حق الناس

اصول
اعتقادي اسلام معاد

حق
الناس

يکي
از مواقف بسيار سخت روز قيامت موقف رسيدگي بحقوق مردم است که براساس آيات قرآن
مجيد و احاديث اهل بيت عصمت و طهارت(ع) خداوند عادل و قهار هرگز از ظلمي که بعضي
از افراد بشر درباره بعضي ديگر ـ چه فرد ـ چه جامعه يا جوامع چه نسبت باموال و
ثروت يا آبرو و حيثيت و موقعيت چه نسبت به ابدان يا جان و روان چه در رابطه با
اداره امور فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اخلاقي و اقتصادي چه در رابطه با تربيت
استعدادها و منابع فکري ـ چه حق زناشوئي يا پد و فرزندي يا خويشاوندي يا همسايگي
يا حق تعليم و تربيت و تعلم چه حقوقي که در رابطه با هيأت حاکمه و افراد عادي
موجود است و بالأخره کليه حقوقي که در زندگي بشر بايد حکمفرما باشد و آنرا در هر
قدم و مرحله‌اي زير سيطره خود گرفته است ـ مرتکب شده‌اند احقاق حق خواهد کرد و
هرگز ـ بدون رضايت صاحب حق ـ اغماض و گذشت نخواهد کرد.

حضرت
اميرمؤمنان(ع) در اين مورد مي‌فرمودند: «أَلاَ وَإنَّ الظُّلْمَ ثَلاَثَةٌ:
فَظُلْمٌ لاَ يُغْفَرُ، وَظُلْمٌ لاَ يُتْرَکُ، وظُلْمٌ مَغْفُورٌ لاَ يُطْلَبُ.
فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لاَ يُغْفَرُ فَالشِّرْکُ بِاللهِ، قَالَ اللهُ
تَعَالَي: «إنَّ اللهَ لاَ يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَکَ بِهِ» وَأَمَّا الظُّلْمُ
الَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ. وَأَمَّا
الظُّلْمُ الَّذِي لاَ يُتْرَکُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً.
الْقِصَاصُ هُنَاکَ شَدِيدٌ، لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِالْمُدَي وَلاَ ضَرْباً
بِالسِّيَاطِ، وَلکِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذلِکَ مَعَهُ».[1]

يعني
آگاهب اشيد ظلم بر سه قسم است:

1-
ظلمي که آمرزيده نميشود.

2-
ظلمي که قطعا مورد بازخواست قرار ميگيرد.

3-
ظلمي که مورد آمرزش پروردگار قرار ميگيرد.

اما
ظلمي که آمرزيده نميشود شرک بخداوند است(در صورتي که انسان در حال شرک بخداوند از
دنيا رفته باشد) که خداوند سبحان فرموده است: «خداوند کسي را که باو شرک بياورد
نيامرزد».[2]

و
اما ظلمي که مورد آمرزش خداوند قرار ميگيرد اين است که بنده‌اي برخود بواسطه بجا
آوردن برخي از گناهان(کوچک) ظلم کرده باشد(که در صورت انجام فرائض الهي و اجتناب
از گناهان بزرگ اين قبيل گناهان مورد آمرزش خداوند غفار قرار ميگيرد).

و
اما ظلمي که مورد بازخواست خداوند واقع ميشود ظلم بعضي از بندگان بر بعض ديگر است
قصاص و مکافات او در آخرت شديد و سخت است و از قبيل زخم زدن با کاردها و زدن با
تازيانه‌ها نيست عذابي است جانکاه که زخم و ضربت در جنب آن کوچک شمرده ميشود.

حضرت
صادق(ع) فرمودند: «در پل صراط گردنه‌اي وجود دارد که هر کس در گردنش مظلمه(حق
الناس)اي وجود دارد هرگز نميتواند ازآن عبور کند و به بهشت راه بيابد».[3]

حضرت
سجاد(ع) فرمود پدر بزرگوارم ميفرمود که حضرت اميرمؤمنان(ع) در ضمن ارشاد و وعظ به
مردم ميفرمودند:

در
روز قيامت خداوند متعال مردمان را از قبرهاي خود درحال يکه آثار اعمال و اخلاق
آنها در قيافه‌هايشان منعکس گرديده و در حالي که جز ايمان بخداوند نور و روشنائي‌اي
که انسانها را راهنمائي کند وجود ندارد بر ميانگيزد تا اينکه همه آنها در صحراي
محشر گرد ميآيند و ازدحام ميکنند در اين موقف که نخستين هول و هراس بر همه آنها
سايه افکنده است و کثرت ازدحام و فشار جمعيت آنها را در مضيقه قرار داده است مدتي
توقف مي‌کنند در اين حال فرشته‌اي با امر خداوند ندا در ميدهد که اي مردم گوش
کنيد. در اين هنگام که صداي آن فرشته براي همه مردم از دور و نزديک قابل شنيدن است
و از شنيدن آن دلها تکان خورده و لرزه بر اندامها افتاده همه آماده شنيدن مفاد آن
ندا ميگردند خداوند متعال ميفرمايد منم آن خداي حکيم وعادلي که غير از او خدائي
نيست امروز براساس عدالت خود در ميان همه مردم حکم ميکنم و در سيطره حکومت من روا
نيست کسي بر کسي ظلم کرده و مجازات خود را دريافت نکرده باشد امروز حق ضعفا را از
نيرومندان و حق مظلومات را از ظالمان بوسيله حسنات و سيئات(ثوابها و گناهان) ميگيرم
و ضمنا به کسي که از حق خود گذشت نمايد پاداش ميدهم و بدانيد از اين عقبه(گردنه‌اي
است در پل صراط) هيچ ستمکاري که ظلم خود را جبران نکرده و حق مظلوم را ادا نکرده
نميتواند بگذرد مگر اينکه آن مظلوم از حق خود صرف نظر کند.

بنابراين
اي مردم شما مظالم و حقوق خود را از هر کسي که به شما در دنيا ظلم کرده است مطالبه
کنيد که من خود شاهد اعمال شما هستم و شهادت من براي ثبوت حق شما کافي است سپس آن
حضرت فرمودند در اين هنگام صاحبان حقوق بحرکت در ميآيند و چون در آن موقف هر يک از
آنها کساني را که به حقوق آنها تجاوز کرده است کاملا ميشناسند گريبان آنها را
ميگيرند در اين حال هر کسي که در دنيا با سخن گفتن يا عمل و اقدام خود حقي را از
کسي ضايع کرده است ـ اعم از حق مالي يا آبروئي يا بدني، حق فرد يا جامعه مورد
تعقيب قرار ميگيرد و مظلومان گريبان ظالمان را سخت گرفته و جبران حقوق خود را
مطالبه ميکنند اين کشمکش و درگيري که بسيار شديد و با فرياد و ضجه‌هاي دادخواهي
توأم است مدتي ادامه پيدا ميکند در اين موقع منادي‌اي از جانب خداوند با صدائي که
همه آن مردم آنرا ميشوند ندا ميدهد اي مردم بصدائي که از جانب پروردگار است گوش
فرا بدهيد و توجه کنيد در اين هنگام خداوند ميفرمايد من خود وهاب ـ يعني بخشنده ـ
ميباشم اگر ميخواهيد در برابر حقوق خود عفو و اغماض بخرج بدهيد مختاريد و چنانچه
گذشته نکنيد بدانيد که من مجددا تأکيد ميکنم که هر تجاوز کننده به حق را امروز
مورد بازخواست خود قرار ميدهم و حق هر ذي حق را ميگيرم.

در
اين موقع برخي از مردم از حق خود ميگذرند ولي گروهي ميگويند: پروردگارا! حق ما
بالاتر و مهمتر از آنست که از آن بگذريم و ما هرگز از حق خود صرف نظر نميکينم
خداوند دوباره تکرار ميکند که امروز هيچ ظالمي بدون جلب رضايت مظلومان نميتواند از
کام آتش خلاص شود و به بهشت گام بگذارد.

بنابراين
براي رسيدگي به حساب حقوق خود را آماده کنيد در اين حال که ديوانهاي عدل پروردگار
گشوده شده و موازين قسط الهي نصب گرديده و پيامبران خدا و ائمه هدي(ع) حضور دارند
به حساب حقوق رسيدگي ميشود و تصفيه و بازستاني درباره آن بعمل ميآيد.

رشته
سخن که باينجا رسيد يکنفر از حضار از حضرت سجاد(ع) پرسيد اي فرزند عزيز پيامبر(ص)
اگر يک فرد کافر حق مسلمان را پايمال کرده باشد از آن کافر در مقام إحقاق حق چه
چيز گرفته ميشود تا بآنوسيله آن حق پايمال شده جبران شود؟

حضرتش
در پاسخ فرمودند: در اين مورد از گناهان آن مسلمان باندازه آن حق پايمال شده
برداشته ميشود و بر سيئات آن کافر افزوده ميشود از آن پس همان شخص مجددا از حضرت
سجاد(ع) سؤال کرد: اگر يک نفر مسلمان حق يک فرد مسلمان را مورد تجاوز قرار داده
باشد جبران حق و جلب رضايت آن مظلوم چگونه صورت ميگيرد؟

آنحضرت
در جواب فرمودند: در اين صورت از حسنات آن ظالم باندازه‌اي که اين حق پايمال شده
از اين مسلمان را جبران کند گرفته ميشود و بر حسنات آن مظلوم افزوده ميشود باز آن
شخص پرسيد اگر اين ظالم داراي حسناتي نباشد بچه ترتيب جبران حق صورت ميگيرد؟
فرمودند در اين صورت باندازه آن حق از گناهان آن مظلوم گرفته شده بر گناهان ظالم
افزوده ميشود.[4]

محدث
بزرگ اسلامي ملا محسن فيض کاشان رضوان الله عليه در کتاب المحجة البيضاء بمناسبت
مباحث معاد فصلي را در رابطه با حق الناس تحت عنوان صفة الخصماء و رد
المظالم(توصيف دشمنان و طلبکاران روز قيامت و رد مظالم و حقوق) منعقد کرده است که
در آن فصل چنين مي‌گويد:

بدانيد
که از خطر ميزان روز قيامت و حساب آن جز کساني که در دنيا بحساب اعمال خود رسيده و
خود را با ميزان شرع از جهت کردار و گفتار و خاطرات قلبي و حتي نگاه کردن‌ها
سنجيده و منطبق کرده باشند و در صورت تقصير تقصيرهاي خود را با توبه خالص جبران
نموده وحقوق و مظالم مردم را حتي اگر يکدانه گندم هم باشد اداء نموده باشند
نميتوانند رهائي بيابند و افرادي که رفتارشان در دنيا بر اين اساس باشد بدون حساب
وارد بهشت ميشوند.

ولي
اگر کسي در دنيا مرتکب ظلم گرديده است و پيش از اينکه مظالم را جبران و حقوقي را
که پايمال کرده است براساس موازين شرع ادا نمايد از دنيا برود روز قيامت
دشماني(طلبکاران حقوق که امروز بصورت دشمن در برابر ظالم صف‌آرائي نموده‌اند)
اطراف او را احاطه ميکنند اين يکي دست او را ميگيرد و ميکشد آن ديگري از موي
پيشانيش ميچسبد آن يکي کمربندش را ميگيرد اين ميگويد تو در دنيا بمن ظلم کردي آن
يکي ميگويد تو درباره من بدگوئي کردي و آن ميگويد تو مرا مورد استهزاء و مسخره
قرار دادي آن يکي ميگويد غيبت مرا کردي و آن يکي ميگويد تو با من همسايه بودي و حق
همسايگي را ادا نکردي آن يکي ميگيود تو با من معامله کردي و در معامله يا من غل و
غش کردي آن يکي ميگويد تو مرا در معامله مغبون نمودي و عيب کالاي خود را پوشاندي و
ديگري ميگويد تو در معامله در بيان نرخ کالاي خود دروغ گفتي آن يکي ميگويد تو در
دنيا مرا ديدي که محتاج هستم و قدرت کمک کردن بمن را داشتي ولي کمک نکردي آن يکي
ميگويد تو در دنيا دانستي که من مظلوم واقع شده‌ام و توانائي بر رفع ظلم از من
داشتي اما کوتاهي کردي و بجاي رفع ظلم با ظالم سازش کردي و حق مرا مراعات نکردي!

در
اين حال که تو در ميان اين همه دشمن واقع شده و چنگاه همه آنها بتو بنده شده است و
تو در ميان متحير و مبهوت مانده‌اي نگاهي بجانب پروردگار متعال که شايد ترا از اين
ورطه هول انگيز خلاص نمايد داري که ناگاه ا زجانب خداوند جبار اين ندا در گوش تو
طنين ميافکند: «اليوم تجزي کل نفس بما کسبت لا ظلم اليوم»[5]
يعني امروز هر فردي بآنچه که در دنيا مرتکب شده است مجازات ميشود امروز بر احدي
ظلم نميشود در اين موقع دلت از هيبت و هراس از جا کنده ميشود و متذکر آن هشداري که
خداوند با زبان پيامبرش بتو رسانيده بود:

«Ÿwur
žútù|¡óss? ©!$# ¸xÏÿ»xî
$£Jtã
ã@yJ÷ètƒ šcqßJÎ=»©à9$#
4
$yJ¯RÎ)
öNèd㍽jzxsãƒ
5QöquŠÏ9 ßÈy‚ô±n@ ÏmŠÏù
㍻|Áö/F{$#
ÇÍËÈ   šúüÏèÏÜôgãB ÓÉëÏYø)ãB
öNÎhřrâäâ‘
Ÿw ‘‰s?ötƒ öNÍköŽs9Î) óOßgèùösÛ (
öNåkèEy‰Ï«øùr&ur Öä!#uqyd ÇÍÌÈ »[6] يعني گمان نکنيد که خداوند از آنچه که ظالمان ـ متجاوزان
بحقوق ـ انجام ميدهند غافل استب لکه کيفر ظالمان را براي روزيکه چشمها خيره و
حيران ميشود بتأخير انداخته است در آنروز آن ستمکاران همه شتابان و هراسان سر بطرف
بالا کرده و چشمها واله و حيران مانده و دلهاشان از شدت عذاب به دهشت و اضطراب
افتاده است ايستاده‌اند، ميگردي.

بنابراين امروز از چه جهت در برابر حقوق فراواني که با آبرو
و حيثيت و شخصيت مردم يا با اموال مردم يا سائر شؤون زندگي مردم ارتباط دارد بي‌تفاوت
و بي‌اعتنا هستي؟ در آنروز که باسط عدل الهي گسترده شود و سياست عادلانه خداوند
جلوه کند تو عاجز و مفلس‌خواهي بود نه حقي را ميتواني ادا کني و نه عذري ميتواني
بياوري در آن حال از حسناتي که عمر خود را در راه تحصيل آن با زحمت‌هاي فراوان صرف
کرده‌اي گرفته ميشود تا حقوقي را که پايمال نموده‌اي بآنوسيله جبران کنند و براي
تو چيزي باقي نميماند تا در سايه آن به رافه برسي.

پس از هم اکنون بفکر آنروز سخت باش و با جديت کامل در راه
خلاص و نجات خود گام بردار وکاري را که امروز بايد آنرا انجام بدهي هرگز بفردا
ميفکن.

از حضرت پيغمبر(ص) نقل شده است که حضرتش فرمودند: ميدانيد
مفلس کيست؟ گفتند يا رسول الله در ميان ما مفلس بکسي گفته ميشود که پول و مال
ندارد آن حضرت فرمودند مفلسان امت من کساني ميباشند که با همراه داشتن نماز و روزه
و زکاة بعرصه محشر وارد ميشوند ولي چون به حقوق مردم اهميت نداده اين شخص را در
دنيا فحش داده و بآن يکي نسبت ناروا داده و مال اين را خورده و خون آن يکي را
ريخته و آن ديگر را زده است… با اين تجاوزها مورد بازخواست خداوندي قرار ميگيرد
و از حسنات خود(از همان نمازها و روزه‌ها و انفاق‌هاي خود) ناگزير براي جبران باين
و آن ـ در برابر حقوقي که از آنها پايمال کرده است ـ ميدهد تا حسناتش تمام شود و
اگر باز هم حقوقي را تفويت کرده است که حسناتش وافي باداي آنها نشده است از گناهان
صاحبان حقوق گرفته مشود و باين شخص ظالم داده ميشود و از آن پس در آتش جهنم افکنده
ميشود.

اين چنين افراد، مفلسان روز قيامت ميباشند.[7]

 



[1]– نهج البلاغه خطبه 175.