Tag Archives: حوزه علمیه

29آوریل/21

حوزه‌های علمیه و نیازهای جامعه امروز

حوزه‌های علمیه از ابتدای تأسیس، وظیفه پاسخگویی به برخی از نیازهای جوامع مسلمان را بر عهده داشته‌اند. نیازهایی که رفع آنها در یک جامعه اسلامی صرفاً از سوی حوزه علمیه و روحانیون تربیت شده در آن، ممکن بود. مواردی مانند تعلیم معارف دینی و تربیت و تزکیه مردم و قضاوت و انجام فرائضی مانند برپایی نمازهای جماعت و اقامه مناسبت‌های دینی و مذهبی از جمله، مجالس حسینی و…

علاوه بر این موارد، روحانیون در جامعه ما در عرصه‌هایی مانند اصلاح کدورت‌ها و ایجاد صلح و صفا در میان افراد وخانواده‌ها و قبایل، حل و فصل اختلافات با ریش سفیدی، وساطت برای انجام امور خیر، دفاع از مظلومین و افراد بی‌پناه در برابر ظلم و زیاده‌خواهی حاکمان و اربابان و…، تلاش برای سواد‌آموزی و ارائه آموزش‌های مقدماتی به مردم، انجام خدمات شرعی مانند جاری ساختن صیغه ازدواج و طلاق و تقسیم ارث میان وراث و کفن و دفن اموات و…، هم ایفای نقش می‌کردند، به‌گونه‌ای که طی چهار قرن اخیر و تا قبل از روی کار آمدن سلسله پهلوی، انجام این امور از وظایف اختصاصی روحانیت به شمار می‌رفت و روحانیون با طیب خاطر و به عنوان وظیفه شرعی به ارائه این خدمات به جامعه مشغول بودند و جامعه نیز روحانیت را به عنوان یک نهاد کارآمد، ضروری و بی‌رقیب برای رفع این نیازها به رسمیت می‌شناخت و مورد تکریم قرار می‌داد. پس از به قدرت رسیدن رضاخان بخشی از این امور به نهادهای دیگر مانند دادگستری، ثبت احوال، آموزش و پرورش و… محول شد؛ اما انجام وظایف و امور دینی کماکان بر عهده نهاد روحانیت باقی ماند و تلاش سلسله پهلوی برای کمرنگ کردن جایگاه روحانیت و حوزه‌های علمیه در میان مردم به نتیجه نرسید.

برپایی نهضت اسلامی حضرت امام و در پی آن پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی باعث شد تا وظایف و امور متفاوت و متنوعی  بر عهده روحانیت و حوزه‌های علمیه گذاشته شود و سطح توقعات و مطالبات جامعه از روحانیت و به تبع آن حوزه‌های علمیه به‌شکلی صعودی افزایش یابد.

این وظایف را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد: دسته اول وظایف اساسی و ذاتی روحانیت و دسته دوم وظایفی است که ارتباط مستقیم با روحانیت ندارد و بابت بر عهده گرفتن امور اجرایی و حکومتی، بر عهده روحانیون گذاشته شد. (مواردی مانند نمایندگی مجلس یا وزارت و مناصب اداری و اجرایی در دستگاه‌ها و نهادهای مختلف). در این میان رویکرد شرعی نظام جمهوری اسلامی ایجاب می‌کرد برخی از مسئولیت‌ها به صورت اختصاصی به روحانیت و تربیت‌شدگان حوزه‌های علمیه سپرده شود. مواردی مانند قضاوت، نمایندگی ولی‌فقیه در برخی از دستگاه‌ها و نهادها و مدیریت بخش‌هایی از سازمان عقیدتی سیاسی نیروهای مسلح. در واقع پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روحانیت شیعه علاوه بر وظایف تبلیغی و شرعی در برابر جامعه، متکفل برخی از مسئولیت‌های مرتبط با ساختار اسلامی نظام جمهوری اسلامی شدند.

در این میان، به موازات تثبیت جمهوری اسلامی و با توجه به تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعه و بروز دگرگونی‌های عمیق در فناوری‌ها و رسانه‌ها و تأثیرپذیری جامعه ایران از سایر جوامع، به‌‌ویژه جوامع غربی، به‌تدریج بخش‌های مختلف جامعه اعم از مؤمنان و حتی افراد عادی و با دغدغه‌های دینی کمتر، با مشکلات و نیازهای جدیدی مواجه شدند و برای حل این مشکلات و پاسخگویی به نیازهای تازه، به جستجوی مرجعی معتبر و مطمئن پرداختند و در این جستجو مرجعی امین‌تر و معتبرتر از روحانیت نیافتند. نیازهایی مانند «مشاوره» برای زندگی قبل از ازدواج، نحوه انتخاب همسر، نحوه اداره مطلوب زندگی مشترک، تربیت دینی فرزند، نحوه برخورد با ناملایمات زندگی و چگونگی اجتناب از رسیدن به یاس و پوچی. یا نیاز به تبیین نسبت دینداری با جهان کنونی و اقتضائات زیست دینی در دنیای مدرن و تعیین «رابطه دیانت» با مقولاتی مانند محیط زیست، رسانه و فضای مجازی، اختلاط رایج و اجتناب‌ناپذیر با نامحرم در محیط‌های کاری و عمومی و…!

اما متأسفانه در برابر این تقاضای روزافزون و درست، نهاد روحانیت و حوزه‌های علمیه قدرت پاسخگویی به این حجم از مطالبات بر حق را نداشته و در بسیاری از موارد خود را برای رفع این احتیاجات آماده نکرده‌اند. به‌عنوان نمونه بسیاری از خانواده‌ها با این معضل روبرو هستند که فرزندان آنها در هنگام بلوغ از انجام وظایف شرعی مانند نماز، روزه، رعایت حجاب و مساعل شرعی در برخورد با نامحرم، سر باز می‌زنند و به دلایل مختلف انجام وظایف شرعی را جدی نمی‌گیرند. در این میان پرسش عموم چنین خانواده‌هایی این است که برای مقابله با این فرزندان چه باید کرد؟ آیا باید با تشویق و ایجاد انگیزه‌های مالی و مادی و یا عاطفی چنین فرزندانی را به انجام فرایض دعوت کرد؟ در چنین حالتی فرزندان دچار اختلال در نیت نخواهند شد؟ (چون عمل واجب را برای کسب رضایت والدین و جلب منافع مادی و تشویقات مادی و… انجام داده‌اند و نه به قصد قربت!) آیا تنبیه و تهدید راهکار چنین فرزندانی است؟

برخی از این خانواده‌ها برای حل مسئله به مشاوران و روان‌شناسان دانشگاهی مراجعه کرده و عموماً از این مراجعات پشیمان شده‌اند، چون اکثر مشاوران و روان‌شناسان بر اساس آنچه از روان‌شناسی و علوم تربیتی غربی رایج در دانشگاه‌ها آموخته‌اند، در برخورد با این موارد به والدین توصیه می‌کنند که کاری به کار این فرزندان نداشته باشند و به انجام یا عدم انجام وظایف شرعی از سوی فرزندان، حساسیت نشان ندهند. بسیاری از این خانواده‌ها مدت‌ها به دنبال مشاوران و کارشناسانی بوده‌اند که بر مبنای نگرش و منابع دینی والدین را برای برخورد با این موارد راهنمایی کنند، اما کارشناسانی از این دست به‌قدری معدود و انگشت‌شمارند ا که دسترسی مردم به آنان با دشواری و صرف زمان طولانی و هزینه برای رفت و آمد از شهرستان‌ها به مراکزی در قم و… ممکن می‌شود.

این در حالی است که در یک نظام دینی خانواده‌ها «حق» دارند در هنگام بروز چنین نیازهایی به مشاوران تحصیلکرده در حوزه‌های علمیه و مسلط به روان‌شناسی و علوم تربیتی دینی دسترسی داشته باشند. بر همین مبنا نیاز به مشاوران دینی در حوزه مسائل خانوادگی و انتخاب همسر و تربیت کودک و… به‌شدت در جامعه وجود دارد، اما چنین مشاورانی اندکند و دسترسی به آنان برای اکثریت افراد جامعه ممکن نیست.

از سوی دیگر اداره جامعه توسط نظام دینی ایجاب می‌کند مراکزی مانند مهدکودک‌ها و کودکستان‌ها، مدارس و رسانه ملی و… برای تربیت دینی کودکان از دانش کارشناسان و دانش‌آموختگان حوزه‌های علمیه بهره ببرند و برنامه‌ها و روش‌های خود را بر اساس الگوهای دینی تنظیم کنند، اما در عمل چنین اتفاقی رخ نداده و مثلاً برنامه‌سازان رسانه ملی هنوز بر اساس سلیقه و فهم و نگرش خود به ساخت و تولید برنامه‌های مخصوص کودکان و خردسالان می‌پردازند و بعید است در صورت نیاز، بتوانند به مشاورینی که با نگرش دینی در حوزه برنامه‌سازی کودک ارائه طریق می‌کنند، دسترسی داشته باشند؛ چون اساساً چنین کارشناسانی به صورت نظام‌مند تربیت نشده‌اند.

بر همین اساس در عرصه‌های متفاوتی از حیات اجتماعی و اداره جامعه به کارشناسانی نیاز هست که با تسلط بر منابع دینی و بر مبنای این منابع، روش‌ها و نگرش‌های دینی درباره مسائلی مانند تعلیم و تربیت، فرهنگ و شیوه زیست انسانی، سیاست و اقتصاد و سایر  موارد مربوط به اداره جامعه را تبیین کنند و به صورت کاربردی در اختیار مردم و مسئولان قرار دهند.

این ویژگی و توانایی صرفاً در نهادی مانند حوزه علمیه یافت می‌شود و این حوزه‌های علمیه‌اند که باید پاسخگوی مطالبات به‌حق مردم و مسئولان در این زمینه‌ها باشند. برخی از زمینه‌هایی که حوزه‌های علمیه باید خود را برای تربیت تخصصی طلاب بر مدار آنها مهیا کنند، عبارتند از:

الف) حوزه علوم تربیتی و مشاوره دینی: زندگی در جهان امروز، نیاز به مشاوره و کارشناسان تربیتی را بیش از پیش افزایش داده است و دیری نخواهد پایید که تشکیل خانواده و تداوم آن و تربیت فرزند و راهنمایی نسل آینده جز با مدد و هدایت چنین کارشناسانی امکان‌پذیر نباشد، زیرا نفوذ رسانه‌ها و تأثیرات محیطی بر انسان‌ها به‌گونه‌ای افزایش یافته که دیگر نمی‌توان با تکیه به تربیت خانوادگی، شخصیت افراد را شکل داد. به همین دلیل رجوع به کارشناسان تربیتی و مشاوران (ازدواج، خانواده و تربیت کودک) اجتناب‌ناپذیر است.

از سوی دیگر نهادهای آموزشی و فرهنگی، از مهدهای کودک تا آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها و رسانه‌ها برای تطبیق برنامه‌های خود با چهارچوب‌های تربیت دینی به مشاورانی نیاز دارند که بر اساس «کتاب و سنت» محتوای برنامه‌ها و آموزش‌ها را تدوین و طراحی کنند و این مهم رخ نخواهد داد مگر اینکه حوزه‌های علمیه به صورتی مدون و نظام‌مند به تربیت روحانیون متخصص در تربیت و مشاوره اسلامی بپردازند و تأمین کننده نیازهای مردم و نظام در این زمینه باشند.

ب) عرصه هنر و رسانه: در دنیای امروز رسانه‌ها و هنر از جایگاه سرگرمی و تفنن خارج شده و درست یا غلط در جایگاه مربی و تعیین‌کننده سبک و شیوه زندگی قرار گرفته‌اند. به همین دلیل حضور کارشناسان اسلامی رسانه و هنر در مدیریت و ساختار رسانه‌ها و مراکز هنری، برای تعیین قالب‌ها و تأمین محتوای رسانه‌ها و آثار هنری بر اساس الگوهای اسلامی و فرهنگ دینی از الزامات نظام اسلامی است؛ زیرا در غیر این صورت هدایت مردم به سوی سبک زندگی دینی و الهی ممکن نخواهد بود.

سینما، صدا و سیما، موسیقی، مطبوعات و فضای مجازی و… از جمله مصادیق این عرصه محسوب می‌شوند و حوزه‌های علمیه برای تأمین نیروی مورد نیاز این عرصه، ملزم به تربیت متخصصان اسلامی هنر و رسانه هستند. متخصصانی که علاوه بر تخصص در جنبه‌های فقهی هنر و رسانه، در تأمین محتوای رسانه و آثار هنری بر مبنای الگوهای دینی هم نقش اساسی داشته باشند.

ج) عرصه تبلیغ متناسب با جهان امروز: اقتضائات جهان امروز ایجاب می‌کنند که حوزه‌های علمیه برای انجام وظایف سنتی روحانیت مانند امامت جمعه و جماعت، وعظ و خطابه و معرفی و ترویج دیانت، نیروهای مستعد و با انگیزه را گزینش کنند و تحت آموزش‌های مناسب قرار دهند تا در دنیای امروز قادر به انجام وظایف تبلیغی و سیاسی اجتماعی خود باشند. وقتی در سراسر ایران صدها نماز جمعه برپا می‌شود و امامان جمعه علاوه بر اقامه نماز جمعه در مدیریت سیاسی و فرهنگی محدوده خود نیز  دخالت می‌کنند و مورد مشورت و حتی در موقعیت تصمیم‌گیری قرار می‌گیرند، نیاز به امامان جمعه مسلط و آشنا به مباحث سیاسی، فرهنگی و قانونی برای انجام مطلوب این رسالت احساس می‌شود.

در همین راستا وظیفه حوزه‌های علمیه است که برای تربیت افراد به منظور تصدی این جایگاه، اقدام به گزینش افراد مستعد و معتقد و آموزش آنها کند. در همین راستا تربیت افراد برای به عهده گرفتن امامت مساجد و انجام وعظ و تبلیغ برای مخاطبان امروزین از دیگر وظایف جدی حوزه‌های علمیه است. وعاظ و امامان جماعت در دنیای امروز برای انجام مسئولیت‌های خطیر خود علاوه بر صفای باطنی، شرایط فقهی و تسلط بر معارف فقهی و اخلاقی ناگزیرند مخاطب‌شناسی کنند و روان‌شناسی مخاطب را بدانند و این علوم را باید با نگرش دینی بیاموزند. در غیر این صورت دانستن این علوم به روایت تمدن غرب نه تنها کمکی به آنها نخواهد کرد، بلکه آنها را به بیراهه خواهد کشاند.

بدیهی است آموزش وعاظ و امامان جماعت از جمله وظایف اساسی حوزه‌های علمیه است و دیگر نمی‌توان طلاب را بدون آموزش‌های تخصصی و به صرف گذراندن سطوح حوزوی برای امامت مساجد و یا تبلیغ فرستاد، چون نتیجه همانی می‌شود که متأسفانه این روزها در بسیاری از مساجد شاهدیم و آن هم کاهش قابل توجه تعداد نمازگزاران مساجد و مخاطبان جلسات وعظ و خطابه است.

د) تربیت نیرو برای نهادهای روحانی‌محور: به دنبال استقرار نظام جمهوری اسلامی و شکل‌گیری نهادهایی چون عقیدتی سیاسی نیروهای مسلح، نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها، نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه و… برای ترویج و تعمیق نگرش و رفتار دینی در میان مخاطبان این دستگاه‌ها، از جمله دانشجویان و اساتید، نیروهای مسلح و…، سالانه صدها نفر از طلاب جذب این دستگاه‌ها و به انجام وظایف تبلیغی، نظارتی و مدیریتی خاص این مجموعه‌ها مشغول می‌شوند؛ آن هم در حالی که برای انجام این مسئولیت‌ها آموزش خاصی ندیده و تربیت نشده‌اند و بر اساس فهم خود و احیاناً تجارب شخصی و آزمون و خطا به انجام وظایف محوله مشغول می‌شوند و بدیهی است که در چنین حالاتی نمی‌توان به ثمره چنین فعالیت‌هایی امید بست.

تلخ‌تر آنکه هریک از این طلاب، صدها مخاطب را برای ساعت‌ها در اختیار دارند و در صورت برخورداری از آموزش‌های متناسب می‌توانند از فرصت‌های موجود حداکثر بهره را  برای تبلیغ و ترویج رفتارها و نگرش‌های دینی ببرند، اما این فرصت‌های ارزشمند را از دست می‌دهند. اگر این نیروها در حوزه‌های علمیه آموزش‌ها و تخصص‌های مرتبط با مسئولیت‌های آینده خود در دانشگاه‌ها و نیروهای مسلح و… را نبینند، چگونه می‌توان به تأثیر اقدامات آنها امیدوار بود؟ آن هم در حالی که جبهه باطل برای انحراف مردم و جامعه ما از همه ابزارهای علمی و تخصصی بهره‌برداری می‌کند.

بی‌تردید نظام اسلامی وقتی متناسب با نام خود به حقیقت دین دست خواهد یافت که در همه امور دنیایی خود تابع دین و نگرش‌های آن باشد و رفتارهای خود را بر اساس دیانت و شیوه زیست دینی ساماندهی کند و این ممکن نخواهد بود مگر آنکه حوزه‌های علمیه تولید‌کننده علوم انسانی بر پایه اسلام باشند و نیازهای جامعه و حاکمیت را به وسیله علوم انسانی اسلامی پاسخ گویند. در این میان اگر حوزه‌های علمیه پاسخگوی چنین مطالباتی نباشند، جامعه و حتی حاکمیت نظام دینی برای رفع نیازهای خود به‌ناچار به سراغ علوم تولید شده در تمدن غرب خواهد رفت و عملاً اسلامیت نظام در معرض حذف و یا تشریفاتی شدن قرار خواهد گرفت.

03ژانویه/21

تحریف کجا را نشانه گرفته است؟

مقدمه:

«جریان تحریف»، پیشینه‌ای به درازای تاریخ بشر دارد. هرکجا جبهه حق و اهلش، برای تحقق اهدافشان بکوشد، جبهه باطل اگر نتواند آنها را از صحنه خارج کند، دست به تحریف می‌زند و به تعبیر قرآن کریم: «وَ ما أَرسَلْنا مِن قَبلِکَ مِن رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطانُ فی‏ أُمنِیَّتِه‏؛ و پیش از تو هیچ پیامبر و نبیّ را نفرستادیم مگرآنکه هرگاه آرزو می‌کرد (و تحقق اهداف و آرمان‌های الهی را دنبال می‌کرد)، شیطان در (مسیر تحقق) آرزو (و هدف و آرمان) او دخالت می‌کرد.»(۱) این سنت تاریخی، در گستره زمان امتداد یافته و هم‌اکنون نیز جاری است. ازاین­رو، برای «بصیرت» یافتن در مقابله با تحریف، باید در هر عصر، مصداق‌های در معرض خطر تحریف را شناخت.

در ادامه، به مهم‌ترین موارد تحریف از دیدگاه امامین انقلاب اشاره می‌شود.

 

۱) اسلام ناب

در طول تاریخ اسلام، مهم‌ترین امر در معرض تحریف توسط طاغوت‌های زمانه، خود اسلام و حقیقت اصیل و نابش بوده است. امام(ره) با هوشیاری و ابداع کلیدواژه‌هایی مانند: «اسلام آن‌ طورکه هست»، «اسلام ناب» و «اسلام آمریکایی»، نسبت به تحریف حقیقت اسلام هشدار داده و روشنگری کردند. به‌اختصار، اسلام ناب عنوانی برای اشاره به دین خاتم با همه ابعاد فردی، اجتماعی، سیاسی حکومتی، تمدنی و اخروی‌اش است که تنها در این صورت، انسان و جامعه به نهایت کمال و سعادت ممکنش می‌رسد.(۲) هر تنزلی از این معنا نوعی تحریف محسوب می‌شود. ازاین­رو، امام(ره) می‌فرمایند: «…[یهود، استعمار و عواملشان] به وسایل مختلف بر ضد اسلام تبلیغ و دسیسه کردند. مبلغینى که در حوزه‏هاى روحانیت درست کردند و عمالی که در دانشگاه‌ها و مؤسسات تبلیغات دولتى یا بنگاه‌هاى انتشاراتى داشتند و مستشرقینى که در خدمت دولت‌هاى استعمارگر هستند، همه دست به دست هم دادند و در تحریف حقایق اسلام کار کردند… براى اینکه خاصیت انقلابى و حیاتى اسلام را از آن بگیرند و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند…؛ حکومتى به وجود بیاورند که سعادتشان را تأمین کند؛ چنان زندگى داشته باشند که در شأن انسان است. مثلاً تبلیغ کردند که اسلام دین جامعى نیست؛ دین زندگى نیست؛ براى جامعه‏، نظامات و قوانین ندارد؛ طرز حکومت و قوانین حکومتى نیاورده است. اسلام فقط احکام حیض و نفاس است. اخلاقیاتى هم دارد؛ اما راجع به زندگى و اداره جامعه چیزى ندارد. تبلیغات سوء آنها متأسفانه مؤثر واقع شده است… چنانچه کسى بخواهد اسلام را آنطورکه‏ هست‏ معرفى کند، مردم به این زودی‌ها باورشان نمى‏آید؛ بلکه عمال استعمار در حوزه‏ها هیاهو و جنجال به‌پا مى‏کنند.»(۳)

و به‌تعبیر رهبر معظم انقلاب:

«اصلی‌ترین نقطه در مبانی امام مسئله اسلام ناب محمدی است؛ یعنی اسلام ظلم‌ستیز، عدالت‌خواه، مجاهد، طرفدار محرومان و مدافع حقوق پابرهنگان و رنجدیدگان و مستضعفان. در مقابل این اسلام، امام اصطلاح اسلام آمریکایی را در فرهنگ سیاسی ما وارد کرد؛ یعنی اسلام تشریفاتی، اسلام بی‌تفاوت در مقابل ظلم و زیاده‌خواهی، اسلام بی‌تفاوت در مقابل دست‌اندازی به حقوق مظلومان، اسلام کمک به زورگویان، اسلام کمک به اقویا، اسلامی که با همه اینها می‌سازد.»(۴)

 

۲) انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی نیز چون دنباله نهضت توحیدگستری پیامبران و امتداد اسلام ناب محمدی«ص» بود، از همان ابتدای جرقه خوردن تا کنون، در معرض خطر انواع تحریف بود و به فرموده امام خمینی«ره»:

«…ما که هنوز در قید حیات هستیم و مسائل جارى ایران را که در پیش چشم همه ما به روشنى اتفاق افتاده است دنبال مى‏کنیم، فرصت‌طلبان و منفعت‏پیشگانى را مى‏بینیم که با قلم و بیان بدون هراس از هرگونه رسوایى…، نهضت اسلامى را برخلاف واقع جلوه مى‏دهند…، شکى نیست که این نوشتجات بى‏اساس به اسم تاریخ در نسل‌هاى آینده آثار بسیار ناگوارى دارد… درست آنچه را امروز براى ما روشن و واضح است براى نسل‌هاى آینده مبهم مى‏باشد…»(۵)

منحرف کردن مردم از اصول و آرمان های انقلاب؛ به‌ویژه مقاومت در برابر طاغوت‌های زمانه و استعمار، ازجمله مصادیق تحریف حقیقت انقلاب است. به فرمایش مقام معظم رهبری:

«از اول انقلاب، خط ثابت دشمن همین بود…که به مردم ایران بگویند… با گسستن پیوندی که بین ایران استعماری دوران پهلوی با آمریکا بود، پدر ملت ایران درآمده… اوضاع را بد جلوه می‌دهند، با صدها زبان، با صدها وسیله… برای این…که روحیه مردم تضعیف بشود… در داخل هم کسانی همین حرف‌های آنها را تکرار می‌کنند… آدرس دادنشان این جوری است که می‌گویند اگر می‌خواهید تحریم برطرف بشود، در مقابل آمریکا کوتاه بیایید. خلاصه حرف این است که… باید ایستادگی نکنید.»(۶)

 

۳) مکتب امام

مکتب امام از دیگر اهداف مهم جریان تحریف است. امام­(ره) خود نسبت بدین امر هشدار دادند: «مع‌الأسف درحالى که من زنده هستم بسیارى از مطالب که از طرف بعض اشخاص یا بعض گروه‌ها در نوشتار و گفتارها به من نسبت مى‏دهند، برخلاف واقع است. امروز کتاب‌ها و رساله‏هاى فراوانى چاپ یا در دست چاپ است که عامداً یا اشتباهاً براى دروغ‏پردازى و تاریخ‏سازى بنا شده است…».(۷)

مقام معظم رهبری نیز بارها نسبت به تحریف مکتب امام هشدار داده‌اند؛ مانند:…:

«تحریف شخصیت‌ها به این است که ارکان اصلی شخصیت آن انسان بزرگ، یا مجهول بماند، یا غلط معنا شود، یا به‌صورت انحرافی و سطحی معنا شود… شخصیتی که الگو است، امام و پیشواست…، اگر تحریف شود زیان بزرگی به‌وجود خواهد آمد. امام را نباید به‌عنوان صرفاً یک شخصیت محترم تاریخی مورد توجه قرار داد؛ بعضی این­‌جور می‌خواهند… امام مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحول کرد؛ امام بنیانگزار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است… اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد… خطر تحریف امام به‌عنوان یک هشدار باید در گوش و چشم مسئولان کشور، صاحب‌نظران فکری انقلاب، شاگردان قدیمی امام، کسانی­که علاقه به این راه دارند و عموم جوانان، فرزانگان، دانشگاهیان، حوزویان تلقی بشود.»(۸)

 

۴) ولایت

ولایت، امتداد توحید است. بریدن ولایت از جنبه اجرایی یا سیاسی- حکومتی­اش؛ ازجمله «ولایت فقیه»، از بزرگ‌ترین تحریف‌های آن است: «از روز اول تا امروز؛ به‌خصوص بعد از تشکیل نظام جمهوری اسلامی، در معنای ولایت تحریف کردند؛ به‌‌دروغ، ولایت را چیزی غیر از آنچه که هست معرفی کردند… آدم‌های نام و نشان‌دار، این[ها] را صریحاً در کتاب‌ها و مطبوعاتشان نوشتند! دروغ محض، تهمت به اسلام، تهمت به ولایت!(۹)»(۱۰)

 

۵) نهضت حسینی(ع)

نهضت امام حسین(ع) و امتدادهایش؛ مانند «اربعین»، به دلیل نشانگر اسلام راستین و محرک آزادگان بودن، از مهم‌ترین اغراض جریان تحریف بوده و هست:

«…حسین‌ بن ‌علی می‌تواند دنیا را نجات دهد؛ به­شرط آنکه با تحریف، چهره او را مغشوش نکنند. نگذارید مفاهیم و کارهای تحریف‌آمیز و غلط، چشم‌ها و دل‌ها را از چهره مبارک و منور سیّدالشهدا(ع) منحرف کند…(۱۱). برخی در دنیا به‌دنبال محو یا تحریف پدیده نورانی اربعین هستند.»(۱۲)

 

۶) مهدویت و انتظار

انتظار، عامل پیش‌برنده و بن‌بست‌شکن شیعه در طول تاریخ بوده و بدین‌جهت، هدف تیر تحریف‌ها است:

«بعضی‌ها انتظار فرج را به این مى‏دانند که در مسجد، حسینیه و منزل بنشینند و دعا کنند… دسته دیگرى مى‏گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان و بر ملت‏ها چه مى‏گذرد… ما تکلیف‏هاى خودمان را عمل مى‏کنیم. براى جلوگیرى از این امور هم خود حضرت بیایند ان‌شاءالله درست مى‏کنند؛… دسته‏اى مى‏گفتند… باید عالم پُر[از] معصیت بشود تا حضرت بیاید… دسته‏اى از این بالاتر… مى‏گفتند باید دامن ‏زد به گناه‌ها تا دنیا پر از جور و ظلم بشود. دسته دیگر مى‏گفتند که هر حکومتى اگر در زمان غیبت محقق بشود این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است. این جمعیت بعضی‌شان بازیگرند و بعضی‌شان نادان. اما مسئله این است که دست سیاست درکار بوده…براى چاپیدن اینها و براى از بین بردن عزت مسلمین.»(۱۳)

و به­تعبیر مقام معظم رهبری:

«…نفس‌ انتظار و امید، به‌ انسان‌ جرئت‌ اقدام‌ و حرکت‌ و نیرو می‌بخشد. دشمنان‌ تفکر و اعتقاد به‌ مهدویت‌ که‌ این‌ اندیشه‌ را به‌ زیان‌ خود می‌دانند همواره‌ تلاش‌ کرده‌اند تا آن‌ را از اذهان‌ مردم‌ بزدایند و یا مفاهیم‌ اعتقاد به‌ مهدویت‌ را تحریف‌ کنند.»(۱۴)

 

۷) دفاع مقدس

«مسئله دفاع مقدس یک پدیده  عقلایی و یکی از عقلانی‌ترین حرکات ملت ایران بود و تحریف‌ها را در این مورد بایستی مراقب بود… در باب دفاع مقدس کوتاهی کرده‌ایم… کارهای بسیار خوب و کارهای بسیار باارزشی… انجام گرفته، اما در عین حال کم است…؛ چون تحریف در کمین است… دست تحریف، این بخش پردرخشش تاریخ ما را ممکن است مخدوش کند.»(۱۵)

 

۸) حوزه و روحانیت

تحریف هویت صنفی و اهداف روحانیت، از مهم‌ترین مسائل مورد اهتمام تاریخی دشمنان دین و استکبار است:

«…در شروع مبارزات اسلامى… عده‏اى مقدس‌نماى واپس‌گرا همه چیز را حرام مى‏دانستند.. .خون‌دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‌هاى دیگران نخورده است. وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق­شدن در احکام فردى و عبادى شد…، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضیلت شد… یاد گرفتن زبان خارجى، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک به­شمار مى‏رفت… پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس‌مآبى و دین‌فروشى عوض شده است… همه اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه‏ است…»(۱۶)

 

۹) تاریخ، حقایق تاریخی و وقایع جاری

افزون بر اهمیت ذاتی و فواید توجه به تاریخ، کمرنگ‌ شدن «حافظه تاریخی» یک ملت نیز ازجمله اموری است که زمینه تحریف حقایق تاریخی (و حتی وقایع جاری روزمره) و درنتیجه، تحریف «هویت تاریخی» آنها را فراهم می‌کند:

«از راه‌های فریب و اغواگری، تحریف تاریخ است که امروز متأسفانه این کار به‌وفور صورت می‌گیرد.(۱۷) آن کسانی که… سعی کردند ملت‌ها را تصرف کنند و سرنوشت آنها را به‌دست گیرند، یکی از کارهای‌شان قطع رابطه این ملت‌ها با گذشته‌شان بود.(۱۸) با انگیزه‌ای قوی، تحریف و دروغ‌پردازی درباره گذشته و حتی زمان حال را دنبال می‌کنند و از پول و همه ابزارها برای آن بهره می‌گیرند؛ بیانیه گام دوم»(۱۹)

 

راهبرد مقابله با تحریف

به اختصار، یکی از راهبردهای مقابله، جهاد برای تبیین حقایق در زمینه‌های یادشده و گفتمان‌سازی برای آنها در سطوح مختلف جامعه است:

«…باید آنچه را حقیقت است، بارها و بارها و هزاران بار بگوییم؛(۲۰) اگر یک حقیقتی بارها تکرار نشود و با جزئیات و خصوصیات ذکر نشود، گمان تحریف این حقیقت به‌مرور وجود دارد…؛(۲۱) که اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد؛ زیراکه عرصه، عرصه جنگ اراده‌هاست. وقتی جریان تحریف شکست خورد و اراده ملت ایران همچنان قوی و مستحکم باقی ماند، قطعاً بر اراده دشمن فائق می‌آید و پیروز خواهد شد.»(۲۲)

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. حج، آیه ۵۲٫
  2. رهبر معظم انقلاب: «اسلام ناب، اسلامی است که همه‌جانبه است…» (۱۴/۳/۱۳۹۵)
  3. امام خمینی، ولایت فقیه (حکومت اسلامى)، ص۱۰-۱۱٫ همچنین: صحیفه امام، ج‏۴، ص۱۶-۱۸و۱۹۰-۱۹۱- ج‏۶، ص۴۰-۴۵ و۲۸۶-۲۸۷- ج‏۱۱، ص۴۶۲-۴۶۳٫
  4. ۱۴/۳/۱۳۸۹٫
  5. صحیفه امام، ج‏۳، ص۴۳۴٫
  6. صحیفه امام، ج‏۱۷، ص۳۴۳٫ همچنین، همان، ص۲۸۱٫ همچنین: سید حمید روحانی، نهضت امام خمینی، دفتر دوم، ص۱-۴٫
  7. همچنین، ر.ش بیانات در تاریخ‌های: ۹/۱۱/۱۳۶۸- ۱۰/۸/۱۳۸۰- ۳/۱۰/۱۳۸۱- ۱۵/۱۱/۱۳۸۱- ۲۵/۶/۱۳۸۹- ۱۹/۱۰/۱۳۹۳٫
  8. ۱۴/۳/۱۳۹۴همچنین، ر.ش بیانات: ۱۴/۳/۱۳۸۹ و۴/۱۱/۱۳۷۸ و۱۶/۳/۱۳۷۵٫
  9. ۶/۱/۱۳۷۹٫
  10. همچنین: ۱۴/۱۱/۱۳۷۶ و۳/۱۲/۱۳۷۷ و…
  11. ۳/۳/۱۳۷۴٫
  12. ۳/۹/۱۳۹۵٫
  13. صحیفه امام، ج‏۲۱، ص۱۳-۱۷٫
  14. ۸/۱۱/۱۳۷۲٫
  15. ۳۱/۶/۱۳۹۹٫
  16. صحیفه‌امام، ج‏۲۱،ص۲۷۸-۲۹۲٫
  17. ۲۰/۸/۱۳۸۰٫
  18. ۲۴/۶/۱۳۷۸٫
  19. همچنین: بیانات۱۰/۵/۱۳۹۹، ۱۲/۸/۱۳۹۸، ۱/۵/۱۳۹۰، ۱/۱/۱۳۹۱، ۷/۳/۱۳۹۷، ۱۰/۳/۱۳۹۶، ۱۱/۵/۱۳۸۳، ۲۰/۸/۱۳۸۰، ۱۸/۱۱/۱۳۷۱، ۲۲/۴/۱۳۷۱- صحیفه امام، ج‏۱۹، ص۴۳۳–۴۳۴ – ج۱۲، ص۸۷-۹۰- ج‏۱۳، ص۴۷۹–۴۸۰- ج‏۲۱، ص۲۹۶٫
  20. ۳۱/۶/۱۳۹۹٫
  21. ۱۴/۳/۱۳۹۶٫

۲۲٫ ۱۰/۵/۱۳۹۹٫

03ژانویه/21

مسئولیت حوزه علمیه در قبال نظام اسلامی

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) و نقش محوری روحانیت در این نهضت و تشکیل نظام جمهوری اسلامی بر مبنای ولایت فقیه و با هدف اقامه دین و اجرای احکام شرع، حضور روحانیت در بخش‌هایی از مسئولیت‌های سیاسی اجتماعی و مناصب حکومتی، نسبت به قبل از انقلاب و دوره پهلوی بسیار پررنگ‌تر و در کنار آن، این سئوال در فضای عمومی جامعه و به‌خصوص طلاب مطرح شد که مسئولیت حوزه و روحانیت در قبال نظام اسلامی چیست؟

به نظر می‌رسد حوزه‌های علمیه که به تعبیر مقام معظم رهبری مادر نظام اسلامی محسوب  می‌شوند،(۱) از باب رسالت صنفی خود نسبت به نظام اسلامی مسئول‌اند و باید نسبت به مسائل و مشکلات نظام مسئولیت‌پذیر باشند و به دلیل اسلامی بودن نظام و منسوب بودن آن به دین، حوزه‌های علمیه که متولیان امر دین در جامعه هستند نمی‌توانند نسبت به این مسئله بی‌توجه باشند‌. همان ‌طور که در طی دوران تاریخ اسلام، چه در عصر حضور معصومین(ع) و چه در عصر غیبت، همواره عالمان دینی بر حسب شرایط و موقعیت‌های مختلف، به مسائل سیاسی اجتماعی بی‌توجه نبوده‌ و در مناصب سیاسی اجتماعی و حکومتی نیز حضور داشته‌اند. مواردی مثل:

  1. ارجاع مردم توسط ائمه معصومین(ع) به اصحابی مثل ابان بن تغلب، محمدبن مسلم و… در هنگام عدم دسترسی به معصوم(ع) در عصر حضور در قبال بیان احکام دینی و اجرای آن در مواردی مثل قضاوت.
  2. حضور سید رضی و سید مرتضی در منصب قاضی القضاتی در زمان حکومت آل بویه در قرن ۵ هجری.
  3. نقش‌آفرینی خواجه نصیرالدین طوسی به عنوان وزیر دربار مغول و جلوگیری از خرابی‌ها و کشتارهای آنان و تلاش برای بازسازی خرابی‌ها.(۲)
  4. ورود بسیاری از علمای شیعه مثل علامه مجلسی، شیخ بهائی و… در دوران صفویه در مناصب حکومتی مثل شیخ الاسلام، صدر و… که این مناصب مسئولیت امور حقوقی،‌ قضایی، اوقاف، نمازجمعه و به‌طور کلی امور شرعی حکومت را بر عهده داشتند.
  5. مقابله با هجوم نظامی و اقتصادی غرب در دوران قاجار با اقداماتی مثل فتاوای جهاد علما علیه هجوم نظامی روس‌ها و انگلیسی‌ها به ایران(۳)؛ اقدام مرحوم ملاعلی کنی در جلوگیری از اجرای قرارداد رویتر و همچنین حکم میرزای شیرازی به تحریم تنباکو و نهضت تحریم کالاهای خارجی توسط علمای شیعه برای حمایت از کالاهای داخلی.(۴)
  6. مقابله با حکومت استبدادی و هجوم سیاسی غرب در قالب نهضت عدالتخانه و نهضت مشروطیت توسط علمایی چون شیخ فضل الله نوری، آخوند خراسانی، سیدمحمدکاظم یزدی و… در عصر قاجار.(۵)

امروز نیز روحانیون و حوزه‌های علمیه باید به وظیفه شرعی خود در قبال نظام اسلامی عمل کنند و در مورد معضلات نظام و مسائل آن دغدغه داشته باشند. مقام معظم رهبری در مورد مسئولیت روحانیون در باره نظام اسلامی معتقدند:

«این که یک آقایی در یک گوشه‌ای عبایش را بکشد به کول خودش و بگوید من به کارهای کشور و  به نظام کاری ندارم و بهانه‌اش هم این باشد که ما فلان انتقاد را داریم، این که افتخار نیست، این ننگ است. مراجع تقلید کنونی، مکرر به بنده گفته‌اند که ما تضعیف این نظام را به هر کیفیتی حرام قطعی می‌دانیم… وجود انتقاد و عیب در یک مجموعه مگر موجب می‌شود که انسان این همه محسنات و نقاط قوت را نبیند و ملاحظه نکند؟»(۶)

مسئولیت‌های حوزه‌های علمیه را در قبال نظام اسلامی  در چهار بخش می‌توان دسته‌بندی کرد.

 

  1. تغذیه فکری نظام اسلامی

اولین مسئولیت حوزه در قبال نظام اسلامی، تغذیه فکری آن است. طلاب حوزه‌های علمیه در سطوح مختلف موظفند بر اساس رسالت دینی و صنفی خویش و با جهت‌دهی فعالیت‌های علمی خود در بخش‌های مختلف آموزشی و پژوهشی، در راستای کمک به گسترش مباحث فقه حکومتی و فقه نظام، تولید الگوی اسلامی‌ایرانی پیشرفت و علوم اسلامی انسانی، تبیین سیره حکومتی معصومین(ع) و ارائه و ترویج سبک زندگی اسلامی در بین مردم، از لحاظ نظری، نظام اسلامی را تغذیه و حمایت کنند تا بتواند گام‌های بعدی نهضت اسلامی، یعنی تحقق دولت اسلامی،‌ جامعه اسلامی و تمدن اسلامی را محکم و استوار بردارد و اهداف نهایی نهضت را محقق کند.

بخش‌های مختلف نظام جمهوری اسلامی با توجه به روبه‌رو شدن با مسائل جدید و مستحدثه، نیازمند بررسی و پژوهش و تبیین‌های فقهی هستند. مسائلی مثل بانکداری و انواع معاملات داخلی و بین المللی، شیلات و کشاورزی، تولیدات شرکت‌های دارویی، مسائل جدید پزشکی، مباحث امنیتی و اطلاعاتی،‌ قوانین مالیاتی، مسائل ورزشی و انواع مسائل اقتصادی و اجتماعی نیازمند پاسخ‌های مناسب فقهی و راه‌حل‌های صحیح شرعی و تأسیس نظام های فقهی هستند.

مقام معظم رهبری در این زمینه می‌فرمایند:

امروز در زمینه‌های گوناگون نیاز وجود دارد…. تبیین معرفت‌شناسی اسلام، تفکر اقتصادی و سیاسی اسلام، مفاهیم فقهی و حقوقی‌ای که پایه‌های آن تفکر اقتصادی و سیاسی را تشکیل می‌دهند، نظام تعلیم و تربیت، مفاهیم اخلاقی و معنوی و…همه‌ اینها باید دقیق، علمی، قانع کننده و ناظر به اندیشه‌های رایج جهان آماده و فراهم شوند. این کار حوزه‌هاست و با اجتهاد عملی می‌شود. (۷)

 

  1. پشتیبانی تبلیغی از نظام اسلامی

دومین مسئولیت روحانیون و حوزه‌های علمیه در قبال نظام اسلامی، پشتیبانی تبلیغی از آن است. حفظ نظام اسلامی به عنوان عامل و ابزاری برای اقامه دین و یا حتی به تعبیر امام خمینی(ره) به عنوان یکی از احکام اولیه اسلام از اوجب واجبات است. لذا طلاب به عنوان متولیان امر دین موظفند تمام تلاش خود را برای پشتیبانی تبلیغی از نظام اسلامی به کار گیرند. برای پشتیبانی تبلیغی از نظام، باید  گفتمان امام و رهبری برای مردم تبیین شود تا با فهم صحیح از آن، به‌ویژه نسل‌های جدید، برای دفاع و پشتیبانی از نظام انگیزه داشته باشند. همچنین تقویت اعتماد عمومی مردم به نظام اسلامی ضروری است. با تبیین مبانی دینی نظام اسلامی و تحلیل شرایط سیاسی روز و بیان منصفانه نقاط قوت و ضعف نظام و تفکیک اصل انقلاب و نظام اسلامی از عملکرد برخی از مسئولین و حضور در بین مردم و انتقال نظرات آنان به مسئولین، این اعتماد قابل تحصیل و تقویت خواهد بود.

 

  1. نقد و نظارت بر عملکرد نظام اسلامی

سومین مسئولیت حوزه‌های علمیه در قبال نظام اسلامی، نقد و نظارت بر عملکرد آن است. نظام اسلامی مانند بسیاری از نظام‌های سیاسی دیگر در قالب سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه به قانون‌گذاری و اجرای قانون و نظارت بر اجرای قانون برای اقامه دین و رسیدن مردم به سعادت دنیا و آخرت عمل می‌کند. طبعا این عملکرد به دلیل عدم حضور معصوم(ع) عاری از خطا و نقص نیست. یکی از بهترین اقشار جامعه برای نظارت و نقد عملکرد نظام، روحانیون هستند. آنها می‌توانند با توجه به آگاهی که از مبانی دینی دارند و با استفاده از ابزار و رسانه‌های مختلف سنتی وجدیدی که در اختیار دارند بر مجموع عملکردهای نظام در بخش‌های مختلف نظارت و آنها را نقد و بررسی کنند. در این زمینه نقد اسناد و برنامه‌های مختلف نظام، قوانین، بخشنامه‌ها، آیین‌نامه‌ها و مفاد قراردادهای بین المللی و عملکرد اجرایی مسئولین در بخش‌های مختلف نظام باید مورد توجه قرارگیرند.

  1. مسئولیت‌پذیری نسبت به مناصب حکومتی

چهارمین مسئولیت حوزه در قبال نظام اسلامی، مسئولیت‌پذیری نسبت به مناصب حکومتی و حضور جدی در برنامه‌ریزی و اجرای مسائل حکومتی است. مناصب حکومتی در نظام اسلامی به سه بخش تقسیم می‌شوند:

  1. مناصبی که بدلیل مبانی دینی اختصاص به فقها و روحانیون دارند، مثل ولایت فقیه، فقهای شورای نگهبان، قضاوت، امامت جمعه، ‌اوقاف، عموم نمایندگی‌های ولی فقیه و … که تصدی بسیاری از این مسئولیت‌ها واجب کفایی است و طلاب باید برای تصدی آن اقدام کنند.
  2. مناصبی که اختصاص به روحانیت ندارند، ولی به دلیل تناسب زیادی که با رسالت طلبگی دارند، طلاب از اولویت بیشتری برای تصدی این مناصب برخوردارند. مناصبی که بیشتر ماهیت فرهنگی دارند مثل تعلیم و تربیت،‌ آموزش و پرورش، سازمان تبلیغات، امور مذهبی وزارت ارشاد و…
  3. مناصبی که اختصاص به روحانیت ندارند و لزوما متناسب با وظیفه اصلی و اولیه روحانیون نیستند و برای آنها اولویت ندارند. یک دسته از این مناصب که نیازمند تخصص علمی خاص‌اند و لذا طلاب و روحانیون نباید متصدی این مناصب شوند. برخی از این مناصب نیازمند تخصص علمی خاص نیستند، بلکه توان مدیریتی و اجرایی برای تصدی آن کافی است. لذا اختصاص به قشر خاصی ندارند، مثل ریاست جمهوری،‌ وزارت کشور،‌ استاندار، فرماندار،‌ نماینده مجلس و… . در این‌گونه مناصب اصل اولی عدم تصدی روحانیت است. اما به تعبیر امام خمینی(ره) اگر افراد غیر روحانی متعهد متناسب با این مناصب وجود نداشتند، تصدی این مناصب برای روحانیون ضرورت پیدا می‌کنند.

در مجموع طلاب و نهادهای حوزوی باید از طریق استعدادسنجی، شناخت ظرفیت‌ها و نیازهای مدیریتی کشور، جهت‌دهی و هدایت مباحث آموزشی و پژوهشی آمادگی‌های لازم را برای تصدی این مناصب کسب کنند. انجام بسیاری از این وظایف به دلیل تخصص علمی که حوزویان و طلاب دارند، عمدتاً توسط آنها امکان‌پذیر است و به‌ندرت از عهده دیگر بخش‌های علمی کشور بر می‌آیند.

 

 

پاورقی:

۱٫بیانات در دیدار با اساتید و فضای حوزه علمیه قم، ۲۹ / ۷/ ۱۳۸۹٫

  1. محمدعلی حسینی‌زاده، شکل‌گیری و تحول حوزه‌های شیعه، ص ۱۰۰ – ۸۹٫

۳٫موسی نجفی و موسی حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، ص ۱۰۵- ۸۶٫

۴٫ر.ک: مهدی ابوطالبی، عالمان شیعی و صیانت از سرمایه‌های ملی، کانون اندیشه جوان، ‌تهران،‌ ۱۳۹۵٫

  1. ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، جلد سوم، ص ۵۵۰ ـ ۵۴۹٫
  2. بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی، ۱۹/۰۷/۹۱٫
  3. رهبر معظم انقلاب، ۲۹ مهرماه ۸۹، در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم.