درآمد:
عالم فرزانه و اندیشمند وارسته آیتالله حاج شیخ ابراهیم امینی متولد ۱۳۰۴ شمسی در نجف آباد اصفهان؛ از شاگردان مبرز حضرت امام خمینی، آیتاللهالعظمی بروجردی وعلامه طباطبایی بود.
ایشان ضمن نقشآفرینی ژرف در عرصههای علمی و پژوهشی در حوزه علمیه، دهها اثر ارزشمند در مقولات و موضوعات مختلف به رشته تحریر درآورده که بسیاری از آنها دهها بار تجدید چاپ شده است.
او از آغاز نهضت امام خمینی با عزم و خلوصی زایدالوصف به این حرکت بیدارگر پیوست و در طول نیم قرن گذشته نقشهای مهمی را در نهضت و نظام اسلامی ایفا کردند. آیتالله امینی که در عداد نخستین أعضاء و از پایهگذاران جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به شمار میرفت در کارنامه خود افتخار چندین مورد نمایندگی از سوی حضرت امام در امور گوناگون و همچنین عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی را داشت. امامت جمعه شهر مقدس قم و سه دوره نمایندگی مجلس خبرگان و نایب رئیسی آن مجلس، از دیگر مسئولیتهای ایشان بود.
آیتالله امینی ازجمله چهرههایی بود که از بزنگاههای خطیر سالیان مبارزه و نیز تصمیمات مهم و سرنوشتساز نظام اسلامی، خاطراتی شنیدنی داشتند که شمهای از آنها را در گفت و شنود با «پاسدار اسلام» بیان کردند. در ادامه چکیدهای از این گفتگو را میخوانید. آن عالم متقی سرانجام در پنجم اردیبهشتماه ۱۳۹۹ جان به جان آفرین تسلیم کرد. اینــک بــه مناســبت رحلــت آن عالــم فقیــد، چکیــدهای از ایــن گفتگو را تقدیم میداریم. یادش گرامی، رحمت و رضوان خداوند بر او باد.
*چه شد که در نهایت، حضرت آیتالله خامنهای برای رهبری معرفی شدند؟
یکی از خبرگان ایشان را پیشنهاد داد. بعد هم مرحوم آقای هاشمی گفت که پیشنهاد خود ما هم آقای خامنهای است و برای تأیید حرفش، قول امام در باره ایشان را نقل کرد و گفت: «زمانی که مسئله آقای منتظری داغ شده بود، همراه با رؤسای قوا و نخستوزیر و حاج احمد آقا خدمت امام بودیم و خدمت ایشان عرض کردم که اگر آقای منتظری را عزل کنید، ما در انتخاب رهبری دچار مشکل میشویم. امام رهبری شورایی را نمیپسندیدند. ما هم معتقد بودیم که در حال حاضر فردی را نداریم که از هر نظری برای قبول این مسئولیت بزرگ مناسب باشد. امام خیلی قاطع فرمودند: «چطور ندارید؟ همین آقای خامنهای!» ما تصور کردیم که این حرف را برای اقناع ما زدهاند و قرار گذاشتیم که مطلب به جایی درز نکند که البته کرد. خود آقای خامنهای هم اصرار داشتند که موضوع در جایی مطرح نشود. من بهرغم اینکه قانع شده بودم، یکبار دیگر به شکل خصوصی خدمت امام رفتم و روی این موضوع پافشاری کردم. امام باز فرمودند: «وقتی کسی مثل آقای خامنهای را دارید، مشکلتان چیست؟ چرا تردید میکنید؟» از حاج احمد آقا هم شنیدم که وقتی آقای خامنهای به کره رفته بودند، تلویزیون ایشان را با آقای کیمایلسونگ نشان داد. من گفتم: «آقای خامنهای خوب جا افتاده و واقعاً آبرویی برای نظام هستند.» امام فرمودند: «ایشان برای رهبری هم فرد شایستهای است».
به این ترتیب آیتالله خامنهای به عنوان بهترین مصداق واجد شرایط رهبری در آن زمان مشخص شدند و موضوع به رأی گذاشته شد.
*برخی اخیراً ادعا کردهاند که درآن جلسه، نمایندگان در«فضایی احساسی» و متاثر از اعلام دیدگاه امام در باره آیتالله خامنهای، به رهبری ایشان رای دادند. دیدگاه شما در باره این فرضیه چیست؟
بنده به عنوان نایب رئیس آن جلسه، هردو ادعا را تکذیب میکنم. اولاً در باره احساسی بودن فضا باید گفت که طبعاً همه ما و ملت ایران و مسلمانان جهان و حتی غیرمسلمانان استکبارستیز در تمام دنیا از رحلت امام متاثر شده بودند و غم بزرگی را احساس میکردند؛ اما اگر بخواهند از این امر این نتیجه را بگیرند که ۸۰ نفر مجتهد بدون ملاک شرعی و مقنع صرفاً بر مبنای احساس تصمیم گرفتند و ملاکات شرعی وعقلی را کنار گذاشتند، سخنی لغو و تهمت و توهین به این عده از علماست و عقوبت اخروی دارد.
ثانیاً همانطور که قبلاً عرض کردم، اسم آقای خامنهای به عنوان عنصر صالح و مجتهد برای تصدی این امر اساساً قبل از اعلام نظر امام به میان آمد. وقتی بحث رهبری شورایی پیش آمد، آقای خامنهای جزو چند نفر مجتهدی بود که اعضای خبرگان برای حضور در شورا مدنظر داشتند. نظر امام در باره ایشان در مرحله بعد و وقتی مطرح شد که رهبری شورایی از سوی اکثریت رد شد و بحث به این سو آمد که حالا که بنا بر رهبری فردی است چه کسی را انتخاب کنیم؟
علاوه بر همه اینها همانطور که عرض کردم، مسئله هم، ابتدا از طرف آقای هاشمی مطرح نشد و چند نفر از نمایندگان از طرقی از دیدگاه امام در باره رهبری آیتالله خامنهای اطلاع یافته بودند و از آقای هاشمی خواستند که تفصیل ماجرا را بیان کند. اینجا بود که آقای هاشمی ماجرا را نقل کرد. ایشان هم از قبل، برنامه از پیش تعیین شدهای برای سوق دادن جلسه به سمت و سویی خاص را نداشت و نمیخواست دست نمایندگان را در انتخاب ببندد. آیت الله خامنهای در یک فرآیند طبیعی و در خلال مباحث نمایندگان مطرح و به رهبری انتخاب شدند.
*اشاره فرمودید که آیتالله خامنهای نخست خودشان با این انتخاب مخالف بودند. این مخالفت را چطور ابراز کردند؟
همینطور است. ایشان وقت گرفتند و به عنوان مخالف کاندیداتوری خود، پشت تریبون قرار گرفتند و مطالبی را به عنوان علل مخالفت خود بیان کردند که البته مورد قبول خبرگان قرار نگرفت و سرانجام رهبری آیتالله خامنهای به رأی گذاشته شد و با اکثریت بیش از دو سوم آرا به تصویب رسید.
*بعد از نزدیک به سی سال، دیدگاه شما درباره انتخاب آن روزتان چیست؟ و آن تصمیم را در چه رتبهای از صحت و صواب میبینید؟
در طول این مدت در ارتباطاتی که با آیتالله خامنهای داشتیم و در موقعیتهای مختلف، فرد بهتری را نیافتیم و هرچه همزمان میگذرد، میبینیم ایشان با موضعگیریها و رفتارش، بهخصوص در شرایط خطیر فعلی، بهترین فرد برای این منصب بوده وهست. تاکید میکنم که بعد از سیسال، میبینیم که هنوزهم بهترین فردی که بتواند جامعه اسلامی را در دنیا اداره کند و در صدور انقلاب هم توفیق کامل داشته باشد، ایشان است و کاملاً از این موضوع مطمئن هستیم. ولی یک نگرانی بزرگ داریم که بعد از ایشان چه میشود؟ الان آیتالله خامنهای در جهان جا افتاده است و نهضتهای اسلامی را در جهان اداره میکند. گاهی که خدمت ایشان میرسم، عرض میکنم این کار را بسیار خوب انجام میدهید، ولی نگرانم بعد از ایشان قرار است چه کسی امور را اداره کند؟ بالاخره ما هم بشرهستیم و مثل هر انسان دیگری گاهی نگران میشویم. من هم نگران آینده انقلاب هستم. البته پرورش چنین فرد شایستهای ابتدائا بر عهده حوزه علمیه و ثانیاً خبرگان رهبریست که اگر کوتاهی کنند مسئول خواهند بود.
من بارها خودم این را بهطور خصوصی به رهبری گفتهام که: برای طول عمر و دوام توفیقات شما دعا میکنم. از خدا میخواهم تا زمان ظهور حضرت مهدی(عج) شما را زنده نگه دارد، همانطور که در زمان امام هم همین دعا رامیکردیم ولی باید مراقب جریان طبیعی زندگی بشر هم بود. ایشان معمولاً در جواب این عرض بنده میفرمایند: «خدا میخواهد این نظام باقی بماند و طبعاً همین نظام درمواقع لزوم نیازهای خود را برآورده میکند، همانطور که بعد از امام این طور شد».
*جنابعالی علاوه بر رای در خبرگان، در سال ۱۳۶۹ شخصاً همانند عده زیادی از علمای بزرگ بطور مکتوب، فقاهت و اجتهاد و جامعیت حضرت آیتالله خامنهای را اعلام نمودید. بنظر شما آیا ایشان در این سه دهه توانستهاند راه و تفکر امام را در مقام نظر و عمل تحقق بخشند؟
ایشان که قطعاً تمام تلاش و جدیتهای لازم را کردهاند و در بهترین وجه ممکن تفکر و خط امام را به درستی و جامع تبیین کردهاند و در مقام عمل برای اجرا و پیگیری راه امام و تحقق آرمانهای امام در بالاترین حد ممکن و بطور خستگی ناپذیر تلاش کردهاند. هرچند در بسیاری از امور بخاطر کوتاهی دیگران در انجام وظایفشان، مطالبات و رهنمودهای ایشان تحقق نیافته و به همین دلیل ایشان از وضعیت بعضی از امور راضی نیستند. ایشان میگویند و تاکید هم میکنند، اما در عمل میبینیم که بعضی از کارها انجام نمیشوند. ایشان کمبودها و نواقص را میبینند، طبعاً در برخی از موارد نگران هم هستند. با این همه قطعاً ایشان در همه کارها بر اساس تکلیف عمل کردهاند، دراین جنبه هیچ تردیدی نیست. دستگاههای دیگر هم وظیفهشان این است که کارشان را درست انجام بدهند، اما بعضاً انجام نمیدهند. الان مسائل مربوط به اقتصاد و فرهنگ و… را ببینید. به هرحال کاستیهایی وجود دارند که رفع آنها همت عموم دستگاههای نظام را میطلبد، وگرنه رهبری که همواره بر رفع مشکلات تاکید و برای آن تلاش کردهاند. در هر مورد که مسئولین ذیربط، دستورات ایشان را با جدیت اجرا کردهاند نظام جمهوری اسلامی به موفقیتهای بزرگی دست یافته است و به تعبیر دیگر هرکجا پیروزی و موفقیت بزرگی رخ داده است همانجاست که پیروی ازمقام ولایت بعمل آمده است.
پینوشت:
۱ـ نساء/ ۵۹