اطلاع درست ندارند، تا چه رسد به وضع اقتصادی و موقعیت جغرافیایی حجاز و حرمین، در بین دیگر کشورهای اسلامی. و زیان این ندانستن مخصوصا در آن قسمت که به آداب و رسوم مذهبی مردم حجاز مربوط می شود کمتر از نقص ندانستن اعمال و فرایض حج نیست، و بسا مشکلاتی را پیش می آورد بدون شک اگر بازرگانی بخواهد کالائی را به ارزش همان مبلغ که یک حاجی در سرزمین حجاز مصرف می کند خریداری کند، اطلاعاتی وسیع تر از معلومات این برادر مسلمان درباره ی خصوصیات آن کالا، چگونگی تولید آن، بهای آن و بازار فروش آن به دست خواهد آورد.
بیشتر برادران مسلمان ما به حج می روند و بر می گردند و درست نمی دانند به کجا رفته اند و برای چه رفته اند. بلکه گروهی از آنان حتی به ظاهر هم نمی دانند کجا رفته اند. و اگر از آنان بپرسند شهر مقدس مکه و مدینه را از روی نقشه جهان بشناسانند که در کدام نقطه است، در می مانند، چه رسد به اینکه بدانند این دو شهر پیش از ظهور اسلام چه وضعی داشته و چگونه اداره می شده و اسلام چه تغییرهای بنیادی در آن پدید آورده است.
بیشتر حاجیان نمی دانند چه رژیمی بر این منطقه حکومت دارد نمی دانند مردم این شهرها بر چه مذهبی هستند. آنان که آشنائی مختصری به تاریخ داشته باشند، شنیده اند که مکه و مدینه جزء عربستان سعودی است و مذهب سعودیان وهابی است. اما سعودیان کیستند و وهابیت چیست؟ جزء مذهب های اسلامی است و یا خود مذهبی ابداع شده است؟ پاسخ می دهند به ما چه مربوط است؟ چرا باید این چیزها را بدانیم؟ ما آن چه در کتاب مناسک نوشته شده و یا آن چه روحانی کاروان بگوید انجام می دهیم و بر می گردیم! ما می خواهیم حاجی بشویم و برگردیم. دانستن تاریخ مکه و مدینه به چه کار می آید؟ عربستان سعودی چه نوع حکومتی داشته باشد و چگونه اداره شود به ما چه؟
اما حج چنان که می دانیم عبادت است، جهاد است، رکنی از ارکان اسلام است. مجاهد در میدان جهاد باید از همه سوء مواظب حمله دشمن باشد، و بنیان گزار رکن باید تا آنجا که می تواند پایه را استوار سازد.
حج عبادتی واجب است و در هر عبادت باید مراقب بود که با محظوری بر خورد نکند، چه اگر چنین برخوردی پیش آید تکلیف، دشوار خواهد شد. اما متاسفانه کمتر سالی است که چنین دشواریهائی برای حاجیان پیش نیاید. گاهی هم ممکن است کار از مرحله دشواری بالاتر رود و با فاجعه ای دلخراش پایان یابد چنان که نمونه ای از آن را در عمر خود دیدیم.
به خاطر جلوگیری از چنین پیش آمدهاست که در این سلسله مقاله سعی شد است زیارت کنندگان خانه کعبه را تا آنجا که ضرورت ایجاب می کند از وضع جغرافیائی حجاز، کشور عربستان سعودی، مذهب و عادت و رسم های حاکم بر این منطقه، تاریخچه مختصر مکه و مدینه و توصیف مکان های مقدس و دیدنی این دو شهر دینی آگاه سازیم.
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سر زنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
حافظ
فهل لی الی ارض الحجاز و من به
بعاقبه، قبل الفوات سبیل [۲]
گذشته از شعرهای عربی، در شعر فارسی از رودکی و فردوسی گرفته تا شاعران عصر ما نام حجاز دیده می شود. بی هیچ تردید شهرت حجاز در سراسر شبه جزیره عربستان، به خاطر شهر مکه، و شهرت آن در ایران و جهان اسلام، به خاطر ظهور پیغمبر در این منطقه است. چنان که می دانیم بانگ اسلام نخست در شهر مکه پدید شد و سپس در شهر یثرب که بعدها مدینه نام گرفت حکومت اسلامی تاسیس گردید. مکه و مدینه از شهرهای معروف و مقدس حجاز است.
حجاز در لغت چند معنی دارد که یکی حاجز است، یعنی مانع، گویند چون این سرزمین میان ” نجد ” و ” تهامه ” قرار گرفته است، آن را ” حجاز ” نامیده اند، حجاز مرکب از وادی هاست که سلسله کوههای سراه از شام تا نجران در میان آن است. این منطقه اکنون در حوزه ی حکومت عربستان سعودی است.
عربستان سعودی
عربستان سعودی کشوری است پادشاهی، به مساحت دو میلیون و دویست و پنجاه هزار کیلومتر مربع و هفت میلیون جمعیت [۳] این کشور در جنوب غربی آسیا واقع است. از شمال به کشور اردن هاشمی، عراق و کویت، از شرق به خلیج فارس، شیخ نشین های خلیج فارس، امارات متحده عربی، دریای عمان، از جنوب به یمن و جمهوری خلق یمن و از مغرب به دریای سرخ محدود است.
عربستان سعودی به علت وضع نامساعد طبیعی اقلیمی، محصول عمده و ساخته های کافی ندارد. برابر نشریه ای که صندوق رشد مصنوعات سعودی انتشار داده در حال حاضر ۴۶۷ کارخانه کوچک و بزرگ تولیدی در این کشور موجود است. اما آن مصنوعات جوابگوی حداقل احتیاجات این هفت میلیون جمعیت هم نخواهد بود به علاوه گردش آن ها با فروش نفت خام بستگی دارد.
صحرانشینان در جاهائی که از لحاظ آب و علوفه مساعد باشد به پرورش شتر، گوسفند و بز می پردازند و در بعضی سواحل آن ماهی نیز صید می شود عمده ی نیازمندیهای مردم این کشور ــ چه در گذشته و چه در حال حاضر ــ باید از طریق واردات تامین شود.
در آمد عمومی کشور (پیش از پیدایش منابع نفتی) از گمرک و سود خرید و فروشی بود که به وسیله زائران انجام می گرفت، و یا مالیاتی که از حاجیان می گرفتند، اما این سالها چنان درآمد، در مقابل پولی که از فروش نفت به دست می آید قابل ذکر نیست. از برکت صادرات نفت خام، امروز فرآوردهای همه کشورهای جهان را در شهرهای حجاز می توان دید مخصوصا موسم حج که بازاری از ساخته های سراسر دنیا برای حاجیان آماده می شود. و به جای ” لیشهدوا منافع لهم ” که در قرآن کریم آمده است. [۴] حاجیان می توانند شاهد منافع مردم غیر مسلمان و زیان مسلمانان باشند، رژیم حاکم بر عربستان سعودی، پادشاهی (سلطنتی) است.
پادشاهی در عربستان سعودی موروثی است و شخص پادشاه بر وزیران ریاست دارد.
پایتخت پادشاهی عربستان، ریاض و پایتخت سیاسی (محل اقامت سفیران) بندر جده و مرکز دینی این کشور شهر مکه است. مردم عربستان سعودی ــ جز اندکی کارشناسان خارجی و کارگران ــ که در غیر سرزمین های مقدس به سر می برند، مسلمان هستند. در شهرهای مکه و مدینه کسی جز مسلمان اجازه درآمدن ندارد.
۱ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۶٫ بخاری، ج ۴، ص ۴۵٫
۱ـ آیا ممکن است پیش از مرگ حجاز و کسی را که در آن سرزمین است ببینم؟