Tag Archives: تروریست

11آوریل/22

لطیفۀ خنده‌دار حقوق بشر آمریکایی!

اشاره:

حقوق بشر از سال  ۱۹۴۸ تاکنون قصه پر غصه‌ای در جهان داشته است و آمریکا به عنوان داعیه‌دار حقوق بشر با قرائت غربی آن در اقصی نقاط جهان فجایع بیشماری را مرتکب شده است. ایالات متحده آمریکا نماینده مکتب سرمایه‌داری غربی است که در آن اصالت با “سود” است. در لیبرالیسم “سود” دارای اصالت است. یعنی تمام کنش‌ها و واکنش‌ها معطوف به سود است. این موضوع بیانگر نوع اقتصاد در آمریکا نیز میباشد. از لحاظ سیاسی نیز همین مسئله در ایالات متحده دنبال می‌شود. راهبرد آمریکایی‌ها در جهان مبتنی بر کسب قدرتِ بیشتر است. از دید پایه‌گذاران مکتب لیبرالیسم، “قدرت” امری مقدس است و به همین دلیل با همه توان به دنبال آن هستند. در سیاست خارجی هم حزب جمهوری‌خواه و هم حزب دموکرات یک راهبرد مشابه دارند ولی با روش‌ها و تاکتیک‌های متفاوت؛ هر دو به دنبال قدرت نامحدود سیاسی و اقتصادی و منافع نامشروع بیشتر در جهان هستند. در سیاست داخلی این کشور هم رویه به همین شکل است یعنی دو جناح اصلی ممکن است در تاکتیک‌ها متفاوت باشند ولی تاریخ نشان داده که در نقض حقوق بشر هر دو به یک شکل عمل کرده‌ و به عنوان یک ابزار از حقوق بشر استفاده می‌کنند.

 

لطیفه خنده‌دار

ما در زمینه حقوق بشر از دنیا مطالبه جدی داریم، در عین حال دائماً باید از آنچه که ما را به آن متهم می‌کنند دفاع کنیم! غرب به رهبری آمریکا جای متهم و شاکی را عوض کرده است!

ادعای رعایت حقوق بشر توسط آمریکا، لطیفه‌ای خنده‌دار بیش نیست و این مردم دنیا هستند که باید از آمریکا رعایت حقوق بشر و حقوق انسان‌های بیگناه را مطالبه نمایند. موارد نقض‌ حقوق بشر توسط آمریکا در اقصی نقاط جهان، فهرست بسیار بلند بالایی را شامل می‌شود.

حاصل سال‌ها پژوهش محققین و اندیشمندان مستقل دنیا نشان می‌دهد که سه عنصر: «سیاست»، «قدرت» و «ثروت»، بر حقوق بشر و موازین حقوق بین‌الملل سیطره دارند.

 

معیارها و رویکردهای دوگانه

از نظر آمریکا، معیار حقوق بشر، وابستگی دولت‌ها به این کشور است و مهم نیست که حکام آن کشور در زمینه حقوق بشـر تابع قوانین بین‌المللی هستند یا خیـر. کما اینکه برای رسیدن به اهداف و منافع نامشروع  خود در منطقه، از عربستانی که بزرگ‌ترین ناقض حقوق بشر در جهان و آغازگر جنگ یمن است، حمایت می‌کنند!.

آمریکا دولت‌ها را به «خوب» و «بد» تقسیم کرده است. «دولت‌ خوب» یعنی دولت‌ همسو و وابسته به آمریکا و تحت حاکمیت آن و «دولت‌ بد» یعنی دولت‌ ناهمسـو و مستقل از آمریکا، و اگر در این کشورهای ناهمسـو کوچکترین مشکلی پیش بیاید، رسانه‌های غربی‌ جار و جنجال به راه انداخته و تمام شبکه‌های اجتماعی آنان یکپارچه قیام می‌کنند؛ در حالی که در کشورهای همسو با آمریکا، نقض‌ مکرر و جدی حقوق بشر با سکوت خبری این رسانه‌ها همراه است!.

کما اینکه نگاه این کشور به مقوله «حقوق بشر» نیز یک نگاه ابزاری است. و کشورها را به دو دسته «با آمریکا» و «علیه آمریکا» تقسیم کرده و کشورهای همسو و وابسته به خود را از هرگونه انتقادی در حقوق بشر مبـرا می‌داند و اگر نقض حقوق بشر در کشورهای «با آمریکا» به شکل گسترده هم صورت بگیرد، راهبرد آمریکا، سکوت مطلق است، اما حتی یک اتفاق کوچک در ایران به‌شدت بزرگنمایی می‌شود.

 

تروریست از نظر آمریکا

از نظر آمریکایی‌ها  اگر گروهی در راستای منافع نامشروع آنها اقدام کند و آلت دست آنها باشد ـ از جمله تروریست‌های جنایتکار داعش ـ از منظر آمریکا «تروریست‌ خوب» محسوب می‌شود، ولی اگر گروهی برای آزادی و استقلال جامعه‌اش مبارزه کند و اجازه ندهند آمریکا به منافع نامشروعش دست پیدا کند، «تروریست بد» و محور شرارت نامیده می‌شود!. ظاهراً جهان و کار جهان واژگونه شده است! داعش، گروه ساخته‌ی آمریکا به هر جنایت بی‌سابقه‌‌ی شنیعی دست می‌زند، اما ایران که مهم‌ترین کشوری است که به شکلی واقعی با تروریسم مبارزه کرده و خود قربانی تروریسم بوده، در جایگاه متهم می‌نشیند!. آمریکا با کمال وقاحت، حاج قاسم سلیمانی، سردار دل‌ها را که همواره در خط مقدم مبارزه با تروریست‌ها جنگید و به اعتراف دوست و دشمن، پوزه داعش، و سایر گروه‌های تروریستی را به خاک مالید، به جرم تروریست بودن به شهادت می‌رساند!

هواپیماهای بدون سرنشین آمریکائی در کشورهای مختلف از جمله افغانستان، پاکستان، عراق و… با دلایل واهی به اجتماعات انسانی حمله می‌کنند و غیر نظامیان، اعم از زن و کودک را می‌کشند و «سازمان تروریستی منافقین» که هفده هزار ایرانی بیگناه را به شهادت رسانده، از حمایت‌های آشکار و پنهانیِ مالی، سیاسی و تبلیغاتی و آمریکا و اذنابش برخوردار است!.

 

 

کارنامه خونبـار

آمریکا فهرست بسیار بلند بالایی از انواع و اقسام نقض حقوق بشر در کارنامه خود دارد، از تجاوز به ویتنام در سال ۱۹۵۵ گرفته تا حمله نظامی و اشغال افغانستان، یورش گسترده به عراق، دخالت نا مشروع در سوریه، یمن، بحرین و لبنان و استفاده از سلاح‌های شیمیایی، میکروبی و بیولوژیک و ابزار کشتار جمعی.

و آشکارترین مورد ضد حقوق بشر آمریکا، حمایت همه‌جانبه از رژیم غاصب و کودک‌کش صهیونیستی در ادوار مختلف است. لابی صهیونیست‌ها (آیپک) در آمریکا بسیار قوی عمل می‌کند و دولت دموکرات یا جمهوری‌خواه هم تفاوتی نمی‌کند. این لابی با ثروت و سرمایه‌های هنگفتی که در اختیار دارد، همه شخصیت‌های سیاسی آمریکا را خریده و در اختیار گرفته است.

 

آمریکای بدون رتوش

ایالات متحده مدعی است که دموکراسی و مردم‌سالاری، حقوق بشر و حقوق شهروندی، آزادی‌های مدنی و آزادی‌های سیاسی را در جامعه خود اجرا می‌کند!، ولی رخدادهای فعلی، جایگاه آمریکا را به‌شدت مخدوش کرده و این ادعا را زیر سئوال برده است. جایگاه آمریکا به عنوان مدعی رهبری نظم نوین جهانی، امروزه به شدت افول یافته و جهانیان شاهد آمریکای بدون روتوش هستند. بنا به گفته یک مقام آمریکایی، به پلیس و کارمندان دولت در این کشور آموزش داده می‌شود که با سیاه‌پوستان تحت عنوان موجودات خطرناک، مانند یک حیوان برخورد کنند! مردم آمریکا اینک به جائی رسیده‌اند که پرچم خود را به عنوان نماد نژادپرستی آتش می‌زنند. رفتار با سیاه‌پوستان همواره بسیار تبعیض‌آمیز است. طبق آمار موجود حدود ۸۶ درصد از عملیات پلیس شامل شلیک، دستگیری و برخورد با سیاه‌پوستان انجام می‌شود که نشان می‌دهد گرچه نژادپرستی ظاهراً لغو شده، ولی عملاً در لایه‌های مختلف دولت آمریکا به صورت ساختاری وجود دارد.

جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها، همواره آمریکای بزک کرده و شعارهایی چون آزادی، دموکراسی و حقوق بشر می‌دهند، اما حتی یک اعتراض ساده‌ی مردمی در خیابان‌های خود را نیز بر نمی‌تابند و از نهاد «شورای حقوق بشر» که «سازمان ملل متحد» آن‌را ایجاد کرده خارج می‌شوند!

روزانه حدود ۹۰ نفر و سالانه حدود ۳۳ هزار نفر در آمریکا با اسلحه به قتل می‌رسند.

 

 

دخالت‌های غیر قانونی

دخالت‌های نظامی آمریکا در اقصی نقاط جهان و  ایجاد جنگ و بحران و طراحی کودتاهای خونین در کشورهای مختلف، تنها بخش کوچکی از نقض حقوق بشر توسط آمریکاست. ایجاد گروه‌های تروریستی و حمایت سیاسی، مالی و تبلیغاتی از آنان قابل کتمان نیست بنحوی که حتی رهبران آمریکا از جمله خانم کلینتون صراحتاً به این امر اعتراف کرده‌اند.

هفت ژنرال آمریکائی، بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی را غیر ضروری دانسته و اعلام کرده‌اند که ژاپن در آستانه تسلیم شدن بوده و با حمله شوروی قطعاً تسلیم می‌شده و جنگ به پایان می‌رسیده، لذا حمله اتمی آمریکا اساساً ضرورتی نداشته است؛ ولی وندی شرمن، معاون وزیر خارجه آمریکا گفته، «اعتقاد دارم که تصمیم برای بمباران اتمی ژاپن تصمیم درستی بود، اما چون تعداد زیادی از مردم عادی جان خود را از دست دادند، تصمیم دردناکی بود!»

آمریکا در عراق، افغانستان، لیبی، سوریه، یمن و… سبب نابودی و کشتار میلیون‌ها انسان شده است.

 

 

 تبعیض نژادی ساختاری

جمعیت سیاه‌پوستان آمریکا از سفیدپوستان بسیار کمتر است، ولی آمارها نشان می‌دهند که بیش از ۸۵ درصد تعرضات پلیس آمریکا به سیاه‌پوستان صورت می‌گیرد و در ظرف کمتر از هر ۳۶ ساعت یک سیاه‌پوست توسط پلیس آمریکا کشته می‌شود. سیاهپوستانی هم که سر و کارشان به دادگستری آمریکا می‌افتد از دادرسی عادلانه برخوردار نیستند. «مایکل مک فرسون»، مدیر «مؤسسه کهنه سربازان» برای صلح می‌گوید، «به مردم آمریکا آموزش داده می‌شود تا از سیاه‌پوستان ترس و واهمه داشته باشند و به آنها به چشم حیوان نگاه کنند. رفتار جنایت‌بار پلیس‌ با سیاه‌پوستان ناشی از آموزشی است که به آنها داده می‌شود. ما سال‌های سال راجع به برخورد آمریکا با سیاه‌پوستان و سرخ‌پوستان و نقض حقوق بشر حرف زدیم و کسی نشنید، ولی در چند ماه اخیر مردم دنیا اتفاقات داخلی آمریکا و برخورد خشونت‌بار پلیس با سیاهان و به قتل رساندن آنان را به‌عینه مشاهده کردند.»

 

قتل‌عام اقلیت‌های مذهبی

در مورد رفتار با اقلیت‌های مذهبی، تنها به یک حادثه بسیار فجیع اشاره می‌شود: در ۲۸ فوریه ۱۹۹۳ مأموران پلیس اف.‌بی.‌آی به مقر فرقه داویدیان به رهبری دیوید کورش در شهرک ویکو در تگزاس یورش بردند و این مرکز را محاصره و به آتش کشیدند. ۷۶ تن از اعضای این گروه، از جمله ۲۱ کودک و دو زن باردار در آتش سوختند.

به نظر می‌رسد جای دزد و پلیس در دنیا عوض شده و کشوری که برای نخستین بار از سلاح کشتار جمعی استفاده کرد و متهم به اولین بمباران هولناک تاریخ و اولین مظنون به استفاده گسترده از سلاح‌های شیمیائی است، امروز در مقام مدعی‌العموم، به دیگران تهمت نقض حقوق بشری می‌زند، دیگرانی که اکثراً خود قربانی هستند.

 

روز سلطه

نژادپرستی در ایالات متحده صرفاً محدود به سیاه‌پوستان نیست، بلکه سایر رنگین‌پوستان را نیز شامل می‌شود. در این کشور دومین دوشنبه ماه اکتبر به نام «روز کلمب» یا روز کشف آمریکا ثبت شده است، در حالی که بومیان و درصد بالایی از آمریکایی‌ها آن را «روز سلطه‌گری و ستمگری و استعمار» می‌دانند و خواهان حذف این روز از تقویم هستند. در سال ۱۴۹۲ کریستف کلمب وارد آمریکا شد و ادعا کرد که سرزمین جدیدی را کشف کرده است، در حالی که سرخ‌پوستان، از دوازده هزار سال پیش در این سرزمین زندگی می‌کردند. محققین اعلام کردند که حداقل ۱۵ میلیون بومی آمریکایی در سراسر جزایر کارائیب نابود شدند و کشتار مداوم و نسل‌کشی تمام عیار در این منطقه اتفاق افتاد که هنوز هم ادامه دارد.

 

افـول

امروزه قدرت و جایگاه آمریکا در جهان افول کرده است. این موضوع در کنار بحران کرونا و سوء مدیریت دولت آمریکا در کنترل این بیماری سبب شده که ایالات متحده با بیشترین تعداد فوتی، در رأس کشورهای آلوده به کرونا قرار گیرد که این خود دلیلی بر پوشالی بودن آمریکاست.این کشور تنها با تبلیغات و سلطه‌ی رسانه‌ای، خود را به گونه‌ای جلوه داده که بسیاری از کشورهای دنیا از او وحشت دارند.

30آگوست/21

عراق و مساله اخراج آمریکایی‌ها

همه تحلیل‌گران سیاسی و حتی مردم عادی معمولاً در پی هر حمله‌ای که از سوی آمریکایی‌ها علیه مردم عراق انجام می‌شود «مسئله اخراج آمریکایی از عراق» را دنبال می‌کنند و برخی نیز درباره نتایج آن صحبت می‌کنند، ولی باید به این نکته اشاره کرد که این تصمیم اولین تصمیم عراق نبوده، بلکه ‌این دومین تصمیم از سوی مقامات عراقی برای اخراج آمریکایی‌هاست.

تصمیم اول که در سال ۱۲/۱۳/۲۰۱۱ برای رهاسازی عراق از اشغالگران آمریکایی انجام شد یک تصمیم کاملاً عراقی بود که به‌رغم نارضایتی مقامات آمریکایی و تهدیدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنان و هشدارهای کاخ سفید تا حد زیادی با موفقیت انجام شد.

به دنبال تصمیم اول مقامات عراقی برای اخراج اشغالگران آمریکایی در سال ۲۰۱۱ و تهدیدات مقامات آمریکایی، این تصمیم منجر به پیامدهایی شد که به برخی اشاره می‌کنیم:

۱- بی‌ثباتی امنیتی و ظهور شکنندگی دستگاه امنیتی و نظامی (نفوذ اطلاعات، فرار زندانیان و…)

۲- شورش سیاسی (استان‌های نینوا، صلاح‌الدین و بصره) که از پاسخ دادن به برنامه‌های دولت مرکزی و دیگران خودداری کردند.

۳- فشار اقتصادی از جمله جلوگیری از پروژه های اقتصادی و مجهز کردن کشور به تسلیحات (معامله هواپیما، پدافند هوایی و…) و جلوگیری از مجهز کردن بخش برق‌رسانی.

۴- تنش مستقیم بین نیروهای امنیتی (با این تحلیل که آنها‌ در راستای اهداف ایران حرکت می‌کنند، از این‌رو  شبکه‌های معاند و غربی به آنها ارتش صفوی خطاب می‌کنند! و این امر به خاطر نزدیکی آنها به سیاست‌های ایران است) با شهروندان عراقی، در موضوعاتی از جمله جعل، آدم‌ربایی، قتل، تعرض، بازی صحنه‌های ساختگی و بسیج عموم مردم

۵-القاء کوتاهی و مقصر جلوه دادن دولت مرکزی که جزو شیطنت‌های آمریکایی‌ها به شمار می‌آید، مانند بازپرداخت امور تخصیصی در مورد خدمات از بودجه کشور (امتناع از ایجاد پروژه‌های زیرساختی و بنیادی)

۶-کاهش تولیدات کشاورزی و هدر دادن مبالغ اختصاص یافته از بودجه کشور (برای تضعیف کشاورزی و وابستگی به وارد کننده در کشور )

۷-نیروهای سیاسی به بهانه (زندانیان زن، محدود کردن عقاید، دستگیری، آزار و اذیت سیاسی و غیره) احساسات توده‌ها را بسیج می‌کنند. به طور مثال برپا کردن چادرهای اعتراضات .

۸-رشد گروه‌های تروریستی و به خدمت‌گیری آنها در بین نیروهای سیاسی و قبیله‌ای و برپایی و تشکیل  (شوراهای نظامی مسلح) که گهواره نیروهای بعث و القاعده بود و در نتیجه به باقی‌ماندگان تروریسم تبدیل شدند.

۹-سرزنش و کشتن کسانی که با دولت آشتی می‌کنند و کسانی که برای اجرای قانون و بیداری مردم تلاش می‌کردند.

۱۰-شکاف سیاسی و دوگانگی میان برخی ازگروهای شیعه. در این خصوص مشاهده شد که  برخی از نیروهای سیاسی فعال برای تضعیف دولت وقت سخت تلاش و علیه آن توطئه کردند. به این منظور با طرح‌های اقتصادی و اجتماعی و اقدامات بهداشتی و مسکن، دولت سابق عراق را با این توجیه  که اگر با آن موافقت شود، نتایج مثبت آن بنفع نخست وزیر تمام خواهد شد، رد کردند.

۱۱-آخرین پیامد و نتیجه، حضور داعش و گروه‌های وابسته به آن  است، به‌طوری که  به سه استان حمله و امنیت باقی استان‌های عراق را تهدید کردند.

 

و در پاسخ به این پرسش که آیا اخراج آمریکایی‌ها هیچ نتائج مثبتی در سطح ملی و استراتژیک داشته؟ و آیا عراق از خروج آمریکا در سال ۲۰۱۲ چه چیزی به دست آورده؟ باید گفت:

۱-مهم‌تر از همه اینکه، عراق یک کشور آزاد در منطقه است و مستقل از هرگونه پروژه که برای آن برنامه‌ریزی شده است و حتی اسیر پروژه صهیونیستی-آمریکایی هم  نشده است .

۲-رشد ظرفیت ملی با تکیه بر انرژی‌های مردمی و متحدان واقعی مانند جمهوری اسلامی ایران .

۳-درک قوی نیروهای سیاسی شیعه که کوتاه آمدن از اصول و امور ثابت سیاسی و تغییر موضع سیاسی به نفع آنها نخواهد بود (وَلَن تَرضىٰ عَنکَ الیَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم: یهودیان و مسیحیان از شما راضی نخواهند بود تا زمانی که دین آنها را دنبال نکنید. بقره/ ۱۲۰). بنابراین، این چالش‌ها فرصتی شد که مصلحت شخصی و مصلحت‌های عمومی در پروژه‌های پیش روی کشور روشن شوند و هر کدام جای خود را پیدا کنند.

۴-میزان خصومت سیاسی نیروهای سیاسی مانند طارق الهاشمی، معاون رئیس جمهور و عیساوی و دیگران که تروریست‌ها آنها را از داخل کشور برای نابودی شیعیان  هدایت می‌کردند، پدیدار و جرم و جنایتشان آشکار شد و طرح واقعی آنها برای نابودی شیعیان را نشان داد.

۵-این امور انسجام مردم عراق را درحمایت از مرجعیت مذهبی عراقی و ارزش‌ها و آموزه‌های حسینی را که پشتوانه آن است به‌وضوح آشکار کرد. به همین دلیل است که مرجعیت دینی و مذهبی عراق  همزمان هم با تروریسم آمریکایی و هم با تروریسم داعش مقابله کرد.

۶-همچنین تمسک مردم به مرجعیت دینی و ارزش‌های حسینی، ماهیت همه سازمان‌های بین‌المللی را که تحت عنوان کمک‌های بشردوستانه فعالیت‌های مشکوکی را دنبال می‌کردند، برای همه آشکار کرد.

 

اکنون ما تحت عنوان عراق و چالش‌های رد حضور آمریکایی‌ها در خاک این کشور قرار گرفته‌ایم. بی‌تردید عراق همان است که در سال ۲۰۱۱ آمریکایی‌ها را اخراج کرد و اکنون در سال ۲۰۲۱ نیز اخراج می‌کند؛ زیرا عراق می‌داند که حضور آمریکا به نفع او یا منافع منطقه نیست و نیز آگاه است که در مقابل کشوری قرار دارد که او را به عنوان برده و شلاق خود در منطقه می‌خواهد. آمریکا نمی‌خواهد این موضوع را بپذیرد که عراق از محوریت برنامه‌های او در منطقه خارج شده است و برای به بازگردان عراق به موضع آمریکایی خود و برگرداندنش به محوریت برنامه‌های آنها به هر روشی و هر تلاش روی آورده‌اند. به طور مثال  (فشار مستقیم امنیتی، فشار خلیج فارس، فشار اقتصادی و سایر چالش‌های فوق الذکر).

دولت آمریکا قدرت و توانایی واقعی مردم عراق را درک نمی‌کند و نمی‌فهمد که در مقابل شیعیان کشور عراق قرار دارد؛ شیعیانی که در طول قرن‌ها، در برابر اشغال‌گری عثمانی‌ها، انگلیسی‌ها با تمام خباثت‌هایشان و بعثی‌ها با همه ظلمشان ایستادگی کردند.

اکنون ایالات متحده آمریکا در تلاش است تا عراق را تحت عنوان بخشش اموال و دادن مزایا ـ  به طور مثال رضایتمندی کشورهای  خلیج فارس، حمایت مالی،  حمایت رسانه‌ای ـ  به سمت سیاست‌های خود جذب کند؛ اما آمریکایی‌ها این بار با تصمیم دیگری از پارلمان عراق روبرو هستند. قدرت و توانایی اجرائی قطعنامه ۵/۱/۲۰۲۰ مصوب پارلمان عراق نسبت به قطعنامه ۲۰۱۱ که قطعنامه ضعیفی بود ، بیشتر است، زیرا:

۱-تعداد سربازان در آن زمان از ۲۰ هزار نفر فراتر نمی‌رفت (دولت از ۵۰۰۰ نفر ۲۵۰۰ نفر صحبت می‌کند)، ولی در حال حاضر ۱۵۰ هزار نفر تا  حدود یک میلیون نفر به ارتش و حشد الشعبی ملحق شده‌اند.

۲-نیروهای آمریکایی در غرب و شمال عراق و  جاده‌های آن توسط مواد منفجره محاصره شده‌اند. با توجه به گسترش نیروهای حشدالشعبی  در بیشتر مناطق، آمریکایی‌ها پل هوایی و زمینی تشکیل داده‌اند.

۳-کاهش استقبال عمومی مردم از سیاست آمریکائی‌ها نسبت به زمان سابق و آزاد شدن عراق از صدام جنایتکار و اکنون که آمریکایی‌ها قاتل رهبران شهید و فرزندان حشدالشعبی عراق محسوب می‌شوند.

۴-حضور نیروهای حشدالشعبی، این نیروهای امنیت ملی قوی که داعش تروریست، یعنی عامل اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی، امارات و سایر کشورهای شرور و پرخاشگر در مواجهه  با آنها شکست خورده است.

۵-تصمیم به اخراج علنی و مستقیم آمریکایی‌ها و عدم نرمش در این زمینه.

۶-همچنین ما نمی‌توانیم از قدرت و توانایی مقاومت اسلامی عراق در بازدارندگی و انجام ده‌ها عملیات نظامی با فناوری‌های جدید و توانایی‌های دردناک با شواهد فراوان غافل شویم .

بله، چالش موجود است، اما این را به خاطر بسپارید که آمریکا پس از دیدن خسارت‌های متعدد خود از داعش و تغییر نقشه منطقه به معامله قرن به غزه، اکنون از کمترین توانایی برای کنترل منطقه برخوردار است.

باید به ضعف آمریکایی‌ها، قضیه انتخابات سوریه و شتاب بین‌المللی برای تبریک به خاطر برگزیده شدن  ریاست جمهوری اخیر آنها را اضافه کنیم و قضیه مقاومت مردم یمن ـ انصارالله ـ که الان سعودی‌ها  آرزو دارند با یمنی‌ها  بنشینند و مذاکره کنند.

بالاتر از همه و بعد از هر چیز، پیروزی‌هایی که به دست جمهوری اسلامی و رهبر آن، امام صبور، سید‌ القائد آیت‌الله خامنه‌ای«دام عزه» رخ داده است .

بله، تفاوتی نمی‌کند که چالش‌های خروج آمریکا از عراق چه هستند. مهم این است که قدرت آنها بسیار کمتر از گذشته شده است .

به نظر بنده چالش مهم ما چالش سیاسی است که بعد از چالش امنیتی از هر چالشی مهم‌تراست.

آری. راهکار سیاسی دست این است که  ما برای خدمت به عراق، به انسجام قوی نیروهایمان و کار و تلاش آنها برای یک پروژه سیاسی واحد نیاز داریم.