مصاحبه به
حجة الاسلام والمسلمين کروبي رئيس مجلس شوراي اسلامي پيرامون سفر به چين و يمن
انتخابات
دوره چهارم مجلس شوراي اسلامي
اهميت حفظ
وحدت
سالگرد
انقلاب
بسمالله
الرحمن الرحيم: ضمن تشکر از حضرتعالي براي انجام اين مصاحبه، سؤالاتي که داريم
داراي سه محور ميباشد. يکي در ارتباط با خاطرات سفرتان مخصوصا آن نکتههاي جالب
توجه براي خوانندگان پاسدار اسلام و مردم. دومين محور بحث مربوط به مسئله انتخابات
ميباشد و محور ديگر هم مربوط به سالگرد انقلاب و دهه فجر.
شروع ميکنيم
با سؤال اول که ذهنيت آمادهتري نسبت به آن داريد و آن اينکه خاطرات جالب سفر
اخيرتان به چين و يمن را براي پاسدار اسلام بيان بفرمائيد.
سفر به چين
و يمن
بسمالله
الرحمن الرحيم، از چندي قبل دعوتهائي از طرف رئيس مجلس چين و هم از طرف مسئولين
يمن بمنظور ترتيب مسافرت به اين دو کشور و ديداري از آنجا داشتيم. در اين گونه
موارد چون سفرها از موضع رسمي است زمان را نوعا مسئولين، بخصوص وزارت خارجه تعيين
مينمايند اما نکتهاي که در ارتباط با سفر به کشورهاي ديگر جالب توجه است اينکه
هم تأثيرات انقلاب اسلامي را از نزديک ميبينيم و هم نقطه نظرهاي جمهوري اسلامي و
انقلاب را تبيين ميکنيم، البته من کلا سفر کم رفتهام بخصوص در رابطه با مجلس،
کلا اين دوازده سال که مجلس بودم دو تا سفر رفتم، سال گذشته به پاکستان و کره
شمالي و امسال هم به چين و يمن.
در اين سفر
تقريبا سه هدف دنبال ميشد: يکي نقطه نظرات و مذاکرات سياسي که با مسئولين اين
کشورها ميبايست مطرح ميشد. در چين از رهبري، رئيس جمهور و رئيس مجلس و وزير
خارجه و مسئولين اجرائي طرفين با يکديگر و رئيس کنگره خلق، يک بخش هم از اهداف سفر
مربوط به مسئولين اجرائي بود راجع به توافقها و قراردادهائي که با هم داشتند،
مذاکرات اقتصادي و فرهنگي و غيره،يک هدف هم مربوط به مسائل مذهبي و ديني و تماس و
ارتباط با مسلمانها بود.
در رابطه با
مسائل سياسي، همانطور که همگان در جريان هستند و مواضع ما بارها اعلام شده و
مواضعمان روشن است در ديدارهاي مختلف بر مواضع اصولي جمهوري اسلامي ايران تأکيد شد
که در رأس آنها مسئله مربوط به حمايت از انتفاضه، در مسئله فلسطين و اينکه تنها
راه نجات مردم فلسطين و آزادي سرزمينهاي اشغالي مبارزه ملت است، آن هم يک مبارزه
طولاني، در اين رابطه بر ضرورت حمايت امت اسلامي از انتفاضه مردم فلسطين که تنها
راه مبارزه مردم فلسطين است تأکيد شد و آن نتيجه مطلوب و اينکه انتفاضه را بايد
جهاني کنيم، انتفاضه بايد همه جا حمايت بشود، بايد کمکهاي اقتصادي به انتفاضه و
مردم فلسطين بشود. اعلام مخالفت با مذاکرات صلح مادريد و پيگريهائي ک آمريکا و
مرتجعين دارند. مسئله لزوم خروج نيروهاي بيگانه از منطقه، در اين ارتباط همچنين
روابط فيمابين دو کشور، مسائل فروپاشي کمونسيم و مسئله استقلال جمموريهاي شوروي
سابق و مسائل ديگري که در حال حاضر در جهان مطرح است مثل نظم نوين آمريکا.
در رابطه با
مسائل اقتصادي و روابط فيمابين و قراردادهاي فرهنگي دو کشور و نتيجه حاصله خوب بود
و مذاکرات بخوبي برگزار شد. اما آنچه که جالبتر است و مهمتر است براي ما مسئله
مسلمانها ميباشد و احساسات آنها نسبت به جمهوري اسلامي و انقلاب و اين بذري که
امام در جهان افشانده و اين شوري که در مسلمانها است. با اوضاع و احوالي که کمونيسم در جهان بوجود
آورده- البته نسبتا تسهيلات بهتر شده و فشارها از روي مسلمانها برداشته شده- بعضيشان
راضي بودند، جلساتشان، حضورشان در مساجد، برنامههاي ديني که دارند، اشتياقي که
دارند به ايران بيايند، آثار انقلاب و امام را و کتب ديني که ميخواستند اينها همه
واقعا جاي بسيار خوشنودي است. و اينکه در محيط حاکميت مارکسيم، مسلمانها توانستهاند
اعتقادات خودشان را حفظ کنند و روي مسائل اسلاميشان پافشاري کنند. حالا هم که يک
کمي وضع بهتر شده، زمينه کارکردن در چين بسيار فراوان است. و آمادگي فوقالعادهاي
مسلمانها براي هر سوره تبليغاتي دارند. و الان هم مدارسي دارند که دورههائي را ميبينند
و ميروند بين مرد تبليغ ميکنند و با اينکه از کشورهاي ديگر به مدارسشان کمکهاي
کم و بيشي ميشود اما توجه و افکارشان متوجه ايران است، احساساتشان معطوف به
جمهوري اسلامي ايران است، بخاطر انقلاب اسلامي و بخاطر آن سابقه ديرينهاي که
بخصوص چين با ايران داشته و اصلا اسلام از طريق ايران وارد چين شده.
بهرجهت آنچه
ک ما از اين فراز و بخش ديني و مذهبي چين ميخواهيم نتيجه بگيريم اينک زمينهاي
وجود دارد براي کارکردن و خلأ اي که از عدم حضور فعال تبليغات اسلامي هست کاملا
بچشم ميخورد و اين خلأ را لازم است بهر صورتي که مسئولين جمهوري اسلامي صلاح
بدانند پر کنند که زمينهها اگر از دست برود خسارتش شايد کفران نعمت باشد. احساسات
فوقالعادهاي نسبت به امام و انقلاب اسلامي دارند.
جالبتر از
چين يمن است. اولا محيط آنجا فوقالعاده محيط مذهبي است، وضع ظاهري مردم مثلا حجاب
را خانمهاي آنجا بسيار خوب مراعات مي کنند، بيحجاب ديده نميشد اگر بيحجابي ديده
ميشد معلوم بود که توريست است و يکي دوبار ما صبحها ک حرکت ميکرديم در شهر براي
انجام ديدارهاي رسمي با مسئولين آنجا همينطور که نگاه ميکرديم در ساعاتي که ساعت
اداري بود و خانمهائي که از وضع ظاهرشان بنظر ميرسيد کارمند هستند يا مثلا معلم و
دبير هستند و در خيابان در حال رفتن به سر کار خود بودند از سرتا پا پوشيده يا
حجاب کامل.
فضاي صنعا
از شايد حدود يک ساعت بيشتر به صبح مانده، که اذان براي نماز شب ميگويند فضاي شهر
مملو از صداي اذان ميشود. صداي اذان شهر را ميگيرد بدون بلندگو و با بلندگو، من
صبح اوائل آفتاب بود که آمدهبودم قدم بزنم، دقيقا صداي قرآن همينطور از اطراف
بگوش ميرسيد. يعني از بعد از نماز صبح تا ساعتي که کار اداري شروع ميشود مردم به
قرائت قرآن ميپردازند جالب اينکه تلويزيون آنجا بعد از اذان دقايق زيادي برنامههاي
خود را قطع ميکند تا مردم به نمازشان مشغول شوند. آن وقت ميگفتند که ماه رمضان
غوغاست اينجا.
اما مسئله
اين مردم و علاقهشان به انقلاب را يادآوري ميکنم که پس از بهمن 1357 وقتي انقلاب
به پيروزي رسيد حدود 50 نفر از علماي زيدي براي تبريک گفتن به ايران آمدند. و يک
نکتهاي من اينجا اضافه ميکنم، فکر ميکنم در کتاب خسي در ميقات جلال آل محمد است
که ميگويد در سال بعد از 42 که به يمن رفتيم حسابي مردم نسبت به جريانات ايران
مشتاق بودند و هرجا که ميرفتيم در مورد قضيه 15 خرداد و اينها از ما سؤال ميکردند.
بهرحال اين علاقه مردم مسلمان آنجا به انقلاب اسلامي بسيار زياد بوده و هست، مثلا
طي همين سفر به يکي از مساجد معروف رفتيم، انبوه جمعيت ايستاده بود، پس از ورود به
داخل مسجد هر کس به نحوي عشق وعلاقه خود را به انقلاب اسلامي و امام ابراز مينمود.
مثلا روحانيون که شروع کردند به صحبت، يکي از روحانيون که خيلي با احساس هم صحبت
ميکرد اظهار داشت روزي که امام خمين فوت کرد دشمنان اسلام خوشحال شدند و فکر ميکردند
با رحلت امام انقلاب اسلامي پايان ميپذيرد اما انبوهي از طرفداران اسلام با
حضورشان بخصوص حرکتي که در ايران مردم در مراسم تشييع و تجليل از امام نشان دادند
آنها را مأيوس نمود. آن روحاني همچنين گفت دشمنان اسلام با آن ديدگاه ماديگريشان
و جهانبيني کوتاهشان ميگويند امام مرده در حاليکه امام زنده است و در دل تک تک
اين مردم و اين بچهها جاي دارد و ميگفت رهبري اسلام با جمهوري اسلامي است و امام
خميني امام همه است و جملات ديگري که با يک دنيا احساسات و با همه وجود اظهار مينمود
و نسبت به امام ابراز عشق و علاقه ميکرد که اين آقاي موسوي لاري که جزو هيئت
همراه ما بود آنجا نگاه کرد ديد که اين برادران صدا و سيما که همراه هيئت بودند
اين صحنهها را ضبط نکردهاند با ناراحتي گفت پس کجا هستند اين آقايان؟ چرا اين
صحنههاي تاريخي را ثبت نميکنند؟ بهرجت در آنجا روحانيون ديگر هم صحبتهائي در
زمينههاي مختلف اين رابطه اظهار داشتند. هرکدامشان هم در ابتداءو حين صحبت، بخشي
از نهجالبلاغه را از حفظ ميخواند که جالب توجه بود.
در يمن هرجا
که صحبت ميکرديم آنها ابراز احساسات ميکردند، خيلي خوشحالي ميکردند، و با ذکر
شواهد تاريخي از گذشته ميگفتند که ايران و يمن در گسترش اسلام چه نقشي داشتند.
ما در
ديدارهائي که از برخي کتابخانههاي آنجا داشتيم به کتب ارزشمند و کتابهاي بسيار
مهمي برخورد کرديم در مورد حضرتعلي(ع) و مسائل اسلامي بيش از چهار هزار جلد کتاب
خطي است که بعضي از آنها را اصلا در جاهاي ديگر نداريم. و ميتوان گفت منحصر بفرد
است. ما در اين زمينه هم با مسئولين آنجا به توافق رسيديم که از طرف کتابخانه
مجلس شوراي اسلامي بروند يمن و از اين کتب عکس بگيرند و نسخهاي از آنها به ويران
منتقل شود.
بهرصورت با
توجه به علاقه شديد مردم يمن به انقلاب که باز شهرهاي ديگري رفتيم همه ابراز احساسات
ميکردند، مجموعا هرکجا ميرفتيم ابراز عشق و علاقه به جمهوري اسلامي بود، زمينه
خوبي آنجا براي کار کردن و گسترش و تعميق فرهنگ انقلاب اسلامي دارد.
پاسدار
اسلام: سؤال ديگري که از جنابعالي داريم در زمينه مسائل داخلي است و مربوط به
انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي، آن ويژگيهائي که از نظر حضرت امام در انتخابات
مطرح بوده و آن شرايطي که براي يک انتخابات سالم ميشود برشمرد، چه شرايط، آمادگيها
و زمينههائي بايد توسط مردم و مسئولين ايجاد بشود تا يک انتخابات امامپسند داشته
باشيم، با توجه به اينکه چهارمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي در پيش اشت و
اولين انتخابات مجلس است که بدون حضور امام برگزار ميشود؟
انتخابات
دوره چهارم مجلس شوراي اسلامي
من اينجا
لازم ميدانم چند نکتهاي که در ذهنم هست بگويم: اولا در نظام جمهوري اسلامي روي
اراء مردم خيلي تکيه شده، امام هميشه روي آن تکيه کرده و بارها اين تعبير را داشته
که ميزان رأي ملت است. همين امام در 12 بهمن 57 در بهشتزهرا تعيين دولت اسلامي و
مقابله با دولت شاهنشاهي را منوط به خواست ملت اعلام نموده و ميفرمايند: «من دولت
تعيين ميکنم، من به پشتيباني اين ملت، دولت تعيين ميکنم، من بواسطه اينکه ملت
مرا قبول دارد …» در طول سالهاي انقلاب هم ايشان بر اجراي خواستهاي ملت تأکيد
داشتند. اهميتي که براي مجلس شوراي اسلامي از اوائل انقلاب حتي قبل از تشکيل قائل
بودند و دفاعيه هائيکه در اين ارتباط از مجلس ميکردند و اختيارات وسيعي که براي
مجلس قائل بودند و با تعابير: «مجلس در رأس امور است» و «مرکز همه قوانين» و
«عصاره فضائل ملت» و «فراهم آمده از الله اکبرهاي مردم» و تعابير فراوان ديگري که
امام در اين رابطه بيان داشتند. همه اينها نشان دهنده اهميتي است که ايشان به مجلس
ميدادند بعنوان مرکز تجمع نمايندگان مردم شهرها و روستاهاي سراسر کشور و دخالت
مستقيم آنان در تعيين سياستها و سرنوشت خودشان.
ما ميبينيم
که امام اين اهميت راحيت براي معدود نمايندگان مردمي در مجلس زمان شاه هم قائل
بودهاند و با اينکه مجلس زمان طاغوت مجلس نبود ليکن وجود فردي مثل مرحوم شهيد
مدرس و يا شخصيتهاي ارزشمندي که توانسته بودند در مقابل سياستهاي ذليلانه رژيم
استبدادي ايستادگي کنند و از سنگر مجلس دفاع نمايند، بارها و بارها مورد تجليل
امام قرار ميگرفت و ايشان يادآوري ميکردند آن داستان اولتياماتوم روسيه به ايران
را يعني اصلا اين ديدگاه،بينش و تفکر امام بود براساس اينکه حکومت قوامش به مجلس
است و بايد مردم با آزادي نمايندگان خودشان را انتخاب کنند و به مجلس بفرستد و از
آنجا سياستها و خط مشيها و مقررات تعيين و به مورد اجرا گذاشته شود. فلذاست که ميبينيم
ک به مجلس خيلي اهميت ميدادند و به هيچ وجه تضعيف مجلس را تحمل نميکردند. بهر
تقدير در طول حيات پربرکت امام سه دوره انتخابات مجلس برگزار شد و ديديم که امام
چقدر تأکيد داشتند که انتخابات سالم برگزار بشود و مردم در صحنه حضور داشته باشند،چون
امام روي اين قضيه هم توجه داشتند که کشش و جذبه ميگرديد مقابله ميکردند. بعنوان
نمونه در انتخابات دور دوم مجلس يک حرکتي شروع شد که با محدود کردن انتخاب مردم
جلوي اين شور را بگيرند که اگر آن حرکت موفق ميشد انتخابات به يک انتخابات
فرمايشي تبديل ميشد.
برخي از
گروهکهاي روحاني ميخواستند از تهران و قم ليست براي شهرستانها تنظيم کنند که امام
رأسا با اين قضيه برخورد کرد. در همان زمان حتي خيلي از ليستها آماده هم شده بود
که يکدفعه دستورالعمل امام آمد،فرمودند: به شما مربوط نيست. شما ميتوانيد فقط
براي شهرهاي خودتان کانديداهاي مورد قبولتان را به مردم معرفي و پيشنهاد نمائيد. و
بعد هم آمدند سخنراني کردند و گفتند اين هم يک توطئهاي است که عدهاي ميگويند
دخالت در سياست مختص علماست و اصلا اين حرف از آن حرف سابق که ميگفتند دين از
سياست جداست و علما چکار دارند به امور سياسي، خطرناکتر است.
اين بينش
امام است و اين دستورالعمل ايشان، نه براي آن روز که براي هميشه است و بايد ملاک
عقيده و عمل همه ما قرار گيرد. يعني امام واقعا نسبت به دخالت مردم در سرنوشتشان
اعتقاد داشتند اين لفظ نيست، فريبندگي نيست اين واقعا مغز دارد و محتوا دارد که
مردم در سرنوشت خودشان، خودشان دخالت داشته باشد. بايد براي حفظ اين نظام همه
بکوشند و تلاش کنند زيرا چنانچه خطري هم متوجه نظام باشد متوجه همه ميشود،شهري و
روستائي، مجتهدش، فاضلش و معلم و دانشجويش، متوجه همه ميشود در اينکه همه بايد
بهم کمک کنيم هيچ بحثي نيست اما اينکه عدهاي اين حق را براي خود قائل باشند که ما
بايد خط بدهيم ما بايد تعيين کنيم امام بشدت با اين قضيه مخالفت ميکرد. و تأکيد داشتند که هيچ چيز نبايد آراء واقعي مردم
را تحت تأثير قرار دهد و مردم با آزادي کامل به اشخاص متعهدي که ميشناسند و
مشکلاتشان را لمس کرده و ميکنند رأي دهند. يادم ميآيد در قضيه خبرگان به دو تن
از اعضاي محترم دفتر حضرت امام پيشنهاد کرده بودند که از مشهد براي خبرگان دوره
اول کانديدا بشوند وقتي امام فهميدند فرموده بودند به اين مضمون که مگر آنجا علما
ندارند که شما از اينجا رفتهايد در آنجا ميخواهيد شرکت بکنيد. اين توهين به
علماي آنجاست. اينها همه درس است براي همه ما.
دور دوم
وضعيت به همان صورتي بود که بالاخره امام وارد شدند و گفتند شما دخالت نکنيد. در
طي دوره دوم مجلس شوراي اسلامي و قبل از انتخابات سومين دوره مجلس ما احساس کرديم
که روحانيت مبارز در ضمن اينکه برادارن ارزشمند، عزيز و بزرگاني هستند، اما دراد
بيشتر به سمت يک جهت پيش ميرود بيشتر يک جناح را تأيي ميکند. و اکثريت در آنجا
اين چنيني است. ولي در ضمن باز تأکيد ميکنم که آدمهاي شايسته و عزيزي هستند ولي
احساس شد که بيشتر در يک جهت پيش ميروند. حتي اين قضيه در دور دوم هم به چشم ميخورد.
در مواردي شد که در جلسه، بعضيها رأي آوردند مجددا بعضي از بزرگان آمدند تشکيک
کردند و با رأيگيري مجدد بعضيها را حذف کردند يا بعضيها رأي نياوردند و وقتي که
در آن موقع آقاي هاشمي از جبهه برگشتند براي بار سوم رأيگيري شد و آن بعضيا رأي
آوردند. خلاصه وضعيت بگونهاي بود که حتي به استعفاي موقت بعضي از اعضا منجر شد
بخاطر اينکه بعضيها را حذف کردند و رأي ندادند تا ايکنه د راين رابطه هم امام
بخصوص پيام داد به آقاي توسلي و ايشان آمد و آنجا خاند که چرا بعضيها که با
انقلاب بودند براي چي اينها را حذفشان کرديد که بدنبال اين امر. آنها را بدستور
امام در ليست گذاشتند.
ميخواهم
عرض کنم که اين زمينهاي که در انتخابات دور سوم مجلس وجود داشت در دور دوم هم بود
اما تا آنجا پيش نرفت که منجر به انشعاب گردد وقتي که فعاليتهاي انتخاباتي دور سوم
شروع شد باز هم شاهد تکرار همان مسائل بلکه شديدتر بوديم و لذا بهمراه گروهي از
دوستان به اين نتيجه رسيديم و به فکر انشعاب افتاديم منتهي با توجبه به اهميت
موضوع براي اقدام به چنين کاري،نظر امام شرط بود ک آيا ايشان از چنين کاري حمايت
ميکنند يا خير؟ لذا خدمتشان عرضه داشتيم که ما در انتخابات به اين نتيجه رسيديم
که جدا بشويم و از حضرت ايشان کسب اجازه کرديم براي اين کار که بشويد و حرمت
همديگر را هم نگه داريد و فعاليتهايشان را هم داشته باشيد و جالب هم اين است که چه
قبل از اعلام عمومي انشعاب و چه بعد از آن بارها نزد امام مطرح ميشد از چندين
طريق، به امام گفتند که اينها يکي بشوند و شما امر کنيد که اينها يکي بشوند و امام
گفتند: نه، اينها برادرند و بايد با هم اخوت داشته باشند ليکن داشتن تشکيلات
جداگانه براي ابراز عقيده بلامانع است و امام در منشور برادري هم به اين اشاره ميکنند.
در يکي از
اين موارد که من ميخواهم اينجا اشاره کنم پيشنهاد جناب حجة الاسلام والمسلمين
آقاي ري شهري بعد از قضيه سيد مهدي هاشمي به خدمت امام بود که خودشان ميگفتندبه
حضرت امام گفتم که اينها يکي بشوند و امام فرمودند: خير، همينطوري خوب است، که من
فکر ميکنم باز اين خودش از ديدگاههاي امام است و يک مسئله اصولي در خط امام است.
البته گاهي افراد از من ميپرسند که مثلا آيا شما در جلسه يا جلساتي که با روحانيت
مبارز داشته يا داريد ميخواهيد ائتلاف کنيد؟ گفتم اصلا چنين چيزي نيست،ائتلاف در
کار نيست ما برادر هم هتسيم، گفتم بخاطر اين امر مقام معظم رهبري فرمودند جلسات
داشته باشيد و شما مشترکاتي داريد بر روي تأکيد بيشتر بر مواضع مشترک جلساتي داريم
و اصلا بحث ائتلاف نيست البته من خودم نظرم اين است که حتيالامکان تا جائيکه ميشود
تلاش کنيم که مشترکات ليست کانديداها زياد باشد اما قطعا اختلافاتي هم از نظر
افکار بايد باشد تا کشش حضور مردم باشد و ببينند که نظر و سليقهشان در انتخابات
نمايندهشان دخيل است و براي ما اين امر خيلي مهم است، اين نکتهاي که وزير محترم
کشور در مصاحبه اخيرش گفته خيلي مهم است،که مردم شرکت کنند،نفس شرکت مردم يعني
حضور مدرم، يعني پشتيباني مردم، مسئلهاي است که هم در دوستانمان تأثير مثبت دارد
و هم بازتاب جهاني آن به نفع نظام و انقلاب است و در نقطه مقابلش شرکت نکردن هم
بازتاب منفي دارد. حالا کي رأي ميآورد آن بخشش جدا است. کدام جناح اکثريت کرسي و
اکثريت پارلماني را ميگيرند آن بخشش جدا است. نفس شرکت کردن و حضور مردم پشتوانه
انقلاب است، تضمين کننده انقلاب است. شور انقلابي در مردم بوجود ميآورد بنابراين
در مجموع همانطور که عرض کردم انشعاب بمعناي اختلاف نيست و ما بعنوان يک جريان
مستقل کساني را که اصلح بدانيم با ملاکهائي ک بارها و بارها امام فرمودهاند
انتخاب خواهيم کرد و به مردم انشاء الله معرفي خواهيم نمود.
پس اول
اينکه به مجلس خودمان علاقمنديم، دوم اينکه ميخواهيم انتخابات سالم برگزار بشود و
آن که رأي مردم را بالاتر از رقبايش به خود اختصاص ميدهد به مجلس راه يابد. نکته
سوم اينکه کاري بشود که جمعيت زياد در انتخابات شرکت کنند و حضور در انتخابات
داشته باشند، حضور و سالم برگزار کردن و حساسيت داشتن نيست به حف و صيانت از
جايگاه پر اهميت خود قوه مقننه که مرکز قانونگذاري است. الان به حفظ و صيانت و از
جايگاه پراهميت خود قوه مقننه که مرکز قانونگذاري است. الآن هم بايد همين کار را
بکنيم. يعني اگر چنانچه بخواهيم انتخابات خوب و سالم برگزار بشود بايد روي آن
سخناني که امام داشتند کار بشود، توجه بدهيم، امنيت بدهيم، امنيت بدهيم، آزادي
بدهيم به افرادي که ميخواهند کانديدا بشوند، قوانين و مقررات رعايت بشود، از
جوسازيهاي مسموم و مذموم خودداري و پرهيز کنيم. دو نهاد مقدس هم بايد اين
انتخابات را انجام بدهند هر يک هم وظايف مشخصي را برعهده دارند وزارت کشور که
مسئول اجراست و شوراي نگهبان هم که ناظر است. کاري کنيم که مردم احساس کنند همه در
چارچوب قانون دارند انجام وظيفه مينمايند نه اينکه احساس شود خدايناکرده مجريان و
يا نظار، هر يک بگونهاي با تفسير و تأويلهاي خاص اين ذهنيت را ايجاد نمايند ک قصد
خروج از محدوده قانوني و بهرهبرداري سياسي به نفع يک جناح سياسي خاص را دارند.
آنکه ناظر است نظارتش را بکند و آنکه مسئول اجراست کارش را بکند. بنده نميگويم که
گروهکهائي که شرکت ميکنند آنها يکيشان خيلي خوب است و ديگري بد است، نميگويم
يکيشان طرفدار فئودال است يکيشان طرفدار مستضعف است، حالا همين دوجناحي که هست
مسلماناند، مؤمناند، در انقلاباند، اگر خانواده شهيد باشد هر دو خانواده شهيد
دارند اما اينکه ميگوئيم انتخابات سالم برگزار بشود اين است که از بهانه جوئيهائي
واهي نسبت به نيروهاي مؤمن به انقلاب تحت عناوين مختلف خارج از آن محدودهاي که در
قانون انتخابات در مورد صلاحيتها و عدم صلاحيتها تعيين گرديده و مجلس تصويب کرده
و شوراي محترم نگهبان هم آن را تأييد نموده جدا بايد پرهيز شود.
افرادي که
از فيلتر هيئت اجرائي گذشتند، از فيلتر شوراي نگهبان گذشتهاند، از فيلتر مردم
گذشتهآند، يک چيزهائي بوده که مردم هوشمند ما کاملا مطلع نبودند، از پرونده افراد
خبر نداشتند، وقتي به مجلس راه پيدا کردند آن کسي که صلاحيت نداشته، نمايندهها
اعتبارنامه آنها را رد کردند و برگرداندهاند. صلاحيت بايد باشد ليکن در همان
چهارچوب اسلام و قانون اساسي، مجلس، شوراي نگهبان، وزارت کشور، نهادهاي انقلاب همه
متعصبند نسبت به اصول و ارزشتهاي انقلاب و نظام.
اينکه از
بعضيها شنيده ميشود که ميتوان در نقاط و مسائلي که قانون منع نکرده دست به
اقداماتي زد و با عباراتي کلي مثلا متهم نمودن فرد يا افرادي متعهد و انقلابي به
پائين بودن ميزان التزام به ولايت آنان را از صحنه رقابتهاي سالم انتخاباتي کنار
بزنند يکي از آفتهاي سلامت انتخابات است و مخل آرامش و امنيت انتخابات است زيرا
عدهاي نيز در مقابل اين حرکت خواهند ايستاد و طرف مقابل خود را به دروغگوئي و
افترازني متهم نموده و ميگويد: تو اهل ولايت نيستي، تو ريا ميکني. اگر بخواهيم
خداي ناکرده اين جور حرفها پيش بيايد اين حرمتها از بين يرود و بگومگوها آغاز ميشود.
پس در درجه اول مسئله تيغ عدم صلاحيت و در درجه بعد«ابطالها» که اين مسئله به
مجريان و نظار بيشتر بر ميگردد.
لذا نتيجه
حرفم اين است که همه ما بايد کاري کنيم که مردم اين معنا را لمس کنند که شرکتشان
واقعا اثر دارد.سالم بودن انتخاب به اين است که ما يک محيط سالم و آزاد را درست
کنيم که مردم در رأي دادن آزاد باشند.
و آنچه که
از دست مسئولين برگزاري و نظارت در اين رابطه برميآيد داشتن سعه صدر و وسعت بينش
و دورانديشي در اينگونه مسائل است. واقعا آزادي ارزشش بيش از اينهاست که زيد
بيايد، بکر بيايد يا عمرو بيايد و يا خلد بيايد و در اين زمينه هم من مدارک زيادي
دارم که حالا بعضيها چه اهدافي انحرافي را ميخواهند در انتخابات دوره چهارم مجلس
دنبال کنند که انشاء الله با هوشياري و درايت مسئولين متعهد و مدرم هميشه در صحنهمان
موفق نخواهند شد و خداي نکرده اگر نياز شد به اينکه اين نقشهها افشاء گردند آن
موقع در اين زمينه مسائل مذکور را به اطلاع مردم بيداردلمان خواهيم رساند.
شما بعنوان
يکي از ارکان نظام و يکي از شاخصترين ياران امام که ذوب در افکار و روحيات امام
هستيد چه توصيههايي را به همه اقشار جامعه و روحانيت و همه مسئولين و جناجهاي
اسلامي براي حفظ وحدت که همواره مورد تأکيد امام راحلمان قرار داشت، داريد و مرز
آزادي در اظهار عقيدهها و اختلاف روشها و حفظ ارزشها را با مسئله مهم حفظ وحدت
چگونه ترسيم مينمائيد/
اهميت حفظ
وحدت
ببينيد امام
ميفرمايد که من از اول حرکتم و به بعد از هيچ تهديدي و تهاجم و حملهاي از جانب
دشمنان که حتي در رأسش آمريکا است با همه قدرت جهنمي که دارد نهراسيدم و نترسيدم و
هميشه از اختلافات داخلي نگران بودم، يعني اختلافات داخلي اينقدر نگرانکننده است
که آن انسان نمونه و اسوه و استثنائي و آن روحيه الهي که نشان داد آخ نميگفت در مقابل
سختيها و دشواريها و در برابر آمريکا و ديگر دشمنان. اما نگرانيش نسبت به شکستن
وحدت بود. بنابراين هر انسان دلسوز و علاقمند به اسلام و انقلاب و روحانيت اگر
يقيناً اهل فهم باشد ميفهمد که اختلاف و تشتت مجموعا و مالا و نتيجتا به شکست
نظام و انقلاب ميانجامد و بايد همه توان و استعدادش را در جهت وحدت جامعه بکار
گيرد و روح مقدس امام اين را ميخواهد و مردم مستضعفي هم که اين همه رنج را بخاطر
انقلاب تحمل کردند و بار سنگين انقلاب روي دوششان است،الآن هم بار سنگين انقلاب
اسلامي را تحمل ميکنند خواستشان اين است لذا در اين رابطه من فکر ميکنم براي اين
کار بايد همانگونه که در زمان امام عمل ميشد و مقام معظم رهبري هم ادامه دهنده
همان راه هستند با سعه صدر، صبر، تحمل تضارب آراء و افکار مختلفي که در جهت پيشبرد
اهداف انقلاب و نظام داراي طرح و ايداه هستند را ميدان داد و الا خداي ناکرده ما
بخواهيم يک تنگنظري هم بکنيم بعد هم هر کسي نفس کشيد ما بگوئيم «تو داري وحدت را
بهم ميزني»! اين وحدت نيست اين معنايش اين است که يک طرف هر کاري دلش بخواهد بکند
و ديگران نفس نکشند و چه بسا همين کار را هم بکنند يعني طرفهاي ديگر نفس نکشند و
اصلا بگذارند کنار و خداي ناکرده نسبت به مسائل بيتفاوت شوند.
اما اين در
دراز مدت نتيجه ندارد و عوارض بسيار خسارتبار و فاجعهآميزي اين نحوه «وحدت»
خواهد داشت. وحدت اين است که حرفهايشان را بزنند منتها حرفشان را در چهارچوب قانون
اساسي بزنند، حرفشان را دلسوزانه بزنند، آزادي داشته باشند و همه مدرم معتقد به
نظام، خود را در تعيين سرنوشتشان سهيم ببينند و فعالانه در همه صحنهها حضور
يابند. يعني همان حد وسط، همان اعتدال، همان چهارچوبي که خدا تعيين کرده، يعني
همان چهارچوبي که قانون اساسي براي ما تعيين کرده،يعني قوانين داريم، اگر اول
انقلاب ما قوانين نداشتيم الآن اين هم قانون شوراي انقلاب و مجلس شوراي اسلامي
داريم و تقريبا براي همه چيز هم قانون داريم، بايد به قوانيني که صريح است عمل
بشود، يعني خود عمل کردن صحيح به قانون اساسي خودش يکي از محورهاي وحدت جامعه است.
البته مهمترين
محور حفظ وحدت جامعه در تمامي سطوح رعايت اصول و ارزشهاي انقلاب است که بحمدالله
در اين زمينه حضرت امام بطور مبسوط چهارچوبها را تعيين و ترسيم نمودهآند که يکي
از اين ترسيم چهارچوبها همان «منشور برادري» است که در آنجا ضمن ذکر محورهاي وحدت
جناحهاي سياسي کشور، ايشان به خطر وجود «واسطهها» و نيروهاي ناخالص اشاره ميکنند
که يکي از عواملمخل وحدت جامعه به شمار ميآيند. پس وجود اختلاف سليقهها نه تنها
بر هم زننده وحدت جامعه نيست بلکه نشانگر زنده بودن جامعه اسلامي است و ان شاء
الله جامعه ما به سمتي پيش برود که آرمانهاي امام عزيزمان جامه عمل به خود بپوشد و
ان شاء الله اميدواريم به خوبي با سلامت، با آزادي و با شور و نشاط مردم،
انتخابات دوره چهارم برگزار بشود و حساس هم هست.
ما معتقديم
که اين انتخابات از اين نظر اولين انتخابات جدي بعد از امام است که همانگونه که ميدانيد
انتخابات بازنگري به قانون اساسي و رئيس جمهور
40 يا 50 روز بعد از رحلت امام شد که هنوز سراسر کشور عطرآگين از آن حوادث
روزهاي رحلت امام بود و يکپارچگي کامل در جامعهمان بود و هيچ اين مسائل نبود، يک
انتخابات خبرگان انجام شد که آن چون گستردگي انتخابات مجلس شوراي اسلامي را نداشت
و تنوع انتخاب کانديداها در پائينترين حد ممکن قرار داشت و بيشتر شبيه رفراندوم
بود و تعداد کانديداها و منتخبين محدود بود و حساسيت چنداني هم روي آن نبود زيرا
کار مهم مجلس خبرگان تعيين رهبر است و با توجه به اينکه در حال حاضر رهبر مشخص است
و رهبر هم الحمدالله جوان هستند و انشاء اله 5- 6 دوره هشت ساله هم براي خبرگان،
انتخابات برگزار کنند و بروند و بيايند و نياز به يک جلسه جدي هم نشود مگر يک
گردهمائي سالانه براي تجديد ديدار يکديگر.
اما مجلس
شوراي اسلامي مجلسي است که امام گفته يک روز تعطيل نشود. و در دوران جنگ هم نگذاشت
يک روز تعطيل بشود. مجلس اول روز هفت خرداد 59 و مجلس دوم همينطور و مجلس سوم
همينطور و مجلس چهارم هم انشاء الله روز هفت خرداد 71 کارش را شروع خواهد کرد.
مجلس پرکارترين مجلس دنيا است، بيشتر طرحها و لوايح و مقررات و غيره بايد بيايد،
مجلس، مجلس يک چنين انتخابات مهمي است، در مجلس شورا هر شهر و روستا خودش را صاحبنظر
ميداند، بايد حضور داشته باشد و بايد نماينده به مجلس بفرستد، به حق يا به ناحق،
رأي دهندگان يک انتظاراتي در زمينه رفع مشکلات منطقهاي خود از نمايندهشان دارند
در حالي که کار اصلي نماينده، نظارت و قانونگذاري است ولي او ميخواهدبرق روستا و
همه چيزش را برايش درست کند، وضع پزشکياش ناجور است ميخواهد او برطرف کند. خلاصه
مشکلاتشان را هم ميخواهند نماينده حل کند لذا مسئله را حساس ميدانم و اين مسئله
مهم است و اولين انتخابات اساسي و جدي بعد از امام ميباشد.
پس در چنين
انتخابات حساسي، همه بايد بر اساس آن اصول تعيين شده توسط امام و آن قوانين تدوين
شده حرکت نمائيم تا وحدت جامعه دچار آسيب نگردد و مردم با شور و علاقه به پاي
صندوقها بيايند و نماينده مورد نظر خود را انتخاب کنند. بخصوص در مورد انتخابات،قانون
مشخص و تجربه شدهاي داريم که هم دستگاه اجرائي و هم شوراي محترم نگهبان که نظارت
بر حسن جريان انتخابات دارد موظف به رعايت و عمل به آن ميباشند. قانون انتخابات
طوري تنظيم شده که اين دستگاهها را از يک بعدنگري و محدودنگري بر حذر ميدارد و
آنها را موظف به رعايت همه جوانب مينمايد. در بيرون هم همينطور است واقعا نگاه يک
طرفه به مسائل انسان رابه انحراف ميکشاند.
در اين
روزهاي شروع چهاردهمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي چه مسائلي به نظر جنابعالي
براي هر چه باشکوهتر برگزار کردن جشن پيروزي انقلاب دهه فجر مهم و قابل توجه ميباشد؟
سالگرد
انقلاب
در رابطه با
دهه فجر، آنچه که من هر سال در ذهنم چند نکته است:
اول آنکه
مردم ما تا حد توان دهه فجر را با شکوه و عظم برگزار کنند که يادآور انقلاب است.
يک حماسه عظيمي در تاريخ ما رخ داده که مابايد اين را حفظش کنيم. اين انقلابي که
پشت هر دو ابر قدرت را با پيروزياش لرزاند و همينه آمريکا را در جهان شکست و يکي
از بزرگترين مهرههاي آمريکا در منطقه را که ژاندرم و حافظ منافعش بود ساقط کرد و
به جاي آن حکومتي نو و نظامي نمونه در عالم بنا نهاد. در بزرگداشت اين حماسه عظيم
در درجه اول ياد امام عزيزمان آن رهبر کبيرو ياد شهداي گرانقدرمان که همه چيز
ايجاد اين «انفجار نور» بوده و هستند، ميبايست زنده نگهداشته شود، اين واقعا
تاريخ انقلاب ماست وعظمت مردم ما است. واقعا بايد برخوردمان با دهه فجر بگونه
بزرگترين عيد ما باشد «يوم الله» باشد. در بنياد شهيد هنگام فرا رسيدن دهه فجر ما
واقعا سعي ميکنيم که شاديبخش بودن اين روزهاي پربرکت را در قالب هدايايي به
خانوادههاي شهدا و دادن عيدي و مثلا يک جعبه شيريني نشان بدهيم. در چنين روزهايي
بايد لحظات تلخ و شيرين انقلاب يادآوري گردد. بايد بر اصولي که موجبات پيروزي
انقلاب گرديده تأکيد شود تا جوانها رمز بقا و تداوم انقلاب را درک کنند واقعا
متوجه شوند که پيروزي انقلاب در حقيقت تحقق آرمانهاي انبياء، و اولياء و ائمه و
پيغمبران در طول تاريخ است و نظام جمهوري اسلامي يکي از ثمرات اين انقلاب ميباشد.
نظام مقدسي که جايگزين رژيم دو هزار و پانصد ساله تاريخ طاغوتي و ستمشاهي گرديد
ايجاد يک حکومت اسلامي که از بعد از دوران حکومت جانکاه اميرالمؤمنين(ع) و حاکميت
کوتاه آن حضرت در طول تاريخ اسلام نظير نداشته است.
يادآوري
بارقههاي اين انقلاب الهي که به تمامي جهان صادر شده است و مرزهائي ديده و دل
مسلمانان و مستضعفان جهان را تسخير کرده است که ثمرهاش در همه کشورها نمايان شده
و ميشود. در سودان، در همين انتخابات الجزاير، در همين حرکتي که هرکجاي دنيا آدم
ميرود و ميبيند که انقلاب و امام در سخن و نگاه مردم نمايان است. در لبنان، در
فلسطين که انتفاضه را ميتوان يکي ديگر از بارقهها و ثمرات اين انقلاب بشمار
آورد. الگوي اتکاء بر ايمان و ايستادگي در برابر ظلم و نابرابري ولو با دستهاي
خالي، پيام انقلاب ماست که در هر نقطهاي از جهان که مسلمان يا مظلومي به آن عمل
کند و با متحد ساختن مردم براي استقلال و رهايي از سلطه اجانب قيام نمايد در حقيقت
دعوت امام و انقلاب اسلامي ما را لبيک گفته است.
و همين
مسئله است که قدرتهاي شيطاني را دچار رعب و وحشت ساخته است و هر حرکتي که در گوشه
وکنار عالم رخ ميدهد منتسب به انقلاب و ايران اسلامي ميدانند.
نکته ديگري
که بايد در اين ايام مورد تأکيد قرار گيرد توجه دادن به اين معناست که انقلاب ما
در واقع يک انقلاب فرهنگي بوده و هست. فرهنگ انقلاب ما ضديت و آشتيناپذيري با
فرهنگ منحط غربي دارد و همين فرهنگ ماست که موجب تداوم انقلاب و حفظ استقلال ما ميباشد.
حفظ اين فرهنگ و يادآوري صفات و مشخصههاي الگوها و اسوههاي اين فرهنگ به هر طريق
چه از طريق ذکر خاطراات و چه بصورت فيلم و تئاتر و مقاله و غيره خلاصه، زنده
نگهداشتن آن روحيهاي که امام با آمدنش و با حضورش در جامعه ايجاد کرد و با تمسک
به آن همه اين خطرهاي عظيمي که متوجه جمهوري اسلامي شد خنثي نمود. بايد در اين دهه
فجر مورد توجه قرار گيرد ما بتوانيم با همان شور و نشاط پشت سر مقام معظم رهبري
انقلابمان و استقلال و ازاديمان را حفظ کنيم.