«سیمای امیرالمؤمنین«ع» در قرآن» نام مجموعه مقالاتی در عرصه معرفت شخصیت والای جهان هستی حضرت امیرالمؤمنین«ع» در روز غدیر که حضرت امام هادی«ع» انشا فرموده است. در ادامه مقالات قبل در این مقاله نیز شرح فرازهایی دیگر از این زیارت تقدیم میشود.
علی نباءالعظیم
«السلام علیک ایها النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون و عنه یسألون: سلام بر تو ای خبر بزرگ عالم که امت در آن اختلاف دارند و از آن مورد سئوال قرار میگیرند.» واژه «نبأ» به صورت مفرد ۱۵ بار در قرآن مجید آمده است و جمع آن انباء است. به گفته راغب در مفردات به معنای خبری است که مهم باشد و دارای فایده و انسان نسبت به آن «علم» با «ظن غالب» پیدا کند و تمام این امور در دنیا شرط است.(۱)
واژه «عظیم» به معنای بزرگ است. خواه بزرگ محسوس مثل دلها عرش عظیم(۲) خواه بزرگ معنوی مثل…والقرآن العظیم.(۳)
سلام بر تو ای خبر بزرگ عالم. روشن است که این بزرگی، بزرگی معنوی است.
عَمَّ یَتَساءَلُونَ * عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیم * الَّذِی هُم فِیهِ مُخْتَلِفُون (۴): آنها از چه از یکدیگر سئوال میکنند؟ از خبر بزرگ همان خبری که در آن اختلاف دارند. این نبأ عظیم چیست؟ برخی گفتهاند قیامت است. برخی آن را اشاره به نزول قرآن دانستهاند و برخی آن را اشاره به اصول دین از توحید گرفته تا معاد. و در روایات زیادی که از طریق اهلبیت«ع» و بعضی از طریق اهل سنت نقل شده. نبأ عظیم به مسئله ولایت و امامت امیرمؤمنان«ع» و شخص آن جناب تفسیر شده است.
در حدیثی آمده است که در روز جنگ صفین مردی از لشگر شام در حالی که سلاح بر تن پوشیده و قرآنی حمایل کرده بود، وارد میدان شد و سوره عَمَّ یَتَساءَلُون * عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیم را تلاوت میکرد. حضرت امام علی«ع» شخصاً به مصاف او آمد و فرمود: «أ تعرف النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون: «آیا میدانی نبأ عظیمی که در آن اختلاف دارند چیست؟» آن مرد در جواب گفت: «نه نمیدانم.» امام فرمود: «انا والله النبأ العظیم الذی فیه اختلفتم و علی ولایتی تنازعتم و عن ولایتی رجعتم بعد ما قبلتم…»
«و یوم القیامه تعلمون ما عملتم…: منم آن نبأ عظیم که درباره آن اختلاف دارید و در ولایت من به نزاع برخاستهاید. شما از ولایت من بازگشتید بعد از آنکه پذیرفتید و در قیامت خواهید دانست که چه عملی انجام دادهاید.»(۵)
جمع بین این تفاسیر از دو راه است:
- آنکه نبأ عظیم مفهوم گستردهای دارد که همه این معانی را شامل است، هرچند هنگام نزول آیه تکیه بر یک معنی بیشتر بوده است.
- آنکه قرآن بطون مختلفی دارد، یعنی یک آیه ممکن است معانی متعددی داشته باشد که از میان آنها یک معنی ظاهر است و معانی دیگر بطون قرآناند که به کمک قرائن مختلفی از آن استفاده میشود. تنها این آیه نیست که ظاهر و باطنی دارد. آیات زیاد دیگری در قرآن کریم داریم که در روایات تفسیرهای گوناگونی برای آنها آمده است که بعضی هماهنگ با ظاهر است و بعضی معنی باطن را بیان میکند. در بخشی از این جمله آمده است: «و عنه یسئلون» از او مورد سئوال قرار میگیرید. موارد فراوانی هستند که انسان در عالم دیگر مورد پرسش قرار میگیرد. یکی از آنها نعمت ولایت است: «ثُمَّ لَتُسأَلُنَّ یَومَئِذٍ عَنِ النَّعِیم»(۶): سپس در آن روز همه شما قطعاً از نعمتهایی که داشتهاید سئوال خواهید شد. در روایتی حضرت امام صادق«ع» فرمود: «…نعیم، ما اهلبیت«ع» هستیم که خداوند به وسیله ما به بندگانش نعمت داد و به وسیله ما میان آنها بعد از اختلاف الفت بخشید. دلهای آنان را با ما به هم پیوند داد و بعد از آنکه دشمن یکدیگر بودند، برادر یکدیگر ساخت و به وسیله ما آنها را به اسلام هدایت کرد. آری نعیم همان پیامبر«ص» و خاندان اوست.»(۷)
پیشگامی امیرالمؤمنین در ایمان
«السلام علیک یا امیرالمؤمنین آمنت بالله و هم مشرکون: سلام بر تو ای امیرمؤمنان. تو زمانی به خدا ایمان آوردی که آنها مشرک بودند.»
از افتخارات بیتردید حضرت مولی علی«ع» پیشگامی ایشان در عرصه ایمان است.
ایشان اصلاً در عمرش مشرک نبود تا اولین مؤمن باشد. از شش سالگی در دامن پاک رسولالله«ص» و با فرهنگ اسلام ناب بزرگ شد. پس مقصود از اولین مؤمن یعنی بزرگی که بعد از بعثت پیامبر«ص» پیش از دیگران ابراز ایمان کرد. این حقیقتی است که حتی اهل شورا هم که به ناحق او را برای خلافت گزینش نکردند اعتراف کردند. مولی به آنها فرمود: «انشدکم بالله أتعلمون انّی اول الامه ایماناً بالله و برسوله صلی الله علیه و آله: شما را به خدا سوگند میدهم. میدانید که من اولین امت هستم که به خدا و رسول«ص» ایمان آوردم. قالوا اللهم نعم: همگی گفتند آری به خدا قسم.»(۸)
پیشگام در تصدیق حق
«و صدقت بالحق و هم مکذبون: و هنگامی تو حق را تصدیق کردی که آنان تکذیب میکردند.»
امیرمؤمنان علی«ع» فرمود:
«انزلت النبوه علی النبی صلی الله علیه و آله و سلّم یوم الاثنین و اسلمت غداه یوم الثلاثاء فکان النبی«ص» یصلّی و انا اصلّی عن یمینه و ما معه احد من الرجال غیری(۹): نبوت روز دوشنبه بر پیامبر«ص» نازل شد و من صبح سهشنبه اسلام آوردم (اسلام را ابراز و ایشان را تصدیق کردم)، پس پیامبر«ص» امام جماعت بودند و از مردان من بهتنهایی سمت راست ایشان ایستاده بودم.»
با توجه به آنکه این پیشگامی و تصدیق در سن حدود ۱۴ سالگی امیرمؤمنان علی«ع» اتفاق افتاد، نشاندهنده اوج معرفت مولای ما علی«ع» است. این سن و سال، سن تحت تأثیر بودن است و فضای آن روز فضای شرک بود. اینکه ایشان یکتنه در مقابل این فضای آلوده بایستد و پیامبر«ص» را تصدیق کند و به او ایمان بیاورد و پای ایمانش بایستد و مقاومت کند. این از افتخارات بیبدیل مولاست. جا دارد که به آن ببالد و بگوید: «و قد علمتم انی اولکم ایماناً بالله و رسوله ثم دخلتم بعدی فی الاسلام رسلاً(۱۰): شما میدانید که من اولین کسی از شما هستم که ایمان به خدا و رسولش آوردم؛ سپس شما بعد از من به تدریج اسلام آوردید.»
قهرمان بیبدیل جنگها
«و جاهدت فی الله و هم محجمون: و تو جهاد کردی و آنان گریزان بودند.»
در دو حقیقت از حقایق آغاز اسلام نمیتوان ذرهای تردید به خود راه داد: یکی قهرمان بیبدیل بودن امیرمؤمنان علی«ع» در جنگهاست. نه تنها مسلمانان بلکه غیر مسلمانان هم که از علی«ع» نوشتهاند از قهرمانیهای ایشان به تفصیل گفتهاند، زیرا آفتاب قابل پنهان کردن نیست. کیست که علی«ع» را به شجاعت و قهرمانی نشناسند؟!
ابن ابی الحدید سنی مذهب شجاعت مولی را چنین میستاید:
«شجاعت امیرالمؤمنین«ع» چنان بود که یاد دلاوران روزگار را از دلهای مردم برد و نام دلیرانی را که بعدها آمدند بهکلی از خاطرهها زدود. جایگاه علی«ع» در جنگ و جنگجویی بهقدری مشهور است که تا روز رستاخیز ضربالمثل است. علی«ع» دلاوری بود که هرگز از میدان جنگ روی برنتافت و ابداً از سپاه دشمن به هراس نیفتاد. هیچکس به میدان او نیامد، جز اینکه بر وی چیره شد و او را از پای درآورد. هیچگاه ضربتی بر پیکر دشمن نزد که محتاج ضربت دوم باشد. در حدیث است که ضربت علی«ع» تک بود. بهطور خلاصه علی«ع» چنان قهرمان بزرگی است که همه پهلوانان جهان به او سر میسپرند و در شرق و غرب عالم نام «علی» را بر زبان میرانند و با آن شعار میدهند.»(۱۱)
حقیقت دوم اینکه در جنگ احد تعدادی از آنان که مورخان نامشان را صحابی پیامبر«ص» میشمارند فرار کردند. ابن هشام سیرهنویس معروف مینویسد:
«انسبن نضر عموی انسبن مالک میگوید موقعی که ارتش اسلام تحت فشار قرار گرفت و خبر مرگ پیامبر«ص» در میدان منتشر شد؛ بیشتر مسلمانان به فکر جان خود افتادند و هر کس به گوشهای پناه برد. دیدم دستهای از مهاجر و انصار در گوشهای نشستهاند و به فکر خود هستند. با لحن اعتراضآمیزی به آنها گفتم: «چرا اینجا نشستهاید؟» در جواب گفتند پیامبر«ص» کشته شد و دیگر نبرد فایده ندارد.» من به آنها گفتم: «اگر پیامبر«ص» کشته شده دیگر زندگی سودی ندارد. برخیزید و در راهی که او کشته شد، شهید شوید.»(۱۲)
بسیاری از تاریخنویسان از قول او نوشتهاند: «اگر محمد کشته شده، خدای محمد زنده است.» سپس افزود که: «من دیدم سخنانم در آنها تأثیر ندارد و خودم دست به سلاح بردم و مجاهدانه مشغول نبرد شدم.» ابن هشام میگوید انس در این نبرد هفتاد زخم برداشت و نعش او را جز خواهر او کس دیگری نشناخت.(۱۳)
گروهی از مسلمانان بهقدری افسرده بودند که برای نجات خود نقشه میکشیدند که به عبدالله بن ابی متوسل شوند تا از ابوسفیان برای آنها امان بگیرد.(۱۴)
علی بنده محکم و استوار خدا
«و عبدت الله مخلصا له الدین صابراً محتسباً حتی اتیک الیقین: و خدا را با اخلاص در دین در حالی که صبور بودی و رضای خدا را در نظر داشتی عبادت کردی تا آنکه دعوت حق را لبیک گفتی.»
انسانها در مورد تعامل با دین بر چند گونهاند:
- آنان که از آن زمان که خود را میشناسند تا آنگاه که میمیرند با آنکه حق را از باطل میشناسند، یک لحظه با خدا انس ندارند. اینان بیتردید جایشان در قعر جهنم است و طبق آموزههای قرآنی در جهنم مخلّدند.
۲٫آنانکه در آغاز عمر تکلیفی خود به بیراهه میروند، ولی عنایت خداوند نصیبشان میشود و به راه باز میگردند، توبه نصوح میکنند و بنده صالح خدا میشوند. اینها تائبان هستند. نمونه معروف اینان حربن زید ریاحی است که در کربلا افتخار آفرید.
- آنانکه در آغاز عمر تکلیفی خود در صراط مستقیماند، اما در این راه سعادت نمییابند و به بیراهه میروند و در همین بیراهه هم میمیرند. اینها اصطلاحاً «ریزشی»ها هستند که در تاریخ بشریت و تاریخ اسلام نمونه بسیار دارند. شیطان با عبادت شش هزار سالهاش، نمونه آشکاری است.
- آنانکه از آغاز عمر تکلیفی خود تا پایان آن محکم و استوار در صراط مستقیم میمانند؛ ذرهای از آن عدول نمیکنند و با افتخار عمر ارزشی خود را طی میکنند. امام و الگوی اینان حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی«ع» است. او بزرگی است که از آغاز تا پایان، خدا را خالصانه با عشق عبادت کرد و سرانجام با فرق خونین به دیدار یار شتافت.
چرخ از این ماتم گریبانش سحرگاهان شکافت
یا قفس بشکست یا دیوار زندان شکافت
ز آن علی«ع» گویم چو قرآن را به روی سر نهم
چون سر قرآن ناطق در شب قرآن شکافت(۱۵)
«اَلا لَعنَتُ الله عَلیَ الظّالِمین: هلا لعنت خداوند بر ظالمان، آنان که با خیانت خویش بشریت را یتیم کردند.»
پینوشتها:
۱- مفردات راغب کلمه «نبأ».
۲- نمل/۲۳٫
۳- حجر/۸۷٫
۴- نبأ/۱-۳٫
۵- تفسیر البرهان، ج ۴، ص ۴۲۰، ح ۹؛ بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۲٫
۶- تکاثر/۸٫
۷- مجمع البیان، ج ۱، ص ۵۳۵٫
۹- الاحتجاج، ج ۱، ص ۴۳۱؛ غایه المرام، ص ۶۴۲٫
۹- شواهد القران حسکانی، ج ۲، ص ۲۲۰؛ احقاق الحق، ج ۷، ص ۵۲۹٫
۱۰- مناقب ابن مغازلی، ص ۱۱۱؛ بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۲۴۰٫
۱۱- ر.ک … شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۲۰٫
۱۲- سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۸۳٫
۱۳- سیره ابن هشام، ج ۳، ص ۸۳ (فروغ ابدیت، ج ۲، ص ۵۵).
۱۴-کامل ابن اثیر جلد ۲ ص ۱۰۹، کتاب فروغ ابدیت جلد ۲ ص ۵۵
۱۵- حبیبالله چایچیان حسان