امام خميني (س) و سياست خارجي

امام خميني (س) و سياست خارجي

قسمت اول

همانگونه که در سلسله مباحث
پيرامون رهنمودها و اوامر امام خميني (سلام الله عليه) در مورد مسائل گوناگون
اعتقادي، فرهنگي و سياسي اشاره شد، مقلدين و پيروان راه و فکر ايشان در هيچ زمينه
اي دستشان از اصول و مباني صحيح در آن رابطه خالي نيست، زيرا امام با تکيه بر بينش
اتلهي خويش در تمامي زمينه ها نظر اسام ناب محمدي (ص) را صريحا بيان نموده و تکليف
پيروان اين اسلام اصيل را روشن کرده و به عبارت ديگر حجّت را بر همه تمام ساخته و
فصل الخطاب را در بسياري از زمينه ها اعلام نموده اند. آنچه که بايد در اين ارتباط
وجهه همت مقلّدين راه و فکر امام قرار گيرد مداقّه، تأمّل و تدبّر صادقانه درباره
رهنمودها و اوامر و نواهي آن حضرت و تسليم محض در برابر اصول و معيارهاي روشن و
خدشه ناپذيرش مي باشد. يکي از مواردي که در اين مقال به صورتي گذرا بدان اشاره مي
گردد اصول و معيارهايي است که امام در خصوص سياست خارجي نظام جمهوري اسلامي ايران
و نيز دستگاه اجرايي آن يعني وزارت امور خارجه و سفارتخانه ها، عنوان نموده اند.

طرح بحث در اين زمينه با چنين
مقدمه اي آغاز مي شود که:

«شک نبايد کرد که انقلاب اسلامي
ايران از همه انقلابها جداست، هم در پيدايش و هم در کيفيت مبارزه و همه در انگيزه
انقلاب و قيام».

(از وصيتنامه سياسي الهي امام
خميني «س»)

پر واضح است که نظام منبعث از چنين
انقلابي، بايد سياستها و خط مشي هاي متفاوت و جداي از سياستهاي نظامي گوناگون
موجود عالم را اتخاذ و به مورد اجرا در آورد. اين مسأله، زماني شکل غمض و پيچيده
به خود مي گيردکه در مقوله سياست خارجي و نحوه ارتباط نظام با سيار ملل و دول،
وارد مي شود. موضوع اينست: اصول سياست خارجي نظام جمهوري اسلامي ايران چيست؟ چگونه
مي توان مبتني بر اين اصول با کشورها و ملتها ايجاد ارتباط نمود؟ و ابزار پياده
کردن چنين ارتباطي مبتني بر آن اصول کدام است؟

اصول سياست خارجي

شايد کمتر کسي باشد که از اصول
تبيين شده توسط امام در زمينه سياست خارجي نظام بي اطلاع باشد. به اجر در آمدن اين
اصول طي مدت قريب به دوازده سال و توفيقاتيکه از اين ناحيه نصيب انقلاب و نظام
گشته همگان را نسبت به صحت اين اصول و مباني ، مطمئن ساخته اس. تأکيد و پايمردي
براين اصول از جمله وظايف و فرائضي محسوب مي شود که به گردن رهروان راه امام و
تداوم دهندگان خط امام و اسلام ناب محمدي (ص) قرار دارد. بخشي از اين اصول عبارتست
از:

1-صدور انقلاب

امام در اين ارتباط ابعاد گوناگني
را تبيين نموده اند. از آن جمله در زمينه رابطه با دولتها مي فرمايند:

«اسلام در بعد سياسي، کشورها را در
همه زمينه ها، بدون تشبث به دروغ و خدعه و توطئه هاي فريبنده، به اداره و تمشيت
حکومت سالم هدايت مي کند و روابط را با کشورهاي ديگري که به زيست مسالمت آميز و
خارج از ظلم و ستمکاري متعهد هستند، محکم و برادرانه مي کند». (25/5/64)

و در همين رابطه پيرامون رابطه با
ملتها اينگونه تأکيد مي نمايند:

«ما بايد در ارتباط با مردم جهان و
رسيدگي به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با
تمام وجود تلاش نمائيم و اين را بايد از اصول سياست خارجي خود بدانيم.

ما اعلام مي کنيم که جمهوري اسلامي
ايران هميشه، حامي و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و کشور ايران به عنوان يک دژ
نظامي و آسيب ناپذير نياز سربازان اسلام را تأمين و آنان را به مباني عقيدتي و
تربيتي اسلام و همچنين به اصول و روشهاي مبارزه عليه نظامهاي کفر و شرک آشنا مي
سازد». (29/4/67)

روي ديگر اين سکه، نحوه برخورد
جهانخواران با چگونگي حضور انقلاب و نظام در معادلات بين المللي است. در حقيقت
انقلاب اسلامي مي خواهد به کشورهايي صادر شود که اغلب دولتهاي آنها دست نشاندگان و
مزدوران قدرتهاي سلطه گرند و بيداري ملتها را که مخالف منافع اربابشان مي باشد
تحمل نکرده و به مقابله با آن برمي خيزند. بهرحال يکي از محورهاي استراتژي انقلاب
و نظام ما که سياست خارجي مي بايست براي رسيدن به آن و تحقّقش تلاش نمايد، به
فرموده امام، اينست:

«ما اين واقعيت و حقيقت را در
سياست خارجي و بين المللي اسلاميمان بارها اعلام نموده ايم که در صدد گسترش و نفوذ
اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستيم. حال اگر نوکران آمريکا نام
اين سياست را توسعه طلبي و تفکر تشکيل امپراطوري بزرگ مي گذارند از آن باکي نداريم
و استقبال مي کنيم».

(29/4/67)

به عبارت ديگر:

«ما درصدد خشکانيدن ريشه هاي فاسد
صهيونيسم، سرمايه داري و کمونيسم در جهان هستيم. ما تصميم گرفته ايم به لطف و
عنايت خداوند بزرگ نظامي هايي را که بر اين سه پايه استوار گرديده اند نابود کنيم
و نظام اسلام رسول الله (ص) را در جهان استکبار ترويج نماييم و دير يا زود ملتهاي
دربند، شاهد آن خواهند بود».

(29/4/67)

تذکر اين نکته در زمينه تدبر
پيرامون بيانات و پيامهاي امام راحلمان خميني کبير (س) ضروري است که نبايستي به
سادگي از کنار الفاظ و عباراتي که ايشان بکار برده اند، گذشت و آنها را کلماتي
تلقي کرد که يک اديب براي رعايت آئين نگارش و زيبائي کلام مورد استفاده قرار مي
دهد هرگز اينطور نيست. اولياء الهي هيچ حرفي را بيمورد و نابجا بکار نمي برد حتي
سکوت آنان در قبال مسأله اي حکايت از رهنمودي در آن زمينه به همراه دارد چه رسد به
آنکه سخني در آن باره به صورتي روشن بر زبان آرند يا بر قلم مبارکشان جاري سازند.
از اين نظر دقت در وجود کلماتي نظير: «شک نبايد کرد که»، «هرگز»، «بايد»، «براي
هميشه»، «به يقين»، «واقعيت اينست»، و…، دهها و صدها عبرات اينچنيني در سخنان و
نوشتجات امام، موجبات دستيابي پيروان اسلام ناب محمدي (ص) به اصول و مباني خدشه
ناپذير و لايتغيّر خط امام را فراهم مي سازد. تنها در اين صورت است که قادر خواهيم
بود محکمات و اصول راه امام را از متشابهات و مسائل مربوط به مقطع زماني خاص، جدا
ساخته و تميز دهيم. بنابراين يکي از محکمات خط امام در سياست خارجي، اصل صدور
انقلاب مي باشد.

2-نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي

از ديگر اصول سياست خارجي اعتقاد و
اجراي اصل «نه شرقي نه غربي» است. روشن بودن اين موضوع که هويت نظام جمهوري اسلامي
و فرق بارز آن با ديگر رژيم هاي عالم، بستگي مستقيم به اعتقاد و التزام نظري و
عملي مسئولين و دست اندر کاران اين نظام اسلامي به چنين اصلي دارد، بر کسي پوشيده
نيست. فلذا به جهت تأکيد، جملاتي از امام در اين زمينه، آورده مي شود:

«بر هيچيک از مردم و مسئولين
پوشيده نيست که دوام و قوام جمهوري اسلامي ايران بر پايه سياست «نه شرقي نه غربي»
استوار است و عدول از اين سياست، خيانت به اسلام و مسلمين و باعث زوال عزت و
اعتبار و استقلال کشور و ملت قهرمان ايران خواهد بود».

(11/7/67)

«شعار «شرقي نه غربي» ما، شعار
اصولي انقلاب اسلامي در جهان گرسنگان و مستضعفين بوده و ترسيم کننده سياست واقعي
عدم تعهد کشورهاي اسلامي و کشورهايي است که در آينده نزديک و به ياري خدا اسلام را
به عنوان تنها مکتب نجات بخش بشريّت مي پذيرند و ذرّه اي هم از اين سياست، عدول
نخواهد شد… به طور قطع و يقين، پشت کردن به اين سياست بين المللي اسلام، پشت
کردن به آرمان مکتب اسلام و خيانت به رسول خدا و ائمه هدي است و نهايتاً مرگ کشور
و ملت ما و تمامي کشورهاي اسلامي است و کسي گمان نکند که اين شعار، شعار مقطعي است
که اين سياست، ملاک عمل ابدي مردم ما و جمهوري اسلامي ما و همه مسلمانان سرتاسر
عالم است».

(6/5/66)

«در ذهنتان هميشه اين باشد که اين
شرق و غرب دشمن ما هستند و هر چيزي که او به ما بدهد دشمني است که براي هلاکت ما
به ما مي دهد و ما بايد کاري بکنيم که دستمان را پيش دشمنان دراز نکنيم».

(15/9/59)

«ملت عزيز ايران! شما شرق تجاوزگر
و غرب جنايتکار را به وحشت انداخته ايد، هيچگاه با هيچ قدرتي سازش نکنيد که يقين
دارم نمي کنيد و هرکس در هر مقام که خيال سازش، با شرق و غرب را داشت، بي محابا و
بدون هيچ ملاحظه اي، او را از صحنه روزگار براندازيد که سازش با شرق و غرب،
خودباختگي است و خيانت به اسلام و مسلمين است».

(22/11/58)

«به شما برادران مؤمن عرض مي کنم
اگر ما با دست جنايتکار آمريکا و شوروي از صفحه روزگار محو شويم و با خون سرخ
شرافتمندانه با خداي خويش ملاقات کنيم، بهتر از آن است که در زير پرچم ارتش سرخ
شرق و سياه غرب، زندگي اشرافي مرفّه داشته باشيم و اين سيره و طريقه انبياء عظام و
ائمه مسلمين و بزرگان دين مبين بوده است و ما بايد از آن تبعيّت کنيم».

(وصيتنامه سياسي الهي)

3-مبارزه آشتي ناپذير با آمريکا

يکي از اصول خدشه ناپذير خطّ امام
مبارزه با آمريکاست. در اين مقال، قصد بر اين نيست که در تبيين اصول سياست خارجي
نظام و انقلاب غير از سخن امام مطلبي آورده شود لذا تنها به اين نکته اشاره مي
گردد که برخي افراد متنفذ در نظام ما بعضاً اظهاراتي در ارتباط با موضوع آمريکا و
لزوم درک موقعيت جهاني بلامنازع! بودن اين قدرت مخوف عنوان کرده و مي کنند. البته
همه اينها معتقد به مذاکره و معامله مستقيم با شيطان بزرگ نيستند منتهي تصور مي
کنند اگر انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي ايران را انقلاب و نظامي بي خطر و بي
دردسر معرفي نمايند و اعلام کنند که نسبت به سلطه طلبي ها و تجاوزگري هاي آمريکا و
ديگر دشمنان بشريت غير از اعتراضي تبليغاتي، عکس العملي نشان داده نخواهد شد!،
شيطان بزرگ دست از سر کشور و نظام ما برخواهد داشت و مي توانيم يک زندگي آرام و بي
دغدغه، براي مردم فراهم نمائيم. اينان خوي و سرشت آمريکا را نشناخته و انگيزه سازش
ناپذيري امام در برابر اين بُت بزرگ قرن را درک نکرده اند. اينان نمي دانند- يا
نمي خواهند بدانند- که:

«آمريکا محدود نيست آمالش به يک
کشور و دو کشور، او هرجايي را مي خواهد که تحت سيطره اش باشد».

(14/6/61)

از اين روست که امام مسلمين و
مستضعفين جهان را به مبارهز اي تمام عيار و آشتي ناپذير با آمريکا فرا مي خوانند و
جمهوري اسلامي ايران را نظام و کشوري اعلام مي نمايند که هيچگاه با شيطان بزرگ
سازش نکرده و تا نابودي آمريکا و اذنابش به مبارزه ادامه خواهد داد:

«جهان بايد بداند که ايران راه خدا
را پيدا کرده است و تا قطع منافع آمريکاي جهانخوار، اين دشمن کينه توز مستضعفين
جهان، با آن مبارزه آشتي ناپذير دارد».

(16/6/60)

«ملتهاي مسلمان بايد بدانند که
ايران کشوري است که رسما با آمريکا مي جنگد».

(21/6/59)

«مسلمانان جهان با همراهي نظام
جمهوري اسلامي ايران، عزم خود را جزم کنند تا دندانهاي آمريکا را در دهانش خُرد
کنند و نظاره گر شکوفائي گل آزادي و توحيد و امامت در جهان نبي اکرم باشند».

(6/5/66)

بنابراين مبارزه آشتي ناپذير با
آمريکا، يکي ديگر از اصول سياست خارجي نظام محسوب مي شود.

ادامه دارد