دانستنیهایی از قرآن

 

“یا معشر الجن و الانس ألم یأتکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتى و ینذرونکم لقاء یومکم هذا قالوا شهدنا على أنفسنا و غرّتهم الحیاه الدنیا و شهدوا على أنفسهم أنهم کانوا کافرین”

(سوره أنعام،آیه ۱۳۰)

 

اى گروه پریان و انسانها آیا پیامبرانى از خودتان براى شما نیامدند که آیات مرا برایتان بیان کنند و شما را از دیدار چنین روزى بترسانند گفتند بر زیان خود گواهى مى دهیم، همانا زندگى دنیا آنان را فریب داد و بر نفس خود شهادت دادند که آنان کافر بوده‏اند.

معشر: از عدد عشر یعنى ده گرفته شده و گویند این تمام عدد است و مقصود همه خلایق مى‏باشد چه از جنس جن باشند و چه از جنس انس. از این روى است که به قیامت یوم الجمع مى‏گویند، زیرا در آن روز تمام جنیان وانسیان در یک جا جمع مى‏شوند.

به هر حال این خطاب الهى قطعا به کافران و عاصیان از انس و جن مى شود. شاید برخى پندارند که این سخن تنها به کفار ابلاغ مى‏شود، چنان که در بسیارى از تفاسیر آمده است ولى گمان نمى‏رود که تنها کفار مخاطَب این آیه باشند، زیرا مسلمانان عاصى و گنهکار نیز شامل مى‏شود. مگر این آیات الهى فقط بر کفار نازل شده است؟ یا مگر مسلمانان همگى به این آیات محکم آسمانى عمل مى‏کنند؟ بى گمان آنان که این آیات را دیدند و مطالعه کردند و بر آنها تلاوت شد، همه در برابر آنها مسئولیت دارند.پس اگر کسى آیات خدا را شنید و به آنها پشت کرد، یا به آنها عمل نکرد در برابر خداوند باید پاسخگو باشد. چون در آن جهان مجال دروغ گفتن و حقایق را پنهان کردن نیست، لذا کافران و متمردان بر علیه خود شهادت مى‏دهند و اقرار مى‏کنند که: آرى، خداوندا! آیات تو را دیدیم و عبرت نگرفتیم. آیات تو توسط پیامبران و رسولانت رسید ولى به آنها پشت کردیم. و خداوند در این آیه مبارکه علت عصیان و سرپیچى آنان را وابستگى شدید به دنیا مى‏داند که چون اینان مغرور به زرق و برق دنیا شدند. لذا از آیات خدا دورى گزیدند و در برابر پیامبران الهى ایستادند تا جائى که پیامبران را به قتل رساندند و یا آنکه با آنان رفتار بسیار بدى انجام دادند. مگر رسول خدا و برترین انسان روى زمین نمى فرماید: “ماأوذى نبى مثل ما أوذیت” که در این سخن شیوا هم ثابت مى‏شود که تمام پیامبران اذیت و آزار شدند و هم ثابت مى‏شود که بیشترین اذیت و شکنجه، مربوط به خود خاتم الانبیا صلى الله علیه و آله است که حضرت اقرار مى‏کند هیچ یک از پیامبران مانند من اذیت نشدند.

دلیل دیگرى که ثابت مى‏کند مخاطبین آیه منحصر به کفار نمى‏شود، همین است که علت پشت پا زدن مردم را به آیات، فریفته شدن دنیا به مى‏داند. زیرا کفار بیشتر از روى لجاجت و عناد و یا تکبر به مقابله با رسولان بر مى‏خواستند. یعنى نه تنها به خاطر وابستگى به دنیا تمرد و نافرمانى مى‏کردند بلکه حاضر به کرنش و خضوع در برابر پروردگار خود نمى‏شدند و همین تکبر که شیطان را از رحمت خدا – براى همیشه – دور ساخت، آنان را به چنین ظلمى به خویشتن واداشت. ولى در این آیه بحث از دنیاپرستى است که چون آیات الهى آنان را از لهو ولعب دور مى‏سازد و از پیروى هواى نفس منع مى‏کند که نمى توانند به آمال و آرزوهاى دنیوى خود برسند، لذا سرپیچى مى‏کنند و با رسولان خدا درگیر مى‏شوند و پیکارمى کنند.

نکته دیگرى که در آیه وجود دارد و ممکن است براى بسیارى از تلاوت کنندگان سؤال برانگیز باشد این است که خطاب به جن و انس شده است که همانا از جنس شما براى شما رسولانى فرستادیم، در حالى که همه مى‏دانند رسولان فقط از جنس انسیان بودند و ربطى به پریان نداشتند. البته آنچه مسلم است و از آیات سوره جن نیز معلوم مى‏شود این است که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله قطعا براى انس و جن آمده و مبعوث شده است که همه جن و انس را به سوى خدا فراخواند و از عاقبت امر بترساند و نه از قرآن و نه از سنت ثابت نمى شود که خداوند از جنس جن نیز پیامبرانى فرستاده است بلکه همه پیامبران براى جن و انس مبعوث شده‏اند و همه آنان از جنس انس بوده‏اند. بنابراین در اینجا که مى فرماید رسل منکم لازم نیست مقصود این باشد که از جنس هر یک از شما دو گروه پیامبرانى آمده‏اند زیرا وقتى خطاب به دو گروه است، در ادبیات عرب مى‏توان خطاب کلى باشد و غرض یک طایفه یا اینکه خطاب به هر دو گروه باشد و مقصود اغلب آنها باشد. زیرا معلوم است که انس غلبه بر جن دارند از حیث کثرتو همچنین امور دیگرى باعث مى‏شود که خطاب به نوعى باشد و انواع دیگر را نیز شامل شود. مثلا اگر چندین زن باشند و تنها یک مرد میان آنان باشد خطاب به آنها به صورت مذکرشود هرچند غلبه براى جنس اناث باشد. براى مثال تغلیب در قرآن آمده است: “یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان” یعنى از درون دریاها و رودها دُر و مرجان به دست مى‏آید، در حالى که میدانیم دُر و لؤلؤ و همچنین مرجان فقط از دریاها و آبهاى شور استخراج مى‏شود. ولى در اینجا چون بحث از هر دو آب بود، لذا چنین فرمود. یا اینکه کسى مى‏گوید: اکلت التمر و اللبن یعنى خرما و دوغ را خوردم با اینکه خرما را مى‏خورند و دوغ را مى‏نوشند ولى هر دو را در هم ادغام مى‏کند و به یک خطاب مى‏آورد.

در این آین مبارکه نیز خطاب به هر دو نوع است، ولى غرض از “منکم” فقط انسیان است. البته ناگفته نماند که ممکن است بلکه قطعى است که رسولان خصوصا اولواالعزم از میان خود جنیان و پریان، نمایندگى داشتند که مطالب را به همنوعان خود برسانند چنانکه از روایات نیز ظاهرمى شود.

نکته دیگر اینکه خداوند کسى را عقاب نمى کند مگر آنکه حجت را بر او کامل گرداند و اصلا تکلیف انسانها به انجام عبادتهاى مخصوص مستلزم این است که براى آنها رسولان و نمایندگانى از سوى خدا بیایند و آیات خدا را براى آنها بیان کنند، در غیر این صورت اصلا تکلیف محقق نمى شود. در زمان ما نیز که پیرو خانم الانبیا صلى الله علیه و آله هستیم هم کتاب الهى حکمفرما است و هم حجت خدا روحى فداه در میان ما هست. هرچند از دیدار رخ دلربایش محرومیم و حجت بر ما تمام است که بحمد الله وکلاى عام حضرتش پیوسته ما را با آیات الهى آشنا مى‏کنند و در این دوران تکنولوژى و پیشرفت چیزى بر کسى مخفى نمانده است و آنچه باعث دورى مردم از خدا و آیات او مى‏شود تنها و تنها دنیاپرستى و وابستگى شدید به مادیات است که امید است شیعیان أمیرالمؤمنین علیه‏السلام خود را با معنویات بیشتر مأنوس کنند و از مادیات تنهابه اندازه ضرورت استفاده کنند تا ان شاء الله همراه با شفاعت امامان و موالى خود، از رحمت بى پایان پروردگارشان بهره‏مند گردند. آمین رب العالمین.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *