حوادث سال اول هجرت

درسهايي از تاريخ تحليلي اسلام

حوادث سال اول هجرت- 7

قسمت چهل و هشتم

حجة الاسلام و المسلمين رسولي
محلاتي

صرفنظر از ساير آيات و رواياتي که
درباره تشريع جنگ و جهاد و موارد آن وارد شده اگر همين آيات سوره حج را مدّنظر
قرار دهيم، علت تشريع و موارد آن بطور اجمال روشن مي شود، که ما در اينجا براي
اينکه يادي هم از معلم شهيد استاد مطهري کرده باشيم رشته سخن را بدست ايشان مي
دهيم که در کتاب جهاد خود پس از ذکر اين آيات و اينکه لحن اين آيات که نخستين
آياتي است که در باب جهاد و تشريع آن نازل شده لحن دفاع است نه تهاجم و سلطه جويي
مي گويد:

دستور جهاد که همني آيات است نازل
شد. ببينيد لحن آيات اين است: «ان الله يدافع عن الذين آمنوا»- خدا از اهل ايمان
دفاع مي کند خدا خيانت کارهاي کافرپيشه را دوست نمي دارد، اشاره باينکه اينها بشما
خيانت کردند، اينها کفران نعمت کردند آنوقت مي فرمايد: «اذن للذين يقاتلون بانهم
ظلموا»- اجازه داده شد باين مردمي که ديگران به جنگ اينها آمدند، که بجنگند. يعني
اي مسلمانان حالا که کافران بجنگ شما آمده اند پس بجنگيد، اين درست حالت دفاع است.
چرا اين اجازه داده شد بدليل اينکه مظلوم بايد از خودش دفاع کند بعد هم وعده ياري
مي دهد: «و ان الله علي نصرهم لقدير. الذين اخرجوا من ديارهم بغير حق الا ان
يقولوا ربنا الله»- ما باين مردم که آنها را از شهر و ديار خودشان بناحق بيرون
کردند و جرمي نداشتند جز اينکه مي گفتند پروردگار ما خدا است اجازه جهاد مي دهيم،
جرمشان اين بود که گفتند: ربنا الله، چنين مردمي را ما اجازه مي دهيم بجنگند.

ببينيد لحن چقدر لحن دفاع است. بعد
فلسفه کلي جهاد را ذکر مي کند، عجيب است قرآن در بيان کردن حقايق و در اينکه
نکاترا يادآوري مي کند. بعد که اين جمله را مي گويد کانّه قرآن مواجه شده با همين
سؤالات و اشکالاتي که مسيحيها مي کنند که اي قرآن تو کتاب آسماني هستي، تو يک کتاب
ديني اي، تو چگونه اجازه جنگ مي دهي؟ جنگ بد چيزيست، تو همه اش بگو صلح، بگو صفا،
بگو عبادت.

قرآن مي گويد: نه، اگر در مواقعي
که تهاجم از نقطه مقابل شروع مي شود اين طرف دفاع نکند سنگ روي سنگ بند نمي شود،
تمام مراکز عبادت هم از ميان مي رود: «و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت
صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذکر فيها اسم الله».

-اگر خدا بوسيله بعضي جلو تهاجم
بعضي ديگر را نگيرد تمام اين صومعه ها، مراکز عبادت، خراب مي شود، مراکز يهوديها
از بين مي رود، مراکز صوفيها، مساجد عبادت مسلمانها از بين مي رود يعني طرف تهاجم
مي کند و هيچکس آزادي پيدا نمي کند خدا را باين شکل عبادت کند.

قرآن بعد هم وعده نصرت مي دهد: «و
لينصرن الله من ينصره ان الله لقوي عزيز»- خدا هرکسي که او را ياري کند يعني حقيقت
را ياري کند، ياري مي کند، خدا نيرومند و غالب است.

بعد ببينيد چه جور توصيف مي کند
مردمي را که خدا آنها را ياري مي کند .خدا مردمي را ياري مي کند که از خودشان دفاع
کنند، مردمي که وقتي حکومت تشکيل بدهند اين شکل هستند: «الذين ان مکانهم في
الارض»- مردمي که وقتي ما آنها را در زمين جاي مي دهيم و حکومت آنها را مستقر مي
سازيم، مرمي که وقتي به آنها قدرت مي دهيم و تسلط مي بخشيم باين شکل درمي آيند، به
چه شکلي؟ «اقاموا الصلوة» عبادت خدا را بپا مي دارند. «و آتوا الزکوة» زکوة را ادا
مي کنند. نماز رمز پيوند صحيح با خداست و زکوة رمز تعاون و پيوند صحيح افراد انسان
با يکديگر است، آنها که خدا را از روي خلوص مي پرستند و بيکديگر کمک مي کنند: «و
امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر». خودشان را متعهد مي دانند که خوبيها را ترويج
کنند و با بديها و زشتي ها مبارزه کنند: «و لله عاقبة الامور» عاقبت کارها بدست
خداست.

تا اينجا ما دانستيم که قرآن
اساساً جهاد را که تشريع کرده است نه بعنوان تهاجم و تغلب و تسلط است بلکه بعنوان
مبارزه با تهاجم است.[1]

و اين بود گفتار استاد شهيد درباره
آيات سوره حج، و البته آيات ديگر تشريع و جهاد و جنگ چه آنها که به لفظ جهاد و مشتقات
آن در قرآن آمده و چه آنها که به صورت «قاتلوا…» و مشتقات لفظ قتال و يا الفاظ
ديگر نازل گرديده بيش از يکصد آيه است که قسمتي از آنها و همچنين اقسام دفاع و
جنگهاي ابتدائي و امثال آن در همين کتاب جهاد مورد بحث قرار گرفته و براي اطلاع
بيشتر بايد به آن کتاب مراجعه شود.

و اما آيات ديگر:

و اما آيات ديگري را که بدان اشاره
کرديم، اگر بخواهيم دسته بندي کرده و هر دسته اي را جداگانه مورد بحث قرار دهيم
بايد بطور اجمال بگوئيم:

1-   
آياتي که جهاد و جنگ را در جاهايي
تشريع فرموده که هدف خدا و «في الله» و «في سبيل الله» باشد، مانند اين آيات:

«… و
جاهدوا في سبيله…» (مائده-35)

«…
انفروا خفافا و ثقالا و جاهدوا بأموالکم و انفسکم في سبيل الله…» (توبه-41)

«… و قاتلوا في سبيل الله الذين
يقاتلونکم و لاتعتدوا…» (بقره-190)

«…  ö@ÏG»s)ã‹ù=sù ’Îû È@‹Î6y™ «!$# z`ƒÏ%©!$# šcrçŽô³tƒ no4quŠysø9$# $u‹÷R‘‰9$# ÍotÅzFy$$Î/ 4» (نساء-74)

و آيات زياد ديگري که در اين باره هست و از آنها
استفاده مي شود که بايد هدف، خدا و در راه خدا باشد تا اجر و پاداش داشته و مؤثر
باشد و اگر کشته شود شهيد محسوب گردد، چنانچه مي فرمايد:

«Ÿwur ¨ûtù|¡øtrB tûïÏ%©!$# (#qè=ÏFè% ’Îû È@‹Î6y™ «!$# …» (آل عمران-169).

«šúïÏ%©!$#ur (#rãy_$yd ’Îû È@‹Î6y™ «!$# ¢OèO (#þqè=ÏFè% ÷rr& (#qè?$tB ãNßg¨Ys%ã—öuŠs9 ª!$# $»%ø—Í‘ $YZ|¡ym …» (حج-58)

«…`tBur ö@ÏG»s)ム’Îû È@‹Î6y™ «!$# ö@tFø)ã‹sù ÷rr& ó=Î=øótƒ t$öq|¡sù Ïm‹Ï?÷sçR #·ô_r& $\K‹Ïàtã » (نساء-74).

«…¨bÎ) ©!$# =Ïtä† šúïÏ%©!$# šcqè=ÏG»s)ム’Îû ¾Ï&Î#‹Î6y™ …» (صف-4).

و اساسا هرکاري اگر براي خدا شد ارزش و اهميت و فضيلت
پيدا مي کند… 

2-    آياتي که دستور جنگ و جهاد مي دهد اما در جايي که دشمن نيز به جنگ بيايد نه
بطور مطلق مانند:

«…(#qè=ÏG»s%ur ’Îû È@‹Î6y™ «!$# tûïÏ%©!$# óOä3tRqè=ÏG»s)ムŸwur (#ÿr߉tG÷ès? 4…»
(بقره-190)

«… Ÿwur öNèdqè=ÏG»s)è? y‰ZÏã ωÉfó¡pRùQ$# ÏQ#tptø:$# 4Ó®Lym öNä.qè=ÏF»s)ムÏmŠÏù ( bÎ*sù öNä.qè=tG»s% öNèdqè=çFø%$$sù 3 » (بقره- 191).

که از اين گونه آيات هم در قرآن کريم فراوان ديده
ميشود.

3-   
آياتي که جنگ و جهاد را تا زمان رفع فتنه محدود مي
کند، مانند:

«öNèdqè=ÏG»s%ur 4Ó®Lym Ÿw tbqä3s? ×poY÷FÏù tbqä3tƒur ßûïÏe$!$# ¬! ( …» (بقره-193).

4-    آياتي که مسلمانان را مذمت مي کند
که چرا براي نجات مستضعفان جهاد نمي کنند مانند:

«$tBur ö/ä3s9 Ÿw tbqè=ÏG»s)è? ’Îû È@‹Î6y™ «!$# tûüÏÿyèôÒtFó¡ßJø9$#ur šÆÏB ÉA%y`Ìh9$# Ïä!$|¡ÏiY9$#ur Èbºt$ø!Èqø9$#ur …» (نساء-75).

و اما در برابر آيات جنگ و جهاد‌ آياتي هم درقرآن کريم
هست که دستور صلح و سازش مي دهد و اساسا صلح را بهتر مي داند مانند:

«… والصلح خير» (نساء-128).

«… يا ايها الذين آمنوا ادخلوا في السلم کافّة…»
(بقره-208).

«و ان جنحوا للسلم فاجنح لها» (انفال-61).

«فان اعتزلوکم فلم يقتلوکم و القوا اليکم السلم فما
جعل الله لکم عليهم سبيلا» (نساء- 90).

و آيات ديگر که از مجموع اين آيات استفاده مي شود که:

اولا- صلح و صفا بهتر از جنگ است.

و ثانيا- جنگ ني در هرجا و به هر انگيزه بطور مطلق
مشروع نيست، که البته در اين باره کتارها نوشته شده و ما فعلا نمي خواهيم بتفصيل
در اينجا بحث کنيم و تنها با نقل مقاله اي از يکي از نويسندگان محقق معاصر بحث را
خاتمه مي دهيم و اين مقاله جزء مقالات بسياري است که بمناسبت جنگ تحميلي اخير در
سميناري که به منظور بررسي جنگ مزبور در تهران تشکيل گرديد نوشته شده و مجموعه
آنها در دو جلد بزرگ بنام «بازشناسي جنبه هاي تجاوز و دفاع» به چاپ رسيده است.

نويسنده محترم دراين مقاله پس از بيان مفهوم جنگ و جنگ
در جهان بيني قرآن، و حکمتهاي الهي در وقوع جنگها، و رابطه تکوين با تشريع، در
مورد تشريع جنگ و اهداف و موارد آن مي گويد:

ترديدي نيست که جنگ مخصوصا با توجه به ضايعات و تلفات
و ويرانيها و نابساماني هايي که به همراه دارد- براي هيچ شخص عاقلي مطلوبيت ذاتي
ندارد بلکه وسيله اي است براي رسيدن به اهدافي که انتظار تحقق آنها از راه جنگ مي
رود و نيل به آنها معمولا جز از راه جنگ ميسر نيست. بنابراين، مشروعيت يا عدم
مشروعيت جنگ، تابع هدف برپايي آنست. از اين رو، همه عقلاء جنگي را که به منظور
دفاع از حقوق جامعه اي باشد روا مي دانند هرچند در تعيين اين حقوق کمابيش اختلاف
نظرهايي وجود دارد اما دفاع از حقوق جاني و مالي به خصوص حقوق ارضي و وطن مردم
مورد اتفاق همگان است و دفاع از حقوق عرضي و ناموسي را مي توان بر آنها افزود.
همچنين دفاع از حقوق سياسي و حاکميت ملي و استقلال کشور در برابر دشمن متجاوز
خارجي، در عرف بين الملل مورد قبول است.

اما در مورد جنگهاي داخليو قيام گروهي از مردم براي
تجزيه کشور و کسب خدمختاري و استقلال از حکومت مرکزي يا ملحق شدن به کشور ديگر،
مبناي روشني وجود ندارد و درصورتي که چنين حرکتي در جهت حفظ منافع قدرتهاي بزرگ
باشد به عنوان حمايت از حقوق بشر عملا مورد تأييد قرار مي گيرد چنانکه درصورت عکس،
به عنوان شورش بر ضددولت قانوني، محکوم مي گردد. ولي از ديدگاه اسلام، اين حرکات
هم براساس موازين حق و عدالت، ارزش يابي ميشود و نظر به اينکه مشروعيت دولت مرکزي،
منوط به رعايت اصول عدالت درباره همه شهروندان است مبارزه با چنين دولتي نارواست
اما اگر دولت مرکزي ستمگر و دست نشانده بيگانگان باشد قيام مردم براي نجات از ستم
وي و حاميان بيگانه اش کاري صحيح بلکه مقدس، ارزيابي مي شود و حتي کمک و حمايت
مردم آزاده و حق خواه جهان از چنين مردمي روا و شايسته است و نمي توان آن را به
عنوان دخالت در امور داخلي ديگران محکوم کرد.

ولي اختلاف نظر بين نظام ارزشي اسلام با نظام ارزشي
رايج در دنيا که مورد حمايت قدرتهاي بزرگ است، منحصر به اين امر نيست بلکه دست کم
به دو موضوع ديگر مي توان اشاره کرد:

يکي آنکه حقوقي که مورد تجاوز قرار مي گيرد و دفاع از
آنها مجوز جنگ مي شود منحصر به حقوق ياد شده نيست بلکه شامل حقوق ديني و فرهنگي
نيز مي گردد بلکه حقوق ديني از همه مهمتر است. بنابراين، اگر دين الهي از طرف
ملحدان و دشمنان خدا- اعم از داخلي و خارجي- مورد تهديد قرار گيرد بر متدينين لازم
است که با تمام توان، قيام کنند و جلو خطر را بگيرند هرچند با فداکردن جانها و
اموال فراواني باشد.

دوم آنکه غير از حقوق انساني که مبناي قوانين بين
المللي قرار مي گيرد حق بالاتر و والاتري وجود دارد که به يک معني اساس همه حقوق
به شمار مي رود و آن، حق خدا بر انسانهاست که تنها او را بپرستند و احکام و قوانين
او را اجرا نمايند و در صورتي که حکومتي در داخل مرزهاي خد هم راه خداشناسي و
خداپرستي را به روي مردم ببندد مستحق مبارزه و سرنگوني است، چه رسد به اينکه
بخواهد اين حق الهي را در خارج از مرزهاي کشورش مورد تجاوز قرار دهد. بر اين اساس
است که جهاد اسلامي منحصر به دفاع از حقوق ملتهاي مسلمان نمي شود و در فقه اسلام،
جهاد ابتدايي با سردمداران شرک و کفر، به منظور رفع مانع از هدايت توده هاي مردم و
باز کردن راه خداپرستي و احقاق حق الهي (پرستش و اطاعت خدا) پيش بيني شده و در فقه
شيعه، جواز آن در زمان حضور امام معصوم،مورد اتفاق مي باشد و جمله «قاتلوهم حتي
لاتکون فتنه و يکون الدين کله لله» مبين ديدگاه اسلام در اين زمينه هاست.

اهداف جنگهاي مشروع:

باتوجه به آنچه درباره حکمت تشريع جنگ گفته شد روشن
است که جنگي مشروع و به اصطلاح قرآني «جهاد في سبيل الله» قلمداد مي شود که براي
تحقق بخشيدن به اين اهداف انجام گيرد:

1-   
دفاع از جان مردم.

2-   
دفاع از عرض و ناموس مردم.

3-   
دفاع از اراضي و اموال و استقلال اقتصادي.

4-   
دفاع از عزت و استقلال سياسي.

5-   
دفاع از دين حق و مقدسات ديني.

6-   
حمايت از مظلومان و محرومان مناطق ديگري که تحت فشار
ستمگران و دشمنان خدا قرار گرفته اند.

7-   
احقاق حق الهي و برداشتن موانع از سر راه هدايت توده
هاي ناآگاه.

نکته اي را که بايد در اينجا خاطر نشان کنيم اين است
که تجاوز به هريک از حقوق انساني و به حق الهي، گاهي بي پرده و به طور مستقيم
انجام مي گيرد مانند کساني که با لشکرکشي علني، به جان و مال مردمي تجاوز کنند و
گاهي با توطئه چيني و اجراء برنامه هاي تبليغاتي و تعليماتي مسموم و استفاده از
مزدوران و دست نشاندگان و ايجاد اختلافات داخلي و… که همگي آنها تحت عنوان
«فتنه» عنوان مي شود و اين روشها امروزه به وسيله استعمارگران به کار گرفته مي
شود.

نکته ديگر آنکه، جنگ مشروعي که براي تأمين اهداف ياد
شده انجام مي گيرد گاهي با دشمنان و تجاوز گران خارجي است و گاهي با گروه هاي
منحرف داخلي که به انگيزه دستيابي به منافع اقتصادي يا کسب قدرت سياسي نامشروع و
احيانا با کمک گرفتن از بيگانگان و سرسپردن به آنان، و در نهايت براي تأمين منافع
اقتصادي و سياسي دشمنان، به حقوق مردم خودشان تجاوز مي کنند.

سومين نکته اين است که: همه اين جنگها در صورتي روا و
شايسته است که تأمين اهداف ياد شده از راه هاي مسالمت آميز، ميسر نباشد و با رعايت
احکام و ضوابطي که در فقه اسلام بيان شده حجت به دشمن تمام شده باشد.

ادامه دارد

برترين عبادت

امام حسن عسکري (ع):

«ليست العبادة کثرة الصيام و
الصلاة و انما العبادة کثرة التفکر في امر الله».

(تحف العقول- ص518)

عبادت به زياد روزه گرفتن و زياد
نماز خواند نيست، بلکه عبادت بيشتر انديشه کردن در امر خدا است.

 

 



[1]– کتاب جهاد-
ص20-21.