توبه و طهارت باطنی
قسمت يازدهم
حجّة الاسلام رحيميان
3- توبه
يكی ديگر از عوامل
مهم برای تطهير باطن توبه است كه قذارات گناهان را كه مانع اصلی از تقرب انسان به
خداوند و پيوستن به اوست . می زدايد و آئينه دل را برای تابش نور ايمان و محبّت به
حق مستعد می نمايد . زيرا تمام قوای ظاهريه و باطنيه كه خدواند متعال به انسان
ارزانی فرموده امانتی است الهی كه در آغاز از تمام قذارات و كدورت ها پاك و منزّه
و به نور فطرت روشن بوده است ، ولی با تماس انسان با ورطه تاريك عالم طبيعت و
آلوده شدن به تصرفات شيطانی و گناهان به انواع قذارات و پليدیها و كدورت ها آلوده
می شوند ، و اين امور همچون حجابی تيره مانع از تابش نور ايمان شده و راه عروج و
رجوع انسان را به سوی جوار قرب الهی و اتّصال به حق مسدود میكند .
پس : اولا خيانت در
امانت ، و شكستن پيمان و اطاعت از شيطان روا نيست .
« و الذين هم لا
ماناتهم و عهدهم راعون » ( مؤمنون /8 )
و چه امانتی بالاتر
از امانت الهی و چه عهدی مهم تر از عهد الهی .
« الم اعهد اليكم يا
بنی آدم ان لا تعبدوا الشيطان انه لكم عدوّ مبين » ( يس / 60 )
و ثانيا : اگر خيانتی
يا پيمان شكنی شد بايد بلافاصله با توبه آن را جبران كرد تا راه بازگشت به حق
گشوده شود و با آب رحمت نازل از سماء غفاريت او از گناه تطهير شود كه:
« ان الله يحب
التوابين و يحب المتطهرين » ( بقره / 222 )
همانا خداوند توبه
كنندگان و پاكيزگان را دوست می دارد .
« و من يعمل سوءا و
يظلم نفسه ثم يستغفر الله يجد الله غفورا رحيما » ( نساء / 110 )
و هر كس كار بدی كند
يا به خويش ستم نمايد آنگاه از خداوند طلب آمرزش كند خدا را آمرزگار و مهربان می
يابد .
پس طهارت از گناه كه
به وسيله̾ توبه و استغفار و بارش باران رحمت حق و مغفرت او حاصل می شود از مقدمات
و شرائط بسيار مهم قبولی نماز است ، زيرا با توبه و زدودن آلايش و ظلمت گناه است
كه انسان شايسته̾ تقرب به حق می شود و معلوم است كه مهمترين وسيله تقرب به او نماز
است در صورتی كه مقبول باشد و نماز مقبول مشروط به طهارت باطنی است و بدين جهت است
كه هنگام شروع وضو و دست بردن به سوی آب مستحب است گفته شود :
« بسم الله و بالله
اللهم اجعلنی من التوابين و اجعلنی من المتطهرين » .
زيرا آب وسيله̾ طهارت ظاهری و موجب صحت نماز است . و آب توبه و
رحمت حق منشأ طهارت باطنی و موجب قبولی نماز است ، و اين دعا در هنگام شروع وضو ما
را به سوی اين معنی و ضرورت تحصيل آن توجّه می دهد .
بنابراين بين توبه و
نماز ارتباطی است ناگسستنی و اين توبه است كه زمينه را برای قبولی نماز فراهم می
كند ، همانگونه كه نماز توبه را به ثمر می رساند و آثار گناه را از بين می برد ،همان
طور كه در روايت كافی از امام صادق (ع) درباره̾ آيه̾ « ان الحسنات يذهبن السيئات »
فرمود : « صلوة المومن بالليل تذهب بما عمل من ذنب بالنهار » .
نماز مؤمن در شب
گناهی را كه در روز مرتكب شده از بين می برد . نكته̾ ديگر آن كه در بسياری از آيات قرآن به همراه
توبه عمل صالح آمده است مانند آيه :
« الا من تاب و آمن و
عمل عملا صالحا فاولئك يبدل الله سيئاتهم حسنات و كان الله غفورا رحيما و من تاب و
عمل صالحا فانه يتوب الی الله متابا » ( فرقان ـآيات 71- 70 )
مگر آن كس كه توبه
كند و باور كند و عمل شايسته نمايد ،خدا بديها يشان را به نيكی ها تبديل كند كه
خدا آمرزنده و رحيم است و هر كه توبه كند و عمل شايسته كند به سوی خدا بازگشتی
پسنديده دارد .
پس توبه وقتی با عمل
صالح همراه شود خداوند سيئات را به حسنات تبديل می فرمايد و موجب بازگشت پسنديده
به سوی خدا می شود . و بديهی است كه بهترين « عمل صالح » نماز است كه « خير العمل »
ناميده شده و بدين سان ، نماز بالاترين نقش را در كنار توبه در جهت تكامل و تقرب
انسان به درگاه خداوند و خدا گونه شدن وی دارا می باشد .
ماهيّت توبه
همچنانكه اگر يك
جامعه گرفتار ظلمت تباهی و ظلم باشد با :
1-
احساس همگانی در توبه
و گرايش به حق و نفرت از باطل و ظلم .
2-
شوريدن نيروهای حق
با يك قيام همگانی و قاطع بر نيروهای باطل و غلبه بر آن .
3-
محو تمام آثار شوم و
ميرائی های غلط نظام پيشين .
4-
برقراری احكام الهی و
سرسپردن در برابر حق و عبوديت او .
5-
بازگرداندن حقوق ضايع
شده و اصلاح امور مردم .
يك انقلاب الهی تحقق
می يابد و جهاد اصغر جامه عمل می پوشد . توبه نيز يك انقلاب الهی است و قيامی است
قاطع با ويژگی های فوق كه در صحنه̾ درونی فرد انجام می گيرد و جهاد اكبر را تحقق
می بخشد . پس ، توبه در حقيقت انقلاب و قيام عليه خود است و اين « خود » حقيقی
انسان است كه عليه خود پنداری می شورد و نمودارهای خود پنداری را به بند می كشد و تحت كنترل و سلطه خويش قرار می دهد .
انسان معجونی است از
مجموعه قوای حيوانی ، شيطانی و ملكوتی كه ممكن است هر يك از اين قوا ـ حاكميت
مطلقه را در ملك وجود او به دست گيرد و انسان به صورت حيوانی شهوت زده يا درنده يا
شيطان صفت درآمده وجود او را گناه و زشتی ها فرا گيرد ، و در چنين حالی است كه
انسان به نفس خويش ظلم روا داشته است . ولی چنانچه روح ملكوتی و خود حقيقی او در
تحت سيطره̾ حيوانيّت او به طور كلّی مسخ يا مضمحل نشده باشد در مقابل گناه و ظلم
مذكور واكنش نشان می دهد و با احساس نفرت از گناه و پشيمانی از آن به ناگهان
تصميم می گيرد و با يك جهش برق آسا خود را از تار و پود و زنجيرهای اسارت گناه
می رهاند و اراده الهی در او حاكم و مستولی شده و تمام قوای طبيعی طغيانگر را در
بند كنترل و در جهت بندگی حق قرار می دهد و بدين سان توبه انجام می گيرد و مسير
حركت را از ورطه سقوط به راه عروج و صعود به سوی حق و كمال مطلق تغيير جهت می دهد
و در اين راستا به جبران « مافات » و اصلاح مفاسد گذشته چه در رابطه با خالق و چه
در رابطه با مخلوق قيام می كند .
حضرت اميرالمؤمنين (
عليه السلام ) درباره̾ توبه و شرايط قبول
و كمال آن چنين فرموده است :
« … انّ الإستغفار
درجة العلّيين و هو اسم علی سنة معان :
« استغفار » درجه̾ انسان های والا و بلندمرتبه است ، و استغفار
اسمی است كه بر اساس شش معنی تحقق می يابد :
اولها الندم علی ما
مضی .
و الثانی العزم علی
ترك العود اليه ابدا .
اوّل : پشيمانی از
گذشته .
دوّم : تصميم قطعی بر
عدم بازگشت به گذشته برای هميشه .
اين دو ماهيّت توبه
را تشكيل می دهند و با تحقق آنها قيام درونی انجام گرفته و بعد از آن نوبت جبران و
اصلاح است .
و الثالث ان تؤدی الی
المخلوقين حقوقهم حتی تلقی الله املس ليس عليك تبعه .
و الرابع ان تعمد الی
كل فريضة عليك ضيعتها فتؤدّی حقها .
سوّم : حقوق مردم را
بپردازی تا با پاكی و بدون گناه و پی آمدهای آن به لقاء الله برسی .
چهارم : قصد كنی تمام
واجباتی را كه تضييع كرده ای حق آن را ادا كنی و اين دو كه ادای حق الناس و حق
الله و جبران گذشته است شرط قبول می باشند .
و الخامس ان تعمد الی
اللحم الذی نبت علی السحت فتذيبه بالاحزان حتی تلصق الجلد بالعظم و ينشأ بينهما
لحم جديد .
و السادس ان تذيق
الجسم الم الطاعة كما اذقته حلاوة المعصية فعند ذلك تقول استغفرالله » . ( نهج البلاغه فيض حكمت / 409 )
پنجم : همت گماری كه
گوشتی را كه از حرام روييده است ـ به آتش ـ اندوه ها ذوب كنی تا پوست به استخوان
بچسبد و بين آنها گوشت تازه برويد .
ششم : رنج طاعت و
بندگی را به تن بچشانی همان گونه كه شيرينی گناه را به آن چشانده بودی ـ با تحقق
چنين شرايط و مفاهيمی است كه می گویی « استغفرالله ».
و اين دو شرط كمال
توبه است و تحقق چنين توبه ای غير از آنكه موانع را از سر راه قبولی نماز برمی
دارد خود اين توبه نماز مقبول را می طلبد تا به كمال برسد و به ثمر بنشيند.
ادامه دارد