پیشگفتار
در شمارههای پیشین فیلمهای نمایش داده شده تا اوائل سال ۱۳۷۱ تحلیل گردید. در سال ۱۳۷۱ جمعاً ۶۱ فیلم به نمایش عمومی درآمد که عمدتاَ در ژانر اجتماعی طبقهبندی میشوند، هر چند تعداد فیلمهای ژانر کودک و نوجوان هم در این سال قابل توجه است.
ب) فیلمهای اجتماعی و خانوادگی:
۱- آلما: فیلمنامهنویس (به اتفاق تیرداد سخائی)، تهیه کننده و کارگردان: اکبر صادقی، بازیگران: جمشید مشایخی، رضا رویگری، افسانه بایگان، مرحوم علی معلم (که بعدها تهیه کننده شد)، دیمیتری پاگدانف، مهدی رئیسفیروز، علی علیاف.
داستان فیلم به جدا شدن یک دختر از پدرش در مرز آذربایجان شوروی (قبل از فروپاشی شوروی) مربوط میشود. از آنجا که آن قسمت در زمان قاجاریه از ایران جدا شده، مردم آنجا ارتباط عاطفی نزدیکی با مردم ایران بویژه آذربایجان ایران احساس میکنند. پدر دختر که متوجه زنده بودن دخترش میشود به طور قاچاقی وارد آذربایجان شوروی میشود تا دخترش را که به اتهام فعالیتهای ضدکمونیستی نظام حاکم بر آن زمان شوروی به اعدام محکوم شده است، نجات دهد.
فیلم دارای قصه متداول این قبیل داستانهاست که در نظامهای کمونیستی و سرمایهداری هر دو وجود دارند.
۲- افسانه مه پلنگ: فیلمنامهنویس، تهیه کننده (به اتفاق جعفر بابائیان) و کارگردان: محمدعلی سجادی، بازیگران: رضا رویگری، فاطمه گودرزی، میر محمد تجدد، پرویز خشنودی، محمود رئوفی، عباس امیری، سپیده پهلوانزاده.
قصه فیلم بیشتر تخیلی به نظر میرسد. هر چند بر بستر اوهام و خرافات مرسوم در میان برخی از روستائیان پیش میرود. فیلم کشش دیدن برای تماشاچی ندارد و بسیار خسته کننده است ضمن اینکه بیننده قصه منسجمی را هم نمیبیند و در پایان نمیتواند در چند سطر توضیح دهد که ماجرا چیست. شاید بتوان گفت که پیوستگی داستان فیلم از دست کارگردان خارج شده و جمع و جور کردن آن ناممکن شده است.
۳- آهوی وحشی: فیلمنامهنویس و کارگردان: حمید خیرالدّین، محصول: شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی ایران با مشارکت محمدجواد ظهیری.
دانشآموزی که علاقمند به نواختن و فراگیری (دوتار) است به دلیل سختگیری معلم خود، از روستا به جنگل میرود. خواهرش آلت موسیقی او را برمیدارد و به دنبال او راهی جنگل میشود. آنها گم میشوند و در معرض حمله خرس قرار میگیرند. برادر بزرگتر این خواهر و برادر که همه این ماجراها را زیر سر معلم میداند، برای انتقام از آموزگار نقشه میکشد. البته این فیلم در ژانر کودک و نوجوان هم قابل طبقهبندی است، اما به دلیل حوادث درون جنگل و گرفتاریهای خواهر و برادر ترجیح داده شد که در این ژانر اجتماعی آورده شود.
۴- ایلیا نقاش جوان: کارگردان: ابوالحسن داودی. محصول: سیمای جمهوری اسلامی ایران و خانه ادبیات و هنر کودکان و نوجوانان. بازیگران: رضا کیانیان، نیره فراهانی، رضا خندان، بهرام ابراهیمی، رضا کرم رضایی، زهره مجابی.
مشکلات زندگی در کلان شهر تهران و دشواریهای عدیده آن برای مهاجرین نوجوان خمیرمایه داستان فیلم را شکل میدهد. همانطور که در سال ۷۱ هم ملاحظه میشود، قریب به اتفاق سرمایهگذاری برای تهیه فیلمهای آموزنده و تربیتی از طرف دستگاه دولتی یا عمومی صورت گرفته است و کارگردانهای تازهکار و کم تجربه آن زمان مانند ابوالحسن داودی با پول دولت مشق فیلمسازی میکنند تا بعدها برخی از آنان فیلمسازان نسبتاً موفقی بشوند. نکته قابل توجه آن است که اغلب این سینماگران اعم از بازیگر، تهیه کننده و کارگردان که بعدها شهرت کم و زیادی به دست آوردند، به جای قدردانی از امکان آزمون و خطایی که با پول بیتالمال برایشان فراهم آمده بود و موجب پختگی و تجربهآموزی آنان شد، راه تخریب و مقابله و مخالفت با ارگانهای ذیربط را در پیش گرفتند و در واقع نمکدان شکستند، هر چند چیزی به دست نیاوردند ولی در مقابل موجب هوشیاری دستگاههای دولتی برای دقت و برنامهریزی بهتر شدند.
۵- آذرخش: فیلمنامهنویس و کارگردان: احمدرضا درویش، بازیگران: جهانگیر الماسی، روحانگیز مهتدی، کاظم بلوچی، شهره لرستانی، حسن شجاع.
ترسیم گرفتاریها و مشکلات قشر ضعیف جامعه خمیرمایه داستان فیلم را تشکیل میدهد. فیلم کشش معمول این قبیل قصهها را دارد و مخاطب عام را با خود همراه میکند. احمدرضا درویش کارگردان مستعدی است که بعدها عمدتاً به ساخت فیلمهای دفاع مقدس روی آورد و آثار قابل قبولی مانند (دوئل) و (سرزمین خورشید) را ارائه نمود. اصرار وی در نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع) در فیلم سینمایی (رستاخیز) که به ترسیم واقعه عاشورا میپردازد، علیرغم نظر فقها و مراجع تقلید موجب توقیف فیلم وی در سالهای اخیر شده است. این هم از نقاط ضعف برخی از فیلمسازان ماست که نمیتوانند دریابند، مراجع تقلید چه جایگاهی در جامعه مذهبی ما دارند.
۶- پرواز در پرواز: کارگردان: عبدالرحیم شرفی. بازیگران: محسن یگانه، ناصر فروغ، زهره زارعی، رضا تقوایی، حسن سعیدی، بهزاد خداویسی. محصول: نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران.
داستان فیلم به آسیبهای اجتماعی و حتی فنّی کبوتربازی میپردازد. قصه مردی که به علت نگهداری کبوتر هم از خانواده خود فاصله گرفته و توجهی به تربیت فرزندان خود ندارد و هم موجب سقوط جنگنده نیروی هوایی شده است. همانطور که دیده میشود از میان همه عوامل و بویژه بازیگران هم اکنون فقط بهزاد خداویسی به عنوان سینماگر حرفهای مشغول به کار است و بقیه از این حوزه خارج شدهاند.
۷- چکمه: کارگردان و فیلمنامهنویس: محمدعلی طالبی، محصول سیمای جمهوری اسلامی ایران. تهیه کننده: گروه تلویزیونی شاهد. بازیگران: سمانه جعفرجلالی، علی آتشکار، رایا نصیری، شقایق اسلامی، زهرا هادیپور.
گذشت و ایثار و درک زیباییهای فراتر از ابزار مادی جوهره داستانی این فیلم که در ژانر کودک و نوجوان هم قابل طبقهبندی است را تشکیل میدهد. نویسنده داستان اولیه هوشنگ مرادی کرمانی است که با (داستانهای مجید) او به کارگردانی کیومرث پوراحمد در تلویزیون آشنا هستیم. محمدعلی طالبی کارهای دیگر نیز در حوزه کودک و نوجوان دارد که آثار قابل قبولی به حساب میآیند.
۸- چشمهایم برای تو: فیلمنامهنویس، تهیه کننده (به اتفاق عباس جهانبخش و نورالدین حجازی) و کارگردان: خسرو شجاعی، بازیگران: عباس جهانبخش، مرجانه گلچین، دانیال حکیمی، رضا بابک، شهلا ریاحی، رامبد لطفی، هما خاکپاش.
داستان گذشت و ایثار و اهدای اعضای بدن که در آن سالها چندان مورد توجه و پذیرش جامعه قرار نداشت و به سختی خانوادهها و ورثه حاضر به اینگونه فداکاریها میشدند. به صورت روان روایت شده است. پذیرش اهدای عضو در هر دو حالت زنده و مرگ مغزی مسأله سادهای نیست. البته هم اکنون با زمینهسازی و تبلیغات مؤثر و نظر مراجع تقلید بخش قابل توجهی از جامعه ما به این کار رضایت میدهد و موجب نجات بیماران در آستانه مرگ میشود.
خانواده کوچک ما: کارگردان: شاپور قریب، فیلمنامهنویس و تهیه کننده: سیدمحسن وزیری، بازیگران: جمشید مشایخی، عنایت بخشی، فاطمه طاهری، سیدحسین وزیری، ساحل سرمیلی، فاطمه حسینعلاء.
قصه قدیمی دلباختگی پسری از خانواده ثروتمند نسبت به دختری از قشر فقیر جامعه. همان که در سینمای ایران و هندو بلکه همه دنیا به کرات بازگو شده است. کارگران فیلم از سینماگران قبل از انقلاب و سازنده فیلمهای معروف به فیلم فارسی است که پس از انقلاب هم تلاش نموده برای طبقه عام فیلم بسازد. نگاه اساسی وی و تهیه کننده فیلم همواره و در سایر آثار نیز گیشه و فروش بوده است. توجه نمایید که کسی با فروش و گیشه پررونق مخالف نیست. سخن اساسی این است که در کنار فروش لازم است مسائل تربیتی، اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز لحاظ شود و بعضاً این مسائل قربانی نگردد.
۱۰- خسوف: فیلمنامهنویس و تهیه کننده (به اتفاق غلامحسین بلوریان و صادق جلالی) و کارگردان: مرحوم رسول ملاقلیپور، بازیگران: محمدعلی کشاورز، فریبا کوثری، بهزاد بهزادپور، فریبرز عربنیا، زهره اویسی، مجید نهاوندیان.
تشریح درگیری یک زن با سنتهای قدیمی و دست و پا گیر عوامانه حاکم بر مناسبات فرهنگی برخی از خانوادهها شاکله داستان فیلم را تشکیل میدهد. از قدیمالایام سنتهای جاهلی و بسیار پرآسیب در اغلب جوامع کارکرد منفی داشتهاند و همیشه هم عدهای به مخالفت با آنها برخاستهاند. اصل درگیری مطلوب است منتهی نکته با اهمیتی که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که مبارزه با سنتهای کهنه و جاهلی، از طرف شیادان غربی با فرهنگ اصیل و ریشهدار جوامع شرقی جابجا نشود و جوامع اسلامی را به دروغ متهم به ارتجاع نکنند.
۱۱- دایان باخ: فیلمنامهنویس، تهیه کننده (با مشارکت دیگران) و کارگردان: فرهاد پوراعظم. بازیگران: آزیتا حاجیان، حسن رضایی، ایرج خدری، عباس جهانبخش، مرتضی ضرّابی، آتش تقیپور.
سوء استفاده اطرافیان از وضعیت خاص افراد سابقه دیرینه دارد. ریشه فرهنگی این کار به فرصتطلبی و سوداندوزی برمیگردد که انسانهای تربیت نشده همواره دچار این رویه زشت می باشند. آنچه که میتواند مانع این قبیل سوءاستفادهها شود آگاهی جامعه به حقوق شرعی و قانونی آحاد مردم است.
۱۲- خون بس: فیلمنامهنویس و تهیه کننده (به اتفاق دیگران) و کارگردان: ناصر غلامرضایی، بازیگران: فرخنده بهرامی، ابراهیم جوادی، افسانه قاسمی، داراب فلاح، مرتضی فلاحی، عابدین بهاروند.
در برخی از قبائل، سنتهای غلطی که آشکارا در تقابل با احکام شرع و قوانین حاکم است، جاری است. این رویهها مشکلات عدیدهای برای حاکمیت و خود اهالی فراهم آورده که عقلاء را به تکاپو و ارائه طریق واداشته است. شماری از این سنتهای غلط حتی موجبات قتل و مجازات بیگناهان را به جرم عضو قبیله مقابل بودن رقم زده است. طبیعی است که همه عوامل باید دست به دست هم بدهند تا اینگونه روشهای جاهلی برچیده شود. از این منظر فیلم و قصه آن قابل تقدیر است.
۱۳- دو همسفر: فیلمنامه (به اتفاق فریدون جیرانی)، تهیه کننده (به اتفاق علیاکبر مزینانی) و کارگردان: اصغر هاشمی.
دو نفر از دو قشر متفاوت اجتماعی با فرهنگ کاملاً بیگانه از یکدیگر در اثر یک حادثه ناگزیر در کنار هم قرار میگیرند. آنها ناچارند یکدیگر را تحمل کنند. ادبیات گفتاری، شیوه تعامل با اطرافیان، نحوه نگرش به حوادث و خلاصه همه مشخصات آن دو در تضاد با یکدیگر قرار دارند. به هرحال تداوم ارتباط ناگزیری، آنها را به هم نزدیک میکند و الفت ناخواستهای را میانشان فراهم میآورد. این تضاد رفتار و گفتار و موقعیت، فضای دلنشینی را برای بیننده ایجاد میکند که او را به دیدن فیلم راغب میسازد. فیلم سرگرم کنندهای است ولی حاوی پیام خاص تربیتی و فرهنگی نیست.
۱۴- راز خنجر: فیلمنامهنویس (به اتفاق سیامک تقیپور) و کارگردان: محمدحسین حقیقی. بازیگران: خسرو شجاعزاده، منوچهر آذری، افسر اسدی، کمند امیرسلیمانی، آتیلا پسیانی، اسماعیل سلطانیان.
ماجرای وقوع یک قتل در یک دهکده و پنهان بودن آن که منجر به حوادث ناخواستهای میشود. ازدواج دو جوان با خواهران یکدیگر به نحوی با این قتل رابطه برقرار میکند به نحوی که شاهد ماجرا طبق سوگند ناگزیر از افشای راز جنایت پنهان میباشد.
۱۵- سارا: نویسنده، تهیه کننده و کارگردان: داریوش مهرجویی. بازیگران: امین تارخ، خسرو شکیبایی، نیکی کریمی، یاسمن ملک نصر، مهوش وقاری، مریم مهرجویی.
فداکاری یک زن برای درمان شوهر با انجام تخلّف و جعل امضا خلاصه و فشرده داستان فیلم را تشکیل میدهد. میزان گذشت و ایثار زن برای حل معضل همسر خود بسیار ستودنی است و نمره بالایی دریافت میکند اما باید به صراحت پذیرفت که انجام کار خلاف قانون به هیچ وجه برای حل مشکل اطرافیان پذیرفتنی نیست. همه باید بپذیرند که مصلحت کلی و اصولی همگان در عمل به قانون و پذیرش چارچوبهای مقررات است در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نمیشود. از این منظر، فیلمنامه دچار نقص است و مرزهای فداکاری و نقص قانون مخدوش شده است. البته تلاش سینماگر برای ارزشمند جلوه دادن ایثار ستودنی است اما رعایت نکته فوق نباید فراموش شود چرا که نتیجه نهایی مثبت نخواهد بود.
۱۶- رد پای گرگ: نویسنده و کارگردان: مسعود کیمیایی، بازیگران: فرامرز قریبیان، نیکی کریمی، گلچهره سجادیه، مرحوم جلال مقدم، منوچهر حامدی، سعید پیردوست، کارن همایونفر.
اختلاف دیرینه دو دوست و کینهتوزی نسبت به هم، بنیان داستان فیلم است. هر کس آثار کیمیایی را دنبال کرده باشد، به روشنی در مییابد که انتقام و خشونت پایه اصلی همه فیلمهای اوست. بر همین اساس برخی از صاحبنظران معتقدند که کیمیایی از دهه ۴۰ شمسی تاحال دارد خود را تکرار میکند و هیچ مطلب تازهای ارائه نداده است. به هرحال صلاح و مصلحت خویش خسروان دانند.
(مأخذ: فرهنگ فیلمهای سینمای ایران و انتشارات سازمان سینمایی، تألیف: جمال امید.)