گفته ها و نوشته ها

گفته
ها و نوشته ها

اگر
… چرا؟

شخصی
خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد: پدر و مادرم بقربانت، مرا پندی ده.

حضرت
فرمود:

1-
اگر خدای تبارک و تعالی عهده دار روزی است، پس چرا غم روزی را می خوری؟

2-
اگر روزی قسمت شده است، حرص ورزیدن برای چیست؟

3-
اگر حساب روز جزا حق است، پس جمع مال برای چیست؟

4-
اگر خداوند، عوض می دهد، پس بخل ورزیدن چرا؟

5-
اگر کیفر و عذاب را خدا می دهد، پس گناه برای چیست؟

6-
اگر مرگ حق است، شادی برای چه؟

7-
اگر نمایان بودن کارها بر خداوند حق است، حیله و فریب برای چیست؟

8-
اگر گذشتن بر صراط حق است، به خود بالیدن و تکبر بر مردم نمودن برای چیست؟

9-
اگر همه چیز بستگی به قضا و قدر الهی دارد، پس اندوه و غم برای چیست؟

10-
و اگر دنیا فانی و از بین رفتنی است، دلبستگی به آن برای چیست؟

علامتهای
تقواپیشگان

امیرالمومنین
علیه السلام می فرماید: تقواپیشگان را نشانه هایی است که با آنها شناخته می شوند:

1-
راستگوئی در حدیث و امانت را رد کردن.

2-
پیمان را به پایان رساندن.

3-
کمتر فخر و مباهات کردن.

4-
کمتر بخل ورزیدن.

5-
با خویشان پیوند نگسستن و صله ی رحم کردن.

6-
بر ضعفا و ناتوانان مهربان بودن.

7-
در کار نیک دست باز بودن.

8-
اخلاق نیکو داشتن.

9-
بسیار حلم ورزیدن.

10-
از دانستن آنچه به خدای عزوجل، نزدیک می کند، پیروی کردن.

طوبی
از آن آنها است و کارشان به نیکوئی خواهد انجامید و طوبی درختی است در بهشت که
ریشه اش در خانه ی پیامبر «ص» است و هیچ مومنی نیست مگر اینکه یک شاخه از شاخه های
آن، در خانه ی او است و هرچه از دلش می گذرد، آن شاخه، همان بر را به او می دهد.

جان
زنده دلان

به
جان بمیر و به دل زنده گردودائم مان                     که جان زنده دلان را زمرگ
ناید باک

دریغ
نیست که ضایع شود زتو عمری                   
     به جمع کردن مال و عمارت افلاک

«جمال
الدین اصفهانی»

خودبینی!

گویند:
اسبی را می خواستند از جوی آبی عبور دهند. آنچه می کردند، چون به نزدیک جوی می شد
و به آب نظر می کرد، به قهقرا بر می گشت. هر چه کردند نگذشت و از دیدن آب هراسان
می شد. عارفی به کنجی نشسته بود، فریاد کرد: این حیوان را نزنید، آبا را برهم زنید
تا گل آلود شود، آنگاه اسب خواهد رفت. چنین کردند، اسب به آسانی داخل جوی آب شد و
گذشت. از مرد عارف راز مطلب را پرسیدند، گفت: تا وقتی که خود را در آب می دید، بر
روی خود دست و پا نمی گذاشت؛ چون آب گل آلود شد، و خود از نظر او محو گردید، در آب
داخل شد و از آب گذشت.

بازشکاری

روزی
برای کریم خاند زند، یک بازشکاری آوردند. گفت: این مرغ چه هنری دارد؟ گفتند: کبک و
کبوتر شکار می کند. گفت: چه می خورد؟ گفتند: مرغ. گفت: آزادش کنید، بگذارید خودش
بگیرد و خودش بخورد.

بزرگترین
نعمت

ابوحنیفه
به ابوالعینا -که کور بود- گفت: در خبر است: خداوند هر کس را نابینا کند، در عوض
نعمت بزرگی به وی می بخشد، به تو چه داده است؟ ابوالعینا گفت: بزرگترین نعمت جهان
این است که از دیدن چون توئی معافم کرد!

هرگز
نرود مهر تو …

هرگز
نرود مهر تو پاک از دل من                                    گر نیز شود
زیر زمین منزل من

صد
سال برآید و بپوسد تن من                                     هم بوی
وصال تو دمد از گل من

«اوحدی
کرمانی»

علت
سفیدی موی ریش

شکم
پرستی از دوست دانشمند خود پرسید: چرا موهای ریش من زودتر از سرم سفید شده است؟

دانشمند
گفت: علتش این است که از چانه خود بیشتر از سر و مغزت کار کشیده ای، چون تا آنجا
که من به یاد دارم تو همیشه مشغول پرچانگی هستی یا پرخوری و این دو کار را بر عقل
و دانش خود ترجیح داده ای؟

خوردن
برای زیستن و ذکر کردن است                
تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است

کرم
کدام بود؟

خاقانیا
به سائل اگر یک درم دهی           خواهی
جزای آن دوبهشت از خدای خویش

بس
نام آن که کرم کنی ای خواجه برمنه  نام کرم
به داده ی روی وریای خویش

دانی
کرم کدام بود؟ آنکه هرچه هست     بدهی به
هر که هست و نخواهی جزای خویش

«خاقانی
شردانی»

نخستین
ها

نخستین
کسی که «بسم الله الرحمن الرحیم» نوشت، حضرت سلیمان بود.

نخستین
کسی که ساعتهای دوازده گانه را وضع کرد، حضرت نوح بود.

نخستین
کسی که بر منبر خطبه خواند، حضرت ابراهیم بود.

نخستین
کسی که روزه گرفت حضرت آدم بود که سه روز در هر ماه روزه می گرفت.

نخستین
گناهی که در جهان شد، حسد بود که ابلیس بدان سبب برای آدم سجده نکرد.

نخستین
کسی که لباس دوخت، حضرت ادریس بود.

عطسه
چیست؟

عطسه
نوعی عکس العمل بدن است که بدون اراده و کنترل خود ما صورت می گیرد. عطسه بر اثر
تحریک اعصابی که در پرده ی مخاطی بینی قرار دارد، پدید می آید و با عطسه کردن
جریان سریعی از باد در بینی ایجاد می شود که بوسیله ی آن، مواد     تحریک کننده از داخل بدن به بیرون رانده می
شود. گاهی نیز از تحریک عصب بینائی که ناگهان در برابر نور شدیدی قرار گیرد، به ما
عطسه دست می دهد. گاهی بر اثر سرماخوردگی، در پرده ی مخاطی، تورم ایجاد می شود.
گاهی ذرات خارجی با آن برخورد پیدا می کند. گاهی هم وجود نوعی حساسیت، باعث تحریک
این پرده می شود. در تمام این موارد، عطسه نوعی عکس العمل و تلاش برای دفع مواد
ناسازگار از بدن می باشد.

رفتن
و بازگشتن آرزو

حضرت
عیسی پیرمردی را دید که بیل به دست مشغول کشاورزی است. عرض کرد: خداوندا، آرزو را
از او بگیر. ناگهان پیرمرد بیل را کنار گذاشت و به استراحت پرداخت ساعتی گذشت،
حضرت عیسی باز عرض کرد: خداوندا، آرزو را به او باز گردان. فورا پیرمرد از جا
برخاست و مشغول بیل زدن شد. سپس حضرت عیسی از او پرسید که چه بر او گذشت؟ پیرمرد
عرض کرد: هنگامی که مشغول بیل زدن بودم، در نفسم گذشت که: من تا کی باید کار بکنم؟
من که دیگر پیرمردم و عمرم رو به اتمام است! و لذا بیل را کنار گذاشتم و استراحت
کردم. آنگاه نفسم به من گفت: به خدا قسم، بر تولازم است که تا زنده هستی، به فکر
روزی خودت باشی و کار کنی. و لذا برگشتم و بیلم را بدست گرفتم.

چیزی
که عوض دارد، گله ندارد

شخصی
به منزل دوستی رفت. صاحب خانه کاسه ای شیر نزد او نهاد و گفت: میل بفرمائید که
ماست و پنیر و روغن و کره و غیره از شیر است. مهمان بخورد و دم نزد و رفت و صاحب
خانه را به خانه ی خود دعوت کرد. روز موعود، یک شاخه ی برگ انگور نزد وی نهاد و
گفت: میل بفرمائید که دوشاب و حلوا و شیره و کشمش و غیره از همین به عمل می آید!

ابلهان
شهر

پادشاهی
ندیم خود را گفت: نام ابلهان این شهر را بنویس: ندیم گفت: از این می ترسم که اگر
نام اشخاص را بنویسم، پادشاه را خوش نیاید. شاه گفت: مطمئن باش، هر که را ابله
یافتی، نام او بنویس و هیچ ملاحظه ای نکن. ندیم اول نام پادشاه را نوشت. شاه از
دیدن آن برافروخت و گفت: اگر ابلهی را بر من ثابت نکنی ترا شکنجه کنم. ندیم گفت:
تو صد هزار دینار طلا به فلان شخص ندادی که به فلان مملکت برود، چیزی خریده
بیاورد؟ گفت: آری! ندیم گفت: من آن مرد را می شناسم که در این ملک هیچ علاقه ای
ندارد. تازه از شر شما هم راحت شده و با مقدار زیادی پول به آن بلاد رفته، حال اگر
آن پولها را در آن جا صرف کند و خواهش ترا بجای نیاورد، چه خواهد شد؟ شاه گفت: اگر
خرید کرد و آورد، آن وقت چه می کنی؟ گفت آن زمان پادشاه را پاک کنم و نام ندیم ثبت
کنم!