ولادت امام حسن عسکری (ع) عید بزرگ شیعیان

ولادت امام حسن عسکری (ع) عید بزرگ
شیعیان

امام حسن عسکری سلام الله علیه در
روز جمعه، هشتم ربیع الثانی در سال 231 یا 232 هجری قمری، در مدینه منوره به دنیا
آمد. بیست و سه سال همراه با پدر بزرگوارش حضرت امام هادی علیه السلام زیست، و پس
از وفات پدر، فقط شش سال امامت کرد و در کنار پدرش امام دهم علیه السلام، به خاک
سپرده شد.

کنیه اش ابومحمد است، و همچنین به
آن حضرت و پدرش و جدش، ابن الرضا نیز می گفتند. نام مادرش سوسن و او را «ام ولد»
می نامیدند.

القاب مبارکش: صامت، هادی، رفیق،
زکی، سراج و عسکری است. و تنها فرزندش، امام زمان حضرت حجة بن الحسن ارواحنا فداه
است.

امام عسکری علیه السلام، در سخت
ترین وضعیت و شدیدترین حال بود و همواره از زندانی به زندانی دیگر منتقل می شد، و
حتی آن روزهائی که به صورت ظاهر زندانی نبود، در خانه اش کاملا تحت نظر و مراقبت
قرار داشت، تا آنجا که حکومت ظالم وقت برای اینکه از هر نظر، مراقب اوضاع امام
باشد و افرادی را که با آن حضرت در تماس هستند، با دقت شناسائی کند و خلاصه تماس
شیعیان را با امامشان به حداقل برساند امام را در منطقه ای که پادگان نظامی اش در
آنجا بود، سکونت داد و لذا آن منطقه را «معسکر» یعنی پادگان نظامی می نامند، و از
این روی حضرت را «عسکری» می گویند. و بدینسان هر خطر احتمالی را که منجر به سقوط
حکومتش می شد و هر انقلاب یا دگرگونی که ممکن بود توسط پیروان و اصحاب حضرت طرح و
یا اجرا شود را، غیر قابل اجرا ساخته بود، گواینکه با کوچکترین تهمت یا احتمال
خطری، اصحاب و یاران امام را به زندان ها و سیاه چالها افکنده و گاهی به شهادت می
رساند.

از این روی، می بینیم امام عسکری
علیه السلام، بیشترین مطالب خود را توسط نامه به فرد فرد اصحاب و یارانش و یا نامه
هائی به عنوان کلیه شیعیان و یا اهالی یک شهر و منطقه، فرستاده است و مطالب خود را
از این راه به آنان رسانده که مع الاسف مقدار بسیار کمی از این نامه های ارزنده و
جاویدان به ما رسیده است، و ما برای تیمن و تبرک به دو امور از آنها اشاره می
کنیم.

نامه به اهل قم

حضرت امام عسکری سلام الله علیه
نامه ای به اهالی قم و آوه (که ظاهرا در آن زمان شهری در برابر ساوه بوده است)
نوشته، که در آن نامه چنین آمده است:

خدای تعالی از راه لطف و مهربانیش،
بر بندگانش منت گذاشت به وجود پیامبرش محمد «ص» که آنان را بشارت دهنده و تحذیر
کننده بود، و شما را توفیق داد که دینش را بپذیرید و به هدایتش شما را اکرام نموده
و گرامی داشت و در قلوب نیاکان و گذشتگانتان- که خدای رحمتشان کند- و فرزندان و
نسلهای آینده تان- که خداوند کارهایشان را به خیر بگذراند و آنان را در اطاعتش
عمری دراز عطا فرماید- محتب عترت پاک و هدایت کننده پیامبر را کاش، و گذشت آن که
گذشت بر ریسمان حق و راه راست و طریق هدایت. و اینان به جایگاه رستگاران وارد شدند
و ثمره کارهای خوب خود را چیدند و نتیجه اعمال گذشته شان را دریافت نمودند …

نامه به یکی از اصحاب

و در نامه ای شخصی که به اسحاق بن
اسماعیل نوشته و مطالب بسیار مهمی را یاداور شد و نسبت به برخی اعمال نادرست
شیعیان، به شدت گله کرده است، چنین آمده است:

ای اسحاق بن اسماعیل! خداوند
رازهای نهان ما و شما را بپوشاند و تو را در تمام کارهایت رهنمون باشد. خدای تو را
مورد رحمت خویش قرار دهد، نامه ات را دریافت کردم. ما بحمدالله و به لطف الهی، اهل
بیتی هستیم که نسبت به پیروانمان بسیار مهربانیم و از پیوستگی الطاف خداوند بر
آنها و احسانش به آنها، خرسند می شویم و به هر نعمتی که خدای عزوجل به آنها عطا
فرماید، سپاس می گوئیم. و همانا خداوند حق را بر شما و کسانی که مانند شما هستند و
آنان را نیز رحم کرده و به همان هدایتی که شما را هدایت کرده، آنان را نیز هدایت
نموده است، تمام کرد و  تکمیل نمود.

و همانا من می گویم: خدای را حمد و
سپاس به مانند هر چه سپاسگزاران تا ابدالدهر او را حمد گویند، از آن نعمتهائی که
خدا بر تو ارزانی داشت و تو را از هلاکت رهانید و راه سختی که در پیش است برای تو
هموار ساخت، که به خدا سوگند راهی بس دشوار در پیش است که امرش مشکل و پیمودنش سخت
و بلایش بزرگ و عذابش طولانی و ذکرش از آغاز تا کنون در کتابهای آسمانی آمده است.

و همانا شما کارها و برنامه های
ناراحت کننده و بدی در دوران امام گذشته (پدرم)- که درو خداوند بر روح و روانش
باد- داشتید، در این روزهای زندگی من نیز آن کارها ادامه دارد و ای اسحاق بدان که
هر کس از این دنیا کور و هدایت نشده برود، در آخرت کورتر و گمراه تر خواهد بود و
بی گمان- ای فرزند اسماعیل- اینان نابینای چشمی نیستند که دلهایشان کور است.
خداوند در قرآن کریمش از قلو ستمگران می فرماید: «رب لم حشرتنی أعمی و قد کنت
بصیرا» پروردگار، چرا مرا کور و نابینا محشور کردی درحالی که من در دنیا بینا
بودم. و در پاسخش خدای عزوجل می فرماید:

«کذلک أتتک آیاتنا فنیستها و کذلک
الیوم ننسی» اینچنین بود که آیات ما بر تو رسید و تو آنها را نادیده گرفتی و به
غفلت سپردی، و امروز هم از یاد می روی و به فراموشی سپرده می شوی.

ای اسحاق! چه آیت و حجتی اعظم و
بزرگتر از حجت خدای عزوجل بر بندگانش و امین او در بلادش و گواه او بر عبادش، پس
از پدران اولینش از انبیا و پدران آخرینش از اوصیا که رحمت و برکات خداوند بر همه
شان باد، می باشد.

پس چه شده است شما را؟ و چرا راه
را گم کرده و مانند حیوانات بی توجه می روید؟! چرا از حق دوری می جوئید و به باطل
روی می آورید و به نعمت الهی کفران می ورزید یا تکذیبش می کنید؟ همانا هر کس برخی
از کتاب الهی را پذیرا باشد و به برخی دیگر از آیات قرآن، کافر باشد، کیفر چنین
کسی چیزی نیست جز خواری و ذلت در دنیای فانی و عذابی طولانی در آخرت جاویدان، و آن
به خدا قسم، ذلتی است بس عظیم.

خداوند با لطف و کرمش، هنگامیکه
واجبات و فرایض را برشما واجب گردانید، آن را جز به سبب نیاز شما به آنها واجب و
فرض ننمود، و این فقط از برای رحمت و مهربانیش- که نیست خدائی جز او، بر شما بود،
تا اینکه خداوند پاک را از ناپاک، مشخص گرداند و با نیتها و انگیزه های درونتان،
شما را آزمایش کند و تا اینکه به سوی رحمتش بشتابید و خانه هایتان در بهشت، برتر و
برتر گردد. پس بر شما واجب گردانید حج و عمره و بر پا داشتن نماز و پرداختن زکات و
روزه و ولایت، و ولایت شما را کافی است که دری برای بازگشائی دیگر درهای واجبات
باشد و کلیدی برای پیمودن راهش باشد و همانا اگر محمد صلی الله علیه واله و
جانشینانش، نبودند شما مانند چهارپایان، حیران و سرگردان بودید یا هیچ واجبی را از
واجبات دیگر تشخیص نمی دادید. و مگر می شود وارد شهری شد، بی آنکه از دروازه آن
وارد گشت.

و هنگامی که با تثبیت اوصیای
پیامبرش بر شما منت نهاد، به پیامبرش فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم
نعمتی و رضیت لکم الاسلام دنیا» امروز دین شما را به حد کمال رساندم و نعمتم را بر
شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آئین بریا شما برگزیدم و بر شما حقوقی را برای
اولیایش واجب گردانید و به شما امر کرد که این حقوق را بپردازید تا اینکه همسران و
اموال و طعامها و نوشیدنی های شما را بر شما حلال و روا گرداند و بدینسان برکت و
ثروت شما را بیفزاید و معلوم شود که چه کسی از روی غیب، او را اطاعت می کند خدای
عزوجل می فرماید: «قل لاأسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» بگو ای پیامبر من
از شما هیچ پاداشی را درخواست نمی کنم جز محبت و مودت نسبت به خویشان و اهل بیتم.
و بدانید که هر کس در این مورد بخل ورزد، بر خودش بخل نموده است چرا که خداوند بی
نیاز است و شما فقیران درگاهش. لا اله الا هو.

و همانا خطابهای من با شما طولانی
شد در مواردی که به نفع شما یا علیه شما بود، و اگر نبود که خداوند می خواهد نعمت
را بر شما تکمیل کند، من پس از آن امام معصومی که گذشت (پدرم) دیگر یک خط برای شما
نمی نوشتم و یک کلمه با شما سخن نمی گفتم.

شما غافلید از بازگشتتان به سوی او
… پس دور باد کسی که از اطاعت خدا سرباز زند و نصیحتهای اولیایش را ناشنیده
بگیرد. و به تحقیق کهخداوند عزوجل شما را امر کرده است که او را اطاعت کنید و
پیامبرش را اطعات کنید و همچنین شما را امر به اطاعت اولی الامر علیهم السلام
نموده است، پس خدا کند که این کوتاهی واین بی تحملیتان را بر شما ببخشاید. هان!
چقدر انسان به پروردگار کریمش مغرور است. از خدا می خواهم که دعای مرا در مورد شما
مستجاب گرداند و امورتان را بر دست من اصلاح نماید، زیرا خداوند می فرماید: «یوم
ندعوا کل اناس بامامهم» روزی که هر گروهی را با امامشان محشور می کنیم. و می
فرماید: «وکذلک جعلنا کم أمة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم
شهیدا» و ما شما را امتی میانه رو قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر،
گواه بر شما باشد. و می فرماید: «کنتم خیر أمة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و
تنهون عن المنکر» شما بهترین امتها بودیدکه مردم را به نیکوکاری امر کرده و از
بدیها و تبهکاریها منع می کنید …

در پایان نامه، امام به اسحاق
دستور می دهد که این نامه را بر خواص از یارانش بخواند و برخی از آنها را نام می
برد و سپس از او می خواهد که به تمام شیعیان از همشهریانش ابلاغ کند و برخی از
اصحاب را اضافه بر آن، سلام می رساند و بعضی ها را با عناوین مختلف، توصیف مینماید
و خلاصه به اسحاق نمایندگی می دهد که همراه با دیگر یارانش، مطالب نامه را به مورد
اجرا گذارند و به آنها می فهماند که اگر حقوق خود را برای حضرتش بفرستند در حقیقت
برای خودشان کاری کرده اند نه برای آن حضرت، و به او سفارش می کند که نامه را
شیعیان میان خودشان رد و بدل کنند و هر کس می خواست، بر آن استنساخ کند مجاز است
ولی هشدارشان می دهد که مبادا نامه را بر مخالفین بخوانند یا اینکه آنان را در
جریان بگذارند زیرا این بمنزله پخش کردن جواهرات در میان خوکها است و آنان هیچ عزت
و احترامی ندارند.

بار خدایا! ما را از موالیان و
پیروان حقیقی آن حضرت و پدران طاهرین و فرزند بزرگوارش قرار ده و روح بلندش را از
ما راضی و خشنود بگردان، و این روز سعید و خجسته را که به نام نامیش، جشن می
گیریم، بر ما و تمامی پیروان و محبانش، فرخنده و مبارک قرار بده و در ظهور فرزند
دلبندش که محرومین جهان همه منتظر قدوم مبارکش هستند، تعجیل بفرما و ما را از
یاران و خدمتگزاران درگاهش قرار ده تا در رکابش به فیض اعظمت نائل آئیم آمین رب
العالمین.