گامهای موفقیت در زندگی مشترک
جایگاه محبّتورزی در زندگی مشترک
مقدمه: در شمارههای قبل، از مباحث گامهای موفقیت در زندگی مشترک، به انواع بایدهای لازم از قبیل ایجاد فضای معنوی در خانواده و خوش اخلاقی و همچنین موارد ضروری برای تسلط یافتن بر اعصاب خویش و نیز فراموش نکردن معاد و نتایج دنیایی و اخروی فرو خوردن خشم و … اشاره شد. در ادامه به نکات اساسی دیگر از جمله آثار و برکات «محبت» میپردازیم:
الف) محبّت گفتاری
بسیاری از همسران پس از گذشت چند صباحی از زندگی، محبّت گفتاری را به باد فراموشی میسپارند. برخی فکر میکنند ابراز محبّت زبانی منحصر به ابتدای زندگی و دوران عقد است؛ در حالی که این نوع از محبّت بهویژه برای زنها در تمام ایّام زندگی مورد نیاز است. تعجّب نکنید از اینکه میشنوید پیرزنی در دوران کهولت از این که همسرش به او میگوید «دوستت دارم»، خوشحال میشود.
الفاظ محبّتآمیز هر قدر هم که تکرار شوند، ملالآور و خستهکننده نخواهند شد. بنابراین از استفاده مکرّر از کلمهها و جملههای مشابه دریغ نکنیم.
محبّت مثل آب است. تا حالا شده آب خوردن برایت تکراری شود؟ آب هر قدر بیمزهتر و بیرنگ و بوتر باشد، گواراتر است. نکند واژههای محبّتآمیز برای همسرتان به این دلیل تکراری شدهاند که طعم طمع گرفتهاند؟ و شاید هم چشمان همسرتان آن را به زلالی صداقت نمیبیند و از آن بوی معامله استشمام میکند؟ اگر همسرتان از محبّت خسته شده، شاید آنچه به او میدهید محبّت نیست. شاید هم ذکام گرفته و مشام و ذائقهاش قوّه تشخیص ندارند و یا عینکی بر چشم زده و بیرنگترینها را هم سیاه میبیند. هر چه هست، بدان که محبّت واقعی مثل آب است و هر چه تکرار شود، باز هم گواراست.
رفتار نیک عامل ایجاد محبّت است.(۱) محبّت رفتاری نشانه صداقت محبّت گفتاری است. برخی از اینکه همسرشان در مقام بیان بهشدّت ابراز محبّت میکند؛ امّا در هنگام عمل، آن را ثابت نمیکند گِله دارند. زمانی اعتماد همسر به محبّت زبانی جلب میشود که محبّت رفتاری، آن را به اثبات برساند. کسی که محبّتش را با رفتار نیک به دیگران اثبات میکند، زمینه دوام محبّت دیگران به خود را نیز فراهم میسازد.(۲)
گاهی ما از چیزی میگذریم یا کاری را انجام میدهیم که به آن تمایلی نداریم. همین رفتارها میتوانند ضمانت محکمی برای استحکام رابطه ما و همسرمان باشند. کمک کردن مرد به زن در کارِ خانه با وجود خستگی، گذشتن زن از تفریح برای مرد و…، چیزهایی هستند که میتوانند در عمل به طرف مقابل ثابت کنند که همسرشان دوستشان دارد.
خودت بگو چه طور به زبان ریختنهایت اعتماد کنم؟ مگر همه محبّت به همین واژههایی است که بیهیچ دردسری روی سرم میباری؟ این واژهها اگر پشتوانهای برای اثبات خود نداشته باشند، مثل برفی هستند که در بهار میبارد. فایدهای که ندارد هیچ، شکوفههای درخت زندگیِ من و تو را هم به باد میدهد و شاخه محبّتمان را بیبار میکند. وقتی ردّ پای واژههای تو را که رنگ محبّت دارند، پی میگیرم و به نشانههای روشنی از صداقت تو در این واژهها میرسم، محبّتت میشود باران بهاری. هم هوای زندگیمان را شایسته تنفّس میکند و هم شکوفههای زندگیمان را به میوههای شیرین بدل میسازد. بیا و در عمل ثابت کن که گفتار محبّتآمیز تو باران بهاری زندگی ماست.
اینک به برخی از رفتارهایی که در اثبات، ابراز و جلب محبّت مؤثّرند اشاره میکنیم:
دادن هدیه یکی از ماندگارترین راههای ابراز محبّت است. لازم نیست هدیه گرانقیمت باشد. حتّی یک کارتپستال و یا خودکار ارزانقیمت هم تأثیر خود را میگذارد. از نظر تربیتی، هدیه در ایجاد و افزایش محبّت سهم بسیار بالایی دارد. هدیه علاوه بر ایجاد محبّت، موجب از میان رفتن کینهها میشود.(۳) تا وقتی که هدیه باقی است، خاطره خوشِ محبّت نیز پابرجاست.
کسانی که میزان محبّت را از روی قیمت هدیه میسنجند، محبّت را نمیفهمند.
۲ـ خوشرویی، خوشاخلاقی و خوشزبانی
از نظر تربیتی، پیام خوشرویی و خوشاخلاقی یعنی این که من تو را دوست دارم و از دیدن تو خوشحال میشوم. پس برای اعلام محبّت خود به همسرمان همیشه با خوشرویی با او برخورد کنیم؛(۴) به ویژه وقتی که خسته هستیم. وقتی در اوج خستگی با دیدن همسرمان خنده به لبمان مینشیند، یعنی من تو را بهقدری دوست دارم که با دیدنت خستگی را فراموش میکنم. خوشرویی(۵) و خوشزبانی،(۶) علاوه بر این که رساننده محبّت ما به طرف مقابلمان است، عاملی برای جلب محبّت نیز هست.
وقتی به خانه میآیی و خستگی را پشت درِ خانه زودتر از کفشهایت از تنت بیرون میآوری و با گل لبخندی که روی لبان توست، پا به خانه میگذاری، چقدر آرام میشوم! این طور که هستی، منتظر آمدنت هستم. به رویم که میخندی، خجالت میکشم برایت رو ترش کنم. وقتی از سلام دادنت لطافت میبارد، همه واژههای تلخی که پشت زبانم پنهان شدهاند تا با اوّلین بهانه، مثل تیر به سوی تو پرتاب شوند، شیرین میشوند و مثل گُل روی سرت میریزند.
خوب صدا زدن هم خود نوعی اعلام محبّت است. خوب صدا زدن، یکرنگی انسان در محبّت را نشان میدهد و صداقتِ محبّت گفتاری را به نمایش میگذارد.(۸) ما در طول روز چند بار همسرمان را صدا میزنیم؟ هر بار صدا زدن یک فرصت رایگان برای ابراز محبت است. برای اینکه صدا زدن همسر حامل پیام محبت باشد، هم در انتخاب واژه و هم در نوع بیان آن باید هنرمندانه عمل کرد.
وقتی از صدا زدنت محبّت میبارد، دوست ندارم جوابت را بدهم. وقتی که صدا زدنت بیروح میشود و کمی هم نوک صدایت تیز میشود و روحم را خراش میدهد، دوست ندارم زود جوابت را بدهم. اگر گفتی برای چه؟ صدا زدن محبّتآلودت بهقدری به دلم مینشیند که دوست ندارم با یک بار تمام شود و صدا زدن بیروح و تیزت بهقدری آزارم میدهد که همان یک بار هم برای چند روز من کافی است. اگر خواستی زود جوابت را بدهم، بیروح و تیز صدایم کن. شوخی کردم. جدّی نگیر.
مصافحه یا همان دست دادن فقط برای مهمانیهای رسمی نیست. چه ایرادی دارد که وقتی زن و شوهر به هم میرسند، به هم دست بدهند؟ دست دادن علاوه بر این که موجب آمرزش گناهان میشود،(۹) عامل ایجاد محبّت و از بین رفتن کینههاست.(۱۰)
سخاوت و گشادهدستی هم نقش بهسزایی در ایجاد محبّت دارد و خود نوعی اعلام محبّت است.(۱۱) پیام سخاوت آن است که مادّیات در برابر تو ارزشی ندارد؛ چون تو محبوب من هستی.
تواضع یکی دیگر از راههای ایجاد و ابراز محبّت است.(۱۲) وقتی من با کسی متکبّرانه برخورد میکنم، با رفتارم به او این پیام را میدهم که تو ارزش برخورد مناسب از طرف مرا نداری. من خودم را از تو برتر میبینم و… این رفتار، پیام عدم محبّت را به همراه دارد.(۱۳)
دیروز حرفم با خودم این بود: چه دلیلی دارد که خود را برتر از دیگران نبینم؟ هر چه فکر میکردم، میدیدم خوبترم. از همه خوبتر نباشم، حدّاقل خوبتر از بسیاری از اطرافیانم هستم. امروز که با خودم فکر میکردم، آسمان ذهنم برقی زد و بارانی بارید. گَرد و خاکی که روی فکرم نشسته بود، پاک شد. حالا هر چه فکر میکنم، نمیتوانم دلیلی بیابم که خودم را برتر از دیگران ببینم. واژههایی در ذهنم پشت هم ردیف شدهاند که نمیگذارند خودم را برتر از دیگران ببینم. انبوه بدیهایی که خودم میدانم و کسی خبر ندارد، دنیای خوبیهایی که دیگران دارند و من یا خبر ندارم یا اگر خبر دارم، نمیخواهم آنها را درست ببینم و اگر هم میبینم، بهقدری کوچکاند که به چشم نمیآیند و عاقبتی که از آن خبر ندارم. چه خوبهایی که عاقبتشان بد و چه بدهایی که عاقبت به خیر شدند. من از کدام دستهام؟ خوبهای بدْ رفته یا بدهای خوبْ رفته و شاید هم بدِ بد رفته.
وقتی آسمان ذهنم میبارید، چند لحظهای باریدن شدّت گرفت. دیگر ذهنم پاکِ پاک شده بود که تو به فکرم آمدی. وقتی خوبی تو را دیدم و به خودم نگاه کردم، دیدم اگر همه وجودم خوبی شود در مقابل خوبی تو، مثل ذرّه در برابر دریا هم نیست. دیگر شرم میکنم پیش تو خودم را با دیگران مقایسه کنم.
باران تمام شد و آسمان ذهنم صاف شد و یک حقیقت دیگر هم از پشت آفتاب لطیف پس از باران، خود را نشان داد: هر چه خوبی دارم، از توست. پس من هیچم و هیچ، خودش را با هیچکسی مقایسه نمیکند.
خدایا! حسّ هیچ بودن در برابر تو را دوست دارم. این احساس را هیچگاه از من نگیر.
صداقت پیام یکرنگی و محبّت دارد و به همین دلیل هم محبّت همسر را به سوی ما جلب میکند.(۱۴) وقتی در زندگی در برابر همسر از ابزارهای دروغ استفاده میکنیم، با همسرمان دوروئی میکنیم. انسان بههیچوجه با کسی که دوستش دارد با دورویی برخورده نمیکند و به او دروغ نمیگوید.
با این که میدانستی از دستت ناراحت میشوم، راستش را به من گفتی. از دستت ناراحت شدم؛ امّا محبّتت در دلم شدّت یافت. وقتی دروغ گفتی و من دروغت را نفهمیدم، خوشحال شدم؛ امّا نمیدانم چرا به خوشحالیم اعتماد نداشتم. حالا فهمیدهام که وقتی دروغ میگویی خوشحالیم، توان نفوذ در دلم را نمییابد. وقتی میفهمم که به من دروغ گفتهای، خیلی باید به دلم التماس کنم که چیزی از محبّتت را پس نزند. تو که دوست نداری دلم محبّتت را بالا بیاورد؟ داری؟!
وقتی انسان کسی را دوست داشته باشد، کارهای او را به بهترین شکل ممکن توجیه میکند. بنابراین حُسنظن، پیام دوستی را با خود به همراه دارد. به همین دلیل هم هست که مردم به انسانی که حُسنظن دارد، محبّت میورزند.(۱۵)
بسیار شنیده بودم داستانش را. مثل خیلی از داستانهای عشقی دیگر. از شنیدنش لذّت میبردم؛ امّا امروز وقتی به من گفتی: «اگر مرا دوست داری، به من خوشگمان باش»، دوباره این داستان را در ذهن خودم مرور کردم: لیلی آش نذری میدهد. مردم به صف ایستاده، کاسه خالی میدهند و کاسه پُر از آش تحویل میگیرند. نوبت مجنون میرسد. هم خودِ مجنون منتظر است که آشِ لیلی را بگیرد و با داغیِ آن جگرش را خُنَک کند و هم مردم در انتظار مواجهه این عاشق و معشوقاند. مجنون کاسه را میدهد. لیلی کاسه را میگیرد. مجنون منتظر ملاقه است که در دیگ برود؛ امّا کاسه را میان زمین و آسمان معلّق میبیند. لیلی کاسه مجنون را در مقابل دیدگان همه روی زمین میاندازد و میشکند. مردم لب به سرزنش میگشایند. مجنون محکم میایستد و پاسخ میدهد: «اگر با دیگرانش بود میلی/ چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟»(لیلی و مجنون نظامی گنجوی).
این داستان را وقتی کنار حرف تو میگذارم، میبینم چه حقیقت لطیفی در این قصّه نهفته است. وقتی کسی را دوست داشته باشی، دست خودت نیست. به او خوشگمان میشوی. ممنونم که چشمم را به این حقیقت باز کردی.
برخورد غیرمنصفانه یعنی اینکه تو بهقدری برای من بیارزشی که حتّی حاضر نیستم در جایی که حق با توست، حق را به تو بدهم. پس انصاف در درون خود نوعی ابراز محبّت را حمل میکند.(۱۶)
از نظر تربیتی، اثری که با نوشتار میتوان روی طرف مقابل گذاشت، با گفتار متفاوت است. البتّه هیچکدام جای یکدیگر را نمیگیرند. نوشته تأثیر قابل توجّهی در رساندن پیامهایی دارد که ما میخواهیم به طرف مقابل برسانیم.(۱۷) با اینکه امام مجتبی«ع» در کنار پدرش زندگی میکرد؛ امّا امیرمؤمنان علی«ع» یکی از ماندگارترین سفارشهای خود را در قالب یک نامه به پسر بزرگوارش داد. این رفتار، نشانه تفاوت قابل توجّه نامه و گفتار است.
یکی از ویژگیهای نامه، ماندگاری آن است. وقتی نامه محبّتآمیزی از یک دوست میرسد، شما میتوانید بارها آن را باز و مطالعه کنید که خود عامل مؤثّری برای ماندگاری اثر محبّت است. معمولاً نامه در خلوت خوانده میشود و شخص موقعیّت خوبی برای فکر کردن روی مفاهیم آن دارد. همین ویژگی موجب میشود تا طرف مقابل مطالبی را که ما میخواهیم به او منتقل کنیم با تأمّل و تفکّر بیشتری مرور کند. این امر در پایداری اثر نامه تأثیر غیرقابل انکاری دارد.
زنی از اختلاف خود با همسرش شِکوه میکرد و میگفت که یک سال و اندی است که با من قهر است. از سرِ کار که میآید به سراغ تلویزیون میرود و در همان جا هم خوابش میبَرَد. صبح که میشود صبحانه را میخورد و بی آن که توجّهی به من کند به سرِ کار میرود.
پس از اندکی گفتگو، ریشه اختلافشان را فهمیدم. به زن گفتم نامهای برای همسرت بنویس و روی چند مطلب تکیه کن. اوّل اینکه بهشدّت به او ابرازِ محبّت کن. دوم بنویس از ازدواج با او احساس خوشبختی و افتخار میکنی. سوم از مسئلهای که بین شما اتّفاق افتاده ابراز تأسف کن و از او بخواه که تو را ببخشد. بعد هم صبح وقتی خواست به اداره برود نامه را به دستش بده تا در خلوت خود بخواند. گفت بلد نیستم چنین نامهای بنویسم. گفتم من برایت مینویسم، تو هم با خطّ خودت بازنویسی کن.
قبول کرد؛ امّا باور نداشت که یک نامه بتواند اختلافات یک سال و چند ماهه آنها را حل کند، برایش مشکل به نظر میرسید. نامه را نوشتم و به او دادم. او هم پاکنویس کرد و به همسرش داد. دو سه روز بعد تلفن زد و با ذوق و شوق خاصّی گفت که آن نامه توانسته مشکل او را حل کند، شگفتزده بود و متشکّر.
یکی از بهترین زمانها برای نوشتن نامه وقتی است که تنها به مسافرت میرویم. در مناسبتهایی مانند روز تولّد، سالروز ازدواج و اعیاد نیز خوب است به همراه هدیهای که به همسرمان میدهیم، نامهای هم برایش بنویسیم.
خالی از لطف نیست که در اینجا نامهای از امام خمینی«ره» به همسرشان را بیاوریم تا ببینیم که در سیره عرفای الهی نیز اینگونه کارها جایگاه خاصّ خود را دارد. امام«ره» این نامه را در مسیر عزیمت به عربستان برای به انجام رساندن فریضه حج و وقتی که به کشور لبنان رسیدند، نوشته بودند:
تصدّقت شوم، الهی قربانت بروم! در این مدّت که مبتلای به جدایی از آن نور چشمِ عزیز و قوّت قلبم گردیدم، متذکّرِ شما هستم و صورت زیبایت در آینه قلبم منقوش است. عزیزم! امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوشی در پناه خودش حفظ کند. [حال] من با هر شدّتی باشد میگذرد؛ ولی بحمدالله تا کنون هر چه پیش آمد، خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتاً جای شما خالی است. فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوشی دارد. صد حیف که محبوبِ عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد… امید است خداوند به عزّت اجداد طاهرینم که همه حجّاج را موفّق کند به اِتمام عمل… خیلی سفر خوبی است. جای شما خیلی خیلی خالی است. دلم برای پسرمان قدری تنگ شده است. امید است هر دو به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشند… ایّام عمر و عزّت مستدام. تصدقت، قربانت، روحالله.»(۱۸)
شاید تذکّر این نکته برای آقایان لازم باشد که بدانند زنها همیشه دلشان میخواهد مطمئن شوند که همسرشان دوستشان دارد. آنها دوست ندارند این اطمینان در درونشان کمرنگ شود. به همین دلیل آقایان باید در ابراز محبّت برای ایجاد این اطمینان تلاش ویژهای داشته باشند.
پاسخ محبّت
نباید فراموش کرد که علاوه بر وظیفه انسانی، ادب دینی ما حکم میکند که هیچ محبّتی را بیپاسخ نگذاریم. اگر بخواهیم خیلی دقیق به وظیفه قرآنی خود عمل کنیم، باید هر محبّتی را به اندازهای بیش از خودش پاسخ داد و اگر هم این مقدار برایمان ممکن نشد، حدّاقل باید به اندازه خودِ آن محبّت، به همسرمان محبّت کنیم. حتّی اگر کسی بیش از همسرش محبّت کند باز هم به وظیفه دینی خود عمل کرده است.
خداوند رحمان در قرآن کریم میفرماید: «وَ إِذا حُیِّیتُم بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحسَنَ مِنها أَو رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلی کُلِّ شَیءٍ حَسِیباً؛ و چون به شما درود گفته شد، شما به [صورتى] بهتر از آن درود گویید یا همان را [در پاسخ] برگردانید که خدا همواره به هر چیزى حسابرس است.»(۱۹)
من جواب محبّت را مثل سلام واجب میدانم. نمیخواهی جوابِ محبّتم را بدهی؟ محبّت کردنم به تو، منّت من بر سرِ تو نیست. من فقط نیاز به محبّت دیدن ندارم، محتاج محبّت کردن هم هستم. برای همین است که اگر حتّی تو پاسخی به محبّتهایم ندهی، من باز هم به تو محبّت میکنم؛ امّا قبول داری محبّتهای یکطرفه دوامشان معلوم نیست تا کی باشد؟ وقتی به محبّتم پاسخ نمیدهی، هزار فکر جور و واجور به ذهنم میرسد. دوستم نداری؟ محبّتم را محبّت نمیدانی؟ از دستم خستهای؟ دوستم داری؛ امّا ابرازش را لازم نمیدانی؟ ابراز میکنی؛ امّا من نمیفهمم؟ خودت بگو، اگر این همه فکر روی سر خودت بریزد، خسته نمیشوی؟ باشد. جواب نده. من تا وقتی که توان داشته باشم، زمین دلت را با محبّتم آبیاری میکنم؛ امّا اگر چشمه محبّت من هم خشکید، میشویم دو تا دلِ تَرَک برداشته. گفتم که نگویی نگفتی.
برخی از رفتارها موجب میشود محبّت میان زن و شوهر از بین برود که باید از آنها پرهیز کرد. یکی از رفتارهایی که به شدّت، مفهوم بیمحبّتی را با خود حمل میکند بیاحترامی است.(۲۰) وقتی من به همسرم بیاحترامی میکنم، با رفتارم به او میگویم: تو برای من ارزش نداری.(۲۱) اگر خوشرویی مایه جلب محبّت است، ترشرویی محبّتها را کم و حتّی موجبات دشمنی را فراهم میکند.(۲۲) دعوا و جدل، شوخی بیجا،(۲۳) تمسخر(۲۴) و بددهانی(۲۵) نیز از دیگر آفات محبّت است.
ده سال است که ازدواج کردهام، همسرم اهل ابراز محبّت نیست، اهل بگو و بخند و رفت و آمد نیست، ما را هم بیرون نمیبرد. وقتی از سرِ کار میآید، صحبتی در حدّ احوالپرسیِ معمولی دارد و بعد هم سراغ تلویزیون میرود، البتّه در مسائل مادّی و کمک به دیگران خوب است و همه او را همسری نمونه میدانند، امّا اصلاً محبّتش را بروز نمیدهد. امسال در روز زن، وضعیّت مالی ایشان چندان خوب نبود، به همین دلیل هم به ایشان گفتم که برای روز زن چیزی برای من نگیرد. وقتی آمد، دیدم چیزی نگرفته، من ناراحت شدم و گفتم: «حالا من گفتم چیزی نگیر، شما هم نباید چیزی میگرفتی؟ شما میتوانستی با یک شاخه گل این روز را به من تبریک بگویی». ایشان حتّی با کلام هم این روز را به من تبریک نگفت. از اول همینطور بود. من اهل جنب و جوش فراوان و حرف زدن و محبّت هستم، ولی او کاملاً با من متفاوت است. با بچّهها هم همینطور است. مدتی است من هم مثل خودش شدهام، حرف نمیزنم؛ امّا حالا او هم مثل من دارد اذیّت میشود.
در پرسش این خواهر محترم به دنبال این بودیم که از صفات دیگری سخن به میان بیاید که از نظر این خانم بد باشد؛ امّا ظاهراً جز این ویژگی که اهل ابراز محبّت نیست، مسئله دیگری وجود نداشته که نگفتهاند. البتّه نمیخواهیم بگوییم که این ویژگی خوب است یا خیلی بد نیست. این که مرد نتواند به نیاز محبّتی همسرش پاسخ دهد، خیلی هم بد است؛ امّا شما باید قدر صفات خوبِ همسرتان را بدانید و شکر آن را به جا بیاورید. مثلاً این که همسرتان بخیل نیست و دست و دلباز است، صفت بسیار خوبی است. شما میدانید انسان سخاوتمند در نزد خداوند چه جایگاهی دارد؟ رسول محبّت پیامبر خدا«ص» فرمود: همانا سخاوت درختی از درختان بهشتی است که شاخههایی آویزان در دنیا دارد. هر کسی که سخاوتمند باشد، به شاخهای از این شاخهها چنگ زده و همین شاخه او را به سوی بهشت سوق میدهد. بخل هم درختی از درختان جهنّم است که شاخههایی از آن در دنیا آویزان است، پس هر کس بخیل باشد، به شاخهای از شاخههای آن چنگ زده و همان شاخه او را به سوی آتش [دوزخ] میکشاند.(۲۶)
اگر همسر شما سخاوتمند است باید عاقل و دارای همّت بلند هم باشد؛ چرا که سروَر زمین و زمان، امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «سخاوت، میوه عقل است».(۲۷) پیشوای صدق و راستی امام صادق«ع» هم فرمود: سخاوت از اخلاق انبیا و ستون ایمان است. هیچ مؤمنی نیست مگر آن که بخشنده است و تنها کسی بخشنده است که از یقین و همّت والا برخوردار باشد؛ زیرا بخشندگی پرتو ِنور یقین است، هر که هدف را بشناسد، بخشش بر او آسان میشود.(۲۸)
اگر خدای ناکرده همسر شما بخیل بود، چه میکردید؟ پیشوای سخاوت، سروَر زمین و زمان، امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: بخل دربردارنده بدیهای همه عیبها و افساری است که بخیل به وسیله آن به سوی هر بدیای کشانده میشود.(۲۹)
این صفتِ کمارزشی نیست، باید قدر آن را دانست و شکرش را به جای آورد. تازه این یکی از صفات خوب همسرتان بوده است. بدون تردید، صفات نیک دیگری هم دارد که باید قدر آنها را بدانید و شکرشان را به جای آورید.
من اصلاً دوست ندارم بدیهای من در نگاهت آن قدر بزرگ شود که خوبیهایم را نبینی؛ امّا نمیدانم چرا خودم وقتی چیز بدی از تو میبینم، همه خوبیهایت را فراموش میکنم. اگر فراموش هم نکنم، آن قدر کوچک میبینم که نمیتواند تنه به تنه چیزی بزند که من از آن به بدی یاد میکنم. مرا ببخش. میدانم این طور بودنم، تو را آزار میدهد. کمی مهلت بده، خودم را درست میکنم.
این نکته را بپذیرید که برخی، محبّت کردن را یاد نگرفتهاند. یعنی مثلاً در محیط خانوادگی آنها، ابراز محبّت کردن به گونهای که مطلوب شماست رایج نبوده است. ما نمیخواهیم بگوییم محبّتِ زبانی ارزشی ندارد؛ ولی متأسّفانه برخی از خانوادهها فرهنگ این نوع محبّت کردن را به فرزندانشان یاد ندادهاند. اگر این نکته را بپذیریم، آن وقت است که محبّت نکردن همسر برای ما این اندازه سنگین نخواهد بود. میان کسی که یاد گرفته محبّتِ زبانی کند و نمیکند، با کسی که او را اینگونه تربیت نکردهاند که محبّتِ زبانی کند، تفاوت از زمین تا آسمان است.
پی نوشت:
۱ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «سبب محبّت، احسان است» (عیونالحکم و المواعظ، ص۲۸۱).
۲ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «کسی که با مردم به نیکی رفتار کند، همواره از محبّت و دوستی مردم برخوردار میشود». (غررالحکم و درر الکلم، ص۶۳۳).
۳ـ امام صادق«ع» فرمود: «به یکدیگر هدیه دهید و از این راه به هم محبّت کنید که هدیه کینهها را از بین میبَرَد» (الخصال، ج۱، ص۲۷).
۴ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «خوشرویی، مغز دوستی است» (بحارالأنوار، ج۷۱، ص۱۶۵). همچنین ایشان فرمود: «چیزی مانند گشادهدستی و مدارا و خوشاخلاقی، محبّت را جلب نمیکند» (غررالحکم و دررالکلم، ص۶۸۹).
۵ـ امام صادق«ع» (یا امام باقر«ع») فرمود: «انجام دادن کارهای نیک [در حقّ دیگران] و خوشرویی، مایه جلب محبّت است» ( الکافی، ج۲، ص۱۰۳).
۶ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «زبانت را به نرم سخن گفتن و سلام دادن عادت ده تا دوستانت افزون و دشمنانت کم شوند» (غررالحکم و دررالکلم، ص۴۵۷).
۷ـ اگر چه خوب صدا زدن از مصادیق خوشزبانی است، اما به جهت اهمیت بالای آن به صورت مستقل به آن پرداختهایم.
۸ـ رسول خدا«ص» فرمود: «سه چیز است که محبّت انسان نسبت به برادر مسلمان خود را صفا داده، یکرنگ میکند: اوّل آن که هرگاه او را میبیند با رویی گشاده با او برخورد کند. دوم آن که وقتی برادرش خواست در نزد او بنشیند، برای او جا باز کند. سوم آن که با اسمی که بیش از همه دوستش میدارد او را صدا بزند» ( الکافی، ج۲، ص۶۴۳).
۹ـ رسول خدا«ص» فرمود: «وقتی مسلمانان به هم میرسند و به یکدیگر دست میدهند، خداوند گناهانشان را میریزد، همانگونه که برگ از درخت میریزد» (همان، ص۱۸۳).
۱۰ـ امام صادق«ع» فرمود: «به هم دست بدهید که دست دادن کینهها را از بین میبَرَد» (همانجا).
۱۱ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «سبب محبّت، سخاوت است» (غررالحکم و دررالکلم، ص۳۹۵).
۱۲ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «ثمره تواضع، محبّت است» (عیونالحکم و المواعظ، ص۲۰۹).
۱۳ـ توجّه داشته باشید که مقصود ما از پیام رفتار آن است که چه ما قصدی داشته و چه نداشته باشیم، خود رفتار، پیام خویش را به مخاطب منتقل خواهد کرد؛ یعنی ممکن است کسی با تکبّر خود، حتّی به فکر اعلام بیمحبّتی هم نباشد؛ امّا رفتار متکبّرانه، چنین پیامی را خواهد رساند. پیام رفتارهای منفی دیگر نیز همینگونه است.
۱۴ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «انسان صادق با صداقتش سه چیز را به دست میآورد: حُسن اعتماد، محبّت و اُبّهت» (غررالحکم و دررالکلم، ص۸۱۲).
۱۵ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «کسی که به مردم حُسن ظن داشته باشد، از آنان محبّت خواهد دید» (همان، ص۲۵۳).
۱۶ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «انصاف موجب تداوم محبّت [دیگران] است» (عیونالحکم و المواعظ، ص۴۴).
۱۷ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «نامه گویاترین سخنگوی توست» (نهجالبلاغه، حکمت ۳۰۱).
۱۸ـ صحیفه امام، ج۱، ص۲٫ این نامه در فروردین ۱۳۱۲ شمسی، یعنی وقتی که امام«ره» حدود ۳۴ سال داشتند نگاشته شده است.
۱۹ـ سوره مبارکه نساء، ۸۶٫
۲۰ـ امام صادق«ع» فرمود: «احترام میان خود و برادرت را از بین نبر و آن را نگه دار که از بین رفتن احترام، حیا را نیز از بین خواهد بُرد و نگه داشتن حرمت، مایه پایداری دوستی است» (تحف العقول، ص۳۷۰).
۲۱ـ درباره «احترام» در گام بعدی بحث مفصلی خواهیم داشت.
۲۲ـ امام باقر«ع» (یا امام صادق«ع») فرمود: «ترشرویی، موجب دشمنی است» ( الکافی، ج۲، ص۶۳۸).
۲۳ـ حارث اعور به امیرمؤمنان علی«ع» گفت: ای امیرمؤمنان! به خدا سوگند که من، شما را دوست دارم. امام«ع» فرمود: «ای حارث! اگر مرا دوست داری با من دشمنی نکن، مرا بازیچه خود قرار مده، برای خودنمایی با من بحث نکن، مرا به شوخی مگیر، مرا [از مقامی که دارم] پایین نیاور و [از آن مقام] بالاتر مبر» ( الخصال، ج۱، ص۳۳۴).
۲۴ـ امام صادق«ع» فرمود: «کسی که مردم را مسخره میکند، نباید نسبت به دوستی حقیقی مردم طمع داشته باشد» (همان، ج۲، ص۴۳۴).
۲۵ـ رسول خدا«ص» فرمود: «به مردم دشنام ندهید که این کار موجب ایجاد دشمنی میان شما میشود» ( الکافی، ج۲، ص۳۶۰).
۲۶ـ بحارالأنوار، ج۸، ص۱۷۱٫
۲۷ـ غررالحکم و دررالکلم، ص۱۲۴٫
۲۸ـ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۳۵۵٫
۲۹ـ همان، ج۷۰، ص۳۰۷٫
سوتیترها
۱٫
محبّت رفتاری نشانه صداقت محبّت گفتاری است. برخی از اینکه همسرشان در مقام بیان بهشدّت ابراز محبّت میکند؛ امّا در هنگام عمل، آن را ثابت نمیکند گِله دارند. زمانی اعتماد همسر به محبّت زبانی جلب میشود که محبّت رفتاری، آن را به اثبات برساند. کسی که محبّتش را با رفتار نیک به دیگران اثبات میکند، زمینه دوام محبّت دیگران به خود را نیز فراهم میسازد.
۲٫
دادن هدیه یکی از ماندگارترین راههای ابراز محبّت است. لازم نیست هدیه گرانقیمت باشد. حتّی یک کارتپستال و یا خودکار ارزانقیمت هم تأثیر خود را میگذارد. هدیه علاوه بر ایجاد محبّت، موجب از میان رفتن کینهها میشود.کسانی که میزان محبّت را از روی قیمت هدیه میسنجند، محبّت را نمیفهمند.