مباني رهبري در اسلام

مباني رهبري
در اسلام

قسم دوازدهم

حجة الاسلام
و المسلمين محمدي ري شهري

ادامه بحث و
بررسي درباره جايگاه امامت و رهبري از نظر احاديث اسلامي:

شرط اصلي
تکامل

براساس
مباني اعتقادي اسلام، تکامل و يا انحطاط انسان در گرو دستاوردهاي عقيدتي و اخلاقي
و عملي اوست، قرآن کريم تصريح مي‌کند که:

«کل نفس بما
کسبت رهينة».[1]

هر کس در
گرو دستاوردهاي خويش است.

براي وصول
به قله تکامل انسانيت راهي جز ايمان و عمل صلح نيست، نيکيها انسان را به تدريج
کاملتر مي‌کند تا آنجا که به کمال مطلق واصل گردد، نکته بسيار مهم در اين رابطه آن
است که از نظر اسلام نقش عقايد و اخلاق و اعمال شايسته، در تکامل انسان به نحو
اقتضاء است و نه بصورت علت تامه، اين مقتضي براي اينکه علت تامه شودو موجب تکامل
انسان گردد يک شرط اصلي دارد و آن عبارت است از اعتقاد و التزام عملي به اصل ولايت
و رهبري الهي، بدون اين شرط هيچ عمل صالحي پذيرفته نيست و کمترين اثري در تکامل
انسان ندارد، ان واقعيت در روايات متعددي از طريق شيعه و سني مورد تأکيد قرار
گرفته است، چند نمونه از اين احاديث را ذيلا ملاحظه مي‌فرمائيد:

طبري در
کتاب«اوسط» از طريق ابي‌ليلي از سبط شهيد حسين بن علي(ع) از رسول اکرم(ص) روايت
کرده:

«الزموا
مودتنا اهل البيت فإنه من لقي الله عزوجل و هود يودنا دخل الجنة بشفاعتنا، و الذي
نفسي بيده لا ينفع عبدا عمله إلا بمعرفة حقنا».

ملازم مودت
ما خاندان باشيد که هر کس با مودت ما خاندان خدا را ملاقات کند با شفات ما قطعا
وارد بهشت مي‌شود، قسم به آنکه جانم در دست قدرت اوست، عمل کسي براي او سودمند
نيست مگر با شناخت حق ما.

اين حديث را
هيثمي در«مجمع 9 ص 172» و ابن حجر در «صواعق» و محمد سليمان محفوظ«اعجب ما رأيت ـ
1 ص 8» و بهاني در«شرف المؤيد ص 96» و حضرمي در«رشفة الصاري ص 43» روايت کرده‌اند.[2]

خوارزمي در
کتاب مناقب از پيغمبر اکرم(ص) روايت کرده که خطاب به اميرالمؤمنين(ع) فرمود:

«يا علي! لو
أن عبدا عبدالله عزوجل مثل ماقام نوح في قومه و کان له مثل أحد ذهبا فأنفقه في
سبيل و مد له ي عمره حتي حج الف عام علي قدميه، ثم قتل بين الصفا و المروة مظلوما،
ثم لم يوالک يا علي لم يشم رائحة الجنة و لم يدخلها».[3]

اي علي! اگر
بنده‌اي خدا را بندگي کند به آن اندازه که نوح در قومش به نوبت قيام کرد! و مانند
کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق کند! و عمرش طولاني شود تا هزار سال
پياده حج رود! پس از اينهمه ميان صفا و مروه مظلوم کشته شود ولي ولايت تو را
نپذيرد بوي بهشت را استشمام نمي‌کند و داخل آن نمي‌گردد!!!

امام صادق
از پدرش از جدش(ع) روايت کرده که فرمود: اميرالمومنين(ع) در حالي که قنبر او را
همراهي مي‌کرد در مسجد کوفه در حال عبور مردي را ديد که مشغول نماز خواندن است.

قنبر که از
کيفيت نماز خواندن او خيلي خوشش آمده بود، خطاب به امام عرض کرد: نديدم کسي به اين
زيبايي نماز بخواند!

اميرالمؤمنين(ع)
براي توضيح و تأکيد بر اين نکته مهم که بدون اصل ولايت و رهبري الهي هيچ عملي
پذيرفته نيست و کمترين نقش را در تکامل انسان ندارد چنين فرمود:

«يا قنبر
فوالله لرجل علي يقين من ولايتنا اهل البيت خير ممن له عبادة الف سنة، و لو أن
عبدا عبدالله ألف سنة لا يقبل الله منه حتي يعرف ولايتنا اهل البيت، و لو أن عبدا
عبدالله الف سنة وجاء بعمل اثنين و سبعين نبيا ما يقبل الله منه حتي يعرف ولايتنا
اهل البيت…».[4]

اي قنبر به
خدا سوگند هر آينه کسي که ولايت ما خاندان را باور دارد بهتر است از کسي که هزار
سال عبادت داشته باشد، اگر کسي هزار سال خدا را عبادت کند خداوند از او قبول نمي‌کند
تا ولايت ما را بپذيرد. اگر کسي هزار سال خدا را عبادت کند و عمل هفتاد و دو
پيغمبر را بياورد خداوند نمي‌پذيرد تا ولات ما خاندان را بپذيرد…

ابو سعيد
خدري مي‌گويد از رسول خدا(ص) شنيدم که مي‌فرمود:

«لو أن عبدا
عبدالله الف عام ما بين الرکن و المقام ثم ذبح کما بذبح الکبش مظلوما لبعثه الله
مع النفر الذين يقتدي بهم و يهتدي بهداهم و يسير بسيرتهم، إن جنة فجنه و اِن ناراً
فنار».[5]

اگر بنده‌اي
ميان رکن و مقام هزار سال خدا را عبادت کند و پس از اين عبادت سنگين و طولاني
مانند گوسفند مظلومانه ذبح شود در قيامت خداوند او را همراه با رهبراني مبعوث مي‌کند
که به آنان اقتدا مي‌کرده و از آنها رهنمود مي‌گرفته و به روش آنها عمل مي‌نموده!
اگر آنها اهل بهشت باشند او نيز اهل بهشت است و اگر آنها اهل دوزخ باشند او نيز
اهل دوزخ است.

اين احاديث
و مانند آن در واقع بيان ديگري از حديث متواتر ثقلين و يا تبيين و تفسيرآن است که
عترت از قرآن جدا نيست و شرط اصلي بهره‌گيري درست از قرآن و پيام‌هاي آن، پيروي از
امامت و رهبري الهي است، بدون اين شرط، عقايد و اخلاقيات و اعمال صالحه‌اي که قرآن
جامعه بشر را بدان دعوت مي‌کند نمي‌توانند نقش خود را در تکامل انسان ايفا نمايند
به همان دلايلي که به طور مشروح در تبيين فلسفه امامت ذکر شد.

قرآن کريم
اين واقعيت را به شکلي ظريفي در آيه 82 از سوره طه بيان فرموده است، متن آيه کريمه
اين است:

«و إني
لغفار لمن تاب وآمن و عمل صالحا ثم اهتدي».

و البته من
بسيار آمرزنده‌ام کسي را که توبه کند و ايمان آرد و کار نيکو انجام دهد و پذيراي
هدايت باشد.

مرحوم علامه
طباطبايي پس از توضيحات دقيقي که در تفسير اين آيه کريمه دارند درباره استنباط
شرطيت التزام عملي به ولايت در مفيد بودن ايمان و عمل صالح، از آن چنين مي‌فرمايد:

«در کلام
خداي تعالي قيد و شرطي که ايمان به خدا و عمل صالح را در تأثيرش و قبولش نزد خدا
مقيد و مشرطو کند نمي‌بينم مگر همين قيد که شخص به رسول هم ايمان داشته باشد، به
اين معنا که تسليم رسول باشد، و او را در هر کاري و امري چه بزرگ و چه کوچک اطاعت
کند و دين خود را از او بگيرد او راهي را که پيش پايش گذاشته سلوک نمايد، و بدون
هيچ استبداد از او پيروي کند…

و سخن
کوتاه، ولايت رسول بر مؤمنين در دينشان و دنياشان قيدي است که ايمان به خدا و عمل
صالح را مقيد کرده، زيرا خداي تعالي ولايت رسول را تشريع، و اطاعتش را واجب
فرموده، مردم بايد از او اخذ کنند و به او تأسي جويند، و اين مطلب در آيات بسيار
زيادي تذکر داده شد، که از بسياري از آنها نه حاجتي به ايراد آن است و نه مجالي
براي شمردن يک يک آن… پس معلوم شد که مراد از اهتداء در آيه شريفه همان شرطي است
که ساير آيات قرآني نيز بدان راهنمايي فرموده و آن عبارت است از پيروي پيغمبر در
امر دين و دنيا و به عبارت ديگر اهتداء به ولايت رسول خدا(ص) است».[6]

ادامه دارد

 



[1]– المعارج ـ 38.