امام و رژيم منفور آل سعود

امام و رژيم
منفور آل سعود

يکي از
ثمرات پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به رهبري امام خميني(س)، گسسته شدن حلقه
زنجيره«ناتو» در خاورميانه بود. آمريکا که با وجود سلطنت شاه در ايران ژاندارمي
خليج فارس را بر عهده محمدرضا گذاشته و از امنيت منافع و منابعي که از مسلمانان
اين مطنقه به يغما مي‌برد، اطمينان داشت، با پيروزي انقلاب و سقوط شاه و شاهنشاهي
در ايران با مشکل عظيمي روبرو گشت. از يکسو منافع سرشار و بي‌حسابي که از ايران،
همان جزيره ثبات آمريکا و اسرائيل، نصيب شيطان بزرگ مي‌گرديد قطع شده بود و از سوي
ديگر انقلاب اسلامي که بسبب مهيت مکتبي ور هبري سازن ناپذيرش نمي‌توانست در قبال
غارت ثروتهاي مسلمانان و مستضعفين بي‌تفاوت بماند، همواره خار راه و مانع جدي
استعمار و استثمار ديگر کشورهاي سالامي مي‌شد. شايد تبوان مدعي شد که يکي از اهداف
اصلي و مهم آمريکا در طراحي و اجراي اکثر توطئه‌هاي عليه انقلاب و نظام جمهوري
اسلامي ايران به منظور برطرف نمودن اين نقطه ضعف بزرگ سياست خارجي آن کشور و نقيصه
عظيمي است که در تأمين منافع امپرياليستي‌اش پديد آمده. با سقوط شاه، محور اصلي
اجراي بسياري از توطئه‌هاي آمريکا در منطقه خاورميانه نابود شد و خصوصا طرح
شناسائي و تثبيت اسرائيل غاصب به تعويق افتاد. از ديدگاه غرب هيچيک از سران
کشورهاي منطقه لياقت احراز پست«ژاندارمي» منافع غرب در خليج فارس را نداشتند به
همين لحاظ اين کار به صورت شورايي انجام گرفت و شوراي همکاري خليج فارس در واقع با
چنين هدفي تشکيل شد.

واضح است که
سران مرتجع و مزدور حاکم بر کشورهاي اسلامي هر کدام به انحاء گوناگون سعي در نشان
دادن لياقت خود در وابستگي هر چه بيشتر به شيطان بزرگ و بدستآوردن منصب ژاندارمي
خليج فارس بوده و از هيچ خيانت و جنايتي در اين راه فروگذار نمي‌کنند.

هجوم وحشيانه
عراق به ايران اسلامي در واقع با رؤياي اين ژاندارمي صورت گرفت که با مقاومت مردم
ما ناکام ماند. در اين مقال به صورتي گذرا نکات مهم و برجسته کارنامه رژيم منفور
آل سعود از فرداي پيروزي انقلاب اسلامي تاکنون نگاه خواهد شد و اقدامات ضد اسلامي
و ضد انساني اين رژيم و سردمداران خود فروخته آن تذکر داده مي‌شود. بدست آوردن
منصب ژاندارمي مطلق العنان منافع غرب در خليج فارس، يکي  از اهداف مهم انجام اينگونه اقدامات تلقي شده
است.

لازم به
توضيح مي‌باشد در ذکر اين کارنامه صرفا به آن مواردي پرداخته شده که امام راحلمان
درباره اقدامات و مواضع رژيم منفور آل سعود و سردمداران آن برشمرده‌اند:

روي کار
آمدن فهد و طرح برسميت شناختن اسرائيل

به منظور
مقابله جدي و ريشه‌اي با انقلاب اسلامي در ايران و رهبري امام خميني(س) که شعار
وحدت مسلمانان و مستضعفان سراسر جهان در مبارزه با ابرقدرتها و ايادي آنها را ملاک
عمل ملتها اعلام کرده بودند، تغييراتي در سطح سران حاکم بر کشورهاي منطقه توسط ابر
قدرتها لازم بود. روي کارآمدن فهد به جاي خالد بن عبدالعزيز از جمله تغييرات قابل
ملاحظه بعد از پيروزي انقلاب در سطح حاکمان کشورهاي منطقه محسوب مي‌گردد. «ملک خالد»
گرچه حافظ منافع غرب در عربستان بشمار مي‌آمد اما قادر نبود فراتر از آن، قدمهاي
بيشتري براي حفظ اين منافع در کل منطقه بردارد و برداشتن قدمهاي بزرگتر محتاج
عناصر ديگري بود. با آغاز پادشاهي«فهد»، اين تغيير نمود چشمگيري داشت و«طرح فهد»
که اجراي آن منجر به شناسائي و تثبيت اسرائيل در سرزمينهاي غصب شده فلسطين مي‌گرديد،
اعلام عمومي اين تغيير بود.

امام
خميني(س) در پيامي که بمناسبت فتح خرمشهر صادر نمودند، ضمن همرديف دانستن طرح فهد
با کمپ ديويد«مرده» اعلام کردن هر دو طرح، به فهد و امثالهم هشدار دادند:

«امروز با
فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پيروزمند ما از موضع قدرت سخن مي‌گويد و من به پيروي
از آنان به شما اطمينان مي‌دهم که اگر از اطاعت بي‌چون و چراي آمريکا و بستگان آن
دست برداري و با ما به حکم اسلام و قرآن کريم رفتار کنيد، از ما جز خير و پشتيباني
نخواهيد ديد. و شما بدانيد آنقدر که ابر قدرتها از صدام، اين نوکر چشم و گوش بسته
پشتيباني کردند از شماها که قدرتهاي کوچک و حکومتهاي ضعيف هستيد، پشتيباني نمي‌کنند
و شما عاقبت اين جنايتکار و همقطار جنايتکارش شاه مخلوع را به عيان ديده‌ايد.
قدرتهاي بزرگ بيش از آنچه از شما استفاده نمايند از شما طرفداري نمي‌کنند و شماها
را براي منافع خويش به هلاکت مي‌کشند و من نصيحت برادرانه به شما مي‌کنم که کاري
نکنيد که قیآن کريم براي برخورد با شما تکليف نمايد و ما به حکم خدا با شما رفتار
کنيم و يقين بدانيد که امثال حسني مبارک مصري و حسين اردني و ديگر هم جنايتکاران
آنان براي شما نفعي ندارند و دين و دنياي شما را تباه مي‌کنند و اگر با تشتت‌هاي
خود بخواهيد طرح کمپ ديويد يا فهد را که مرده‌اند، زنده کنيد که ما خطر بزرگ براي
کشورهاي اسلامي خصوصا حرمين شريفين مي‌دانيم. اسلام به ما اجازه سکوت نمي‌دهد و
اينجانب در پيشگاه مقدس خداوند تکليف الهي خود را اداء نمودم».

(3/3/61)

امام با
چنين موضع مستحکمي، خط برخورد انقلاب اسلامي، جمهوري اسلامي ايران و مردم ما را
اينگونه ترسيم مي‌نمايند:

«من به
دولتهاي عربي منطقه هشدار مي‌دهم که با تسليم شدن در مقابل اينگونه طرحها، علاوه
بر قبول اسارت خويش به دست آمريکا و از آن ننگين‌تر، اسرائيل، دشمني ملت و دولت و
قواي مسلح نيرومند ايارن را براي هميشه به بار مي‌آورد و اگر امروز به دامن اسلام
برنگرديد، فردا دير است».

(6/3/61)

بدين ترتيب،
تا زماني که فهد و رژيم آل سعود تسليم آمريکا و مجري طرحهاي شناسايي و تثبيت رژيم
اشغالگر قدس مي‌باشد، مورد نفرت، کينه و دشمني ملت، دولت و قواي مسلح ايران بايد
باشد.

نبايد
هشدارهاي مکرر امام راحلمان را درباره خطرات اينگونه طرحها به فراموشي بسپاريم و
به اين نکته توجه داشته باشيم که:

«ملت ايران
همچون ساير مسلمانان جهان در مقابل مشکلات و خطرهايي که براي اسلام در دست اجراست،
در پيشگاه خداي قادر مسؤول است و امروز از خطرناکترين امور، طرح کمپ ديويد و طرح
فهد است که اسرائيل و جنايات او را تحکيم مي‌کند. همه ما به ويژه دولت عربستان در
مقابل اسلام و قرآن کريم و نسلهاي آينده مسؤول مي‌باشيم و من خوف آن دارم که خداي
نخواسته يک روز ملت‌ها و دولتهاي اسلامي به خود آيند که با دست آمريکاي جنايتکار،
اسرائيل به خواستهاي ظالمانه و جنايتکارانه خود برسد و از مسلمين کاري ساخته نشود.
من طرفداري از طرح استقال اسرائيل و شناسايي او را براي مسلمانان يک فاجعه و براي
دولتهاي اسلامي يک انفجار مي‌دانم و مخالفت با آن را يک فريضه بزرگ اسلام مي‌شمارم
و به خداوند بزرگ از اين نقشه‌ها که به دست مسلمان نماها براي اسلامي کشيده مي‌شود
پناه مي‌برم».

(15/3/61)

اما«طرح
فهد» در شناسائي اسرائيل، آغاز صدور مزدوري رژيم آل سعود به بيرون از مرزهاي اين
کشور بود.

فهد، و
حمايت همه جانبه از صدام در جنگ تحميلي

از ديگر
اقدامات برونمرزي و منطقه‌اي رژيم آل سعود و فهد، حمايت از صدام و حزب بعث عراق در
تداوم تجاوز سبعانه آن کشور به ايران انقلابي و اسلامي در طول هشت سال جنگ تحميلي
مي‌باشد. اين حمايت علاوه بر اعطاي کمکهاي مالي فراوان و تبليغات يکطرفه و
پشتيباني‌هاي سياسي از عراق در صحنه‌هاي بين‌المللي، شامل کمکهاي اطلاعاتي نظامي
به کمک آواکسهاي آمريکايي نيز مي‌شد. امام خميني(س) در اين باره نيز هشدارهاي
بسياري به اين رژيم و ديگر کشورهاي منطقه داده‌اند از جمله:

«ما صلاح
تمام کشورها بويژه کشورهاي مجاور و منطقه را در آن مي‌دانيم که براي ارضاء شهوت
بلند پروازي و ماجراجوئي صدام و منفعت طلبي و سلطه‌جوئي قدرتهايي که او را به دام
و مهلکه انداخته‌اند خود را به تباهي 
هلاکت دنيوي و عذاب اليم اخروي مبتلا نکنند و با کشوري که با همه مسلمانان
جهان مي‌خواهد دست برادري دهد و اخوتي که خداوند عطا فرموده است به رسميت بشناسد و
جامه عمل پوشد به طور مسالمت آميز رفتار نمايند و از حرکت جنون آميز صدام عفلقي و
عاقبت امر آن عبرت بگيرند و بدانند که اگر خداي نخواسته قدرت به دست صدام جاه طلب
بيفتد، با آنان کمتر از اسرائيل عمل نخواهد کرد و آن روز پشيمان خواهند شد که
گرفتار اسرائيل دوم يا بدتر از او شوند، پس سزاوار است که اين نصيحت اسلامي را
بپذيرند و با آتش بازي نکنند».

(12/1/61)

نقش آفريني
آمريکائي در اوپک، يکي ديگر از حرکتهاي منطقه‌اي رژيم آل سعود است، به گونه‌اي که
قيمت نفت عملا توسط عربستان در جهت خواست و اراده آمريکائيها به نوسان در مي‌آيد.

اما خود
فروختگي فهد و رژيم آل سعود ظرفيتي بيش از اقدامات محدود به منطقه خليج فارس را
طلب مي‌نمود و از آنجا که انقلاب اسلامي در ايران، رسالت و هويتي جهاني داشت و
دارد، لازم مي‌آمد جبهه مقابل نيز در چنين بعد ظاهر شود.

اسلام ناب
محمدي(ص) به امامت خميني کبير در صدد خشانيدن تمامي ريشه‌هاي کفر و شرک و نفاق در
عالم بوده و عجز و زبوني قدرتها در ستيز رودر رو با آن چشم و دل جهانيان را متوجه
ايران و اسلام ناب کرده و ترفند نهائي استکبار چيزي جز پياده کردن تز اسلام
آمريکايي نمي‌باشد که فهد و رژيم آل سعود«مجريان بيروني» و آشکار آن محسوب مي‌گردند.

فهد و رژيمش
در اجراي اين سياست دست به تحرکات بسيار گسترده‌اي در سطح جهان زدند. از طبع قرآن
کريم به صورتي نفيس و گرانقيمت گرفته تا اعلام جدائي دين از سياست. از تزئين خانه
کعبه گرفته تا غبار روبي و شست‌وشوي آن بيت مقدس با گلاب و عطر. از اعزام مبلغان
ديني و مروجان فرقه وهابيت به کشورهاي مختلف گرفته تا فراخوان سران کشورهاي اسلامي
و عربي بر عليه ايران.

گرچه سخن در
باب اقدامات به ظاهر اسلامي و در حقيقت ضد اسلامي فهد و آل سعود بسيار است و امام
امت در اين زمينه افشاگريهاي جالب و قابل توجهي دارند اما به لحاظ رعايت اختصار
صرفا به يکي از تکاندهنده‌ترين و هولناکترين اقدامات ضد اسلامي و ضد ديني«فهد» و
رژيم آل سعود اشاره مي‌گردد و آن«فاجعه کشتار زائران بيت الله الحرام» در کنار حرم
امن الهي است.

همانگونه که
ذکر شد انقلاب اسلامي در جبهه‌اي به وسعت تمام کشورهاي اسلامي و مستضعف جهان، کمر
به نابودي استکبار خصوصا آمريکا بسته و در اين راه بدون انفعال در برابر اقدامات
وحشيانه آمريکائيها، به حرکت خود ادامه مي‌داد.

تشکيل هسته‌هاي
مقاومت حزب الله در کشورهاي اسلامي توسط هواردارانه امام و نيز ضربات مؤثري که
آمريکائيها در لبنان از حزب الله متحمل شده بودند و…، همه و همه، نشان از صدور
معنوي انقلاب اسلامي و ناتواني شيطان بزرگ در محصور، محدود و نابود ساختن آن داشت.
در واقع هر مسلمان و يا انسان آزاده‌اي که نداي اسلام ناب به گوشش مي‌رسيد به
سرباز فداکاري در جبهه عظيم ضد استکباري امام تبديل مي‌گشت و«حج» مرکز تجمع تمامي
مسلمين جهان در کنار خانه خدا، محلي براي متشکلي ساختن اين سربازان محسوب مي‌شد.
اکنون که به رخدادهاي آن زمان مي‌نگريم در مي‌يابيم که مجموع موضعگيريهاي غربيها
قبل از فاجعه خونين مکه خصوصا مذاکرات سران کشورهاي حوزه خليج‌فارس در اخرين جلسه
شوراي همکاري در خرداد ماه سال 1366(حدودا دو ماه قبل از فاجعه) بيانگر آن بود که
براي مقابه با اين کانون برائت از کفر و شرک تصميماتي اتخاذ شده که مجري آن
تصميمات، «فهد» و رژيم آل سعود خواهد بود. صدور پيام تاريخي امام در آن سال که
به«فرياد برائت» معروف گشته در حقيقت بار ديگر انفعال را نصيب جبهه استکبار نمود.
طرح کشتار زائران خانه خدا و دست زدن به بزرگترين فاجعه بشريت، با اين هدف انجام
مي‌گرفت که جبهه اسلام ناب محمدي(ص) به خصوص رهبر و فرمانده آن را وادار به عقب‌نشيني
و تسليم در برابر اسلام شيطان بزرگ نمايد اما فرياد برائت اعلام حضوري قوي‌تر و
محکم‌تر از گذشته بود. ذکر آيه: «و من يخرج من بيته مهاجراً الي الله و رسوله ثم
يدرکه الموت فقد وقع اجره علي الله» در صدر آن پيام، هنوز هم از عجايب فرياد برائت
است که جز تفسير آن در قالب بعد عرفان ناب وجه ديگري نمي‌توان بر آن متصور بود.
امام در قسمتي از آن پيام در خصوص حج ابراهيمي اين گونه فرمودند:

«اعلان
برائت از مشرکان که از ارکان توحيدي و واجبات سياسي حج است، بايد در ايام حج به
صورت تظاهرات و راه پيمايي با صلابت و شکوه هر چه بيشتر و بهتر برگزار شود و حجاج
محترم ايراني و غير ايراني با هماهنگي کامل با مسؤولين حج و نماينده اينجانب، جناب
حجة الاسلام آقا کروبي، در کليه مراسم شرکت نمايند و فرياد کوبنده برائت از مشرکان
و ملحدان استکبار جهاني و در رأس آنان آمريکاي جنايتکار را در کنار خانه توحيد
طنين اندازند و از ابراز بغض و کينه خود نسبت به دشمنان خدا و خلق غافل نشوند. مگر
تحقق ديانت جز اعلام محبت و وفاداري نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل
است؟ حاشا که خلوص عشق موحدين جز به ظهور کامل نفرت از مشرکين و منافقين ميسر شود
و کدام خانه‌اي سزاوارتر از کعبه و خانه امن و طهارت و ناس که در آن به هر چه
تجاوز و ستم و استمثار و بردگي  يا دون
صفتي  نامردمي است عملا و قولا پشت شود».

(6/5/66)

آغاز
تظاهرات مسالمت‌آميز برائت از مشرکين حجاج ايراني و غير ايراني در مراسم حج آن
سال، برخورد سبعانه و قهرآميز پليس و نيروهاي سعودي را براساس نقشه‌هاي از قبل
طراحي شده، بدنبال داشت.

«آمريکا و
عربستان از شرايط خلع سلاح مسلمانان در حرم خدا و احترام مؤمنين به احکام قرآن و
پرهيز از جدال در کنار خانه خدا سوء استفاده کرده‌اند و با وسايل از پيش فراهم شده
و نقشه‌هاي دقيق رو به صفتانه به صفوف شيرمردان و شيرزنان ما حمله نموده‌اند و
آنان را غافلگير کرده‌اند».

(12/6/66)

اين واقعه
براي همه مسلمانان جهان بسيار دردناک و جانکاه بود و پر واضح است که قلب امام
المسلمين، خميني مظلوم، بيش از همه در فشار قرار داشت. به ياد بياوريم ناله
مظلومانه‌اش را که به امتش مي‌فرمود:

«من واقعا
در مسايل خيلي تحمل داشتم، در مسائل جنگ، در همه اينها تحمل داشتم، اما اين، بي‌تحمل
کرده من را، مسأله غير از اين مسائل است».

(1/6/66)

اما عليرغم
اين احساس، در برابر جبهه کفر، حيات جبهه اسلام ناب را اينگونه اعلام نمودند:

«حکومت
سعودي مطمئن باشد که آمريکا لکه ننگي بر دامنش نهاده است که تا قيام قيامت هم با
آب زمزم و کوثر پاک نمي‌شود و خوني که از دل اقيانوس بزرگ ملت ما بر سرمزين حجاز
جاري شده است، زمزم هدايتي براي تشنگان سياست ناب اسلام گرديده است که ملتها و
نسلهاي آينده از آن سيراب و ستمکاران در آن غرق و هلاک مي‌شوند و ما همه اين
جنايتها را به حساب آمريکا گذاشته‌ايم و به ياري خدا و در موقع مناسب به حساب آنان
خواهيم رسيد و انتقام فرزندان ابراهيم را از نمرودها و شياطين و قارون‌ها خواهيم
گرفت. و مجددا تأکيد مي‌کنم که اينها بهاي گران حاکميت نه شرقي و نه غربي و
استقلال و آزادي و اسلام خواهي ماست».

(12/5/66)

امام،
همچنين اين فاجعه را به عنوان يکي از وجوه بارز تمايز اسلام ناب محمدي(ص) با اسلام
آمريکايي اعلام کرده و از چهره کريه فهد و رژيم آل سعود اينچنين پرده برمي‌دارند:

«ما در عين
حال که شديدا متأثير و عزادار از اين قتل عام بي‌سابقه امت محمد(ص) و پيروان
ابراهيم حنيف و عملين به قرآن کريم گرديده‌ايم ولي خداوند بزرگ را سپاس مي‌گزاريم
که دشمنان ما و مخالفين سياست اسلامي ما را از کم عقلان و بي‌خردان قرار داده است.
چرا که خودشان هم درک نمي‌کنند که حرکتهاي کورشان سبب قوت و تبليغ انقلاب ما و
معرف مظلوميت ملت ما گرديده است و در هر مرحله‌اي سبب ارتقاء مکتب و کشورمان را
فراهم کرده‌اند که اگر از صدها وسيله تبليغاتي استفاده مي‌کرديم و اگر هزاران مبلغ
و روحاني را به اقطار عالم مي‌فرستاديم تا مرز واقعي بين اسلام راستين و اسلام
آمريکايي و فرق بين حکومت عدل و حکومت سرسپردگان مدعي حمايت از اسلام را مشخص
کنيم، به صورتي چنين زيبا نمي‌توانستيم، و اگر مي‌خواستيم پرده از چهره کريه دست
نشاندگان آمريکا برداريم و ثابت کنيم که فرقي بين محمدرضا خان و صدام آمريکا و ران
حکومت مرتجع عربستان در اسلام زدائي و مخالفتشان با قرآن نيست و همه نوکر آمريکا
هستند و مأمور خراب کردن مسجد و محراب و مسؤول خاموش نمودن شعله فرياد حق طلبانه
ملت‌ها، باز به اين زيبايي ميسر نمي‌گرديد، و همچنين اگر مي‌خواستيم به جهان اسلام
ثابت کنيم که کليدداران کنوني کعبه لياقت ميزباني سربازان و ميهمانان خدا را
ندارند و جز تأمين آمريکا و اسرائيل و تقديم منافع کشورشان به آن کاري از دستشان
برنمي‌آيد، بدين خوبي نمي‌توانستيم بيان کنيم و اگر مي‌خواستيم به دنيا ثابت کنيم
که حکومت آل سعود، اين وهابي‌هاي پست بي‌خبر از خدا، بسان خنجرند که هميشه از پشت
در قلب مسلمانان فرو رفته‌اند، به اين اندازه که کارگزاران ناشي و بي‌اراده حاکميت
سعودي در اين قساوت و بيرحمي عمل کرده‌اند، موفق نمي‌شديم و حقا که اين وارثان ابي‌سفيان
و ابي‌لهب و اين رهروان راه يزدي، ري آنان و اسلاف خويش را سفيد کرده‌اند».

(12/5/66)

فهد و رژيم
منفور آل سعود؛ با چنين کارنامه درخشاني در مزدوري شيطان بزرگ و طرحهاي آمريکا و
اسرائيل، خود را کانديداي شماره يک ژاندارمري منافع آمريکا نه تنها در خليج فارس
بلکه در کل جهان اسلام نموده است. اين رژيم اگر موفق شود مسير حج ابراهيمي را که امام
خميني احياگر مجدد آن بوده به شکل تحريف شده سابق برگرداند و به تخدير افکار
زائران خانه خدا به وسيله احکام و فتاواي منبعث از اسلام آمريکائي مبادرت ورزد در
واقع به تمامي اهداف تعيين شده‌اش از سوي شيطان بزرگ نائل خواهد گشت توطئه‌اي که
شواهد مختلفي گوياي آن است محور نمودن اين رژيم در ميان کشورهاي اسلامي است و گام
بعد حرکت دادن همه کشورهاي اسلامي با رهبري فهد به ژاي ميز مذاکره صلح و دوستي با
رژيم اشغالگر قدس خواهد بود. مسئله«برقراري مناسبات سياسي» با رژيمي همچون آل سعود
بايد دقيقا مبتني بر ارزشهاي انقلاب اسلامي و در چهارچوب احکام اسلام ناب مورد
بررسي قرار گيرد و در آنصورت با توجه به اقدامات اخير اين رژيم، شايد تکليفي ديگر
در برابر فهد و رژيم مزدورش داشته باشيم. نمي‌توان فراموش کرد اين نکته را که امام
راحلمان با آن درجه از صبر و بردباري، در وصيت‌نامه سياسي الهي‌شان تنها رژيمي را
که مورد لعن و نفرين قرار دادند رژيم منفور آل سعود ـ لعنت الله و ملائکته و رسله
عليهم ـ بود و مرقوم فرموده‌اند:

«در اين عصر
که عصر مظلوميت جهان اسلام به دست آمريکا و شوروي و ساير وابستگان به آنان و از آن
جمله آل سعود اين خائنين به حرم بزرگ الهي ـ لعنت الله و ملائکته و رسله عليهم ـ
است به طور کوبنده يادآوري و لعن و نفرين شود».

«وسيعلهم
الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون»