از مسائل حیاتی انسان اعم از فردی و اجتماعی، مسئله اقتصاد و معیشت و منابع درآمدها و هزینههای مربوطه است. مسئلهای که با سرنوشت آحاد مردم و جوامع پیوند خورده و بدون آن زندگی بشر سامان نمیگیرد و نظام حاکم نیز بخش عمدهای از وظائف آن را برعهده دارد.
آفریدگار جهان منابع تولید و مصارف دستاوردهای مالی را در نظام عالم تعبیه فرموده و این انسانها هستند که در راستای مصالح و منافع و نیازمندیهای خود، بدون زیر پا گذاشتن عدالت و بر اساس آنچه که شارع مقدس اصول آن را به تفصیل تبیین کرده است، باید برای تحصیل و مدیریت آنها بکوشند. حکومت اسلامی نیز در این زمینه مسئولیت ویژهای دارد.
تفصیل این مباحث بهطور گسترده در کتاب و سنت و سیره پیشوایان و فقه و حدیث آمده است و همه، از جمله مسئولان نظام اسلامی میبایست در این چهارچوب عمل کنند.
در ادامه بحث در باره منشور حکومتی امیرالمؤمنین«ع» به مالک اشتر، به بخشی از این منشور که به مالیات و حواشی آن پرداخته است میپردازیم.
مالیات و مصالح ملت
از مسائل مورد اهتمام امام علی«ع» در فرامین حکومتی، شیوه وصول مالیات و هزینه کردن آن است. تأکید امام بر این است که در وصول مالیات به پرداختکننده اجحاف نشود و با عدالت و ارفاق و احترام عمل و مالیات وصول و در راه مصالح کشور و ملت هزینه شود. در این منشور آمده است:
«در امر مالیات به گونهای عمل کن که به صلاح مالیاتدهنده باشد، زیرا مصلحت مالیات و مالیاتدهندگان موجب مصلحت دیگران است و مصلحت آنان جز با مصلحت مالیاتدهندگان تأمین نخواهد شد، چه همه مردم از مالیات بهرهمند میشوند و جیرهخوار مالیاتدهندگانند و باید توجه تو به عمران و آبادانی زمین پیش از گرفتن مالیات باشد، زیرا مالیات جز با عمران و آبادانی زمین قابل وصول نیست و کسی که بدون آباد کردن زمین در وصول مالیات اقدام کند، کشور را به ویرانی میکشد و بندگان را به تباهی و هلاکت میافکند و حکومت وی جز اندکی دوام نخواهد آورد.»
امیر مؤمنان در ادامه یادآور میشوند که اگر مالیاتدهندگان از سنگینی مالیات شکایت و یا از آفت محصولات یاکمآبی و خشکسالی یا دگرگونی زمین به علت آبگرفتگی یا بیآبی گلایه کردند، مالیات را کاهش بده، به گونهای که سبب بهبودی وضعیت آنان شود. کاهش مالیات بر تو سنگین نیاید، زیرا این پشتوانهای برای آبادی زمین و موجب آراستن حکومت و رضایت مردم است.»
با تأمل در این بخش از منشور حکومتی امام، به نکات بسیار مهمی که به اقتصاد و معیشت ملت، بهویژه مالیات ارتباط دارد، میپردازیم:
مالیات چیست؟
مالیات یا خراج عبارت است از مقدار مالی که بر درآمدها تعلق میگیرد و طبق برنامهریزی دولت اسلامی در مصالح مردم هزینه میشود. این غیر از زکات و خمس و واجبات مالی دیگر است و در منابع اسلامی عنوان «خراج» دارد. مالیات یکی از منابع درآمد حکومت است که همه نظامهای سیاسی حکومتی آن را پذیرفتهاند و یکی از منابع درآمد دولت در بودجهریزی به شمار میآید. اسلام نیز با همان فلسفه در چهارچوب شریعت و مدیریت اقتصاد کشور، آن را پذیرفته است.
- مالیات برای عمران کشور و آبادانی شهرها و خدمات عمومی ضروری است و هیچ دولتی نمیتواند بدون آن کشور را اداره کند. آنچه مهم است عادلانه و هدفمندی مالیات است. خدمت به مردم باید در صدر مسئولیتها باشد و مالیات در راستای این هدف است که مشروعیت دارد.
- در تعیین مقدار مالیات و وصول و هزینه آن میبایستی مصلحت ملت در نظر گرفته شود. قوانین مربوط به مالیات و وصول آن نباید به گونهای باشند که موجب تحمیل و اجحاف به مالیاتدهنده و یا فساد جامعه و نابسامانی اوضاع مملکت شوند.
- وضع درآمد و هزینه پرداختکنندگان مالیات که عمدتاً مردماند و شرایط ویژه جوی مانند آفات محصولات، کسادی بازارها و کمی درآمد مزارع، صنایع و کسب و کارها باید در گرفتن مالیات و مقدار آن از سوی مسئولان مورد توجه قرار گیرند و تنها قوانین خشک مالیاتی محور عمل نباشند.
- مدارا با مردم و همراهی با آنان، تخفیف و ارفاق در امور مالیاتی، بهویژه کمدرآمدها عامل مهمی در جهت جلب اعتماد ملت نسبت به دولت و سبب پشتیبانی مردم در روزهای سخت و بحرانهای کشور است. بنابراین بر دولت اسلامی است که مالیاتها را عادلانه و منصفانه وصول کند که موجب نارضایتی مردم نشود تا در روزهائی که دولت به مردم نیاز دارد و محتاج به همکاری آنهاست، آنان حضور خالصانه و فعال داشته باشند و به دولت کمک کنند.
- دولتها باید دندان طمع و حرص و آز را بکنند و از اسراف، احتکار اموال و حرص بر باقی ماندن بر مسند قدرت دوری گزینند و از سرگذشت دیگر دولتمردان پیشین عبرت بگیرند که با آن همه کاخها و ذخیرهها و اجحافها طرفی نبستند و سرانجام نیکی پیدا نکردند.
مصارف بیتالمال
هرگاه بیندیشیم که بیتالمال و مالیات و منابع عمومی کشور از حقوق کسانی تأمین میشوند که بسیاری آز آنان از تأمین نیازهای اولیه خود عاجزند و با عسرت روزگار میگذرانند، در وصول مالیات و بهویژه هزینه کردن آن برای پرداخت حقوقهای نجومی، احتیاط بیشتری به خرج خواهیم داد. همان گونه که گوشهای از آن را در سیره حکومت امیرمؤمنان«ع» خوانده و شنیدهایم.(۱)
امام علی«ع» تا بدانجا دغدغه بیتالمال را دارند که به نازک کردن نوک قلمها برای صرفهجوئی در مرکب و کاغذ توصیه میفرمودند: «نوک قلمها را نازک کنید و بین سطرها فاصله نیندازید و در نگارش به مطلب توجه داشته باشید. مبادا که زیادهروی کنید که امور مسلمین تحمل ضرر و زیان را ندارد.»
هشدار به کارگزاران
گفتهها و نامهها و عهدنامهها و سیره مبارکه امیرمؤمنان«ع» آکنده از رهنمودهای آموزنده و عملی برای کارگزاران و درمان بسیاری از مشکلاتند. از جمله این رهنمودها، امور مالی و مالیاتیای هستند که آن حضرت به امرا و عوامل خود نگاشتهاند. در صدر این توصیهها سفارش به تقوای سیاسی، مالی و حکومتی است و تأکید بر اینکه به حکومت مغرور نباشند و مردمی را که پشتوانه حکومتاند، برادر دینی خود بدانند که رضای آنان رضای خداوند است و کوچکترین حرکات آنان تحت نظارت و محاسبه خواهد بود.
در یکی از نامههای امام به مأموران مالیاتی چنین آمده است:
«تو را در این صدقات و اموال سهمی معین است، همانگونه که مساکین و ضعفا و مستمندان نیز حقی دارند. ما حق تو را میدهیم، تو نیز حق آنان را بده و اگر ندهی، در قیامت بیشترین دشمنان و مدعیان را خواهی داشت و بدا به حال آنکه فقرا و مساکین و گدایان و ورشکستهگان و از راهماندگان خصم او باشند. و هر کس به امانت خیانت کند و خود و دین خود را از آن مصون ندارد، ذلت و خواری دنیا را برای خود فراهم آورد و در آخرت خوار و ذلیلتر خواهد بود. همانا بزرگترین خیانت، خیانت به ملت و رسواترین دغلکاری، دغلکاری با پیشوایان است.(۲)
هشدارهای تکاندهنده
در نامه شدیداللحن دیگری که امام به یکی از کارگزارانی که به بیتالمال خیانت کرده بود نگاشتهاند، نکتههای تکاندهندهای است که هریک میتواند سرفصل روشنگری برای همه، بهویژه دستاندرکاران امور بودجه و اموال عمومی باشد. مضمون بخشی از نامه به این مخاطب چنین است: «من تو را در امانتداری شریک خود ساختم و تو را رازدار و یاور خود دانستم، اما همین که دیدی روزگار با پسرعمویت ناسازگاری کرد و امانت دستخوش خیانت شد و دشمن سرسختی نشان داد، تو نیز از پسرعم خود روی گرداندی و با دشمن همداستان شدی و به امانت خیانت کردی. گوئی خدا را منظور نداشتی و برهانی برای کارهایت نیاوردی. میخواستی با این امت در دنیا حیله و با نیرنگ غنائمشان را تصاحب کنی و یا اموالی که به بیوهزنان و یتیمان تعلق دارد، میراث پدر و مادرت است که آن را برای خانوادهات میبری.
سبحانالله، آیا تو به معاد ایمان نداری و از حسابرسی خدا نمیهراسی؟ ای آنکه به نظر ما از خردمندان بودی. در حالی که میدانی حرام میخوری و حرام مینوشی، چگونه این خوردن و آشامیدن گوارای توست؟ چگونه از اموالی که به یتیمان و مستمندان و مؤمنان و مجاهدان تعلق دارد و دستاورد آنهاست، کنیزان را میخری و با زنان ازدواج میکنی؟ از خدا بترس و حق آنان را باز گردان که اگر چنین نکنی و خدا مرا بر تو چیره سازد، با تو کاری میکنم که نزد خدا معذور باشم و تو را با شمشیری میزنم که هر کس بدان شمشیر کشته شود، به آتش دوزخ درآید.
به خدا سوگند اگر حسن و حسین کاری مانند تو میکردند، بدون گذشت با آنان همین گونه رفتار میکردم و هیچ مانعی نبود که حق را از آنان بگیرم. به خدای جهانیان سوگند، اگر مانند آنچه از اموال آنان گرفتی از راه حلال برای من فراهم میشد، خوشحال نبودم که آن را برای دیگران به ارث گذارم. مهلتی تا روزی برسد که در دل خاک جای گیری و اعمالت بر تو عرضه شود و ستمکار فریاد حسرت برآورد و آرزوی بازگشت کند، اما کار از کار گذشته باشد.»(۳)
پینوشتها
۱ـ در اینجا اضافه میکنم که وصول مالیات باید عادلانه باشد و هر قشری به تناسب درآمد خود آن را بپذیرد و بپردازد و در وصول مالیات تنها کمدرآمدها هدف نباشند، بلکه از سرمایهداران کلان و پردرآمد بهجدّ مالیات وصول شود، نه اینکه از کارکنان ضعیف گرفته شود و سرمایهداران کلان از مالیات بگریزند.
۲ـ نهجالبلاغه، نامه ۲۶٫
۳ـ نهجالبلاغه، نامه ۴۱٫