پرسش ها و
پاسخ ها
حجة الاسلام
و المسلمين سيّد مرتضی مهری
خواهر خ ـ
محمّدی
س 1- اگر
دختر و پسر نزد خداوند تفاوت ندارد چرا پسر قبل از ازدواج می تواند ازدواج موقت
كند ولی دختر نمی تواند ؟
ج ـ اوّلا :
دختر و پسر نزد خداوند و در قانون و در نظام طبيعت و در نظر عرف اجتماعی با هم
تفاوت های زيادی دارند . كسی كه نگفته است كه نزد خدا تفاوت ندارند . شكی نيست
احكامی مخصوص زن است و احكامی مخصوص مرد . همچنان كه از نظر طبيعی مشكلات خاصی زن
دارد كه مرد ندارد و مشكلاتی مرد دارد كه زن ندارد . اگر گفته شود نزد خدا فرق ندراند
از بعضی جهات است . مثلا در برابر قانون شرع همه به يك نحو مسئوليند . ظلم و تجاوز
به حقوق هيچ كس ناديده گرفته نمی شود چه مرد ، چه زن ، چه قوی ، چه ضعيف . ولی
بدون شك حقوق افراد در جامعه و در خانواده مختلف است . همچنين در روز قيامت خداوند
عمل هيچ كس را از مرد و زن بدون پاداش نمی گذارد . خداوند می فرمايد : « أنّي لا
اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثی … » ـ من عمل هيچ عمل كننده ای از مرد و زن
را ضايع نمی كنم اين معنی بسيار دقيق است . اگر پاداش مرد را يك ذرّه بيشتر بدهند
به همان مقدار عمل زن را بدون پاداش گذاشته اند و اين طبق فرموده خداوند ممكن نيست
. پس همه را پاداش می دهد هر كس به تناسب عمل خود .
ثانيا : دختر
هم می تواند ازدواج موقّت كند ولی به فتوای حضرت امام و بعضی ديگر از علما بايد به
اجازه̾ پدر يا جد پدری باشد البته اگر داشته باشد . و اين مسئله ربطی به اصل حكم
ندارد . دليل اين تقييد بسيار روشن است . حفظ و صيانت دختر كه معمولا زود فريب می
خورد و با لغزش او زندگی آينده̾ او دچار مشكلات فراوانی می شود ايجاب می كند كه
چنين تقيداتی برای ازدواج او در نظر گرفته شود . بنابراين سر اين گونه فرق ها و
تفاوت ها كه در قانون و شريعت آمده است تفاوت طبيعی جنس زن و مرد است .
س 2 ـ چرا
مرد متأهل كه از همسر خود دور است می تواند ازدواج موقّت كند ولی زن شوهر دار نمی
تواند ؟ اين ظلم است .
ج ـ مرد فقط
در صورت دوری از همسر نيست كه می تواند ازدواج كند بلكه حتّی با بودن همسر در كنار
او می تواند آن هم نه تنها ازدواج موقّت بلكه حتی ازدواج دائم ، آن هم نه فقط يك
بار بلكه تا چهار زن دائمی حق دارد داشته باشد . و اين مسئله نيز مربوط به اختلاف
طبيعت زن و مرد است . گرچه قانون مقيد به حكمت تشريع نيست . ازدواج متعدد مرد موجب
از هم پاشيدگی خانواده و ناشناخته ماندن پدر يا مادر نمی شود ولی اگر زن بخواهد دو
همسر داشته باشد فرزندان او معلوم نيست از چه پدری هستند و اين از نظر قانونی و
اجتماعی و روانی موجب مشكلات زيادی برای فرزند می شود ، گذشته از مشكلات ديگر
قانونی كه به دنبال دارد . باز هم تكرار می كنيم قانون گرچه از روی يك حكمتی است
ولی به آن حكمت وابسته نست و بر فرض كه زنی عقيم و نازا باشد نمی تواند در آن واجد
دو شوهر داشته باشد .
و امّا اين
كه اصولا تعدد ازدواج برای مرد چه حكمتی دارد ؟ و چرا اسلام به مرد اجازه داده است
كه تا چهار زن داشته باشد ؟
اين مسئله ای
است كه بسياری از كوته نظران آن را بر اسلام خرده گرفته اند ، به خصوص طرفداران
يكسان بودن زن و مرد ، و شيفتگان تمدن غربی و خود باختگانی كه هر چه بر آن مارك
غربی باشد می پذيرند و از آن چه خود دارند بهتر می دانند بدون اين كه در محتوای آن
دقتی كنند . اوّلا هيچ حكمی از احكام الهی نيازی به تحقيق از فلسفه و حكمت آن
ندارد بلكه همين كه ثابت شود كه اين يك قانون الهی است بايد همه تسليم آن باشند و
گرنه مسلمان نخواهند بود . و ما ممكن است حكمت بسياری از احكام را ندانيم بلكه آن
را به نظر كوتاه خود خلاف مصلحت فردی يا اجتماعی بدانيم ولی ايمان اقتضا می كند كه
تسليم خواسته خداوند باشيم البته با فرض اين كه مبنایايمان ما حكيمانه بودن كليّه̾
احكام نيست . ثانيا مسئله تعدد زوجات از مسائلی است كه حكمت آن روشن است و واضح .
در اين زمينه استاد شهيد آية الله مطهری به تفصيل بحثی در كتاب نظام حقوق زن در
اسلام آورده اند و ما در اين جا به طور مختصر به مهم ترين حكمتی كه در آن است
اشاره ای می كنيم :
ممكن است در
موارد خاصّی تعدد زوجات حقّی برای مرد باشد مانند موارد نازایی زن يا بيماری ها و
نقص هایی كه مانع استماع جنسی است . در اين گونه موارد بدون شك تعدد زوجات بهتر از
طلاق و تبديل است . اين گونه موارد گرچه بسيار است و غالبا چاره ای به جز ازدواج
مجدد ندارد ولی می توان گفت اين ها همه عوامل فردی است و فقط به نفع جنس مرد است .
گاهی مسئله
يك بعد اجتماعی نيز پيدا می كند و آن وقتی است كه جامعه نياز به تكثير نسل دارد .
هم اكنون بعضی از كشور ها برای ازدياد نسل جايزه می تواند مهم ترين عامل تعدد
زوجات باشد كه هم يك عامل اجتماعی و هم برعكس آن چه تصور می شود حقی است كه به نفع
زن است نه مرد . و آن مسئله افزونی عدد زنان آماده̾ ازدواج بر مردان است . اين
مسئله به قدری حسّاس است كه بعضی از كشورهای غربی سابقا به فكر اين افتاده بودند
كه قانون تعدد زوجات را در كشور رسمی اعلام كنند تا جلوی فساد و فحشا گرفته شود
بلكه بعضی اقدام عملی نموده و از دانشگاه الازهر مصر درخواست فرمول قانونی آن از
نظر اسلام را كرده بودند ولی اين امر شديدا از سوی كليسا كه فحشا را بر پيروی از
يك قانون متمدّن شرقی و اسلامی ترجيح می داد محكوم شد به بهانه̾ اين كه اين مسأله
از نظر مذهب مسيحی ممنوع است كه البتّه اين خود بحث جدایی دارد و در مذهب مسيحيّت
حتّی با توجّه به تحريفی ندارد كه در آن شده ممنوع نيست زيرا در اين جهات مسيحيّت
اصولا قانون جديدی ندارد بلكه پيرو عهد قديم يعنی تورات است و در همين تورات فعلی
تعدد زوجات مشروع شناخته شده است .
به هر حال
مسئله تعدد زوجات به اين لحاظ كه عدد زن ها آماده̾ ازدواج از مردانی كه امكان
ازدواج دارند معمولا بيشتر است تنها راه حل لازم و ضروری برای اين معضل اجتماعی می
باشد . گذشته از اين كه در اغلب جوامع فرزندان دختر بيش از پسر است به دلايلی ديگر
عدد مردان متمكن از ازدواج به مراتب بيشتر خواهد بود . دختران در بسياری از جوامع
زودتر از پسران به بلوغ جنسی می رسند و مردان عموما بيش از زنان در معرض خطر حوادث
مرگ بارند . در جنگ ها هميشه مردان تلفات سنگين می دهند و همچنين در حوادث ناشی
از كارهای سخت و خطرناك مانند راه سازی و استخراج معادن و امثال آن ها و حوادث
رانندگی و غيره ، تلفات بيشتر متوجه مردان است . از سوی ديگر زنان در مقابل بسياری
از بيماری ها مقاومت بيشتری دارند . و به همين دليل معمولا پس از جنگ های خانمان
برانداز و حتّی در اثنای جنگ فساد و فحشا در جوامع جنگ زده شايع می شود و راه حلی به جز قانونی شدن تعدد ازدواج بلكه
تشويق به آن ندارد . اگر تعدد ازدواج به طور رسمی مجاز نباشد زنانی كه از تشكيل
خانواده محروم می مانند و از موانع مذهبی و اجتماعی هراسی ندارند ( ك البته اين
موانع هم در چنين شرايطی تدريجا كم رنگ و بی اثر می شود ) ابتدا مردان مجردی راكه
از نظر مالی يا شرايط ديگر قادر به ازدواج نيستند به فاسد می كشند و سپس مردان
متأهلی را كه از نظر جنسی اشباع نشده اند يا تنوع طلب اند ( كه غالبا چنين اند )
منحرف می سازند و جامعه به اين گونه می شود كه در غرب و غالب كشور های به اصطلاح
متمدن امروز مشاهده می شود . آنگاه تعدد زوجات به صورت غير رسمی و غير قانونی و
غير طبيعی و به طور آزاد و غير محدود و بدون هيچ گونه تعهد و تكفّل و به دور از
مشكلات اقتصادی و اجتماعی و نگهداری از كانون خانواده برای مردان عياش و تنوع طلب
به وجود می آيد . می بينيد كه به هر حال در چنين شرايطی كه غالبا بر جوامع حاكم
است به هيچ وجه مانع اين تعدد و تنوع نمی توان شد . و فساد و فحشا كانون خانواده
را كه مقدس ترين كانون جامعه است متلاشی می سازد و نه تنها مردان متأهل كه زنان
متأهل را نيز فرا می گيرد . و همه̾ اين فساد دامنه دار به اين دليل است كه يك قشر
عظيم از زنان به حق قانونی و طبيعی خود كه حق ازدواج است دست نيافته اند .
بنابراين
تعدد زوجات نه حق مردان بلكه حق زنان است و حق جامعه و ضامن سلامتی آن است .
البتّه اين نكته نيز واضح و روشن است كه از نظر اسلام در صورتی تعدد زوجات مجاز
است كه مرد گذشته از تمكّن مالی برای اداره̾ دو خانواده يا بيشتر متعهّد به رعايت
عدالت در هر گونه رفتار برخورد با همسران خود باشد .
س 3 ـ چرا
پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله و سلم در سن 55 سالگی با عايشه كه دختر ( 9 ساله
ای ) بود ازدواج كرد در صورتی كه پيامبر ضد هوسرانی است ؟
ج ـ اين كه
پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم ضد هوس رانی است صحيح است ولی منظور از هوس رانی
كه اسلام با آن مخالف است بی بند و باری و عدم رعايت قوانين و اصول اخلاقی در هر
گونه تمتّع و لذّت است نه اصل استفاده̾ صحيح و بر اساس اصول و قوانين از موهبت های
الهی و غرايز جسمی . هرگز اسلام با آن مخالف نيست بلكه به آن تشويق می كند . و
امّا اصولا آيا ازدواج مرد در سنين بالا با دختر جوان از نظر اسلام مجاز است ؟
پاسخ مثبت است و هرگز از آن حتی نهی كراهتی هم نشده و مورد نكوهش قرار نگرفته است
بلكه به آن نيز تشويق شده است و محسوس است كه در سلامتی جسمی و روحی مرد بسيار
مؤثر است . آن چه از نظر اسلام مهم است و بايد رعايت شود رضايت طرفين است و رضايت
زن هميشه بستگی به تناسب سنی ندارد . نكته̾ مهم اين است كه ازدواج برای زن بر خلاف
مرد بيش از آن چه از نظر جنسی اهميّت دارد از نظر اجتماعی و عاطفی مهم است . زن بر
خلاف مرد در امر ازدواج بيشتر به اين جهت توجه دارد كه يك حامی و سرپرست و متكفّل
امور معيشت و پشتوانه مورد اعتماد در مشكلات زندگی پس از پايان سرپرستی پدر برای
خود داشته باشد و لذا به مسائل مادی و شخصيّت اجتماعی مرد اهميّت فراوان می دهد .
البته منظور اين نيست كه فقط اين جهات مورد توجّه است بلكه غالبا اين جهات برای زن
اهميّت بسيار دارد و دليل آن هم واضح و روشن است .
گذشته از اين
شخصيّت هایی كه در جامعه محبوب همگان هستند دوستداران و پيروان آن ها با كمال
رضايت و از صميم قلب حاضر به هر گونه فداكاری برای آن ها می باشند و همه آرزوی يك
لحظه در خدمت آن ها بودن را دارند . شخصيتی چون پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله
و سلم در ميان مسلمانان از چنان محبوبيتی برخوردار بود كه هر فردی آرزوی توفيق
يافتن به چند لحظه تماشای سيمای الهی او را داشت طبيعی است كه هر زن مسلمانی با
كمال افتخار مايل به ازدواج با او بود و نهايت آرزوی هر زنی زندگی در كنار آن
وجود مقدّس بود . و پيامبر هرگز همسران خود را حتی در ادامه̾ زندگی با اكراه نگه
نداشته بود بلكه به آن ها طبق آيه صريح قرآن پيشنهاد فرمود كه هر كدام دنيا و زندگی
راحت آن را می خواهيد من حاضرم شما را از مال دنيا بهره مند كنم و طلاق دهم و هر كدام خدا و رسول و زندگی آخرت
را ترجيح می دهيد به شرط قناعت در دنيا با من بمانيد و آن ها با رضايت خاطر زندگی
در كنار پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم را ترجيح دادند با اين كه از نظر مادی
هيچ گونه امتيازی بر زنان ديگر نداشتند بلكه به قناعت زندگی می كردند ولی آن ها كه
خدا و آخرت را می خواستند به اين دليل كه او ولی الله اعظم بود در كنار او بودن
را بر همه چيز ترجيح دادند و آن كه دنيا را می خواستند افتخار همسری چنين شخصيت
عظيم و محبوبی برای آن ها بسيار مهم تر از مسائل مادی بود . و طبق آن چه در تاريخ
آمده است يكی از زن های آن حضرت فاطمه دختر شريح يا ضحاك پس از اعلام اين امر دنيا
را اختيار كرد و از پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم جدا شد و پس از آن هميشه
نادم و پشيمان بود و می گفت من بدبخت هستم .
نكته̾ مهم در
ازدواج های حضرت رسول صلی الله عليه و آله
و سلم اين است كه تعدد ازدواج آن حضرت از روی مصالح اجتماعی و سياسی بوده
است نه از روی تنوع طلبی . و شاهد روشن آن اين است كه اگر آن حضرت از روی هوس رانی
و تنوع ، خواهان ازدواج های متعدد بود با موقعيّت اجتماعی كه داشت می توانست
بهترين دختران مردم را بخواهد و همه در خدمت آن حضرت آماده بودند چرا همه با زن
های بيوه و همسران شهدا ازدواج می كرد .
اصولا اگر
اين مسئله مطرح بود چرا اوّلين ازدواج آن حضرت در سن 25 سالگی و اوج جوانی با يك
بانوی 40 ساله كه 15 سال از خودش بزرگتر بود صورت گرفت . واضح است كه آن چه در نظر
حضرت اهميّت داشته جنبه های سياسی و اجتماعی بوده است .
س 4 ـ در
كتاب های شهيد دستغيب خوانده ام كه خداوند در بهشت به مرد مؤمن 70 حورالعين می دهد
و برای هر كدام حجره ای جداگانه و مؤمن علاوه بر آن همسرانی از مؤمنات دارد ولی زن
مؤمنه حتی در بهشت هم فقط حق دارد با يك مرد مؤمن ازدواج كند و اين پاداش زن و مرد
تفاوت دارد يعنی بهشت تنها برای مرد ساخته شده است و لذّت های جسمانی برای مرد
مؤمن بيشتر است . و اين باعث دل سردی من از اسلام شده و نمی توانم به طور كامل
وظائف خود را انجام دهم .
ج ـ به طور
دقيق معلوم نيست زندگی در بهشت به چه نحو است . و روابط اجتماعی بر چه اساس است
اين ها مسائلی است كه در قرآن و روايات قطعی روشن نشده است و اصولا امكان روشن شدن
آن نيست . ما هنوز نمی دانيم و نمی توانيم بدانيم كه در زندگی پس از مرگ دارای چه
احساسات و چه تمايلاتی هستيم نحوه̾ آن زندگی برای ما بی نهايت مبهم و تاريك است و
اصولا قابل درك نيست . آن چه مسلم است و قرآن به آن تصريح دارد اين است كه هيچ
عملی چه كوچك و چه بزرگ از هيچ كننده ای چه زن و چه مرد ناديده گرفته نمی شود و بی
پاداش نمی ماند و همه پاداش را به تناسب عمل خود دريافت می كنند و هيچ كس را بر
ديگری به عنوان زن و مرد يا ساير جهات مادی رجحانی نيست تنها معيار رجحان و برتری
در آن جا تقوای الهی است . « ان اكرمكم عند الله اتقا كم » . چه بسا كسانی در اين
جهان به چشم همه و حتی مومنان خوار و حقير می آيند و در آن جهان در اوج عزّت و
عظمت اند و چه بسا كسانی كه در اين جهان بسيار مورد احترام و تقديس ديگران اند و
در آن جهان كرامتی ندارند . زن و مرد بودن هيچ تفاوتی در پيشگاه خداوند ندارد و
باز آن چه مسلّم است اين است كه لذّت های آن جهان همه از جنس لذّت های اين جهان
نيست . آن چه در قرآن و روايات به طور مكرر و مؤكد آمده است از ذكر خوردنی ها و
آشاميدنی ها و لذت های جسمانی يك بعد از آن حيات است كه برای ما قابل درك است ولی
بعد ديگر آن كه مهم تر و بلكه تنها آن بعد مهم است اصولا برای ما قابل درك نيست .
خداوند از آن بعد چنين بيان فرموده است : « فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعين
» . ـ هيچ كس نمی داند برای آن ها چه پاداشی مخفی شده است كه موجب روشنی چشمان
است . و در حديث از رسول اكرم صلی الله عليه و آله وسلم است كه فرمود : « ان الله
يقول اعددت لعبادی الصالحين ما لا عين رأت و لا اذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر » ـ
خداوند فرموده است برای بندگان شايسته ام چيزی را تهيه كرده ام كه هيچ ديده ای آن
را نديده و هيچ گوشی نشنيده و بر قلب هيچ انسانی خطور نكرده است . مسئله اين است
كه برای ما قابل درك نيست . فلا تعلم نفس يعنی هيچ كس نمی داند و شايد عموم آن
شامل اوليای بزرگ الهی نيز بشود و همچنين
جمله « و لا خطر علی قلب بشر » . شامل همه̾ انسان ها است يعنی هيچ انسانی
حتی تصور آن را نكرده است . و حتما آن پاداش از سنخ لذّت های مادی اين جهان نيست و
هر چه ما تصور كنيم و آن را بزرگ و عظيم بدانيم از جنس همين لذت ها است ولی آن چه
در آن جاست فوق اين لذت ها می باشد و دليل آن اين است كه انسان در آن جهان متكامل
می شود و افق هایی از حقيقت برای او باز می شود كه اين لذت ها برای او ارزش
چندانی ندارد . در همين جهان نيز انسان در سنين كودكی از چيز های به خصوصی لذت می
برد و سعادت خود را در كنار آن ها می بيند و در جوانی چيزهای ديگری برای او مهم
است و در سنين بالا سعادت را در امور ديگری می داند و همچنين اگر از بعد علمی يا
اجتماعی تكامل يابد سعادت خود را در امور خاصی می بيند كه قبل از آن نمی ديد و
دليل اني تغيّر و تكامل تغييری است كه در ديدگاه او از جهان به وجود آمده است و
افق های جديدی است كه برای او گشوه شده است . در آن جهان پرده ها به طور كلی بالا
می رود . « و كشفنا عنك غطاءك فبسرك اليوم حديد » پرده را زا تو برداشتيم و امروز
ديده̾ تو تيز است . آن روز انسان همه چيز
را می بيند و تمام حقيقت و واقعيّت برای انسان مكشوف خواهد شد . طبيعی است كه
انسان سعادت خود را در چيز ديگری می بيند كه خوردن و آشاميدن و لذّت های جنسی در
برابر آن هيچ ارزشی ندارد .
بنابراين
تصور اين كه اين مسائل برای مؤمن در آن جا مهم است يك تصور ساده لوحانه است . و
همان گونه كه گفتيم معلوم نيست در آن جا روابط افراد بر چه اساس است و آن چه
دربعضی روايات آمده يك امر قطعی و مسلّم نيست . قبول روايات نياز به بررسی و
تحليل و دقّت در سند و محتوی دارد .
و السّلام .