اگر روحانیون نبودند ما الان از اسلام اطلاعی نداشتیم.(امام)
سیّدِ رَضی
- حوزه های علمیه اسلامی و بخصوص شیعی بعنوان بزرگترین پایگاه اسلامی در طول تاریخ اسلام، مهمترین مهد پرورش «پاسداران اسلام» بوده و خواهد بود. اگر امام خمینی می فرمایند که : « اگر روحانیون نبودند ما الان از اسلام اطلاعی نداشتیم»، از عمق یک واقعیت خبر میدهند، و بهترین دلیل بر وجود چنین امری، ارائه تاریخ زندگی و شرح حال علمای بزرگ حوزه ها می باشد که ضمنا «تحلیلی نیز از تحول و تطور علمی و چگونگی حفظ و گسترش علوم اسلامی را در بردارد. این «احوال» نگاری گذشته از نشان دادن یک کمیت بی نظیر در کاوش علمی زوایای یک مکتب خاص بنام اسلام جنبه سازندگی روحی نیرومندی هم دارد که ناشی از تجسم مکتب در فرد مورد نظر می باشد. امیدواریم که مورد توجه خوانندگان قرار بگیرد:
بیوگرافی و شرح حال بزرگان را باید از تاریخ گرفت، ولی مگر میشود عظمت و بزرگواری و مقام علمی آنان را که قرنها با ما فاصله دارند، از زبان تاریخی که در آن زمان بیشتر به درگاه سلاطین و ستمگران پناه برده بود، و از درگاه دانشمندان و شخصیات علمی که می بایست به آنها افتخار کند، خود سرانه و یا ناآگاهانه می گذشت، چیزی شنید؟
شگفتا که تاریخ چسان تاریک است که روزها و ماه ها و سالها عتبه بوس شاهان بوده و گوشه گوشه کاخهای ستم آفرین دشمنان بشر را با کنجکاوی فراوان ترسیم نموده، و هزاران چکامه و گفتار و بحر طویل در وصف جامهای شراب و ایوانهای زرین و تختهای جواهر نشان و سفرههای رنگین، و خلاصه نشستنها و گفتنها و خوردنها و آشامیدنها و رقصیدنها، و از آن طرف زدنها و بستن ها و کشتن ها و غارت کردن ها، گفته و سروده و به این گفته ها و شعر ها نازیده و مباهات کرده، ولی صد افسوس که ساعتی در برابر عالمان و اندیشمندان و افتخار آفرینان و مردان حق و فضیلت، زانوی ادب به زمین نگذارده و از محضر پرفیض آنان دمی استفاده نکرده و گویا نشنیده از پیامبر اسلام فرمود:
در محضر عالمان نشستن عبادت است
بنابراین تاریخ آنگونه که ما میخواهیم گویا نیست،و تنها راه شناخت پاسداران بزرگ اسلام که در آن دوران می زیسته اند، از راه بررسی و تحقیق در لابلای تألیفات گرانبها و کتابهای ارزشمند آنان است.
حال که میخواهیم سخن از سید رضی به میان آوریم، با هم به سراغ کتابهای او می رویم، ولی اینجا باز گناه نابخشودنی تاریخ هویدا میشود، و میبینیم که بجز یک دیوان شعر و چند کتاب ناتمام، و یک نهج البلاغه که ارزنده ترین و جالب ترین آثار سید رضی است، از دیگر کتابهای او اثری نیست و اگر باشد ناقص است.
سیدرضی کیست و چگونه زیست؟
سید رضی برادر سید مرتضی است. ششمین جدّ او امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع) است، و او افتخار انتساب به شجره طیّبه دارد، و اگر شعر حماسه او درباره پدران و نیاکانش بالاترین شعر عرب را به خود اختصاص میدهد بیجهت نیست، چرا که او میداند هر چه در ستایش و فضیلت نیاکانش بگوید، قطره ای از دریای بیکران فضائل اهل بیت گفته و یا سروده است. و اگر دشمنانش در سرودن این شعرها به او خورده گرفته اند بدلیل اینست که نتوانسته اند و نخواهند توانست پی به مقام اهل بیت پیامبر (ص) ببرند. از این رو خواستند نقصی برای سیدرضی ذکر کنند که چرا او در ستایش نیاکانش اینقدر مبالغه و اغراق میکند، و شاید آگاه نبودند که پیامبر، اهل بیت و عترت خود را قرین قرآن و تالی تِلوِ کتاب آسمانی میداند.
سیدرضی در سال ۳۵۹ در بغداد که آن هنگام مرکز فرهنگ اسلامی بود، بدنیا آمد. و در کودکی همنشین علما و دانشمندان بود. بیش از سی سال از عمر خود را با پدرش گذراند، و در اداره امور مردم همکار پدر بود، چرا که سیدمرتضی (برادر بزرگترش) دوران زندگی خود را وقف آموختن و درس خواندن کرده بود، و به امور سیاسی کمتر می رسید. ولی سیدرضی همان گونه که از شعرش پیدا است، از کودکی وارد سیاست شد، و از چنان هوش سرشاری برخوردار بود که طرف مشورت در امور پیچیده سیاسی و اجتماعی قرار میگرفت، و دولتمردان و عموم سیاستمداران از او سخت حساب می بردند و بیش از برادرش تقدیر و احترامش مینمودند، چون در سیمای او هیبت و متانتی با شکوه می دیدند.
او با این همه وقار و شخصیت در سنِّ کودکی ده سال را با سختی و تنگدستی گذراند بیش از ۸ سال از عمرش نگذشته بود که پدرش از طرف عضدالدّوله به ایران تبعید شد و با برادرش (عموی سیّدِرضی) در یک قلعه ای زندانی بود. املاک او را مصادره کردند و دوستان و یارانش را یا به قتل رسانده و یا زندانی نمودند.
در این مدت ۱۰ سال، سیدرضی و برادرش تحت سرپرستی مادر تربیت شدند. و این مادر مهربان با آن شرائط زندگی دشوار، آنها را با علم و عالمان آشنا ساخت، و بدرگاه علمای دین برای آموزش آنان توسل جست، و آنچنان در آموزش آنان کوشید که شاید این ده سال در عین سختی و مشکلات ناگوار زندگی، جالب ترین و پرثمرترین سالهای عمر این دو جوان بود که توانستند بهره را از علم و ادب ببرند.
سیدرضی پس از وفات مادرش در ادبیات بسیار شیرین و شیوائی رنجها و مشقتهای او را در راه رفاه و آسایش فرزندانش یادآور میشود تا آنجا که می گوید:
لَو کانَ مِثلُکِ کُلُّ أمٍّ بَرّهً غَنیَ البَنُونُ بِها عَنِ الآباء
اگر تمام مادران همچنان تو خوب و مهربان بودند، فرزندان هیچ حاجتی به پدران نداشتند و از آنان بی نیاز میشدند.
ویژگیهای اخلاقی سیدرضی.
شایسته ترین و نیکوترین اخلاق را علمای بزرگ ما از مکتب اهل بیت (ع) کسب کرده اند، و این صفات پسندیده کم و بیش در آنها دیده میشود، غیر از اینکه بعضی از علماء دارای برخی صفات خوب و در خور ستایش به صورت برجسته تر و نمایان تر بوده اند.
اینک به شمه ای از مزایای اخلاقی سیدرضی می پردازیم جالب اینجا است که تمام این ویژگیها را از اشعار ایشان میتوان کشف کرد، گذشته از اینکه تاریخ نویسان هم ذکر کرده اند:
۱- شهامت و عزت نفس: اگر کسی به بررسی اشعار و نوشته های سیدرضی بپردازد، با کمترین دقت به راد مردی و عزت نفس او پی می برد، چرا که از ظاهر نثر و شعر او کاملا نمایان است.
یکی از موارد آشکار عزت نفس در او این بود که از هیچ کس هدیه ای قبول نمی کرد، تا آنجا که نوشته اند: پدرش هدایائی برای او فرستاد ولی سید باز گرداند و نپذیرفت. و اگر گاهی کسی را با قصیده ای می ستود، به هیچ وجه پول از او نمی گرفت و می گفت:
اُرِیدُ الکَرامَهَ لا المَکرُماتِ وَ نَیلَ العُلا لاَ العَطایَا الجِساما
من کرامت و عزت را خواهانم نه پول و بخشش سخاوتمندان. من شرافت را میخواهم نه پول فراوان را.
نوشته اند که برای برطرف کردن نیاز یکی از نیازمندان، نزد حاکم او را اجابت ننمود. سید بقدری ناراحت شد که در ادبیات شعری می گوید:
فَلَأَ جعَلَنَّ عُقُوبَتی أَبَدًا ألاّ أَمُدَّ یَدًا اِلی اَحَدِ
تو مرا اجابت نکردی. پس از این دیگر به هیچ وجه دستم را نزد دیگران دراز نخواهم کرد. این اولین و آخرین اشتباه بود که از من سر زد.
۲- زهد و پارسائی.
ابن ابی الحدید در شرح حال او چنین می گوید:
«با اینکه در او روحیه ریاست و بزرگ منشی بود، ولی دارای ورع و زهد و تمسک به دین و تعهد به احکام دین نیز بود» البته زهد، آن جائی معنی پیدا میکند که انسان دارای پول و ثروت فراوان باشد و به آنها دل نبندد و چشم پوشد و زهد ورزد، و سید رضی دارای ثروت و املاک زیاد بود، و زندگی زاهدانه ای داشت، چنانکه در یکی از ابیاتش می گوید:
«خَطَبَتِنی الدُّنیا فَقُلتُ تَراجَعی»
دنیا بطرف من میل کرد و به او گفتم برگرد. در جای دیگر چنین می گوید:
طَلَّقتُها أَلفاً لِأَحسِمَ داءَها وَ طِلاقُ مَن عَزَمَ الطِلّاقَ ثَلاثُ
هزار مرتبه دنیا را طلاق گفتم که از شرّش در امان باشم، و طلاق آن کس که قصد طلاق داشته باشد سه طلاقه است.
۳- قدر شناسی و سپاسگزاری:
در روایت است: کسی که سپاس مخلوق را نگوید از عهده سپاس خالق برنیاید. سیدرضی با آن عزت و عفت نفس اگر پایبند به احکام و قوانین قرآن و اسلام نبود، شاید قدرشناسی نمیتوانست یکی از صفات بارز او باشد، ولی این تعهد به دین است که مؤمنین را وا میدارد مجموعه ای از اخلاق ضد و نقیض باشند: با خودپسندان تکبر و با مستمندان تواضع….. در مقابل الله خاضع و سربزیر، و در برابر ستمگران قوی و نیرومند و پرخاشگر……. با زیردستان مدارا و با زورگویان خشونت… شبها را بیاد خدا زنده داشتن و روزها را در خدمت خلق خدا گذراندن و خلاصه هر مؤمنی باید چنین باشد.
سیدرضی آنقدر قدرشناس بود که تا آخر عمر خوبیهای افراد را در ضمن اشعارش یاد میکرد و از آنها تشکر و سپاسگزاری می نمود و می گفت: انسانِ مهذب است که نعمتها و احسان ها را شکر می کند. درباره یکی از دوستانش چنین می سراید:
فَلأَ شکُرَنَّ نِداکَ ما شَکَرَت خُضرُالرِّیاضِ صَنایِعَ الدِّیَمِ
از احسان و لطف تو آنقدر سپاسگزاری می کنم که درختان سبز از الطاف بارانهای پیوسته. شاید یکی از آثار قدرشناسی، وفاء او نسبت به دوستان و یارانش بود، که حتی اگر از دوستی بدی دیده بود، هنگام درماندگیش آن بدی را از یاد برده و به او نیکی و احسان می نمود.
آثار علمی و تألیفات سید رضی:
سید رضی همچون برادرش دارای نبوغ خارق العاده ای بود و با اینکه از سن کودکی (۱۰سالگی) شعر می سروده و بعضی از ادباء بزرگ او را از قریش هم شاعر تر می دانند، و با اینکه بیش از ۴۷ سال عمر نکرده و پس از ۱۷ سالگی در امور سیاسی و اجتماعی و قافله داری و ریاست، وقتِ زیادی را گذرانده، علیرغم تمام این امور، او را به حق می توان یکی از علماء برجستۀ زمان خود دانست. و گرچه از نظر علمی در درجه ای پائین تر از سید مرتضی بود، ولی نبوغ و هوش سرشار، توانست از او استادی بزرگ و معلمی شایان تقدیر بسازد.
سید رضی با گردآوری سخنان و خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار امیرالمؤمنین (ع) خدمتی بزرگ به عالم انسانیت نموده، و این خود کافی است که او را در جملۀ پاسداران اسلام بشماریم ولی این تنها خدمت او نیست، بلکه او دارای آثار و کتابهائی ارزنده و مفید است، که هر چند بسیاری از آنها از بین رفته و بدست ما نرسیده، اما همین مقدار که الآن در دسترس است، دلیلی بر گستردگی افق علمی سید رضی (ره) می باشد.
اینک برخی از این آثار را می شماریم:
۱- نَهجُ البَلاغَۀ:
این کتاب شریف بی نیاز از تعریف است، و کمتر مسلمانی را میتوان دید که پس از قرآن، از این کتاب استفاده نکند. سید رضی بر اساس ذوق ادبی خود، گفتارها و نوشته های بینهایت بلیغ و فصیح حضرت امیر المؤمنین (ع) را که سرشار از لطائف ادبی و الفاظ زیبا و محسنات لفظی است جمع آوری کرده، و بعضی از واژه های دشوار را شرح و تفسیر نموده که شاید جزا و کمتر کسی می توانست آنها را بفهمد. تا کنون تفسیرها و شرحهای بی شماری بر نهج البلاغه شده است.
۲- حَقائِقُ التَّاویل فِی مُتَشابِهِ التَّنزیلِ:
این کتاب دلیلی زنده و گویا بر توانائی علمی و گستردگی سطح معلومات او می باشد. این اثر علمی همچنانکه از نامش پیدا است، تفسیر متشابهات قرآن است.
متأسفانه بجز جلد پنجم این کتاب از جلدهای دیگرش اثری نیست، و ای کاش سایر جلدهایش نیز موجود بود، تا اینکه بیشتر این بزرگوار را میشناختیم و از محضر درسش بالاترین استفاده را می نمودیم.
۳- رَسائِلُ الشَّریفِ الرَّضی:
نامه هائی است که در طول مدت زندگی نوشته است. این کتاب در سه جلد به چاپ رسیده است.
۴- دیِوانُ شِعر.
۵- مَجازاتُ الاثارِ النَّبَوِیَّۀ.
۶- تَلخیصُ البَیانِ عَن مَجازاتِ القُرآنِ.
۷- الزّیاداتُ قی شِعرِأَ بی تَمّام.
۸- تَعلیقُ خِلافِ الفُقَهاءِ.
۹- اَخبارُ قُضاۀِ بَغداد.
۱۰- الخًصائِصُ.
* * *
سرانجام سید رضی در روز یکشنبه ۶ محرم سال ۴۰۶ هجری قمری وفات کرد و در کاظمین به خاک سپرده شد.