میلاد باقر آل محمّد علیه السلام

میلاد باقر آل محمّد علیه السلام

به مناسبت سوّم صفر، ولادت با سعادت امام محمّد باقر (ع))

امام ابوجعفر محمّد بن علی الباقر سلام الله علیه در روز جمعه سوم ماه صفر و
به قولی اول ماه رجب ازسال 57 هجری درمدینۀ منوّره، متولّد شد و 57سال زندگی کرد و
درسال 114هجری از دنیا رحلت کرد در بقیع به خاک سپرده شد.

نام مبارکش محمّد، کنیه اش ابوجعفر و القابش: باقر العلم،شاکر و هادی است که
مشهورترین آنها باقر است. نقش انگشترش: العزّة لله، نام مادرش: ام عبدالله فاطمه
است.

جابر بن عبدالله انصاری میگوید: رسول خدا (ص) به من فرمود: (یوشک أن تبقی حتی
تلقی ولذا لی من الحسین ـ (ع) ـ یقال له :محمّد، یبقر علم الدین یقرا، فاذا لفیته
فاقرأه مني السّلام ).

ای جابر !تو زنده میمانی تا اینکه یکی از فرزندان مرا که از صلب امام حسین (ع)
است، دیدار و ملاقات کنی که نامش محمّد است و علم دین را می شکافد پس هنگامی که او
را دیدی، سلام مرا به او ابلاغ کن.

امام صادق (ع) می فرماید جابر بن عبدالله انصاری برامام سجاد (ع) وارد شد،
محمّد بن علی (ع) را کودکی خردسال یافت که در حضور پدر نشسته بود. به او عرض کرد:
ای نوجوان بیا! پس امام باقر آمد آنگاه عرض کرد برو، پس حضرت رفت سپس جابر گفت: به
پروردگار کعبه قسم، شکل و شمایل پیامبر (ص) بر این نوجوان، پیداست. آنگاه از حضرت
امام سجّاد (ع) پرسید: این کیست؟ حضرت فرمود :(این فرزند من و صاحب امر پس از من
می باشد، این محمّد باقر است.)

جابر برخاست و خود را برروی پاهای حضرت باقر علیه السلام انداخت و آنها را
بوسه زد و عرض کرد: جانم به قربانت ای فرزند رسول خدا، سلام و درود پدرت را از من
بپذیر؛ همانا رسول الله سلامت میرساند .

ناگهان دیدگان ابوجعفر (ع) پر از اشک شد، آنگاه فرمود: (ای جابر! سلام و درود
خداوند بر پدرم رسول خدا مادام که آسمانها و زمین برپا است وسلام برتو ای جابر که
سلام رسول خدا را به من ابلاغ کردی.) 

تأسیس دانشگاه آل محمّد (ع)

در دوران زندگی امام باقر (ع) که دوران فرسودگی و پژمردگی بنی امیّه و آغاز
تحرّکهای بنی عباس  برای تشکیل حکومت  بود، چون وضعیّت سیاسی مشخّص  و پرقدرتی وجود نداشت، لذا مجال نشر و پخش علوم
آل محمّد و تأسیس دانشگاه بزرگ اهل بیت، بیشتر از سایر دوران ها بود، و دست امام
برای ایجاد چنین تشکیلاتی باز بود، لذا حضرت اقدام به چنین کار مهمّی کردند و
درمدّت کوتاهی صدها شاگرد مبرّز تحویل جامعۀ اسلامی دادند. پرواضح است که اگر چنین
موفقیّتی برای سایر امامان نیز وجود داشت. امروز غیر از فقه آل محمّد، فقه دیگری
در دنیای اسلام رواج نداشت ولی از آنجا که دشمنان چنین فقهی را سدّ راه عیاشی و
فساد و جبروت خود میدانستند، با تمام قوا با آن به نبرد پرداختند و ضمن تحت فشار قرار
دادن امامان و یاران باوفایشان، از وجود عالمان درباری وعاظ السّلاطین و روحانی
نماهائی که رضایت خدا را با اندک چیزی از مال دنیا برا ی رضایت حاکمان سلطه گر،
فروختند، استفاده نموده و با ساختن روایتهای جعلی، درپی تحکیم بخشیدن به تاج و تخت
خود، و منعزل کردن راویان راستین حدیث بودند.

افرادی مانند ابان بن تغلب  که امام
باقر علیه السلام به او میفرماید :(ای ابان! در مسجد  مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده که من دوست
دارم در شیعیانم، افرادی مانند تو دیده شوند.) و یا افرادی مانند زرارة بن اعین و
ابوبصیر و محمّد بن مسلم و یزید بن معاویة عجلی که امام صادق علیه السلام درباره
شان میفرماید: اگر اینان نبودند،احادیث پدرم از بین میرفت )یا می فرماید 🙁 اینها
حافظان دین و امینان پدرم بر حلال و حرام بودند.) و یا اینکه در سئوال ابن ابی
یعفور که عرض می کند: نمی توانم هر ساعت خدمتتان برسم و سئوالهای فقهی زیادی پیش
می آید که برخی از ما می پرسند، حضرت در پاسخ می فرماید: (چه می شود اگر به محمّد
بن مسلم ثقفی مراجعه کنی که او از پدرم بسیار شنیده و نزد او مکرّم و محترم بوده
است.) و همه این یاران با اخلاص، درشرایطی سخت و دشوار آن همه احادیث را از آنان
نقل کرده اند هرچند در اثر فشارهای فزون از حد و تبلیغات مخالفین و دشمنان دین،
مقدار کمی از این احادیث به ما رسیده است و از این معلوم میشود که هرچند در دوران
امام باقر و امام صادق علیهماالسلام ـ نسبتاً وضع بهتر بوده و گشایشی ایجاد شده
بود ولی با این حال آنقدر آزادی نبود که اصحاب، تمام احادیث را به راحتی و آسانی
به ما برسانند، از آن گذشته،در دوران پس از آنها، حاکمان سلطه گر  عبّاسی که قدرت بیشتری داشتند و حکومتشان تثبیت
شده بود، مانع از نشر آن احادیث شدند و اگرنه خدا می داند که اگر آن احادیث را
گذاشته بودند ـ که بدون تحریف و تغییرـ به نسلهای بعد منتقل شود، اکنون در هیچ
مسئله ای، مشکلی نداشتیم، مگر در مسائل مستحدثه و حوادث  واقعه ای که فقهای زمان، با استنباط  می خواستند در آن مسائل فتوا دهند که آن هم با
دست بازتری بود.

 راستی  جای تأسف است که آن همه احادیث جالب و ارزنده
که برای دین و دنیای ما سازنده و مفید است، با رفتن افرادی چون محمّد بن مسلم و
جابر بن یزید  جعفی و و … از دنیا، از
بین رفته و در بوتۀ فراموشی سپرده شوند. تنها محمّد بن مسلم است که می گوید: «سی
هزارحدیث از امام باقر (ع) و000/16حدیث از فرزندش امام صادق علیه السلام، از حفظ
دارم و اصلا چیزی در ذهنم خطور نکرد جز اینکه از امام باقر علیه السلام پرسیدم.» و
جابر بن یزید جعفی است که قریب پنجاه هزار حدیث از امام باقر (ع) ـ درسینه اش جای
داده بود وبی گمان این همه حدیث، ابواب فقه برابر می کرد و کمتر جائی برای سئوال
بازمی ماند، جالب اینجا است که همین بزرگان ازاصحاب، نه تنها  حدیث می کردند و شفاهی مطالب را به مردم می
رساندند، که بسیاری از آنهااز جمله ابان بن تغلب کتابهای زیادی نیز در زمینه های
گوناگون فقه، حدیث و تفسیر، تألیف کردند ولی جور و ظلم حاکمان غاصب، بیشتر آن آثار
را محو کرده و از دسترس آیندگان دور نگهداشتند. و با این حال می بینیم که امام
باقر(ع) دانشگاه اهل بیت را تأسیس نموده و امام صادق (ع)، آن را تکمیل نمود و آن
همه حدیث در زمینه های مختلف، توسط آن یاران باوفا و تحت شرایط بسیار سخت، به امّت
اسلام ارزانی داشتند، به این امید که ما بتوانیم، با این همه امکانات این زمان، آن
احادیث را بیش از پیش نگهداری کرده و در سبکهای پیش رفته تری تحویل آیندگان بدهیم
ان شاء الله.

درخاتمه فرارسیدن میلاد باسعادت باقر آل محمد سلام الله علیه را در سوّم ماه
صفر، به پیشگاه حجّت بالغۀ حق حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه، رهبر معظم و ملت
مسلمان ایران و تمام شیعیان جهان تبریک و تهنیت عرض می کنیم، و توفیق پیروی از آن
امام وسایر امامان علیهم السّلام را از درگاه ایزد منّان مسئلت داریم.