امام خميني(س) و ترسيم استراتژي هدم اسرائيل

امام
خميني(س) و ترسيم استراتژي هدم اسرائيل

مواضع
امام خميني(سلام الله عليه) در برابر رژيم اشغالگر قدس، اسرائيل غاصب، آن قدر مشخص
و روشن است که نيازي به توضيح غير هم پيدا نمي‌کند. امام در تمامي مراحل زندگي و
مبارزاتخويش چه آن زمان که در قم قبل از سنه 42 حضور داشتند چه به هنگام تبعيد و
چه آن زمان که به ايران بازگشته و بنيانذگار نظام جمهوري اسلامي شدند، در همه اين
مقاطع زماني موضع امام در باربر اسرائيل غاصب نه تنها هيچگونه تغييري نيافت بلکه
با قدرت نسبي يافتن به حمايت معنوي و مادي، از قيام مردم فلسطين در برابر
صهيونيستها همت گمارد.

امام
موضعي اصولي در برابر وجود رژيم اشغالگر قدس داشتند و آن اين بود که ابر قدرتها در
قبله اول مسلمانان، با سياستي مزورانه يهوديان صهيونيست را همچون خنجري در قلب
مسلمين فرو برده‌اند و قصد تثبيت و برسميت شناخت اين شجره خبيثه توسط کشورهاي
اسلامي را دارند لذا مسلمانان بايد با همه توان و قدرت خويش در جهت محو و نابودي
کامل اسرائيل حرکت نمايند. اين جمله استراتژي امام را در اين رابطه ترسيم مي‌کند:

«اسرائيل
بايد از صفحه روزگار محو شود».

در
بررسي سير نظرات امام پيرامون مسائل سياست خارجي و اصولي که آن رهبر کبير براي
انقلاب و نظامي تعيين و تبيين نمودند، موضوع«حرکت قاطع در جهت محو اسرائيل»
جايگاهي خاص دارد که بايد دقيقا نوع برخورد ايشان در اين زمينه مورد توجه و دقت
قرار گيرد.

بزرگترين
جرم رژيم شاه اجراي برنامه‌هاي اسرائيل

يکي
از انگيزه‌هاي قيام امام و مردم در پانزدهم خرداد 42 عليه شاه و دستگاه حکامه
کشور، سلطه يافتن عمال اسرائيل بر برنامه‌هاي ايران بود.

امام
مي‌فرمود:

«ما
مي‌خواهيم که مملکت ما از آن نقطه اوليش تا آن آخرش جوري باشند، طوري سلوک بکنند
که مايه افتخار يک مملکتي باشد، بگويند آقا ما اميرکبير داريم، وزراء سابق،
مشاورين سلاطين سابق علما بودند، علي بن يقطين بوده است، گاهي ائمه اطهار(ع) بوده‌اند،
حالا مشاورين چه کساني هستند؟ اسرائيل! مشاورها اسرائيل! از يهود آن بزرگ شده
است… دو هزار نفر را با کمال احترام، با دادن به هر يک از اينها پانصد دلار ارز،
به هر يک پانصد دلار از مال اين ملت مسلم به بهائي داده‌اند، ارز داده‌اندف به هر
يک هزار و دويست تومان تخفيف هواپيما، چه بکنند؟ بروند در جلسه‌اي که بر ضد اسلام
در لندن تشکيل شده است شرکت کنند. واي بر اين مملکت، واي بر اين هيأت حاکمه، واي
بر اين دنيا، واي بر ما، واي بر اين علماي ساکت، واي بر اين نجف ساکت، اين قم
ساکت، اين تهران ساکت، اين مشهد ساکت، اين سکوت مرگبار اسباب اين مي‌شود که زير
چکمه اسرائيل به دست همين بهائي‌ها، اين مملکت ما، اين نواميس ما پايمال بشود واي
بر اينما، واي بر اين اسلام، واي بر اين مسلمين».

(10/1/41)

وضعيت
رژيم سابق به شکلي بود که امام از نفوذ و سلطه صد در صد اسرائيل بر مصادر امور
ايران خوف داشته و طي هشدارهاي مکرر در همان زمان به اين مسأله تأکيد مي‌فرمود:

«آقايان
بايد توجه فرمايند که بسياري از پستهاي حساس به دست اين فرقه است که حقيقتاً عمال
اسرائيل هستند. خطر اسرائيل براي اسلام و ايران بسيار نزديک است، پيمان با اسرائيل
در مقابل دول اسلامي يا بسته شده يا مي‌شود، لازم است علماي اعلام و خطباي محترم،
ساير طبقات را آگاه فرمايند که در موقعش بتوانيم جلوگيري کنيم».

(ارديبهشت
42)

اهميت
مسأله به حدي بود که امام در هر سخنراني يا نامه و پيام خود بدان اشاره کرده و به
موضعگيري در برابر آن مي‌پرداختند. از نظر اسلام هم پيماني با اسرائيل جرم غير
قابل بخشش يک رژيم و دولت اسلامي محسوب شده و از آنجا که رژيم شاه را در صدد انجام
اين خيانت مي‌ديدند، جلوگيري از اين حرکت را به عنوان گامي براي مقابله با اسرائيل
عنوان کرده و به دنيا اعلام نمود:

«من
به سران ممالک اسلامي و دول عربي و غير عربي اعلام مي‌کنم: علماء اسلام و زعماي
دين و ملت ديندار ايران و ارتش نجيب با دول اسلامي برادر است و در منافع و مضار
همدوش آنهاست و از پيمان با اسرائيل دشمن اسلام و دشمن ايران متنفر و منزجر است،
اينجانب اين مطلب را به صراحت گفتم، بگذار عمال اسرائيلي به زندگي من خاتمه دهند».

(12/2/42)

امام
پيروان خويش را به داشتن حساسيت و برخورد با مسأله هم پيماني رژيم شاه با اسرائيل
به صورتي دائمي ترغيب نموده و بر لزوم مقابله اصولي با اين امر توجه مي‌دادند:

«تأسف
بالاتر، تسلط اسرائيل و عمال اسرائيل است بر بسيار از شؤون حساس مملکت و قبضه
نمودن اقتصاديات آن به کمک دولت و عمال دستگاه جبار. اسرائيل با دول اسلامي در حال
جنگ است و دولت ايران با کمال دوستي با او رفتار مي‌کند و همه نحو وسائل تبليغ و
ورود کالاهاي آن را فراهم مي‌سازد… اشخاص متدين را به جرم آنکه در عاشورا دسته
راه انداخته‌اند و شعار ضد اسرائيل با خود داشته‌اند به حبس و زجر و شکنجه
کشيدند… من به جميع دول اسلام و مسلمين جهان در هر جا هستند اعلام مي‌کنم که ملت
عزيز شيعه از اسرائيل و عمال اسرائيل متنفرند و از دولتهايي که با اسرائيل سازش مي‌کنند،
متنفر و منزجرند. اين ملت ايران نيست که با اسرائيل منفور در حال سازش است، ملت
ايران از اين گناه بزرگ بري است، اين دولتها هستند که به هيچ وجه مورد تأييد ملت
نيستند».

(18/1/1343)

«ما
مي‌گوئيم که شما برنامه‌هاي اصلاحي‌تان را اسرائيل برايتان درست مي‌کند، ملت
اسرائيل. شما وقتي برنامه هم مي‌خواهيد درست کنيد دستتان را پيش اسرائيل دراز مي‌کنيد،
شما کارشناس نظامي از اسرائيل به اين مملکن مي‌آوريد، شما محصلين ر از اينجا به
اسرائيل مي‌فرستيد… ما با اينها مخالفيم. ما مي‌گوئيم: آقا! جميع ممالک اسلامي
صف کشيدند يک طرف مقابل کفر و اسرائيل، شما و دولت ترکيه هم يک طرف ايستاده‌ايد با
اسرائيل موافق. ما مي‌گوئيم صلاح نيست اين کار… اي مردم! اي عالم! بدانيد ملت ما
مخالف است با پيمان با اسرائيل. اين ملت ما نيست، اين روحانيت ما نيست. دين ما
اقتضا مي‌کند که با دشمن اسلام موافقت نکنيم، قرآن ما اقتضا مي‌کند که با دشمن
اسلام هم پيوند نشويم در مقابل صف مسلمين».

(25/2/43)

«اگر
نفوذ روحانيون باشد نمي‌گذارد که اسرائيل قبضه کند اقتصاد ايران را… آقا تمام
گرفتاري ما از اين آمريکاست، تمامگرفتاري ما از اين اسرائيل است. اسرائيل هم از
آمريکاست.»

(4/8/43)

«امروز
اقتصاد ايران به دست آمريکا و اسرائيل است و بازار ايران از دست ايراني و مسلم
خارج شده است و غبار ورشکستگي و فقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است و اصلاحات
آقايان، بازار سياه براي آمريکا و اسرائيل درستکرده است و کسي نيست که به داد ملت
فقير برسد».

(4/8/43)

اين
قبيل افشاگريهاي امام تا زمان تبعيد ايشان از ايران به ترکيه در سيزدهم آبانماه
1343 بي‌وقفه ادامه داشت. پس از تبعيد شايد عده‌اي گمان مي کردند که شيوه برخورد
امام کند و ملايم خواهد شد اما بر خلاف اين تصور، نه تنها افشاگري عليه شاه و
سياستهاي رژيم وابسته‌اش ادامه يافت بلکه با روش افشاي سياستهاي صهيونيستها در کل
ممالک اسلامي آهنگي تندتر و پر شتاب به خود گرفت. امام در دوران تبعيد خود خطر رشد
و پا گرفتن اسرائيل را همچون يک غده سرطاني در پيکر کشورهاي اسلامي، مهمترين خطري
که هويت ديني مسلمين را تهديد مي‌کند، ذکر مي‌نمودند. در اين دوران امام از يکطرف
افشاگري درباره سلطه اسرائيل بر دستگاه جبار و سياستهاي رژيم شاه را ادامه داده و
به عنوان نمونه در نامه سرگشاده به هويدا نوشتند:

«…
اينقدر براي ارضاء شهوات ديگران به علماء ملت و محصلين و دانشجويان فشار نياوريد،
با اسرائيل دشمن اسلام و مسلمين، آواره کننده بيشاز يک ميليون مسلم بي‌پناه، پيمان
برادري نبنديد، عواطف مسلمين را جريحه دار نکنيد، دست اسرائيل و عمال خائن آن را
به بازار مسلمين بيش از اين باز نکنيد. اقتصاد کشور را به خاطر اسرائيل و عمال آن
به خطر نيندازيد».

(27/1/46)

و
از طرف ديگر به حمايت از مجاهدات فلسطيني که براي استرداد زمينهاي اسلامي دست به
مقاومت مسلحانه زده بودند. مبادرت مي‌ورزيد. به عنوان مثال: «قبلا هم تذکر داده‌ام
که دولت غاصب اسرائيل با هدفهايي که دارد براي اسلام و ممالک مسلمين خطر عظيم دارد
و خوف آن است که اگر مسلمين به آنها مهلت دهند، فرصت از دست برود و جلوگيري از
آنها امکان‌پذير نشود و چون احتمال خطر متوجه به اساس اسلام است، لازم است بر دول
اسلامي بخصوص و بر ساير مسلمين عموما که دفع اين ماده فساد را به هر نحو که امکان
دارد بنمايند و از کمک به مدافعين کوتاهي نکنند و جايز است از محل زکوات و ساير
صدقات در اين امر مهم حياتي صرف نمايند».

(پاسخ
امام به پرسش دسته‌اي از فدائيان در 6/6/47)

امام
همچنين با مشخص کردن عوامل بوجود آورنده، اسرائيل، اين غده سرطاني در سرزمينهاي
اسلامي را چنين معرفي مي‌نمودند:

«استعمار
چپ و راست دست به دست هم داده براي نابودي ملت اسلام و کشورهاي اسلامي کوشش مي‌کنند
و در راه اسير کردن بيشتر ملتهاي مسلمان و غارت سرمايه سرشار و منابع طبيعي آنان،
با يکديگر سازش کرده‌اند. اسرائيل با تباني و همفکري دولتهاي استعماري غرب و شرق
زائيده شد و براي سرکوبي و استعماري ملل اسلامي به وجود آمد و امروز از طرف همها
ستعماگران حمايت و پشتيباني مي‌شو. انگليس و آمريکا با تقويت نظامي و سياسي و با
گذاشتن اسلحه‌هاي مرگبار در اختيار اسرائيل، آن را به تجاوزات پي در پي عليه اعراب
و مسلمين و ادامه اشغال فلسطين و ديگر سرزمينهاي اسلامي تحريص و وادار مي‌سازند و
شوروي با جلوگيري از مجهز شدن مسلمانان و با فريب و خيانت و سياست سازشکارانه،
موجوديت اسرائيل را تضمين مي‌نمايد. اگر دول اسلام و ملل مسلمان به جاي تکيه به
بلوک شرق و غرب به اسلام تکيه مي‌کردند و تعاليم نوراني و رهائي بخش قرآن ريک را
نصب عين خود قرار داده و به کار مي‌بستند، امروز اسير تجاوزگران صهيونيسم و مرعوب
فانتوم آمريکا و مقهور اراده سازکشارانه و نيرونگ بازي‌هاي شيطاني شوروي واقع نمي‌شدند».

(22/4/51)

اهداف
استعمارگران از ايجاد اسرائيل نيز اينگونه توسط امام افشا مي‌گرديد و راه حل
مقابله با آن به روشني تبيين و مورد تأکيد قرار مي‌گرفت:

«همه
بايد بدانند که هدف دولتهاي بزرگ از ايجاد اسرائيل، تنها با اشغال فلسطين پايان
نمي‌پذيرد. آنها در اين نقشه‌اند که ـ پناه بر خدا ـ تمامي کشورهاي عربي را به
همان سرنوشت فلسطين دچار کنند و امروز ما ناظر جهاد مبارزين فلسطيني در راه سپردن
سرنوشت فلسطين به فلسطيني‌ها هستيم، ناظر مجاهداني هستيم که جان بر کف به جهاد
قهرمانانه عليه اشغال و تجاوز در راه آزادي فلسطين و سرزمين‌هاي اشغال شده بپا
خاسته‌اند… آيا مسلمانان و سران کشورهاي اسلامي در چنين موقعيتي در پيشگاه خدا و
عقل و وجدان، مسؤوليت و وظيفه‌اي ندارند؟ آيا رواست که مجاهدان فلسطيني به دست
گماشتگان استعماري در مناطق زير سلطه استعمار قتل عام شوند ولي ديگران در برابر
اين جنايت سکوت کنند و حتي در بيرون راندن اين جهاد آزاديبخش از مناسبترين منطقه
سوق الجيشي خودش، با يکديگر همداستاني و توطئه کنند؟ آيا دولتهاي عربي و ساکنان
مسلمان اين مناطق نمي‌دانند که با نابودي اين جهادف ساير کشورهاي عربي از شر اين
دشمن ناپاک، روي امن و امان نخواهند ديد؟ امروز بر تمام مسلمانان عموما و بر
حکومتها و دولتهاي عربي خصوصا به خاطر حفظ استقلال خودشان لازم است که به پاسداري
و پتشيباني اين گروه مجاهد، متعهدانه اقدام کنند و از هيچ تلاشي در راه رسانيدن
اسلحه و آذوقه و ذخيره به اين مجاهدان دريغ نورزند…».

(19/8/51)

پيامها،
سخنرانيها و نامه‌هاي امام، مملو از موضعگيريهاي اينچنيني ايشان با مسأله فلسطين
اشغالي و نحوه برخورد قاطع با صهيونيستها وي هوديان حاضر در اسرائيل مي‌باشد. اگر
مدعي شويم که سراسر زندگي مبارزاتي قبل و پس از اقنلاب امام خميني(س) بر محور
مبارزه براي هدم و نابودي اسرائيل و عمال آن استوار بوده سخني به گزاف نگفته‌ايم.

مواضع
امام عليه اسرائيل در دوران پس از پيروزي انقلاب

پيروزي
انقلاب اسلامي علاوه بر دستاوردهاي فراواني که در عرصه‌هاي مختلف فرهنگي، سياسي
اجتماعي و اقتصادي ايران نصيب مردم ما نمود، ضربه مهلکي بر برنامه هاي منطقه‌اي و
جهاني استعمارگران در ارتباط با شناسايي و تثبتي اسرائيل، وارد آورد. شاه به عنوان
مهره سر سپرده‌اي که ايران را جزيره ثبات براي آمريکا و اسرائيل مي‌خواست با
مقاومتهاي مردمي روبرو شد که به واسطه اجراي سياستهاي رژيم. دين و اعتقادات مذهبي
و ملي خويش را در خطر مسخ و نابودي ديدند. التبه شايد اين نکته در تحليل تاريخ
سياسي قبل از پيروزي انقلاب محلي از اعراب داشتهب اشد که داغ نگه داشتن«تنور»
مبارزه با اسرائيل و عمال اسرائيل توسط امام و حساسيتي که امام به صورتي دائمي در
اين رابطه افکار  عمومي مسلمانان و مردم ما
را متوجه آن مي‌ساخت شايد يکي از موانع عمده طرح شنسائي اسرائيل و تثبيت آن به
حساب آيد و چه بسا اگر شاه ايران از عکس العمل امام و قيام و تظاهرات و اعتراضات
داخلي وحشت نداشت در سر ميز مذاکره ننگين کمپ ديويد يکي از پايه هاي اصلي آن پيمان
خائنانه بود.

پيروزي
انقلاب اسلامي نه تنها باعث ايراد ضربه بر چنين طرحي گرديد بلکه با توجه به
رهنمودهاي رهبر سازش ناپذيرش، اقدامات عملي در اين رابطه به انجام رسيد. رابطه
ايران انقلابي و اسلامي نه تنها با اسرائيل قطع شد و سفارتخانه آن به سفارت فلسطين
انقلابي تبديل گرديد بلکه به امر امام، دولت موقت جمهوري اسلامي ايران موظف به قطع
رابطه با مصر به دليل آنکه با قبول پيمان خائنانه کمپ ديويد عملا اسرائيل را به
رسميت شناخته بود، شد و رسما روابط ميان دو دولت قطع گرديد.

لطماتي
که اسرائيل از نظر اقتصادي، با پيروزي انقلاب متحمل شد نيز قابل محاسبه نيست.
ايران از کشوري که تمامي مصادر امورش به دست عمال صهيونيسم بود و نفت، طلاي سياه
اين مرز و بوم به ثمن بخس يا مجاني در حلقوم اقتصاد اسرائيل ريخته مي‌شد تبديل به
کشوري شد که نه تنها از روزهاي اول پيروزي آن شيروهاي لوله‌هاي حامل نفت از ايران
به اسرائيل را مسدود ساخت بلکه همه مسلمانان و مردم کشروهاي منطقه را به وحدت و
يکپارچگي براي مبارزه اي جدي و همه جانبه بمنظور هدم و نابودي اسرائيل دعوت مي‌نمايد:

«اين دولتها هيچگاه به فكر امت‌ها نيستند، امت‌ها خودشان
بايد به فكر خودشان باشند. اگر بنا بود ما بنشينيم تا دولتها براي ما كاري بكنند،
باز هم الآن شاه بر ما حكومت مي‌كرد و همان عقب ماندگي را داشتيم، ولي ما به قدرت
ايمان با ابر قدرتها مبارزه كرده و دست اينها را كوتاه كرديم، شما اگر بخواهيد به
مشكلات خود پيروز بشويد، اگر بخواهيد بيت المقدس را نجات بدهيد، اگر بخواهيد
فلسطين را نجات بدهيد اگر بخواهيد مصر را نجات بهدي و اگر بخواهيد ساير ممالك عربي
را نجات بدهيد، بايد ملت‌ها قيام بكنند، ملتها بايد ننشينند، چرا كه دولتها روي
مسائلي كه براي خودشان صرفه دارند عمل مي‌كنند».

(فروردين 58)

«اگر مسلمين مجتمع بودند هر كدام يك سطل آب به اسرائيل مي‌ريختند
او را سيل مي‌برد، معذلك در مقابل او زبون هستند. معما اين است كه با اينكه اينها
را مي‌دانند چرا به علاج قطعي كه آن اتحاد و اتفاق است روي نمي‌آورند؟ چرا توطئه‌هايي
كه استعمارگرها براي تضعيف آنها به كار مي‌برند، آن توطئه‌ها را خنثي نمي‌كنند؟
آيا اين معما چه وقت بايد حل شود؟ و پيش كي بايد حل بشود؟ اين توطئه را كي بايد
خنثي كند؟ غير از دولتهاي اسلام و ملتهاي مسلمين؟»

(25/5/58)

«بياييد متحد شويم و دست جنايتكاران چپ و راست را كه در رأس
آن آمريكاست قطع نموده و اسرائيل را از ريشه بركنيم و حق مردم فلسطين را به خودشان
بسپاريم».

(11/8/58)

اينها و دهها و صدها جملاتي از اين دست روشنگر موضع امام پس
از پيروزي انقلاب اسلامي در برابر رژيم اشغالگر قدس است. از ديگر اقدامات عملي و
جاودان امام در اين رابطه، اعلام آخرين جمعه مبارك رمضان به عنوان روز جهاني قدس
مي‌باشد:

«هر كس بايد خودش قيام، مسلمين بايد خودشان قيام كنند در
مقابل اينها، دنبال اين نباشند كه دولتهايشان يك كاري بكنند، دولتها كاري نمي‌كنند،
خودشان بايد بكنند، … بايد آقايان توجه كنند، تمام مسلمين توجه بكنند روز قدس
روزي است كه بايد تمام ملتهاي اسلام با هم توجه بكنند و اين روز را زنده نگه
دارند. اگر يك هياهويي از تمام ملتهاي مسلمين بلند بشود، روز جمعه آخر ماه مبارك
كه روز قدس است همه ملتها قيامب كنند، همين كه حالا همان تظاهرات، همين راهپيمايي‌ها
را بكنند اين مقدمه ميشود از براي اينكه انشاءالله جلوي اين مفدسني را بگيريم و
كلك اينها از بلاد اسلام كنده بشود. ما، هي سست مي‌گيريم، مسلمانها هي سست مي‌گيرند،
ملتها بي‌طرف مي‌مانند كم قيام مي‌كنند نهضت مي‌كنند كم تظاهر مي‌كنند راجع به اين
امور. اسرائيل وقتي كه ديد ملتها با هم مخالف هستند و دولت مصر هم كه همراه اوست
برادر است و عراق هم كه با اينها برادر هست وقتي اين چيزها را ديد هي قدم به قدم
پيش مي‌رود و شما مطمئن باشيد كه اگر سست بگيريد، اينها تا فرات ميخواهند بروند
اينها همه اينجا را ملك خودشان مي‌گويند هست شما بايد محكم بايستيد مقابل اينها».

(15/5/59)

البته در اين ميان عمال اسرائيل نيز بيكار ننشسته و به
انحاء گوناگون ضربه زدن بر ايران اسلامي و خط امام را در دستور كار خود قرار داده
بودند و از همه نيرنگهاي آنان پيچيده‌تر، حركت آخوندهاي درباري بود. يكي از
اقدامات امام در طول سالهاي بعد از پيروزي انقلاب مقابله با سمپاشي‌ها و تفرقه‌افكني‌هاي
اين عمال اجانب بود كه خود بحثي مفصل و جداگانه را طلب مي‌كند.

افشاي طرح خائنانه فهد در برسميت شناختن اسرائيل نيز از
ديگران اعمال امام در اين رابطه به حساب مي‌آيد:

«ملت ايران همچون ساير مسلمانان جهان در مقابل مشكلات و
خطرهايي كه براي اسلام در دست اجراست، در پيشگاه خداي قادر مسئول است و امروز از
خطرناكترين امور طرح«كمپ ديويد» و طرح«فهد» است كه اسرائيل و جنايات او را تحكيم
مي‌كند… من طرفداري از طرح استقلال اسرائيل و شناسائي او را براي مسلمانان يك
فاجعه و براي دولتهاي اسلامي يك انفجار مي‌دانم و مخالفت با آن را يك فريضه بزرگ
اسلام مي‌شمارم».

(15/3/61)

نشان دادن راه صحيح مبارزه به فلسطيني‌ها و متوجه ساختن
سران فلسطيني از دامهايي كه قدرتهاي بزرگ براي انحراف آنان از مسير صحيح مبارزه
تدارك ديده بودند از جمله اقدامات مهم امام در زمينه مبارزه با اسرائيل غاصب به
شمار مي‌آيد:

«من به سران فلسطيني نصيحت مي‌كنم كه دست از رفت و آمدهاي
خودشان برداشته و با تكاء به خداوند متعال، مردم فلسطين و اسلحه خويش تا حد مرگ با
اسرائيل بستيزند، چرا كه اين رفت و آمدها موجب مي‌شود كه ملتهاي مبارز از شما
دلسرد شوند. شما اطمينان داشته باشيد كه نه شرق به درد شما مي‌خورد و نه غرب. با
ايمان بر خدا و تكيه بر سلاح با اسرائيل بجنگيد».

(25/4/61)

«دفاع از نواميس مسلمين و دفاع از بلاد مسلمين و دفاع از
همه حيثيات مسلمين امري است لازم و ما بايد خودمان را براي مقاصد الهي و دفاع از
مسلمين مهيا كنيم. و خصوص در اين شرايطي كه فرزندان واقعي فلسطين اسلامي و لبنان
اسلامي، يعني حزب الله و مسلمانان انقلابي سرزمين غصب شده و لبنان با نثار خون و
جان خود فرياد«يا للمسلمين» سر مي‌دهند، با تمام قدرت معنوي و مادي در مقابل
اسرائيل و متجاوزين بايستيم در مقابل آن همه سفاكي‌ها و ددمنشي‌ها مقاومت و
پايمردي كنيم و به ياري آنان بشتابيم و سازشكاران را شناسايي و به مردم معرفي
كنيم».

(در ديدار با اعضاي حزب الله لبنان و… 9/12/66)

جايگاه اسرائيل از نظرگاه ابر قدرتها و موضع امام در اين
باره

نكته‌اي كه لازم است در پايان اين بحث به آن اشاره شود
اينكه بعضي‌ها عنوان مي‌كنند با توجه به فراگيري جهاني سياست تنش‌زدايي و نيز
برقراري نظم نوين جهاني وضعيت و موقعيت اسرائيل دچار تغيير و تحولاتي شده يا خواهد
شد. اين نظريه همان مطلبي است كه قدرتهاي جهاني قصد دارند به وسيله بوقهاي
تبليغاتي‌شان به كشورهاي جهان سوم خصوصا مسلمان حقنه نمايند و القاء كنند. در
شرايط كنوني آمريكا و شوروي و… براي شناسايي و تثبيت اسرائيل به توافق رسيده‌اند
و مزدوران آمريكا همچون فهد، حسين اردني، حسني مبارك، آل صباح كويتي، شاه حسن
مراكشي و… از يكطرف و وابستگان به شوروي همچون حافظ اسد و… از سوي ديگر قصد
اعلام پذيرش به رسميت شناختن اسرائيل را دارند. در چنين اوضاعي وجود طرز تفكري در
درون جامعه اسلامي ايران به خصوص در برخي پستهاي حساس وزارتخانه، كه معتقد به نظر
امام در مورد محو و نابودي كامل اسرائيل از صفحه روزگار نباشد، نه تنها چهره
انقلاب ما را در نزد مسلمانان و مستضعفين عالم مخدوش مي‌نمايد بلكه خداي ناكرده
موجب تخطي از اوامر امام در اين رابطه و قرار گرفتن در چارچوب نظم جهاني مطلوب ابر
قدرتها يعني حركت در جهت شناسايي و تثبيت اسرائيل غاصب يا حداقل بي‌تفاوتي در
برابر آن مي‌گردد.

به عنوان هشدار به اين ساده انديشان ـ اگر نگوييم وابستگان!
ـ در پايان جملات جاودانه امام خميني(سلام الله عليه) را در اين باره يادآوري كرده
و اعلام مي‌نمائيم كه هرگونه تخطي از اين فرامين روشن عواقب سوء و مصيبت‌باري را
متوجه ايران و جهان اسلام خواهد نمود.

امام در پيام تاريخي فرياد برائت 6/5/66 استراتژي اسلام ناب
محمدي(ص) در قبال مسأله فلسطين را اينگونه تبيين فرمود:

«ملتهاي مسلمانب ايد به فكر نجات فلسطين باشند و مراتب
انزجار و تنفر خويش را از سازشكاري و مصالحه رهبران ننگين و خود فروخته‌اي كه به
نام فلسطين، آرمان مردم سرزمينهاي غصب شده و مسلمانان اين خطه را به تباهي كشيده‌اند
به دنيا اعلام، و نگذارند اين خائنان بر سر ميز مذاكره‌ها و رفت و آمدها، حيثيت و
اعتبار و شرافت ملت قهرمان فلسطين ـ را ـ خدشه‌دار كنند، كه اين انقلابي نماهاي كم
شخصيت و خود فروخته به اسم آزادي قدس به آمريكا و اسرائيل متوسل شده‌اند. عجبا كه
هر روز از فاجعه خونبار غصب فلسطين بيشتر مي‌گذرد، سكوت وس ازش سران كشورهاي
سالامي و طرح مماشات با سارائيل غاصب بيشتر و حتي از تبليغت و شعار رهايي بيت
المقدس هم خبري به گوش نمي‌رسد و اگر دولت و مردم كشوري همانند ايران كه خود نيز
در حالت دفع تجاوز و جنگ و محاصره است، به پشتيباني از مردم فلسطين برخاسته و
فرياد مي‌زند، اور ا محكوم مي‌كنند و حتي از اينكه يك روز هم به نام«قدس» برگزار
شود، وحشت نموده‌اند. نكند كه اينان تصور كرده‌اند كه گذشت زمان، سيرت و صورت
جنايتهاي اسرائيل و صهيونيزم را دگرگون ساخته است و گرگهاي خون آشام صهيونيزم از
فكر تجاوز و غصب سرزمين‌هاي از نيل تا فرات دست برداشته‌اند؟!

مسئولين محترم كشور ايران و مردم ما و ملتهاي اسلامي از
مبارزه با اين شجره خبيثه و ريشه كن كردن آن، دست نخواهند كشيد و به ياري خداوند
تعالي از قطرات پراكنده پيروان اسلام و توان معنوي امت محمد(ص) و امكانات كشورهاي
اسلامي بايد استفاده كرد و با تشكيل هسته‌هاي مقاومت حزب الله در سراسر جهان،
اسرائيل را از گذشته جنايت‌بار خود پشيمان و سرزمينهاي غصب شده مسلمانان را از
چنگال آنان خارج كرد. من همان گونه كه بارها و در سالهاي گذشته، قبل و بعد از
انقلاب، هشدار داده‌ام مجددا خطر فراگيري غده چركين، و سرطاني صهيونيزم را در
كالبد كشورهاي اسلامي گوشزد مي‌كنم و حمايت بي‌دريغ خود و ملت و دولت و مسئولين
ايران را از تمامي مبارزات اسلامي ملتها و جوانان غيور و مسلمان در راه آزادي قدس،
اعلام مي‌نمايم و از جوانان عزيز لبنان كه موجب سرافرازي امت اسلام و خواري و ذلت
جهانخواران گرديده‌اند، تشكر مي‌كنم و براي موفقيت همه عزيزاني كه در داخل
سرزمينهاي اشغالي و يا در كنار اين كشور غصب شده، با تكيه به سلاح ايمان و جهاد به
اسرائل و منافع آن ضربه مي‌زنند دعا مي‌كنم و اطمينان مي‌دهم كه ملت ايران، شما را
تنها نخواهد گذاشت. به خداي تعالي توكل كنيد و از قدرت معنوي مسلمانان و با سلاح
تقوا و جهاد و صبر و مقاومت بر دشمنان حمله ببريد كه: ان تنصروا الله ينصركم و
يثبت اقدامكم».

و السلام