غلامرضا شریعتیمهر
«واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرّقوا…».
برای رسیدن به جایگاه «پیوستگی به حبل الله»، چه باید کرد؟ و راهکارهای دوری از پراکندگی و «تفرّقوا» چیست؟
در آغاز باید این هیولای زشت و بد سیما را بشناسیم.
باید «تفرقهشناسی» کنیم، و آن گاه که از زشتی، پلشتی و هولناک بودن آن آگاه شدیم، در شناخت چیستی آن اندیشه کنیم و دریابیم که چه کسانی جدایی انداختن بین مردم را دوست دارند؟ آنها «شرّ ما خلق» میتوانند باشند؛ همانها که کلام وحی به پیامبرش میگوید از آنها به پروردگار جهان پناه ببر:«قل أعوذ بربّ الفلق، من شرّ ما خلق»۱؛ بگو پناه میبرم به پروردگار سپیدهدم و پناه میبرم از بدی آنها که شبهای تیره را بر فضای دوستیها و همدلیها چیره میسازند!
«و من شرّ غاسق اذا وقب»۲؛ و از شر تاریکی چون فرا گیرد. «و من شرّ النّفاثات فی العقد»۳؛ از بدی «دمندگان در گرهها».
آنها چه کسانی هستند و در کدام گرهها میدمند؟ آن گرهها در کجای زندگی و جامعه رخ مینمایند؟ آنچه میتواند رابطه دو گروه خویشاوند، دوست و آشنایان دیرین را تیره سازد چیست؟ نام آشنای این پدیده پلید، همان «کینه» است. کینهها همان گرهها هستند؟ کینهها از کجا میآیند و از کجا ریشه میگیرند؟ و چگونه میتوان آنها را همانند آتشهای کم سو که پس از دمیدن، شعلهور میشوند، خاموش کرد و یا برافروخت و بر دامان یک ملّت یا قوم و طایفه انداخت؟
یک آتش کوچک را بر زیر انبوهی از هیزم قرار دهید، آن گاه در آن آتش بدمید. با رسیدن اکسیژن به آتش، شعلههای کوچک ـ همان خرده آتشها ـ همه هیزمها را در آتش بزرگی شعلهور خواهد ساخت. «کینههای کوچک» نژادی یا محلّی و زبانی، میتوانند منطقه، شهر و یا استانی را چنان شعلهور سازند و آتش دودستگی را در آن برافروزند که هستی ملّتی را در خود نابود سازند. «کینههای کوچک»، همانند زخمهای مزمن هستند که میتوانند به کانون پدید آورنده «عفونتها» و بیماریها تبدیل شوند!
کینههای کوچک مذهبی، قومی، نژادی یا زبانی، میتوانند با گردآمدن انبوهی از هیزمهای شایعه، دروغ و سخنان بیخردانه، به افروختن آتشهای هولناک برای سوزاندن باورهای دینی درست و ریشهدار بینجامند!
آسیب شناسی جامعه اسلامی
نیاز جامعه اسلامی به آسیبشناسی رفتاری، در اینجا رخ مینماید. رهنمود کلام وحی، خردورزان و رهبران دینی در باره رفتار با برادران دینی، از آسیبهای گوناگون در این زمینه پیشگیری میکند.
- خوش بینی و اعتماد به برادران مؤمن
ارزیابی «مدح» و «قدح»۴ سخن، نخستین گامی است که برای
نگاهبانی از «باورهای درست» و «چهره انسانهای دینباور» باید با ژرفنگری انجام پذیرد.
هر سخن ناشناختهای نباید به آسانی به اندیشه و دل راه یابد. کلام وحی میگوید: گوینده سخن را در نگاه آوریم، پیش از آنکه از چیستیِ سخنش آگاه شویم. در کیستی او بنگریم!…اگر «ناپرهیزکاری» برایتان همچون «رسانه» سخن در باره کسی گفت، سخن او را بررسی کنید. مبادا ] در بازتاب سخنش[ گروهی را از ناآگاهی آسیب رسانید. آنگاه پس از آسیب رساندن به آنان، از کرده خویش پشیمان شوید!۵
در کلام معصوم آمده است: «شنیدهها و دیدههایت را در باره برادر دین باورت تا هفتاد مرتبه دروغ شمار!»۶
در روایت دیگری نیز آمده است: یکی از اصحاب معصومان(ع)،
از حضرت در باره روابط خود با برادران دینیاش این گونه سؤال میکند: گاهی برای من نقل میکنند که فلان برادر دینباور، در باره من، سخنان ناشایستی گفته است! امّا هنگامی که از آن برادر در باره سخنانش میپرسم، آن را انکار میکند! در حالی که بدگویی او در باره من را، گروهی از آدمهای مورد اعتماد نقل کردهاند؟
امام معصوم(ع) در پاسخ میفرماید: «چشم و گوشت را در باره هر نوع بدگویی از برادر دین باورت فرو بند. حتّی اگر پنجاه سوگند، آن بدگویی را تأیید نماید، آن برادر دین باورت را راستگو بدان ـ و انکارش را بپذیر ـ و آن ـ پنجاه نفر و سوگندشان ـ را دروغ. مبادا سخنی در باره آن برادر، پخش کنی که آبرویش را ویران سازی که اگر چنین کنی، از آدمهایی خواهی بود که قرآن در باره آنها گفته است: «آن کسانی که دوست دارند خبرکردار ناپسند و ناپاکدامن را درباره دینباوران پخش کنند، برایشان عذاب دردناکی خواهد بود».۷ ،۸
پیشگیری از هرزباوری در جامعه اسلامی
هرزباوری، ویروس هولناکی است که نگاه بدبینی در جامعه میپراکند. پای نهادن گستاخانه به «حریم آبروی زنان و مردان دین باور» و شکستن مرزهای حرمت آنان، آسیبهای گوناگونی بر جامعه اسلامی وارد میکند. کلام وحی در باره جلوگیری از این گناه نابخشودنی، با لحنی پر سرزنش میگوید:«چرا آن هنگام که چنان سخنی را شنیدید، نگفتید ما را نشاید بدان لب گشاییم؟! خدایا! تو وارستهای. این سهمگین بهتانی است».۹ در آیه دیگر نیز آمده: «چرا نباید با شنیدن آن ناروا، مردان و زنان دینباور، با خوشبینی به جامعه خود میگفتند: این، بهتانی است آشکار؟».۱۰
- دوری از نزاع و درگیریهای پوچ
نکته دیگری که پس از «پیوستگی به حبلالله و پرهیز از تفرقه»۱۱ و یادآوری دوران پریشان خاطری و دشمنهای دیرینه داشتن، در کلام وحی آمده است، پرهیز دادن دین باوران از نزاع و درگیریهای بیریشه است. عبارت «ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم»۱۲ میگوید:«نزاع نکنید؛ پس سست میشوید و توان و آبرویتان میرود». چه چیزهایی دستمایه نزاع و درگیری در جامعه دینباوران است؟ جدال و بحثهای بیهوده، ریشه بسیاری از برخوردهای بیفایده و نابخردانه در میان افراد و گروههاست.
تفاوت بحث و جدال
هر یک از ما، هر روز، دیدگاههای خود را با دیگران در میان میگذاریم و بر این باوریم که دیدگاه ما به پدیدهها و رویدادهای زندگی، درستترین دیدگاه است! برخورد آرا و نظریات خود و دیگران و گفتگو در باره آنها ، زمینهساز بحث و مباحثه و یا «جدال و مراء» است؛ امّا تفاوت «بحثهای سازنده» ـ که آن را نوعی از پژوهش میتوان نامید ـ و «جدال و مراء» ـ که آن را حرام و زشت و تفرقهانگیز دانستهاند ـ چیست؟ ویژگی بحثهای سازنده و یا بحثهای طلبگی و دانشجویی، در به کار بستن آداب بحث و در نگاه آوردن چیستی، زمان و مکان و طرفین و یا اطراف بحث است.
آنچه در یک بحث پُرفایده و خردپذیر باید از آن دوری کرد، نکاتی است که آن را در یک نگاه میتوان برشمرد:
تکبّر؛ کینه؛ خودستایی؛ دروغگویی؛ پیگیری کمبودها و عیبجویی از حریف؛ حسد؛ غیبت؛ شاد شدن از اندوه حریف و اندوهگین شدن از شادی او؛ پیروی از گمان؛ پیروی از هواهای نفسانی؛ لجاجت؛ تقلید؛ جدال و مراء؛ دشمنی؛ خشم؛ یاری گرفتن از باطل؛ اهانت به حریف؛ واکنش اهانت آمیز هنگام دریافت اهانت از حریف؛ تعصّب بیجا.
امّا نکاتی که هنگام بحث باید آنها را به کار ببندیم:
حقطلبی؛ خیرخواهی برای حریف؛ برای حریف همان خواستن که برای خود؛ نگاه کردن به سخن، نه به گوینده؛ پیروی از دانش؛ دانشجویی پیوسته؛ بهرهگیری از خرد،کتاب آسمانی قرآن و احادیث و سنّت؛ یاری خواستن از خدا؛ راستی؛ برخورداری از حسن نیّت؛ مدارا؛ آزاد منشی و ایجاد فضای آزاد در بحث.
جایگاه بحث در اصلاح ذات البین
کسی که سوگند خورده است، بر گمراه کردن انسان، راهکار پُراثری برای آن به کار میبندد. ایجاد دشمنی و کینه، از راههای شیطان است: «همانا شیطان تصمیم گرفته است که بین شما دشمنی و کینه فراهم آورد»؛۱۳ امّا خداوند رحمان، دوستی و گرمی بین دلها را میخواهد و دین باوران را بر پیراسته کردن پیوندها و «اصلاح ذات البین» سفارش کرده است:«…فاتّقوا الله واصلحوا ذات بینکم…»۱۴ و دین باوران را برادر خوانده و گفته است:«انّما المؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم…».۱۵
از کاربردهای «بحث» برنامهریزی شده و سودمند، بهرهگیری در جلسات «آشتی کنان» است. برای نمونه، میتوان به کشمکشهای خانوادگی اشاره داشت. بیگمان «خانواده» ـ که در اسلام از ارزش و جایگاه ویژهای برخوردار است ـ ، از پُرکششترین اهداف شیطان برای نفوذ، اختلافافکنی و دشمنسازی است. شیطان میکوشد از کمبودها، چالشها و انگیزههای شخصی، حسادتها و خودخواهیها برای ایجاد شکاف و روزنههایی برای دشمنی و درگیری بهره گیرد.
هنگام برقراری پیوند بین دو خانواده، هر یک از طرفین، به دلایل اشتباهات انسانی و کمبودهایی که از لحاظ مادی و معنوی در شیوه برخورد، پذیرایی و ارتباط داشتهاند، از یکدیگر گلهمند شدهاند. باید توجّه داشت که هیچ یک از انسانها از اشتباه مصون نیستند و ممکن است هر حرکتی، سخنی و رابطهای که از یک طرف انجام شده ـ و هیچ گونه نیّت بدی نداشته ـ ، برداشت اشتباه شده و با نگاه بد، دریافت شده باشد. سوءتفاهم به همین معناست که ممکن است از کلام، حرکت و هر اقدام ریز و درشت طرف مقابل، برداشت نادرست و بد در نگاه بنشیند.
با گفتگوهای دوستانه و بحث منطقی ـ و با شرایطی که ذکر شد ـ میتوان از طریق حسن نیّت و دوستی و صمیمیت و داشتن چاشنی نرمش و خوش بینی، بدیها را نادیده گرفت و یا «حمل به صحّت» کرد و روح صفا و دوستی را در پیوند و نگاه زنان و مردان خانواده، زنده و پایدار ساخت.
نقش رهبری در ایجاد دوستی و صمیمیت
«پیامبران» همواره با پیام آشتی و دوستی در میان امّتها گام نهادهاند و چنین وصف حالی داشتهاند که: «ما برای وصل کردن آمدیم». دانستن زبان مردم از ویژگی پیامبران بوده است:«و ما أرسلنا من رسول الّا بلسان قومه لیبیّن لهم…»؛ ۱۶ پیامبری نفرستادیم مگر آشنا به زبان امّت خود تا پیام ما را برای آنان آشکار سازد.
این «زباندانی»، بیگمان، ژرفتر از دانستن واژههای فرهنگ لغت است؛ امّا در مثال میتوان همین «زبان» عرفی و واژگان را نیز در نگاه آورد.
پینوشتها
- سوره فلق،آیه ۱ ـ ۲٫
- همان، آیه ۳٫
- همان،آیه ۴٫
- مدح: ستایش و تعریف و تمجید است و قدح، بر شمردن نارساییها و عیبجویی است.
- «یا ایّها الّذین آمنوا ان جائکم فاسق بنبأ فتبیّنوا ان تصیبوا قوماً بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین» (سوره حجرات، آیه ۶).
- کذّب سمعک و بصرک فی أخیک المؤمن سبعین مرّه». روایات پرشماری با این مفهوم، در منابع روایی آمده است (الکافی، ج ۸، ص ۱۴۸).
- سوره نور، آیه ۱۹٫
- الکافی، ج ۸، ص ۱۴۸٫
- سوره نور، آیه ۱۶٫
- سوره نور، آیه ۱۲٫
- «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا»(سوره آل عمران، آیه ۳).
- سوره انفال، آیه ۴۶٫
- سوره مائده، آیه ۹۱٫
- سوره انفال، آیه ۱٫
- سوره حجرات، آیه ۱۰٫
- سوره ابراهیم، آیه ۴٫