به استقبال انتخابات مجلس شوراي اسلامي

ارزشهاي
اسلام و انقلاب را پاسداري کنيم

به استقبال
انتخابات مجلس شوراي اسلامي حجة الاسلام والمسلمين محمدتقي رهبر

«تصيحتي است
از پدر پيري به تمام نامزدهاي مجلس شوراي اسلامي که سعي کنيد تبليغات انتخاباتي
شما در چارچوب تعاليم عاليه اسلام انجام شود و از کارهائي که با شئون اسلام منافات
دارد جلوگيري گردد.

اگر در
تبليغات حريم مسائل اسلامي رعايت نشود، چگونه منتخب حافظ اسلام مي‌شود؟ بايد سعي
شود تا خداي ناکرده به کسي توهين نگردد و در صورتي که رقيب انتخاباتي به مجلس راه
يافت به دوستي و برادري که شيرين‌تر از آن نيست لطمه‌اي نخورد». (امام خميني-
رضوان الله عليه)

ويژگي‌هاي
منتخبين

در بخش
نخستين مقال، اشاره‌اي گذرا به مسئله انتخابات و اهميت و سرنوشت‌ساز بودن آن رد
نظام اسلامي داشتيم و تأکيد شد که در اين امر مهم حياتي هيچ چيز بهتر از واقع‌بيني
و مآل انديشي و ترجيح مصالح نظام برخواسته‌هاي نفساني فردي و يا خطي و گروهي نيست
و اينک در ادامه بحث، سخن از ويژگي‌هاي کانديداها و منتخبين است. هر فردي که
کانديدا مي‌شود و يا گروهي که فردي را بعنوان کانديداي خود در انتخابات معرفي مي‌کنند
با در نظر داشتن خدا و با تشخيص محکمه وجدان به داوري بنشينند که ويژگي‌هائي را که
يک نماينده در چنين پست و مسئوليت‌ حساسي بايد دارا باشد، آيا دارا هستند يا نه؟
آيا هواي نفس و حب جاه آنان را به صحنه مي‌کشاند و يا اين خدمت را اگر ديگري به
همين نحو يا بهتر مي‌تواند انجام دهد براي آنها فرقي نمي‌کند و حتي حاضرند او را
ترجيح دهند و اگر در انتخابات موفق نشدند آيا قلبا شادمانند که فرد بهتري به مجلس
راه يافته و انگيزه آنان اگر خدمت به اسلام و امت مسلمان بوده و موفق نشده‌اند، به
اين راضي‌اند که تکليف شرعي خود را انجام داده‌اند؟ … در هر حال ويژگي‌هائي که
با معيارهاي اسلامي مي‌توان بشمرد عبارتست از:

تدين وتعهد

شايد عنوان
فوق، عنواني ساده جلوه کند و گفته شود مگر ممکن است کسي بدون تدين و تعهد خود را
کانديدا کند؟ در پاسخ بايد بگوييم: تدين با ديدهاي گوناگون قابل تفسير است و
همچنين تعهد مراتب مختلف دارد. منظور ما نماز خواندن و روزه گرفتن تنها نيست. مگر
پيامبر«ص» نفرمود: «لاتنظروا الي طول رکوع الرجل 
و سجوده فان ذلک عمل اعتاده يستوحش بترکه، وانظروا الي صدق حديثه و ادائه
الامانه».

به رکوع و
سجود طولاني مرد ننگريد، چرا کهاين عملي است که بدان عادت کرده و از ترک آن متوحش
مي‌گردد، بلکه به صدق گفتار و امانت‌داري او بنگريد و آنرا ملاک تدين قرار دهيد.

نکته دقيق و
ظريفي است در سخن پيامبر، در آزمايشات اخلاقي، مي‌توان يک مسلمان را شناخت، آنجا
که پاي منافع به ميان مي‌آيد، آنجا که صدق و کذب و امانت و خيانت عامل جلب منفعت و
دفع مضرت قرار مي‌گيرند، صدق و امانت نقش حياتي در حفظ دست‌آوردهاي انقلاب و
پاسداري از ارزشهاي اسلامي ايفا مي‌کنند. صداقت با خدا، صداقت با وجدان و صداقت با
مردم، اين حقيقت تلخ را بايد بپزيريم که همه ما در همه حرفها و ادعاهايمان راست
نمي‌گوئيم و در بسياري موارد عمل ما گفتارمان را تکذيب مي‌کند. بسياري عناوين مسخ
شده، واژه‌ها مفهوم ديگري پيدا کرده، توجيه دين را به صورت ديگري که ناشناخته است
جلوه مي‌دهد. خدا نکند سخن علي‌(ع) در اينجا صدق کند که: «لبس الاسلام لبس الفرو
مقلوبا».

حال سخن از
مقوله «توجيه!» را به زماني ديگر موکول مي‌کنيم و به اصل سخن باز مي‌گرديم. باري،
صداقت اين است که وقتي سخن از خط امام مي‌گوئيم و از حمايت مستضعفين، پرهيز از
تجمل‌گرائي، وارستگي اخلاقي و خلوص و تعهد و فداکاري و همدردي با توده‌ها دم مي‌زنيم
و در شعارهاي انتخاباتي برآن تکيه مي‌کنيم و هزاران متر پارچه را و صدها هزار ورق
کاغذ را از اين شعارات دهن پرکن پوشش مي‌دهيم، بدانيم که دوصد  گفته و بلکه صدها هزار گفته چون نيم‌کردار
نيست، بايد گذشته‌مان اين را نشان داده باشد و در عمل آينده نيز قابل اثبات باشد
نه آنکه خداي ناخواسته در عمل ضدآنرا اثبات کنيم. و گرفتار تناقض در گفتار و کردار
باشيم.

حضرت امام
با صراحت و قاطعيت اين خط ثابت و جاودانه را براي نظام ترسيم فرمودند که:

«مرد شجاع
ايران با دقت تمام به نمايندگاني رأي دهند که متعبد به اسلام و وفادار به مردم
باشند و در خدمت به آنان احساس مسئوليت کنند و طعم تلخ فقر را چشيده باشند و در
قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان زمين و مستضعفين، اسلام رنجديدگان تاريخ اسلام
عارفان مبارزه جو، اسلام پاک طينتان عارف و در يک کلمه اسلام ناب محمدي(ص) باشند و
افرادي را که طرفدار اسلام سرمايه‌داري، اسلام مستکبرين، اسلام مرفهين بي‌درد،
اسلام منافقين، اسلام راحت‌طلبان، اسلام فرصت طلبان و در يک کلمه اسلام آمريکائي
هستند طرد نموده و به مردم معرفي نمايند.»

باري هستند
افرادي که در گذشته از قشرهاي مستضعف بودندو طعم تلخ گرسنگي را هم چشيده‌اند اما
در عمل از زهد نشاني ندارند و مدافع اسلام پابرهنگان نيستند و چون آب به پوستشان
مي‌افتد پوستين دوران شباني را که داستان «سلطان محمود و اياز» معروف است، فراموش
کرده‌اند! اين طبع انسان است،‌انسان فراموش کار است و زود چهره عوض مي‌کند و رنگ
مي‌پذيرد، گاهي که سير مي‌شود گرسنگان را فراموش مي‌کند و چون سوار اتومبيل مدرن
مي‌شود پياده‌ها و پابرهنگان را از ياد مي‌برد و چون در خانه‌هاي لوکس منزل مي‌گزيند
کوخ‌نشينان را ديگر نمي‌شناسد! و لذا قرآن آن همه از خود فراموشي و خدا فراموشي
سخن مي‌گويد و هشدار مي‌دهد. امتحاني است سخت که رد آن سره از ناسره باز شناخته مي‌شود.
متعهد و متعبد کسي است که عرفان و زهد و شجاعت و هوشياري و تعبد و تعهد را درآميزد
و خود مهار بر نفس خود بزند و حسابگر خويش باشد نه اينکه از خود خبر نداشته باشد و
ديگران درباره او به داوري بنشينند.

الگوها را
فراموش نکنيم.

علي‌(ع)
فرمود: «من عشق شيئاً اعمي بصره»- آنکس که عاشق چيزي شد، چشمش کور و نابينا مي‌گردد،
ديگر نمي‌تواند حقايق را ببيند. «فرقان» و تميز که نتيجه تقواست از او گرفته مي‌شود.
واقعا بايد به خدا پناه برد. يوسف صديق با آنهمه مقام و قداست گفت: «وما ابري نفس
ان النفس لامّارة بالسوء الامارحم ربي».

من نفس خويش
را تبرئه نمي‌کنيم، زيرا نفس شديدا‌ً به بدي‌هاي فرمان مي‌دهد، مگر پروردگارم ترحم
نمايد. وقتي پيامبر برگزيده خدا چنين مي‌گويد، واي به حال ما، باري اگر خداي
نخواسته افرايد اينچنين هستند اول با مجاهده خويش را بيازمايند و سپس به ميدان
انتخابات گام بزنند و در عمل نشان دهنده که راست مي‌گويند. همانگونه که سعدي مي‌گويد:
«مشک آنست که خود ببويد نه آنکه عطار بگويد، دانا چون طلبه عطار است خاموش و
هنرنماي، و نادان چون طبل غازي بلند آواز و ميان تهي».

تبليغات
انتخاباتي

در کنار آن
مشک‌هاي خود بوي طبل‌هاي ميان تهي نيز هستند که در موسم انتخابات به صدا درمي‌آيند
شهر و روستا و در و ديوار و اتوبوس و ميني‌بوس و سواري و باري را با واژه‌ها و عکس
هاي چشم پرکن کاملا مي‌پوشانن و با وعد و وعيد تشکيل گروه و باند و جمعيت مي‌دهند
و عقل‌هاي توده‌ها را مي‌پيچانند ….

راستي  اگر مردم هوشيار و آگاه ما افرادي را به تعهد و
تدين و صدق و عمل بشناسند ديگر به آنهمه جار و جنجال و پوستر و پلاکارد و صرف
مبالغ هنگفت براي تبليغات انتخاباتي چه نيازي است؟ نظام ما با نظامهاي لائيک فرق
دارد. ما معتقديم دلهاي مردم در دست خداست و به سوي هرکس بخواهد متوجه مي‌کند و
همين مقدار که شخص واجد صلاحيت با حسن سابقه و شهرت اعلام آمادگي کرد و تبليغات هم
به حد معقول و مشروع و در حد اطلاع رساني نه اسراف کاري، انجام گرفت، نيازي به
بمباران تبليغاتي نيست.

در اين ميان
هم عده‌اي دلال انتخاباتي و تعزيه‌گردان هستند که از جيب خود براي برخي کانديداها
خرج مي‌کنند که فردا از توصيه‌هاي پول ساز و کار اصلاح کن آنها! استفاده کنند که
مشروعيت اين اعمال در نظام اسلامي زير سؤال است و هرگز کانديداهاي متعهد زيربار
چنين ننگي نمي‌روند.

ملاک‌هاي
اسلامي را فراموش نکنيم

علي‌(ع) در
اتاقي که مربوط به بيت المال چراغ روغني بيت‌المال روشن بود به امور مردم مي‌پرداخت،
طلحه و زبير وارد شدند تا بر سر امارت و ولايت فلان خطه با امام صحبت کنند. حضرت
چراغ را خاموش کرد! آندو با شگفتي علت را پرسيدند؟ امام فرمود: اين روغن بيت‌المال
است و نبايد صرف مذاکره شخصي بشود. آنها هم حساب کار خود را کردند و برخاستند و
رفتند و جنگ جمل را براه انداختند در حاليکه اگر حساب مصلحت انديشي بود امام(ع) از
آنان استقبال مي‌کدر و اب پاکي روي دست آنها نمي‌ريخت. عقيل برادر اميرالمؤمنين(ع)
آن حضرت را به خانه خود دعوت مي‌کند و تقاضاي او اين است که امام به کودکان ژوليده
و گرسنه او توجه بيشتري کند و جيره آنها را از بيت المال اضافه نمايد و امام با
آهن گداخته پاسخ عقيل را مي‌دهد و مي‌گويد تو طاقت اين آتش را که بنده‌اي به
بازيچه افروخته است نداري چگونه مي‌خواهي برادرت را به آتش دوزخ بکشاني که خداي
جبار آنرا از روي قهر بر افروخته است؟!

و نمونه ها
از این قبیل که همه می دانیم، آنحضرت حتی در مورد فرزندان خود مداقه در حساب می
فرمودند. مگر فراموش کرده ایم که حضرت امام (ره) روزی که از این دنیا رخت بربست و
به جوار رحمت الهی شتافت، در یک خانه استیجاری زیست و از خوراک مستضعفین تجاوز
نکرد و دو قطعه فرش زیرپایشان امانتی بود که در اختیار ایشان نهاده بودند و ایشان
در وصیت نامه خود نوشتند اینها سهم سادات است و به مصرف خودش برسانید. اینها بود
که جهان را در برابر شخصیت ملکوتی حضرت امام به خضوع و شگفتی وا می داشت.

اینهایند
اسوه ها و الگوهای اسلامی ما. گرچه ما نمی توانیم بدانسان موبمو عمل کنیم،
همچنانکه امیرالمؤمنین(ع) بدان تصریح فرموده اند، اما سیاست و نظام مصرف و
استراتژی ما در عمل و اخلاق باید همین راه و روش باشد و به حسب توان و استعداد از
آن تجاوز نکنیم والا انقلاب را بی رنگ ساخته ایم.

امانت داران
خدا

واما مسئله
امانت، تنها کسانی که امانت دار خدا در این انقلابند و آنرا با تمام وجود پاس می
دارند شایستگی آنرا دارند که پست های کلیدی را در نظام اسلامی بدست گیرند. انقلاب
امانتی است خدائی که به بهای صدها هزار شهید و معلول و آواره بدست ما رسیده است، و
آنها که صاحبان اصلی این انقلابند چشم به راه امانتداری ما نشسته اند و اینک تو ای
برادر! که خود را برای انتخاب شدن یا تصدی هر پست دیگری آماده می کنی، بدان که
بدوش کشیدن بار امانت کار دشواری است که به تعبیر قرآن، آسمان و زمین و کوهها از
تحمل آن گردید و باید بهوش باشد که مصداق «ظلوم و جهول»، ستمگر و نادان، که از او
سلب صلاحیت می کند، قرار نگیرد. امروزه هر کسی پستی را تصدی کرده عهده دار
بارامانت خدا و رسول و ائمه طاهرین(ع) و صالحان و شهیدان و مستضعفان زمین است.
تصدی مقام آسان است اما از عهده آن بدر آمدن مشکل.

امروز تمام
مردم جهان از دوست و دشمن چشم دوخته اند ببینند دولتمردان و کارگزاران و نمایندگان
و دستاندرکاران امور در ام القری جهان اسلام چگونه عمل می کنند. اگر در انتخابات
الجزائر جبهه نجات اسلامی اکثریت آراء را بخود اختصاص می دهد و امپریالیسم و
صهیونیسم و ارتجاع عرب را به وحشت می اندازد نتیجه تجربه انقلاب اسلامی ایران است
که یکی از ارکان مهم آن مجلس شورای اسلامی است و آنها که عصاره  ملت و برگزیدگان مردمند باید احساس کنند که
مسئولیت سنگینی بر دوش دارند، باید جایگاه خود را بشناسند و از هم اکنون کمربندها
را محکم ببندند که با آراستگی و وارستگی کامل بدور از خط و ربط ها تنها برای خدا
کار کنند و آرامش دل مستضعفان و محرومان را فراهم سازند و دژ استواری برای اسلام
باشند که خدای نخواسته باب توجیه در اسلام گشوده نشود وامانتی که طی چهارده قرن بر
بستر خون و شکنجه و جهاد تا بدینجا رسیده ساز و برگ دیگری بر آن بسته نشود که در
نتیجه آن معتقدات و سنت ها که با رگ و خون مؤمنان آمیخته است دستخوش تزلزل گردد و
اسلام قرنها به عقب بیفتد و هیچ چیز دیگری آنرا نتواند جبران کند.

برادران
عزیز! این صحیفه نور که تبلور و یادآور صحیفه آسمانی است  همواره باید پیش روی ما گشوده باشد. حضرت امام
(ع) از بیان کوچکترین تا بزرگترین مسائل حیاتی جامعه و انقلاب و کشور و مسئولیت
مسئولان نظام و وظایف عالمان و آحاد مردم دریغ نفرموده اند و طریق حفظ امات الهی و
پاسداری انقلاب را به امانتداران توصیه و در همه زمینه ها ارائه طریق نموده اند.
به این آثار جاودانه بنیانگذار نظام مدام بنگریم که خط مشی و استراتژی همیشگی ما
است.

«امروز که
اسلام بدست آنها سپرده شده است و تمام عذرها منقطع شده است نمی توانند بگویند رژیم
شاهنشاهی ما را نمی گذاشت کاری انجام بدهیم همه اینها مرتفع شده است و اسلام به
دست شما افتاده است، بدست روحانیون در سراسر کشور و تحت مراقبت شدید هستند، مراقبت
خدای تبارک و تعالی و مراقبت فرشتگانی که مأمورها در این کار هستند. والله من
ورائهم محیط».

و اینک با
توجه به این مسئولیت خطیر در حفظ امانت الهی، رضای خدای را بر همه چیز مقدم بدانیم
و معتقدات مردم را حفظ کنیم و سنگرمجلس و هر سنگر مسئولیت دیگری را به دژ استواری
در برابر کفر و شرک و انحراف و فساد و طغیان تبدیل کنیم و سنگردار دین و پابرهنگان
زمین باشیم که خدای پشتیبان ما خواهد بود. ادامه دارد