جاودانگی راه
امام
قسمت سی و
دوم
اهميّت قضا
دراسلام (5)
حجة الاسلام
و المسلمين اسدالله بيات
درباره̾ قضاء
و قضاوت اسلامی مطالب اگر چه فراوان است و هر قدر درباره̾ آن و شرايط قاضی و آئين
دادرسی آن و آدابی كه قاضی بايد مراعات نمايد و تحت ادب القضاء مورد توجّه قرار
دهد ده ها مقاله را می طلبد و مناسب هم هست به بعضی از آن ها لا اقل اشارت به عمل
آيد ليكن به خاطر ضيق مجال و طولانی بودن اين سلسله مقالات از ادامه̾ آن خود داری
نموده و به همين اندازه بسنده می نمائيم و علاقمندان را به كتاب های منبع و مستند
مانند جواهر الكلام و ديگر كتب فقهی كه در اين مقوله مطالب فراوان و مهمی را به
صورت استدلالی و فنّی مطرح كرده اند ارجاع می نمائيم .
حضرت امام (
س) پس از آن كه راجع به قضاء و اهميّت آن تذكراتی لازم دادند و نقش والا و بالای
قضاوت را در نظام اسلامی مشخص فرمودند به موضوع ديگری كه در واقع ما در تمامی
مسائل و زير بناء فكری تربيتی موضوعات و مسائل ديگر به حساب می آيد پرداخته و
توصيه های لازم را می فرمايند و آن حوزه های مقدّسه̾ علميه است عين سخنان امام (س)
در اين باره اين است :
« وصيت اين
جانب به حوزه های مقدّسه علميه آن است كه كرارا عرض نموده ام كه در اين زمان كه
مخالفين اسلام و جمهوری اسلامی كمر به براندازی اسلام بسته اند و از هر راه ممكن
برای اين مقصد شيطانی كوشش می نمايند و يكی از راه های با اهميّت برای مقصد شوم
آنان و خطرناك برای اسلام و حوزه های اسلامی نفوذ دادن افراد منحرف و تبهكار در
حوزه های علميه است كه خطر بزرگ كوتاه مدّت آن بد نام نمودن حوزه ها با اعمال
ناشايسته و اخلاق و روش انحرافی است و خطر بسيار عظيم آن در دراز مدت به مقامات
بالا رسيدن يك يا چند نفر شياد كه با آگاهی بر علوم اسلامی و جا زدن خود را در بين
توده ها وقشر های مردم پاكدل و علاقه مند نمودن آنان را به خويش و ضربه مهلك زدن
به حوزه های اسلامی و اسلام عزيز و كشور در موقع مناسب می باشد » .
حضرت امام (س
) با توجّه به حسّاسيّت و نقشی كه حوزه های علميه دارند و بايد داشته باشند و از
زوايای مختلف موضوع را ديده و هشدار های لازم را بالخصوص به دست اندركاران حوزه
های علميه داده اند و از خطرات غفلت و بی توجهی به اين امر مهم را پرده برداری
كرده و با دقّت موضوع را مورد بررسی و تحليل قرار داده اند . اگر چه با توجّه به
نقش اساسی و ارتباطی كه روحانيّت با روح و روان مردم دارد و در واقع بعد معنوی ما
در گرو تلاش های روحانيّت و مخصولات حوزه های علميه است اگر ملّتی از جهات فرهنگی
و معنوی دارای تعالی و عروج شدند نشان دهنده̾ موفقيّت و تلاش مستمر قشر های فرهنگی
جامعه به ويژه روحانيّت خدوم است و بالعكس اگر روند عمومی روند نزولی و قهقرا و
نشان دهنده̾ ضعف فرهنگی و اخلاقی و معنويات باشد بهترين شاهد و دليل بر عدم حضور
فعّال و چشمگير روحانيّت در صحنه ها و ضعف عملكرد آن ها است اگر چه ممكن است عوامل
ضد خدا و اصول بشری هم در مواردی تعمدا بخواهد چهره های نورانی افراد خدمتگزار را
ملكوك نمايد امروز كه مديريّت سياسی و اقتصادی و اداری جامعه توسط روحانيّت لباس
عمل می پوشد و در واقع در رأس حكومت روحانيّت قرار دارد و توقع و انتظارات مردم
طبعا چندين برابر افزايش می يابد و انصافا
با توجّه به مجموعه̾ شرايط جمع ميان اين دو كه هم هدايت بعد معنوی جامعه را در دست
داشته باشند و مردم را به صراط عبوديت و وارستگی دعوت نمايند و هم مشكلات اجتماعی
مردم را بتوانند مرتفع سازند و گرفتاری ها را برطرف نمايند فوق العاده سخت بوده و
به صورت طبيعی غير ممكن به نظر می آيد . از آن طرف هم تمام امكانات را در دست
داشته و زمينه های توقع را فراهم كرده اند . و با وعده های معمولی موجب افزايش اين
توقع ها می شوند .
روی اين حساب
حوزه های علميه امروز مانند حوزه های علميه ديروز نيستند كه فقط انسان های خالص و
الهی و وارسته به خاطر عشق و علاقه ای كه به امور معنوی و روحی داشتند و از زرق و
برق دنيا و دنيا پرستان به ستوه آمده بودند رو به حوزه ها می آوردند و از روی عشق
ربوبی علوم الهی و اسلامی را دنبال می كردند .
با توجّه به
حوادث موجود افرادی به حوزه ها مجذوب خواهند شد كه دنبال منافع دنيائی خويش بوده و
در فكر نيل به مقامات و مسئوليت ها و موقعيت های سياسی و اجتماعی بوده و هستند و
قطعا دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب اسلامی اين معنا را يافته اند و سيلی محكمی
از روحانيّت مستقل و آزاد و مرجعيّت دينی الهی خورده اند و خطر آخوند متدين و غير
وابسته را به وضوح درك كرده اند و برای اين كه برای هميشه جلو اين خطر را بگيرند و
با خاطر جمعی در فكر برنامه ريزی و طرحی برای غارت و چپاولگری استعمارگران باشند
می كوشند افرادی را ظاهر الصلاح و مقدّس مآب امّا بی اطلاع از عمق مسائل به تدريج
به حوزه ها نفوذ داده و از طريق آنان آن ضربه اساسی و كاری را كه می خواهند به اسلام
و انقلاب بزنند وارد سازند و مع الاسف ردّ پائی از اين جريان شوم و تلخ را اكنون
مشاهده می نمائيم .
حوزه های
علميه به طور جدّ بايد به اين موضوع توجّه نمايند و نگذارند از آن حالت سنّتی
بيرون آمده و رنگ دولتی و حكومتی بگيرند اگر چه دولت و حكومت مشروع و مقبول و مورد
تأييد باشد ولو اين كه نظم و انضباط بايد در سولوحه̾ برنامه ها قرار گيرد و با
شعار نظم ما در بی نظمی است كه يك شعار انحرافی و استعماری است مبارزه نمايند و
زمينه ها را برای رشد و شكوفایی انسان های والا و و ارسته و محقق و عارفان سالك
طريق خدا و مجتهدان رها و آزاد از حبّ دنيا و مقام فراهم نمايند و از بطالت و بی
تفاوتی جلوگيری به عمل آورند . سخنان حضرت امام را در اين باره بشنويد :
« و می دانيم
كه قدرت های بزرگ چپاولگر در ميان جامعه ها افرادی به صورت های مختلف از ملی گراها
و روشنفكران مصنوعی و روحانی نمايان كه اگر مجال يابند از همه پرخطر تر و آسيب
رسان ترند ذخيره دارند كه گاهی سی چهل سال با مشی اسلامی و مقدس مآبی يا پان
ايرانيسم و وطن پرستی و حيله های ديگر با صبر و بردباری در ميان ملت ها زيست می
كنند و در موقع مناسب مأموريت خود را انجام می دهند . و ملت عزيز ما در اين مدّت
كوتاه پس از پيروزی انقلاب نمونه هایی از قبيل مجاهد خلق و فدایی خلق و توده ای ها
و ديگر عناوين ديده اند و لازم است همه با هشياری اين قسم توطئه را خنثی نمايند و
از همه لازم تر حوزه های علميه است كه تنظيم و تصفيه آن با مدرسين محترم و افاضل
سابقه دار است با تأييد مراجع وقت . و شايد تز نظم در بی نظمی از القائات شوم همين
نقشه ريزان و توطئه گران باشد .
در هر صورت
وصيت اين جانب آن است كه در همه اعصار خصوصا در عصر حاضر كه نقشه ها و توطئه ها
سرعت و قوت گرفته است ، قيام برای نظام دادن به حوزه ها لازم و ضروری است كه علماء
و مدرسين و افاضل عظيم الشأن صرف وقت نموده و با برنامه دقيق صحيح حوزه ها را و
خصوصا حوزه علميه قم و ساير حوزه های بزرگ و با اهميّت را در اين مقطع از زمان از
آسيب حفظ نمايند. »
آری اساتيد
بزرگ و افاضل والا مقام كه در متن انقلاب رشد يافته اند و رنج آن را درك كرده اند
و شرايط حساس جامعه و دنيا و انقلاب را به خوبی درك می نمايند بايد به اين مهم
بپردازند و برای حفظ مصالح اسلام و انقلاب اسلامی سر از پا نشناسند و در ايجاد نظم
همسو و هماهنگ با انقلاب اسلامی تلاش نمايند و زير نظر و هدايت و اشراف مراجع
بزرگووار تقليد كه ذخائر الهی و حوزه ها هستند به اين امر مقدّس بپردازند و علوم
اسلامی را كه برای طلاب و محصلين دينی و الهی تدريس می نمايند اولويت بندی كرده و
با توجّه به همان اولويت ها روی آن ها برنام ريزی نمايند و به علوم و دانش هایی
كه ارتباط مستقيم با فقه و فقاهت دارد اهميّت زيادتری بدهند و در رشد و شكوفایی آن
ها بكوشند و در خط مشی حوزه ای از رويه مشايخ بزرگ و استوانه های حوزه های علميه
عدول ننمايند و در ميان طلّابی كه وارد حوزه فقه و فقاهت می شوند روح تحقيق و
تعميق را گسترش دهند . و آنان را به ابتكار و خلاقيّت در اين امور وادار سازند .
همچنان كه امام (س) با صراحت می فرمايد :
« و لازم است
علماء و مدرسين محترم نگذارند در درس هایی كه مربوط به فقاهت است و حوزه های فقهی
و اصولی از طريقه مشايخ معظم كه تنها راه برای حفظ فقه اسلامی است منحرف شوند و
كوشش نمايند كه هر روز بر دقّت ها و بحث و نظر ها و ابتكار و تحقيق ها افزوده شود
و فقه سنّتی كه ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن اركان تحقيق و تدقيق است
محفوظ بماند و تحقيقات بر تحقيقات اضافه گردد » .
برای اين كه
تا ديروز كه حكومت اسلامی در دست ما نبود و اسلام به عنوان تنها راه حلّ مشكلات
اجتماعی عنوان نمی شد اين قدر توقع و انتظارات به جا به نظر نمی رسيد امّا امروز
چنين نيست كشور بنا است طبق فقه اسلامی اداره شود و مقررات و نظامات بايد منطبق با
معيارهای اسلامی و فقهی گردد . قطعا فقه اگر در همان وضع دوران انزوا قرار گيرد و
مطالب نو و جديدی بر آن افزوده نشود و مسائل مورد نياز و نو ظهور با توجّه به
شرايط زمان و مكان از طريق فقهی مورد تحليل و بررسی قرار نگيرد اصل اسلام و فقه
اسلامی به ناتوانی از حلّ معضلات و مشكلات اجتماعی متهم خواهد شد و لذا اين فقه با
حفظ همان وضع سنتی در درون خودش بايد حالت پويائی را داشته باشد و انعطاف خودش را
برای مشكلات به روشنی نشان دهد و اين معنا امكان ندارد مگر اين كه تحقيقات روی
تحقيقات افزوده گردد و روح تحقيق و تدقيق در طلاب زنده تر گردد و تنها به علوم
قبلی كه در حوزه ها مطرح بود و به علّت منزوی بودن اسلام و نبودن حكومت اسلامی بر
تحصيل غير آن ها احساس نياز نمی شد اكتفا نكند و برنامه ريزی وارد كردن آن علوم را
نيز درحوزه ها به عمل آورند .
البته در اين
جهت نظام مقبول و مشروعی كه وجود دارد و در ميدان عمل فقه را دارد به مرحله اجراءدر
می آورد و در اجراء تنگناها و مضايق را لمس می نمايند هماهنگی لازم را خواهد داشت
و از امكاناتی كه دارد در اختيار حوزه ها خواهد گذاشت تا انسان های مفيد و به درد
بخوری را در اين زمينه تربيت كرده و برای كمك به نظام الهی بسيج نمايند . كما اين
كه حضرت امام (س) با صراحت می فرمايد :
« و البته در
رشته های ديگر علوم به مناسبت احتياجات كشور و اسلام برنامه هایی تهيه خواهد شد و
رجالی در آن رشته تربيت بايد شود » .
در عين اين
كه حوزه های علميه بايد در رشد و شكوفایی بعد علمی افراد برنامه ريزی كرده و
سرمايه گذاری جدی به عمل آورند و در علوم مختلف اسلامی افراد صالح و آزموده و ماهر
تربيت نمايند ليكن اساس حوزه های علميه چيز ديگری است . اساس حوزه های علميه برای
تربيت و ساختن انسان های وارسته و متخلق به اخلاق خدا است و در واقع حوزه های
علميه گهواره هایی است كه انسان ها در آن حركت علمی و عملی و دروس را آغاز كرده و
در مسير انسان كامل شدن قدم بر می دارند طالبان علوم انسانی علاوه بر اين كه دارای
قدرت تحليل علمی و منطقی و فلسفی می شوند و از عقل نظری برتری برخوردار می گردند
از جهت معنوی و سير و سلوك الی الله نيز قدم های برجسته تری برداشته و برای لقاء
خدای عالم به پرواز در می آيند . لذا حوزه ها بايد به اين جهت هم اهميّت داده و در
تقويت كلاس های اخلاق و سلوك راه خدا كه جهاد اكبر است از هيچ تلاشی فروگذار
ننمايند و در ديد امام (س) اين معنی از والاترين و بالاترين وظايف حوزه های علميه
است :
« و از
بالاترين و والاترين حوزه هایی كه لازم است به طور همگانی مورد تعليم و تعلم قرار
گيرد ، علوم معنوی اسلامی از قبيل علم
اخلاق و تهذيب نفس و سير و سلوك الی الله رزقنا الله و اياكم ، كه جهاد
اكبر می باشد » .
ادامه دارد