در اتوبان تهران – قم سوار بر ماشین حرکت میکنیم و روی یک تابلوی بزرگ، یکی از این کلیدواژهها را میبینیم: «نوآوری و شکوفایی»، «اصلاح الگوی مصرف»، «همت مضاعف و کار مضاعف»، «جهاد اقتصادی، تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی»، «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی»، «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی»، «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل»، «اقتصاد مقاومتی: تولید- اشتغال»، «حمایت از کالای ایرانی»، «رونقتولید»، «جهش تولید».
الف.واکنش ما چیست؟
واکنش اول: بیاعتنائی
این یک واکنش کاملاً طبیعی نسبت به دیدن کلیدواژهای بسیار تکراری است. گوشه بالا و سمت راست صفحه تلویزیون، سربرگ نامههای اداری، بیلبوردهای تبلیغاتی، بالای منبر، گفتوگوی ویژه خبری، شبکه چهار، کلاسهای درس اساتیدی که احیاناً با تکرار این محتوا دین خود به انقلاب اسلامی را ادا میکنند و… آیا میتوان به این بسامد در مشاهده کلیدواژهها بیاعتنا نبود؟ البته نمیدانم چرا در عین بیاعتنائی، از بیاعتنائی دیگران به این واژهها ناراحتیم.
واکنش دوم: تأسف
احتمالاً برای شما هم پیش آمده است که در اتاق یک مسئول کشور، همزمان با دیدن یک تابلوی زیبا که روی آن نوشته، «حمایت از کالای ایرانی» و در گوشه آن جمله made in china دیده میشود؛ خودکار خارجی در دست آن مسئول و کت و شلوار با برند فرانسوی و پارچه انگلیسی به تن او و گوشی با برند آمریکایی در دستش عمیقاً متأسف شده باشید. قیافه حق بهجانب مسئول مذکور هم نور علی نور! کمی که فکر میکنیم، احتمالاً همان گوشی آمریکایی را در جیب خودمان هم پیدا میکینم، اما بلافاصله با توجیه همیشگی میگوئیم، «من که مسئول نیستم؛ اَلنّاس عَلی دینِ مُلُوکِهِم» و این تأسف را در بزرگراه و با دیدن آن تابلوها هم تکرار میکنیم.
واکنش سوم: بینتیجه
در قرن بیست و یکم و در دوران دهکده جهانی ICT که ارتباط میان یک ایرانی و یک آمریکایی در یک صدم ثانیه رخ میدهد و کالاها با سرعت صوت در دنیا جابهجا میشوند، چه معنایی دارد که فقط کالای ایرانی استفاده کنیم و تنها کارگر و مدیر و بازیکن و مربی ایرانی را بهکار بگیریم! اصلاً مگر ما انسانهای بیکیفیتی هستیم که کالاهای بیکیفیت ایرانی را بر کالاهای آمریکایی ترجیح بدهیم؟ علم اقتصاد پیشرفت کرده است و یکی از اصول مهم آن، وارد شدن به مبادلات جهانی است. مبادله هم باید بر اساس مزیتها صورت بگیرد. اگر در نیروی انسانی، مدیریت یا فلان کالا مزیت نداریم، این دانش میگوید که باید با مکانیسم مبادله آن را وارد کنیم. لذا مورد توجه قراردادن این شعارها بی نتیجه است.
واکنش چهارم: عصبانیت
این عصبانیت ممکن است ناشی از عوامل مختلفی باشد. از همان مسئولی که کمی قبلتر معرفی کردیم! از بیاعتنائیها! از بینتیجه بودنها! از کلیشهسازیها، از ریاکاریها، از بر زمین ماندن این شعارها و…این عصبانیت هم در میان ما که خود را دوستدار ایران و ایرانی میدانیم، از رفتارهای پیشین رواج بیشتری دارد، نهایتاً به همین عصبانیت ختم میشود.
واکنش پنجم: تحرک
افراد نادری پیدا میشوند که با دیدن این شعارها به تحرک واداشته میشوند. این تحرک گاه تا سیزده فروردین، گاه تا یکی دو ماه و گاه تا پایان سال ادامه پیدا میکند. آنها تلاش میکنند که خود د ست به کار بشوند که این شعارها بر زمین نمانند. اما بسیار معدودند که بهرغم امواج منفی حاصل از واکنشهای پیشین، این مسیر را تا درازمدت ادامه میدهند. این افراد با فرا رسیدن سال جدید، با شعاری جدید مواجه میشوند و تحرکی دیگر که گاه با تحرک پیشین هم نسبت واضحی ندارد. مثل «همت مضاعف و کار مضاعف» که در پی «اصلاح الگوی مصرف» آمده است.
ب. طرح یک سئوال مهم: با وجود این واکنشها، آیا میتوان بر شعار سال آثاری را مترتب دانست؟ از این مسئله، مهمتر شاید این باشد که چرا رهبری با وجود محقق نشدن شعارهای پیشین همچنان به اعلام شعار سال ادامه میدهند؟ آیا صرفا یک نامگذاری در مقابل نامگذاری خرافی است که قبلا صورت میگرفت یا حکمتی در آن نهفته است؟
رهبری پیش از اعلام شعار سال جدید، همیشه مروری بر وقایع سال گذشته را انجام میدهند. با مرور این قسمت از بیانات ایشان میتوان رگههایی از دنبال کردن شعار سال را توسط مردم و مسئولان شناسایی کرد. اما در همان سخنان نیز همواره تأکید کردهاند که این کافی نبوده است. چه بسا با مقایسههای آماری به این نتیجه برسیم که گاه، نهتنها کافی نبوده، بلکه اتفاقات رخ داده در جهت عکس شعار سال رهبری بودهاند. به عنوان مثال میتوان به رشد منفی اقتصادی و کاهش تولید ملی در سال «رونق تولید» اشاره کرد.
لذا ضرورت ایجاب میکند که به ماهیت حرکتی که رهبری در طراحی شعار سال دنبال میکنند، دقیقتر بپردازیم. تا بتوان عقلانیت طراحی شعارهای سال را در موارد زیر بررسی کرد:
۱- حرکت تاریخی جمهوری اسلامی
با مرور قرآن کریم و ادبیات روایی به مفاهیم بسیاری بر میخوریم که نشان میدهند سنگینی محتوا، قابل درک نبودن آن و عدم امکان عمل به آن، برای انسانی که تازه از بند تعصبات قومی جاهلی یا از بند نظام امپراتوری ایران و روم رها شده و نیمنگاهی به اسلام پیدا کرده است، واضح است. حتی در صدر اسلام، تا مدتی برای اجرای برخی از احکام به مردم مهلت داده شد؛ زیرا رویه و عادات قبلی مردم موجب میشدند که آنها برخلاف احکام رفتار کنند. لذا بسیاری از احکام، معارف و ساختارها و رویهها، برای انسان صدر اسلام طراحی نشدهاند؛ بلکه مخاطب آن، انسان در طول تاریخ است.
اگر چه ولایت فقیه به اقتضای عدم کمال جامعه در پذیرش آن تا کنون در انطباقات غیرمشهور یا جدید در احکام اولیه بر مصالح عمومی چندان ورود نکرده است(۱)، در هدایتگری عامۀ مردم و مسئولان به سوی مصالح عمومی در سطوح عرفی و مشهور نیز با عدم پذیرشهای متعددی مواجه بوده است. مسئله اینجاست که آیا این عدم ادراکها و منطبق نبودن نظام عادات و رفتارها و مغایر بودن ساز و کار قوانین و آییننامهها و… نظام جمهوری اسلامی را از پرداختن به اولویتهای اساسی آن مستغنی میکند؟ آیا در چنین شرایطی ولی فقیه باید فقط به اقتضای آنچه که در امروز جامعه رخ میدهد، هدایت تاریخی جریان اسلامی را رها کند؟
لذا هر چند آرمانهای طراحی شده توسط ولایت فقیه، ممکن است همین امروز نتوانند اولویتهای کشور را تغییر دهند، اما در حرکت تاریخی جامعه به سمت تمدن اسلامی، جهتگیریهای اساسی را روشن و نقش هدایتگری تاریخی امت را بهخوبی ایفا میکنند. با این وصف نیازی نیست که شعارهای سال لزوماً شعارهای تغییردهنده واقعیتهای همان سال باشند؛ بلکه آثار آن بهتدریج و در بلندمدت نمایان میشوند. بهعنوان مثال، مردم ایران از اواخر دوره قاجار و با تحمیل نظام صنعتی شبهمدرن، رفتهرفته نظام تولید خود را کنار گذاشتند و نرمافزار تولید، از جامعه ایران حذف شد. اقتصاد ایران از آن زمان تا امروز از یک اقتصاد مولد به یک اقتصاد مصرفی و رانتی تبدیل شده است. حال آیا میتوان انتظار داشت که با اعلام شعار «رونق تولید» در یک سال و «جهش تولید» در سال بعد و فقط ظرف مدت دو سال، تولید این کشور جهش کند؟(۲)
۲- معرفی ترازهای حرکتی انقلاب اسلامی
اعتبارسنجی مسیر حرکت، علاوه بر فرآیندها، بهطور محوری مبتنی بر تعیین آرمانها و اهداف کلان است. شعارهای سال، علاوه بر تضمین صحت فرآیندهای حرکتی، آرمانهای حرکت را نیز بهخوبی نمایان میسازند. بهطور کلی، تراز حرکت انقلاب اسلامی را میتوان در این شعارها دید. هر چه حرکت، ماهیت انقلابیتر و ولایتمدارانهتری داشته باشد، طبعاً به برنامههای حرکتی نظام ولایت نزدیکتر میشود. استراتژی شعار سال، خط ترازی است که میتوان برنامههای چهارساله، نظام بودجهریزی، عملکرد دولتها و وجوه گرایشی مردم را با استفاده از آن ارزیابی و نسبت به اصلاح حرکت انقلاب اسلامی اقدام کرد.
با در نظر گرفتن واکنش مردم و حتی مسئولین با شعار سال، اعم از اینکه آن واکنش بیاعتنائی باشد یا اظهار تاسف و بینتیجه دانستن و عصبانیت و یا موجب تحرک در بین مردم و خواص جامعه شده باشد، پس از بیش از سه دهه که از نامگذاری سالها به نامهای مختلف میگذرد، این سئوال مطرح است که آیا این اقدام موجب تحرک جامعه شده یا بیتأثیر بوده است؟
این مسئله یک پاسخ سیاسی مشهور دارد. در آن پاسخ سیاسی عدهای که معتقدند شعارها کاملاً محقق شدهاند و افرادی که معتقدند این شعارها به هیچ وجه محقق نشدهاند و کسانی که این شعارها را قبول ندارند، همواره با یکدیگر دعوای رسانهای میکنند. لذا در این سطح نمیتوان به نتیجه مشخصی دست یافت.
اما در نگاهی فنی، دیسیپلینها، مجامع علمی و سیاستنامههای ناظر به شعارهای سال، کم و بیش طراحی شدهاند. از اقتصاد مقاومتی تا جهش تولید و رونق تولید و… همراه شدن جریانهای اقتصاد سیاسی که از انتخاباتها بر میخیزد، میتواند این روندها را تسریع کند؛ در غیر این صورت نیز با همراهی مردم با ولایت و بدون واسطۀ جریان اقتصاد سیاسی، شعارها بهتدریج حرکتها را میسازند و ساختهاند.
پینوشت:
- «…حکومت که شعبهای از ولایت مطلقه رسول الله«ص» است، یکی از احکام اولیه اسلام و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است. حاکم میتواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب و پول منزل را به صاحبش مسترد کند. حاکم میتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند و مسجدی را که ضِرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب ممکن نشود، خراب کند. حکومت میتواند قراردادهای شرعیای را که با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور است، یکجانبه لغو کند و میتواند از اعمال هر امری، چه عبادی و یا غیرعبادی که مخالف مصالح اسلام است، مادام که چنین است جلوگیری کند. حکومت میتواند از حج که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی است، موقتاً جلوگیری کند.» (صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۴۵۱ ـ ۴۵۲)
۲٫ لازم به ذکر است که در اقتصادهای دیکتاتوری و به شرط تمایل دیکتاتور به جهش تولید ممکن است واقعاً فرآیند جهش تولید در مدت زمان بسیار اندکی رخ دهد؛ اما واضح است که تغییر رویهها در نظام ولایت فقیه، بر خلاف نظامات دیکتاتوری مبتنی بر ایجاد آگاهی و بصیرت و حرکت درونزای مردمی است و لذا نمیتوان انتظار چنین تغییراتی را در کوتاهمدت داشت.