شاید در نگاه نخست عجیب به نظر آید که بتوان بر اساس کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» که حاصل درس گفتارهای حضرت آیتالله خامنهای در سال ۵۳ است، سلسلهای از قواعد را برای تدبیر فضای مجازی طراحی کرد، درحالی که غرض از این اقدام آن است که دلالتها و نتایج «مبادی» و «مبانی»ای که در این اثر بیان شدهاند، بازگو شوند و این امری بعید و ناممکن نیست.
آری در این اثر سخنی از «فضای مجازی» به میان نیامده است، اما در عینحال آن دسته از «گزارههای بنیادین» که میتوان در چهارچوبشان اصول و قواعدی را «استخراج» و «استنباط» کرد، وجود دارند. از اینرو باید به این اثر همچون تأمل و تفکری مبناپرداز نگریست که از امکان و استعداد «امتداد یافتن» و «تعمیم» برخوردار است. بدین جهت در این مقاله با تکیه بر این کتاب و بر اساس تحلیل و استنتاج، پارهای از قواعد معطوف به تدبیر فضای مجازی ساخته و پرداخته میشوند.
- هدف از تدبیر فضای مجازی کمک به «تکامل روح انسان» است
«هدف عالی/ نهایی» انبیای الهی، «توحید/ معرفت خدای متعال» است که مایۀ «تکامل/ تعالی روح انسان» است.(۱) «مکتبهای مادی» میگویند باید جامعهای تشکیل دهیم که در آن «فقر/ جهل/ ظلم/ استثمار/ تبعیض» نباشد، اما برای این پرسش که پس از این میخواهیم در جامعه چه کنیم، پاسخی ندارند؛ زیرا نهایت زندگی انسان را همین «بهرهبرداریهای مادی» میدانند و به «انسانیت/ ارزشهای عالی انسانی» فکر نمیکنند. این در حالی است که از نظر «مکتبهای الهی» تازه در این مرحله است که «هدف عالی» آغاز میشود و آن عبارت است از «پیراستهشدن انسان/ انسانشدن بنیآدم/ به جریان افتادن فضایل در وجود انسان.»(۲)
قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه غرض از تدبیر فضای مجازی کمک به «تکامل روح انسان» است. دولت اسلامی در هر عرصه و زمینهای که وارد میشود و به سیاستگذاری و تدبیر رو میآورد باید چنین انگیزه و غایتی داشته باشد. «دولت اسلامی» مانند «دولتهای سکولار» نیست که به کمال و سعادت معنوی انسان بیاعتنا باشد و آن را تنها به انتخاب و ارادۀ خود شخص واگذار کند، بلکه میکوشد تمام برنامهها و تدبیرهایش در این راستا قرار داشته باشند.
فراتر از این هدف از «زندگی اجتماعی» نیز چیزی جز این نیست. انسان در زندگی اجتماعی به کمالات و فضایلی دست مییابد که در زندگی فردی میسر نیستند. پس «جامعه» نیز «وسیله» و «مقدمه»ای برای سیر تکاملی انسان است و دولت اسلامی تمام تلاشهای خود را در همین امتداد تعریف میکند.
- حساسیت نسبت به تدبیر فضای مجازی از «آثار عملی توحید» است
ایمان یعنی «باور» و باور به «دل» مربوط است، اما قرآن کریم «ایمان مجرد/ قلبی محض» را که شعاعش در جوارح و اعضای مؤمن مشهود نیست، «ایمان ارزشمند» نمیشمارد.(۳) «ایمان زاینده/ ارزشمند» مانند سرچشمهای فیاض با «تلاش/ مجاهدت/ عمل/ مسئولیت/ تکلیف/ تعهد» همراه است و باری را بر شانه مؤمن میگذارد.(۴)
باید دید که توحید چه طرح و نقشهای را برای زندگی ارائه میدهد؟!(۵) توحید وقتی مؤثر و مفید است که «آثار» عملی و عینی بر آن مترتب شود؛ یعنی «شکل» و «نظم» خاصی را برای زندگی پیشنهاد کند.(۶) توحید علاوه بر اینکه یک بینش و برداشت از واقعیت است، «عملزا/ زندگیساز/ متضمن تعهد و مسئولیت» است.(۷) تعهد و مسئولیتی که انسان معتقد به «نبوت» به عهده میگیرد عبارت است از «دنبالهگیری راه نبی» و «قبول مسئولیت به منزلرساندن بار نبی»(۸)
تعهد نبوت ساختن شکل/ نظام زندگی انسانها به صورتی است که خدای متعال خواسته است. از اینرو اگر انسان در دوره تاریخی خود مشاهده کرد که جامعه و نظامات آن بر اساس اراده الهی شکل نگرفتهاند، باید اقدام کند.(۹)
قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه باید در تدبیر فرهنگی بر «اثرگذاری عملی و عینی» تأکید کرد و تناقضهای میان «باورهای فرهنگی» و «رفتارهای فرهنگی» را به قصد ایجاد انگیزه برای تغییر آشکار و عیان کرد. اینگونه نیست که دین و دینداری در عرصه «ذهن» و «اندیشه» محدود بماند و در «زندگی عینی و روزمره انسان» تأثیری نداشته باشد، بلکه هرچند دینداری از «اندیشه» و «تفکر» آغاز میشود، اما «سبک زندگی انسان» را نیز در بر میگیرد و آن را نیز متناسب با اقتضاهای خود تغییر میدهد. دینداری امری نیست که در گوشه «ذهن» محصور باقی بماند و «واقعیتهای بیرونی و عینی» را به حال خود رها کند.
روشن است که «فضای مجازی» نیز پارهای از همین «زندگی بیرونی و عینی» است و باید در تناسب با آموزه «توحید» تحول یابد. پس ما در فضای مجازی نیز باید «زندگی موحدانه و مؤمنانه» را رقم بزنیم و آن را بیگانه از دین تصور نکنیم.
- تدبیر فضای مجازی پارهای از تکلیفمندی نسبت به «جامعهپردازی توحیدی» است
طرح اسلام به صورت یک مسلک «دارای اصولی منسجم و هماهنگ» و «ناظر به اجتماع و زندگی جمعی انسانها» یکی از فوریترین ضرورتهای تفکر دینی است؛ زیرا پیش از این مباحثات و تحقیقات اسلامی غالباً فاقد این دو ویژگی بس مهم بودهاند. از اینرو در «مقایسه اسلام با مکاتب و مسالک اجتماعی این روزگار»، پژوهشگران و جویندگان به نتیجه ثمربخش و قضاوت قاطعی نرسیدهاند؛ چون اغلب بحثها «ذهنی» و «دور از حیطه تأثیر عملی و عینی و بهخصوص اجتماعی» انجام شده و بیش از «معرفتی ذهنی» به بار نیاورده و نسبت به «زندگی جمعی انسانها» مخصوصاً در مورد تعیین «شکل و قواره جامعه» نظریه روشن و مشخصی را ارائه ندادهاند.(۱۰)
مسئله این است که پیشنهاد رسول اکرم «ص» در باره «کیفیت اجتماع» چه بود؟(۱۱) توحید وقتی مؤثر و مفید است که «شکل» و «نظامات» خاصی را برای زندگی، آن هم نه فقط برای «زندگی شخصی» بلکه برای «زندگی اجتماعی» پیشنهاد کند.(۱۲) از آنجا که رسولان الهی میخواستند «نظام جاهلی/ ظالمانه/ غیرانسانی/ غیرفطری» را به «نظام الهی/ قواره اجتماعی توحیدی/ قلمرو حکومت خدا» تبدیل کنند با «مبارزه با طواغیت» درگیرشدند.(۱۳) قرآن کریم ابعاد و رویهها و اندامهای مختلف بنای توحیدی جامعه را در ضمن صدها آیه و با بهترین بیان و رساترین شیوهها بیان کرده است.(۱۴)
قاعده منتج از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه افزون بر ساحت عمل باید ساحت «نظام اجتماعی» را نیز به دینداری اضافه کرد و دین را در قالب یک نظام اجتماعی استقرار بخشید. دین شأن ساختاری دارد و میخواهد «رویهها و سازوکارهای اجتماعی» را متناسب با خود را صورتبندی کند. از اینرو باید «نظام فرهنگی اسلام» را طراحی کرد و در مقام تدبیر فرهنگی بر «نظامات فرهنگی جامعه اسلامی» اثر گذاشت.
از این منظر نیز نمیتوان به فضای مجازی بیاعتنا بود و آن را به حال خود رها کرد؛ زیرا فضای مجازی جزو «ساحات و شئون ساختاری جامعه» است و در کنار فضای واقعی باید «بازسازی ساختاری» شود. در واقع به همان دلیلی که نباید از جامعه واقعی غفلت کرد، باید جامعه مجازی را نیز در یافت و به تدبیر و طراحی آن اهتمام ورزید. بر این اساس باید تأمل کنیم که اسلام چگونه بر فضای مجازی سایه ساختاری میاندازد و آن را به یک «ساختار دینی و موحدانه» تبدیل میکند؟
- تهاجم فرهنگی در بستر فضای مجازی یک «مسئلۀ اجتماعی واقعی و نوپدید» است
در صد سال قبل این همه «راهزن فکر/ ایمان/ عقیده» وجود نداشت و هنوز دست دشمن در «داخل پیکر جامعه ما» به این شکل راه نیافته بود؛ چون هنوز به این نتیجه نرسیده بود که باید «ایمان دینی اصیل مردم» را از آنها گرفت تا بتوان بر آنها مسلط شد.(۱۵)
قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه از لحاظ فرهنگی وارد دوره تاریخی متفاوتی شدهایم که نیاز به «چارهاندیشی تازه» دارد. امروزه آنچه که از نظر فرهنگی در جریان است «تهاجم فرهنگی» است، نه «تبادل فرهنگی». از آنجا که «موضوع» و «متعلق» تهاجم فرهنگی، «ایمان دینی مردم» است، باید «آرایش فرهنگی جنگی» داشته باشیم و این نقطه مورد تهاجم را حفظ کنیم.
در این میان فضای مجازی به «گستردهترین» و «وسیعترین» میدان منازعه و ستیز فرهنگی تبدیل شده و گوی سبقت را از فضای واقعی ربوده و وضع نگرانکنندهای را رقم زده است. اگر در فضای واقعی نباید تهاجم فرهنگی را ساده و کم اهمیت انگاشت، در فضای مجازی نیز باید این دغدغه را داشت، زیرا فضای مجازی به دلیل «رها/ ول/ و به خود وانهاده بودن» و «نامحسوس/ نامشخص/ و پنهان بودن»، بستر مساعدتری برای تقابل و توطئه است.
- تبعیت از تدبیر غرب در فضای مجازی همچون «اتخاذ اله» است
«اله» در اصطلاح قرآن کریم موجودی است که انسان در مقابل او با «تقدیس/ تعظیم/ تکریم» خضوع میکند و «سررشته تدبیر زندگی»اش را به او میسپارد. هرچه که بر زندگی انسان «حکومت» کند، اله است.(۱۶) پس «اطاعت» غیر خدا «عبادت» اوست. توحید عبارت است از آنکه انسان به صورت «منحصر» فقط از «خدا/ برنامۀ خدایی/ نظام خدایی/ تشکیلات الهی» اطاعت کند.(۱۷) نفی عبودیت خدانماها، چه در لباس قدرتهای مذهبی (اَحبار و رُهبان) و چه در لباس قدرتهای دنیایی (طاغوت، ملأ و مُترف) لازمه قطعی توحید است.(۱۸) «طاغوت» یعنی قدرت طغیانگر در مقابل ارادۀ خدای متعال.(۱۹)
بر اساس برهان مالکیت مطلق الهی، بینش توحیدی میگوید چون تمام ممکنات و موجودات از یک مبدأ «آفریده» و «ساخته» شدهاند؛ همه باید فقط از او فرمان ببرند.(۲۰)
قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه در قلمروی فرهنگی نیز باید موحدانه زندگی کنیم و در پی «سبک زندگی توحیدی» باشیم. از آنجا که «تسلیم شدن در برابر موج جهانیگری فرهنگی» و «تبعیت از فرهنگی غربی» به معنی «عبادت غرب» است، باید بر ارزشهای فرهنگی اسلامی خویش اصرار بورزیم. از جمله تسلیم شدن در برابر تحمیلها و اقتضاهای فضای مجازی غربساخته و تن در دادن به قواعد آن، «نافی روح توحیدی جامعه اسلامی» است.
- فضای مجازی نباید موجب «هضمشدن» ما در فرهنگ غربی شود
«ولایت» یعنی «به همپیوستگی/ همجبهگی/ اتصال شدید» یعنی کسانیکه فکر واحدی دارند و جویای هدف واحدی هستند و در یک راه قدم برمیدارند و افراد این جبهه باید هرچه بیشتر به همدیگر متصل باشند و خود را از جبهههای دیگر جدا کنند تا «از بین نروند» و «هضم نشوند»(۲۱): وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ؛(۲۲) و هر که از شما مؤمنان با آنها دوستی کند، بهحقیقت از آنها خواهد بود. غیرمسلمانان را به عنوان «ولی» نگرفتن، به معنی «همجبهه قلمداد نکردن آنها/ قرار نگرفتن در صف آنها/ در مقابل خویش دانستن آنها، نه در کنار خویش» است(۲۳): مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ؛(۲۴) محمّد(ص) پیامبر خداست و کسانىکه با اویند، بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربانند.
آنها از لحاظ فکری بر ضد مسلمانان هستند و دین مسلمانان به زیان آنهاست. ازاینرو دل آنها با مسلمانان نرم نخواهد شد و آنها همت بر نابودی اسلام گماشتهاند: یَکُونُوا لَکُمْ أَعْدَاءً؛(۲۵) جامعه مسلمان نباید «وابسته و پیوسته به عناصر خارج از وجود خود» باشد و «پیوستگی به غیرمُسلم» داشته باشد، اما این امر به معنی آن نیست که «بهکلی» رابطه نداشته باشد و در «انزوا» به سر ببرد، بلکه مسئله «وابسته نبودن/ دنبالهرو نبودن/ در قدرتهای دیگر هضم و حل نشدن/ استقلال» است.(۲۶)
قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه باید در پی تحقق «استقلال فرهنگی» باشیم و مجال ندهیم موج «یکسانسازی فرهنگی در ابعاد جهانی» ما را در خود فرو ببرد. همچنین باید اولویت ارتباطات و تعاملات فرهنگی ما با «جوامع اسلامی» باشد، نه «جوامع غربی». از اینرو باید در عین اینکه از «فضای مجازی جهانی/ عمومی/ غربی» استفاده میکنیم، در پی راهاندازی «فضای مجازی اختصاصی/ بومی/ ایرانی» نیز باشیم تا «مرزها» و «حریمها»ی فرهنگیمان نسبت به غرب مشخص و برجسته باشند.
اگر باید تمدن غربی را «غیر» و «دیگری» به شمار آوریم، باید فضای مجازی برخاسته از آن را نیز امری بیگانه قلمداد کنیم و حریمها و فاصلهها را نادیده نگیریم. اصرار بر استفاده از «شبکه ملی اطلاعات» و «شبکههای اجتماعی بومی» ریشه در همین اندیشه دارند.
- «مقاومت» در برابر تحمیلهای فضای مجازی غربی ممکن است
نهضتهای دینی با رعایت دو شرط «ایمان» و «صبر» پیروز خواهند شد. صبر یعنی «مقاومت/ از میدان در نرفتن/ کار را در لحظه حساس و خطرناک، رها نکردن». از اینرو در طول تاریخ نبوتها هرجا که پیامبری از طاغوت زمان شکست خورده، برای این بوده که پیروانش «ایمان کافی» یا «صبر کافی» نداشتند.(۲۷) برخی از مؤمنان در آنجا که دین و پایبندی به احکام دین به زیانشان است، دیگر به دین وفادار نیستند،(۲۸) در حالی که انسان وقتی مؤمن است که ایمانش «گهگاهی/ فرصتطلبانه/ نفعطلبانه» نباشد.(۲۹) و این همه بدان دلیل است که «ارادۀ انسان» در ساختن تاریخ دخالت دارد.(۳۰)
قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه چون دینداری حقیقی، نیازمند «تحمل مشقات و سختیها»ست، باید «روحیه صبر و مقاومت» را در مخاطب فرهنگی، تقویت و راسخ کرد. حوالت تاریخی ما گرفتارشدن در سیر فرهنگی انحطاطی نیست، پس باید از این امکان تاریخی و ظرفیت طبیعی و تکوینی در جهت «گسترش خیر و صلاح فرهنگی» استفاده کرد. میتوان در برابر ساختارهای فرهنگی مسلط غربی، از جمله فضای مجازی غربساخته «مقاومت» کرد، بلکه میتوان آنها را در هم شکست. مقاومت «دست و پا زدنهای بیحاصل» نیست و تقدیر محتوم ما با انفعال و دنبالهروی و عقبنشینی گره نخورده است. انقلاب اسلامی نشان داد که در همین جهان تجددزده و آغشته به ارزشهای غربی میتوان برخلاف جهت رودخانه شنا کرد و موفق هم شد.
- باید در جامعه در برابر تهدیدهای فضای مجازی «مصونیت» به وجود آورد
ایمان به معنی باور(۳۱) دو گونه است: «ایمان مقلدانه/ متعصبانه/ غیرآگاهانه» و «ایمان منطقی/ دلیلمَدار/ آگاهانه». «ایمان مقلدانه» متکی به «تعصب» یعنی جانبداری بدون «دلیل» و «منطق» و از روی «احساس» و نه «دلیل»(۳۲). کسب ایمان مقلدانه آسان، ولی زائلشدنش هم آسان است. (۳۳) در حالیکه ایمان انسان باید آنچنان آگاهانه انتخاب شده باشد که حتی در «سختترین شرایط» نیز از بین نرود.(۳۴) «ایمان ارزشمند»، ایمان آگاهانه/ توأم با درک و شعور/ از روی بصیرت/ با چشم باز/ بدون ترس از اشکال است.(۳۵) از اینرو سخن گفتن ما در «محافل عمومی» نباید به صورت «سخنرانی» در معنای مصطلحش باشد، بلکه بهتر است که به صورت «درس» باشد. چه مانعی دارد که در یک «محفل عمومی»، مردم برای شنیدن مطالبی آماده شوند که مانند درس، «مشکل» و «محتاج به تأمل و تفکر» است؟ تا کی باید از محافل عمومی امید «بهتر/ بالاتر/ عمیقتر اندیشیدن» نداشته باشیم؟!(۳۶)
قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه باید اثر فعالیت فرهنگی، «ماندگار/ پایدار»، و هویت آن «معرفتی/ محتوایی/ عقلانی/ عمیق» باشد. پس باید در فعالیت فرهنگی، «احساسات/ عواطف/ هیجانها/ شورها» حاشیهای و فرعی باشند. همچنین منع/ انسداد فرهنگی، مجاز است، اما «اصالت» و «امکان تحقق کامل» ندارد. از اینرو راهبرد اصلی و بنیادی، «مصونیت فرهنگی» است، نه «منع فرهنگی».
در مقام تدبیر فضای مجازی باید بر «سواد رسانهای» افزود و قدرت تجزیه و تحلیل رسانهای را در افراد جامعه ایجاد کرد. افراد جامعه هر چه «سادهتر/ سطحیتر / کممایهتر» باشند، راحتتر در برابر موجهای تخریبی جبهۀ دشمن در فضای مجازی برانگیخته میشوند و فریب میخورند، اما اگر از درون «قوی» و «مقتدر» باشند و «توان رویارویی» داشته باشند، گرفتار «انفعال» و «اغوا» نخواهند شد. «نظریۀ استحکام ساخت درونی نظام» که توسط حضرت آیتالله خامنهای مطرح شده است، بر همین معنا دلالت دارد.
- باید از طریق «دگرگونیهای ساختاری»، فضای مجازی را تدبیر کرد
انبیای الهی آمدهاند تا انسانها را از «بدیها/ پستیها/ جهالتها/ رذیلتهای اخلاقی/ پوشیده ماندن استعدادهای درونی» نجات بدهند و انسانی کامل و متعالی بسازند.(۳۷) لکن نظر انبیای الهی در باره «کیفیت تربیتهای انسانی» این بود که «تربیت فردی» کافی نیست و باید در پی «تربیت اجتماعی» بود.(۳۸) انبیای الهی معتقدند که برای ساختن انسان باید «محیط/ کارخانه/ نظام/ جامعه متناسب و سالمی» را ایجاد کرد، نه اینکه انسانها را به صورت «فردی/ تکی/ مجزا/ مستقل» تربیت کرد؛ چون در این صورت زمان از دست خواهد رفت.(۳۹)
تربیت انسانها به صورت فردی دور از شأن انبیای الهی است؛ زیرا آنها میخواستند با استقرار «جامعه توحیدی»، «محیط مساعد»ی ایجاد شود که انسانها در آن به صورت «گروهی» و «فردی» ساخته شوند.(۴۰) در محیط جاهلی «مکه»، رسول اکرم«ص» از آنجا که در «آغاز راه» است، باید در مدار «تربیت فردی و موردی» حرکت کند تا برای استقرار نظام توحیدی، نیروهای لازم فراهم شوند، اما پس از آنکه چنین خواصی تربیت شدند و ایشان توانست در «مدینه» به قدرت سیاسی دست یابد، روش از «انسانسازی فردی» به «انسانسازی ساختاری» تغییر کرد که بسیار گسترده بود و در آن انسانها به صورت «فوج فوج» جذب میشوند(۴۱): «وَ رَأَیْتَ النّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا؛(۴۲) و ببینى که مردم دسته دسته در دین خدا درآیند.» همچنین
در جامعه غیرالهی انسانها حتی اگر هم بخواهند صالح و مؤمن باشند، کار بر آنها «دشوار» است و جامعه از هر سو به آنها «فشار» میآورد و آنان را به سوی ضلالت و تباهی سوق میدهد، اما در جامعه الهی همه مناسبات و قواعد و ساختارها، «محرک» و «مشوق» انسان به سوی معنویت و توحید و خیرند.(۴۳) در جامعه اسلامی حسنات و خیرات در دسترس و اختیار همه است و هر آنچه که برای انسان مضر و مخرب است، از طریق ممنوعیتهای قانونی از دسترس خارج شده است. این بدان معناست که نظامی توحیدی در جامعه مستقر شده است(۴۴): یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ؛(۴۵) [پیامبر] آنان را به کار پسندیده فرمان مىدهد، و از کار ناپسند بازمىدارد و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را حرام مىگرداند و قیدوبندهایى را که بر ایشان بوده است، از [دوش] آنان برمىدارد.»
قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه هرگز نباید به «تدبیرهای تنگدامنه/ محدود/ اقلی» بسنده کرد، بلکه «تجدیدنظر در ساختارها» یک ضرورت قطعی و حتمی است. یعنی باید در مقابل فضای مجازی موجود که به تمدن غربی تعلق دارد، «فضای مجازی رقیب/ بدیل/ موازی» ایجاد کرد و از این طریق به «تقابل ساختاری» روی آورد. دستکم باید در همین بستر مجازی موجود، «جریانها/ موجها/ خیزشهای پهندامنه و گسترده»ای را بهوجود آورد و بازی را به نفع خود تغییر داد.
به بیان دیگر باید حضور و فاعلیت ما در فضای مجازی، «محسوس/ مشهود/ چشمگیر» باشد، بهطوریکه «تهدید» به «فرصت» تبدیل شود و بهجای ما دشمن عرصه را بر خود تنگ ببیند. پس باید «اتفاقهای بزرگی» را رقم زد و «گامهای بلندی» برداشت. دیگر اینکه برای بازسازی و تجدیدنظر ساختاری باید در قدم اول به تربیت نیروهای فرهنگی توانمند و مؤمنی که همچون چریکهای قوی و زیرک به نقشآفرینی تحولزا در زمینه تدبیر فضای مجازی میپردازند و نقشه راه را طراحی میکنند، همت گمارد.
پینوشت:
- طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن: ۳۹۹٫
- همان: ۳۸۱٫
- همان: ۹۹٫
- همان: ۱۰۰٫
- همان: ۱۹۵٫
- همان: ۴۹۳٫
- همان: ۲۲۵٫
- همان: ۲۰۸٫
- همان: ۴۹۶٫
- همان: مقدمه.
- همان: ۴۱۰٫
- همان: ۲۰۸٫
- همان: ۳۶۵٫
- همان: ۲۲۵٫
- همان: ۸۸٫
- همان: ۱۸۷٫
- همان: ۲۴۸٫
- همان: ۲۳۶٫
- همان: ۴۳۲٫
- همان: ۱۹۲٫
- همان: ۵۲۰٫
- مائده: ۵۱٫
- طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن ۵۲۵٫
- فتح: ۲۹٫
- ممتحنه: ۲٫
- طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن: ۵۵۵- ۵۵۶٫
- همان: ۴۵۴٫
- همان: ۱۲۰٫
- همان: ۴۵۳٫
- همان: ۱۳۹٫
- همان: ۸۸٫
- همان: ۸۷٫
- همان: ۸۷٫
- همان: ۸۸٫
- همان: ۸۶٫
- همان: ۸۹٫
- همان: ۳۸۲٫
- همان: ۴۱۰
- همان: ۳۸۴٫
- همان: ۳۸۶ و ۵۱۸٫
- همان: ۳۸۶٫
- نصر: ۲٫
- طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن: ۵۱۷٫
- همان: ۳۹۲٫
- اعراف: ۱۵۷٫
منبع:
[حضرت آیتالله] سید علی خامنهای؛ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن؛ تهران: مؤسسه ایمان جهادی، ۱۳۹۶٫