حجهالاسلام و المسلمین طاهری خرم آبادی
نماینده امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
انواع دفاع
گفته شد که:
جهاد در لغت کوششی است همراه با مشقت جهاد در قرآن را می توان در موضوعات زیر بحث کرد: ۱- فرمان جهاد و نکوهش از ترک آن ۲- علل عشق به جهاد و فرار از آن ۳- انگیزه جهاد در اسلام ۴- شرائط جهاد… ..
جهاد بدو نوع تدافعی و ابتدائی تقسیم می شود…. گاهی انسان یا جامعه از حیات خود دفاع می کند، گاهی از مال و ثروت خود و گاهی هم از استقلال و آزادی….. در اسلام یکی دیگر از انواع ضروری دفاع، دفاع از ناموس است…… و از مقدس ترین جهاد تدافعی، دفاع از دین و مکتب (اسلام) می باشد…….. این سئوال که هدف از جهاد در اسلام چیست؟ آیا هدف توسعه ارضی، تصاحب ثروت و یا سلطه بر دیگران می باشد؟ جوابش اینست که خیر، اینها تجاوز است و تجاوز و تعدی از نظر اسلام محکوم است……
نتیجه:
۱- جهاد یک نوع دفاع از حقوق مادی ملتها است، زیرا تنها قانونی که حافظ و تأمین کننده عدالت اجتماعی است، همانا قانون الهی است، و جهاد برای برقراری نظام و قانون الهی است.
۲- و همچنین جهاد، دفاع از حقوق معنوی ملتها است، چه اینکه آزادی، استقلال، عدالت فضیلت های اخلاقی و کرامتها و ارزشهای انسانی با قوانین الهی بهتر از هر نوع نظام و قانون دیگر تأمین می گردد.
۳- جهاد دفاع از حقوق معنوی و ارزشهای والای انسانیت در بعدا بدیت و سیر او به سوی خداوند است، زیرا اطاعت از خداوند و پرستش و عبادت او است که آدمی را به این مقصد بزرگ و هدف از خلقت سوق می دهد و رنگ الهی به خود می گیرد:
«sptóö۷Ϲ «!$# ( ô`tBur ß`|¡ômr& ÆÏB «!$# Zptóö۷Ϲ (»
سوره بقره آیه ۱۳۸
رنگ آمیزی خدا است (که به ما مسلمانان رنگ فطرت ایمان و سیرت توحید بخشید) و هیچ رنگی بهتر از رنگ خدائی نیست.
پس با توجه به این نکته که تمام حقوق مادی و معنوی و ارزشهای انسانی در سایۀ پیاده شدن قوانین الهی احیاء می گردد، کسانی که مانع از اجراء حدود و قوانین الهی میگردند به حقوق انسانیت و بشرهای زیر سلطه آنها تجاوز نموده اند، وسدی برای تکامل و تعالی انسانها شده اند. و بر جامعۀ اسلامی است که در صورت وجود امکانات و شرائط مساعد به دفاع از حقوق بشریت و بسط و توسعۀ ارزشهای انسانی که در سرلوحۀ آنها اعلاء کلمۀ توحید است برخیزد و بانظامهای طاغوتی و مکتبهای مادی و ضد انسانی مبارزه نماید.
لذا می بینیم در اولین برخوردی که بین فرماندۀ سپاه ایران باربعی بن عامر فرستاده سعدوقاص می شود، ربعی بن عامر هدف سپاه اسلام را در چند جمله خلاصه می کند و می گوید: خداوند ما را فرستاده است تا بندگانش را از سختی ها و مشقت های دنیا رهائی بخشیم، و از ظلم و ستم مرامها و مکتبها نجات دهیم، و در سایه عدل اسلامی درآوریم.
و از نفر دومی که با همین فرمانده ملاقات می کند نقل شده است که هدف از آمدن مسلمین را به سرزمین ایران چنین بیان داشته است:
«اِخراجُ العِبادِمِنْ عِبادَهِ الْعِبادِ اِلی»
«عِبادَهِ اللهِ»
ما آمده ایم تا بندگان خدا را از پرستش غیرخدا به پرستش خدا درآوریم. و خلاصه چنین بیان داشتند که ما برای گرفتن سرزمین و با تصاحب مال و ثروت مردم ایران و یا دزدی و غارت نیامده ایم، و قصد تجاوز به حدود و حقوق ملت را نداریم، بلکه برای نجات مردم از بدبختی ها و ستمها و پرسشهای بیجا و بی مورد آمده ایم، و هدفی جز تعالی انسانها نداریم.
لازم است به دو نکته اساسی توجه داشت:
۱- جنگ آخرین علاجی است که برای مبارزه با فساد و تأمین ارزشها و حقوق انسانی بدان متوسل باید شد، و قبل از آن باید با ارشاد و گسترش تبلیغات اسلامی به صورتهای متنوع و گوناگون، جهاد را شروع نمود. و به تعبیر دیگر جهاد با زبان و قلم و صرف مال مقدم بر جهاد باسلاحهای دیگر است. حتی در میدان جنگ هم برای آخرین بار باید نخست دشمن را به اسلام دعوت نمود و سپس آغاز به جنگ کرد.
در حدیث معتبری از امیرالمؤمنین علی (ع) نقل شده است که فرمود:
«بَعَثَنی رَسُولُ اللهِ اِلَی الیَمَین، فَقالَ:»
«یا عَلیّ لاتُقاتِلَنَّ اَحَداً حَتّی تَدعُوهُ»
«اِلی الإِسلامِ، وَ اَیمُ اللهِ لَئِن یَهدِی»
«اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلی یَدَیکَ رَجُلاً خَیرٌ»
«لَکَ مِمّا طَلَعَت عَلَیهِ الشَّمسُ وَ غَرُبَت»
(وسائل الشیعه- کتاب جهاد- باب ۱۰ روایت ۱)
رسول خدا مرا بسوی یمن فرستاد و فرمود: با کسی جنگ نکن تا آنکه او را به اسلام دعوت کنی. بخدا قسم هر آینه اگر هدایت نماید خداوند بدست تو مردی را، بهتر است برای تو از آنچه که آفتاب بر آن طلوع کرده و غروب نموده است.
- ایمان اگر چه یک امر قلبی و اختیاری است، و یک نوع گرایش دل است به آنچه را که به آن اعتقاد پیدا نموده است و باور کرده است، و نمی شود بازور و جبر کسی را مؤمن نمود یا کافر ساخت، و قهرا جهاد و مبارزه نمی تواند ایمان را در دلها جا دهد، اگر چه بظاهر هم تسلیم گردند و اظهار اسلام نمایند، ولی جهاد این اثر را دارد که محیط را برای بذر ایمان دردلها آماده می سازد و موانع را از سر راه بر می دارد، زیرا در جامعهای که حکومت و نظام آن طاغوتی و غیر الهی است، و شرک و کفر حاکم بر آن است و انواع مفاسد اخلاقی و عامل گرایش بسوی الحاد و ما دیگری در آن وجود دارد، زمینهای برای بذر ایمان و اعتقاد در دلها وجود ندارد، و برای ایجاد زمینۀ مساعد و رفع مانع از ارشاد و تبلیغ، لازم است که با عوامل فساد و دشمنان خدا و خلق جنگید و محیط را برای بذر عقیده و ایمان آذر ساخت.
اینک به مفاد و معنی «فی سبیل الله» که در آیات جهاد بعنوان هدف از جهاد بیان شده است پی می بریم و به این نتیجه می رسیم که مقصود از راه خدا آن است که: جهاد، مردم را در مسیر الهی قرار دهد، و حکومت الله را با برقراری نظام اسلامی در جامعه مستقر نماید.
در بین آیات به چند آیه برخورد می کنیم که هدف از جهاد را با تفصیل بیشتری بیان فرموده است. اینک به بیان این آیات می پردازیم:
۱- «öNèdqè=ÏG»s%ur 4Ó®Lym w tbqä۳s? ×poY÷FÏù tbqä۳tur ßûïÏe$!$# ¬! ( ÈbÎ*sù (#öqpktJR$# xsù tbºurôãã wÎ) n?tã tûüÏHÍ>»©à۹$#»
(سورۀ بقره آیه ۱۹۳)
با کافران جهاد و مقاتله کنید تا فتنه و فساد از روی زمین برداشته شود و تنها دین خدا برقرار باشد، و اگر از فتنه و جنگ دست کشیدند (با آنها عدالت کنید) که ستم بر ستمکاران روا نیست.
۲- «öNèdqè=ÏG»s%ur 4Ó®Lym w cqä۳s? ×puZ÷GÏù tbqà۶tur ß`Ïe$!$# ¼ã&#à۲ ¬! ۴ ÂcÎ*sù (#öqygtGR$# cÎ*sù ©!$# $yJÎ/ cqè=yJ÷èt ×ÅÁt/» (سوره انفال آیه ۳۹)
با کافران مقاتله کنید تا در زمین فتنه و فسادی نماند، و دین خدا آئین همه گردد و چنانچه دست کشیدند خدا به اعمالشان بصیر و آگاه است.
لغات آیه:
فتنه: این واژه دارای معانی و موارد استعمال گوناگون و مختلفی است. فتن در اصل به گذاردن طلا در آتش برای ظاهر شدن خوبی و بدی آن گفته شده است، چنانکه راغب در مفردات نقل کرده است.
و فتنه در این معانی نیز به کار رفته است. امتحان، عذاب یا بلا و شدت، ضلالت و گمراهی، شرک. و همه این معانی خالی از تناسب با همدیگر و با اصل لغت فتن که به معنی گذاردن طلا در آتش است، نمی باشد. زیرا ادخال طلا در آتش وسیله ای برای آزمایش آن است، و بهمین مناسبت برخود آزمایش که مسبب و مولود این عمل و این سبب است اطلاق میشود مانند آیه اَحَسِبَ النّاسُ اَن یُترَکُوا اَن یَقُولُوا آمَنّا وَ هُم لا یُفتَنُون وَ لَقَد فَتَنّا الّذینَ مِن قبلهم»
(سوره عنکبوت آیه ۱)
آیا مردم گمان نموده اند به همین که بگویند ما ایمان آوردیم واگذار میشوند، و آزمایش نمی شوند، و حال آنکه ما امتحان نمودیم آنهائی که قبل از شما بودند.
و آیه: «اِنَّما اَموالُکُم وَ اَولادُکُم فِتنَۀٌ»
اموال و فرزندان شما وسیله آزمایش ما هستند.
و چون آزمایش و امتحان همواره با سختی و عذاب همراه است، بهمین مناسبت به عذاب و شدت و بلا هم فتنه گفته شده است، مانند آیه:
«وَ اتَّقُوا فِتنَۀً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا»
«مِنکُم خاصَّۀ»
(سوره انفال- آیه ۲۵)
بپرهیزید از فتنه ای (عذابی) که تنها به آنها که ظلم نموده اند نمی رسد. و چون در مواردی شکنجه ها و عذاب ها که از طرف مشرکین و یا طاغوتها به افراد داده میشد، برای آن بود که آنان را گمراه کنند و به شرک وادار سازند، لذا به چیزی که محصول و نتیجه شدت و بلا است یعنی شرک و گمراهی، فتنه گفته میشود.
دین: دین گاهی بمعنای جزاء به کار رفته است مانند: «یوم الدین» یعنی روز جزا و پاداش و مانند «و ان الدین لواقع» همانا جزاء و پاداش شدنی است.
و معنی دیگر دین اطاعت و فرمانبرداری است مانند:
«(#âqtãy ©!$# tûüÅÁÎ=øèC ã&s! tûïÏe$!$# » (سوره یونس آیه ۲۲)
خدا را با اخلاص خواندند، و برای او طاعت را قرار دادند.
«ö@è% þÎoTÎ) ßNöÏBé& ÷br& yç۷ôãr& ©!$# $TÁÎ=øèC çm©۹ tûïÏe$!$# » (سوره زمر – آیه ۱۱)
و مامور شدم که خدا را عبادت نمایم در حالی که خالص باشد عبادت من و برای او باشد طاعت من.
«(#qÝÁn=÷zr&ur óOßgoYÏ ¬! » (سوره نساء- آیه ۱۴۶)
طاعت خود را برای خدا خالص نمودند. و سومین معنای دین، شریعت و قانون الهی است، بلکه در مورد قوانین بشری نیز به کار رفته است، و تناسب این معنی با معانی اول در این است که برای عمل کردن و یا تخلف نسبت به قوانین، جزا و پاداش وجود دارد، پس قانون و شریعت سبب پاداش میشود و اما تناسبش با معنای دوم در این است که در قانون و شریعت، اطاعت و انقیاد لازم است. و از این قسم است آیه
«¨bÎ) úïÏe$!$# yYÏã «!$# ÞO»n=óM}$# » (سوره آل عمران آیه ۱۹)
همانا دین در نزد خداوند اسلام است، یعنی تسلیم شدن در مقابل خدا است. و خلاصه روح دین و زیر بنای آن طاعت و تسلیم در برابر خداوند است. و آیه:
«وَ مَن یَبْتَغِ غَیرَ الإِسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ»
کسی که غیر اسلام دینی (شریعتی و عقیده ای) را طلب نماید، از او پذیرفته نمیشود.
و از همین قبیل است آیه: « لا اِکراهَ فِی الدِّین» و آیه:
«هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق»
راغب در مفردات می گوید:
«وَ الدِّینُ یُقالُ لِلطّاعَهِ وَ الجَزاءِ»
«وَ استُعیرَ لِلشَّریعَهِ»
دین را به معنای فرمانبرداری و پاداش میگویند، و مجازا به معنای شریعت گفته شده است
* * * *
اکنون با توجه به مفهوم و معنی لغات آیه، به تفسیر آیه بپردازیم.
می فرماید: مقاتله کنید با آنان یعنی مشرکین تا دیگر فتنه ای نباشد. منظور از فتنه در آیه، یا عذابها و اذیت و آزارهائی بوده است که مشرکین نسبت به مسلمانان روا میداشتند ( و خلاصه بر طرف شدن بلاها و شدتهائی که از ناحیه مشرکین متوجه مسلمین می گردید) و یا مقصود شرک و گمراهی است.
و بعد می فرماید:
«وَ یَکُونُ الدّینُ لِلهِ»
و اطاعت مخصوص خدا است.
البته جمله دوم بیشتر مناسب با بر طرف شدن شرک است، پس معنی آیه این است که بجنگید و قتال کنید تا مشرکین تا دیگر شرک نباشد و اطاعت از آن خدا باشد.
«فّإِنِ انتَهَوا فَلا عُدوانَ اِلاّ عَلَی الظاّلِمینَ»
یعنی اگر اینها خود از شرک و بت پرستی دست برداشتند و ایمان آوردند، دیگر با آنها نجنگید، زیرا دشمنی روا نیست مگر بر ظالمین یعنی فقط با ظالم که یک مظهرش همان شرک و کفر است باید جنگید، و اگر ظلم و شرک بر طرف گردید، دیگر دشمنی و عداوتی هم نخواهد بود.
در اینجا باید به چند نکته توجه نمود:
۱- این آیه هدف و انگیزه از قتال را بر اساس تکامل و پیشرفت انسانها قرار داده است یعنی بر طرف نمودن شرک و جایگزین نمودن توحید.
بنابراین در جهاد هیچ نوع انگیزه مادی وجود ندارد، و اساسًا منافع شخصی و گروهی مطرح نیست. و نتیجه مبارزه چیزی نیست که فقط عاید جنگجویان شود. و مانند یک تیم پزشکی که با میکرب وبا مثلاً مبارزه می کنند و از بر طرف ساختن آن، همه مردم سود میبرند جنگ یک نوع مبارزه با فساد و ضلالت و گمراهی است، و رفع مانع از حرکت انسانها به سوی کمال که همان قرب به خدا و توحید است می نماید. و انگیزه ای جز حکومت الله و تسلیم نمودن جامعه در برابر خدا و پاک سازی آن از شرک و اطاعت غیر خدا ندارد.
۲- همانگونه که در بحثهای گذشته توضیح داده شد، جهاد در اسلام یک نوع دفاع بلکه عالیترین دفاع از مهمترین حقوق انسانیت است یعنی همان توحید و حکومت الله و این آیه از دو جهت بر این مطلب دلالت دارد: یکی اینکه غایت و نتیجه جهاد را و نقطه ای که قتال در آنجا خاتمه می یابد، بر طرف شدن فتنه یعنی شرک و برقراری توحید و طاعت خدا قرار داده است.
و دیگر اینکه فرموده است: اگر بدون قتال ایمان آوردند و از شرک دست برداشتند قتال هم منتهی میشود و متوقف می گردد.
و این به خوبی روشن میسازد که مقصود انتقامجوئی و رسیدن به منافع مادی استعمار و کشور گشائی و سلطنت و حکومت نیست، زیرا اگر مقصد یکی از این امور باشد، با برطرف شدن شک حاصل نمیشود و جنگ خاتمه نمی یابد.
جامعه ای که شرک و فساد و گمراهی در آن وجود دارد همانند بدن انسانی است که عضوی از آن مبتلا به یک غده چرکین شده است. اگر طبیب و جراح توانست آن را با دوا علاج نماید، از ابتدا دست به عمل جراحی نمی زند، ولی اگر چاره ای نباشد و بیم آن برود که تمام بدن را فراگیر شود، ناچار میشود که عمل جراحی کند و احیانا عضو مزبور را هم قطع نماید. و این بخاطر حفظ مزبور را هم قطع نماید. و این بخاطر حفظ اعضاء دیگر بدن این انسان است.
شرک و الحاد اگر در جامعه ای وجود داشته باشد و با آن مبارزه نشود، کم کم جامعه را فرا می گیرد و سقوط انسانیت را در پی دارد.
لذا اگر چاره ای جز عمل جراحی و قیچی کردن اعضاء فاسد نباشد، برای حفظ حقوق و حیات انسانی دیگران با تحمل ناراحتی، باید به یک عمل جراحی دست زد و جامعه را نجات بخشید.
۳- با توجه به اصل فطری بودن توحید، و اینکه اساسا دین یک امر فطری انسانی است، یعنی در هر انسانی استعداد گرایش به خدا و شناخت او و عبادت او وجود دارد، که این استعداد باید در پرتو تربیت انبیاء به فعلیت برسد، مانند استعدادی که در یک دانه گندم وجود دارد و چه بسا این استعداد از بین برود و چه بسا به فعلیت رسیده و خوشه گندمی می شود.
«óOÏ%r’sù y7ygô_ur ÈûïÏe$#Ï۹ $ZÿÏZym 4 |NtôÜÏù «!$# ÓÉL©۹$# tsÜsù }¨$¨Z9$# $pkön=tæ» (سوره روم- آیه ۳۰)
پس تو (ای رسول) روی به جانب آئین پاک اسلام آور و پیوسته از دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن.
* * * *
بنابراین جهاد و مبارزه با شرک، دفاع از حق مشروع و فطری انسانی است، زیرا در شرک هلاک انسانیت و از بین رفتن استعداد و فطرت خدادادی انسانی است، و جنگ با آن ضامن حیات و زندگی او است.
ادامه دارد