اما خمينی و
انتخابات ( 4)
معيار های
شناخت كانديداهای اصلح
امام خمينی :
« از آن جا
كه مجلس خانه همه̾ مردم و اميد مستضعفين
است ، در شرايط كنونی نبايد كسی انتظار داشته باشد كه حتما نمايندگان بايد از گروه
و صنف خاصّی باشند . »
(
11 / 1/ 67 )
« انتخابات
يك امتحان الهی است كه گروه گرايان را از ضوابط گرايان ممتاز می كند و مؤمنين و
متعهدين را از مدّعيان جدا می نمايد » (
امام خمينی (س) ـ 22 /11 /62 )
جمله̾ فوق را
می توان در واقع جمع بندی مطالب گذشته در خصوص شيوه̾ انتخاب اصلح توسط گروه ها و
جناح ها و جريانات سياسی ، محسوب نمود . گفته شد كه مجلس نياز به اشخاصی متعهد ،
مطلع از مسائل سياسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، نظامیو اقتصادی ايران و جهان دارد .
همچنين عنوان گرديد كه در گزينش كانديدا يا كانديداهای اصلح آن چه بايد مورد توجّه
قرار گيرد همانا ملاك ها و معيار هایی است كه امام خمينی (س) در اين ارتباط اعلام
نموده اند . مطلب مهمّی كه در اين بخش مقاله شرح می گردد ، بر شمردن ملاك ها و
معيار های مورد نظر امام خمينی (س ) می باشد فرموده اند :
« مردم با
بصيرت و درايت و تحقيق كانديداهایی را شناسایی كرده و به سوابق و روحيات و خصوصيات
دينی ـ سياسی نامزدهای انتخاباتی توجّه نمايند . مردم شجاع ايران با دقّت تمام به
نمايندگانی رأی دهند كه متعبّد به اسلام و وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان
احساس مسئوليت كنند و طعم تلخ فقر را چشيده باشند و در قول و عمل مدافع اسلام
پابرهنگان زمين ، اسلام مستضعفين ، اسلام رنجديدگان تاريخ ، اسلام عارفان مبارزه
جو ، اسلام پاك طنتان عارف و در يك كلمه ؛ مدافع اسلام ناب محمّدی ـ صلی الله عليه
و آله و سلم ـ باشند و افرادی را كه طرفدار اسلام سرمايه داری ، اسلام مستكبرين ،
اسلام مرفهين بی درد ، اسلام منافقين ، اسلام راحت طلبان ، اسلام فرصت طلبان و در
يك كلمه ؛ اسلام آمريكایی هستند ، طرد نموده و به مردم معرفی نمايند » .
( صحيفه̾ نور ـ ج
20 صفحه̾ 194 )
بر اين اساس
مردم در انتخابات مجلس بايد در سوابق ، روحيات و خصوصيات دينی ـ سياسی نامزدهای
انتخاباتی تحقيق نمايند و به كانديداهایی رأی دهند كه :
1-
متعبّد به اسلام و
وفادار ب مردم باشند و در خدمت به مردم احساس مسئوليت كنند .
2-
طعم تلخ فقر را چشيده
باشند .
3-
در قول و عمل مدافع
اسلام پابرهنگان و اسلام … ناب محمّدی( ص) باشند . مردم همچنين وظيفه دارند
افرادی را كه طرفدار اسلام سرمايه داری و اسلام … آمريكایی هستند طرد و معرّفی نمايند .
1-
تعبّد به اسلام و
وفادار به مردم
اگر چه «
تعبّد به اسلام » به عنوانی كلّی است امّا می توان برای سنجش ميزان تعبّد واقعی
كانديداها به اسلام ناب محمدی (ص) ، عملكرد و مواضع چندين ساله̾ گذشته̾ آن ها را
با معيار ها و مواضع و نظرات امام محك زد . به يقين تحقيق و كنكاش در اين زمينه (
البته در صورتی كه صادقانه و بدون حبّ و بغض نفسانی انجام پذيرد ) ماهيّت واقعی
بسياری از اشخاص و جرياناتی را كه چه بسا بعضا در جامعه موفّق به كسب و جاهت گشته
و وجيه المله هم باشند ، آشكار خواهد ساخت . از ديگر طرق تكميل اين تحقيق ، دقّت
در مواضع كنونی آنان می باشد يعنی بايد اين مواضع را با دقت ملاحظه نمود و تشخيص
داد كه آيا مصداق اين سخن امام می باشند يا خير ؟ امام فرموده اند :
« آمريكا و
استكبار در تمامی زمينه ها افرادی را برای شكست انقلاب اسلامی در آستين دارند .
در حوزه ها و دانشگاه ها ، مقدّس نما ها را كه خطر آنان را بار ها و بارها گوشزد
كرده ام اينان با تزويرشان از درون ، محتوای انقلاب و اسلام را نابود می كنند .
اين ها با قيافه ای حق به جانب و طرفدار دين و ولايت ، همه را بی دين معرّفی می
كنند » .
( 29 /4/
67 )
بر اساس امر
مؤكد امام خمينی (س) در زمينه̾ انتخاب اصلح ، مردم وظيفه دارند به كانديداهایی رأی
دهند كه در قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان باشند . مردم همچنين موظفند افرادی را
كه طرفدار اسلام سرمايه داری اسلام …
آمريكایی هستند ، طرد و افشا نمايند .
بدين ترتيب
اگر كسی يا جريانی در رقابت های انتخاباتی و در اختلاف سليقه های طبيعی ميان جناح
های سياسی ، طرف مقابل خود را ضدّ دين يا ضدّ ولايت معرفی نمايد به احتمال قوی از
مصاديق اين فرمايش امام بوده و معلوم می شود كه افراد و جرياناتی اين چنين ،
تعبّد به اسلام ناب نداشته و به ريا و خدعه دم از ديانت و ولايت می زنند و از اين
سنگر ها مقدّس ، تنها به صورت يك حربه̾ سياسی و تبليغاتی عليه رقيب استفاده می
نمايند . نكته̾ دوم اين اصل ،« وفاداری به مردم و در خدمت به مردم احساس
مسئوليت » كردن است . در اين رابطه نيز
مواضع و عملكرد اشخاص و جرايانات سياسی مختلف در مردمی بودن و مردمی زيستن و حقّ
مردم را ادا كردن هر كدام از آن ها در طول سيزده سال عمر انقلاب اسلامی ، به خوبی
نشان دهنده̾ ميزان تعهّد و تقيّدشان در رعايت اين اصل مهمّ می باشد . البتّه در
اين جا نيز توجّه به نكته ای حسّاس و ظريف ضروری است و آن جهت گيری كلّی فكری و
سياسی افراد و جريانات در مورد مردم است . بدين معنی كه « كدام مردم » مقصود است .
عدّه ای كه اهداف و اغراض سياسی و اقتصادی خاصّی دارند وقتی كلمه̾ « مردم » را به
كار می برند مقصود و منظورشان « بخش خصوصی» است. لذا تأكيد فراوان دارند كه
اقتصاد و فرهنگ و سياست كشور را به دست مردم بسپارند ! و مدعی اند در صورتی كه «
سرمايه داران بخش خصوصی » يا همان « مردم » ! صحنه گردان تجارت ، صنعت ، توزيع ،
واسطه گری و … مملكت بشوند پيشرفت و ترقّی كشور تضمين خواهد شد !
پر واضح است
كه چنين برداشتی از كلمه̾ « مردم » يا « ملت » را به كار می برند منظور و
مقصودشان تود های ميليونی مستضعف و محروم امّا مؤمن به انقلاب بود و بس . به قول
امام :
« من كه «
ملت » می گويم ، ملّت همين جمعيّت كوچه و بازار و خيابان هاست و همين جنوب شهری ها
آن ها آن وقت ( در رژيم طاغوت ) مستهلك بودند »
( 22 /9 / 59 )
از اين گونه
جملات در سخنان امام فراوان است كه می فرمودند :
« انقلاب ما
مرهون اين طبقه ( محرومين ) هست . اين طبقه هستند كه اين نهضت را به پا كردند و
قيام كردند و به پيش بردند و همين طبقه هستند كه الآن در سر حدّات مشغول فداكاری
هستند و همين طبقه هستند كه برای ملّت ما ارزش ايجاد می كنند و شجاعت آن ها به همه̾
دنيا ثابت می كند كه اين طبقاتی كه مشغول به فعّاليّت هستند در شجاعت فوق آن چيزی
است كه تصوّر می كنند » .
( در ديدار با
گود نشينان و مردم جنوب شهر تهران ـ 16 /1 /60 )
بنابراين هر
شخص ، گروه و جريانی كه منظورشان از « مردم » و « ملّت » ، همين صاحبان اصلی
انقلاب می باشد نه آن سرمايه دار ها و مرفهين ، كسانی يا جريانی می باشند كه می
بايست در ميان آن ها ارزيابی نماييم كه در طول سال های پس از پيروزی انقلاب ، در
جهت حاكم ساختن خواست های مشروع اين مردم چه اقداماتی را به انجام رسانيده و تا چه
حد در اين راه ، احساس مسئوليت كرده است . بديهی است كسانی كه در طول اين ساليان
به انحاء گوناگون سعی در كناره گيری از حزب اللهی ها ومردم محروم و مستضعف داشته
و به بهانه هایی مثل ضرورت استفاده از متخصّصين ، نيروهای متعهّد و حزب اللهی را (
كه اغلب صاحب تخصص نيز بوده و هستند ) كنار گذاشته و می گذارند ، و يا اشخاص و
جرياناتی كه به محض قدرت يافتن ، سعی در محدود ساختن نظارت و مباشرت مردم و نيرو
های متعهّد در امور را دارند ، از جمله مصاديق كسانی محسوب می شوند كه به « مردم »
وفادار نبوده و در خدمت به مردم احساس مسئوليت نمی كنند . همچنين است قضاوت در
مورد كسانی كه با سپردن پست و مسئوليتی به وی ، به حركاتی در حوزه̾ مسئوليت خويش
مبادرت می ورزند كه فقط و فقط از يك عنصر طاغوتی انتظار می رود .
كارهایی چون
تغيير دكوراسيون ماشين های پر زرق و برق ، خانه̾ مجمّل و …
2-
طعم تلخ فقر چشيده ها
يكی ديگر
ازملاك های اصولی در انتخاب اصلح اين است كه كانديدا يا كانديداها از چه طبقه ای
هستند و وضع زندگی آن ها چگونه است . تأكيد امام بر اين نكته كه افرادی كه برای
تصدی پست ها و مسئوليت های مختلف حكومت اسلامی انتخاب يا منصوب می شوند ، بايد از
طبقه̾ متوسط و مادون متوسط باشد . يك اصل بنيادين در تفكّر و سيستم حكومتی اسلام
ناب محمّدی (ص) از ديدگاه ايشان می باشد . تأمّلی در سخنان امام در اين رابطه ـ كه
نمونه هایی از آن ذيلا ذكر می گردد ـ علل تأكيد امام را روشن تر می سازد:
« خاصيّت يك
حكومت محرومين و مستضعفين و حكومت مردمی اين است كه هم مجلسش می فهمد مستضعفين و
محرومين يعنی چه ، هم حكومت و وزراء می فهمند كه يعنی چه … برای اين كه خودشان
لمس محروميت را كرده اند . اين ها می فهمند كه ناداری يعنی چه و محروميّت يعنی چه
و لهذا خاصيّتی كه حكومت محرومين دارد چند چيز است كه حالا من بعضی اش را عرض می
كنم : يكی اين كه چون احساس كرده اند محروميّت را ، به فكر محرومين می توانند
باشند . می توانند بفهمند كه راه اگر نباشد و اين مريض در يك دهكده ای مريض بشود
و بخواهند بياورندش به شهر چه مصيبت هایی هست . برای اين كه راه نيست بايد با الاغ
يا مثلا اسب بياورند . اين ها می فهمند اين يعنی چه ، در ذهنشان اين معنا می آيد .
اين ها می فهمند كه محروميّت از حيث بهدارر و درمانگاه يعنی چه . اين ها می فهمند
كه محروميّت از حيث آب و برق يعنی چه . اين ها از باب اين كه خودشان لمس كرده اند
. اين مسائل را می توانند بفهمند …
يكی از خاصيت
های بزرگش اين است كه اين ها ( محرومين به حاكميّت رسيده ) ديگر از قدرت ها نمی
ترسند . خاصيّت اعيانيّت و اشرافيّت باصطلاح و رفاه اين است كه چون هميشه خوف اين
مطلب كه نبادا از اين مقام پايين بيايم . و نبادا يك لطمه ای به اشرافيّت من بخورد
اين خوف اسباب اين می شد كه نسبت به زير دست ها ظالم و نسبت به بالا دست ها توسری
خور باشد … حكومت مردمی ديگر نمی تواند بترسد از اين كه آمريكا چی می گويد .
حكومت مستمندان است حكومت مستضعفان است اين ها در دلشان خوف نيست به اين كه اگر چه
بشود ما مقاممان را ازدست می دهيم . مقام نيست تو كار … و هيچ كدام هم يك زندگی اشرافی ندارند كه
بترسند از دستشان گرفته می شود …
امروز مجلس
چون مجلس مردمی است اين مجلس مردمی می تواند به فكر محرومين باشد و مجلس ديروز (
در رژيم گذشته ) نمی توانست كه به فكر محرومين باشد برای اين كه محروم تويش نبود
اگر هم بود يكی دو تا بود كه كاری از او نمی آمد . امّا امروز مجلس مجلسی است كه
محروميّت كشيده اند اهل اين مجلس و در آن ها از اشراف و اعيان و امثال ذلك ديگر
وجود ندارد … يك همچو مجلسی می تواند خدمت كند به اين كشور و يك همچو مجلسی
پشتيبانش همين مردم كوچه و بازار هستند » . ( 11 / 5 / 62 )
امام در جایی
ديگر چنين می فرمايند :
« بايد ما
متوجّه باشيم ، ملّت ما متوجّه باشند كه وقتی كه مجلس شان يك مجلسی است كه از طبقه̾
متوسط است و توی اين مجلس آن دوله ها و سلطه ها و سلطنت ها را نداريم و در دولت هم
آن طور دولت هایی كه از افراد مرفّه سرمايه دار كذا باشند نداريم ، در ارتش هم آن
افراد سپهبد و كذایی كه املاك بی اندازه داشتند و آپارتمان های چندين طبقه داشتند
، نداريم ، اين مملكت محفوظ می ماند » (
19 /11 /60 )
امام در
وصيّت نامه̾ سياسی الهی خويش اين اصل را مورد تأكيد مجدد قرار داده و سفارش كرده
اند :
« و توجّه
داشته باشند رئيس جمهور و وكلای مجلس از طبقه ای باشند كه محروميّت و مظلوميّت
مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فكر رفاه آنان باشند ، نه از سرمايه
داران و زمين خواران و صدر نشينان مرفه و غرق در لذّات و شهوات كه تلخی محروميّت و
رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند بفهمند » .
پس اصل دوم
در شناخت و انتخاب كانديدای اصلح اين است كه معلوم شود كانديدای مورد نظر از نظر
وضع زندگی در چه طبقه ای قرار دارد و با چه كسانی حشر و نشر و مراوده داشته و برای
كدام قشر فعّاليّت نموده و نسبت به طرفداری از كدام طبقه موضع گيری كرده و می كند
؟ لذا با توجّه به اين اصل ، نبايد سرمايه دار ها و خوانين و كاخ نشينان و امثالهم
، به مجلس شورای اسلامی راه پيدا كنند كه اگر خدای ناكرده چنين شود يعنی :
« آن روزی كه
مجلسيان خوی كاخ نشينی پيدا كنند ، خدای نخواسته ، و از اين خوی ارزنده̾ كوخ
نشينی بيرون بروند آن روز است كه ما برای اين كشور بايد فاتحه بخوانيم » .
( امام خمينی ( س) ـ 1 / 1 / 62 )
البتّه در
اين ارتباط بعضی ها استدلال می كنند كه سكونت در خانه های طاغوتی ، سبب ايجاد
روحيه و خوی كاخ نشينی نمی گردد .
در پاسخ به
اين ادّعا بايد گفت :
« آن خوی كاخ
نشينی مضرّ است خودش مضرّ نيست لكن خود او اين خوی را دنبال دارد … وقتی خوی
زمين خواری و باغداری و كاخ نشينی در بين مردم باشد اين اسباب اين می شود كه
انحطاط اخلاقی حاصل شود . اكثر اين خوی ها فاسد از طبقه̾ مرفه به مردم ديگر صادر
شده است » .
( امام خمينی (س) ـ 1/1/62)
خلاصه̾ كلام
اين كه :
« تنها آن
هایی تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميّت و استضعاف را چشيده باشند .
فقرا و متدينين بی بضاعت ، گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلاب ها هستند »
.
( امام خمينی(س) ـ29/4/67 )
مدافع اسلام
ناب محمّدی (ص) در قول و عمل
از ديگر
شرايط و ويژگی های كانديدای اصلح به فرموده̾ امام اين است كه در قول و عمل مدافع اسلام
ناب محمدی (ص) باشند . وجود مختلفی كه امام برای اسلام ناب قائل بوده اند با اين
عناوين مشخص كردند : « اسلام پابرهنگان زمين »، « اسلام مستضعفين » اسلام
رنجديدگان تاريخ ، اسلام عارفان مبارزه جو ، اسلام پاك طنتان عارف ، « اسلامی كه
طرفداری واقعی آن هميشه از مال و قدرت بی بهره بوده اند و دشمنان حقيقی آن
زراندوزان حيله گر و قدرت مداران بازيگر و مقدس نمايان بی هنرند » . ( 14/9/67 9 )
و…
و تشخيص
افراد و جرياناتی كه در قول و عمل در اين خط حركت كرده و می كنند چندان مشكل نيست
به قول امام :
« بايد توجّه
داشت كه هنوز خيلی از مسائل وجود دارد كه به نفع محرومين بايد حل و فصل شود و تميز
بين كسانی كه در تفكّر خود، خدمت به اسلام و محرومان را اصل قرار داده اند با
ديگران كار مشكلی نيست » . ( 11
/1/67 )
بايد توجّه
داشت كه سپردن امور مهمی همچون وكالت و نمايندگی مجلس شورای اسلامی به دست عناصر و
جرياناتی كه معتقد به اسلام ناب نبوده و نيستند ، خسارات جبران ناپذيری را متوجّه
اصل انقلاب و نظام خواهد نمود . فراموش نكنيم اين درس و تجربه̾ امام را كه :
« من امروز
بعد از ده سال از پيروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می كنم كه بعض تصميمات
اوّل انقلاب در سپردن پست ها و امور مهمّه كشور به گروهی كه عقيده̾ خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند .
اشتباهی بوده است كه تلخی آثار آن به راحتی از ميان نمی رود ، گر چه در آن موقع هم
من شخصا مايل به روی كار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحديد و تأييد دوستان قبول
نمودم و الآن هم سخت معتقدم كه آنان به چيزی كمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش
وحركت به سوی آمريكای جهان خوار قناعت نمی كنند » .
( 3 /12 /67 )
طرد و معرّفی
طرفداران اسلام آمريكایی
امر امام
خمينی (س) در اين رابطه چنين است :
« مردم شجاع
ايران با دقّت تمام … افرادی را كه طرفدار اسلام سرمايه داری ، اسلام مستكبرين ،
اسلام مرفهين بی درد ، اسلام منافقين ، اسلام راحت طلبان ،اسلام فرصت طلبان و در
يك كلمه اسلام آمريكایی هستند طرد نموده و به مردم معرفی نمايند » .
( 11 /1 /67 )
بعضی از
اشخاص و جريانات سياسی داخل كشور سعی كرده و می كنند تا به افكار عمومی جامعه
چنين القاء نمايند كه آن چه امام تحت عنوان « اسلام آمريكایی » مطرح ساخته مربوط
به جريانات خارج از كشور اسلامی ايران است و در حاكمان بی درد كشور های اسلامی
نظير « فهد » ، « حسين اردنی »، « حسنی مبارك » و … مصداق دارد . اين عدّه كه
تفكّر ، مواضع و عملكردشان در طول سال های قبل و بعد از پيروزی انقلاب در چارچوب
اسلام آمريكایی قرار دارد با چنين القائاتی قصد دارند تا بدين وسيله اذهان عمومی
جامعه را منحرف سازند . در اين جا برای تذكر به آن دسته از افرادی كه چنين برداشت
اشتباهی از مصاديق اسلام آمريكایی دارند يادآورد می شود :
اولا : اگر
منظور امام از طرفداران تفكر اسلام آمريكایی مصداقی خارج از مرز ها و كسانی همچون
فهد و حسين اردنی و … بوده ، چرا در پيام خويش به مردم جهت انتخاب كانديداهای
اصلح برای انتخابات مجلس شورای اسلامی در 11/1/67 ، به اين مسأله اشاره و تأكيد می
نمايند ؟ آيا مگر در ميان كانديداهای انتخاباتی مجلس سوم فهد و امثالهم بوده كه
امام چنين پيامی داده اند ؟
ثانيا : نه
تنها برای همه̾ كسانی كه با فرهنگ امام آشنایی داشته و دارند بلكه برای همه̾ مردم
بارها و بارها وجوه مختلف اسلام آمريكایی توسط شخص امام تشريح و تبيين گرديده كه
نمونه هایی از آن عبارت است از :
« راه مبارزه
با اسلام آمريكایی از پيچيدگی خاصّی برخوردار است كه تمامی زوايای . آن بايد برای
مسلمانان پابرهنه روشن گردد كه متأسفانه هنوز برای بسياری از ملّت های اسلامی مرز
بين اسلام آمريكایی و اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام پابرهنگان و محرومان و اسلام
مقدّس نماهای متحجّر و سرمايه داران خدانشناس و مرفهين بی درد كاملا مشخص نشده است
و روشن ساختن اين حقيقت كه ممكن نيست در يك مكتب و در يك آئين ، دو تفكّر متضاد و
رو در رو وجود داشت باشد از واجبات سياسی بسيار مهمی است … » (
23 محرم 1409 )
در واقع آنچه
فهد و امثالهم دارند اصلا دين نيست يعنی :
« آری ،
مذهبی كه وسيله شود تا سرمايه های مادی و معنوی كشورهای اسلامی و غير اسلامی در
اختيار ابرقدرت ها و قدرت ها قرار گيرد و بر سر مردم فرياد كشد كه دين از سياست
جداست … مذهب واقعی نيست ، بلكه مذهبی است كه مردم ما آن را مذهب آمريكایی می
نامند» .
( 11/10 /67 )
وجود
طرفداران تفكر اسلام آمريكایی در داخل كشور و نيز كثرت ، قوّت و قدرت نفوذشان در
مراكز مختلف به حدّیبوده و هست كه امام در فرمان تشكيل مجمع تشخيص مصلحت نظام
هشدار داده اند :
« مصلحت نظام
و مردم از امور مهمّه ای است كه مقاومت در مقابل آن ممكن است اسلام پابرهنگان زمين
را در زمان های دور و نزديك زير سؤال برد و اسلام آمريكایی مستكبرين و متكبرين را
با پشتوانه̾ ميليارد ها دلار توسط ايادی داخل و خارج آنان پيروز گرداند » .
( 17/ 11/ 66 )
تأكيد امام
بر ايادی داخلی اسلام آمريكایی قابل تأمّل است .
ثالثا : حضور
طرفداران چنين تفكری در مراكز حسّاس ، زنگ خطری بود كه امام بارها و بارها خصوصا
در يك سال آخر عمر پربركتشان برای اقشار مختلف به صدا در می آورند . تا جائی كه :
« ما بايد
سعی كنيم تا حصار های جهل و خرافه را شكسته تا به سرچشمه̾ زلال اسلام ناب محمدی
صلی الله عليه و آله و سلم برسيم و امروز غريب ترين چيزها در دنيا همين اسلام است
و نجات آن قربانی می خواهد و دعا كنيد من نيز يكی از قربانی های آن گردم » .
( 12 /7/67)
به خاطر
آوريم آن هشدار های امام را :
« در حوزه
های علميه هستند افرادی كه عليه انقلاب و اسلام ناب محمدی (ص) فعّاليّت دارند .
امروز عدّه ای با ژست تقدّس مآبی چنان تيشه به ريشه̾ دين و انقلاب و نظام می زنند
كه گویی وظيفه ای غير از اين ندارند . خطر تحجّر گرايان ومقدس نمايان احمق در حوزه
های علميّه كم نيست . طلاب عزيز لحظه ای از فكر اين مارهای خوش خط و خال كوتاهی
نكنند اين ها مروّج اسلام آمريكایی اند و دشمن رسول الله » . ( 3/12/67)
رابعا : دقّت
در همين وجوهی كه امام طی پيام 11 /1/67 خويش درباره̾ اسلام آمريكایی برشمرده اند
، به خوبی تفاوت آن را با وجوهی از اسلام آمريكایی كه امام در مورد خارج از مرزهای
كشور اسلامی ايران به كار می بردند ، نشان می دهد مثلا :
« مگر
مسلمانان نمی بينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانون های فتنه و جاسوسی
مبدّل شده اند كه از يك طرف اسلام اشرافيّت ، اسلام ابوسفيان ، اسلام ملاهای كثيف
درباری ، اسالم مقدس نماهای بی شعور حوزه های علمی و دانشگاهی ، اسلام ذلّت و نكبت
، اسلام پول و زور ، اسلام فريب و سازش و
اسارت ، اسلام حاكميّت سرمايه و سرمايه داران بر مظلومين و پابرهنه ها و در يك
كلمه اسلام آمريكایی را ترويج می كنند و از طرف ديگر سر بر آستان سرور خويش ،
آمريكای جهان خوار می گذارند » .
(29/4/67)
امّا وجوهی
از اسلام آمريكایی را كه در مورد طرفداران چنين تفكّری در داخل كشور بر می شمرند
عبارتند از : « اسلام سرمايه داری ، اسلام مستكبرين ، اسلام مرفهين بی درد ، اسلام
منافقين ، اسلام راحت طلبان و اسلام فرصت طلبان » .
به هر حال آن
چه مهم است اين كه امام خمينی (س) خواهان طرد و معرفی طرفداران اسلام آمريكایی
بوده اند و اين كه چه كسانی و يا چه جريانی بر خلاف خط امام طرفدار سرمايه داری می
باشند و حتّی در اين دهه̾ اوّل انقلاب طرح ها و عملكرد مسئولين را كمونيستی می
دانستند :
« ما بايد
تمامی تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتی كه ممكن است خط اصولی دفاع از مستضعفين
را حفظ كنيم . مسئولين نظام ايران انقلابی بايد بدانند كه عدّه ای از خدا بی خبر
برای از بين بردن انقلاب ، هر كس را كه بخواهد برای فقراء و مستمندان كار كند و
راه اسلام و انقلاب را بپيمايد فورا او را كمونيست و التفاطی می خوانند » . (29/4/67)
در اين
ارتباط نيز دقت در مواضع اشخاص و گروه های مختلف در دهه̾ اول انقلاب و مقايسه̾ آن
با اظهارات اخير آنان و سنجيدن همه̾ آن ها
با ملاك ها و معيار های امام بهترين
راهنمای مردم در طرد و معرّفی طرفداران اسلام آمريكایی خواهد بود .
چشم انداز
مجلس چهارم
اگر مسئولين
و مردم در انتخابات چهارمين دوره̾ مجلس شورای اسلامی ملاك ها و معيار های تعيين
شده توسط امام را دقيقا مراعات نمايند ، مجلس چهارم نيز همچون مجالس قبل فراهم
آمده از آرای واقعی مردم خواهد شد. و به تعبير امام :
« هيچ كس
نبايد توقّع داشته باشد كه ديگران اظهار نظر و اظهار وجود نكنند » .
(11/1/67)
و توجّه
داشته باشيم اين مسأله را كه امام در همان پيام 11 /1/ 67 فرموده اند :
« از آن جا
كه مجلس خانه̾ همه̾ مردم و اميد مستضعفين است در شرايط كنونی نبايد كسی انتظار
داشته باشد كه حتما نمايندگان بايد از گروه
و صنف خاصی باشند . بايد توجّه داشت كه هنوز خيلی از مسايل وجود دارد كه به
نفع محرومين بايد حلّ و فصل شود و تميز بين كسانی كه در تفكر خود ، خدمت به اسلام
و محرومان را اصل قرار داده اند با ديگران
كار مشكلی نيست » .
و السّلام علی عباد الله الصالحين