آیت الله سید احمد خاتمی*
در «زیارت جامعه کبیره» امامان را چنین میستاییم که «سننتم سنته»؛ شما راه الهی را دنبال کردید.
واژه سنّت
«السنّنم» از ریشه سنّت است. این مادّه در اصل به معنای جریان چیزی به آسانی است. به سنّت و سیره پیامبر هم که سنّت گفته میشود از همین باب است که به عنوان یک روش مطرح است. روشی که جریان دارد.۱
سنْت خداوند هم به معنای قوانین ثابت و جاری حضرت حق در عرصه تکوین و تشریع است.
بنا بر این تفسیر سنّت به معنای طریقه و عادت مستمر تفسیری صحیح است.۲
سنّت در مقابل بدعت
اصطلاح سنّت گاه در مقابل بدعت است. در این صورت به معنای حکمی است که مستند به شریعت است در مقابل، بدعت به معنای حکمی است که ریشه در شریعت ندارد. حضرت مولا علی(ع) فرمود: «فاعلم انّ افضل عباد اللّه عند الله امام عادل هدی و هدی فاقام سنّه معلومه و امات بدعه مجهوله؛ بدان برترین بندگان نزد خدا پیشوای عادلی است که خود هدایت شده و دیگران را هدایت میکند، سنّتهای شناخته شده را بر پا میدارد و بدعتهای ناشناخته را میمیراند»۳٫
در جای دیگر مولی از یاران خوب و وفادارش یاد میکند و چنین آنها را میستاید که: «اوّه علی اخوانی الّذین تلوا القرآن فاحکموه و تدبّروا الفرض فاقاموه احیوا السنته و اماتوا البدعه… ؛ آه بر برادرانم! همانها که قرآن را تلاوت میکردند و به کار میبستند، در فرائض الهی تدبّر میکردند و به پا میداشتند، سنّتها را زنده کرده و بدعتها را میمیراندند»۴٫
سنّت معصوم
و گاه سنّت به معنای گفتار، رفتار و تقریر معصوم است. در نهج البلاغه در موارد متعدّدی سنّت به این معنی آمده است: «واقتدوا بهدی نبیّکم فانّه افضل الهدی و استنوّا بسنّته فانها اهدی السنن… ؛و به راه و رسم پیامبرتان اقتدا کنید که بهترین راه و رسمهاست، و دستورها و سنّت او را به کار بندید که هدایت کنندهترین سنّتهاست»۵٫
در وصیّت پایانی مولی علی(ع) که در نهج البلاغه آمده است، سفارش به پاسداری از سنّت پیامبر(ص) است: «اما وصیتی فالله لاتشرکوا به شیئا و محمّداً صلّی الله علیه و آله فلا تضیّعوا سنّته اقیموا هذین العمودین و اوقدوا هدین المصباحین؛ اما وصیّت من این است که چیزی را همتای خدا قرار ندهید و سنّت و شریعت محمّد(ص) را ضایع نکنید. این دو ستون محکم را بر پا دارید و این دو چراغ پر فروغ را فروزان نگهدارید»۶٫
شبیه این سفارش در نامه ۲۳ نهج البلاغه آمده است. حفظ سنّت پیغمبر(ص) به آن است که نه تنها در سخن بلکه در عمل پیاده شود؛ ولی با نهایت تأسف گروهی تنها به نام اسلام قناعت کرده و سنّت پیامبر اکرم(ص) را به کلّی فراموش کردهاند. گروه دیگری با انواع تفسیر به رأیها و توجیهها و به اصطلاح قرائتهای جدید و نو، آن چه را میخواستند بر سنّت تحمیل کرده و هوای نفس خود را جانشین سنّت کردهاند.
در نگاه ما سنّت همه معصومین (ع) همانند سنّت پیامبر اکرم(ص) واجب الاتباع است؛ چون آنها عدل قرآنند. همان گونه که اتّباع از قرآن واجب است اتّباع از سنّت عترت هم واجب است. دلیل آن حدیث ثقلین است که از احادیث معتبر و متواتر ماست.
این روایت را علاوه بر حضرت امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) و حضرت امام حسن(ع) و حضرت امام حسین(ع)، ۴۳ نفر از صحابه پیامبر نقل کردهاند.
نام برخی از آنان به ترتیب ذیل است:
- ابو ایّوب انصاری، ۲٫ ابوذر غفّاری، ۳٫ ابوالهیثم بن تیهان، ۴٫ جابر بن عبدالله انصاری، ۵٫ حذیقه بن یمان، ۶٫ عبدالله بن عباس، ۷٫ محمد بن ابی بکر، ۸٫ مقداد، ۹٫ عمّار بن یاسر، ۱۰٫ سهل بن سعد و … .
این حدیث در کتب معتبر اهل سنّت اعم از صحاح، سنن، مسانید، تفسیر و غیر اینها آمده است.۷
بر این اساس نگاه ما به سنّت معصومین(ع) همانند نگاه به سنّت نبوی است؛ یعنی همانگونه که ما موظفیم اخذ به سنّت نبوی بنماییم، موظفیم تمسّک به سنّت اهل بیت(ع) بنماییم، و این را میتوانیم از ترغیبی که پیامبر به تمسّک به اهل بیت(ع) نموده و نیز هشداری که از ترک تمسّک به آنان فرموده بفهمیم.
«فتمسّکوا»، «فاستمسکوا»، «خذوا به»، «ما ان تمسّکتم بهما لن تضّلوا»، «و الله سائلکم حین تردّون علی الحوض» و … برخی از تعابیری است که پیامبر در لزوم تمسّک به قرآن و عترت فرموده است.
ابعاد سنّت معصومین
سنّت معصومین(ع) سه بخش دارد:
- افعال و رفتار آنان
کاری را که معصوم انجام میدهد حداقل دلالت آن اینست که آن کار مباح است و کاری را که ترک میکند حداقل آن است که دلالت بر عدم وجوب میکند. این دلالت حداقلی است و مبنای آن عصمت معصومین(ع) است. فعل معصوم برای ما حجّت است، علاوه بر آن تأکید شده که شما تأسی به پیامبر داشته باشید :«لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیراً؛ پیامبر(ص) اسوه نیکویی برای شماست، آنان که ایمان به خدا و قیامت داشته و زیاد به یاد خدا هستند»۸٫
معنای آن این است که کاری را که پیامبر به عنوان واجب انجام میدهد، شما هم آن را به عنوان واجب انجام دهید. مگر کاری که بدانیم وجوبش اختصاص به آن حضرت دارد. اگر آن کار را به عنوان مستحب انجام میدهد ما هم آن را به عنوان مستحب انجام دهیم؛ و اگر کاری را او به عنوان اباحه انجام داده، ما هم آن را به عنوان اباحه آورده خود را مختار در فعل و ترک بدانیم.
- تقریر معصوم
یعنی آن که اگر کسی نزد معصوم کاری انجام داد، مثلاً نماز خواند و در نمارش قنوت را نخواند و معصوم در شرایطی بود که میتوانست اظهار نظر کند، یعنی وقتش تنگ نبود، مانعی از ابراز نظر مثل خوف، تقیّه، یأس از تأثیر ارشاد، تنبیه و… نبود، در این صورت اگر ابراز نظری نکرد، این گویای آن است که آن کار درست انجام گرفته؛ وگرنه بر معصوم ابراز نظر و توجه دادن فاعل بر خطایش واجب بود، این نامش «تقریر» است. همان طور که فعل معصوم بر ما واجب الاتباع است، «تقریر» او نیز واجب الاتباع است.
- گفتار معصوم
گفتار معصوم نیز بعد دیگر سنّت است که ما موظف به اخذ به آن هستیم. اکثر کتب روائی ما را این بعد سنّت تشکیل میدهد.
جوامع اوّلیه حدیثی شیعه
این کتابها تحت عنوان جوامع حدیثی شیعه و اهل سنّت نام گرفته است. جوامع حدیثی شیعه بر دو گروهاند:
- جوامع اولیه که عبارتند از:
الف. «الکافی»
تألیف محمّد بن یعقوب کلینی متوفای سال ۳۲۹ هجری در دو قسمت اصول و فروع که مجموعاً ۱۶۱۹۹ حدیث در آن جمع آوری شده، مؤلّف بزرگوار برای تألیف این کتاب ارزشمند بیست سال وقت صرف کرده است.
ب. «من لایحضره الفقیه»
تألیف محمد بن علی بن بابویه قمی معروف به صدوق متوفای سال ۳۸۱ هجری که شامل ۵۹۶۳ حدیث است (۳۹۱۳ مسند، ۲۰۵۰ مرسل).
ج. «تهذیب الاحکام»
تألیف محمد بن حسن طوسی شیخ الطائفه متوفای حدود ۴۶۰ قمری که شامل ۱۳۵۹۰ حدیث است.
د. «الاستبصار»
تألیف مرحوم شیخ طوسی که شامل ۵۵۱۱ حدیث است.
این چهار کتاب کتب اربعه شیعه نامیده میشوند.
جوامع ثانویه
گروه دوم جوامع ثانویه، این کتابها عبارتند از:
- «وسائل الشیعه»
تألیف محمد بن حسن معروف به شیخ حر عاملی، متوفای ۱۱۰۴ هجری قمری. این کتاب علاوه بر احادیث موجود در کتب اربعه احادیثی دیگر مأخوذ در ۱۸۰ کتاب و رساله دیگر در آن ذکر شده است.
- «بحار الأنوار»
تألیف مرحوم علّامه محمد باقر مجلسی، متوفای ۱۱۱۰ هجری قمری.
این علّامه بزرگوار به منظور حفظ کتب حدیث در موضوعات مختلف دینی این کتاب را تألیف نموده و تشخیص صحت و سقم احادیث مندرج در آن بعهده محقّقین و علماء اسلامی واگذار شده است.
- «الوافی»
تألیف مرحوم ملا محسن فیض کاشانی، متوفای ۱۰۹۰ که احادیث کتب اربعه را همراه با تفسیر مختصر آورده است.
- «مستدرک الوسائل»
تألیف میرزا محمد حسین نوری، متوفای سال ۱۳۲۰ هجری که حاوی روایاتی است که مرحوم شیخ حرّ عاملی در وسائل نیاورده است.
جوامع روایی اهل سنّت
اهل سنّت نیز شش کتاب معروف دارند که به «صحاح سته» معروف است:
- «صحیح بخاری»
تألیف محمد بن اسماعیل بخاری، متوفای سال ۲۵۶، که غیر از مکرّرات دارای ۲۷۶۱ حدیث است.
۲٫«صحیح مسلم»
تألیف مسلم بن حجاج نیشابوری، متوفای ۲۶۱ که شامل ۴۰۰۰ حدیث است.
- «سنن ابی داود سلیمان»
متوفای ۲۷۵ هجری قمری، که از اصحاب احمد بن حنبل بوده است. در این کتاب ۴۸۰۰ حدیث گرد آمده است.
- «صحیح نسائی»
تألیف احمد بن شعیب.
- «صحیح ترمذی»
تألیف محمد بن عیسی، متوفای ۲۷۹ هجری قمری، وی از شاگردان بخاری است.
- «سنن ابن ماجه»
تألیف محمد بن احمد، متوفای ۲۷۳٫
شش کتاب ذکر شده به اضافه الوطا از مالک بن انس پیشوای مذهب مالکی (متوفای ۱۶۹ یا ۱۷۰) و مسند احمد بن حنبل، پیشوای مذهب حنبلی(متوفای ۲۲۰ هجری قمری)، جوامع اولیه اهل سنّت محسوب میشود.
سخن در زمینه جوامع حدیثی شیعه و اهل سنّت مفصّل است. در این مقاله به همین اندازه بسنده میکنیم.۹
سلام بر امامان معصوم که سنّت الهی را دنبال کرده، هم رفتارشان، هم گفتارشان و هم تقریرشان بر گرفته از ذات مقدّس ربوبی بود.
بنا بر این تأسی به گلهای بیخار جهان هستی در حقیقت تأسّی به سنّت الهی است.
* استاد حوزه علمیه قم و امام جمعه موقت تهران
پی نوشتها
- التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۵، ص ۲۸۷ «سنن».
- لسان العرب، ج ۶،ص ۳۹۹ «سنن»؛ مجمع البیان، ج ۵ و ۶، ص ۶۶۷٫
- نهج البلاغه، خطبه ۱۶۴٫
۴ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲٫
- نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰٫
- نهج البلاغه، خطبه ۱۴۹٫
- ر.ک موسوعه کتاب الله و اهل البیت فی حدیث الثقلین «المدخل»، ص ۱۳ و ۱۴٫
- سوره احزاب، آیه ۲۱٫
- ر.ک کتاب سیر تحوّل قرآن و حدیث و… .