پوشش بانوان وحکم فقهی آن
حجه الاسلام و المسلمین قدیری
احکام نورانی اسلام عزیز بر اساس مصالح و مفاسدی است که شارع مقدس بملاحضه آنها، جعل احکام فرموده است. و لذا گفته میشود که :”واجبات و محرمات شرعیه الطافند در واجبات و محرمات عقلیه، و معنای این عبارت این است که همان مصلحت ها و مفسده هائی که اگر عقل به آنها برسد و آنها را درک کند، بر طبق آنها حکم می کند، شارع مقدس نیز بر طبق آن حکم فرموده است.
و حکم پوشش بانوان از این احکام شریفه است، که قطعا بر حسب مصالحی جعل شده است. علمای اعلام در این بحث گاهی اشاره به علت و فلسفه حجاب فرموده آند، لکن چون بنای این مقاله بر بحث در پیرامون مسأله پوشش از دید فقهی و اشاره اجمالی به ادله آن است، ما از ذکر آنگیزه این حکم و فلسفه آن چشم پوشی می کنیم،و فقه مسأله را بیان می نمائیم. و قبل از آن، دقتی را که علامه بزرگوار و شهید عالی مقدار مرحوم آیه الله مطهری رضوان الله تعالی علیه در معنای حجاب فرموده آند،بنظر خوانندگان میرسانیم :
لغت حجاب بمعنای پرده است، و در قرآن کریم نیز به این معنی امده است :
“حَتّی تَوارَت بِالحِجابِ”
یعنی تا آن وقت که خورشید در پشت پرده مخفی شد. و در دستوری که امیر المؤمنین (ع) به مالک اشتر نوشته است میفرماید :
فَلا تُطَوِّلَنَّ احتِجابَکَ عَن رَعِیَّتِکَ ”
یعنی در میان مردم باش. کمتر خود را در آندرون خانه خود از مردم پنهان کن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند، بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار بده تا ضعیفان و بیچارگان بتوانند نیازمندیها و شکایات خود را به گوش تو برسانند، و تو نیز از جریان امور بی اطلاع نمانی.
آنچه بر زن واجب است حجاب به این نحو نیست، چون وظیفه پوشش که اسلام بر زنان مقرر کرده است به این معنی نیست که از خانه بیرون نروند. زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست.
پوشش زن در اسلام اینست که، زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمائی نپردازد. بنا بر این آنچه بر زن واجب است خود را از نامحرم بپوشاند، نه اینکه خود را پشت پرده یا در خانه مخفی و زندانی کند.و در آیات و روایات هم کلمه حجاب بکار نرفته، بلکه ستروپوشش را ذکر میکند. و در موردی هم که کلمه حجاب را ذکر فرموده، مربوط به این مسأله نیست، و آن حکمی است مربوط به زنهای پیغمبر اکرم (ص)و مختص به آنها و آیه اینست :
“وَ اِذا سَاَلتُموهُنَّ مَتاعَاً فَاساَلُوهُنَّ مِن وَراءِ حِجابٍ ”
اگر از آنها متاع و کالای مورد نیازی مطالبه می کنید، از پشت پرده از آنها بخواهید. فقها عظام در دوجای فقه :کتاب الصلاه و کتاب النکاح، متعرض این مسأله شده آند، و در آن کلمه “ستر “را به کار برده آند نه کلمه حجاب را. و همین مطلب میتواند جواب عده ای باشد که گمان می کنند اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. خلاصه مسأله مورد بحث این است که بر زن واجب است تمام بدن خود را از نامحرم بپوشاند، البته دستها و صورت از این حکم مستثنی است، مگر اینکه در باز بودن آن مفسده ای مترتب شود، و بر مرد حرام است بغیر از دست و صورت زن نامحرم نظر کند هر چند قصد لذت بردن نداشته باشد. قبل از بحث باید معلوم باشد که نگاه کردن اگر از روی شهوت باشد حرام است حتی در مورد دست و صورت (وجه و کفین )بلکه نظر به محارم یا نظر به هم جنس، بلکه هر گونه نظر اگر به شهوت باشد جایز نیست. و اجماع و ارتکاز متشرعه بر این مطلب قائم است و همچنین نظر اگر مستلزم فساد یا خوف وقوع در حرام باشد جایز نیست اجماعا (بنا بر اجماع فقهاء) و در مورد مسأله ما جائی است که نظر از روی شهوت نباشد و خوف وقوع در حرام نباشد.
این دو جهت باید مورد بحث قرار گیرد :
۱-وجوب ستر بر زن و حرمت نظر بر مرد
۲-جواز نظر به وجه کفین (صورت و دستها )و عدم وجوب ستر.
وجوب ستر بر زن، و حرمت نظر بر مرد :
این مطلب بنحو اجمال اجماعی است بلکه ضروری مذهب است، چنانکه در “جواهر الکلام “امده است
و هر چند وجوب ستر بر زن و حرمت نظر بر مرد دو حکم مختلف هستند، لکن فقهاء این دو حکم را ملازم یکدیگر قرار داده آند که هر جا نظر مرد به زن حرام است، پوشش بر زن واجب است، و هر جا نظر مرد حرام نیست، پوشش زن هم واجب نیست. و لذا آنجا که علماء ادله نظر را ذکر می کنند، بلافاصله ادله ستر را هم بیان می کنند، و علت آن ملازمه ای است که بین دو حکم در این مورد بخصوص ثابت است.
در هر صورت، برای اثبات وجوب ستر و حرمت نظر، به بعض آیات شریفه قرآن استدلال شده است، که در از جمله آنها دو آیه ۳۰و ۳۱ سوره نور است.
“@è% úüÏZÏB÷sßJù=Ïj9 (#qÒäót ô`ÏB ôMÏdÌ»|Áö/r& (#qÝàxÿøtsur óOßgy_rãèù ۴ y7Ï۹ºs ۴s1ør& öNçlm; 3 ¨bÎ) ©!$# ۷Î۷yz $yJÎ/ tbqãèoYóÁt ÇÌÉÈ @è%ur ÏM»uZÏB÷sßJù=Ïj9 z`ôÒàÒøót ô`ÏB £`ÏdÌ»|Áö/r& z`ôàxÿøtsur £`ßgy_rãèù wur úïÏö۷ã £`ßgtFt^Î wÎ) $tB tygsß $yg÷YÏB ( tûøóÎôØuø۹ur £`ÏdÌßJè¿۲ ۴n?tã £`ÍkÍ۵qãã_ ( wur úïÏö۷ã £`ßgtFt^Î wÎ) ÆÎgÏFs9qãèç۷Ï۹ ÷rr& ÆÎgͬ!$t/#uä. ..”
به مردان مؤمن بگو دیدگان فرو خوابانند و دامن ها را حفظ کنند، این برای شما پاکیزه تر است، و خدا بدانچه می کنید آگاه است. به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش را فرو خوابانند و دامنهای خویش را حفظ کنند و زیور خویش را آشکار نکنند مگر آنچه پیدا است. سرپوش های خویش بر گریبآنها بزنند. زیور خویش اشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران. ..دلالت آیه شریفه خالی از تامل نیست. چون غض بصر غیر از ترک نظر است، و حفظ فرج غیر از ستر بدن است. و معنای غض بصر کاهش دادن نگاه است، خیره نشدن و تماشا نکردن است، چنانکه در “مجمع البیان “در ذیل آیه کریمه می گوید :
اَصلُ الغَضّ النّقصان ”
ریشه معنای “غض “کاهش و کمی است.
“یُقالُ غَضَّ مِن صَوتِهِ وَ مِن بَصَرِهِ اَی نَقَصَ ”
وقتی که ماده غض به صوت (صدا ) یا بصر (دید )نسبت داده میشود یعنی آن را کاهش داد. بنا بر این معنای “یغضوا من ابصارهم “این است که نگاه را کاهش دهند و خیره نگاه نکنند، و بنظر استقلالی که دقت کردن در خود شخص و ورانداز کردن او است نظر ننمایند. و این معنی غیر از این است که اصلاً به او نگاه نکنند. پس از آیه شریفه حرمت نظر بنحو مطلق اثبات نمیشود، بلکه قدر متیقن از آن، نظر با شهوت است. بخصوص با ملاحظه شان نزول آیه کریمه که در “وسائل الشیعه “هم از آن جا ذکر نموده.
و آن روایت اینست :
“عَن اَبی جَعفَر (ع) قال:
“بِالمَدینَه، وَ کانَ النِّساءُ یَتَقَنَّعنَ خَلفَ آذانِهِنَّ. فَنَظَرَ اِلَیها وَ هِیَ مُقبِلَهٌ، فَلَمّا جازَت نَظَرَ اِلَیها وَ دَخَلَ فی زُقاقٍ قَد سَمّاهُ بِبَنی فُلان، فَجَعَلَ یَنظُرُ خَلفَها وَ اَعتَرَضَ وَجهَهُ عَظمٌ فی الحائِطِ اَو زُجاجَهٌ فَشَقَّ وَجهَهُ. فَلَمّا مَضَت المَراَهُ نَظَرَ فَاِذا الدِّماءُ تَسِیلُ عَلی ثَوبِهِ وَ صَدرِهِ فَقالَ :وَ اللهُ لَآ تِیَنَّ رَسُولَ اَلله (ص) وَ لَاُخبِرَنَّهُ. فَاَتاهُ فَلَمّا رَآهُ رَسُولَ اَللهِ (ص) قالَ :ما هذا؟ فَاَخبَرَهُ، فَهَبَطَ جَبرَئِیلُ بِهذِهِ الآیَهِ :قُل لِلمؤمنینَ. ..”[۱]
جوانی از آنصار در مقابل زنی، در مدینه قرار گرفت –و زنها مقنعه خودشان را پشت گوشها می بستند که مقداری از سر و مقداری زیادی از گردی صورتشان باز بود –این جوان به آن زن نگاه کرد، و نگاه خود را ادامه داد تا زن عبور کرد. و مرد داخل کوچه شد، و باز نظر را به دنبال آن زن ادامه داد تا اینکه استخوان با شیشه ای که در دیوار کوچه بود به صورت او خورد و او را مجروح کرد و خون بر لباس و سینه او جاری شد. آن مرد قسم خورد که نزد پیغمبر (ص)میروم و به او خبر می دهم وقتی خدمت حضرت رسید، و پیغمبر (ص)او را دید فرمود این جراحت چیست؟ جوان ماجرا را به حضرت خبر داد، جبرئیل نازل شد و این آیه شریفه را اورد.
معلوم است که این نظر، از روی شهوت بوده نه مطلق نگاه کردن. و گفتیم نظر از روی شهوت از محل بحث خارج است، و حرمت آن مسلم و اجماعی است. اری فی الجمله وجوب ستر بر زنها از این آیات استفاده میشود، و در مطالب بعد ذکر خواهد شد.
اینک به بررسی آیه دیگر می پردازیم :
آیه ۶۰ از سوره نور چنین میفرماید :
“ßÏãºuqs)ø۹$#ur z`ÏB Ïä!$|¡ÏiY9$# ÓÉL»©۹$# w tbqã_öt %[n%s3ÏR }§ønt=sù ÆÎgøn=tæ îy$oYã_ br& Æ÷èÒt Æßgt/$uÏO uöxî ¤M»y_Îhy9tFãB 7puZÌÎ/ ( br&ur ÆøÿÏÿ÷ètFó¡o ×öyz Æßg©۹ ۳ ª!$#ur ììÏJy ÒOÎ=tæ ”
زنان بازنشسته که امید ازدواج ندارند، باکی نیست در حالی که خود را به زیوری نیاراسته آند، و قصد خود نمائی ندارند جامه خویش به زمین نهند، و اگر از این نیز خود داری کنند برایشان بهتر است. خداوند شنوا و دانا است.
کیفیت استدلال به این آیه شریفه اینست که در این آیه حکم مربوط به زنان سالخورده ای است که امید نکاح ندارند، آنها میتوانند لباس خود را بردارند. از مفهوم آیه استفاده میشود که برای غیر زنان سالخورده این کار جایز نیست. پس لزوم ستر فی الجمله ثابت میشود. و معلوم است لباسی که در این آیه مورد ذکر است مثل چادر و روسری است صحیحه حلبی هم بر این مطلب دلالت دارد.
“الحَلبَی، عَن اَبی عَبدِاللهِ (ع)”
“اَنَّهُ قَرَاَ : آن یَضَعنَ ثِیابَهَنَّ. قال :”الخِمارُ وَ الجِلبابُ. ..”[۲]
حضرت فرمود :مقصود از آن “یضعن ثیابهن”روسری و چهارقد است. و دلالت مفهومی آیه مبارکه که بر لزوم پوشیدن زن خود را از نامحرم ثابت است.
از جمله این آیات، آیه ۵۹ سوره احزاب است که استفاده وجوب ستر از آن نمیشود، چون ذیل آیه علتی ذکر می کند که معلوم میشود مربوط به وضع زمان پیغمبر است. و در مورد بحث ما قابل استدلال نیست. و آیه این است :
$pkr‘¯»t“ ÓÉ<¨Z9$# @è% y7Å_ºurøX{ y7Ï?$uZt/ur Ïä!$|¡ÎSur tûüÏZÏB÷sßJø۹$# úüÏRôã £`Íkön=tã `ÏB £`ÎgÎ۶Î۶»n=y_ 4 y7Ï۹ºs #oT÷r& br& z`øùt÷èã xsù tûøïs÷sã ۳ c%x.ur ª!$# #Yqàÿxî $VJÏm§”
ای پیغمبر به همسران و دخترانت و به زنان مؤمنین بگو که روسری های خویش را به خود نزدیک سازند، این کار برای اینکه شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند نزدیکتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
بنابراین راجع به نظر به اجنبه بدون لذت بهترین دلیل آیه ۶۰ سوره نور، و اجماع و ضرورت است.
گرچه روایاتی در باب هست که هر چند دلالت آنها بر مطلب قابل مناقشه است، لکن چون توجه به آن روایات خالی از فائده نیست بعضی از آنها را ذکر می کنیم.
“عَن اَبی عَبدِاللهِ (ع)قالَ :سَمِعتُهُ” “یَقولُ :”النَّظرَهُ سَهمٌ مٍن سِهامِ اِبلِیسَ مَسمُومٌ،وَکَم مِن نَظرَهٍ اَورَثَت حَسرَهً طَوِیلَهً “[۳]
حضرت صادق (ع) فرمودند: نظر تیری از تیرهای سمی (زهر آگین )ابلیس است و چه بسا نظری (نگاهی) که حسرت طولانی ببار آورده است.
“عَنِ الکاهِلی، قالَ: قالَ أَبُوعَبدِاللهِ (ع) :النَّظرَهُ بَعدَ النَّظرَهِ تَزرَعُ فی القََلبِ الشَّهوَهَ وَکَفی بِها لِصاحِبِها فِتنَه. “[۴]
نظر بعد از نظر در قلب ایجاد شهوت می کند، و این کافی است که صاحبش را به فتنه و فساد بکشد.
“عَنِ عُقبَه، قال :قال ابو عبدالله (ع) النَّظرَهُ سَهمٌ مِن سَهامِ اِبلِیسَ مَسمُومٌ مِن تَرَکَها لِلِّه عَزَّ وَجَلَّ لا لِغَیرِهِ، اَعقَبَهُ اللهُ اَمنَاً وَ اِیماناً یَجِدُ طَعمَهُ “[۵]
حضرت صادق (ع)فرمودند: نظر تیری از تیرهای مسموم ابلیس است. کسی که نظر را برای خدا ترک کند، نه برای غیر خدا. خداوند در پی آن امن و ایمانی به او عطا می فرماید که طعم آن را در خواهد یافت.
“عن الصادق (ع) :مَن نَظَرَ اِلیَ امرَاَهٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ اِلیَ السَّماءِ اَو غَضَّ بَصَرَهُ، لَم یَرتَدَّ اِلَیهِ بَصَرُهُ حَتّی یُزَوِّجَهُ اللهُ مِنَ الحُورِ العِینِ “[۶]
کسی که به زنی نگاه کند، پس چشم خود را از او بردارد، خداوند در همان لحظه به او جزا میدهد، و برای او از حورالعین تزویج میکند.و این روایات بیش از حکم نظر از روی شهوت را نمیرساند، ولی ملاحظه و دقت در این احادیث شریفه لازم است، و امید است ان شاء الله مفید باشد.
جواز نظر به وجه و کفین، و عدم وجوب ستر آن
از آنچه گذشت معلوم شد که پوشانیدن غیر وجه و کفین بر زن واجب است، و نظر به آن بر مرد حرام است. و در این جهت از لحاظ فقه اسلامی هیچگونه تردیدی وجود ندارد،بلکه همانطور که از صاحب جواهر نقل شد، از ضروریات مذهب است. و در این باره اختلاف و تشکیکی نه از نظر قرآن و روایات و نه از نظر فتاوی نیست.
انچه مورد بحث است، پوشش صورت و دستها تا مچ است که از آن به وجه و کفین تعبیر میشود. و همچنین ظاهر شد که اگر نظر از روی تلذذ یعنی لذت بردن، یا ریبه یعنی خوف لغزش و وقوع در حرام باشد حرام است ولو به وجه و کفین و حتی نسبت به محارم، بلکه نسبت به مماثل و هم جنس. و این دو مطلب قطعی و بدون تردید است.
محل بحث پوشانیدن وجه و کفین، و نظر به آن است، اگر نظر از روی شهوت نباشد و خوف فتنه در بین نباشد.و هر چند بین علماء و فقهاء عظام در این مسأله اختلاف است. بعضی پوشانیدن وجه و کفین را بر زن واجب و نظر به آن را بر مرد حرام میدانند و جمعی پوشانیدن را واجب نمیدانند و نظر را حرام نمیدانند، و عده ای هم احتیاط میکنند. لکن حق مطلب این است که :”ستر واجب نیست و نظر حرمت ندارد “و میتوان چند دلیل بر آن ذکر کرد :
۱-دلیل وجوب پوشیدن زن خودش را از نامحرم، و حرمت نظر مرد به زن نامحرم –چنانکه گذشت –دو ایه شریفه ۳۱ و ۶۰-سوره نور بود که از جهت وجه و کفین اطلاق نداشت. بلکه آیه ۳۱ از ادله عدم وجوب پوشاندن وجه (صورت ) است، و بعدا بیان خواهد شد. و اما آیه ۵۹ سوره احزاب، وجوب ستر از آن استفاده نمیشود، علاوه بر اینکه “یدنین علیهن من جلابیهن “بمعنای اینست که روسری ها را به خود نزدیک سازند تا در آن پوشیده باشند، نه اینکه روی خود را با روسری بپوشانند که بعضی احتمال داده آند. و فقط از ادله وجوب ستر وحرمت نظر باقی میماند اجماع و ضرورت که دلیل لفظی نیستند تا بتوان به اطلاق آن تمسک کرد، و ادله لفظیه دیگری که ذکر فرموده آند و بعضی از آن را ما نقل کردیم، فقط موردی را بیان می کند که جنبه شهوانی و ریبه وتلذذ در بین است، و همانطور که گفته شد حکم آن مسلم و خارج از بحث است. بنا بر این باید حد اجماع و ضرورت ملاحضه شود، و در مورد وجه و کفین اجماع و ضرورتی نیست، بلکه عده زیادی از فقهاء قائل به عدم وجوب ستر وجه و کفین و جواز نظر به آن هستند. و به عبارت دیگر :
اجماع و ضرورت، دلیل لبی است و در آن قدر متیقین از اجماع و ضرورت ثابت میشود و آن غیر وجه و کفین است، و در وجه و کفین حکم جواز است که اصل اولی در هر موردی است که شک در تکلیف باشد.
۲-با پوشش وجه و کفین خود بخود شعاع فعالیت زن به آندرون خانه محدود میشود، یا در اجتماعات مخصوص زنان. و میتوان یقین داشت که چنین محدودیتی در اسلام نیست، زیرا این به معنای فلج شدن قسمت عظیمی از اجتماع است بدون هیچ سبب عقلائی. و خلاصه ملاحظه نتیجه حکم به وجوب ستر و عدم جواز نظر نسبت به وجه و کفین، و آثاری که در جامعه بر آن مترتب میشود، قطع به عدم وجوب ستر و عدم حرمت نظر میشود.
۳-اگر در اسلام پوشش وجه و کفین بر زنها واجب بود، و بر مردان نظر به وجه و کفین زنها حرام بود، باید مثل اینکه نظر به سایر اعضا زن حرمتش جزمی و قطعی است، آن هم قطعی شود و تردید و شکی نباشد، زیرا در علم اصول گفته شده است که مسائل محل ابتلای عمومی، تردید و شک در تکلیف در آن مسائل بدوی است، و بلاملاحضه عمومی بودن ابتلاء، قطع به نبودن تکلیف حاصل میشود.
مثلا در غسل جمعه گفته میشود که اگر غسل جمعه واجب بود، باید وجوب آن مثل غسل جنابت قطعی شود چون مورد ابتلاء عموم است و قطعی نشدن وجوب در آن، موجب قطع به عدم وجوب است. و امثله آن در فقه زیاد است. از جمله در مسألۀ محل بحث یعنی وجه و کفین :اگر تکلیف الزامی در آن باشد چون مورد ابتلای عموم است بلکه بیش از ستر بقیه اعضاء و نظر به آن مورد ابتلاء است باید قطی باشد. از اینکه می بینیم حتی علماء در آن خلاف فرموده آند، یقین پیدا می کنیم که وجوب ستر و حرمت نظر در بین نیست.
۴-به دو قسمت از آیه ۳۱ سوره نور برای اثبات جواز، استدلال شده اول، جمله wur úïÏö۷ã £`ßgtFt^Î wÎ) $tB tygsß $yg÷YÏB
دوم، جمله :
tûøóÎôØuø۹ur £`ÏdÌßJè¿۲ ۴n?tã £`ÍkÍ۵qãã_
در مورد جمله اول، در تفسیر الا ماظهر، خضاب و سرمه و آنگشتر و دستبند و امثال اینها ذکر شده که در صورت و دو دست تا مچ هستند. و این دلیل است بر جواز باز بودن دست و صورت، و الا معنائی برای جواز ظاهر بودن اینگونه زینتها نیست. و در این باره روایات هم هست که ذیلا بیان میشود. و در مورد جمله دوم گفته شده که آیه دلالت دارد بر لزوم پوشانیدن گریبان، و اگر پوشانیدن صورت هم لازم بود بیان میکرد، ولی استدلال به این قسمت از آیه محل تأمل است.
۵-روایاتی که در آنها جواز وجه و کفین معلوم میشود، و از آن استفاده میگردد که آنچه موضوع ستر است مو و سر و امثال آن است از جمله آنها :صحیحه بزنطی :
“عَنِ الرِّضا (ع)، قال :سَأَلتَهُ عَنِ الرَّجُلُ لَهُ آن یَنظُرَ اِلَی شَعرِ اُختِ اِمرَاَتِهِ؟ فَقالَ :لا اِلّا آن تَکونَ مِنَ القَواعِدِ. قُلتُ لَهُ :اُختُ اِمرَاَتِهِ وَ الغَریبَهُ سَواءُ؟
“قال : نَعَم، قُلتُ : فَمالی مِنَ النَّظَرِ اِلَیهِ مِنها. فَقالَ : شَعرُها وَ ذِراعُها ” (وسائل ج۱۴ ص ۱۴۴ خبر ۱)
بزنطی گفت :سؤال کردم از حضرت رضا (ع) که آیا حلال است بر شخص که نظر به موی خواهر زنش کند، فرمود نه مگر آن زن از قواعد و سالخوردگان باشد. عرض کردم خواهر زن و غریبه مثل هم هستند؟ فرمود آری. عرض کردم چقدر برای من جایز است نگاه کنم؟ فرمود: به موی او و ذراع او. و همینطور که ظاهر است در روایت، موضوع ستر مو و مثل آن است، و اگر وجه و کفین از جهت ستر و نظر محکوم به جواز نبود، ذکر مو و ذراع بدون ذکر آن مورد نداشت. و نظیر این روایات بسیار است که تعرض به تمام آنها ضرورتی ندارد.
۶-روایاتی که صریحا حکم وجه و کفین را بیان میکند :
الف:”خبر مسعده بن زیاد قال :سَمِعتُ جَعفَرَاً وَ سُئِلَ عَمّا تُظهِرا المَراَهُ مِن زِینَتِها
قال (ع):” الوَجهُ وَ الکَفَّین “[۷]
سعده بن زیاد از حضرت صادق (ع) نقل می کند که وقتی از حضرت دربارۀ زینتی که زن می تواند آشکار کند، سؤال شد. فرمود: صورت و دستها.
ب-روایت فضیل بن یسار :
“قال :سألت ابا عبدالله (ع) عَن الذِّراعَینِ مِنَ المَراَهِ مِنَ الزِّینَهِ الَّتی قالَ اللهُ تَعالی ” وَ لا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلّا لِبُعُو لَتِهِنَّ؟ قالَ :نَعَم وَ مادُونَ الخِمارِ مِنَ الزِّینَهِ وَ مادُونَ السّوارَینِ. “[۸]
فضیل بن یسار می گوید :از امام صادق (ع) پرسیدم آیا ذراعهای زن از قسمتهائی است که باید از غیر محارم بپوشاند. فرمود آری، و آنچه زیر روسری قرار می گیرد باید پوشیده شود، و همچنین از محل دستبند به بالا باید پوشیده شود.
و ما بذکر همین مقدار اکتفا می کنیم، و تفضیل را به کتب مفصله موکول می نمائیم. و از آنچه ذکر شد حکم مسأله ظاهر و واضح است. و از ادله فوق نیز معلوم شد که واجب ستر است و لباس خاصی در آن اعتبار نشده، ولی از لباسی که جلب توجه کند باید اجتناب شود، و دلیل آن همان ارتکاز متشرعه است.بنا بر این، مسأله به این ترتیب است که بر زنها واجب است تمام بدن خود را از مرد نامحرم بپوشانند، و پوشاندن وجه و کفین لازم نیست و بر مردها حرام است به بدن زن نامحرم نگاه کنند، و نظر به وجه و کفین مانع ندارد مگر از روی شهوت باشد یا خوف فتنه در بین باشد و در حجاب لباس خاص اعتبار ندارد ولی جلب توجه نباید بکند.
[۱] – وسائل ج ۱۴ ص۱۳۸ خبر ۴
[۲] – وسائل ج ۱۴ ص۱۴۷ خبر ۲
[۳] – وسائل ج۱۴ ص۱۳۸ خبر۱
[۴] – وسائل ج۱۴ ص۱۳۹ خب۶
[۵] – وسائل ج۱۴ ص۱۳۹ خبر۵
[۶] – وسائل ج۱۴ ص۱۳۹ خبر۹
[۷] – وسائل ج۱۴ ص۱۴۶ خبر۵
[۸] – وسائل ج۱۴ ص۱۴۵ خبر۱