ملت ايران در اين فاجعۀ بزرگ 72 تن بي گناه به عدد شهداي كربلا از دست داد.
امام خميني
اولين دستاورد حادثه هفتم تير
انقلابهاي زيادي در جهان رخ داده و ميدهد، با اين حال ديده نشده است كه
انقلابي مردمي، بدون وابستگي به يكي از قدرتهاي بزرگ، بتواند روي پاي خود بايستد و
دوام داشته باشد چرا كه انگيزهها معمولاً- مادّي بوده است. اما در مورد انقلاب
اسلامي ايران، ملاحظه ميشود كه گر چه- به صورت ظاهر- تكيهاش بر مردم است و مردم
با فداكاري و ايثار و جانبازي آن را به وجود آوردند و در حالي كه شرق و غرب و تمام
قدرتهاي كوچك و بزرگ از شاه خائن طرفداري ميكردند، با اين حال ملت با دست خالي و
با سينه سپر قرار دادن توانست، انقلاب را به وجود آورد. آنچه در اين ميان از ديد
بيگانگان پنهان بود، عامل اصلي پيروزي انقلاب است كه همان عامل معنوي و اتكال به
قدرت لايزال الهي است. و بيگمان اگر انگيزه چيزي جز خدا بود، انقلاب پا نميگرفت
و اگر هم پيروز ميشد، يا ميبايست تكيه بر شرق و غرب زند و در دامن آلودۀ
بيگانگان پرورش يابد و يا اينكه تندباد حوادث، آن را از پاي درآورد و در همان
روزهاي نخست از بين برود. ولي چه خوش گفت پير جماران كه: «اين انقلاب، موجودي الهي
است و هرگز شكست نميخورد». و مگر ميتوان با سرنوشت ملّتي كه به نصرت الهي چشم
دوخته و نظري جز خدا ندارد، بازي كرد؟!
آمريكا كه از اين مقولۀ معنوي چيزي نميدانست، در صدد برآمد كه انقلاب را يا
از بين ببرد و يا به نحوي منحرف و آلوده سازد لااقل از پيشرفت آن در ساير نقاط
جهان بكاهد. از اين روي، دست به توطئههاي گوناگون زد، از ايجاد ناامني و شرارت
در كردستان و ساير مرزها گرفته تا توطئههاي نظامي از قبيل حمله مستقيم به طبس و
توطئههاي براندازي و ايجاد انفجارها و ناامنيها توسط عوامل مزدور و منافقين بي وطن.
توطئهها يكي پس از ديگري توسط امام و امت هميشه بيدار و در صحنه ناكام ميماند.
اينجا بود كه آمريكا به يكي از حربههاي ديگر متوسّل شد. حربۀ تبليغات مسموم، عليه
چهرههاي اصيل انقلاب همچون شهيد دكتر بهشتي و برادران همرزمش، آن هم توسط يكي از
عوامل خودفروختهاي كه مدتها پيش او را براي چنين روزي آماده كرده بودند و با دادن
چهرهاي انقلابي به وي، او را به مرز سياست جمهوري رسانده بودند.
پس از رأي دادن مجلس به عدم كفايت رئيس جمهور و عزل وي از سوي امام امت، براي
گرفتن انتقام از اسلام، همراه با منافقين، طرحهاي پليدي را ريختند كه يكي از فاجعه
انگيزترين و دردناكترين آنها فاجعۀ هفت تير بود كه در اين روز شهيد بزرگوار،
عالم هميشه مبارز و چهرۀ تابناك انقلاب آيت الله دكتر بهشتي همراه با يكي از اصيلترين
و محكمترين ستونهاي انقلاب، فرزند اسلام و قرآن شهيد حجة الاسلام محمد منتظري و
هفتاد و دو تن ديگر از ياران صديق و باوفاي اسلام و امام، به شهادت رسيدند.
دشمن با خيال خام خود، چنين پنداشته بود كه اين انقلاب بزرگ، مانند ساير
انقلابهاي مردمي وابسته به افراد است و حال كه هفتاد و دو شخصيت مبارزه و مهمّ آن
را يكجا از دست داده است، پس فاتحۀ آن را بايد خواند! و بر همين ايدۀ غلط، تمام
خبرگزاريها و راديوها و كانالهاي تبليغاتي خارجي، تبليغ ميكردند. ولي درست به
عكس آنچه ميپنداشتند، اين حادثۀ دلخراش در عين اينكه فاجعهاي بزرگ بود و افرادي
را از ملت و اسلام گرفت كه هرگز جبران نخواهد شد، انقلاب اسلامي را از خطرات بيمه
كرد.اين حادثه مانند حادثۀ كربلاي حسيني(ع)بود كه انقلاب محمّدي(ص) را از گزند
دشمنان مصون كرد. و اگر پيامبر اكرم(ص) فرمود: «حسين مني وانا من حسين»، جا دارد
كه ما نيز بگوئيم: حادثه هفتم تير، براي تثبيت انقلاب اجتنابناپذير بود و پايداري
انقلاب از هفتم تيربود. گر چه مسلّم است كه وجود مبارك رهبر عظيم الشأن انقلاب،
امام خميني، همواره انقلاب ما را مصون نگهداشته است وهشياري و سياست حكيمانه معظّم
له تمام توطئهها را خنثي كرده است ولي حادثه هفتم تير اولين دستاوردي كه داشت اين
بود كه آن همه تبليغات مسموم را عليه شهيد مظلوم دكتر بهشتي و محمد منتظري و
يارانشان در يك شبانه روز خنثي كرد و حركت انقلاب را سرعت بخشيد و چهرۀ منافنقان و
كوردلان را براي ملت نمايان ساخت و خادم را از خائن مشخّص نمود و خلاصه راه صد
ساله انقلاب را يك شبه طي كرد. درود بيپايان بر روان پاك بهشتي و ياران.