سینمای دینی با تاکید بر مضامین قرآنی میتواند سینمای معناگرایانه را متحول سازد. در قرآن کریم روابط انسان با دیگران، با خدا، با محیط زیست و با خودش به بهترین و جذابترین شکل ممکن روایت شده است. این روایتها برآمده از فطرت پاک انسانی هستند و به همین دلیل باورپذیری فوقالعادی دارند و بهراحتی با مخاطب خود ارتباط برقرار میکنند. در قرآن پیرنگهای پرکششی مانند خداجویی، جستجوی خوشبختی، عطش حقیقتیابی، کمک به هم نوع، سعادتخواهی و… وجود دارند که همواره برای نوع بشر مطلوب بودهاند. سینما قدرت دارد اعتقاداتمان را بردارد و در جایی بگذارد که تبادلی با زندگی صورت پذیرد.
یکی از بکرترین عرصههای سینمای دینی با رویکرد اسلامی، بهرهگیری از پتانسیل داستانهای قرآنی است. بهترین قصههای جهان در قرآن وجود دارند. استقبال از مجموعههای تلویزیونی «ایوب پیامبر(ع)»، «مردان آنجلس» و «یوسف پیامبر(ع)» که در سالهای اخیر از صدا و سیما پخش شدند، گواه استقبال مخاطب از این موضوع است. سینما با اتکای به منبع موثقی مثل قرآن کریم به مقوله سینمای دینی اعتبار میبخشد. این داستانها هیچگاه از رونق نمیافتند و برای همه دورانها درسها و نکتههای عبرتآموزی دارند. مثلاً در «ایوب پیامبر(ع)»، گفتمان صبر و مقاومت در دستور کار قرار دارد و فرهنگ تابآوری در برابر سختیها و ناملایمات را به مخاطب خود گوشزد میکند. در شرایط کنونی جامعه ما ترویج این مضامین مورد نیاز است. مشکلات و گرفتاریهای مردم رو به فزونی است و تنها راه خروج از این وضعیت، نهادینهسازی فرهنگ استقامت و امید است. آمادگی پذیرش به انواع ابتلائات، نیازمند زمینهچینیهای مختلف فرهنگی است و در این خصوص آثاری از سنخ «ایوب پیامبر(ع)» یقیناً حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
سینمای دینی مقوّم آرمانهای بشری است. در مجموعه «مردان آنجلس» گروهی از مؤمنان مسیحی به جهت ظلم و ستم فرمانروای حاکم به کوهی پناه میبرند و از یوغ بیعدالتی میگریزند. این قهرمانان تن به ذلت نمیدهند و برای پیگیری عقاید خود علم قیام بر میافرازند و در برابر جریان سلطه زمان خود حرکتی ماندگار را برنامهریزی میکنند. عدالتجویی، ظلمستیزی، حق آزادی عقیده و… از دیرباز از مطالبات آرمانگرایانه نوع بشر بودهاند که این سریال روی آنها تمرکز قرار دارد. این خط روایی میتواند در آثار دیگر نیز مورد توجه فیلمسازان قرار بگیرد.
یکی از گمگشتههای بشر امروز، حیا و عفت است. این معضل بشر را به وادی بیغیرتی و خودفروشی کشانده است. هنر سینما در این زمینه میتواند ابزار رهاییبخشی باشد و انسان را از چاه به ماه برساند. در سریال یوسف«ع» از سویی عاقبت پاکدامنی برای قهرمان فیلم روایت میشود و از سوی دیگر سرانجام هوسرانی ضد قهرمان برای مخاطب تبیین میشود. نمونه تجمیعی این تقابل تأثیرگذار و جذاب را در کمتر روایت سینمایی میتوان سراغ گرفت.
سینمای دینی و سینمای قرآنی در کشور ما در هم تنیده شدهاند و تفکیک این دو از هم امکانپذیر نیست. در سینمای دینی امکان تعدد قرائتهای فیلمساز از داستان وجود ندارد؛ زیرا چهارچوب کلی فیلمنامه در آیات منعکس شده و امکان تغییر در آن وجود ندارد. برخی ممکن است تصور کنند این موضوع عیب است و دست و پای فیلمساز را میبندد؛ اما بر عکس. ما با یک متن غنی و حرفهای مواجهیم که خیالمان را از وجود ضعفهای روایی و مولفههای شخصیتپردازانه، گرههای داستانی، فراز و فرودهای قصه و… راحت میکند و تمرکز و انرژیمان را معطوف به ریزهکاریها ساخت اثر میکند.
از منظری میتوان گفت کل قرآن، سناریوی واحدی است که برای بشریت از سوی خداوند نازل شده است. این سناریو برای مقاطع زمانی مختلف بشر تنظیم شده است. به عبارت دیگر آیات قرآن کریم یک دوره فشرده و کامل اخلاقیات و سبک زندگی متعالی است که روایت شدهاند. فضاسازیهای زمانی و مکانی و شخصیتی آیات بینظیرند و به زبان سینماگران دکوپاژها و میزانسنها بسیار حرفهای هستند. فیلمسازی که با اقتباس از یکی از سورههای قرآن، اثری را تولید میکند، بههیچوجه نگران تناقضات در شخصیتهای روائی خود را ندارد.
نکته بسیار مهم بعدی در خصوص ظرفیتهای داستانی آیات قرآن، استفاده از فلاشبکها و فلاش فورواردهای متعدد جذاب در متن قصص قرآنی است؛ بهطوری که شما ممکن است در سکانسی بازگشت به گذشته و مرور خاطرات را داشته باشید و بلافاصله در آیات بعدی با یک پرش به آینده از اتفاقات فردایی صحبت کنید. این موضوع، کار بهشدت سختی است، چون در صورت مراعات نکردن ظرافتهای روایی، مخاطب با اثر ارتباط برقرار نمیکند؛ اما در مورد قصص قرآنی این دغدغه وجود ندارد. در درامهای سینمایی تحول شخصیت و چرخش او از رذیلههای اخلاقی به سوی فضائل اخلاقی در طول اثر سینمایی مورد توجه است. قصص قرآنی در این خصوص نیز پیشتازند و قهرمانان زیادی در متن آیات وجود دارند که در جدال با نفس خود و یا بدخواهان در نهایت موفق میشوند خود را به ساحل عاقبت بهخیری برسانند.
سینمای دینی مصونترین عرصه در سینماست که آلوده به فساد و جریانهای مافیایی خطرناک نمیشود؛ زیرا اکثر سینماگرانی که در این عرصه گام میگذارند، نیّات معنوی را دخیل در کار میکنند و به همین دلیل به دنبال کسب مادی حداکثری نیستند. فضای روحانی حاکم در آثار سینمای دینی چه در پشت صحنه و چه در جلوی دوربین، اجازه بروز حاشیههای ضربه زننده را به کار نمیدهد.