Tag Archives: فضای مجازی

29دسامبر/21

در فضای مجازی هم خدا ناظر است

اشاره

با گسترش زیرساخت‌های فضای مجازی و افزایش امکانات بهره‌گیری از آن، تحولی چشمگیر در زندگی اقتصادی و اجتماعی پدید آمد. ولی این تحول در زمینه اخلاق رسانه‌ای و آداب رفتاری ایجاد نشد و همین امر سبب کمرنگ شدن  برخی از باورهای ارزشی کاربران شده است. در اینجا به نکاتی از آن اشاره می‌شود:

 

۱٫ شناخت خود را از خداوند به‌روزرسانی کنید

کاربر وقتی از پنجره نمایشگر به فضای مجازی نگاه می‌کند، انگار خود را در  فضای امنی تصور می‌کند. از پشت پنجره بدون اینکه کسی او را ببیند هر کاری که بخواهد انجام می‌دهد و گاهی در خیال و تصورات ذهنی خود فرو می‌رود و بازخوردی از رفتار خوب و بد خود پیدا نمی‌کند. به نظر می‌رسد که کاربران می‌بایست باورهای گزاره‌های تازه‌ای را به باورهای خود اضافه کنند:

کاربر در برابر صفحه نمایش فضای مجازی قرار می‌گیرد و با حرکت دادن ماوس و کلیک کردن، صفحه‌ای را انتخاب می‌کند و یا متنی را بر می‌دارد یا می‌چسباند و چه بسا اگر خطا و گناهی باشد، نگاهی به اطراف می‌اندازد و چون خود را  تنها می‌بیند، نفس راحتی می‌کشد و تصور می‌کند کسی متوجه او نیست و  خبردار نمی‌شود و لذا خطری را متوجه آبروی خود نمی‌بیند.

شاید مقصر والدین باشند که ما را با خدایی آشنا نکرده‌اند که همه چیز را می‌بیند(۱) و همه جا در کنارمان هست(۲) و از رگ گردن به انسان نزدیک‌تر است(۳) و سفارش شده است که در خلوت که هستید از خداوند پروا کنید و گناه نکنید؛ او شما را می‌بیند و داور حقیقی اوست.(۴) باور کنیم که خداوند دانا و توانا در خلوت و جلوت، ما را می‌بیند. ما باید شناخت بهتری از خداوند پیدا کنیم تا رفتارهای پاک و  عفیفانه  داشته باشیم.

 

۲٫ ناخواسته گناهکار نشوید!

در این فضا گاهی تنها یک بردار و بچسبان کردن، انسان را در ردیف گناهکاران جای می‌دهد. افراد در اطلاع‌رسانی و خبر دادن در این فضا مجاز نیستند بدون ملاحظه و بررسی، هر خبری را به دیگران  برسانند، مثلاً  اگر خبر خطا و گناه انسان مسلمانی که دیگران از آن بی خبرند و یا خبری را که خوشایند او نیست، برای دیگران، پست بگذارد، زیرا با این عمل در ردیف غیبت‌کنندگان و یا پخش‌کنندگان گناه قرار می‌گیرد(۵) و خداوند عذاب دنیا و آخرت را برای این دسته از افراد وعده داده است و کیفر آن مانند کسی است که گناه را انجام داده است.(۶)

گفته شده در روز قیامت ندا داده می‌شود که یاران ستمکاران کجا هستند؟ آن کسی که دواتی برای ستم کنندگان تهیه می‌کرد یا  سرکیسه‌ای را برای آنها می‌دوخت یا قلمی را برای آنها تیز می‌کرد، همه اینها با هم محشور می‌شوند.(۷)

 

  1. گناهان تراریخته!

در گذشته باور این مسئله سخت بود که زمانی فرا خواهد رسید که انسان با فشار کلیدی گناهکار و یا با گذاشتن یک علامت لایک (پسندکردن) با گناه دیگران شریک می‌شود. یعنی اگر مردی در مشرق به قتل برسد و کسی در مغرب با یک لایک آن را پسند کند، او نیز در پیشگاه خداوند قاتل است!(۸) و یا با پسند یک کار خوب، در پاداش الهی او شریک می‌شود. پس در این فضا باید مواظب تشویق‌ها و پسندها بود.(۹)

گناه در فضای حقیقی به قول امروزی‌ها «ارگانیک» است؛ یعنی خداوند سبحان، با اظهار پشیمانی و جبران آسیب‌های وارده به دیگران آن را می‌بخشد. اما گناهی که در فضای مجازی تراریخته می‌شود یعنی همیشه در دسترس دیگران است و ممکن است با هر بار خواندن آن بر آسیب‌های به افراد و جامعه افزوده شود. البته خداوند سبحان بخشنده و مهربان است و هر جا که انسان ماهیت عمل خود را دریافت و  به سوی خداوند بازگشت، در‌های توبه باز است،  اما سخن از خساراتی است که با گناهان در این فضا جاری می‌شوند.

گفته شده است که هر کسی که مطلب گمراه کننده‌ای را ثبت کند، به اندازه عمل‌کنندگان به آن برای او هم گناه می‌نویسند.(۱۰)

 

۴٫ مواظب دستور غذایی ذهنتان باشید

دانستن اخبار تازه و جالب مانند خوردن غذاهای چرب و خوشمزه باب طبع انسان است؛ با این تفاوت که در غذا انسان زود سیر می‌شود؛ اما ذهن انسان همیشه جا برای دریافت اخبار به‌خصوص خبرهای اشتهابرانگیز دارد.

این اشتها و حس کنجکاوی انسان را وادار به وبگردی در شبکه‌ها و پایگاه‌های خبری می‌کند تا اخبار هیجان‌برانگیز درباره احوال دیگران را پیدا کند و آنها را به دیگران انتقال دهد تا تعجب آنها را برانگیزد و او از ایجاد این حس در دیگران لذت ببرد. همین امر انسان را به حیطه آبروی دیگران سوق می‌دهد، در حالی که خداوند هشدار داده که مومنین دنبال نقطه ضعف هم نباشند و پشت سرهم بدگویی نکنند و از خیال‌پردازی در باره  یکدیگر خودداری کنند که اینها گناه است.(۱۱) و در روایت آمده است که هر کسی ماجرایی را که به ضرر مومنی است  به دیگری انتقال دهد تا آبروى او را بریزد و او را از چشم مردم بیندازد، خدا او را از تحت سرپرستی‌اش بیرون می‌اندازد.(۱۲)

 

  1. مواظب نوامیس دین و جامعه باشیم

با انقلاب ارتباطات و انفجار اطلاعات، مرزها و دیوار کنار زده شدند و هرکسی به درون حریم‌های سرک می‌کشد. در این میان بیگانگان با هر انگیزه‌ای خواه دینی و مذهبی و خواه سیاسی و اقتصادی، در صدد به دست آوردن خبر هستند تا آنها را علیه دین و جامعه  به کار بگیرند و ضربه بزنند.  هر گاه که دیوار خانه‌ای فرو ریخت و یا در خانه باز بود، باید مراقبت‌ها بیشتر شود تا دزد وارد نشود و بیگانه‌ای به حریم ناموسمان سرک نکشد.

در قرآن آمده که مومنین نباید از بیگانگان یعنی کسانی که دشمنی آنها از حرف زدنشان پیداست، محرم اسرار بگیرند. آنها از هیچ شرّ و فسادى درباره شما کوتاهى نمى‏کنند و دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید.(۱۳)  این یعنی رابطه حرام و اگر به خاطر این رابطه، ضرری به کسی برسد و جان کسی به خطر بیفتد در روز قیامت می‌گویند تو شریک جانیان بوده‌ای.(۱۴)

  1. پیشنه‌ای برای آیندگان

آثار خطا در فضای حقیقی پس از چندی فراموش می‌شوند؛ اما در فضای مجازی تا مدت‌ها و شاید سال‌ها باقی بمانند. یکی از راه‌های تشخیص شخصیت افراد، برای استخدام و تعاملات اجتماعی و اقتصادی و خانوادگی، بررسی فعالیت‌های او در فضای مجازی است.

کاربران پیش از آنکه مطلبی را به اشتراک بگذارند، بهتر است نخست فکر کنند که اگر خانواده و یا مردمی که مرا می‌شناسند و یا فرزندانم در آینده آن را ببیند قضاوتشان درباره من چگونه خواهد بود و آیا من سبب خجالت و شرم آنها نمی‌شوم. نهایت دوراندیشی است که انسان از خداوند بخواهد که او را با آنچه از اسرار نهانش می‌داند رسوا نسازد.(۱۵)

بزرگان سفارش کرده‌اند که اگر می‌خواهی عزیز باشی مطلبت را نگه‌دار تا مهار تو به دست مردم نیفتد.(۱۶) و سبب تهدید تو در آینده نشوند و پرونده‌ات را نزد جامعه و آیندگان خراب نکنند.

 

توصیه‌ها:

۱. بدانید که هر مطلب و محتوایی را که در فضای مجازی  بردار و چسبان می‌کنید، مسئولیت آن‌جهانی آن، بر دوش شماست و چیزی به پرونده شما اضافه می‌کند. پس با تأمل و فکر  عمل کنید.

  1. عضو گروهی که هیچ‌یک از افراد آن را نمی‌شناسید و یا اهداف آن را نمی‌دانید نشوید و وقت خود را تلف نکنید.
  2. بدانید یک مطلب خلاف اخلاق و اشتراک گذاشتن فایل‌های مربوط به آبروی اشخاص ممکن است زندگی و خانواده‌ای را نابود و یا انسانی را از جامعه منزوی کند. پس همیشه به عواقب کار دقت کنید و بدانید خداوند همیشه حاضر و ناظر و داور است و ممکن است خودتان را به همین مصیبت گرفتار کند.

۴٫هر کسی باید به اندازه‌ای که می‌تواند در خوبی‌های جامعه مؤثر باشد. پس سعی کنید سهم خود را در ترویج ارزش‌های دینی بپردازید.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱- (علق/۱۴): اَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى.

۲- (انفال/۲۴): وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ.

۳- (ق/ ۱۶):

۴- نهج البلاغه (للصبحی صالح)؛ ص۵۳۲، حکمت [۳۳۰] ۳۲۴  و عیون الحکم و المواعظ (للیثی)؛ ص۹۰، ح ۲۱۳۶ و وسائل الشیعه؛ ج‏۱۵؛ ص۲۳۹، ح ۲۰۳۷۸- ۱۱ وَ قَالَ ع‏ اتَّقُوا مَعَاصِیَ‏ اللَّهِ‏ فِی‏ الْخَلَوَاتِ‏ فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاکِم‏.

۵- (نور/۲۴): اِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ.

۶- وسائل‏الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۹۶٫

۷- وسائل الشیعه، ج‏۱۷، ص ۱۸۰، ح ۲۲۲۹۹- ۱۱٫

۸- ابن بابویه، محمدبن على، عیون أخبار الرضا «ع»، ۲جلد، نشر جهان – تهران، چاپ: اول، ۱۳۷۸ق. ج‏۱، ص۲۷۳، ح ۵، رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ(ع) … لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ فِی الْمَغْرِبِ لَکَانَ الرَّاضِی‏ «۳» عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شَرِیکَ الْقَاتِلِ …

۹- شریف الرضی، محمدبن حسین، نهج البلاغه (للصبحی صالح) – قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق.؛ ص۴۹۹، حکمت [۱۴۸] ۱۵۴ وَ قَالَ ع‏ الرَّاضِی‏ بِفِعْلِ‏ قَوْمٍ‏ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ.

۱۰- وسائل الشیعه؛ ج‏۱۶؛ ص۱۷۳، ح ۲۱۲۷۱- ۲-: «۱» أَبِی جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: مَنْ عَلَّمَ بَابَ هُدًى فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَ لَا یُنْقَصُ أُولَئِکَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْئاً وَ مَنْ‏ عَلَّمَ‏ بَابَ‏ ضَلَالٍ‏ کَانَ عَلَیْهِ مِثْلُ أَوْزَارِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَ لَا یُنْقَصُ أُولَئِکَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَیْئاً.

۱۱- (الحجرات/۱۲): «یا ایُّها الذینَ آمَنُوا اجتَنِبُوا کثیراً مِنَ الظَّنِّ انَّ بَعضَ الظَّن إثمٌ و لاتَجَسَّسُوا و لایَغتَب بَعضُکم بَعضاً.»

۱۲- کلینى، محمدبن یعقوب، الکافی (ط – الإسلامیه) – تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق؛ ج‏۲؛ ص۳۵۸ ح۱: لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع)‏ مَنْ‏ رَوَى‏ عَلَى‏ مُؤْمِنٍ‏ رِوَایَهً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَى وَلَایَهِ الشَّیْطَانِ فَلَا یَقْبَلُهُ الشَّیْطَانُ.

۱۳- (آل‏عمران/۱۱۸): یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ …

۱۴- الکافی، ج ۲، ص ۳۷۲ – یُحْشَرُ الْعَبْدُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ مَا نَدِیَ دَماً فَیُدْفَعُ إِلَیْهِ شِبْهُ الْمِحْجَمَهِ أَوْ فَوْقَ ذَلِکَ فَیُقَالُ لَهُ‏ هَذَا سَهْمُکَ مِنْ دَمِ فُلَانٍ فَیَقُولُ یَا رَبِّ إِنَّکَ لَتَعْلَمُ أَنَّکَ قَبَضْتَنِی وَ مَا سَفَکْتُ دَماً فَیَقُولُ بَلَى سَمِعْتَ مِنْ فُلَانٍ رِوَایَهَ کَذَا وَ کَذَا فَرَوَیْتَهَا عَلَیْهِ فَنُقِلَتْ حَتَّى صَارَتْ إِلَى فُلَانٍ الْجَبَّارِ فَقَتَلَهُ عَلَیْهَا وَ هَذَا سَهْمُکَ مِنْ دَمِهِ»

۱۵- فرازی از دعای کمیل: و لا تفضحنی بخفی‏ما اطلعت علیه من سری.

۱۶- کلینى، الکافی (ط – الإسلامیه) – تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق.؛ ج‏۲؛ ص۱۱۳ ح ۴- حَضَرْتُ أَبَا الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ قَالَ لَهُ رَجُلٌ أَوْصِنِی فَقَالَ لَهُ احْفَظْ لِسَانَکَ تَعِزَّ وَ لَا تُمَکِّنِ‏ النَّاسَ‏ مِنْ قِیَادِکَ فَتَذِلَّ رَقَبَتُکَ‏.

30آگوست/21

تهدیدهای واقعی در قاب‌های مجازی

اشاره

در حال حاضر، مهم‌ترین رویداد علمی جامعه بشری، پدیده فضای مجازی است. فضایی که دیوارهای ارتباطی زندگی بشری را برداشته و ارتباط و تبادل اطلاعات درآن را شبیه به ارتباط بین ساکنان یک خانه کرده است. بی‌تردید این گستردگی ارتباط و دسترسی به اطلاعات گوناگون فواید بسیاری دارد؛ اما مانند  استفاده از هر پدیده جدید دیگری در زندگی انسان، بدون آشنایی با کاربرد درست آن، درآغاز با مشکلات و تهدیدها و آسیب‌های ویژه‌ای همراه خواهد بود. فضای مجازی آسیب‌ها و تهدیدهایی را برای زندگی انسان به ارمغان آورده و آرامش و امنیت و گاه روابط خانوادگی و سرمایه‌های مادی و معنوی افراد را مورد تهدید قرارداده است.

برخی از زمینه‌های تاثیرپذیری از فضای مجازی عبارتند از:

 

الف. تهدید رابطه زناشوئی

حضور ناشیانه و بهره‌گیری نادرست از شبکه‌های اجتماعی در تلفن‌های هوشمند و رایانه سبب دگرگونی  روابط میان اعضای خانواده، به‌ویژه زن و شوهرها شده و روابط غلط بین مردان و زنان متاهل با جنس مخالف، توقع و ذائقه آنها را نسبت به یکدیگر تغییر داده و منجر به سرد شدن ارتباطات عاطفی بین زن و شوهرها و نارضایتی از زندگی و بالا رفتن آمار طلاق شده است. تهدید بدتر اینکه گاهی زوجین به جای مراجعه به کارشناسان مطمئن، به افراد سودجوئی که در این فضا فعالند، مراجعه می‌کنند و در دام‌های خطرناک و نامشروع و خیانت گرفتار می‌شوند.

ازآسیب‌های مهمی که ممکن است شادی و نشاط خانواده‌ها را به اضطراب و افسردگی تبدیل کند، از بین رفتن اعتماد به نفس و حس موفقیت از اعضای خانواده است؛ زیرا در این فضا، افراد در اموری چون زیبائی و شیک‌پوشی، تناسب اندام و طبخ غذا و یا تهیه مایحتاج زندگی مانند خانه و ماشین و… خود را در رقابت با یک جامعه وسیع می‌بینند و چون در این سطح وسیع قادر به رقابت نیستند، احساس کمبود می‌کنند؛ اعتماد به نفسشان تضعیف می‌شود و دچار بیماری‌های روحی و روانی مانند افسردگی و یا تخیل گرایی مزمن می‌شوند. همچنین توقعات و انتظارات کسانی که در آستانه ازدواج هستند، با مشاهده مدل‌های فریبنده و جذاب گوناگون بالا می‌رود و در انتظار و آرزوی پیوند با آن مدل‌ها باقی می‌مانند و در نتیجه به برخی از معضلات اجتماعی از قبیل تجرد جوانان و بالا رفتن سن ازدواج و  فریب خوردگی دامن زده می‌شود. در اینجاست که نقش کارشناسان اخلاق و فرهنگ و رسانه برای آگاهی دادن و ارتقای سواد رسانه‌ای به خانواده‌ها اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

 

ب. آسیب دیدن کودکان

در اکثر جوامع، انتقال ارزش‌ها و آداب و هنجارهای اجتماعی توسط والدین به فرزندان صورت می‌گیرد. گاهی والدین شیوه تربیتی فرزندان را فرصتی تازه برای خود می‌بینند تا برخی از رفتارهای نادرست پیشین خود را جبران کنند و اثری نیک از خود در جامعه برجای گذارند؛ اما جذابیت‌های فضای مجازی این مسئولیت و فرصت مهم را از والدین گرفته و کودکان را به آسیب‌های اجتماعی و فکری متعددی دچار کرده است.

به برخی از این آسیب‌ها اشاره می‌کنیم:

 ۱- گوشه‌گیری، تنبلی وفرار از مسئولیت: امروزه درکوچه‌ها و محله‌ها از جنب و جوش و بازی‌های دسته جمعی کودکان اثری نیست، بلکه کودکان به گوشه خانه‌ها و فضای مجازی پناه برده و چشم‌های خود را به صفحات نمایشگر دوخته‌اند. آنان بخش اعظم وقت خود را این‌گونه می‌گذرانند و از پذیرش مسئولیت‌هایی که معمولاً در خانه به کودکان محول می‌شوند، خودداری می‌کنند؛ در نتیجه به افرادی گوشه‌گیر و تنبل و پرخاشگر تبدیل شده‌اند.

۲ موهوم‌گرایی: کودکانی که بخش اعظم اوقات فراغت خود را در فضای مجازی می‌گذرانند، معمولاً حوادث و پدیده‌های واقعی را با حوادث، بازی‌ها و فیلم‌ها مقایسه می‌کنند و ممکن است توانایی آنان در تشخیص واقعیت از خیال کاهش یابد و در واقعیت نیز خود را در معرض بیگانگان و جادوگران ببینند و خشونت‌های پیش‌بینی نشده‌ای از آنان سر بزند و یا به سبب دسترسی به محتویات و صحنه‌های جنسی دچار بلوغ زودرس شوند.

از آنجائی که که کودکان دوست دارند در قالب بزرگ‌تر‌ها ظاهر شوند و دیگران به آنها توجه کنند؛ پیشنهاد می‌شود از این ویژگی استفاده شود و کودک به عنوان عضوی جدی از خانواده  به رسمیت شناخته شده و در برخی از موارد با او مشورت شود. ضروری است که مسئولیت انجام برخی از کارهای خانه باید به کودکان واگذار و به آنان تفهیم شود که در گردش امور خانواده عضو مؤثری هستند. در کنار این کارها لازم است برنامه‌های شادی‌آفرین و سرگرم کننده در قالب توصیه‌های دینی مانند  صله‌رحم و میهمانی‌های خانوادگی و عیادت‌ها و عبادت‌های جمعی، بدون ذکری از دین و تکلیف تدارک دیده شوند. در مواردی نیز باید کودکان را تشویق کرد تا فیلم و بازی‌ها را نقد و آسیب‌شناسی کنند و از این راه به آنها  فهمانده شود که این آثار بی‌عیب و نقص نیستند و باید با دیده نقد به آنها نگاه کرد.

 

ج.درگیری همه‌جانبه نوجوانان

ازآنجا که نوجوانان وقتی به سن بلوغ می‌رسند و در انجام امورشان استقلالی نسبی به دست می‌آورند، یکی از خطرپذیرترین طیف‌های اجتماعی در فضای مجازی محسوب می‌شوند؛ زیرا آنها در این سنین از دوره کودکی گذر می‌کنند و وارد دنیا  جدیدی می‌شوند و به دوستان، حرف‌ها و رفتارهای تازه‌ای نیاز پیدا می‌کنند. نوجوانان با و جود پایه‌های تربیتی و ارزشی مختلف، علائق و نیاز و پرسش‌های مشترکی با نوجوانان دیگر دارند و همین‌ امر سبب می‌شود تا شخصیت و فکر و رفتار آنان تحت تاثیر همسالان قرار بگیرد.

از جمله تأثیرپذیری‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

۱ اختلال شخصیت و هویت

دوران نوجوانی و سن بلوغ  با پیدایش ویژگی‌های روانی و فیزیکی خاصی برای دختران و پسران آغاز می‌شود. آنها در این دوران تمایل بیشتری به برقراری رابطه با دیگران، به‌ویژه دوستان و همسالان پیدا می‌کنند و فضای مجازی آسان‌ترین راه برای برقراری این ‌گونه ارتباطات است. آنها در اثر ارتباط با گروه‌های مختلف، هویت اجتماعی تازه‌ای پیدا می‌کنند و می‌توانند در قالب این هویت، شخصیت تازه‌ای را از خود نشان بدهند تا دیگران، شخصیت آنها را به رسمیت بشناسند.

از آنجایی که والدین هر روز در کنار فرزندانشان هستند، دیرتر از دیگران متوجه این تغییرات می‌شوند و در نتیجه با فرزند نوجوان خود مثل یک کودک رفتار می‌کنند و کمتر شخصیت جدید او را به رسمیت می‌شناسند، در حالی که او بر خلاف قبل، نیازمند استقلال بیشتر و نظارت کمتر از سوی والدین است. در این مرحله است که نوجوان از خانه گریزان می‌شود و  شخصیت او در جمع خانواده با شخصیتی که از خود در فضای مجازی نشان می‌دهد، تفاوت می‌کند و در نتیجه دچار اختلال شخصیتی می‌شود.

 

۲-تعارض ارزش‌ها

نکته مهم‌تر این است که نوجوانی که هنوز باور‌ها و ارزش‌های دینی و فرهنگی‌اش پایدار نشده‌اند، از طریق فضای مجازی با فرهنگ‌ها و ارزش‌های دیگر آشنا می‌شود و خود را مخیر می‌بیند تا بر اساس ارزش‌هائی که بیشتر مطابق میلش هستند، رفتار کند و گرفتار پلورالیسم اخلاقی و ارزشی می‌شود. از همین روی مشاهده می‌کنیم که فرهنگ و ارزش‌های غربی و کره‌ای و ژاپنی و … وارد خانواده‌ها شده‌اند.

گفته می‌شود علاقه و گرایش به ارزش‌های معنوی و تفکر در باره فلسفه زندگی در سنین نوجوانی آغاز می‌شود. از آنجا که نوجوانان بیشترین وقت خود را به فضای مجازی اختصاص می‌دهند، پاسخ‌های خود را از این فضا و به‌خصوص از فیلم‌ها دریافت می‌کنند؛ فضایی که در آن فقط بر ضرورت رعایت حریم خصوصی افراد تکیه می‌شود و کمتر سخنی از مفاهیم ارزشی و باورها به میان می‌آید. نوجوانان در فضای مجازی بر خلاف فضای واقعی و اجتماعی، کمتر با محرمات و تابوها سر و کار دارند و در نتیجه در زندگی واقعی نیز به این موضوعات اهمیتی نمی‌دهند و همین امر سبب پیدایش آسیب‌ها و برخی از ناهنجاری‌های اجتماعی می‌شود.

فضای مجازی ارتباط با افراد، مذاهب و فرقه‌های گوناگون را ممکن می‌سازد و زمینه مناسبی را برای پیدایش وسوسه‌های فکری و شبهات و شک و تردید  نسبت به باورها را فراهم می‌آورد. این مشکل به هنگام مواجه با تکالیف و خط قرمز‌های دینی و مبانی اعتقادی آشکارتر و موجب کوتاهی نوجوان در انجام تکالیف و رعایت خط قرمز‌ها می‌شود. بعد هم نوجوان برای آرام کردن وجدان خود و یا پاسخ به تذکرات دیگران، دلایلی را برای نقض باورهای پیشین خود می‌تراشد و گاه به گروه‌های منحرف و لائیک و فرقه‌های مختلف گرایش پیدا می‌کند و از ادبیات و مفاهیم  آنها استفاده می‌کند.

 

۳- عشق‌های ناشیانه  

نوجوانان در اثر اعتیاد به فضای مجازی، در اواخر دوره کودکی با بلوغ زودرس روبرو می‌شوند و پرسش‌های خود را از فضای مجازی، فیلم‌ها و انیمیشن‌ها وحتی بازی‌های کامپیوتری دریافت می‌کنند؛ در نتیجه موضوعاتی مانند فرزندآوری در قالب قصه‌هائی چون آوردن نوزاد توسط لک‌لک‌ها برایشان تبدیل به جوک می‌شود. کودکان هنگامی که به سن بلوغ می‌رسند؛ از نظر جسمی و روانی تغییراتی را در درون خود احساس می‌کنند. از جمله به جنس مخالف تمایل پیدا می‌کنند و گرفتارعشق‌های نوجوانی می‌شوند که معمولاً با تفکر غیرمنطقی و تخیلی و تصمیم‌های نادرست ملازم هستند و آینده آنها را به خطر می‌اندازد.

 

چند توصیه

پیش از آنکه به درمان آسیب‌های ناشی از حضور در فضای مجازی بپردازیم، باید فرصت‌ها و کاربردها و نیز تهدیدها و آسیب‌های فضای مجازی را به خانواده‌ها و افراد جامعه آموزش بدهیم. به دیگر سخن اعضای خانواده به‌خصوص نوجوانان را باید با سواد رسانه‌ای آشنا کرد.

نقش زن و شوهر و فرزندان در فضای مجازی، مانند تعیین ساعات‌ و موارد حضور در این فضا و نیز کار با تلفن‌های هوشمند و ممنوعیت استفاده از تلفن همراه در ساعات خواب و استراحت، باید توسط تمام اعضای خانواده تعریف و مرزها و خط قرمزها را مشخص شوند و یک آیین نامه قابل احترام از سوی همه افراد تنظیم و مراعات شود.

والدین ضمن ارتباط صمیمی و شاداب با یکدیگر  که نقشی اساسی در رشد شخصیت فرزندان دارد، می‌بایست با فرزندان ارتباط محکم و استوار و صمیمی داشته باشند. شرکت اعضای خانواده در فعالیت‌های اجتماعی اعم از ورزشی و مذهبی و خیریه و… باید تشویق  شود. لازم است که والدین  با مطالعه و مشاوره، آگاهی‌های لازم را در برخورد با نوجوانان کسب کنند تا بتوانند زمینه‌های شکل‌گیری شخصیت تازه را برای فرزندان خود فراهم آورند.

30آگوست/21

الزامات فرهنگی دولت سیزدهم

۱)اگر نگرش و اندیشه حضرت امام را به عنوان چهارچوب مبنایی نظام جمهوری اسلامی بپذیریم لازم است که بایسته‌ها و الزامات دولت‌ها در جمهوری اسلامی را بر اساس این اندیشه و نگرش تدوین و اجرا کنیم. از آنجا که حضرت امام، فلسفه تشکیل نظام اسلامی را «اجرای احکام الهی» می‌دانستند، لذا تلاش برای تحقق احکام شرعی مهم‌ترین وظیفه دولت جمهوری اسلامی است و همین کارویژه، تفاوت اصلی حکومت دینی با سایر نظا‌م‌های سیاسی موجود در جهان به شمار می‌آید، زیرا نظام جمهوری اسلامی مانند سایر حکومت‌ها در خصوص حفظ نظم و امنیت و تامین معیشت و رفع نیازهای طبیعی جامعه مسئولیت‌هایی را بر عهده دارد و عامل ممیزه آن از حکومت‌های دیگر، لزوم اجرای شریعت و تحقق دین در جامعه است.

از سوی دیگر آموزش و تربیت جامعه (مبتنی بر اسلام و معارف آن) طبق فرمایش امیر مومنان«ع» فرموده‌اند از جمله وظایف اصلی حکومت دینی است و بر همین مبناست که بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی، نهادهای حاکمیتی، به‌ویژه دستگاه‌های فرهنگی را مجری این تکلیف مهم و تعلیم و تربیت دینی را شرط لازم برای تحقق احکام الهی در جامعه می‌دانستند.

اما بررسی عملکرد دولت‌ها در چهار دهه اخیر نشان می‌دهد که متاسفانه هیچ یک از دولت‌ها، خصوصاً پس از دوران دفاع مقدس، این دو مقوله اساسی و مهم را جدی نگرفته و سرلوحه اقدامات خود قرار نداده‌اند و با ادعای حل مشکلات اقتصادی به اقداماتی پرداخته‌اند که دانسته یا ندانسته به زیر پا گذاردن احکام شرع و ترویج مفاسد اخلاقی و اقتصادی منجر شده است.

مجموعه این روند در کنار تلاش دشمنان داخلی و خارجی نظام و انقلاب برای تخریب دیانت و مبانی اعتقادی و اخلاقی جامعه، باعث شده تا امروز بخش قابل توجهی از نسل‌های سوم و چهارم انقلاب که همه عمر خود را در سایه نظام اسلامی گذرانده‌اند، با ارزش‌های دینی و انقلابی ناآشنا و عاشق و شیفته فرهنگ و تمدن شیطانی غرب باشند و بر خلاف فطرت و ذات پاک خود، سبک زندگی مغایر با شرع و اخلاق را در پیش بگیرند و به آن افتخار کنند.

عادی شدن بی‌حجابی در جامعه، از بین رفتن قبح اختلاط میان نامحرمان در دانشگاه‌ها، بازار، رسانه‌ها و کلیه سطوح جامعه، تبدیل شدن دوستی میان دختر و پسر به امری شایع و جاری در جامعه، شیوع ارتکاب محارمی مانند روزه خواری، شرب خمر، روابط نامشروع، قمار و شرط بندی‌های خلاف شرع، زندگی با سگ و… از جمله نتایج این جریان نامطلوب و مخرب در جامعه است که تداوم آن ممکن است در آینده‌ای نزدیک منجر به استحاله کامل نظام اسلامی شود و جریان مومن و انقلابی را در اقلیت قرار دهد. بماند که نتایج این روند فاسد صرفاً به حوزه دین و فرهنگ محدود نمی‌شود و باعث شیوع حرام‌خواری‌های اقتصادی و مالی و در پی آن ابتلای جامعه به بلای«مَعِیشَهً ضَنْکاً»(طه/۱۲۴) شده است!

۲) روی کار آمدن دولت سیزدهم و شخصیت رئیس‌جمهور منتخب، این امید را در دل‌های نیروهای متدین و انقلابی جامعه ایجاد کرد که می‌توانند برای مهار و مقابله با وضعیت نابسامان و خطرناک فرهنگی کشور، به دولت جدید دل ببندند و تلاش برای بازگرداندن جامعه به مسیر حیات طیبه را از این دولت مطالبه کنند. از این‌ رو لازم است دولت جدید علاوه بر تلاش برای حل مشکلات اقتصادی، با گماردن افراد انقلابی، جهادی و مسلط به حوزه فرهنگ در مناصب فرهنگی و مشاوره مستمر با چهره‌های آشنا با فرهنگ انقلاب اسلامی و هماهنگ کردن فعالیت‌های مرتبط و موثر بر عرصه فرهنگ، اقداماتی را به شرح زیر برای مهار جریان فاسد و منحط فرهنگی حاکم بر جامعه انجام دهد:

الف ) ساماندهی و قانونمند کردن فضای مجازی:                                                                                              

شاید کمتر کشوری را بتوان یافت که فضای مجازی در آن مانند ایران ولنگار و بی‌قانون رها و به صحنه جنگ روانی و تهاجم فرهنگی دشمن علیه ذهن و ایمان مردم بدل شده باشد. وضعیت فعلی فضای مجازی نه تنها به ابزاری برای تخریب باورهای دینی و اخلاقی جامعه تبدیل شده، بلکه مانعی جدی در برابر اجرای برنامه‌های اقتصادی و عمرانی و سیاسی دولت نیز به شمار می‌آید، زیرا تسلط دشمنان اسلام و انقلاب بر این فضا باعث شده تا عمده محتوای موجود و موثر در فضای مجازی کشور (در قالب اینستاگرام، تلگرام ، توئیتر و…) توسط مثلث «تل آویو، تیرانا و ریاض» تولید شود. طبیعی است که دشمن علاوه بر تهاجم به باورهای دینی، با توسل به جنگ روانی مانع رشد جامعه در ابعاد اقتصادی، عمرانی و… می‌شود.

از این رو ساماندهی فضای مجازی و قانونمند کردن آن بر اساس ارزش‌های دینی و امنیت و منافع ملی گام مهم و اولویت نخست دولت در عرصه فرهنگ به شمار می‌آید. در عمل، نخستین گام لازم برای تحقق مطالبات جامعه در حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی، ملزم کردن همه پیام‌رسان‌های فعال در کشور به پذیرش قوانین و چهارچوب‌های اخلاقی و ارزشی جامعه است. این دقیقاً همان اقدامی است که کشورهایی مانند آلمان، روسیه، آمریکا و بسیاری دیگر از کشورهای غربی، از سال‌ها پیش انجام داده و فضای مجازی را کاملاً در محدوده حاکمیت و قوانین خود قرار داده و برای تخلفات و جرائم مرتکبه در فضای مجازی مجازات‌های جدی و سختی را در نظر گرفته‌اند.

بدون تردید در صورت اهمال و کوتاهی دولت آینده در انجام این مهم، موفقیت دولت سیزدهم در اجرای برنامه‌ها و حل مشکلات جامعه دور از دسترس و ناممکن خواهد بود. بدیهی است در این مسیر تمرکز برای دستیابی به شبکه ملی اطلاعات و به حداقل رساندن وابستگی به شبکه جهانی اینترنت، راهبردی بنیادین و الزامی است؛ امری که هم از نظر امنیتی و هم از نظر اقتصادی و فرهنگی و سیاسی لازمه کسب و حفظ استقلال همه جانبه کشور به شمار می‌رود.

 

ب) اجرای جدی قوانین موجود در خصوص نظارت بر تولیدات فرهنگی و بازنگری و به روز رسانی این قوانین:

مرور بسیاری از محصولات فرهنگی تولید شده در سال‌های اخیر، اعم از فیلم‌های سینمایی، تئاترها، سریال‌های شبکه نمایش خانگی، موسیقی‌ها و کنسرت‌ها، کتب و نشریات و… نشان می‌دهد که دولت و مشخصاً وزارت ارشاد، اجرای قوانین نظارتی موجود در خصوص رعایت موازین شرعی و اخلاقی در محصولات فرهنگی را عملاً رها کرده‌اند و افراد صرفاً بر اساس فهم و میل خود اقدام به تولید و توزیع چنین محصولاتی می‌کنند. آثاری که به‌وضوح و عامدانه، همه خطوط قرمز شرعی و اخلاقی و سیاسی و حتی عرفی را به‌کرات زیر پا می‌گذارند و مخاطبان را به فحشا، فساد اخلاقی، ارتکاب حرام، تمسخر دیانت و شریعت و ارزش‌های انقلابی، مقابله با نظام و انقلاب اسلامی و شهوترانی و انکار آخرت دعوت می‌کنند و عملاً به کلاس آموزش این رفتارها به مخاطبان نوجوان و جوان تبدیل شده‌اند. عمده این آثار با دو هدف «فروش بیشتر و کسب درآمد» و «مخالفت با حاکمیت دین و ارزش‌های انقلابی» ساخته می‌شوند. رفتارهای علنی و موضع گیری‌های سازندگان این آثار به صراحت از نیات آنها پرده بر می‌دارند تا آنجا که برخی از این افراد در تریبون‌های رسمی به مخالفت خود با حاکمیت دین در جامعه و لزوم تبعیت از احکام آن اذعان و افتخار می‌کنند!

عجیب آنکه بسیاری از این آثار با کمک‌ها و حمایت‌های مستقیم و غیرمستقیم وزارت ارشاد و سایر دستگاه‌های دولتی و نهادهای عمومی ساخته شده و در دسترس مخاطبین قرار گرفته‌اند؛ حال آنکه نظارت قاطع وزارت ارشاد بر اساس قوانین موجود می‌توانست جلوی ساخت بسیاری از این محصولات را بگیرد و از انتشار و تاثیر‌گذاری آنها بر جامعه ممانعت کند.

در این راستا انتخاب مدیران انقلابی، متشرع و آگاه به پیچیدگی‌های عرصه هنر، برای وزارت ارشاد با ماموریت اجرای قوانین موجود، منجر به مهار موج رو به گسترش تولید و عرضه چنین محصولات فاسدی خواهد شد. به همین دلیل معقول و منطقی است که این فرآیند به عنوان گام نخست دولت «رئیسی» در وزارت ارشاد، عملیاتی شود. البته در مراحل بعد باید قوانین فوق‌الذکر به روز و با نیازهای جامعه در گام دوم انقلاب هماهنگ شوند. به عنوان نمونه صدور پروانه ساخت، نمایش و انتشار محصولات فرهنگی، خصوصاً آثار نمایشی، باید از حیطه مسئولیت وزارت ارشاد خارج شوند و در اختیار شورایی مرکب از فقهای آشنا با هنرهای نمایشی (به انتخاب شورای مدیریت حوزه علمیه) و اساتید انقلابی و مسلط بر مباحث هنری (در رشته های علوم اجتماعی، سیاسی و علوم تربیتی به انتخاب نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها) قرار گیرند تا فرآیند نظارت بر تولید و انتشار و نمایش آثار نمایشی زیر فشارهای رایج بر وزارت ارشاد قربانی نشود و این شورا با استقلال و صرفاً بر اساس ضوابط شرعی و قانونی مجوز ساخت و نمایش این محصولات را صادر کند و مجوزها تابعی از تصمیمات سیاسی و جناحی وزارت ارشاد نباشند.

در این راستا، تشدید نظارت قانونی بر تبلیغات تجاری نیز که در سال‌های اخیر و با تقلید سطحی از صنعت تبلیغات در غرب به عنوان ابزار تخریب سبک زندگی اسلامی ایرانی درآمده و زنان و کودکان را به عنوان وسیله در خدمت تجارت و افزایش سود قرار داده و با اولویت‌بخشی به ادبیات و زبان و خط بیگانه، هویت و فرهنگ ایرانی را به حاشیه رانده است، از جمله الزاماتی است که باید مورد توجه دولت سیزدهم قرار بگیرد و قوانین و آیین نامه‌های این عرصه منطبق با شرایط و نیازهای روز بازبینی و نوسازی شوند تا بیش از این شاهد ترویج سبک زندگی شهوانی و مغایر با هنجارهای دینی و انقلابی توسط تبلیغات تجاری و سود محورانه نباشیم.

 

ج) ساماندهی نظام آموزشی کشور با هدف پاسخ به نیازهای جامعه اسلامی و انقلابی :                                                  

در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش‌هایی برای تغییر محتوای برخی از متون آموزشی و اضافه کردن بعضی از دروس با هدف ارتقای معارف اسلامی در میان دانشجویان و دانش آموزان صورت گرفت، ولی جهت‌گیری کلی نظام آموزشی تغییر عمده‌ای نکرد و مانند قبل از انقلاب، وظیفه اصلی نظام آموزشی اضافه کردن مدارک تحصیلی به سوابق افراد است و جز در برخی رشته‌های کاملاً کاربردی،مانند پزشکی و امثال آن، تحصیلات، کمکی به حل مشکلات فرد و جامعه نمی‌کند و باعث تغییر مثبت در بینش و نگرش فرد نسبت به خود و جهان نمی‌شود. به بیان ساده، نظام آموزشی اعم از تحصیلات ۱۲ ساله عمومی تا تحصیلات دانشگاهی، نسبتی با مشکلات فرد و جامعه ندارند و بر توانایی‌های فرد در حل مسئله و میزان مفید بودن او نمی‌افزایند.

علاوه بر این نظام آموزشی اصولاً وظیفه‌ای برای تربیت اجتماعی و شخصی و دینی مخاطبانش احساس نمی‌کند و جز برخی از فعالیت‌های فوق برنامه، تلاشی برای تربیت دانش آموزان و دانشجویان صورت نمی‌گیرد. در اکثر مواقع مهم‌ترین تاثیر تحصیلات متوسطه و دانشگاهی افزایش محفوظات ذهنی دانش‌آموزان و دانشجویان است؛ محفوظاتی که صرفاً به درد عبور از سد امتحانات و گرفتن مدرک تحصیلی می‌خورند و ربطی به واقعیت‌های جامعه و نیازهای آن ندارند.

حال آنکه انقلاب اسلامی به دنبال تبدیل نظام آموزشی به سامانه تولید افراد تمدن‌ساز بود. بیانات و مطالبات حضرت امام و رهبری نظام، نشان دهنده این جهت‌گیری است. بر همین اساس گام نخست دولت سیزدهم در عرصه آموزش عمومی و عالی، ایجاد تحول محتوایی در رشته‌های علوم انسانی دانشگاهی و عمومی است و برای رسیدن به نظام آموزشی مولد و تمدن‌ساز راهی جز این مسیر متصور نیست. اگر نخبگان کشور، اعم از دانش‌آموزان و دانشجویان، به جای تحصیل در رشته‌های فنی و تجربی، به سمت تحصیل در رشته‌های علوم انسانی هدایت شوند و محتوای این رشته‌ها هم بر مبنای معارف دینی و تولید علم بومی تغییر پیدا کند، آنگاه شاهد بروز تحول طبیعی و تدریجی در نظام آموزشی کشور و تبدیل آن به مرکزی برای تربیت انسان‌هایی مفید، مولد علم و تمدن‌ساز خواهیم بود.

بدیهی است برای تحقق این هدف، متمرکز کردن ضوابط گزینش اساتید و به روز کردن قوانین آن بر اساس شرایط گام دوم انقلاب، شرطی اساسی و الزامی است، زیرا سپردن مقوله مهم جذب اعضای هیئت علمی به دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها در بسیاری از از اوقات منجر به جذب افرادی نا آشنا با مهارت تدریس، خنثی و یا با نگرش‌های متضاد با اندیشه انقلاب اسلامی  و حامل تفکر غرب‌گرایی و بیگانه‌پرستی شده است. در شرایط فعلی گزینش اساتید بر اساس نداشتن همکاری با ساواک و حزب منحله رستاخیز و… یعنی ضوابط گزینش در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و البته تعداد مقالات چاپ شده در نشریات خارجی صورت می‌گیرد! به همین دلیل بسیاری از اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها به‌جز رشته تحصیلی خود، با انقلاب اسلامی و اهداف و رسالت اساتید در تحقق این اهداف آشنائی ندارند و تنها وظیفه خود را انتقال معلومات تخصصی به دانشجویان می‌دانند.

طبیعی است که نتیجه تحصیل در چنین دانشگاهی تبدیل شدن یک جوان به فردی صاحب مدرک و حافظ مقداری معلومات تخصصی است که درباره وظایف انسانی و اجتماعی خود هیچ آموزشی ندیده و چیزی بر مهارت‌های زندگی اجتماعی و علمی او افزوده نشده است. به همین علت اکثر فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، بیکار و  فاقد مهارت حل مسئله‌اند و خود به مسئله و دغدغه خانواده‌ها و نظام تبدیل شده‌اند.

 

د) تشکیل مرکز تدوین و اجرای آیین نامه‌های الزامات فرهنگی دستگاه‌های دولتی و عمومی در ریاست جمهوری:          

متاسفانه با وجود گذشت بیش از چهار دهه از تشکیل نظام جمهوری اسلامی، هنوز هیچ اقدام سامان‌یافته و متمرکزی در مورد رعایت و اجرای احکام شرعی و هنجارهای اخلاقی و انقلابی در دستگاه‌های دولتی و نحوه ایجاد فضای متناسب با یک حکومت دینی در ادارات دولتی و مراکز وابسته و تحت نظارت دولت صورت نگرفته است. به همین دلیل نحوه رعایت این هنجارها در هر سازمان یا دستگاهی متفاوت و بسته به میل و سلیقه رئیس یا مسئول آن مجموعه است. دقت در مراکزی مانند بانک‌ها، شرکت‌های دولتی، شرکت‌های هواپیمایی، وزارتخانه‌ها، شهرداری‌ها و… نشان می‌دهد در مسئله ساده‌ای مانند نحوه پوشش کارمندان و شاغلین، خصوصاً کارمندان زن، عملاً ضابطه یکسان و مشخصی اعمال نمی‌شود. به همین دلیل پوشش شاغلین و کارمندان با استانداردها گوناگون و عموماً مغایر با فقه و فرهنگ دینی است.

یا نحوه مواجهه با ماه رمضان و مقوله رعایت حرمت این ماه که در هر اداره و دستگاهی به شکلی است  و بسیار مشاهده شده که کارمندان و کارکنان دستگاه‌های دولتی بدون محدودیت، مشغول روزه‌خواری در ملاء عام هستند و به بهانه‌های مختلف حرمت این ماه را زیر پا می‌گذارند. این درحالی است که این مراکز تحت پوشش حکومت دینی‌ و پوشش و رفتار و هنجارهای حاکم بر این دستگاه‌ها عملاً برای مردم حجت و الگوست. البته این برداشت مردم غلط نیست چون هر حکومتی استانداردها و ضوابط فرهنگی مورد نظر خود را ابتدا در مراکز و ادارات تحت امر خود پیاده می‌کند.

برای مقابله با این خلاء و اجرای الگوها و هنجارهای فرهنگی مورد نظراسلام و انقلاب در بدنه دولت، لازم است مرکزی زیر نظر رئیس‌جمهور تشکیل شود که در آن با استفاده از احکام شرعی و هنجارهای اخلاقی، ضوابط و استانداردهائی برای تطبیق رفتار و پوشش و… در ادارات و دستگاه‌های دولتی و تحت نظارت دولت تدوین و تحت نظارت این مرکز اجرا شوند و برخورد با متخلفین نیز بر اساس روشی استاندارد و متناسب با قواعد شرعی و اصول اخلاق اسلامی توسط همین مرکز صورت گیرد تا مجالی برای برخوردهای سلیقه‌ای و غلط فراهم نشود. این مرکز علاوه بر وظیفه فوق، مسئولیت آموزش و ترویج و تشویق معروفات را هم در قالب‌های متناسب در زیر مجموعه‌های دولت بر عهده خواهد داشت.

لازم به ذکر است که مقصود از این طرح، راه‌اندازی و تاسیس یک دستگاه اداری جدید نیست و مرکز فوق می‌تواند با بهره‌گیری از توانایی‌های کارشناسان دینی و متخصصان تعلیم و تربیت اسلامی و افراد مجرب در امور اداری تشکیل شود و امور اجرایی خود در دستگاه‌های مختلف را با استفاده از نیروهای توانمند و با انگیزه همان دستگاه‌ها پیش ببرد.

۳) با وجود گذشت بیش از ۴۰ سال از عمر نظام اسلامی و به واسطه غفلت عجیب و فراگیر مسئولان، مردم و حتی نهادهایی مانند حوزه‌های علمیه و روحانیت، مواردی از نقض صریح احکام شرعی در جامعه مشاهده می‌شوند و هیچ دستگاه و یا نهادی هم متولی برخورد با این موارد نیست. در بسیاری از مواقع به دلیل همین غفلت‌ها و عدم برخوردهای قانونمند، عموم جامعه موارد حرام را حلال و مجاز فرض می‌کنند و بدون محدودیت و یا احساس گناه، مرتکب آنها می‌شوند. مواردی مانند: فروش حیوانات حرام گوشت (عمدتاً دریایی مانند خرچنگ و هشت‌پا و امثالهم) با هدف تغذیه در بازارها و رستوران‌های نقاط مختلف کشور، ساخت و فروش زینت‌آلات طلا ویژه مردان، انجام آرایش‌های خلاف شرع در آرایشگاه‌های زنانه (مانند کاشت ناخن‌های مصنوعی و نظائر آن که موجب بطلان وضو و غسل بانوان می‌شود و پیامدهای شرعی ناگواری را به دنبال دارد)، انجام برخی معاملات غیر شرعی در فضای کسب و کار و…!

در این میان نکته عجیب‌تر و آزاردهنده‌تر این است که در هنگام مواجهه مومنان و افراد متشرع با چنین مواردی، هیچ‌ یک از دستگاه‌ها، از جمله ناجا، وزارت صمت، تعزیرات حکومتی، مجامع امور صنفی و… مسئولیت قبول نمی‌کنند و رسیدگی به این موارد را در زمره وظایف خود نمی‌دانند.

در این راستا و برای پرکردن این خلاء، رئیس‌جمهور می‌تواند بر اساس قانون اساسی (سوگند ریاست جمهوری درباره پاسداری از اسلام و مذهب جعفری) و با هدف اجرای شریعت در جامعه، دفتری را در نهاد ریاست جمهوری با عنوان «دفتر تطبیق احکام شرعی» تاسیس کند.

اعضای این دفتر مرکب از کارشناسان هر حوزه و اساتید فقه  و وظیفه آن شناسایی موارد خلاف شرع در جامعه (بر اساس گزارشات رسمی نهادهای اطلاعاتی و اخبار مردمی) و تطبیق این موارد با احکام شرع (بر اساس نظرات ولی‌فقیه) و ابلاغ ماموریت هر دستگاه اجرایی برای برخورد قانونی و تصحیح هر مورد، خواهد بود. این اقدام نیازی به تامین بودجه خاص و یا افزودن به بوروکراسی موجود ندارد و می‌تواند با حداقل نیرو و با بهره‌برداری از توانایی‌های موجود در حوزه و دانشگاه‌ها (در خصوص تشخیص مصادیق) اجرا شود.

این حرکت علاوه بر اجرای احکام الهی و ممانعت از رسوخ حرام در زندگی مردم مسلمان، موجب جلب نظر خدای متعال و نزول برکات بر دولت و حاکمیت خواهد بود؛ ان‌شاءلله.

17ژوئن/21

فضای مجازی امروز در«طرح کلی» دیروز

شاید در نگاه نخست عجیب به نظر آید که بتوان بر اساس کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» که حاصل درس‌ گفتارهای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۵۳ است، سلسله‌ای از قواعد را برای تدبیر فضای مجازی طراحی کرد، درحالی ‌که غرض از این اقدام آن است که دلالت‌ها و نتایج «مبادی» و «مبانی»‌ای که در این اثر بیان شده‌اند، بازگو شوند و این امری بعید و ناممکن نیست.

آری در این اثر سخنی از «فضای مجازی» به میان نیامده است، اما در عین‌حال آن دسته از «گزاره‌های بنیادین» که می‌توان در چهارچوب‌شان اصول و قواعدی را «استخراج» و «استنباط» کرد، وجود دارند. از این‌رو باید به این اثر همچون تأمل و تفکری مبناپرداز نگریست که از امکان و استعداد «امتداد یافتن» و «تعمیم» برخوردار است. بدین جهت در این مقاله با تکیه بر این کتاب و بر اساس تحلیل و استنتاج، پاره‌ای از قواعد معطوف به تدبیر فضای مجازی ساخته ‌و پرداخته می‌شوند.

 

  1. هدف از تدبیر فضای مجازی کمک به «تکامل روح انسان» است

«هدف عالی/ نهایی» انبیای الهی، «توحید/ معرفت خدای‌ متعال» است که مایۀ «تکامل/ تعالی روح انسان» است.(۱) «مکتب‌های مادی» می‌گویند باید جامعه‌ای تشکیل دهیم که در آن «فقر/ جهل/ ظلم/ استثمار/ تبعیض» نباشد، اما برای این پرسش که پس‌ از این می‌خواهیم در جامعه چه کنیم، پاسخی ندارند؛ زیرا نهایت زندگی انسان را همین «بهره‌برداری‌های مادی» می‌دانند و به «انسانیت/ ارزش‌های عالی انسانی» فکر نمی‌کنند. این در حالی است که از نظر «مکتب‌های الهی» تازه در این مرحله است که «هدف عالی» آغاز می‌شود و آن عبارت است از «پیراسته‌شدن انسان/ انسان‌شدن بنی‌آدم/ به‌ جریان ‌افتادن فضایل در وجود انسان.»(۲)

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه غرض از تدبیر فضای مجازی کمک به «تکامل روح انسان» است. دولت اسلامی در هر عرصه و زمینه‌ای که وارد می‌شود و به سیاست‌گذاری و تدبیر رو می‌آورد باید چنین انگیزه و غایتی داشته باشد. «دولت اسلامی» مانند «دولت‌های سکولار» نیست که به کمال و سعادت معنوی انسان بی‌اعتنا باشد و آن را تنها به انتخاب‌ و ارادۀ خود شخص واگذار کند، بلکه می‌کوشد تمام برنامه‌ها و تدبیرهایش در این راستا قرار داشته باشند.

فراتر از این هدف از «زندگی اجتماعی» نیز چیزی جز این نیست. انسان در زندگی اجتماعی به کمالات و فضایلی دست می‌یابد که در زندگی فردی میسر نیستند. پس «جامعه» نیز «وسیله» و «مقدمه»‌ای برای سیر تکاملی انسان است و دولت اسلامی تمام تلاش‌های خود را در همین امتداد تعریف می‌کند.

 

  1. حساسیت نسبت به تدبیر فضای مجازی از «آثار عملی توحید» است

ایمان یعنی «باور» و باور به «دل» مربوط است، اما قرآن کریم «ایمان مجرد/ قلبی محض» را که شعاعش در جوارح و اعضای مؤمن مشهود نیست، «ایمان ارزشمند» نمی‌شمارد.(۳) «ایمان زاینده/ ارزشمند» مانند سرچشمه‌ای فیاض با «تلاش/ مجاهدت/ عمل/ مسئولیت/ تکلیف/ تعهد» همراه است و باری را بر شانه مؤمن می‌گذارد.(۴)

باید دید که توحید چه طرح و نقشه‌ای را برای زندگی ارائه می‌دهد؟!(۵) توحید وقتی مؤثر و مفید است که «آثار» عملی و عینی بر آن مترتب شود؛ یعنی «شکل» و «نظم» خاصی را برای زندگی پیشنهاد کند.(۶) توحید علاوه ‌بر اینکه یک بینش و برداشت از واقعیت است، «عمل‌زا/ زندگی‌ساز/ متضمن تعهد و مسئولیت» است.(۷) تعهد و مسئولیتی که انسان معتقد به «نبوت» به عهده می‌گیرد عبارت است از «دنباله‌گیری راه نبی» و «قبول مسئولیت به ‌منزل‌رساندن بار نبی»(۸)

تعهد نبوت ساختن شکل/ نظام زندگی انسان‌ها به ‌صورتی است که خدای‌ متعال خواسته است. از این‌رو اگر انسان در دوره تاریخی خود مشاهده کرد که جامعه و نظامات آن بر اساس اراده الهی شکل نگرفته‌اند، باید اقدام کند.(۹)

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه باید در تدبیر فرهنگی بر «اثرگذاری عملی و عینی» تأکید کرد و تناقض‌های میان «باورهای فرهنگی» و «رفتارهای فرهنگی» را به قصد ایجاد انگیزه برای تغییر آشکار و عیان کرد. این‌گونه نیست که دین و دینداری در عرصه «ذهن» و «اندیشه» محدود بماند و در «زندگی عینی و روزمره انسان» تأثیری نداشته باشد، بلکه هرچند دینداری از «اندیشه» و «تفکر» آغاز می‌شود، اما «سبک زندگی انسان» را نیز در بر می‌گیرد و آن را نیز متناسب با اقتضاهای خود تغییر می‌دهد. دینداری امری نیست که در گوشه «ذهن» محصور باقی بماند و «واقعیت‌های بیرونی و عینی» را به حال خود رها کند.

روشن است که «فضای مجازی» نیز پاره‌ای از همین «زندگی بیرونی و عینی» است و باید در تناسب با آموزه «توحید» تحول یابد. پس ما در فضای مجازی نیز باید «زندگی موحدانه و مؤمنانه» را رقم بزنیم و آن را بیگانه از دین تصور نکنیم.

 

  1. تدبیر فضای مجازی پاره‌ای از تکلیف‌مندی نسبت به «جامعه‌پردازی توحیدی» است

طرح اسلام به ‌صورت یک مسلک «دارای اصولی منسجم و هماهنگ» و «ناظر به اجتماع و زندگی جمعی انسان‌ها» یکی از فوری‌ترین ضرورت‌های تفکر دینی است؛ زیرا پیش ‌از این مباحثات و تحقیقات اسلامی غالباً فاقد این دو ویژگی بس‌ مهم بوده‌اند. از این‌رو در «مقایسه اسلام با مکاتب و مسالک اجتماعی این روزگار»، پژوهشگران و جویندگان به نتیجه ثمربخش و قضاوت قاطعی نرسیده‌اند؛ چون اغلب بحث‌ها «ذهنی» و «دور از حیطه تأثیر عملی و عینی و به‌خصوص اجتماعی» انجام شده و بیش از «معرفتی ذهنی» به بار نیاورده و نسبت به «زندگی جمعی انسان‌ها» مخصوصاً در مورد تعیین «شکل و قواره جامعه» نظریه روشن و مشخصی را ارائه نداده‌اند.(۱۰)

مسئله این است که پیشنهاد رسول اکرم «ص» در باره «کیفیت اجتماع» چه بود؟(۱۱) توحید وقتی مؤثر و مفید است که «شکل» و «نظامات» خاصی را برای زندگی، آن‌ هم نه ‌فقط برای «زندگی شخصی» بلکه برای «زندگی اجتماعی» پیشنهاد کند.(۱۲) از آنجا که رسولان الهی می‌خواستند «نظام جاهلی/ ظالمانه/ غیرانسانی/ غیرفطری» را به «نظام الهی/ قواره اجتماعی توحیدی/ قلمرو حکومت خدا» تبدیل کنند با «مبارزه با طواغیت» درگیرشدند.(۱۳) قرآن کریم ابعاد و رویه‌ها و اندام‌های مختلف بنای توحیدی جامعه را در ضمن صدها آیه و با بهترین بیان و رساترین شیوه‌ها بیان کرده است.(۱۴)

قاعده منتج از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه افزون بر ساحت عمل باید ساحت «نظام اجتماعی» را نیز به دینداری اضافه کرد و دین را در قالب یک نظام اجتماعی استقرار بخشید. دین شأن ساختاری دارد و می‌خواهد «رویه‌ها و سازوکارهای اجتماعی» را متناسب با خود را صورت‌بندی کند. از این‌رو باید «نظام فرهنگی اسلام» را طراحی کرد و در مقام تدبیر فرهنگی بر «نظامات فرهنگی جامعه اسلامی» اثر گذاشت.

از این منظر نیز نمی‌توان به فضای مجازی بی‌اعتنا بود و آن را به حال خود رها کرد؛ زیرا فضای مجازی جزو «ساحات و شئون ساختاری جامعه» است و در کنار فضای واقعی باید «بازسازی ساختاری» شود. در واقع به همان دلیلی که نباید از جامعه واقعی غفلت کرد، باید جامعه مجازی را نیز در یافت و به تدبیر و طراحی آن اهتمام ورزید. بر این ‌اساس باید تأمل کنیم که اسلام چگونه بر فضای مجازی سایه ساختاری می‌اندازد و آن را به یک «ساختار دینی و موحدانه» تبدیل می‌کند؟

 

  1. تهاجم فرهنگی در بستر فضای مجازی یک «مسئلۀ اجتماعی واقعی و نوپدید» است

در صد سال قبل این‌ همه «راهزن فکر/ ایمان/ عقیده» وجود نداشت و هنوز دست‌ دشمن در «داخل پیکر جامعه ما» به این شکل راه نیافته بود؛ چون هنوز به این نتیجه نرسیده بود که باید «ایمان دینی اصیل مردم» را از آنها گرفت تا بتوان بر آنها مسلط شد.(۱۵)

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه از لحاظ فرهنگی وارد دوره تاریخی متفاوتی شده‌ایم که نیاز به «چاره‌اندیشی تازه» دارد. امروزه آنچه‌ که از نظر فرهنگی در جریان است «تهاجم فرهنگی» است، نه «تبادل فرهنگی». از آنجا که «موضوع» و «متعلق» تهاجم فرهنگی، «ایمان دینی مردم» است، باید «آرایش فرهنگی جنگی» داشته باشیم و این نقطه مورد تهاجم را حفظ کنیم.

در این ‌میان فضای مجازی به «گسترده‌ترین» و «وسیع‌ترین» میدان منازعه و ستیز فرهنگی تبدیل شده و گوی سبقت را از فضای واقعی ربوده و وضع نگران‌کننده‌ای را رقم زده است. اگر در فضای واقعی نباید تهاجم فرهنگی را ساده و کم ‌اهمیت انگاشت، در فضای مجازی نیز باید این دغدغه را داشت، زیرا فضای مجازی به دلیل «رها/ ول/ و به ‌خود وانهاده ‌بودن» و «نامحسوس/ نامشخص/ و پنهان‌ بودن»، بستر مساعدتری برای تقابل و توطئه است.

 

  1. تبعیت از تدبیر غرب در فضای مجازی همچون «اتخاذ اله» است

«اله» در اصطلاح قرآن کریم موجودی است که انسان در مقابل او با «تقدیس/ تعظیم/ تکریم» خضوع می‌کند و «سررشته تدبیر زندگی»‌اش را به او می‌سپارد. هرچه که بر زندگی انسان «حکومت» کند، اله است.(۱۶) پس «اطاعت» غیر خدا «عبادت» اوست. توحید عبارت است از آنکه انسان به ‌صورت «منحصر» فقط از «خدا/ برنامۀ خدایی/ نظام خدایی/ تشکیلات الهی» اطاعت کند.(۱۷) نفی عبودیت خدانماها، چه در لباس قدرت‌های مذهبی (اَحبار و رُهبان) و چه در لباس قدرت‌های دنیایی (طاغوت، ملأ و مُترف) لازمه قطعی توحید است.(۱۸) «طاغوت» یعنی قدرت طغیانگر در مقابل ارادۀ خدای ‌متعال.(۱۹)

بر اساس برهان مالکیت مطلق الهی، بینش توحیدی می‌گوید چون تمام ممکنات و موجودات از یک مبدأ «آفریده» و «ساخته» شده‌اند؛ همه باید فقط از او فرمان ببرند.(۲۰)

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه در قلمروی فرهنگی نیز باید موحدانه زندگی کنیم و در پی «سبک زندگی توحیدی» باشیم. از آنجا که «تسلیم‌ شدن در برابر موج جهانی‌گری فرهنگی» و «تبعیت از فرهنگی غربی» به ‌معنی «عبادت غرب» است، باید بر ارزش‌های فرهنگی اسلامی خویش اصرار بورزیم. از جمله تسلیم ‌شدن در برابر تحمیل‌ها و اقتضاهای فضای مجازی غرب‌ساخته و تن ‌در دادن به قواعد آن، «نافی روح توحیدی جامعه اسلامی» است.

 

  1. فضای مجازی نباید موجب «هضم‌شدن» ما در فرهنگ غربی شود

«ولایت» یعنی «به ‌هم‌پیوستگی/ هم‌جبهگی/ اتصال شدید» یعنی کسانی‌که فکر واحدی دارند و جویای هدف واحدی هستند و در یک راه قدم برمی‌دارند و افراد این جبهه باید هرچه بیشتر به همدیگر متصل باشند و خود را از جبهه‌های دیگر جدا کنند تا «از بین نروند» و «هضم نشوند»(۲۱): وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ؛(۲۲) و هر که از شما مؤمنان با آنها دوستی کند، به‌حقیقت از آنها خواهد بود. غیرمسلمانان را به‌ عنوان «ولی» نگرفتن، به‌ معنی «هم‌جبهه قلمداد نکردن آنها/ قرار نگرفتن در صف آنها/ در مقابل خویش دانستن‌ آنها، نه در کنار خویش» است(۲۳): مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ؛(۲۴) محمّد(ص) پیامبر خداست و کسانى‌که با اویند، بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربانند.

آنها از لحاظ فکری بر ضد مسلمانان هستند و دین مسلمانان به زیان آنهاست. ازاین‌رو دل آنها با مسلمانان نرم نخواهد شد و آنها همت بر نابودی اسلام گماشته‌اند: یَکُونُوا لَکُمْ أَعْدَاءً؛(۲۵) جامعه مسلمان نباید «وابسته و پیوسته به عناصر خارج از وجود خود» باشد و «پیوستگی به غیرمُسلم» داشته باشد، اما این امر به ‌معنی آن نیست که «به‌کلی» رابطه نداشته باشد و در «انزوا» به ‌سر ببرد، بلکه مسئله «وابسته‌ نبودن/ دنباله‌رو نبودن/ در قدرت‌های دیگر هضم و حل نشدن/ استقلال» است.(۲۶)

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه باید در پی تحقق «استقلال فرهنگی» باشیم و مجال ندهیم موج «یکسان‌سازی فرهنگی در ابعاد جهانی» ما را در خود فرو ببرد. همچنین باید اولویت ارتباطات و تعاملات فرهنگی ما با «جوامع اسلامی» باشد، نه «جوامع غربی». از این‌رو باید در عین اینکه از «فضای مجازی جهانی/ عمومی/ غربی» استفاده می‌کنیم، در پی راه‌اندازی «فضای مجازی اختصاصی/ بومی/ ایرانی» نیز باشیم تا «مرزها» و «حریم‌ها»ی فرهنگی‌مان نسبت به غرب مشخص و برجسته باشند.

اگر باید تمدن غربی را «غیر» و «دیگری» به ‌شمار آوریم، باید فضای مجازی برخاسته از آن را نیز امری بیگانه قلمداد کنیم و حریم‌ها و فاصله‌ها را نادیده نگیریم. اصرار بر استفاده از «شبکه ملی اطلاعات» و «شبکه‌های اجتماعی بومی» ریشه در همین اندیشه دارند.

 

  1. «مقاومت» در برابر تحمیل‌های فضای مجازی غربی ممکن است

نهضت‌های دینی با رعایت دو شرط «ایمان» و «صبر» پیروز خواهند شد. صبر یعنی «مقاومت/ از میدان در نرفتن/ کار را در لحظه حساس و خطرناک، رها نکردن». از این‌رو در طول تاریخ نبوت‌ها هرجا که پیامبری از طاغوت زمان شکست خورده، برای این بوده که پیروانش «ایمان کافی» یا «صبر کافی» نداشتند.(۲۷) برخی از مؤمنان در آنجا که دین و پایبندی به احکام دین به زیانشان است، دیگر به دین وفادار نیستند،(۲۸) در حالی ‌که انسان وقتی مؤمن است که ایمانش «گهگاهی/ فرصت‌طلبانه/ نفع‌طلبانه» نباشد.(۲۹) و این‌ همه بدان دلیل است که «ارادۀ انسان» در ساختن تاریخ دخالت دارد.(۳۰)

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه چون دینداری حقیقی، نیازمند «تحمل مشقات و سختی‌ها»ست، باید «روحیه صبر و مقاومت» را در مخاطب فرهنگی، تقویت و راسخ کرد. حوالت تاریخی ما گرفتارشدن در سیر فرهنگی انحطاطی نیست، پس باید از این امکان تاریخی و ظرفیت طبیعی و تکوینی در جهت «گسترش خیر و صلاح فرهنگی» استفاده کرد. می‌توان در برابر ساختارهای فرهنگی مسلط غربی، از جمله فضای مجازی غرب‌ساخته «مقاومت» کرد، بلکه می‌توان آنها را در هم ‌شکست. مقاومت «دست‌ و پا زدن‌های بی‌حاصل» نیست و تقدیر محتوم ما با انفعال و دنباله‌روی و عقب‌نشینی گره نخورده است. انقلاب اسلامی نشان داد که در همین جهان تجددزده و آغشته به ارزش‌های غربی می‌توان برخلاف جهت رودخانه شنا کرد و موفق هم شد.

 

  1. باید در جامعه در برابر تهدیدهای فضای مجازی «مصونیت» به ‌وجود آورد

ایمان به‌ معنی باور(۳۱) دو گونه است: «ایمان مقلدانه/ متعصبانه/ غیرآگاهانه» و «ایمان منطقی/ دلیل‌مَدار/ آگاهانه». «ایمان مقلدانه» متکی به «تعصب» یعنی جانبداری بدون «دلیل» و «منطق» و از روی «احساس» و نه «دلیل»(۳۲). کسب ایمان مقلدانه آسان، ولی زائل‌شدنش هم آسان است. (۳۳) در حالی‌که ایمان انسان باید آنچنان آگاهانه انتخاب شده باشد که حتی در «سخت‌ترین شرایط» نیز از بین نرود.(۳۴) «ایمان ارزشمند»، ایمان آگاهانه/ توأم با درک و شعور/ از روی بصیرت/ با چشم باز/ بدون ترس از اشکال است.(۳۵) از این‌رو سخن‌ گفتن ما در «محافل عمومی» نباید به‌ صورت «سخنرانی» در معنای مصطلحش باشد، بلکه بهتر است که به صورت «درس» باشد. چه مانعی دارد که در یک «محفل عمومی»، مردم برای شنیدن مطالبی آماده شوند که مانند درس، «مشکل» و «محتاج به تأمل و تفکر» است؟ تا کی باید از محافل عمومی امید «بهتر/ بالاتر/ عمیق‌تر اندیشیدن» نداشته باشیم؟!(۳۶)

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه باید اثر فعالیت فرهنگی، «ماندگار/ پایدار»، و هویت آن «معرفتی/ محتوایی/ عقلانی/ عمیق» باشد. پس باید در فعالیت فرهنگی، «احساسات/ عواطف/ هیجان‌ها/ شورها» حاشیه‌ای و فرعی باشند. همچنین منع/ انسداد فرهنگی، مجاز است، اما «اصالت» و «امکان تحقق کامل» ندارد. از این‌رو راهبرد اصلی و بنیادی، «مصونیت فرهنگی» است، نه «منع فرهنگی».

در مقام تدبیر فضای مجازی باید بر «سواد رسانه‌ای» افزود و قدرت تجزیه ‌و تحلیل رسانه‌ای را در افراد جامعه ایجاد کرد. افراد جامعه هر چه «ساده‌تر/ سطحی‌تر / کم‌مایه‌تر» باشند، راحت‌تر در برابر موج‌های تخریبی جبهۀ دشمن در فضای مجازی برانگیخته می‌شوند و فریب می‌خورند، اما اگر از درون «قوی» و «مقتدر» باشند و «توان رویارویی» داشته باشند، گرفتار «انفعال» و «اغوا» نخواهند شد. «نظریۀ استحکام ساخت درونی نظام» که توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مطرح شده است، بر همین معنا دلالت دارد.

 

  1. باید از طریق «دگرگونی‌های ساختاری»، فضای مجازی را تدبیر کرد

انبیای الهی آمده‌اند تا انسان‌ها را از «بدی‌ها/ پستی‌ها/ جهالت‌ها/ رذیلت‌های اخلاقی/ پوشیده‌ ماندن استعدادهای درونی» نجات بدهند و انسانی کامل و متعالی بسازند.(۳۷) لکن نظر انبیای الهی در باره «کیفیت تربیت‌های انسانی» این بود که «تربیت فردی» کافی نیست و باید در پی «تربیت اجتماعی» بود.(۳۸) انبیای الهی معتقدند که برای ساختن انسان باید «محیط/ کارخانه/ نظام/ جامعه متناسب و سالمی» را ایجاد کرد، نه اینکه انسان‌ها را به ‌صورت «فردی/ تکی/ مجزا/ مستقل» تربیت کرد؛ چون در این ‌صورت زمان از دست خواهد رفت.(۳۹)

تربیت انسان‌ها به صورت فردی دور از شأن انبیای الهی است؛ زیرا آنها می‌خواستند با استقرار «جامعه توحیدی»، «محیط مساعد»ی ایجاد شود که انسان‌ها در آن به صورت «گروهی» و «فردی» ساخته شوند.(۴۰) در محیط جاهلی «مکه»، رسول اکرم«ص» از آنجا که در «آغاز راه» است، باید در مدار «تربیت فردی و موردی» حرکت کند تا برای استقرار نظام توحیدی، نیروهای لازم فراهم شوند، اما پس از آنکه چنین خواصی تربیت شدند و ایشان توانست در «مدینه» به قدرت سیاسی دست یابد، روش از «انسان‌سازی فردی» به «انسان‌سازی ساختاری» تغییر ‌کرد که بسیار گسترده بود و در آن انسان‌ها به ‌صورت «فوج ‌فوج» جذب می‌شوند(۴۱): «وَ رَأَیْتَ النّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا؛(۴۲) و ببینى که مردم دسته ‏‌دسته در دین خدا درآیند.» همچنین

در جامعه غیرالهی انسان‌ها حتی اگر هم بخواهند صالح و مؤمن باشند، کار بر آنها «دشوار» است و جامعه از هر سو به آنها «فشار» می‌آورد و آنان را به ‌سوی ضلالت و تباهی سوق می‌دهد، اما در جامعه الهی همه مناسبات و قواعد و ساختارها، «محرک» و «مشوق» انسان به‌ سوی معنویت و توحید و خیرند.(۴۳) در جامعه اسلامی حسنات و خیرات در دسترس و اختیار همه است و هر آنچه ‌که برای انسان مضر و مخرب است، از طریق ممنوعیت‌های قانونی از دسترس خارج شده است. این بدان ‌معناست که نظامی توحیدی در جامعه مستقر شده است(۴۴): یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ؛(۴۵) [پیامبر] آنان را به کار پسندیده فرمان مى‏‌دهد، و از کار ناپسند بازمى‌دارد و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را حرام مى‏‌گرداند و قیدوبندهایى را که بر ایشان بوده است، از [دوش] آنان برمى‌دارد.»

قاعده برخاسته از این مبنای نظری در زمینه فضای مجازی عبارت است از اینکه هرگز نباید به «تدبیر‌های تنگ‌دامنه/ محدود/ اقلی» بسنده کرد، بلکه «تجدیدنظر در ساختارها» یک ضرورت قطعی و حتمی است. یعنی باید در مقابل فضای مجازی موجود که به تمدن غربی تعلق دارد، «فضای مجازی رقیب/ بدیل/ موازی» ایجاد کرد و از این طریق به «تقابل ساختاری» روی آورد. دست‌کم باید در همین بستر مجازی موجود، «جریان‌ها/ موج‌ها/ خیزش‌های پهن‌دامنه و گسترده»ای را به‌وجود آورد و بازی را به نفع خود تغییر داد.

به‌ بیان ‌دیگر باید حضور و فاعلیت ما در فضای مجازی، «محسوس/ مشهود/ چشمگیر» باشد، به‌طوری‌که «تهدید» به «فرصت» تبدیل شود و به‌جای ما دشمن عرصه را بر خود تنگ ببیند. پس باید «اتفاق‌های بزرگی» را رقم زد و «گام‌های بلندی» برداشت. دیگر اینکه برای بازسازی و تجدیدنظر ساختاری باید در قدم اول به تربیت نیروهای فرهنگی توانمند و مؤمنی که همچون چریک‌های قوی و زیرک به نقش‌آفرینی تحول‌زا در زمینه تدبیر فضای مجازی می‌پردازند و نقشه راه را طراحی می‌کنند، همت گمارد.

 

پی‌نوشت:

  1. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن: ۳۹۹٫
  2. همان: ۳۸۱٫
  3. همان: ۹۹٫
  4. همان: ۱۰۰٫
  5.  همان: ۱۹۵٫
  6. همان: ۴۹۳٫
  7.  همان: ۲۲۵٫
  8. همان: ۲۰۸٫
  9. همان: ۴۹۶٫
  10. همان: مقدمه.
  11. همان: ۴۱۰٫
  12. همان: ۲۰۸٫
  13. همان: ۳۶۵٫
  14. همان: ۲۲۵٫
  15. همان: ۸۸٫
  16. همان: ۱۸۷٫
  17. همان: ۲۴۸٫
  18. همان: ۲۳۶٫
  19. همان: ۴۳۲٫
  20. همان: ۱۹۲٫
  21. همان: ۵۲۰٫
  22. مائده: ۵۱٫
  23.  طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن ۵۲۵٫
  24. فتح: ۲۹٫
  25. ممتحنه: ۲٫
  26. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن: ۵۵۵- ۵۵۶٫
  27. همان: ۴۵۴٫
  28. همان: ۱۲۰٫
  29. همان: ۴۵۳٫
  30. همان: ۱۳۹٫
  31. همان: ۸۸٫
  32. همان: ۸۷٫
  33. همان: ۸۷٫
  34. همان: ۸۸٫
  35. همان: ۸۶٫
  36. همان: ۸۹٫
  37. همان: ۳۸۲٫
  38. همان: ۴۱۰
  39. همان: ۳۸۴٫
  40. همان: ۳۸۶ و ۵۱۸٫
  41. همان: ۳۸۶٫
  42. نصر: ۲٫
  43. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن: ۵۱۷٫
  44. همان: ۳۹۲٫
  45. اعراف: ۱۵۷٫

 

منبع:

[حضرت آیت‌الله] سید علی خامنه‌ای؛ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن؛ تهران: مؤسسه ایمان جهادی، ۱۳۹۶٫

29آوریل/21

فردای فرهنگ، چشم انتظار امروز

نباید در انتظار آینده نشست و آنگاه که از راه فرا رسید، تازه به فکر افتاد و چاره‌جویی و طرح‌ریزی کرد، بلکه باید پیش از آنکه آفتاب فردا طلوع کند، به مسائل و چالش‌هایش اندیشید و راه‌حل‌ها و راهکارهای آماده را فراهم کرد. در متن واقعه، به چاره اندیشیدن دشوار است؛ پس باید پیش از فرارسیدن آن، حدس زد و پیش‌بینی کرد و گزینه‌های پیش رو را از نظر گذراند.

از این‌رو، اینکه رهبر معظم انقلاب تأکید کردند که جوانان مؤمن انقلابی باید برای استقرار دولت جوان حزب‌اللهی زمینه‌سازی کنند، برنامه اولیه و ابتدایی است. در مرحله بعد باید از امروز درباره فهرست و مضمون سیاست‌هایی هم که این دولت در پیش خواهد گرفت، اندیشید و چاره‌جویی کرد. از آن جمله، مسئله بنیادین و دیرینه فرهنگ است که در همه دولت، مظلوم و مهجور بوده و اغلب به حاشیه رانده شده است. باید دید که اکنون با کدام‌یک از مسائل و چالش‌های فرهنگی روبرو هستیم و هریک از آنها در چه وضعیتی قرار دارند و با توجه به امکانات‌ چه می‌توان کرد؟ فرهنگ در پاره‌ای از بخش‌ها و ساحت‌ها به‌راستی به مسئله تبدیل شده و گره‌های فروبسته فراوانی دارد.

در این مجال مختصر به برخی از این مسائل راهبردی و حیاتی می‌پردازیم و اندکی درباره آنها توضیح می‌دهیم.

 

۱ . مسئله بی‌اهتمامی و کج‌اندیشی دولتی نسبت به فرهنگ

از دهه‌های گذشته تا کنون، همواره تکالیف فرهنگی دولت‌ها یکی از مباحث مناقشه‌برانگیز بوده است. با وجود اینکه‌ اصل و اساس گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشه فرهنگی امام خمینی حاوی دلالت‌های روشنی درباره تکالیف فرهنگی دولت اسلامی است و دولت‌ها باید در همان چهارچوب حرکت می‌کردند و در بدیهیات و مسلمات انقلاب، تردید و تشکیک روا نمی‌داشتند، اما در عمل، حجم انبوهی از ظرفیت‌ها و گفتگوها صرف این موضوع شده و جدال‌ها و مناقشه‌ها همچنان ادامه دارند. واقعیت این است که آن دسته از نیروهای سیاسی که به قدرت دولتی دست یافتند و زمام امور را در دست گرفتند، از فرهنگ به‌عنوان ابزاری در جهت بازی‌های انتخاباتی و سیاسی خویش بهره گرفتند و هیچ‌گاه فرهنگ را بر صدر ننشاندند و پدیدآوردن گشایش‌های فرهنگی را وظیفه تمایزبخش خویش قلمداد نکردند.

از این روی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همواره از این منظر به دولت‌ها انتقاد داشته‌اند. این انتقادها یا برخاسته از بی‌اهتمامی دولت‌ها به فرهنگ‌ و یا ناشی از کج‌اندیشی‌ها و کج‌روی‌های آنها در عرصه فرهنگ بوده‌اند. از لحاظ نظری، هنوز مناسبات دولت اسلامی با فرهنگ حل نشده است.

این ذهنیت حتی در سطوح عالی قوای سه‌گانه هم دیده می‌شود، در حالی‌ که کسانی‌که در این لایه قرار می‌گیرند، علی‌القاعده می‌بایست به مؤلفه‌های اساسی و زیربنایی خط فرهنگی انقلاب، معتقد و متعهد باشند. اگر مدیران و کارگزاران عالی دولت اسلامی تفکر فرهنگی انقلاب را باور نداشته باشند جامعه و اوضاع فرهنگی آن دستخوش تضادها و کشمکش‌ها خواهد بود.

باید چاره‌ای اندیشید که قطعیات و بینات فرهنگی انقلاب، خط قرمز شمرده شوند و این‌گونه نباشد که هر کسی با تکیه بر آرای مردم بتواند سرکشی کند و مسیرهای متفاوت و معارضی را در پیش بگیرد. در غیر این ‌صورت، استحکام و ثبات فرهنگی جامعه، همواره در معرض تنش و تزلزل قرار خواهد گرفت و انجام هیچ برنامه فرهنگی بلندمدت و پایداری ممکن نخواهد بود.

 

۲ . مسئله رهاشدگی و  افسارگسیختگی فضای مجازی

امروز از هر سو به مسائل فرهنگی می‌نگریم، با فضای مجازی روبرو می‌شویم، به‌طوری ‌که فضای مجازی نسبت به مسائل فرهنگی، هم نقش زمینه و بستر را بازی می‌کند و هم خود به ‌صورت مستقل در حکم یک مسئله فرهنگی است. معضل بودن فضای مجازی، همچنان در حال تشدید و گسترش است و همانند یک ریشه اصلی، فروع‌ و شاخه‌های گوناگونی را شامل می‌شود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در طول دهه‌های گذشته همواره نسبت به این مسئله، حساس و دغدغه‌مند بوده و آن را مسئله‌ای بنیادین و زیربنایی قلمداد کرده‌اند. از سوی ‌دیگر، ایشان درباره نحوه مواجهه با آن نیز راه‌حل‌هایی را پیشنهاد کرده‌اند، از جمله راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات، حمایت از پیام‌رسان‌های داخلی، تولید محتوای فاخر و بومی در فضای مجازی، مقابله جدی و قاطع با روند تخریب‌گری فرهنگی در فضای مجازی و ایجاد بازدارندگی و… در این ‌میان، راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات، کاری اساسی و تعیین‌کننده است که می‌تواند نقص‌های دیگر را تا حد زیادی برطرف کند، با این‌ حال تا کنون به آن اهتمام نشده است. نیروهای تکنوکراتی که در دولت حاکم هستند، راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات را خویش‌تحریمی ارتباطی معرفی کرده‌اند.

به ‌این ‌ترتیب، نوعی بدبینی اجتماعی نسبت به شبکه ملی اطلاعات در جامعه پدید آورده و در طول سال‌های گذشته، مردم را از چشیدن طعم یک تجربه شیرین و دلنشین از ارتباطات و تعاملات مجازی داخلی، محروم کرده‌اند. تنها سیاست به‌کار گرفته شده در طی این سال‌ها اجرای برنامه انسداد بخش‌هائی از فضای مجازی در مواقعی است که جامعه از لحاظ سیاسی، دچار بحران و تشنج می‌شود، اما با عادی‌شدن اوضاع، دوباره رویه قبلی ادامه پیدا می‌کند.

بنابراین یک عقل آینده‌نگر و راهبردی بر عرصه تدبیر فضای مجازی حاکم نبوده و سیاست‌ها، تابع سلیقه‌ها و گرایش‌های سیاسی منفعت‌جویانه بوده‌اند. در دوره تاریخی جدید، باید به‌گونه‌ای سیاست‌گذاری و اقدام کرد که توده‌های مردم، فضای مجازی بومی و داخلی را ترجیح بدهند و  فرآیند مهاجرت به قلمروی بومی به‌صورت خودجوش شکل بگیرد. شبکه ملی اطلاعات و پیام‌رسان‌های داخلی باید به‌گونه‌ای طراحی شوند که محرک‌هایی چون سرعت بیشتر و هزینه کمتر نقش تسهیل‌کننده را ایفا کنند.

 

۳ . غفلت از استقرار سبک زندگی اسلامی و ایرانی

با وجود همه فضیلت‌ها و ارزش‌هایی که بر جامعه ایران حاکم است، در سبک زندگی ما اشکالات و کاستی‌های غیرقابل انکاری وجود دارند. نخستین بار که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به موضوع سبک زندگی اشاره کردند، از مواردی نام بردند که همگی ناظر به عیب‌های موجود در سبک زندگی بودند. این مسئله از آن زمان تا کنون دستمایه مطالعات نظری و تجربی قرار گرفته و کسانی کوشیده‌اند با گره‌گشایی، جامعه را به افق‌های مطلوب فرهنگ اسلامی و انقلابی نزدیک کنند. خوشبختانه‌ این کوشش‌های متنوع بی‌تأثیر نبوده‌اند‌ و  خلقیات و رفتارهای فرهنگی تا حدی اصلاح و بازسازی شده و جامعه به مرحله خودآگاهی انتقادی و آسیب‌شناسانه نسبت به وضعیت فرهنگی موجود رسیده و حرکت‌‌ها و تحولات بزرگی در جامعه رقم خورده‌اند.

 

۴ . کم‌عملی در تولید فرهنگی نوآورانه و قوی

هرچند ما در برابر یک جبهه فرهنگی بسیار گسترده و متراکم قرار داریم که با تکیه بر ثروت و قدرت، هزاران محصول فرهنگی تولید می‌کند و تا حد زیادی عرصه فرهنگ را در گستره جهانی به تصرف خود درآورده است، با این‌حال ما نیز فرصت‌ها و امکانا‌ت خوبی را در اختیار داریم و می‌توانیم با وجود انبوه فرآورده‌های فرهنگی جبهه جریان معارض و بیگانه، مخاطب ایرانی را در کنار خود نگه داریم.

این امر تنها از طریق تولیدات فرهنگی نوآورانه و قوی میسر است. محصولات فرهنگی ما باید بتوانند در بازار رقابتی و بی‌رحم امروز گوی سبقت را از دیگران بربایند و برای مخاطب ایرانی جذاب و گیرا باشند. ما می‌توانیم با تولید و بازتولید محصولات فرهنگی دینی و بومی قوی و فاخر، ذائقه فرهنگی مخاطب را نیز تغییر دهیم و آن را هرچه بیشتر به معیارهای اسلامی و انقلابی نزدیک سازیم.

۵ . بی‌تکیه‌گاهی نیروها و جریان‌های فرهنگی خودجوش

در یک دهه اخیر، موج محسوسی از  نیروها و جریان‌های فرهنگی خودجوش شکل گرفته‌ است که در متن جامعه و متناسب با نیازها و خواسته‌های فرهنگی مردم فعالیت می‌کند. این فکر که باید نیروهای مردمی را در عرصه فرهنگی بازسازی کرد و به ‌کار گرفت، برخاسته از نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است. ایشان معتقدند که حتی اگر دولت هم به تکالیف فرهنگی خود عمل کند و اهمال نورزد، باز هم مسئولیت از نیروهای جوان مؤمن انقلابی سلب نمی‌شود، بلکه عرصه فرهنگی به‌قدری اندازه گسترده و پردامنه است که با امکانات‌ و فاعلیت‌‌ مستقیم دولت تناسب ندارد. پس باید نیروهای خودجوش مردمی را به‌ کار گرفت.  همچنین ضرورت حضور مردم در صحنه جنگ نرم و تقابل با تهاجم فرهنگی امری بدیهی و دلیل دیگری بر این راهبرد رهبری است. همچنانکه در دفاع مقدس از ظرفیت و استعداد نیروهای مردمی استفاده شد و بسیج مردمی شکل گرفت، در جنگ فرهنگی نیز باید امکانا‌ت و قابلیت‌های مردمی به‌ کار گرفته شوند. دولت اسلامی نباید به شکلی متمرکز و انحصارطلبانه، بر تمام عرصه‌های فرهنگی حکم براند و جایی برای تلاش‌های فرهنگی نیروهای خودجوش مردمی باقی نگذارد. از سوی دیگر این نیروها و جریانات‌ فرهنگی، نباید بی‌پشتوانه و بی‌تکیه‌گاه یله شوند و از حمایت‌های دولتی و رسمی بی‌نصیب بمانند.

 

۶ . فقدان شاخص‌برای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت فرهنگی

در گستره جهانی، مبنای داوری درباره فرهنگ و سیاست‌های فرهنگی دولت‌ها، برنامه توسعه فرهنگی است که اساساً ماهیتی تجددی دارد و بیشتر شاخص‌های آن بر مبنای تفکر غربی طراحی و به‌عنوان شاخص‌های جهانی، به دیگران تحمیل شده‌اند. انقلاب اسلامی که به‌طور بنیادین و ساختاری، خارج از قلمروی تجدد غربی و افق تاریخی آن به ‌سر می‌برد و می‌خواهد عالم و آدم دیگری را پدید آورد، هرگز نمی‌تواند تسلیم چنین نقشه‌ها و سندها و شاخص‌هایی بشود و آنها را در دستور کار خویش قرار دهد.

در سال‌های اخیر رهبر معظم انقلاب نسبت به اجرای پنهانی سند آموزشی ۲۰۳۰ که بخشی از سند توسعه پایدار است، واکنش‌ بسیار تند و شدیدی نشان دادند و آن را برنتافتند. ما باید در مقابل تحمیل‌ الگوها و شاخص‌هایی که ماهیت سکولار دارند، در پی الگوسازی و شاخص‌پردازی موازی و بدیل بر مبنای تفکر انقلاب اسلامی باشیم. اسنادی چون سند دانشگاه اسلامی، سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش، سند مهندسی فرهنگی و… در چهارچوب چنین ضرورت‌ها و اقتضائاتی تهیه شدند. با این ‌حال چون این سندها، اولین تجربه‌های ما در سندنگاری فرهنگی هستند و زمان زیادی هم بر آنها گذشته است، باید مورد بازنگری قرار گیرند.

از سوی‌ دیگر، نسخه پیش‌نویس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که چند سال پیش با بخشی فرهنگی ارائه شد؛ نیاز به بازنویسی و تجدیدنظر جدی دارد. نسخه فعلی این سند چندان قابل ‌دفاع نیست و ضعف‌ها و کاستی‌های فراوانی دارد. از این ‌رو باید به‌ شکلی جدی مورد بازبینی قرار بگیرد. حتی شاید لازم باشد که سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت فرهنگی، به‌ صورت مستقل و مجزا نگاشته و ارائه شود که این خود نشانه اهمیت امر فرهنگ است.

نکته بسیار تعیین‌کننده و اساسی، تعیین و تعریف شاخص‌‌های مشخص و صریح مبتنی بر نظریه الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی، با توجه به تفاوت‌های فرهنگی است. به ‌عبارت ‌دیگر، در کنار تبیین صریح و شفاف نظریه توسعه فرهنگی، نظریه پیشرفت فرهنگی نیز باید به شکلی دقیق تبیین و مرزبندی شود.

 

  1. بی‌توجهی به ظرفیت فرهنگی برای علاج آسیب‌های اجتماعی

هر چند آسیب‌های اجتماعی مسئله‌ای کلان و عام‌تر و کلی‌تر از مسائل فرهنگی هستند، اما آسیب‌های اجتماعی در درون خود، آسیب‌های فرهنگی را نیز پرورش می‌دهند و تقویت می‌کنند. از طرفی می‌توان آسیب‌های اجتماعی غیرفرهنگی را از طریق سازوکارها و روش‌های فرهنگی برطرف کرد. بنابراین، آسیب‌های اجتماعی از دو جهت با فرهنگ مرتبط هستند: یکی از جهت مضمون و محتوا که تداخل و همپوشانی دارند و دیگری از جهت چگونگی و روش که یکی در خدمت دیگری قرار می‌گیرد. با این ‌حال، تأملات خاص و جدی در باره مناسبات این دو با یکدیگر صورت نگرفته‌ و در حال حاضر نقشه‌ها و طراحی‌های مشخص و عمومی درباره اضلاع فرهنگی آسیب‌های اجتماعی و نحوه مواجهه فرهنگی با آنها وجود ندارد. به ‌این ‌ترتیب، باید در این‌باره نیز چاره‌اندیشی کرد و رویکردی نو و خلاقانه ساخت ‌و ‌پرداخت و در متن آن، از امکانات‌ و استعدادهای درونی فرهنگ برای مهار و تقلیل آسیب‌های اجتماعی استفاده کرد.

 

۸ . کژکارکردهای فرهنگی ناشی از کندی در روند تولید علوم انسانی اسلامی

اگرچه علوم انسانی اسلامی از سنخ علم است و علم نیز با فرهنگ تفاوت‌هایی دارد، اما از آنجا که علوم انسانی با عالم ارزش‌ها و فرهنگ، تماس و ارتباط جدی دارند و از آنها اثر می‌پذیرند و بر آنها تأثیر می‌گذارند، باید دست‌کم بخشی از آن را چون مسئله‌ای فرهنگی دید و تفسیر کرد. بر این ‌اساس در اینجا از تولید علوم انسانی اسلامی نیز سخن به میان آمده است. با وجود اینکه اندکی بعد از انقلاب اسلامی و در جریان انقلاب فرهنگی، نزاع با علوم انسانی تجددی آشکار شد و شخص امام در برابر آن موضع‌گیری کردند، اما در طول سال‌های گذشته، حرکت ما در راستای تولید علوم انسانی اسلامی، چندان قوی و مطلوب نبوده است و از تمام امکانا‌ت و ظرفیت‌ها در راستای آن بهره نگرفته‌ایم. البته در آغاز برنامه انقلاب فرهنگی، مسئله علوم انسانی به صورتی جدی و بنیادی مطرح شد و به مدت دو سال برخی از کارهای نظری و معرفتی هم انجام شدند، اما در سال‌های بعد، این حرکت رو به سستی نهاد و این موضوع تا حد زیادی به حاشیه رفت.

سرانجام در سال ۸۸  رهبر معظم انقلاب در باره خطرناک بودن وجود حدود دو و نیم میلیون دانشجوی علوم انسانی هشدار دادند، زیرا متناسب با این جمعیت، نه متون علمی کافی در اختیار ماست و نه استاد دینی‌اندیش تربیت کرده‌ایم. پس از این هشدار بود که شورای تحول و ارتقای علوم انسانی اسلامی در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی راه‌اندازی شد تا با بازبینی سرفصل‌های آموزشی و تولید متون‌ درسی و علمی مناسب برای علوم انسانی به آثار موجه و منطقی در این زمینه دست یابیم و معضل علوم انسانی تخفیف پیدا کند.

البته برخی از نیروهای فکری جبهه انقلاب، به‌صورت غیررسمی به این کارزار بزرگ وارد شده و نشست‌هائی را برگزار و نشریه‌ها و مقاله‌ها و کتاب‌هائی را تدوین و نقدهایی ارائه کرده بودند. با این ‌حال حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۹۲ در حکمی خطاب به شورای‌عالی انقلاب فرهنگی تصریح کردند که تلاش در زمینه علوم انسانی اسلامی هنوز به نتیجه مطلوب نرسیده و باید بازنگری و برنامه‌ریزی جدیدی صورت بگیرد. این سخن‌ نشانه امری تحول‌خواهانه و معطوف به عبور از گذشته و طراحی و تعریف منطق‌های نوین برای حل این مسئله و در عین حال متضمن نوعی انتقاد و نارضایتی از راه پیموده شده بود.

ایشان در سال ۹۳ نیز در جریان دیدار با اعضای شورای‌عالی انقلاب فرهنگی تأکید کردند که اساسی‌ترین اقدام در زمینه تولید علوم انسانی اسلامی، تعریف و تدوین مبانی فلسفی تحول در این علوم است. از آن تاریخ تا کنون با استقرار نیروهای تکنوکرات در قدرت سیاسی، حرکت این جریان کند بوده، نه کاملاً متوقف شده و نه پیشروی درخور توجهی داشته است. از سوی ‌دیگر، خود شورای تحول و ارتقای علوم انسانی هم از کاستی‌ها و نقص‌هائی رنج می‌برد.

بنابراین همچنان در این زمینه با چندین گره ناگشوده روبرو هستیم که گشوده شدن آنها نیازمند اراده‌های قوی و انقلابی هستند تا با تدارک تسهیلات‌ ساختاری و حمایت قاطع و باور راسخ، فعالیت در این زمینه از حالت رخوت و سستی خارج شود و جهش علمی لازم رقم بخورد. همان ‌طورکه در قلمروی علوم طبیعی و فنی، مساعدت‌ها و همراهی‌های ساختاری موجب شدند تا عقب‌ماندگی‌های فراوان و شکاف‌های عمیق، با استفاده از راه‌های میان‌بُر برطرف شوند، در اینجا نیز اگر نیروهای قوی و انقلابی متولی کار شوند، رویدادهای خیره‌کننده و شگفت‌انگیزی روی خواهند داد.

نیروهای حاکمیتی همچنان از تبعات فرهنگی بسیار گسترده آموزش علوم انسانی غربی در دانشگاه‌ها بی‌خبر یا به آنها بی‌اعتنا هستند و تهدیدات جریان تثبیت‌ شده بازتولید علوم انسانی غربی در دانشگاه‌ها را جدی نمی‌گیرند؛ در حالی‌که نگرش غرب به علوم انسانی، دگرگونی‌های عمیقی را در نگرش‌ها و جهان‌بینی افراد موجب می‌شوند و ما را در مرداب تجدد فرو می‌برند. چنانچه این اراده در درون ساختار رسمی شکل بگیرد، نیروهای سکولار دانشگاهی و حوزوی تضعیف خواهند شد و در مقام بازدارندگی و مانع‌تراشی، به حاشیه خواهند رفت.

 

۹ . ستیزه‌ آشکار با شعائر و نمودهای دینی

در سال‌های اخیر و در قالب یک روند هدایت ‌شده و دارای اتاق فرمان در آن سوی مرزها، ناهماهنگی آگاهانه و ستیزه‌جویانه‌ای با شعائر و نمودهای دینی شکل گرفته و یا پُررنگ شده است. از آن جمله می‌توان به پارتی‌های شبانه، ازدواج‌های سفید، مدلینگ در فضای مجازی، سگ‌گردانی، کشف حجاب و…. اشاره کرد. بیش از همه، کشف حجاب نگاه‌ها و ذهن‌ها را به خود متوجه کرده است. مواضع ساختارشکنانه و لیبرالیستی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۶ از یک ‌سو و خط‌دهی برخی از نیروهای سیاسی در رسانه‌های فارسی‌زبان وابسته به بیگانگان موجب شدند که موضوع ساختگی حجاب اجباری مطرح شود.

متأسفانه مسئله حجاب در دهه‌های گذشته، همواره گرفتار سیاست‌ها و نگرش‌های غلطی بوده است که آسیب‌های جدی به این مسئله زده و آن را زخمی و ناسور کرده‌اند.

از این ‌رو باید گفت که مسئله حجاب و پوشش به یک مسئله فرهنگی پیچیده و چندضلعی تبدیل شده و با وجود دغدغه‌های فراوان در مورد آن، پیشرفتی نداشته است.

 

۱۰ . فقر عمومی در سواد رسانه‌ای

سواد رسانه‌ای در نگاه نخست، ساده و ابتدایی به نظر می‌رسد، اما در واقع اهمیت فراوانی دارد و ساحت‌ها و عرصه‌های مختلف زندگی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. سواد رسانه‌ای یعنی اینکه مخاطب رسانه بتواند پیام‌ها و مضمون‌های ارائه‌شده از رسانه‌ها را فارغ از القائات آشکار و پنهان آنها تجزیه ‌و تحلیل کند و خود به شکلی مستقل و غیراحساسی، دست به انتخاب و گزینش بزند و حق را از باطل و صدق را از کذب تشخیص بدهد. اگر مخاطب رسانه‌های جدید، منفعل و مرعوب و مسخر باشد، رسانه‌ها او را به سمت‌ و ‌سویی که خود می‌خواهند می‌کشانند و جامعه را گرفتار تلاطم‌ها و نوسان‌های مخرب خواهند کرد. حال ‌آنکه اگر افراد جامعه، تحلیل مستقل و تشخیص متمایزی داشته باشند و بتوانند به‌عنوان مخاطبی فعال و صاحب اندیشه و فکر با  رسانه مواجه شوند و منطق گزینش آگاهانه و هوشیارانه را در پیش بگیرند، این قبیل خطرها و تهدیدها، دفع خواهند شد. تجربه تاریخی انقلاب اسلامی نشان می‌دهد که جبهه دشمن، همواره از شگردها و خدعه‌های رسانه‌ای برای پیشبرد نقشه‌های خود استفاده کرده و عده‌ای از مردم نیز به دلیل فقر در سواد رسانه‌ای، گرفتار القائاتی شده‌اند که هرگز ریشه در واقعیت نداشته‌اند.

فتنه‌های سال ۷۸ و ۸۸ و برخی از تلاطم‌ها و تنش‌های انتخاباتی ریشه در همین مسئله داشتند. به فرمایش حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، اگر جریان تحریف، مؤثر نیفتد، کاری از جریان تحریم ساخته نیست. این تحلیل نشان می‌دهد که کسانی در داخل و خارج می‌کوشند با وارونه نمایی و تحریف‌، ذهن مردم را دستخوش نوسان و کج‌فهمی کنند و بدین طریق، بر تصمیمات‌ و انتخاب‌های سیاسی آنها اثر بگذارند.

تحریف در ذات خود به سواد رسانه‌ای ارتباط دارد و لذا مقابله با آن نیز منوط به سواد رسانه‌ای است. از آنجا که جهان امروز جهان رسانه‌هاست و به ‌هیچ ‌روی نمی‌توان رسانه‌ها‌ را از زندگی روزمره حذف کرد و یا آنها را به حاشیه راند و از آنجا که مرزها و حریم‌ها تاحدود زیادی درهم ‌شکسته شده‌اند و دسترسی به ارتباطات و اطلاعات، بسیار آسان شده است، چاره‌ای جز تقویت سواد رسانه‌ای نیست، زیرا در غیر این ‌صورت، ذهن مردم از آن سوی مرزها و توسط قدرت‌های بیگانه، مهندسی و هدایت خواهد شد و بر جامعه ما همان خواهد گذشت که آنها می‌خواهند.

29آوریل/21

حکمرانی درفضای مجازی

اشاره:

بخش مهمی از زیست انسانی در فضای مجازی اتفاق می‌افتد. فضای مجازی بسان فضای حقیقی نقشی پررنگ در زندگی انسان‌ها دارد و مازاد بر تسهیل سبک زندگی با آسیب‌هایی نیز همراه است. آسیب‌های فرهنگی و اخلاقی برآمده از بستر فضای مجازی هستند. بر همین اساس ارایه راه‌حلی برای رهائی از آسیب‌های فضای مجازی ضرورتی غیر قابل اجتناب است. رویکرد نگارنده در بهره‌وری بهتر وارایه سبک زیست مسلمانی با روش «فقه فضای مجازی» است که با اجتهاد سه‌گانه به تبیین چگونگی سبک زندگی در این بخش می‌پردازد. اجتهاد بخش اول به معرفی فضای مجازی مطلوب اختصاص دارد. در اجتهاد قسم دوم به بازشناسی فضای مجازی موجود پرداخته می‌شود و در اجتهاد قسم سوم راه‌حل برای حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب ارائه می‌شود.

 

الف: سبک زندگی در فضای مجازی

زندگی انسان امروز آمیخته با فضای مجازی است، بهگونه‌ای که بخشی از فعالیت‌های روزمره اعم از اقتصادی، آموزشی و… به وسیله فضای مجازی انجام میشود. بر همین اساس فضای مجازی مثل فضای حقیقی نقش پررنگی در زندگی انسان‌ها دارد و شاید بتوان گفت تأثیر فضای مجازی پررنگ‌تر از فضای حقیقی است. مخصوصاً درایام بیماری کرونا که بیشتر بخش‌های آموزشی به فضای مجازی منتقل شدند.

فضای مجازی ویژگی‌هایی دارد که آن را توانمندتر از فضای حقیقی می‌کند. زمان، مکان و پیوستگی در فضای مجازی بهگونه‌ دیگری رقم می‌خورد. در فضای مجازی پویائی زمانی وجود دارد و روز وشب در آن معنا ندارد و هر زمان که به اینترنت وصل می‌شوید، هزاران نفر را می‌بینید که آنلاین هستند. فضای مجازی فاصله جغرافیایی را از بین برده و جهان متکثر را به جهانی واحد تبدیل کرده است.

گمنامی و سیال بودن هویت کاربران، ویژگی دیگر فضای مجازی است و در آن هویت، جنس، سن، طبقه و سایر ویژگیهای افراد، پنهانند. بنابراین زمان و مکان که ویژگی اصلی فضای حقیقی است، در فضای مجازی تغییر می‌کنند و در نگاهی ژرف، زیست انسانی در این فضا معنای دیگری پیدا می‌کند و به خاطر این تغییر، امکان بروز فساد و جنگ نرم‌افزاری بهمراتب بیشتر از فضای حقیقی است. دشمنان جهان اسلام با استفاده از ظرفیت فضای مجازی به جنگ نرم پرداخته‌اند. «راشورون» خاخام یهودی در سال ۱۸۶۹ در سخنرانی خود در شهر پراگ اعلام کرد که پس از طلا، دستگاه‌های خبررسانی، دومین ابزار یهود برای استیلا بر جهان هستند. مجله نشنال ونگارد در مورد کنترل رسانه‌ها توسط یهود می‌نویسد: «کنترل یهود بر رسانه‌های گروهی مهم‌ترین واقعیت زندگی، نه تنها در آمریکا که در سراسر جهان است.»

از سوی دیگر آسیب‌های ناشی از فضای مجازی که هویت خانواده‌ها را نشانه گرفتهاند، قابل اغماض نیستند. خانم گالیا نورکو متخصص دیجیتال، در مقاله‌ای به آسیب‌های ششگانه فضای مجازی که می‌توانند یک فرد، سازمان یا کشور را تحت تأثیر قرار دهند می‌پردازد. نویسنده در میان آسیب‌های جسمی، اقتصادی و روانی، مهم‌ترین و سخت‌ترین آنها را آسیب‌های فرهنگی می‌داند و می‌نویسد: «اندازه‌گیری آسیب فرهنگی سخت‌ترین سنجش است و بهتر است با افزایش نابسامانی‌های اجتماعی توضیح داده شود. یک مثال خوب در این مورد گسترش اطلاعات نادرست در اینترنت است که به خشونت در دنیای واقعی منجر میشود، همان‌ طور که در هند، سریلانکا و میانمار رخ داد.»

 

ب: فقه فضای مجازی و الگوی حِکمی اجتهادی

راهکار رهائی از آسیب‌های فضای مجازی در گرو ارایه سبک زندگی دینی در فضای مجازی است. سبک زندگی دینی در فضای مجازی با دو روش و هنجار قابل دسترسی است. به نظر نگارنده  تبیین هر دو بخش در مدل الگوی «فقه فضای مجازی و الگوی حِکمی اجتهادی» به دست می‌آید. به بیان دیگر امتداد فقه نظام ولایی به سوی فقه‌های مضاف همانند فقه فضای مجازی حرکت می‌کند و می‌توان با تبیین فقه فضای مجازی الگوی زیست مسلمانی در این بخش را تکمیل کرد.

«فقه نظام ولایی» به ‌عنوان «رویکردی حاکم بر فقه» در نظر گرفته می‌شود و رویکرد حاکم بر کلّ آن ولایی است. چنانکه امام خمینی(ره) نه تنها شأن عالم‌بودن اهل‌بیت(ع) را در نظر داشتند، بلکه شأن ولایی(حاکمیت و حکمرانی) ایشان را نیز مد نظر قرار دادند. فقیه دو شأن دارد: شأن فقاهت و شأن ولایت. شأن فقاهت شأن کشف احکام شرعی و دستاورد آن حکم تکلیفی و وضعی است. شأن ولایت، شأن جعل است که دستاوردش حکم ولایی است. فقه نظام ولایی مازاد بر دارا بودن احکام اشیا به تبیین احکام رفتاری راهبردی و ساختاری هم می‌پردازد. بنابراین در فقه نظام ولایی، احکام در شش حوزه بررسی میشوند که عبارتند از:

  1. احکام اشیا ۲٫ احکام فعل رفتاری ۳٫ احکام فعل اجتماعی ۴٫ احکام نهاد ۵٫ احکام ساختار و ۶٫ احکام سازمان.

روش‌شناسی فقه نظام ولایی در فقه فضای مجازی با سه نوع اجتهاد پیوند دارد: هدف اجتهاد قسم اول، فهم جامع و روشمند نصوص دینی و تطبیق بر شئون زندگی است. در این اجتهاد می‌خواهیم به انسان مطلوب در نگاه دینی دسترسی پیدا کنیم.

هدف اجتهاد قسم دوم، اجتهاد پایشی برای شناخت موضوعات خارجی با روش شجره‎ای است. اینکه فقیه کاری به موضوع ندارد همه جا درست نیست. موضوعات خارجی را باید درست شناخت. برخی در بحث حجاب الزامی می‎گویند مردم به حجاب اجباری قائل نیستند. در تحقیقات میدانی انجام شده، روش تحقیقشان غلط است. هدف این اجتهاد، اجتهاد پایشی است.

هدف  استراتژی اجتهاد قسم سوم، نقد وضعیت موجود و امر انسانیِ محقق و تغییر آن به وضعیت امر مطلوب اسلامی است. در این زمینه میتوان به چند روشهای ذیل اشاره کرد:

روش انتقادی، روش رفتارسازی، روش راهبردسازی، روش ساختارسازی.

 

ج: معناشناسی فقه فضای مجازی

فقه فضای مجازی به دو معنای متفاوت کاربرد دارد. گاهی مقصود از فقه فضای مجازی، احکام شرعی فعالیت‌هایی هستند که در درون فضای مجازی صورت می‌گیرند. احکامی نظیر رشوه در فضای مجازی، سرقت‌های مجازی، امر به معروف و نهی از منکر در فضای مجازی. این یک نوع نگاه است و فقیه بر اساس قواعد و ادله‌ای که در اختیار دارد، می‌تواند بحث‌های مربوط به عبادات، معاملات، سیاسات، احکام قضایی و… را در فضای مجازی بیان کند.

گاهی معنای وسیعی از آن لحاظ می‌شود که مراد از آن، نگاه کلان‌تر به فقه است. یعنی نگاه حکمرانی داشتن و به لحاظ حکمرانی در فضای مجازی وارد شدن که در این بخش نمای کل فضای مجازی مد نظر قرار میگیرد و با سه عملیات راهبردی، رفتاری و بیان احکام ساختاری به تبیین توصیفی و هنجازی فقه حاکم در فضای مجازی پرداخته می‌شود .

 

د: راهکارهای فقه فضای مجازی

تحلیل فقه فضای مجازی با روش فقه نظام ولایی در سه ساحت از اجتهاد امکان‌پذیر است. در اجتهاد بخش اول به تبیین چیستی فضای مجازی مطلوب در نگاه دین پرداخته می‌شود. در اجتهاد در بخش دوم به شناسائی فقه فضای مجازی درنفس الامر پرداخته می‌شود و در اجتهاد قسم سوم رسیدن از فضای محقق به فضای مطلوب دنبال می‌شود.

 

  1. ۱. اجتهاد قسم اول و کشف فضای مجازی مطلوب

روش تفسیر شبکه‌ای در اجتهاد قسم اول، حکمرانی مطلوبی را بیان می‌کند. فضای مجازی مطلوب و راهکارهای رسیدن به آن کدامند؟ توصیف فضای مجازی مطلوب فرع بر تصویر فضای مجازی مطلوب است. یعنی در مرحله اول باید فضای مجازی مطلوب را شناخت و سپس با روش تفسیر شبکه‌ای به تبیین نظام مطلوب پرداخت.

روش تفسیر شبکه‌ای بیانگر یک نظام حکمرانی برآمده از قرآن و روایات است. قرآن کریم واژه حکم را با دو بخش کتاب و نبوت پیوند میزند. این حکم با احکام جامع اعم از فردی و اجتماعی نیز که حدود الهی را بیان می‌کنند و ذیل طاغوت و ولایت قرار می‌گیرند، پیوند پیدا می‌کند. این احکام جامع، در ولایت، اطاعت از خدا و رسول و اولوالامر مطرحند و در طاغوت، اطاعت از غیر خدا مطرح می‌شود.

 

  1. اجتهاد قسم دوم و بررسی فضای مجازی موجود

بعد از شناسایی فضای مجازی مطلوب در مرحله دوم به بررسی فضای مجازی موجود پرداخته می‌شود و اینکه فضای مجازی موجود چیست و در معرض چه آسیب‌هایی است؟ امروزه چهار دسته علوم نوین یعنی علوم شناختی، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و اطلاعات و ارتباطات بر زندگی انسان‌ها حاکم و همه دربردارنده مبنای هستی‌شناختی، انسان‌شناختی و معرفت‌شناختی هستند. ۶۰ درصد از افراد ۱۲ سال به بالا در جهان عضو یکی از شبکه‌های اجتماعی هستند.

شبکه‌ها و فضای مجازی، دسترسی آزاد را فراهم میآورند، سرعت زیادی دارند و مشارکت در آنها زیاد است. اینها حتی حریم خصوصی را نیز از بین بردهاند و در قبال قوانین مدنی ملت ـ دولت‌ها محدودیتی ندارند. اجتهاد قسم دوم با به کارگیری روش منظومه‌ای کمک‌رسانی، شناختی جامع و منظومه‌ای از فضای مجازی به دست می‌دهد که میتوان از طریق آن به مولفه‌ها، مبانی و دستاوردهای فضای مجازی دسترسی پیدا کرد. چنانچه فقیه شناخت جامعی از فضای مجازی موجود پیدا کند و تصویر مطلوبی از حکمرانی مطلوب به دست آورد، می‌تواند بگوید فقه حکمرانی فضای مجازی چگونه تحصیل می‌شود.

فضای مجازی موجود را میتوان با روش منظومه‌ای شناخت. در توصیف وضع موجود سه پارادایم حاکم وجود دارند: تبیینی، تفسیری و انتقادی. در پارادایم تبیینی، علل و عوامل حاکم بر انسان محقق بررسی می‌شوند. در پارادایم تفسیری، به منظور معناکاوی، انگیزه‌ها و علل و عوامل درونی انسان مطالعه می‌شوند. بنابراین در پارادایم تبیینی، علت‌کاوی و در پارادایم تفسیری معناکاوی صورت می‌گیرد. بر این باوریم که پدیده محقَق را باید با روش منظومه‌ای شناخت. یعنی آن را تک ‌بعدی نبینیم؛ علاوه بر دستاوردهای فضای مجازی، مبانی آن را نیز ببینیم و مولفه‌های درونی آن را نیز مشاهده کنیم. اگر نظام و منظومه‌ای که این فضا را تشکیل داده، دیده شود، می‌توانیم با روش منظومه‌ای به شناخت جامعی برسیم.

 

  1. ۳. اجتهاد قسم سوم رسیدن به انسان مطلوب

بعد از شناخت انسان‌شناسی مطلوب در اجتهاد قسم اول و انسان شناسی موجود در اجتهاد قسم دوم به تبیین اجتهاد در قسم سوم یعنی رسیدن از انسان موجود به انسان مطلوب می‌پردازیم. راهکاری که با روش‌های انتقادی، رفتارسازی، راهبردسازی و روش ساختارسازی می‌توان به آن دسترسی پیدا کرد.

خلاصه و نتیجه‌گیری

  1. زمان و مکان که ویژگی اصلی فضای حقیقی است دچار تغییر می‌شود و در نگاهی ژرف زیست انسانی در آنجا معنای دیگری پیدا می‌کند. بر اساس تغییر زیست انسانی امکان بروز فساد و جنگ نرم‌افزاری بهمراتب بیشتر از فضای حقیقی است.
  2. راهکار رهائی از آسیب‌های فضای مجازی در گرو ارائه سبک زندگی دینی در این فضاست. سبک زندگی دینی در فضای مجازی با دو روش و هنجار قابل دسترسی است. به نظر نگارنده تبیین هر دو بخش از مدل الگوی «فقه فضای مجازی و الگوی حِکمی اجتهادی» به دست می‌آید.
  3. روش‌شناسی فقه نظام ولایی در فقه فضای مجازی، با سه نوع اجتهاد پیوند دارد: هدف از اجتهاد قسم اول فهم جامع و روشمند نصوص دینی است. هدف اجتهاد قسم دوم پایشی برای شناخت موضوعات خارجی است و هدف اجتهاد قسم سوم نقد وضعیت موجود و امر انسانیِ محقق و تغییر آن به وضعیت امر مطلوب اسلامی است.
  4. مراد از فقه فضای مجازی نگاه کلان‌تر به فقه است. یعنی نگاه حکمرانی داشتن و به لحاظ حکمرانی در فضای مجازی وارد شدن که در این بخش نمای کل فضای مجازی در نظر گرفته و با سه عملیات راهبردی، رفتاری و بیان احکام ساختاری به تبیین توصیفی و هنجازی فقه حاکم در فضای مجازی پرداخته می‌شود.
  5. تحلیل فقه فضای مجازی با روش فقه نظام ولایی در سه ساحت از اجتهاد امکان‌پذیر است. در اجتهاد بخش اول به تبیین چیستی فضای مجازی مطلوب در نگاه دین پرداخته می‌شود. در اجتهاد در بخش دوم به شناسایی فقه فضای مجازی در نفس‌الامر پرداخته می‌شود و در اجتهاد قسم سوم رسیدن از فضای محقق به فضای مطلوب دنبال می‌شود.

 به کوشش: قاسم بابایی

17فوریه/21

اولین گام شیطانی در فضای مجازی

اشاره:

یکی از ویژگی‌های سبک زندگی مؤمنانه، پایبند بودن به اخلاق اسلامی به‌ویژه حفظ روحیه حیا در فضای مجازی است.گستره پایبندی به حیا که ویژگی مهم آن در بازدارندگی از ارتکاب معاصی و اعمال زشت است، اعم از فضای حقیقی و فضای مجازی است. حیا نقش مهمی در بازدارندگی از گناه در فضای مجازی، اینترنت و در ذیل آن شبکه‌های اجتماعی دارد. شیطان عرصه‌هائی را برای انحراف انسان‌ها در فضای مجازی گشوده است که باید مراقب آن بود و راهکار برون‌رفت از آسیب‌ها پایبند بودن به اخلاق به‌ویژه رعایت حیا و ناظر دیدن خداوند متعال در همه زندگی است.

 

الف. حیا از مصادیق فطرت است.

حیا عبارت است از حالت و کیفیتی که در نفس انسان شکل می‌گیرد و مانع از ارتکاب زشتی می‌شود. به فرمایش مرحوم مجلسی «حیا نوعی انفعال و انقباض نفسانی است که موجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان می‌شود و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است.»(۱) حیا از اوصاف ذاتی انسان است که در ابتدای خلقت، خداوند متعال در درون انسان‌ها قرار داده است که باید بر حفظ آن کوشید و از خطر بی‌حیایی به‌خصوص در شرایط جدید زندگی و عرصه ارتباطات مجازی اجتناب کرد. برخی با بیان مثال‌هایی بر این باورند که منشاء حیاء ازمحیط و متأثر از آداب قومی و اجتماعی است. این در حالی است که اصل حیا امری فطری است هر چند مصادیق آن می‌تواند در آداب مختلف تغییر کند، ولی اصل حیا و لایه‌های آن از مصادیق فطری است. حیا یک توان و قوه در وجود انسان است که شدت و ضعف پیدا می‌کند و آثار و نتایجی به دنبال دارد و شاید بتوان گفت از قوایی است که می‌تواند در اکثر فضائل و رذایل کارآیی داشته باشد.

امام صادق خطاب به مفضّل فرمود: «فَلَوْلَاهُ لَمْ یُقْرَ ضَیْفٌ وَ لَمْ یُوَفَّ بِالْعِدَاتِ وَ لَمْ تُقْضَ الْحَوَائِجُ وَ لَمْ یُتَحَرَّ الْجَمِیلُ وَ لَمْ یَتَنَکَّبِ الْقَبِیحُ فِی شَیْ‏ءٍ مِنَ الْأَشْیَاء»(۲) اگر حیا نباشد هیچ مهمانی احترام نمی‌شود و هیچ وعده‌ای وفا و هیچ حاجتی برآورده و هیچ کار زیبایی انجام و هیچ کار زشتی ترک نمی‌شود.

 

ب. بازدارندگی به سبب پایبندی به حیا

ویژگی مهم حیا بازدارندگی است. هر مقدار معرفت و ایمان انسان به غیب بیشتر باشد و حضور خداوند و ملائکه اعمال را در زندگی عمیق‌تر درک کند، بیشتر از انجام گناه دوری می‌کند. در این میان نقش حیا از خداوند و درک حضور خداوند متعال در دوری از گناه نقش تعیین‌کننده دارد، امام زین‌العابدین«ع» می‌فرماید: «استَحیِ مِنهُ لِقُربِهِ مِنک(۳)؛ از خدا خجالت بکش، چون به تو نزدیک است.»

حیا با کمر‌ویی تفاوت دارد. شاید بتوان کمروئی را حیای منحرف شده دانست. حیا مترادف عفت نیست، زیرا عفت از ثمرات حیاست. امام علی«ع» می‌فرماید: «سَبَبُ اَلْعِفَّهِ اَلْحَیَاء»(۴) حیا و شرم  به یک معنا نیستند، زیرا شرم حالتی است که معمولاً بعد از انجام یک کار ناپسند در انسان پدید می‌آید، اما حیا حالتی است که انسان را از انجام کار ناپسند بازمی‌دارد.(۵)

 

ج. مراتب حیا

حیا به سه رکن وابسته است: حیاکننده، موضوع عمل و در نهایت ناظر و یا حیاشونده که هر کدام از اینها مراتبی دارند. بخش سوم یعنی ناظر و یا حیاشونده گونه‌های مختلفی دارد. گاهی حیا از انسان است و گاهی از خداوند، از این رو حیا همیشه با متعلقی و مضافی همراه است.گاهی ناظر وحیاشونده خلق و عامل بازدارندگی سرزنش دیگران است. حضرت امیرالمؤمنین«ع» می‌فرمایند: «کسی که از مردم شرم نکند، از خدای متعال سبحان نیز شرم نمی کند.»(۶) گاهی حیا از خداوند متعال است که به سبب معرفت به خداوند متعال و ایمان بالا، انسان از خداوند خجالت می‌کشد و سرزنش خداوند برای او ناگوار است.

راهکار رسیدن به مقام حیای الهی در گرو ایمان بالاست. پیامبر رحمت«ص» روزی به اصحاب فرمودند: «از خداى خود حیا داشته باشید و حق او را ادا کنید.» پرسیدند: «اى پیامبر خدا! چه کنیم‌؟» فرمودند: «اگر مى‌خواهید چنان باشید، باید گوش را از شنیدن سخنان بیهوده نگاه دارید و شکم را از ریختن حرام در آن حفظ‍‌ کنید و مرگ و طول بلاى آخرت را فراموش نکنید. کسى که نجات آخرت را بخواهد، باید زینت دنیا را کنار بگذارد، پس کسى که این‌گونه عمل کرد، حقیقت حیا را به‌جا آورده است.»(۷)

د. وسوسه‌های شیطان در شبکه‌های اجتماعی

موضوع حیا با توجه به مسائلی که امروزه در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی مطرح شده‌اند، باید مورد دقت بیشتری قرار گیرد. انسان احساس می‌کند شیطان در فضای مجازی باب جدیدی را مفتوح کرده و روابط زن‌ها و مردها در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته‌اند. انسان احساس می‌کند چون در این فضا ارتباط چهره به چهره وجود ندارد، بین زن و مرد تفاوتی نیست. باید مراقب فریب شیطان بود که انسان را گام به گام و مرحله به مرحله گمراه می‌کند. قرآن کریم در چهار آیه با واژه «خطوه» به دام‌های شیطان اشاره می‌کند.(۸) در یکی از آیات الهی آمده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر»(۹)؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید از گام‌هاى شیطان پیروى نکنید، و هر کس از گام‌هاى شیطان پیروى کند به انحراف و گمراهى و فحشا و منکر کشیده مى‏شود، زیرا شیطان دعوت به فحشا و منکر مى‏کند. «خطوات» جمع «خطوه» به معنى گام و قدم است. اگر «شیطان» را به معنى وسیع کلمه، یعنى «هر موجود موذى و تبهکار و ویرانگر» تفسیر کنیم، گستردگى این هشدار در تمام ابعاد زندگى اعم از فضای حقیقی و فضای مجازی آشکار مى‏شود. شیطان هرگز نمی‌تواند انسان پاکدامن و با ایمان را ناگهان به ورطه فساد پرتاب کند، این کار را گام به گام انجام می‌دهد:

گام اول: معاشرت و دوستى با آلودگان است؛

گام دوم: شرکت در مجالس آنهاست؛

گام سوم: فکر گناه است؛

گام چهارم: ارتکاب مصادیق مشکوک و شبهات است؛

گام پنجم: انجام گناهان صغیره است؛

و بالاخره و در گام‌هاى بعدی گرفتار بدترین کبائر مى‏شود. آیه: «إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ» که متجاوز از ده بار در قرآن مجید به دنبال نام شیطان آمده است نشان می‌دهد که انسان باید تمام نیروهاى خود را براى مبارزه با این دشمن بزرگ و آشکار بسیج کند.(۱۰)

 

هـ . ارتباطات در فضای مجازی

کیدهای شیطان در فضای مجازی همانند فضای حقیقی پررنگ هستند. در فضای مجازی نیز ارتباطات به لحاظ حجب و حیای اولیه، کاملاً محترمانه هستند و کم کم صمیمانه می‌شوند. بعد کار به جایی می‌رسد که حریم‌ها شکسته می‌شوند. شیطان راه خوبی را در پیش گرفته است و ما باید حواسمان باشد که حجب و حیا در فضای مجازی محکم و محفوظ بماند. این تصور که چون فضا، فضای مجازی است پس دیگر زن و مرد و جنسیت مطرح نیست،  نگاه شیطانی است. قدرت خیال انسان و ایجاد انس‌ در شبکه‌های اجتماعی قوی‌تر از حالت روابط عینی است؛ لذا همان کاری که دیدن و شنیدن و حواس دیگر در روابط عینی انجام می‌دهند، در شبکه‌های مجازی در اثر خیال‌پردازی، شدیدتر است  و افراد در جذب و تصویرسازی از جملات و صحبت‌های همدیگر مجال بیشتری پیدا می کنند.

کلام انسان بر دیگران تأثیر جدی دارد. در روایات آمده است که همه ابعاد وجودی زن باید محفوظ و محجوب باشد. البته همچنان که به زن امر شده(۱۱)، مرد هم  باید چشم پرده‌پوش داشته باشد و نگاهش دریده نباشد(۱۲). دریدگی فقط مختص چشم نیست، بلکه ممکن است در گفتار و نوشتار باشد که منجر به بی‌حیایی و شکسته شدن حجاب‌ها و حریم‌ها می‌شود.

لذا این یک هشدار جدی است که شیطان حریم مومنین را بیش از پیش در معرض تجاوز و تهاجم  قرار داده و بسیاری از مؤمنین را بی‌‌اعنا کرده و احساس می‌کنند که در  این فضا دیگر مانعی وجود ندارد و لذا بسیاری   دچار انحراف می‌شوند. کسانی که قبلاً حتی تصورش را هم نمی‌کردند که گرفتار ارتباط با نامحرم شوند، از طریق فضای مجازی،  به‌راحتی حریم‌ها را شکسته و حیا را از دست داده‌اند.

 

و. لزوم رعایت حیا در شبکه‌های اجتماعی

باید برگردیم و مرزهای‌ خود را در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی پر رنگ کنیم و به زن و مرد بودن مخاطبمان در فضای مجازی توجه داشته باشیم. ادبیاتی که بین دو مرد رد و بدل می‌شود با کلامی که زن و مرد به یکدیگر می‌گویند متفاوت است. رعایت حیا در گفتار زنان و مردان در همه حال ضروری است. آیا اگر نزدیکان و دوستان انسان از محتوای حرف‌ها و ارتباطات ما اطلاع پیدا کنند، نگران نمی‌شویم؟ در روایت آمده است که مؤمن باید طوری زندگی کند که اگر زندگی او آشکار شد و یا به تعبیر امروز در اینترنت قرار گرفت، ترسی نداشته باشد. با این نگاه آیا حاضریم گوشی خود را بدون رمزگذاری و در دسترس دیگران قرار دهیم؟ کسی که از مردم شرم می‌کند، چگونه در محضر ربوبی حیا نمی‌کند؟

بنابراین در استفاده از شبکه‌های اجتماعی و مجازی باید اخلاق دینی مناسب آن رعایت و نکات زیر رعایت شوند:

  1. از تشکیل گروه‌های مختلط مانند تشکل‌های ظاهری کاملاً اجتناب شود. به‌خصوص این حکم در جایی لزوم پیدا می‌کند که همه افراد قدرت گفتگو دارند نه این‌که کانالی باشد که عده‌ای عضو هستند و فقط استفاده می‌کنند و روابط دوطرفه نیستند.
  2. همه عالم را اعم از فضای حقیقی و فضای مجازی محضر و پیشگاه خداوند بدانیم و جمله امام خمینی را از یاد نبریم: «عالم محضر خداست. در محضر خدا معصیت خدا نکنید.»
  3. در شبکه‌های اجتماعی به مراتب حیا اعم از حیا از خلق و حیا از خالق پایبند باشیم. حیا از خلق در بخش شبکه‌های اجتماعی نهراسیدن از فاش شدن اطلاعات است، زیرا مؤمن باید طوری زندگی کند که از آشکار شدن اعمال و گفتارش هراس نداشته باشد. حیا از خالق و خداوند در شبکه‌های اجتماعی، حاضر دیدن خداوند است. سایت یا اطلاعاتی را که مورد رضایت خداوند نیست جستجو و ذخیره نکنیم و فرمایش علی«ع» آویزه گوشمان باشد که: «اِتَّقُوا مَعاصِیَ الخَلَواتِ فَإنَّ الشّاهِدَ هُوَ الحاکِمُ»(۱۳) از ارتکاب نافرمانی‌های خدا در خلوت‌ بپرهیزید؛ زیرا همان کسی که اینک شاهد هست، در روز قیامت نیز حاکم و قاضی خواهد بود.

 

به کوشش قاسم بابایی

 

پی‌نوشت:

۱- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۰۹٫

۲- مجلسی، بحارالانوار، ج ۳، ص ۸۱٫

  1. مجلسی، بحارالانوار، ج ۶۸، باب ۳۳۶، ح۲۲٫

۴- غررالحکم، ۵۵۲۷٫

۵- مصباح یزدی، محمدتقی، مجله معرفت، شماره ۵۴٫

۶- غرررالحکم، ج۱، ص ۳۱۵ «من لم یستحی من الناس لم یستحی من الله سبحانه»

۷- دیلمی، إرشاد القلوب، ج ۱، ص ۲۸۶.

  1. بقره، ۱۶۸، ۲۰۸٫ انعام/۱۴۲، نور/۲۱٫

۹- نور/۲۱٫

۱۰- مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج۱۴، ص۴۱۲٫

۱۱- وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ (نور/۳).

۱۲- قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور، آیه ۳۰).

  1. نهج البلاغه، حکمت ۳۲۴٫
03ژانویه/21

رژیم صهیونیستی و فضای مجازی

امروزه سیطره صهیونیسم و سلطه مطلق و بی‌چون و چرای یهودیان بر رسانه‌های فراگیر جهان امری انکارناپذیر است. تلاش گسترده صهیونیسم برای سیطره بر رسانه‌های گروهی از اوایل قرن بیستم آغاز شد. لزوم سیطره کامل یهود بر رسانه‌های جمعی یکی از اهدافی است که «راشورون» خاخام یهودی در سال ۱۸۶۹ در سخنرانی خود در شهر پراگ بر آن تأکید کرد. وی معتقد بود پس از طلا، دستگاه‌های خبررسانی خصوصاً مطبوعات و روزنامه‌ها، دومین ابزار یهود برای استیلا بر جهان هستند. بنابراین از همان آغاز با برنامه‌ریزی‌های دقیق و صرف هزینه‌های کلان تلاش بی‌وقفه‌ای را برای کنترل جریان‌های اصلی خبررسانی و مطبوعات در سراسر دنیا آغاز کردند.(۱) تسلط بر رسانه‌های جهان و کنترل افکار عمومی از طریق آن در پروتکل شماره دوازدهم صهیونیست‌ها نیز آمده است: «تسلط بر مطبوعات و بنگاه‌های خبرگزاری».

مجله نشنال ونگارد در مورد کنترل رسانه‌ها توسط یهود می‌نویسد: «کنترل یهود بر رسانه‌های گروهی مهم‌ترین واقعیت زندگی، نه تنها در آمریکا که در سراسر جهان است.»(۲)

بخش اعظم رسانه‌های خبری جهان نیز به‌مثابه بازوی خارجی برای پروپاگاندای رژیم اشغالگر فلسطین عمل می‌کنند. این رژیم می‌تواند پشتیبانی سرمایه‌داران رسانه‌ای و گروه‌های فشار صهیونیستی را برانگیزد تا روزنامه‌نگارانی را که تلاش می‌کنند دیدگاه بی‌طرفانه‌ای داشته باشند مرعوب سازند.(۳) سرمایه‌گذاری صهیونیسم جهانی در این مسیر به‌قدری است که به ادعای یک نشریه آمریکایی فقط در شهر واشینگتن سرمایه‌داران صهیونیست هر ساله ده‌ها میلیون دلار صرف تبلیغات خبری می‌کنند.

صهیونیسم جهانی از ابزار قدرتمند رسانه در جهت تحمیق انسان‌ها، صید اندیشه‌های علمی و ضربه زدن به عقاید غیریهودی، به‌ویژه اسلامی و نیز فروریختن اصول و مبانی جوامع جهانی، عقاید دینی، اسلوب‌های اخلاقی و انسانی، بی‌قید کردن جوامع بشری نسبت به اصول و افزایش لذات و شهوت‌های نامشروع به منظور سستی و تحلیل رفتن افکار که نتایج آن سیطره آسان‌تر بر جهان است، بیشترین بهره را برده است. به راه انداختن بحران‌های منطقه‌ای و جهانی همچون ایجاد موج اسلام‌هراسی و ایران‌هراسی از جمله روش‌هایی است که صهیونیسم جهانی با استفاده از رسانه سعی در گسترش آن داشته است.

علاوه بر این آنها در خلال جنگ‌های جهانی اول و دوم بهره از رسانه به شکل مؤثری برده‌اند. ایجاد بحران‌های سیاسی در سرزمین‌های تحت کنترل عثمانی و تصرف و تملک این سرزمین‌ها توسط یهودیان در جریان جنگ جهانی اول از یک سو و ایجاد موج یهودستیزی و مظلوم‌نمایی توسط رسانه‌های جهانی و ایجاد موج‌های عظیم مهاجرت به سمت سرزمین‌های فلسطین در جریان جنگ جهانی دوم از سوی دیگر از جمله مواردی است که با استفاده گسترده از رسانه عملی شد.(۴)

سانسور اخبار ضدیهود و ضدصهیونیست در کشورهایی چون آمریکا، فرانسه و… برای کنترل افکار داخلی و جلوگیری از بروز اعتراض به جریانات صهیونیستی داخلی و نیز سانسور اخبار در جهت حفظ منافع صهیونیسم جهانی و هم‌پیمانانش از دیگر کاربردهای رسانه‌ای برای صهیونیست‌هاست. سانسور اخبار جنایات رژیم جاعل صهیونیستی در صبرا و شتیلا، ترور بیش از ۸۰۰ دانشمند مصری، کشتار فلسطینیان، حمایت از مزدوران و جنایتکاران جهانی، همدستی با گروهک‌های تروریستی، ترور دانشمندان هسته‌ای ایران و… بخشی از موضوعات سانسوری اشاره شده است.(۵)

در این میان صهیونیسم جهانی از توجه و اعمال نفوذ و کنترل بر فضای مجازی به عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای قدرت نرم غافل نبوده است. با نگاهی به بنیانگزاران، سرمایه‌گذاران و اصول و قواعد جانبدارانه وبگاه‌ها و شبکه‌های مطرح مجازی می‌توان به نفوذ گسترده صهیونیست‌ها بر این حوزه پی برد. اکنون پس از گذر از عصر رسانه‌های مکتوب و رسانه‌های دیداری و شنیداری، نوبت به نفوذ صهیونیست‌ها در رسانه‌های تعاملی فضای مجازی رسیده است.

 

قدرت نرم یهود و قدرتمندی گوگل

وبگاه «گوگل» اگرچه به عنوان یک موتور جستجو شناخته می‌شود؛ اما در سال‌های اخیر به یک فضای خدمتی آنلاین تبدیل شده است. گوگل در ابتدا به عنوان پروژه تحقیقاتی در سال ۱۹۹۶ توسط «لری پیچ» و «سرگئی برین» دانشجویان دکترای دانشگاه استانفورد آغاز شد. رسالت گوگل سازمان دادن به دنیای اطلاعات و قابل دسترس و مفید کردن آن است. گوگل تقریباً تمام نیازهای کاربران خود را مرتفع می‌سازد، به‌نحوی که نیازی به ارجاع کاربران به دیگر وبگاه‌ها نیست.

 

یهودیان در گوگل

یکی از افراد کلیدی در گوگل که دارای ارتباطات خانوادگی درسرزمین اشغالی است، لری پیچ از مؤسسان و سهامدارن اصلی گوگل است. به یهودی بودن لری پیچ در نشریه «بنای بریث» ارگان رسمی یکی از قدرتمندترین سازمان‌های یهودی جهان اشاره شده است. این نشریه در بهار ۲۰۰۶ در مقاله‌ای تحت عنوان «استادان جستجو» می‌نویسد: «…لری پیچ که مادرش گلوریا یک یهودی است… مسیر متفاوتی را دنبال کرد. او یکی از مهاجران اولیه به سرزمین‌های اشغالی بود که در شهر آراد ساکن شد.»

«سرگئی برین» دیگر پایه‌گذار اصلی گوگل نیز یهودی است. وی متعلق به خانواده‌ای یهودی- روسی است که در ۶ سالگی به آمریکا مهاجرت ‌کرد و در حال حاضر بیست و چهارمین ثروتمند دنیاست. در سال ۲۰۰۷ فوربی در رتبه‌بندی خود از ثروتمندترین افراد، ثروت سرگئی برین را چیزی حدود ۱۶ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار تخمین زد.

در سال ۲۰۰۸ سرگئی برین به همراه مؤسسان چند کمپانی بزرگ اینترنتی دیگر توسط سران رژیم غاصب برای شرکت در کنفرانس بین‌المللی «اورشلیم» (بیت‌المقدس) و به مناسبت جشن شصتمین سال تأسیس رژیم صهیونیستی به سرزمین‌های اشغالی دعوت شدند. در این کنفرانس که با ابتکار عمل «شیمون پرز» شکل گرفت، شماری از سیاسیون، مذهبیون و رهبران اقتصادی رژیم جاعل شرکت داشتند. موضوع این کنفرانس بررسی آینده تکنولوژی در جهان و به‌خصوص بحث و بررسی تأثیراتی که جامعه جهانی یهود و صهیونیست از این تحولات می‌پذیرند، بود.

در سال ۲۰۰۹ روزنامه‌ «نیویورک تایمز» خبری مبنی بر کمک یک میلیون دلاری «برین» به انجمن کمک به یهودیان مهاجر «HIAS» منتشر کرد که وی دلیل این کمک را نوعی ادای دین به این انجمن ذکر کرد.(۶)

«اندی بکتوشایم» از دیگر سرمایه‌گذاران یهودی گوگل است که مبلغ صدهزار دلار به عنوان سرمایه اولیه در وجه شرکت گوگل پرداخت کرد.

علاوه بر سرمایه‌گذاران اصلی، مشاغل کلیدی در گوگل نیز به یهودیان اختصاص داده شده است. «کریگ سیلور اشتاین» اولین یهودی‌ بود که توسط بنیانگذاران گوگل استخدام شد. «سوزان ووجسیکی»  نیز زنی یهودی بود که به عنوان معاون بخش مدیریت محصولات گوگل مشغول به کار شد و فضای اداری لازم برای آغاز فعالیت‌های تجاری گوگل را فراهم کرد. خواهر وی «آنه ووجسیکی» در می ۲۰۰۷ با سرگئی برین رئیس بخش فناوری گوگل ازدواج کرد. آنه ووجسیکی در حال حاضر به عنوان عضوی از هیئت مدیره «ری بوت» – سرمایه‌گذاری که به دنبال درگیر ساختن یهودیان در کاوش فرهنگ خودشان است – فعالیت می‌کند.

«اودی مانبر» دیگر یهودی صهیونیست، معاون بخش مهندسی گوگل است. مانبر در سال ۲۰۰۶ توسط گوگل به عنوان معاون مهندسی شرکت استخدام شد. وی در دسامبر ۲۰۰۷، آغاز به کار کنسول، پروژه جدید گوگل برای ذخیره‌سازی اطلاعات، را اعلام کرد. این شخص ارتباطات نزدیکی با جوامع یهودی- صهیونیستی دارد.(۷)

«شریل سندبرگ» نیز به عنوان معاون بخش فروش آنلاین گوگل، یهودی دیگری است که در شکل‌گیری گوگل نقش مهمی داشته است. سندبرگ در این منصب امور مربوط به آگهی‌های تجاری گوگل در سطح جهان را کنترل می‌کرد. در کتاب «خرد یهودی برای موفقیت تجاری» (درباره استفاده از توصیه‌های اقتصادی در تورات و متون مذهبی کهن یهود بحث می‌کند) از عملکرد وی به عنوان نمونه موفقی از تجارت به سبک یهود، نام برده شده است.(۸)

افزون بر موارد ذکر شده، ریشه‌های یهودیت در گوگل را می‌توان در ده اصل گوگل نیز مشاهده کرد. گوگل در بخشی از اطلاعات شرکتی خود در وبگاه به تبیین فلسفه وجودی گوگل می‌پردازد و ده اصل گوگل که ملهم از ده فرمان خداوند به موسی«ع» است نه تنها ریشه‌های یهودیت در این وبگاه را نشان می‌دهد بلکه اصول اساسی شکل‌گیری و روندهای آینده گوگل را نیز مشخص می‌کند.

گوگل دو مرکز تحقیق و توسعه در سرزمین‌های اشغالی دارد که تنها مراکز تحقیق و توسعه گوگل در خاورمیانه به شمار می‌آیند. یکی از آنها در تل‌آویو و دیگری در شهر حیفا قرار دارند.

اتحادیه ضد افترا و سازمان صهیونیست آمریکا نیز دو سازمان صهیونیستی‌اند که بیشترین تأثیر را در سانسورها و دستکاری‌های گوگل دارند. نفوذ و تأثیرگذاری اتحادیه ضد افترا تا به‌حدی است که سرگئی برین در نامه‌ای به این اتحادیه از اینکه در صورت جستجوی واژه‌ «یهود» در گوگل، نتایج ناراحت‌کننده‌ای هم نمایش داده می‌شوند عذرخواهی کرد و قول داد که در آینده در نحوه جستجو و ارائه‌ نتایج برای این عبارت، اصلاحاتی را به وجود آورد.

در اقدامی دیگر، شرکت گوگل تحت فشار سازمان صهیونیست آمریکا به عنوان اولین سازمان رسمی صهیونیستی در این کشور، حقایقی را راجع به رژیم اشغالگر فلسطین از روی سرویس گوگل ارت حذف کرد. حذف تصویر «محمد الدوره» شهید فلسطینی از روی نقشه سرزمین‌های اشغالی از آن جمله است. این سازمان در نامه‌ای در جولای ۲۰۰۸ رئیس گوگل را مورد عتاب قرار داد و از او خواست تا تبلیغات و اخبار نادرست سیاسی را از روی نقشه رژیم صهیونیستی حذف کند و صرفاً به ارائه اطلاعات جغرافیایی بپردازد.(۱۰)

به‌طور خلاصه می‌توان گفت با توجه به اینکه سران و کارمندان اصلی شرکت گوگل را یهودیان تشکیل می‌دهند لاجرم امکانات و فرصت‌های خاصی نیز نصیب آنها و به‌خصوص صهیونیست‌ها خواهد شد.

 

نفوذ صهیونیست در ویکی پدیا

«ویکی‌پدیا» یک دانشنامه آنلاین چندزبانه مبتنی بر وب با همکاری آزاد و محتوای باز است که با همکاری افراد داوطلب نوشته می‌شود و هر کسی که به اینترنت و وب دسترسی داشته باشد می‌تواند مقالات آن را ببیند یا ویرایش کند. هدف ویکی پدیا آفرینش و انتشار جهانی یک دانشنامه با محتوای آزاد به همه زبان‌های زنده دنیاست.(۱۱)

ارتباط یهود با بنیاد ویکی پدیا مربوط به اعمال نفوذ بر مطالب این وبگاه است.«سیتیزن دیوم» که خود یک دایره‌المعارف آنلاین است در مورد ویکی پدیا این گونه می‌نویسد:

«در برخی از زمینه‌ها و بعضی موضوعات گروه‌هایی وجود دارند که روی مقاله‌ها چمپاتمه می‌زنند و اصرار دارند کاری کنند که آن مقالات نظرات خاص آنها را منعکس کنند. هیچ ساز و کار معتبری برای تأیید نسخه‌ای از این مقاله‌ها وجود ندارد. کمیته دقت در اطلاع رسانی مربوط به خاورمیانه در آمریکا یا کمرا که سازمانی طرفدار رژیم صهیونیستی است و کار آن نظارت بر رسانه‌ها و بررسی میزان دقت و بی‌طرفی آنها در گزارش مسائل مربوط به خاورمیانه است، در موارد متعددی به بررسی ایرادات ویکی‌پدیا پرداخته است، با این حال نگاهی به ایراداتی که کمرا به رسانه‌های غربی می‌گیرد نشان می‌دهد که هر نوع انتقاد از رژیم اشغالگر یا صهیونیسم مخالف انصاف تلقی می‌شود. (۱۲)

 

نفوذ و نقش صهیونیسم در توئیتر

«توئیتر» یک شبکه اجتماعی اینترنتی است که به کاربران خود این امکان را می‌دهد تا پیام‌هایی را با عنوان توئیتر برای یکدیگر ارسال و از همدیگر دریافت کنند. توئیت‌ها پست‌هایی متنی هستند که می‌توانند حداکثر ۱۴۰ حرف باشند و در صفحه پروفایل نویسنده نمایش داده می‌شوند و برای مشترکان نویسنده متن، یعنی کسانی که در صفحه توئیتر فرد عضویت دارند و به آنها دنبال کنندگان نیز گفته می‌شود، ارسال می‌شوند. تمام کاربران می‌توانند توئیت (پیام) خود را از طریق وبگاه توئیتر، خدمت پیامک (اس.ام.اس) یا برنامه‌های خارجی (که توسط تلفن‌های هوشمند ایجاد و برنامه‌ریزی شده‌اند) ارسال و دریافت کنند. این وبگاه تا کنون در سراسر جهان بیش از صد میلیون کاربر داشته است.(۱۳)

این شبکه اجتماعی اینترنتی، وبگاه دیگری است که استفاده از آن برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به‌طور مشخص از سوی بنیامین نتانیاهو مورد تأکید قرار گرفته است. در بررسی نقش توئیتر در حوادث بعد از انتخابات ایران، «اثر توئیتر» هم ارز «اثر سی.ان.ان» در جنگ خلیج فارس تلقی می‌شود. به گفته «ایندیانا تایمز»، نتانیاهو به آمریکا توصیه کرد که از توئیتر و دیگر وبگاه‌های اجتماعی برای مبارزه با حکومت ایران و نظام جمهوری اسلامی استفاده کند.

 

شبکه اجتماعی صهیونیستی فیس‌بوک

فیس‌بوک پر مخاطب‌ترین شبکه اجتماعی اینترنتی است. این سایت در فوریه‌ ۲۰۰۴ تأسیس شد. براساس آمار اعلام شده از سوی سایت آمارهای جهانی اینترنت در سال ۲۰۱۲ کاربران فعال فیس‌بوک ۸۳۵ میلیون نفر و بیش از نیمی از آنها کسانی هستند که از راه تلفن همراه از این سایت استفاده می‌کنند.

گزارش‌های مختلف نشان می‌دهند که فیس‌بوک دارای پیوندهای عمیق با رژیم صهیونیستی است و در پشت آن مافیایی قرار دارد که از یک‌سو با صهیونیست‌ها و از سوی دیگر با مقامات آمریکایی مرتبط است. امروزه ۷۰ درصد از سهام شرکت فیس‌بوک در اختیار هفت شرکت یهودی است.

«مارک زاکربرگ»  مؤسس فیس‌بوک در یک خانواده‌ یهودی آمریکایی متولد شده است. در فهرستی که روزنامه‌  صهیونیستی «جروزالم‌پست» از پنجاه نفر از تأثیرگذارترین یهودیان ارائه داده است، مارک زاکربرگ در رتبه‌ چهارم (سه رتبه پس از نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم غاصب که نفر اول فهرست است) قرار دارد.

بسیاری در آمریکا، «زاکربرگ» را عامل سیا نامیده‌اند. خود «زاکربرگ» درباره فیس‌بوک گفته است: «فیس‌بوک تنها و قدرتمندترین ابزار کنترل مردم است که تا کنون اختراع شده است.».

«جولین آسانژ» بنیانگزار سایت «ویکی‌لیکس» نیز فیس‌بوک را بزرگ‌ترین ماشین جاسوسی‌ای که تا کنون اختراع شده است نامید.(۱۴)

 

 

 

 

پی‌نوشت‌ها:

۱-شریف زاده،رامین،”هالیوود و فرهنگ سازان شیطانی”،کتاب نقد،شماره ۳۲، ۱۳۸۳

۲-bollyn,Christopher(2007),Israeli control of the mass media & the 9-11 cover-VP http://www.rumormillnews.com/cgi_bin

۳-(Bollyn,2007,Jamal,2009:39)

۴- http://farhangesadid.ir/fa/news/1209

۵-همان

۶-سیدمحمد‌علی‌سید‌حسینی؛کارشناس ارشد‌علوم‌ارتباطات/برهان/۱۳۹۱/۳/۲۴ در https://www.porseman.com/article

۷- https://avapress.com/fa/article/36154

۸-همان

۹- http://resistance313.blogfa.com/post/42

۱۰- ویکی پدیا https://fa.wikipedia.org/wiki/

۱۱- خبرنامه دانشجویان ایران،ویژه نامه رسانه

۱۲-امپراتورهای فضای مجازی(توئیتر)،خبرنامه دانشجویان ایران،ویژه نامه رسانه

۱۳-(«زوکربرگ» اولین یهودی تاثیر گذار دنیا که نتانیاهو درمقابلش خم می شود؛ سایت راه دانا؛ گروه: اجتماعی

https://hawzah.net/fa/Article/View/9689614-

10اکتبر/20

هجـوم خامـوش

نزاع بین حق و باطل از حضور نخستین بشر در روی زمین آغاز شده و در طی زمان نه تنها کمرنگ نشده، بلکه پیچیده‌تر شده است. در دهه‌های اخیر جهان شاهد تغییر شکل جنگ، از جنگ سخت به سمت جنگ‌های نیمه سخت و نرم بوده است. جمهوری اسلامی که از ابتدای حرکت خود از این دشمنی‌ها ایمن نبوده است، بیشترین مواجهه را با جنگ نرم تجربه کرده است.

در این نوشتار قصد داریم به طور اجمالی با ماهیت، ویژگی‌ها و روش‌های جنگ نرم به‌ویژه در بستر فضای مجازی آشنا شویم.

ماهیت جنگ نرم

جنگ نرم (soft war) واژگان نوینی است که در دهه‌های اخیر وارد فضای سیاسی جهان شده است. ظاهراً این واژه نخستین بار توسط جوزف نای (Joseph Samuel Nye Jr.) در کنار سایر شیوه‌های رویارویی با حاکمیت‌ها مطرح شده است. فهم مختصات قدرت سخت (hard war) به دریافت بهتر تعریف و مقصود قدرت نرم کمک می‌کند. قدرت سخت بر تهدیدها(چماق) یا تطمیع‌ها(هویج) مبتنی است و از ابزارهای نظامی، پلیسی، تشویق‌ها و تحریم‌های مالی، توانایی استخدام و اخراج کمک می‌گیرد.(۱) اما در مقابل گاهی می‌توان با تدوین برنامه و جذب دیگران، بدون تهدید یا پرداخت پول به نتایج دلخواه دست یافت. در این صورت از قدرت نرم استفاده شده است که به جای مجبور کردن افراد، آنها را همراه می‌کند. بنابراین قدرت نرم به جای تأکید بر پول و فشار به توانایی شکل دهی اولویت‌های دیگران تکیه می‌کند.(۲)

در قدرت نرم مردم ترغیب می‌شوند تا همان کاری را که صاحبان قدرت نرم مدنظر دارند انجام دهند، از این رو ممکن است کشوری تنها به دلیل آنکه کشورهای دیگر ارزش‌های او را تحسین می‌کنند به نتایج دلخواه خود دست یابد و سایر کشورها آن را الگوی خود قرار دهند.(۳)

طبق این دیدگاه جنگ نرم به معنای «توانایی تغییر در علایق و ترجیحات دیگران» یا «قدرت جذب»(۴) یا «توانایی کسب مطلوبیت از طریق جاذبه نه از طریق اجبار یا تطمیع»(۵) است. این امر تنها در حوزه سیاسی مطرح نیست، بلکه تاجران موفق نیز می‌دانند که مدیریت تنها دستور دادن نیست، بلکه مستلزم الگو بودن و جذب کردن افراد به سمت کاری است که آنها دوست دارند. پلیس نیز سعی در جذاب و دوست معرفی کردن خود دارد تا جامعه، او را در رسیدن به اهدافش کمک کند.(۶)

به تعبیر دیگر در  جنگ نرم مهاجم سعی می‌کند با برنامه‌ریزی دقیق و استفاده از تمام ابزارهای ممکن چنان بر باورها، احساسات و رفتارهای جامعه هدف تأثیر بگذارد تا مردم را ناخودآگاه به نیروهای خودی تبدیل کند که بدون هیچ فشاری مانند مهاجمان بیندیشند، دوست داشته باشند و رفتار کنند.(۷)

ویژگى‏هاى جنگ نرم‏

برخی از ویژگى‏هاى جنگ نرم عبارتند از:

۱- جنگ نرم در پى تغییر قالب‏هاى ماهوى جامعه و ساختار سیاسى است. در این جنگ، باورها و ارزش‏هاى اساسی جامعه مورد هجوم در معرض تغییر است. با تغییر باورهاى اساسى جامعه، قالب‏هاى تفکر و اندیشه دگرگون می‌شود و مدل‏هاى رفتارى جدیدى شکل مى‏گیرند. مدل‏هاى رفتارى جدید به گونه‏اى هستند که به جاى رفتارهاى حمایتى از ساختار سیاسى، رفتارهاى چالشى جایگزین می‌شوند و این رفتارها به سمت ساختارشکنى جهت مى‏یابند.

۲- جنگ نرم آرام، تدریجى و زیر سطحى است. جنگ نرم، دفعى، شتابان و پرتحرک و مقطعی نیست. این جنگ به صورت آرام شروع می‌شود و به صورت تدریجى به سمت جلو حرکت می‌‏کند.

۳- جنگ نرم نمادساز است. در این جنگ تلاش مى‏شود تصویرى شکست خورده، ناامید و مأیوس از حریف ارائه شود و در مقابل مهاجم، با نمادسازى و تصویرسازى، خود را پیروز و موفق نشان مى‏دهد. برای نمونه پیام‌های مستقیم و غیرمستقیم رسانه‌ها به‌ویژه در فضای مجازی مملو از نمادسازی از تفکر غربی و ضعیف نشان دادن قابلیت‌ها و توانمندی‌های خودی است.

۴- پایدار و بادوام است. هدف اصلى جنگ نرم تغییر باورها و اعتقادات است. تغییر مجدد و بازگشت به حالت اولیه به‌راحتى میسر نمى‏شود. در جنگ نظامى، یک سرزمین تصرف شده را ظرف چند ساعت مى‏توان بازپس گرفت. اما در جنگ نرم، تغییر و برگرداندن قلوب و اندیشه‌های تصرف شده دشوار و زمانبر است.

۵- جنگ نرم هیجان‌ساز است. در جنگ نرم با استفاده از نمادسازى‏، اسطوره‌‏سازى و خلق ارزش‌‏هاى جدید، از احساسات جامعه هدف، نهایت سوءاستفاده انجام می‌‏گیرد. تلاش مى‏شود از احساسات و عواطف جامعه هدف به عنوان پلى براى نفوذ در افکار و اندیشه‏‌ها براى ایجاد تغییر و دگرگونى در باورها استفاده شود. احساسات و عواطف به دلیل تحریک‏پذیرى، زمینه‌‏هاى خلق بحران را فراهم می‌‏سازند. برای نمونه در فضای مجازی، کوچک‌ترین گزارش احساسی و هیجانی (حتی قبل از اثبات صدق آن) به موجی از گفتگوهای توئیتری و غیره تبدیل می‌شود.

۶- جنگ نرم آسیب‌محور است. آسیب‏‌هاى اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى و سیاسى، میدان مانور جنگ نرم هستند. مهاجمان در جنگ نرم با شناسایى نقاط آسیب جامعه هدف، در حوزه‌‏هاى ذکر شده، فعالیت‌‏هاى خود را سامان می‌دهند و با خلق آسیب‏هاى جدید، بر دامنه تحرکات خود می‌‏افزایند. مشارکت گسترده افراد و گروه‌ها در فضای مجازی، فرصت بزرگ‌نمایی چند ده برابری از آسیب‌ها را بیشتر و حتی امکان راستی‌آزمایی را در ذهن مخاطب منتفی می‌سازد.

۷- جنگ نرم چند وجهى است. پر دامنه بودن و برخوردارى از وجوه مختلف از دیگر ویژگی‌‏هاى جنگ نرم است. در این جنگ از تمام علوم، فنون، شیوه‏‌هاى شناخته شده و ارزش‌‏هاى موجود استفاده می‏شود. استفاده از این وجوه مختلف، به‌ویژه در فضای مجازی بیش از دیگر محورها برجسته است.

۸- جنگ نرم تضادآفرین است. جنگ نرم از محیط‌هاى آسیب‏دار در جامعه هدف شروع مى‏شود و با ایجاد گسل‏هاى متعدد در بخش‌‏هاى گوناگون جامعه و از طریق متفاوت کردن باورها، ارزش‌‏ها و شکل‏دهى به رفتارهاى جدید، اعضاى یک جامعه را در برابر هم قرار می‌‏دهد. تضادهاى به وجود آمده از طریق جنگ نرم، همبستگى اجتماعى و وحدت ملى را بر هم مى‏زند و زمینه‏‌هاى بروز بحران و درگیری‌‏هاى داخلى را فراهم می‌‏سازد. بنابراین تخریب وحدت ملى یکى از پیامدها و ویژگی‌هاى جنگ نرم است.

۹- جنگ نرم تردیدآفرین است. در جنگ نرم، ایجاد تردید و بدبینى نسبت به بسیارى از مسائل، یک اصل و قاعده است. این جنگ با ایجاد ناامیدى و یأس شروع می‌‏شود. براى توفیق در این جنگ، با تکیه بر سنّت‌‏ها، البته با نوپردازى به صورت ظریف و آرام، در باورها و اعتقادات اساسى تردید ایجاد و به‌مرور بر دامنه این تردیدها افزوده می‌شود تا در نهایت به ایجاد تغییرات اساسى در باورها و ارزش‏‌ها دست یابد.

 

تفاوت‌های جنگ نرم و جنگ سخت

بین جنگ نرم و جنگ سخت دو تفاوت جدی وجود دارند:

۱- تفاوت در روش؛ چنانکه اشاره شد راه دستیابی به مطلوب در جنگ سخت تهدید و تشویق است، ولی در جنگ نرم اولویت‌های جامعه هدف طوری چیده می‌شوند که ناخودآگاه به آنچه صاحب قدرت نرم می‌خواهد معتقد می‌شوند و همان را انجام دهد.(۸)

۲- در قدرت سخت مبنای کار اجبار است ولی در جنگ نرم مبنای فعالیت‌ها اقناع است.(۹)

امتیازات جنگ نرم نسبت به جنگ سخت(۱۰)

از جمله امتیازات جنگ نرم نسبت به جنگ سخت می توان به موارد ذیل  اشاره کرد:

۱- خسارت کمتر: جنگ نرم خسارت‌های مادی و معنوی کمتری برای نیروی مهاجم دارد. در جنگ نظامی هر قدر نیروی مهاجم قوی باشد، خسارت مادی و مهم‌تر از آن تلفات نیروی انسانی خواهد داشت. لکن در جنگ نرم این خسارت به‌مراتب کمتر است. همچنین خسارت‌های معنوی جنگ سخت اعم از اقناع افکار عمومی داخلی و خارجی و پاسخ‌گویی به رسانه‌ها بسیار بیشتر از جنگ نرم است.

۲- پنهان بودن: جنگ سخت به دلیل بروز و ظهور آشکار خود به‌سرعت توجه و مقاومت سطوح مختلف جامعه هدف را برمی‌انگیزد، ولی جنگ نرم به دلیل پنهان و بی‌سر و صدا بودن عمیق‌ترین حملات را بر اعتقادات و فرهنگ جامعه هدف وارد می‌سازد، بدون آنکه دولت مورد تهاجم و افکار عمومی داخلی و خارجی نشانی از دخالت او بیابند.

۳- وسیع‌تر بودن گستره نتایج: غایت جنگ سخت تصرف بخشی از کشور یا سرنگونی قدرت حاکم است، ولی در جنگ نرم مجموعه ارزش‌ها و علایق جامعه مورد هدف است که هیچ‌گاه با جنگ نظامی تحصیل نمی‌شوند.

۴- عمیق‌تر بودن تأثیر: جنگ نرم هرچند حرکتی آهسته است، اما تأثیری عمیق‌تر بر جامعه هدف دارد، زیرا زیرساخت‌های فکری و رفتاری جامعه را تغییر می‌دهد. جبران حملات مهاجمان در جنگ سخت آسان، ولی در جنگ نرم بسیار دشوار است.

۵- کاهش امکان مقابله: از آنجا که در جنگ نرم از ابزارهای تکنولوژیکی استفاده فراوان می‌شود، مقابله با آن برای جوامعی که چنین امکانی ندارند بسیار دشوار است.

۶- مساعدتر بودن زمینه موفقیت: جذابیت پنهان و آشکار ابزارهای جنگ نرم حس اعتماد و همدلی را بین عموم مردم و افکار عمومی پدید می‌آورند و سبب می‌شوند که نیروی مهاجم با کمترین مقاومتی به اهداف خود نائل شود.

۷- ماهیت تفرقه‌انگیز: جنگ سخت به دلیل ماهیت خشن و تبعات سوء آشکار سبب شکل گرفتن حس وحدت و یکپارچگی بین اقشار مختلف مردم علیه دشمن مهاجم می‌شود و این امر پیروزی را برای نیروی مهاجم دشوار می‌سازد، ولی پنهانی و آهسته بودن جنگ نرم مانع از پیدایش چنین اجماع و اقناعی در برابر دشمن می‌شود و حتی بر سر وجود چنین جنگ و یا مصادیق آن بین نخبگان جامعه اختلاف نظر پدید می‌آید. این امر توفیق نیروی مهاجم را دو چندان می‌کند.

 

اهداف جنگ نرم‏

یکی از سئوالات مطرح در جنگ نرم این است که اساساً جنگ نرم برای  چه اهدافی طراحی شده است؟ در بررسی به عمل آمده به این نتیجه می‌رسیم که از جمله اهداف مهم جنگ نرم موارد ذیل هستند:

۱- ایجاد تغییر در اعتقادات، باورها و ارزش‌ها: مهم‌ترین و اصلى‏ترین هدف جنگ نرم را باید ایجاد تغییر و دگرگونى در باورها و اعتقادات جامعه هدف جنگ نرم دانست. اعتقادات و باورها، اساس حرکت یک جامعه به شمار می‌‏آیند. هرنوع اختلال در مسیر حرکت یک جامعه مستلزم تغییر در باورهای ایشان است. این تغییر که معمولاً به شکل نامحسوس صورت می‌گیرد، بسیار زیان‌بارتر از تغییرات رفتاری است.

۲- ایجاد تغییر در رفتار: رفتارهاى یک جامعه مبتنى بر اعتقادات، باورها و ارزش‌های آنانند. با تغییرات اساسى در این مبانى، مدل‏‌هاى رفتارى در حوزه‏هاى گوناگون تغییر می‌‏کنند. همان طور که رفتار از باور متأثر است، باور نیز از رفتار تأثیر می‌پذیرد. از این رو ترویج برخی گونه‌های خاص رفتاری در قالب سبک زندگی به همراه ساختن افراد با اعتقادات جامعه الگو منجر می‌شود.

۳- ایجاد تغییر در ساختار سیاسى‏: هدف نهایى جنگ نرم ایجاد تغییر و دگرگونى در ساختارهاى سیاسى جامعه و جایگزین کردن ساختارهاى جدید است. اهداف ذکر شده در یک فرآیند و به صورت خطى دنبال مى‏شود. با ایجاد تغییر در باورها، ارزش‌ها و رفتارهاى یک جامعه، به صورت طبیعى مدل رفتارهاى حمایتى از ساختار سیاسى موجود تغییر می‌کند و مدل‌‏هاى چالشى جایگزین آن می‌‏شود. مردم در شرایطى با نظام سیاسى خود به چالش بر مى‏خیزند که دیگر آن را مشروع ندانند و از نظر آنان مسئولان سیاسى مقبولیت خود را از دست داده باشند. بنابراین مشروعیت‌‏زدایى و مقبولیت‌‏زدایى براى ایجاد بحران و ناآرامى و بى‏ثبات‏سازى در جامعه هدف، از کارویژه‏‌هاى اصلى جنگ نرم به حساب می‌آید. با از دست رفتن مشروعیت و مقبولیت یک نظام سیاسى در بین مردم، زمینه‌‏هاى لازم براى تغییر آن ساختار و نظام سیاسى و جایگزین شدن یک نظام و ساختار جدید به‌راحتی فراهم می‌‏شود.

 

فضای مجازی مهم‌ترین بستر برای جنگ نرم

فضای مجازی در حال حاضر مساعدترین بستر برای تحقق جنگ نرم علیه آرمان‌ها و ارزش‌های جمهوری اسلامی است. پیش از آسیب‌های ظاهری جنگ نرم، باید به مبنایی‌ترین خطر آن توجه کرد. آسیب تغییر در بنیان‌های معرفت‌شناختی جامعه بیش از دیگر آسیب‌های آن است. زندگی مجازی در حال متحول ساختن معنای صدق و کذب است. در مبانی معرفت شناختی، مطابقت با واقع معنای صدق و اثبات گزاره‌ها به کمک بدیهیات عقلی یا دیگر منابع معتبر مانند تجربه و نقل موثق، معیار احراز این مطابقت است. اما زندگی در فضای مجازی سبب شده است تعداد تأییدها و دنبال کنندگان، ملاک صدق یک گزاره تلقی شود.

نسبی‌گرایی و کثرت‌گرایی معرفت‌شناختی آسیب دیگر مبنایی است که در فضای مجازی طنین دارد. اگرچه فراوانی دیدگاه‌های خاص در بسیاری موارد ساختگی و غیرواقعی است، لکن فراوانی بی‌نظیر دیدگاه‌های متعارض و ناتوانی در تشخیص حق و باطل، ذهن مخاطب را به سمت کثرت‌گرایی یا نسبیت‌گرایی سوق می‌دهد.

با تغییر در بنیان‌های معرفتی مخاطبان فضای مجازی، باورهای رسمی از دین نیز مورد تردید قرار می‌گیرند و رفته رفته، اسلام فقاهتی و انقلابی تنها یک قرائت در کنار دیگر قرائت‌ها و غیرقابل ترجیح بر آنها به شمار می‌آید. فرآیند ناگوار یادشده درباره ارزش‌های حاکم اخلاقی و ساختار سیاسی نیز هدف‌گذاری شده است. اگر باورهای اساسی مردم در حوزه دین، اخلاق و ارزش‌های سیاسی تغییر کند، مهم‌ترین هدف جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی محقق شده است. اینها آسیب‌های مهم در ساحت بنیان‌های فکری و عقیدتی هستند.

در حوزه رفتارها نیز تکرار نمادهای سبک زندگی مادی مبتنی بر محوریت لذات مادی، شاخص رفتارهای فردی و اجتماعی را با شیبی ملایم به این سمت سوق می‌دهد. بشر کنونی تا واپسین لحظات بیداری خویش متأثر از داده‌های فضای مجازی است و فرصتی برای خلوت با خود و خالق خویش را ندارد و زمینه خودفراموشی و غفلت از حقایق زندگی بیشتر فراهم می‌شود.

فراوانی محتواهای خلاف اخلاق، حساسیت افراد را به منکر کاهش می‌دهد و حتی اگر خود از چنین محتوایی استفاده نکنند، به دلیل فراگیری آن، از احساس نفرت و انزجارشان از این امور رفته رفته کاسته می‌شود.

در ساحت سیاسی اجتماعی نیز فضای مجازی بستری مساعد برای جنگ نرم است. کاربران فضای مجازی با انبوهی از اطلاعات مواجه می‌شوند که فاقد عمق و تحلیل‌اند و نتیجه آن زودباوری و سطحی‌نگری مخاطبان است. این امر افراد را برای پذیرش شایعات و سوء استفاده دشمن از آسیب‌های اجتماعی و سیاسی بیش از فضای حقیقی مستعد می‌کند. تردیدآفرینی و تضادآفرینی که از مهم‌ترین ویژگی‌های جنگ نرم است، در فضای مجازی ساده‌تر از فضای حقیقی قابل تحقق است. نتیجه این امر سلب اعتماد مردم از حاکمان و کارآمدی نظام مستقر است که  در درازمدت می‌تواند به اندازه تغییر ساختار سیاسی خطرناک باشد.

موارد یادشده به معنای نادیده گرفتن امتیازات فضای مجازی نیست، لکن از آنجا که موضوع بحث جنگ نرم است، سیر مطالب این نوشتار بر آسیب‌ها و چالش‌های فعلی و آتی متمرکز شده است.

 

 

پی‌نوشت‌ها:

۱٫جوزف نای، رهبری و قدرت هوشمند، ترجمه محمدرضا گلشن پژوه و الهام شوشتری زاده،تهران، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرارمعاصر تهران،۱۳۸۷، ص۷۰٫۱٫

  1. همان، ص۷۰-۷۱٫
  2. جوزف نای، قدرت نرم ، ابزارهای موفقیت در سیاست بین الملل، ترجمه سید محسن روحانی و مهدی ذوالفقاری، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، ۱۳۸۹، ص ۴۳٫
  3. جوزف نای، منابع قدرت نرم ، ترجمه ناصر بلیغ، فصلنامه مطالعات بسیج، سال دهم ، شماره ۳۶، پاییز ۱۳۸۶، ص۱۱۰٫
  4. جوزف نای، قدرت نرم ، ابزارهای موفقیت در سیاست بین الملل، ص۲۴

۶٫همان

  1. احمد حسین شریفی، جنگ نرم، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۹، ص۲۷٫
  2. جوزف نای، قدرت نرم ، ابزارهای موفقیت در سیاست بین الملل، ص۴۵٫
  3. جوزف نای، قدرت نرم و رهبری، ترجمه عسکر قهرمانپور، فصلنامه عملیات روانی، شماره۲۱، بهار ۱۳۸۸، ص۱۲۶-۱۲۷٫
  4. مرکز پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی صدرا، جنگ نرم و وضعیت کنونی ما، تهران،۱۳۹۰،صص۹۰-۹۳٫

 

01سپتامبر/20

سیاست و دیانت

علل بقای اینستاگرام

اینستاگرام از مهمترین نشانه‌ها و ابزار تمدن و فرهنگ و ترقی در عالم امروز است و خوشبختانه به همت ارباب دلسوز وزارت «تلگراف و ارتباطات» و مقامات مافوق ایشان، این نماد مهم تمدن در مملکت ما رایج و فراگیر شده و قاطبه رعایا می‌توانند به ثمن بخس بر خوان تنعم این مائده جاریه نشسته و کسب فیض کنند. تا آنجا که بنا به احصائیه رسمی بیش از ۲۵ کرور (معادل میلیون) از نفوس مملکت اعم از اناث و ذکور به مائده مذکور متصل و به کسب معارف و جذب انوار از این منبع فیض مشغولند و این رقم به شکل یومیه در حال ارتقاء است.  (و البته بر صاحب این قلم و باقی اهل فن معلوم نشد چرا در بلادی مانند جاپان (ژاپن !) و بریتانی عظمی (انگلستان) استفاده از این وسیله کمتر از مملکت ماست و رعایای بلاد مذکور علیرغم آن که در عداد ممالک راقیه به حساب می‌آیند، التفاتی به این نشانه ترقی و تمدن ندارند! شاید از باب خساست باشد و شاید از این باب که حکام بلاد مذکور به مانند دولت ابد مدت و «روحانیه» مملکت ما، اهل لطف و ترحم بر رعایای خود نیستند. والله اعلم!). اما حکما و منورالفکران و صاحبان معرفت در خصوص فوائد و خصایص اینستاغرام موارد متعدد و متنوعی ذکر کرده‌اند که از جهت اختصار به اندکی از آن اشاره می‌شود:

الف) فسق مجازی و دلالی محبت و برداشتن پرده‌های حجب و حیا میان رجال و نسوان: به برکت این وسیله نامحرمان و عشاق و اصحاب شهوات می‌توانند به طرفه‌العینی به هر قسم که مایل باشند به زیارت هم نائل شده (ولو یکی در مشرق و دیگری در مغرب باشد) و صورت و هیکل هم را در هر حال ولو عریان ملاحظه نموده و اختلاط نمایند و کارشان مانند مرحوم خلد آشیان «فرهاد کوه کن» به تیشه و غیره نکشد و «مجنون» نشوند و انحصاری هم در این نوع از روابط نیست! چرا که یک ضعیفه می‌تواندد به مدد این وسیله در آن واحد از صدها و بلکه هزاران مجنون دلبری نموده و «مجازا» اسباب تمتع تمامی آنها را برآورده ساخته و به یک کرشمه در لحظه‌ای هزاران دل بر باد دهد و بلعکس! و دیگر امتیاز این اسباب در آن است که در آن کلیه قیود اخلاقیه و شرعیه از روابط بین نامحرمان برداشته شده و افراد مختارند هرچه می‌خواهند و می‌توانند در ارضای شهوات بکار بسته و در معرض دید همگان قرار داده و برای افعال شنیعه خود هزاران شریک یافته و از آنها «لایک» دریافت کنند! (و لایک همان احسنت و حبذا است منتها به لغت فرنگیان!)

از دیگر مزایای اینستاغرام تعلیم لوندی و بی‌حیایی و پرده‌دری است آن‌سان که حتی بنات نورس نیز از این تعالیم محروم نمانده و خوف آن می‌رود که عفت به امری متروک بدل گردد و تبرج سکه رایج گردد و عمده بنات و نسوان را به طوفان خود غرقه کند.

ب) الواتی مجازی: سابق بر این در بعض مدن و قصب، جماعت الواط و لشوش و اراذل، کوی و برزنی را قرق کرده و به قداره‌بندی و عربده‌کشی و الواتی مشغول می‌شدند و الباقی از درک این مناظر محروم مانده و ناکام از دنیا می‌رفتند. از جمله فوائد و برکات اینستاغرام آن است که هر منزل و بیتی را به عرصه عربده کشی و بدمستی و اوباشگری الواط بدل کرده و این جماعت که آنها را «شاخ‌های اینستاغرام» نامیده‌اند معروف خاص و عام گردیده و برای خود دولت و مکنتی به هم زده‌اند و لیلا و نهارا  در«پادشاهی اینستا» به کامروایی و ششلول‌بندی و رجز خوانی مجازی  مشغولند و حتی برای اثبات خود طلبه علوم دینیه را مقتول نموده و به آن تفاخر نموده و هل من مبارز می‌طلبند!

ج) طراری مجازی: با وجود اینستاغرام دیگر نیازی نیست تا عیاران و طراران دست در جیب خلایق کنند و یا به رسم قطاع الطریق راه بر کاروانیان ببندند ! این شبکه مجازی امکانات و اسباب مختلفی را برای سهولت عمل سارقان و طراران و خدعه گران و گندم نمایان جوفروش فراهم آورده تا با نشستن در خانه خود و فقط به مدد یک گوشی اندروید و صد البته به معجزه اینستاغرام مال خلق را ربوده و جیبشان را خالی کنند و از قهر محتسب و گزمه و عسس نهراسند!

د) تکاثر و تفاخر از راه دور: آدمی به «تفاخر و تکاثر و تفرعن» زنده است و حیات بدون این تفاعلات ثلاثه خالی از کیف و لذت است! بالاخره همیشه که نمی‌توان با شهوت و شکم لذت برد. اصل لذت جویی و کامرانی و شادخواری در جاه طلبی است و فخر فروشی و انانیت و خودبرتربینی و تحقیر دیگران! و اصولاً یکی از فوائد اصلیه اینستاغرام عینیت بخشی به تفاعلات ثلاثه (تفاخر و تکاثر و تفرعن) است. خلایق به مدد اینستا، هر طعام شاهانه‌ای که می‌خورند، هر ملبوس زربفتی که می‌پوشند، هر شراب غالی که می‌نوشند، هر سفری که به فرنگ و بلاد روم می‌روند و هر گوهر شب چراغی که ابتیاع و استعمال می‌کنند را در اینستاغرام با آب و تاب و پیاز داغ اضافه، به چشم و رخ سایرین می‌کشند و هر چه بشود فخر و فیس و افاده می‌فروشند تا ثابت کنند مثل فرعون و هامان قارون از باقی خلق برترند.

این حالات را به لسان اهالی اینستاغرام «عیش و عشرت لاکچری» گویند و بعضی اهل فن، گویند غایت اصلی اینستاغرام همین “لاکچری بازی” است! و مخفی نماند که لاکچری بازی، اساس تفرقه امم و از اسباب ایجاد شقاق میان ملل است و اختلاف طبقاتی و تبعیض جز با آن راست نیاید.

* اینها که گفته شد گوشه‌ای از برکات و خواص این شبکه مجازی بود و لابد مقامات وزارت ارتباطات و شورای عالی فضای مجازی، خواص و فوائد دیگری در اینستاگرام سراغ دارند که با دست و دلبازی تمام این شبکه را در دسترس همگان و. خصوصاً جوانان و نوجوانان مملکت قرار داده‌اند!

 

سوگلی حقوق بشر

* عمادالدین باغی (باقی) را می‌شناسید؟ همانی که به گواهی بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و بزرگان اصلاحات از مهم‌ترین فعالان حقوق بشر در ایران است! همانی که زندگی و جوانی‌اش را وقف کرده تا ثابت کند نظام جمهوری اسلامی و اصولاً حکومت دینی ذاتاً ناقض حقوق بشر است؟

** بعد از ترور سردار سلیمانی، آقای باقی (باغی) در اینستاگرام نوشته بود این ترور برخی را غمگین و برخی را شاد کرد؛ اما این ترور مغایر با قوانین بین‌المللی است. در آن مقطع اینستاگرام هزاران حساب کاربری و پست‌های حاوی تصویر یا مطلب مرتبط با سردار شهید را حذف کرد و در این میان عبارت جناب باغی درباره‌ ترور شهید سلیمانی نیز حذف شد.

*** پس از حذف مطلب باغی درباره‌ ترور سردار سلیمانی توسط اینستاگرام، یک سایت انگلیسی گزارشی از این رویداد را منتشر کرد و سی.‌ان.‌ان، واشنگتن پست و برخی دیگر از رسانه‌های اروپایی و آمریکایی گزارش سایت انگلیسی را بازنشر کردند و اینجا بود که اینستاگرام اعلام کرد، «ما متوجه شدیم «باغی» بر خلاف سیاست‌ها و قوانین ما عمل نکرده و ما به اشتباه مطلب او را حذف کرده‌ایم. لذا مطلب حذف شده‌ او را باز می‌گردانیم.»

الف) از این ماجرا نتیجه می‌گیریم که اینستاگرام، سی.‌ان.‌ان، واشنگتن پست و عمادالدین باغی چقدر خوب و قانونمند‌ و حامی آزادی بیان هستند.

ب) همچنین نتیجه می‌گیریم که رسانه‌های آمریکایی و اروپایی و اینستاگرام، فرق دوست و دشمن را می‌شناسند!

ج) البته می‌توان این نتیجه را هم گرفت که برای برخورداری از حق آزادی بیان (آن هم تا حدی که واشنگتن پست و سی‌.ان‌.ان از آدم دفاع کنند) لازم است قبلاً درباره‌ نقض گسترده‌ حقوق بشر در حکومت اسلامی ایران افشاگری و اعتراض کرده باشی!

 

برکات دولت اعتدال

در هفته دوم تیر ماه ۹۹، دفتر رئیس جمهور با انتشار بیانیه‌ای تاکید کرد: «در هر کوی و برزن نشانی از تلاش و فداکاری این دولت ثبت است». بر همین مبنا تعدادی از دستاوردهای دولت جناب روحانی که در هر کوی و برزنی قابل مشاهده است، عبارتند از:

الف ) عادی شدن بی‌حجابی و کشف حجاب در همه جای مملکت (دقیقاً در هر کوی و برزن): از تهران گرفته تا دورترین روستاها! از خیابان تا کوه و جنگل و ساحل دریا! از جشنواره‌های هنری تا عزاداری و تشییع سلبریتی‌ها! در هواپیما، در قطار، در خودروهای شخصی و عمومی، در دانشگاه‌ها و بیمارستان‌ها و هر جای دیگری که فکرش را می‌کنید یا به ذهنتان نمی‌رسد! آن‌هم با برداشتن روسری و پوشیدن لباس‌های تنگ و آستین کوتاه و شلوارک‌های بدن‌نما و…!

ب) ارتقای قدر و قیمت کالاهای تولید داخل: قبل از دولت روحانی، پراید ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان قیمت داشت و مردم از داشتن و سوار شدن آن، احساس خجالت می‌کردند. اما پس از گذشت ۷ سال از عمر دولت روحانی، مردم برای خرید پراید ۸۰ میلیونی سر و دست شکسته و در قرعه‌کشی شرکت می‌کنند و داشتن پراید احساس میلیونری به انسان می‌دهد.

ج ) بیشترین حد از گسترش فضای مجازی در جهان: هر چند باورش سخت است اما دولت اعتدال در این عرصه راه افراط درپیش گرفته و  بی‌نظیرترین توسعه محتوایی موجود در جهان را در فضای مجازی ایران ایجاد کرده! ممکن است سرعت و حجم اینترنت موجود در ایران چنگی به دل نزند اما در عوض آزادترین اینترنت جهان در ایران فراهم آمده به صورتی که شما می‌توانید از اهانت به دین و مقدسات تا انواع فیلم‌های جنسی و مباحث خلاف امنیت ملی و اهانت به افراد و هر چیز دیگری را که بخواهید درون فضای مجازی موجود و بدون فیلترشکن ببینید و بخوانید. (جهت اطلاع‌تان عرض می‌شود سطح آزادی اینستاگرام در ایران بسیار بیشتر از آزادی موجود در همین عرصه در بلاد اروپایی است!.) فقط اگر محتوا و پیام شما حاوی مطالب یا مفاهیم ضد صهیونیستی و ضد آمریکایی جدی باشد توسط متولیان اینستاگرام حذف خواهد شد. ولی دولت روحانی هیچ مطلبی در اینستاگرام را حذف نکرده و نخواهد کرد. آخرین دستاورد دولت روحانی در این عرصه، فراهم آمدن امکان پخش شنیع‌ترین فیلم‌ها وتصاویر جنسی به صورت زنده یا ضبط شده در فضای مجازی (در بستر اینستاگرام) است که در نوع خود در جهان کم‌نظیر بوده و دولت هم تصمیمی برای محدود کردن این امکان ندارد.

 

پیش‌گویی دولت

*سخنگوی دولت روحانی: اگر دولت ما روی کار نبود، اوضاع کشور صد برابر بدتر بود.

** محسن غرویان ( اصلاح طلب و حامی دولت ): اگر در سال ۹۶ رئیسی به قدرت می‌رسید الان قیمت دلار ۴۰هزار تومان بود.

بر همین اساس و بر مبنای پیش گویی به روش دولت اعتدال:

الف) هر زنی می‌تواند سر شوهرش منت بگذارد اگر من زن تو نمی‌شدم الان هند جگر خوار زنت بود!

ب) هر مادری می‌تواند به بچه‌اش بگوید اگر من تو را نمی‌زاییدم مادر فولادزره تو را می‌زایید!

ج) هر مردی می‌تواند توی سر زنش بزند که اگر من تو را نگرفته بودم الان تو خونه بابات ترشیده بودی!

د) ملت می‌تواند به دولت مردان اعتدال بگوید اگر به شما رای نداده بودیم الان در سرای سالمندان مشغول غر زدن به بغل دستی‌تان بودید.

ه) ویروس کرونا می‌تواند به مردم جهان بگویید اگر من نیامده بودم الان همه شما از مرض قلبی مرده بودید.

و) ارتش سعودی به مردم یمن خواهد گفت اگر شما را با بمب نمی‌کشتیم آن‌وقت باید  مثل خاشقچی در اسید غیب می‌شدید.

ز)  دکتر نجفی (چهره شاخص اصلاحات) در دفاع از خودش می‌گوید : اگر زن دومم را با گلوله نمی‌کشتم، حتماً به علت اصابت شهاب سنگ در خیابان کشته می‌شد.

13مارس/19

فضای مجازی، تنگه احد انقلاب و نظام اسلامی

۱) برخی از پژوهش‌گران غربی، انقلاب اسلامی را «انقلاب کاست» نامیده‌اند. چرا که رسانه محوری و شاخص آن، نوارهای کاست حاوی سخنرانی‌ها و پیام‌های حضرت امام بود! و در این نام‌گذاری ظرافتی وجود دارد که در صورت دقت می‌تواند مایه مباهات وفاداران و حامیان انقلاب‌اسلامی باشد. چون در روزگاری که روشنفکران جهان با توسل به سلاح دست به انقلاب‌های ضد استعماری و یا ضد امپریالیستی می‌زدند و با افتخار اسلحه را نماد انقلاب می‌دانستند (دهه‌های شصت و هفتاد میلادی)، انقلاب اسلامی با مدد «رسانه» پیام خود را به گوش مخاطبانش رساند و با اعلامیه و کتاب و نوار کاست (ونه اسلحه!) به مبارزه با دشمن پرداخت و به موفقیت رسید و همین نکته بهترین دلیل بر فرهنگی و فکری بودن ماهیت انقلاب اسلامی است و این نکته را دشمنان اصلی انقلاب اسلامی بیش از سایرین درک کرده‌اند.

(هرچند که در تبلیغات و اظهارات علنی، انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن‌را، خشن و مبتنی بر اسلحه و تروریست و…معرفی می‌کنند).

۲) از ابتدای پیروزی نهضت امام در بهمن ۵۷ تا امروز، جهان استکبار روش‌های متنوعی را (از تحمیل جنگ و تروریسم تا تحریم اقتصادی و جنگ نرم) برای مقابله  با انقلاب و جمهوری اسلامی (با اهداف مختلف اعم از تخریب و تضعیف تا براندازی) در پیش گرفته و در بسیاری از موارد با شکست و عدم موفقیت روبرو شده است، اما به نظر می‌رسد تجربه چند دهه مواجهه با انقلاب و نظام اسلامی این نکته را برای جبهه استکبار ثابت کرده که موثرترین روش برای مقابله با انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن، استفاده از جنگ نرم و رسانه‌ای است. چرا که انقلاب اسلامی پدیده‌ای فکری و فرهنگی است و بکارگیری ابزارهای غیر فرهنگی و سخت افزاری در مقابله با پدیده‌ای فکری و فرهنگی نه تنها به تضعیف و شکست آن پدیده منجر نمی‌شود، بلکه می‌تواند به گسترش آن پدیده نیز بیانجامد (همان‌گونه که به تعبیر حضرت امام، تحمیل جنگ به جمهوری اسلامی، زمینه‌ساز گسترش تفکر انقلاب اسلامی درمنطقه و احیاگر معنویت و اسلام‌خواهی در اروپا و آمریکا گردید).

۳) هرچه روش‌های تهاجمی سخت‌افزاری (جنگ و تروریسم و…) در مهار و براندازی انقلاب و جمهوری اسلامی ناکارآمد وکم نتیجه بوده، ابزارهای فرهنگی و رسانه‌ای مستکبران در وارد کردن آسیب به جریان انقلاب اسلامی و جامعه اسلامی ایران موفق و موثر ظاهر شده‌اند. این موفقیت، هم به دلیل تناسب ماهیت پدیده مهاجم  با ماهیت انقلاب و نظام اسلامی (پدیده مورد هجوم)، و هم به‌دلیل غفلت فراگیر متولیان امور از این نوع تهاجم و بعضاً همکاری مدیران نظام (بخوانید نفوذی‌های دشمن در بدنه مدیریتی نظام!) با این هجوم، ممکن شده و با کمال تاسف به عنوان امری دائمی و نقطه قوت دشمنان انقلاب و نظام اسلامی درآمده است. این روند نامبارک و مخرب، پس از خاتمه دفاع مقدس در جامعه قوت گرفت و با توجه به موفقیت آن به ابزار اصلی اما نامحسوس دشمن تبدیل شد. هرچند رهبری نظام و بسیاری از دلسوزان کشور و انقلاب، از همان ابتدا متوجه این ابتکار عمل جهان استکبار شده و برای بیداری جبهه خودی در برابر این تهاجم تلاش کردند اما به دلیل ماهیت فرهنگی و ابزارهای رسانه‌ای رایج در این هجوم و تاثیرات تدریجی و زیرپوستی آن، بخش عظیمی از مسئولان (و به تبع آنها مردم!) با بی‌خیالی از کنار این موج مرگبار و خطرناک عبور کرده و برای مقابله با آن چاره‌ای نجسته و حتی احساس خطر هم نکردند (بماند که درمواقع  بسیار، برای ورود موج مهاجم مذکور به جامعه جاده باز کرده و مسیر را هموار نموده و حتی در برابر آن فرش قرمز پهن کردند). چرا که این پدیده و مظاهر آن را نماد پیشرفت و فن‌آوری و تبادل فرهنگی می‌دانستند و مخالفت با آن را نامعقول، نامطلوب و ناممکن  می‌شمردند.

۴) هرچند تهاجم نرم استکبار جهانی علیه انقلاب و نظام اسلامی، با ابزارهای فرهنگی رسانه‌ای منطبق با فن‌آوری‌های روز صورت گرفته و می‌گیرد، اما هیچ‌یک از اشکال و قالب‌های آن، مانند شبکه‌های مجازی جاگرفته بر بستر تلفن‌های همراه، امکان موفقیت و فراگیری نیافته است! چرا که بر اساس اظهارات متولیان مربوطه در وزارت ارتباطات، تعداد کاربران گوشی‌های تلفن همراه هوشمند که از شبکه‌های مجازی بهره برداری می‌کنند به چهل میلیون نفر رسیده و این یعنی نیمی از جمعیت کشور (و دقیقاً، یعنی اکثریت جمعیت فعال و جوان جامعه. به روایت وزیر ارتباطات ۷۳ درصد از کاربران فضای مجازی در ایران بین ۱۸تا ۳۴ سال سن دارند) به هدف بالفعل جنگ فرهنگی رسانه‌ای دشمنان انقلاب و جمهوری اسلامی تبدیل شده‌اند. آن‌هم به صورتی که هیچ نظارت و کنترلی برروی کانال‌ها و محتوای پیام‌های موجود در این شبکه‌ها وجود ندارد و هر کسی می‌تواند به سادگی و از هر نقطه از جهان، محتوای مورد نظر خود را در قالب‌های مختلف (اعم از فیلم، تصویر، کاریکاتور، موسیقی، متن و مطلب و یا ترکیبی از همه یا بعضی از این موارد) روی این شبکه‌ها بارگزاری کند (بدون این که امکان شناسایی و یا برخورد با او فراهم باشد و این یعنی بهترین فرصت ممکن جهت هجوم همه جانبه رسانه‌ای- روانی از جانب جبهه استکبار به ذهن و دل و جان بیش از ۴۰ میلیون ایرانی‌! و در این میان هیچ سپر و مانعی جهت مصون ماندن کاربران ایرانی فضای مجازی از این تهاجم وجود ندارد الا استفاده نکردن از این فضا!

۵- وزیر کشور درباره وضعیت فعلی فضای مجازی در کشور معتقد است: «در حال حاضر سوء استفاده‌های اعتقادی،اخلاقی، جنسی، فرهنگی و اجتماعی در فضای مجازی وجود دارد و با نوعی ولنگاری در این فضا مواجهیم و هیچ نظارتی بر این فضا وجود ندارد. والدین در این زمینه نگرانند. و این نگرانی را مرتب تکرار می‌کنند و دولت باید قوانینی ارائه کند تا بتوان به سلامت فضای مجازی اعتماد کرد» (۱۶/۱۰/۹۷) این سخنان از آن‌رو قابل اعتناست که اولاً از جانب مقامی رسمی بیان شده و ثانیا گوینده آن در جایگاهی است که اشراف نسبتاً کاملی بر امور امنیتی و انتظامی کشور دارد. تعابیر «ولنگاری و عدم هیچ‌گونه نظارت بر فضای مجازی» دقیق‌ترین توصیف از وضعیت فعلی فضای مجازی حاکم بر فکر و ذهن نیمی از مردم کشور ماست! و درست به همین دلایل است که کنگره آمریکا (در دی‌ماه سال ۱۳۹۷) بودجه‌ای اختصاصی (معادل ۴۵۰ میلیون دلار)  برای جنگ روانی علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی  تصویب می‌کند (سال قبل، این رقم ۲۰۰ میلیون دلار بوده است) و ارتش رژیم صهیونیستی طی سه‌سال اخیر، تمرکز خود را بر تهاجم به انقلاب اسلامی از طریق بارگزاری مطالب مختلف روی فضای مجازی موجود در ایران قرار داده است.

۶- مقایسه کاربران ایرانی شبکه اینستاگرام (که مخصوص تبادل فیلم و عکس در فضای مجازی است و مبادلات داده‌ها در آن معمولاً  نازل‌ترین و سخیف‌ترین بخش دنیای مجازی را تشکیل می‌دهد) با کاربران همین شبکه در جهان، گویای کیفیت استفاده از فضای مجازی در ایران امروز است: مثلاً در هند با جمعیت بیش از ۹۰۰ میلیون نفر، تنها ۷۰ میلیون نفر از اینستاگرام استفاده می‌کنند حال آن‌که از جمعیت ۸۰ میلیونی ایران بیش از ۲۴ میلیون در اینستاگرام فعالند! جالب اینجاست که تعداد کاربران اینستاگرام در ژاپن و انگلستان از ایران کمتر است و همین ارقام نشان می‌دهد استفاده از فضای مجازی بویژه شبکه‌هایی مانند اینستاگرام نه تنها نماد به روز بودن و تجدد نیست بلکه چنان که ملاحظه شد پدیدآورندگان چنین شبکه‌هایی (کشورهایی مانند انگلستان و ژاپن) کمتر از مردم کشور ما از این ابزارها بهره می‌برند و اگر کاربرد چنین شبکه‌هایی نماد و نشانه رشد و پیشرفت بود قطعاً شهروندان انگلستان و ژاپن در استفاده آنها از مردم ما سبقت می‌گرفتند!

۷) برخی در دفاع از فضای مجازی با ساده‌انگاری تمام، این پدیده را به چاقویی تشبیه می‌کنند که می‌توان به شیوه‌های مثبت یا منفی از آن بهره گرفت (همان مثال کهنه چاقو در دست جراح یا در دست چاقوکش). در پاسخ این دفاع برآمده از نقص اطلاعات، ناگزیر باید مدافعان فضای مجازی را به این نکته ارجاع داد که چرا در هیچ کشور غربی فضای مجازی مانند کشور ما رها و یله و بی‌در‌وپیکر نیست؟ و اگر وضعیت فعلی فضای مجازی در ایران مطلوب است، چرا هیچ‌یک از طراحان و سازندگان فضای مجازی، مانند ما از فضای مجازی بهره‌برداری نمی‌کنند و برای استفاده از این پدیده، محدودیت‌های قانونی فراوان وضع کرده و می‌کنند؟!

۸) آسیب‌های فضای مجازی به جامعه ما، آنچنان گسترده و متنوع است که برشمردن و توضیح هر یک، مجالی طولانی می‌طلبد اما به صورت مختصر باید به موارد زیر اشاره کرد:

الف– قداست‌زدایی از دین و دین‌زدایی از جامعه: از جمله تاثیرات جدی گسترش فضای مجازی، بویژه شبکه‌هایی مانند تلگرام و اینستاگرام و… بر جامعه ایرانی، قداست‌زدایی از دین از طریق اشاعه مطالب هجو و هزل درباره دین و مقدسات دینی (ائمه اطهار، پیامبران، معاد و حتی ذات اقدس باری‌تعالی) است. این دسته مطالب، چون به نام طنز و لطیفه در این فضا منتشر می‌شود موجب عکس‌العمل جدی متدیّنان و مردم عادی نشده و حتی در برخی موارد این افراد اقدام به بازنشر چنین مطالبی می‌نمایند. از سوی دیگر ایجاد تردید در اذهان جامعه درباره واجبات و شعائر دینی در قالب داستان‌های کوتاه، اشعار و جملات قصار از چهره‌های داخلی و خارجی و بازنشر این مطالب توسط چهره‌های مشهور سینمایی و هنری، روش دیگری برای تضعیف و تخریب باورهای دینی جامعه است. مطالبی مانند تحریم سفر حج (به بهانه نریختن پول مملکت به جیب سعودی‌ها و اختصاص هزینه حج به فقرا) یا اختصاص هزینه‌های مراسم محرم به فقرا (به بهانه این‌که اگر امام حسین(ع) الان حاضر بود به ‌جای برپایی مجلس روضه به فقرا کمک می‌کرد)، و یا تحقیر روزه‌داری ماه رمضان، (‌به این عنوان که بهتر است انسان به جای گرسنگی کشیدن دروغ نگوید و به فقرا کمک کند و…)، هدف نهایی این بخش از تهاجم، تضعیف باورهای دینی جامعه و سرنگونی نظام و انقلابِ مبتنی بر دیانت مردم است.

ب-ایجاد یاس و ناامیدی عمومی در جامعه: جوّ غالب در شبکه‌هایی مانند تلگرام، اینستاگرام و…، ترسیم فضایی به شدت تیره و ناامید کننده از کشور و آینده آن است به گونه‌ای که در این فضا، ایران در تخلفات و مفاسد مالی، بی‌کیفیتی تولیدات و اجناس، بی‌مسئولیتی و رفتارهای غیرانسانی، دزدی و غارت و چپاول، کثیفی و نبود بهداشت و ناامنی، رتبه نخست جهان را به خود اختصاص داده و همه دنیا حتی کشورهایی مانند هند یا بنگلادش از ایران پیشرفته‌تر و بهتراند. (والبته در اکثر موارد چنین تصویر می‌شود که ایران عصر پهلوی جزء سرآمدترین ممالک دنیا بود و مردم ایران از خوشبخت‌ترین جوامع انسانی به شمار می‌آمدند و انقلاب اسلامی کشور را از آن اوج به وضعیت رقت‌بار کنونی رسانیده است!)

ج- ستیز با هویت اسلامی- ایرانی و تحقیر آن: در این فرآیند ضمن ارائه اطلاعات غلوآمیز و غلط، درباره تاریخ ایران باستان (بازنمایی کوروش و داریوش در حد مقدسات دینی در فضای مجازی و تشویق مردم به بزرگداشت کوروش وحضور در محل موسوم به آرامگاه  کوروش و حتی سجده در برابر آن) هویت ایران پس از اسلام را تحقیر و پذیرش اسلام از جانب ایرانیان را به عنوان تحمیل فرهنگ و زبان وآیین عربی بر مردم ایران عنوان کرده و ادامه باور به اسلام، تداوم تسلط عربها بر مردم ایران توصیف می‌شود و مردم به بازگشت به هویت ایران باستان و ترک هویت اسلامی تشویق می‌شوند چرا که بر اساس اطلاعات ارائه شده در این روند، هویت فعلی جامعه ایرانی جز تقلبکاری، دروغ گویی و دزدی و بدکاری نیست و جامعه ایرانی این صفات را از قوم عرب فراگرفته است! (جشن گرفتن روز تولد کوروش و حضور هزاران نفر در اطراف مقبره منتسب به او و جشن و پایکوبی مختلط و خلاف شرع به همین مناسبت در روزهای محرم در چند‌سال اخیر از جمله رویدادهایی است که طراحی و اجرای آن کاملاً توسط شبکه‌های موجود در فضای مجازی و کاربران نشسته در بخش جنگ روانی ارتش صهیونیستی انجام شده است)

د) نفوذ امنیتی و جاسوسی: گروه‌هایی مانند داعش، منافقین خلق، مبلغین وهابیت و بهاییت ودر سال‌های اخیر به راحتی و با استفاده از امکانات فضای مجازی و عدم کنترل و نظارت بر آن در ایران، موفق شدند به تبلیغ و ترویج خود پرداخته و ده‌ها تن از شهروندان ایرانی را به تشکیلات خود جذب و در مسیر اهداف خود بکار گیری کنند. سازمان‌های جاسوسی غربی نیز با استفاده از فرصت بی‌نظیر موجود در فضای مجازی ایران، اقدام به نفوذ و یافتن قربانی در میان کاربران ایرانی نموده و با کمترین هزینه و بدون ریسک موفق به استخدام ده‌ها تن جاسوس و نفوذی شده و از آنان در جهت جمع‌آوری اطلاعات و پخش شایعه و حتی در راه اندازی شبکه‌های منسجم فعال در اعتراضات صنفی و معیشتی حداکثر بهره‌برداری را نموده‌اند. از دیگر نمونه‌های بکار‌گیری ظرفیت فضای مجازی ایران از جانب دشمنان نظام و انقلاب، می‌توان به رهبری شورش‌های کور دی‌ماه ۹۶ توسط کانال تلگرامی آمدنیوز اشاره کرد.(این کانال علاوه بر زمان‌بندی و تشویق مردم به پیوستن به ناآرامی‌ها، آموزش ساخت بمب‌های دستی و آتش‌زا را نیز در برنامه‌های خود داشت) هرچند ابتنای شبکه‌ها و فضای مجازی فعلی ایران بر بستر (دیتا بیس) آمریکایی و کانادایی، عملاً دست سرویس‌های جاسوسی استکباری در جهت هرگونه جاسوسی پیچیده و جمع‌آوری انواع اطلاعات از جامعه ما را کاملاً باز گذاشته است!

و) انحرافات دینی و طایفه‌گرایی مذهبی: تشویق مخاطبان به افراط گرایی مذهبی (مانند ترویج تشیع انگلیسی و اهل‌سنت تکفیری) و تبلیغ دیانت به روایت انجمن حجتیه به عنوان دین مقدس و عاری از آلودگی‌های سیاسی و ارائه تفاسیر انحرافی از دین (مانند آنچه توسط مروجان اسلام رحمانی خالی از شریعت در فضای مجازی ایران ترویج شد و ده‌ها هزار مخاطب پیدا کرد) از دیگر کارکردهای شبکه‌های کاملاً آزاد مجازی در ایران امروز  به شمار می‌آید.

ز)عمومی ساختن حریم خصوصی: فن‌آوری شبکه‌های مجازی حریم خصوصی را از میان برداشته و آن‌را به یک پدیده عمومی تبدیل کرده است. با این فن‌آوری، هر دختر یا پسری نوجوان یا جوانی می‌تواند در چند ثانیه فیلم وتصاویر برهنه و خصوصی خود یا دیگران را (اعضای خانواده یا سایر افراد جامعه را به نیت انتقام، کنجکاوی، شوخی، قدرت‌نمایی و…) به همه جهان ارسال کند. امروزه درایران از خود یا همراهان و دوستان  عکس گرفتن(در هر حالتی!)  و با دیگران به اشتراک گذاشتن به اتفاقی عادی و روزمره تبدیل شده و رها بودن این فضا از قید هر نظارتی به افراد اجازه می‌دهد به نام دیگران حسابی در یکی از شبکه‌های اینستاگرام یا تلگرام و… بازکرده و از این طریق به انتشار عکس‌های خصوصی و اسرار سایرین پرداخته و با انتشار مطالب و تصاویر جعلی، آبروی دیگران را به باد دهند.

شیوع این امکان در چند سال اخیر بازار باج‌گیری، انتقام‌گیری و نابود کردن آبروی سایرین را حسابی رونق داده و بر حجم  پرونده‌های تخلفات و جرائم و قتل‌ها و خودکشی‌ها افزوده است.

ح) رونق تخلفات اقتصادی: رواج فضای مجازی و شبکه‌های برآمده از آن، موجب بروز و ظهور انواع کلاه‌برداری‌ها، سرقت‌ها و تخلفات اقتصادی شده، تا جایی که نیروی انتظامی برای مقابله با این جرائم مجبور به تشکیل معاونتی خاص شده و حجم انبوهی از نیرو و امکانات ناجا برای مبارزه با این‌گونه از تخلفات  بسیج شده است. با این تفاوت که زیان مالی ناشی از جرائم فضای مجازی قابل اغماض یا جبران است اما آبرو و اعتبار به باد رفته افراد و خانواده‌ها (از طریق فضای مجازی) به هیچ‌وجه قابل جبران و بازگشت نیست.

۹-حداقل دقت در فضای مجازی موجود در کشور ما (آن‌هم با ولنگاری فعلی حاکم برآن) این نکته را اثبات می‌کند که تداوم وضع موجود در آینده نزدیک، جامعه انقلابی و اسلامی ایران را با چالشی جدی مواجه خواهد شد. و این آرزویی است که جهان استکبار چهل سال است در پی آن، روز شماری می‌کند و به همین دلیل است که می‌توان فضای مجازی را «تنگه احد انقلاب و نظام اسلامی» دانست. این‌که چرا برخی از مسئولان دولت‌های یازدهم و دوازدهم و جریانات سیاسی با علم به تمامی این زیان‌ها و خسارت‌ها، با لجاجت تمام، بر استمرار ولنگاری و یله بودن فضای مجازی پافشاری می‌کنند امری است که راز آن‌را باید در فرصتی دیگر بازگشایی کرد. اما رهبر انقلاب، سال‌ها پیش از این، با مشارکت کارشناسان مومن و انقلابی طرحی جامع برای بستن این تنگه و تبدیل آن به «پل پیروزی» فراهم آورده بودند که به دلیل اهمال دولت‌های نهم و دهم وتعمد دولت‌های یازدهم و دوازدهم عملیاتی نشد و آسیب‌های فراوانی از رهگذر فضای مجازی گریبان نظام و انقلاب را گرفت. (براساس این طرح، فضای مجازی بر بستری ایرانی و خودی بنا می‌شد و از این‌رو به خوبی قابل نظارت و کنترل بود). اما با صراحت می‌توان گفت: تنگه اُحد نظام و انقلاب اسلامی هنوز قابل انسداد است اگر مدیران نفوذی و قدرت‌طلب مجال بدهند!